دانشگاه تبريز در نهضت امام خميني (ره)(1)
نويسنده:محمد طاهري خسروشاهي
جنبش دانشجويي در ايران قصه اي دراز دارد. پرفراز و نشيب است و فراوان مورد سوء استفاده قرار گرفته است. متأسفانه در سال هاي اخير نيز به واسطه پاره اي اغراض، نسبت به جنبش دانشجويي ديدگاه هاي متفاوتي ارائه شده که موجب گرديد خواسته هاي اين حرکت مترقي در برابر آرمان هاي اصيل انقلاب اسلامي قرار داده شود. به همين دليل کالبدشکافي صادقانه جنبه هاي گوناگون مطالبات دانشجويي، نه تنها موجب تبيين رسالت تاريخي اين جنبش است، بلکه خواسته هاي سياسي و فرهنگي اصيل آن را از تفاسير غير واقعي مي پيرايد.
با آغاز نهضت امام خميني(س)، جنبش دانشجويي گفتمان بازگشت به هويت معنوي و احيا و بررسي شخصيت دانشجوي اسلامي را پذيرفت و در يک انتخاب تعيين کننده و آگاهانه و
عنوان نخستين گام به سوي رستاخيز ديني حرکت کرد.
آمادگي ساواک براي درگيري هاي احتمالي با دانشجويان دانشگاه تبريز
در پي پيروزي انقلاب اسلامي به رهبري روحانيت شيعه، غلبه گرايش اسلامي در کليت جنبش دانشجويي مشاهده شد و اين جنبش ضمن پيوند با حرکت هاي مردمي، براي نخستين بار در تاريخ حيات خود، از حالت «کناره گيري از توده ها»خارج شد و جايگاه مهم خود
را در جريان نهضت اسلامي به دست آورد؛ به گونه اي که نخستين بازتاب اين پيوند در تسخير لانه جاسوسي تبلور يافت و بدين سان جنبش دانشجويي گام دوم حيات را با حرکت به سوي مبارزه صريح با دنياي امپرياليسم برداشت. اين جنبش در سال هاي دفاع مقدس با پيروي از رهبري امام خميني(س)، روحيه ايثار و آرمان گرايي و شهادت طلبي را به نمايش گذاشت و با حضور فعال در جبهه دفاع، شور ميهن پرستي را اثبات کرد.
اکنون جنبش دانشجويي ايران با الهام از ارزش هاي اسلامي، خود را مدافع باورها و اصول انقلاب مردم ايران مي داند و با وجدان بيدار در حيات سياسي و اجتماعي حضور دارد.
نگارنده در اين نوشتار به تبيين مراحل همراهي جنبش دانشجويي تبريز با نهضت امام خميني (از 15 خرداد 42تا 22 بهمن 57)پرداخته است.
با شدت يافتن مبارزه عليه حکومت پهلوي همچنان که چهره شاخص و قاطع امام خميني
مطرح مي شد، در تبريز هم يکي از شاگردان قديمي ايشان، آيت الله سيد محمد علي قاضي طباطبايي، محور فعاليت ضد رژيم گرديد. وي با تشکيل هسته اي از جوانان پرشور و مسلمان که عمدتا از دانشگاه تبريز بودند، به سازماندهي تظاهرات، تهيه، تکثير و توزيع اعلاميه ها در سطح آذربايجان برخي از شهرها چون اصفهان و شيراز و تهران مي پرداخت.(1)
پس از انتشار خبر دستگيري امام خميني در تبريز، مردم در اطراف منزل آيت الله قاضي طباطبايي و ميرزا عبدالله مجتهدي تبريزي گرد آمدند تا کسب تکليف کنند. بازار تبريز دست به اعتصاب يک هفته اي زد. جلسات معتددي در اتاق بازرگاني تبريز و منزل بعضي از افراد با حضور علما و مسئولين شهر تشکيل شد.(2)
