كاركردهاي ملي و فراملي حوزه هاي علميه و لزوم تحول گرايي
زانجمن هاي علمي حوزه علميه ، ابزاري جهت رويكرد به تحول مطلوب
در ابتداي نوشتار ، تحول به معناي ايجاد تغييرات در بعضي سطوح حوزه هاي علميه با حفظ اصول و ارزش هاي حاكم بر اين نهاد اصالت مند ديني جهت رسيدن به حوزه اي كارآمدتر و تواناتر در برابر نيازهاي زمانه دانسته شده است و آمده است كه تحول در حوزه ها به معني نوسازي و كارآمد سازي آنها جهت ارتقاي سطح دينداري عامه مردم و نيز افزايش توانمندي دستگاه توليد و اشاعه معرفت ديني است . در فرازي ديگر ، با تاكيد بر اين واقعيت كه نماينده رسمي دين حوزه هاي علميه هستند، لزوم ورود هر چه بيشتر حوزه هاي علميه به عرصه هاي جهاني مورد تأكيد قرار گرفته است . به باور نويسنده حوزه بايد با ايدئولوژي ها و مكاتب رقيب وارد چالش شود؛ چه آنكه امروزه در جهان رقابتي جدي بين صاحبان انديشه ها و مكاتب وجود دارد و هر انديشه اي كه داراي ابعاد قوي تر و انسجام بيشتري باشد موفقيت بيشتر و موثرتري را از آن خود خواهد نمود؛ از اين رو حوزه هاي علميه بايد به اين واقعيت مهم توجه جدي كنند و با لحاظ اين موضوع، وارد رقابت با مكاتب ديگر شوند.در بخش هاي پاياني نوشتار آمده است كه يكي از اقدامات مفيد صورت گرفته در ساليان اخير، تشكيل «انجمن هاي علمي حوزه» است. اين انجمن هاي ذيل تاكيدات ويژه مقام معظم رهبري شكل گرفته اند. انجمن ها خارج از نهادها و ساختارهاي حوزه شكل گرفته اند و به دنبال پاسخگويي به نيازهاي زمانه هستند . از جمله اقدامات ارزشمند اين انجمن ها ، شكل دهي و ايجاد جلسات بحث و گفت و گو و مناظره هاي علمي است.
اهميت و ضرورت تحول در حوزه هاي علميه
هر چند حوزه هاي علميه داراي تاريخي هزار و 400 ساله هستند و از اين جهت ، از اعتبار و ارزشي بي نظير در زمينه هاي گوناگون علمي و ساختاري برخوردارند اما با توجه به تغييرات به وجود آمده در زندگي انسان ها در دوره جديد ، حوزه ها در عصر ما با هزاران پرسش نوين مواجه اند كه عدم پاسخگويي به آنها باعث ايجاد خدشه اي جدي در اهميت تاريخي آنها خواهد شد . هم اكنون حوزه ها با چالش هاي بسياري مواجهند و شبهات و پرسش هاي گوناگوني ، همه روزه ، در سطح جهاني و داخلي پيش روي ايشان طرح مي شود.
با چنين رويكردي مي توان فهميد كه چرا حوزه ها بايد با ايجاد تغييرات مهم و كاربردي در سطوح گوناگون قدم در مسير پاسخگويي به نيازهاي زمانه بگذارند تا بتوانند رسالت خود را در جهان جديد به نحوي نيكو و شايسته انجام دهند . طبعا هر نوع كوتاهي در انجام اين ماموريت بزرگ ، باعث عقب ماندن حوزه هاي علميه از نيازهاي زمانه خواهد شد.
البته بايد بر اين نكته مهم تاكيد ورزيد كه مساله تحول به معني ايجاد نوعي انقلاب در حوزه هاي علميه نيست بلكه تحول ، در نگاهي دقيق و صحيح به آن ، به ايجاد تغييرات در بعضي سطوح حوزه هاي علميه با حفظ اصول و ارزش هاي حاكم بر اين نهاد اصالت مند ديني جهت رسيدن به حوزه اي كارآمدتر و تواناتر در برابر نيازهاي زمانه اشاره دارد. از اين جهت مي توان گفت كه تحول در حوزه ها به معني نوسازي و كارآمدسازي در جهت ارتقاي سطح دينداري عامه مردم و نيز افزايش توانمندي هاي دستگاه توليد و اشاعه معرفت ديني است.
اگر حوزه به عنوان نهادي كه متصدي توليد معرفت ديني است در نظر گرفته شود ،آنگاه بايد توجه داشته باشيم كه درجه پاسخگويي اين نهاد مهم در شرايط كنوني كاهش محسوسي پيدا كرده است يا حداقل مي توان گفت پاسخگويي متناسب با نياز نيست ، زيرا امروز حوزه نمي تواند هزاران نياز برآمده از جهان جديد در زمينه هاي گوناگون سياسي ، فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي را به طور كامل پاسخ گويد، هر چند كه تاكنون تلاش هاي بسياري در اين راستا صورت گرفته است . با توجه به اين مساله لازم است كه حوزه در جهت افزايش توليدات علمي و معرفتي خود در جهت پاسخگويي به نيازهاي جديد گام بردارد و قدم زند.
دين در جهان جديد
از آنجا كه دست كم سخنگوي رسمي دين ، حوزه هاي علميه هستند، اين حوزه ها بايد وارد عرصه جهاني شوند و با ايدئولوژي ها و مكاتب رقيب در مصافي علمي و انديشه اي ، مواجهه كنند. امروز در جهان رقابتي جدي بين صاحبان انديشه ها و مكاتب وجود دارد و هر انديشه اي كه داراي ابعاد قوي تر و انسجام بيشتري باشد موفقيت بيشتر و موثرتري را از آن خود خواهد نمود؛ از اين رو حوزه هاي علميه بايد به اين واقعيت مهم توجه جدي كنند و با لحاظ اين موضوع ، وارد رقابت با مكاتب ديگر شوند.
