حاکم خليفه الله و امام زمان (علیه السلام)است
حاکم و رهبر و پيشواي کل نظام موعود جهاني مانند نظام مدينه در عصر رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم و نظام کوفه در عصر اميرالمومنين علي عليه السلام نائب خدا و خليفه الله است که عادل و معصوم از گناه و خطا و عمل به هواي نفساني است، در پرهيزکاري و رعايت حق و عدالت، در تصميمات و عزل و نصب و تصرف در بيت المال الگو و نمونه و آئينه تمام نماي قوانين عدل و قسط اسلام است، صفتي که بر حسب دلائل محکم عقلي و نقلي که از جمله علامه حلي [1] قدس سره در الفين، يک هزار دليل بر آن اقامه فرموده است، بايد امام و خليفه خدا و رهبر جامعه به آن متصف و متحلي باشد و در اين امت براي احدي غير از فاطمه زهرا عليها السلام و ائمه اثني عشر عليهم السلام که امامت و خلافت آنها بر حسب صدها حديث معتبر منصوص است، قابل اثبات نيست. و از جمله آياتي که به آنها بر لزوم صلاحيت علمي، عملي و اخلاقي رهبر آن نظام منصوص که يگانه نظام مشروع است استناد شده است، اين آيات است:
1- (ا فمن يهدي الي الحق احق ان يتبع امن لا يهدي الا ان يهدي). [2] آيا کسي که راه مي نمايد (مردم را) بسوي حق، سزاوارتر است که از او پيروي کنند يا کسي که خود راه نمي يابد مگر آن که راهنمايش کنند.
2- (هل يستوي الذين يعلمون و الذين لا يعلمون). [3] آيا يکسانند آنان که مي دانند و آنان که نمي دانند. (و اذ ابتلي ابراهيم ربه بکلمات فاتمهن قال اني جاعلک للناس اماما قال و من ذريتي قال لا ينال عهدي الظالمين). [4] (بياد آور) زماني که آزمود ابراهيم را پروردگارش به اموري چند پس او بانجام رسانيد آنها را، خدا گفت البته من قرار دادم ترا براي مردم پيشوا (در دين) ابراهيم گفت و از فرزندان من نيز (چنين فرما) خدا گفت نرسد عهد من (که امامت است) به ستمکاران. بديهي است مقام امامت که اعظم مناصب و خلافت الله است بکسي اعطاء مي شود که از همه صالحتر و عالمتر و پاکتر باشد و سوابق سوء و انحراف از حق در پرونده زندگيش ثبت نشده باشد. در اين نظام، در گزينش براي مقامات پائين نيز همين اصل صلاحيت علمي و عملي و قدرت بر اداره و حسن تدبير معيار است و با وجود اصلح و اليق و اعلم، به صالح و لايق و عالم مقامي اعطاء نمي شود. از خيانتهاي بزرگ در دائره اين نظام اين است که مقام و منصبي به کسي اعطاء شود در حالي که شخص ديگري براي تصدي آن مقام صالحتر از او باشد چنانکه قبول هر مقام و منصب با علم به صلاحيت و کفايت بيشتر ديگري نيز جايز نيست و در نظام اسلام هيچ کس خود را به جاي صالحتر از خود معرفي نمي کند و نامزد مقامي که صالحتر از او براي آن نامزد شده است نمي نمايد، اگر هم به او پيشنهاد کنند، مردم را به اصلح از خود راهنمائي مي نمايد. اين روشي است که در جوامع کنوني غير مسلمان دنيا اصلا ديده نمي شود و در جوامع اسلامي هم بندرت مشاهده مي شود و در پايان اين بند مناسب است به سخن جامع و کامل خليل بن احمد [5] اشاره کنيم که از او پرسيدند: دليل بر امامت علي عليه السلام بر کل امت چيست؟
آن مرد بزرگ اين گونه پاسخ داد: احتياج الکل اليه و نائه عن الکل دليل علي انه امام الکل. محتاج بودن همه به وي (حضرت علي عليه السلام) و بي نيازي او از همه کس، دليل آن است که او امام و پيشواي همه است.