«پس از دستگيري علماي تبريز، اعلاميه اي با عنوان «آفرينندگان مشروطه بر ضد استعمار به پا خاستند»تهيه و توزيع شد. طبق نوشته آقاي جلال الدين فارسي اين اعلاميه در 16 آذر 42 تهيه شده است. در همين روز تظاهراتي از سوي دانشجويان دانشگاه تبريز، تهران و مشهد عليه رژيم انجام شد. (3)
سخنراني امام را در يک عده تشکيلات و تجمعات اسلامي، به نام «سيره» هيئت پخش کرده بودند. يک نسخه از آن را به انجمن اسلامي دانشجويان پزشکي آورده بودند و آن را بندبند نوشته بودند... حتي جايي که حضرت امام در مورد کاپيتولاسيون به رژيم حمله مي کند که «تو شرف ايراني ها را به امريکايي ها مي فروشي، مي داني چه کار مي کني؟»اين جمله را با خط درشتي نوشته بودند. «شرف ايراني ها»را هم با خط سبز رنگي نوشته بودند و بين دانشجويان پخش مي کردند که دستنويس بود...(4)
يکي از دانشجويان دانشگاه تبريز با خود ضبط صوتي مي آورد و نوار اذان را جلوي نمازخانه پخش مي کرد. هر کسي هم که نماز مي خواند مي آمد و مي خواند. ولي مانع نماز جماعت مي شدند. اين کارها توسط بچه هاي مسلمان صورت مي گرفت. کارمندان و بچه هاي مسلمان نمازشان را در نمازخانه به صورت انفرادي مي خواندند. حتي ما پيشنهاد کرديم چون نمي گذارند از روحانيون کسي را بياوريم، يک نفر امام جماعت شود و بقيه به او اقتدار کنند. گفتند چون نماز جماعت از نظر ساواک در دانشگاه حساسيت ايجاد مي کند و به همين علت جلوي کار ما را که نماز خواندن است مي گيرند، بگذاريم مدتي به صورت انفرادي باشد. همين که در دانشکده نماز خانه اي هست، خودش يک سنگ زير بناست.(5)
ادامه دارد...
با آغاز نهضت امام خميني(س)، جنبش دانشجويي گفتمان بازگشت به هويت معنوي و احيا و بررسي شخصيت دانشجوي اسلامي را پذيرفت و در يک انتخاب تعيين کننده و آگاهانه و
عنوان نخستين گام به سوي رستاخيز ديني حرکت کرد.
آمادگي ساواک براي درگيري هاي احتمالي با دانشجويان دانشگاه تبريز
در پي پيروزي انقلاب اسلامي به رهبري روحانيت شيعه، غلبه گرايش اسلامي در کليت جنبش دانشجويي مشاهده شد و اين جنبش ضمن پيوند با حرکت هاي مردمي، براي نخستين بار در تاريخ حيات خود، از حالت «کناره گيري از توده ها»خارج شد و جايگاه مهم خود
را در جريان نهضت اسلامي به دست آورد؛ به گونه اي که نخستين بازتاب اين پيوند در تسخير لانه جاسوسي تبلور يافت و بدين سان جنبش دانشجويي گام دوم حيات را با حرکت به سوي مبارزه صريح با دنياي امپرياليسم برداشت. اين جنبش در سال هاي دفاع مقدس با پيروي از رهبري امام خميني(س)، روحيه ايثار و آرمان گرايي و شهادت طلبي را به نمايش گذاشت و با حضور فعال در جبهه دفاع، شور ميهن پرستي را اثبات کرد.
اکنون جنبش دانشجويي ايران با الهام از ارزش هاي اسلامي، خود را مدافع باورها و اصول انقلاب مردم ايران مي داند و با وجدان بيدار در حيات سياسي و اجتماعي حضور دارد.
نگارنده در اين نوشتار به تبيين مراحل همراهي جنبش دانشجويي تبريز با نهضت امام خميني (از 15 خرداد 42تا 22 بهمن 57)پرداخته است.
