عوامل مانايي و پايايي نهضت کربلا (2)
نويسنده: محمدجواد رودگر
3-1. حاکميت بينش قوي و بصيرت نافذ در قيام کربلا
حضرت عليه السلام به شرايط و اوضاع و احوال کاملاً وقوف داشت و تمام خطبه ها، نامه ها، مذکرات و مناظرات امام عليه السلام شاهد بصيرت نافذ و درک فراگير او در قيامي که به وجود آورده است، مي باشد؛ و نهضتي که از سر آگاهي و بينش ژرف صورت بگيرد و هدف هاي الهي و انگيزه هاي مقدس داشته باشد، در همه ي اعصار و امصار کارآمد و ماندگار خواهد بود.
امام عليه السلام حتي در خصوص اهل البيت عليه السلام فرمود:« استعدوا للبلاء و اعلموا ان الله حافظکم و منجيکم من شر الاعداء و يعذب اعاديک بانواع البلاء»(4) که به تعبير استاد شهيد مطهري:« از اينها معلوم مي شود که امام حسين عليه السلام، توجه داشت که خونش بعد از خودش خواهد جوشيد و شهادتش سبب بيداري مردم مي شود...»(5)
4-1. جامعيت قيام کربلا
جامعيت قيام کربلا هم از جهت فرهنگي- معرفتي است؛ زيرا همه ي ابعاد عقيدتي، اخلاقي و احکام عملي اسلام در مواضع گونه گون ظهور داشت و هم داراي محتوا و پيام تربيتي همه جانبه و عدالت خواهي و عدالت گستري فراگير بود و هم از حيث اجتماعي و طبقات جامعه، زن، مرد، کوچک، بزرگ، نوجوان، جوان، سفيدپوست، سياه پوست و... در آن حضور داشتند و مسئله ي « وظيفه گرايي» و « تکليف شناسي» در آن اصل بود؛ مظهر انسانيت بود و اسلاميت، جلوه ي توحيد بود و عدالت، ظهور آگاهي و آزادي، نمايش اجتهاد و جهاد با مال و جان و ... و از سوي ديگر، ابعاد حماسي و غم انگيز، نمايش فضايل و ارزش هاي اخلاقي، عرفاني، نماد هم گرايي، خرد گرايي و خرابات نشيني و سمبل عقل و عشق توأمان در افقي والا و برين نيز بود؛ يعني از چنان جامعيتي برخوردار است که مورخ متکلم، عالم اخلاق، حکيم، عارف، محدث و فقيه، مفسر و مدير و همه و همه مي توانند از منظرهاي خويش و رويکردهاي تکثر به آن بنگرند و آن را تفسير نمايند و جامعيت و فراگيري نهضت کربلا را براي همه و هميشه زنده نگه دارند؛ چه اينکه اين نهضت هرگز سرد و ملالت زا و بي خاصيت نمي شود، بلکه با طراوت و بالنده، پويا و پايا حضور و ظهور دارد و شايد يکي از معاني حديث:« ان للحسين محبة مکنونة في قلوب المؤمنين»(7) همين باشد که قيام کربلا از جامعيت و کمال، فطرت پذيري و عقلانيت ويژه اي برخوردار است و عقل و عاطفه، احساس و اشراق و ادراک را نيز اشباع مي نمايد و همه تشنگان معرفت و حريت و حقيقت و عدالت را سيراب مي نمايد؛ چه اينکه قرائتي علمي و عملي از اسلام ناب و منطق محمدي (ص)است.
5-1. حق و حقيقت محوري
تا فاصله ي نيم قرني که از سال يازدهم تا شصت و يکم هجرت ايجاد شد و هزاران انحراف، تحريف و تزوير در ترور معنايي- معرفتي و عملي- رفتاري اسلام توسط امويان ايجاد شد، در يک حرکت حق شناسانه و حق مدارانه از بين برود و معرفت اصيل اسلامي و معنويت حقيقي از دست رفته، بازشناسي و بازتابي گردد که امام حسين عليه السلام خود فرمودند:« اللهم انک تعلم انه لم يکن ما کان منافسة في سلطان و لا التماس شيء من فضول الحطام و لکن لزي المعالم من دينک و نظهر الاصلاح في بلادک»(10) تا انگيزه ي مبارزه و جهاد را« حقيقت» قرار دهد نه منفعت؛ « دين» را هدف نمايد نه دنيا؛ ارزش هاي الهي- توحيدي مقصد باشد نه شخص و نان و نام.
همچنين نشانه هاي دين خدا حاکم و اصلاح اجتماعي صورت گيرد نه قدرت طلبي و شهرت جويي و ...؛ چنان که در بخشي ديگر امام حسين عليه السلام فرمود:« و بذل مهجته فيک ليتنقذ عبادک من الجهالة و حيرة الضلالة»(11)؛ يعني قيام کربلا براي نجات و رهايي بشريت از بردگي هاي فکري- عقيدتي و اجتماعي و آزادگي از چنگال عفريت جهل و ضلالت و هيولاي ظلم و ظلمت و سايه ي شوم زلّت و ذلّت بود و نهضتي که خداپرستي را به جاي خودپرستي، معرفت به جاي جهالت، عزت به جاي ذلت و نور به جاي ظلمت قرار دهد، پايدار و جاودانه خواهد بود؛ پس قيام کربلا رستاخيزي در عقيده، اخلاق و اعمال و انقلابي در دل و ديده ها ايجاد کرد و در حقيقت بار ديگر « بعثت» و « غدير»، يعني نبوت و امامت را زنده کرد و اسلام ناب را بيمه ساخت و با گره خوردن به حق و حقيقت ماندني و ابدي شد... .
6-1. عدالت خواهي و عدالت گستري
پي نوشت ها :
1. همان؛ ص 11.
2. بحارالانوار؛ ج 44، ص 381.
3. اللهوف؛ ص 47.
4. مقتل الحسين مقرم؛ ص 348.
5. مرتضي مطهري؛ مجموعه آثار؛ ج 17، ص 483.
6. همان؛ ص 382.
7. بحارالانوار؛ ج 43، ص 272 و مستدرک؛ ج 10، ص 378.
8. همان.
9. بحارالانوار؛ ج 44، ص 321.
10. محمدصادق نجمي؛ خطبه ي امام حسين عليه السلام در مني؛ ص 63.
11. تحف العقول؛ ص 168 و بحارالانوار؛ ج 100، ص 79.
12. ر.ک به: بحارالانوار؛ ج 44، ص 381 و ج 100، ص 79. نيز: موسوعة کلمات الامام حسين عليه السلام؛ ص 349-404.