منبع:www.noorportal.net1- (ا فمن يهدي الي الحق احق ان يتبع امن لا يهدي الا ان يهدي). [2] آيا کسي که راه مي نمايد (مردم را) بسوي حق، سزاوارتر است که از او پيروي کنند يا کسي که خود راه نمي يابد مگر آن که راهنمايش کنند.
2- (هل يستوي الذين يعلمون و الذين لا يعلمون). [3] آيا يکسانند آنان که مي دانند و آنان که نمي دانند. (و اذ ابتلي ابراهيم ربه بکلمات فاتمهن قال اني جاعلک للناس اماما قال و من ذريتي قال لا ينال عهدي الظالمين). [4] (بياد آور) زماني که آزمود ابراهيم را پروردگارش به اموري چند پس او بانجام رسانيد آنها را، خدا گفت البته من قرار دادم ترا براي مردم پيشوا (در دين) ابراهيم گفت و از فرزندان من نيز (چنين فرما) خدا گفت نرسد عهد من (که امامت است) به ستمکاران. بديهي است مقام امامت که اعظم مناصب و خلافت الله است بکسي اعطاء مي شود که از همه صالحتر و عالمتر و پاکتر باشد و سوابق سوء و انحراف از حق در پرونده زندگيش ثبت نشده باشد. در اين نظام، در گزينش براي مقامات پائين نيز همين اصل صلاحيت علمي و عملي و قدرت بر اداره و حسن تدبير معيار است و با وجود اصلح و اليق و اعلم، به صالح و لايق و عالم مقامي اعطاء نمي شود. از خيانتهاي بزرگ در دائره اين نظام اين است که مقام و منصبي به کسي اعطاء شود در حالي که شخص ديگري براي تصدي آن مقام صالحتر از او باشد چنانکه قبول هر مقام و منصب با علم به صلاحيت و کفايت بيشتر ديگري نيز جايز نيست و در نظام اسلام هيچ کس خود را به جاي صالحتر از خود معرفي نمي کند و نامزد مقامي که صالحتر از او براي آن نامزد شده است نمي نمايد، اگر هم به او پيشنهاد کنند، مردم را به اصلح از خود راهنمائي مي نمايد. اين روشي است که در جوامع کنوني غير مسلمان دنيا اصلا ديده نمي شود و در جوامع اسلامي هم بندرت مشاهده مي شود و در پايان اين بند مناسب است به سخن جامع و کامل خليل بن احمد [5] اشاره کنيم که از او پرسيدند: دليل بر امامت علي عليه السلام بر کل امت چيست؟
آن مرد بزرگ اين گونه پاسخ داد: احتياج الکل اليه و نائه عن الکل دليل علي انه امام الکل. محتاج بودن همه به وي (حضرت علي عليه السلام) و بي نيازي او از همه کس، دليل آن است که او امام و پيشواي همه است.
پينوشتها:
[1] شرح حال علامه حلي در تمام کتابهاي رجال و تراجم و معاجم مضبوط است.
[2] سوره يونس آيه 35.
[3] سوره زمر آيه 9.
[4] سوره بقره آيه 124.
[5] در مورد خليل بن احمد مراجعه شود به لغت نام دهخدا و تاسيس الشيعه ص 150 تا 154 و ص 178 و 179 و نور القبس ص 56 و 57 که در آن کتاب، مولف در ضمن ترجمه او، کلامممتاز ديگري از خليل بن احمد در بيان برتري اميرالمومنين علي عليه السلام بر ساير اصحاب و تشاکل با يک ديگر و تفرد امام عليه السلام به خصائص عالي نقل نموده است.
/ج
این مقاله توسط کاربر محترمmehdigerdaliارسال شده است.