-آغاز توزيع اعلاميه هاي امام خميني در دانشگاه تبريز
با شدت يافتن مبارزه عليه حکومت پهلوي همچنان که چهره شاخص و قاطع امام خميني
مطرح مي شد، در تبريز هم يکي از شاگردان قديمي ايشان، آيت الله سيد محمد علي قاضي طباطبايي، محور فعاليت ضد رژيم گرديد. وي با تشکيل هسته اي از جوانان پرشور و مسلمان که عمدتا از دانشگاه تبريز بودند، به سازماندهي تظاهرات، تهيه، تکثير و توزيع اعلاميه ها در سطح آذربايجان برخي از شهرها چون اصفهان و شيراز و تهران مي پرداخت.(1)
-دستگيري امام خميني و قيام 15 خرداد
پس از انتشار خبر دستگيري امام خميني در تبريز، مردم در اطراف منزل آيت الله قاضي طباطبايي و ميرزا عبدالله مجتهدي تبريزي گرد آمدند تا کسب تکليف کنند. بازار تبريز دست به اعتصاب يک هفته اي زد. جلسات معتددي در اتاق بازرگاني تبريز و منزل بعضي از افراد با حضور علما و مسئولين شهر تشکيل شد.(2)
-دستگيري علماي تبريز و واکنش دانشجويان
«پس از دستگيري علماي تبريز، اعلاميه اي با عنوان «آفرينندگان مشروطه بر ضد استعمار به پا خاستند»تهيه و توزيع شد. طبق نوشته آقاي جلال الدين فارسي اين اعلاميه در 16 آذر 42 تهيه شده است. در همين روز تظاهراتي از سوي دانشجويان دانشگاه تبريز، تهران و مشهد عليه رژيم انجام شد. (3)
-خيزش دانشگاه تبريز عليه کاپيتولاسيون
سخنراني امام را در يک عده تشکيلات و تجمعات اسلامي، به نام «سيره» هيئت پخش کرده بودند. يک نسخه از آن را به انجمن اسلامي دانشجويان پزشکي آورده بودند و آن را بندبند نوشته بودند... حتي جايي که حضرت امام در مورد کاپيتولاسيون به رژيم حمله مي کند که «تو شرف ايراني ها را به امريکايي ها مي فروشي، مي داني چه کار مي کني؟»اين جمله را با خط درشتي نوشته بودند. «شرف ايراني ها»را هم با خط سبز رنگي نوشته بودند و بين دانشجويان پخش مي کردند که دستنويس بود...(4)
-طنين نخستين اذان در دانشگاه تبريز
يکي از دانشجويان دانشگاه تبريز با خود ضبط صوتي مي آورد و نوار اذان را جلوي نمازخانه پخش مي کرد. هر کسي هم که نماز مي خواند مي آمد و مي خواند. ولي مانع نماز جماعت مي شدند. اين کارها توسط بچه هاي مسلمان صورت مي گرفت. کارمندان و بچه هاي مسلمان نمازشان را در نمازخانه به صورت انفرادي مي خواندند. حتي ما پيشنهاد کرديم چون نمي گذارند از روحانيون کسي را بياوريم، يک نفر امام جماعت شود و بقيه به او اقتدار کنند. گفتند چون نماز جماعت از نظر ساواک در دانشگاه حساسيت ايجاد مي کند و به همين علت جلوي کار ما را که نماز خواندن است مي گيرند، بگذاريم مدتي به صورت انفرادي باشد. همين که در دانشکده نماز خانه اي هست، خودش يک سنگ زير بناست.(5)
پينوشتها:
1.رحيم نيک بخت و صمد اسماعيل زاده، زندگي و مبارزات آيت الله شهيد قاضي طباطبايي(تهران:مرکزاسناد انقلاب اسلامي، 1380)،ص 143.
2.اصغر حيدري، طوفان در آذربايجان(تبريز:احرار، 1381)، ص 197.
3. جلال الدين فارسي، زواياي تاريک (تهران:حديث، 1373)، ص 94.
4. رحيم نيک بخت، جنبش دانشجويي تبريز(تهران:سوره مهر، 1381)،ص 178.
5.آرشيو دفتر ادبيات انقلاب اسلامي، مصاحبه با دکترجليل واعظ.
ادامه دارد...
/ج