يكي از عوامل مهم در حكومت يافتن تفكرات و پارادايم هاي غربي و غير ديني ، كه بيشتر بر مبناي انديشه هاي ليبراليستي و اومانيستي سامان گرفته اند، در عصر ما عدم وجود رقيبي ديني در برابر آنها بوده است. اكنون و در شرايط كنوني حوزه هاي علميه بايد با ورود جدي به اين عرصه ، در پي ايجاد كار ويژه هايي نظير «توليد
معرفت ديني» و «ارائه پيام دين به جهانيان» باشند. نكته مهم آنكه هر چه اين پيام متقن تر و همراه با استدلالات قوي تر مطرح شود در جهان طنين بيشتري پيدا خواهد كرد و مكاتب غير اسلامي احساس خطر بيشتري خواهند كرد.
ارائه الگويي كارآمد و توانمند از زندگي ديني در نظام جمهوري اسلامي نيز مي تواند به عنوان عاملي مهم در اين رقابت شناسايي شود . اگر «حيات طيبه» در پناه نظام اسلامي به وجود آيد ، به طور جدي اين الگو ساير جوامع را تحت تاثير خود قرار خواهد داد و مي تواند جايگزيني جدي براي سبك زندگي و اداره جامعه غربي باشد.(1) بنابراين ورود دين به عرصه مهم رقابت با ايدئولوژي هاي غير ديني ضرورتي انكارناپذير است و انجام اين مهم نيازمند ايجاد تحولات مهم در حوزه هاي علميه است.
حوزه هاي علميه را مي توان بزرگ ترين مبدع انقلاب در قرن بيستم ناميد ، زيرا انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني (ره) را بزرگ ترين انقلاب قرن لقب داده اند و اين انقلاب بيش از هر چيز با هدايت و حضور همه جانبه حوزويان به نتيجه رسيده است . به همين دليل حوزه ها بايد ضمن اقدام در جهت حل مشكلات و معضلات نظام برآمده از انقلاب اسلامي ، سعي در ارائه الگويي كارآمد و موفق از اداره جامعه توسط دين كنند. انجام هر چه بيشتر اين مهم ، در واقع منوط به انجام تحول در حوزه هاست.
حوزه و دانش هاي ديني
به عبارت ديگر، علوم انساني فعلي در دانشگاه ها ، نوعي «حكمتي عملي» هستند كه ذيل «حكمت نظري» غرب شكل گرفته اند. به عنوان نمونه در علم سياست بر اساس تجربيات و نيازهاي جوامع غربي ،دموكراسي به عنوان بهترين شكل حكومت برگزيده شده است اما پرسش اينجاست كه آيا مباني فكري ، پيش فرض ها ، تجربيات و نيازهاي جامعه اسلامي نيز چنين اقتضايي دارد؟ اين در حالي است كه در علوم سياسي رايج در دانشگاه ها به پرسش هايي از اين قبيل توجه نمي شود.
حاصل آنكه بايد با نقد جدي علوم انساني غربي و در ذيل بهره گيري از منابع اصيل ديني اقدام به توليد علوم انساني اسلامي كرد. اين مساله ، امروزه از رسالت هاي جدي حوزه هاي علميه است . طبعا حوزه ها بايد در اين زمينه مهم وارد عمل شوند
و اقدام به ارائه پيشنهادهاي عالمانه جديد جهت پيرايش و پالايش دانشگاه ها از علوم موجود كنند. اين در حالي است كه با وجود كوشش هاي صورت گرفته در اين زمينه ، تاكنون اقدامات مناسبي تحقق عملي و عيني نيافته است و بحران علوم انساني، همچنان لاينحل باقي مانده است . در نتيجه حوزه ها بايد ضمن ارزيابي و مميزي علوم انساني و با آسيب شناسي دقيق در فرايند توليد علم، گام هاي بلندي را بردارند. امروزه اسلامي سازي علوم يا بومي سازي دانش ، يكي از دغدغه هاي جدي متفكران مسلمان در همه جهان اسلام است اما حوزه ها نبايد به اين قناعت كنند؛ آنها بايد به سمت توليد دانش اسلامي حركت كنند.
تحولات ساختاري حوزه هاي علميه
به عنوان مثال، با وجود گسترش چشمگير عرصه ارتباطات و نيز جهان مجازي ، همچنان تبليع در حوزه هاي علميه به شيوه قديمي و عمدتا به صورت«چهره به چهره» انجام مي شود و حوزويان از حضور در عرصه ارتباطات مجازي ، به شيوه اي فراگير و سامان مند ، بي بهره هستند و به گونه اي نظام مند در اين عرصه خطير و تعيين كنند وارد نمي شوند. در زمنيه مسائل آموزش و پژوهش هم ذكر اين نكته ضرورت دارد كه متاسفانه در عرصه هايي از اين دست نيز از امكانات جديد استفاده چنداني نمي شود. در حوزه تحققات به مساله مهم و استراتژيك تحقيقات جمعي بي اعتنا هستيم و برنامه اي نداريم.
در خصوص مسائل مديريتي هم مي توان به مباحث مهمي اشاره كرد . از جمله آنكه تا حدي به نظر مي رسد نوع تصميم گيري ها در ساختار حوزه با بهره گيري از رويه ها و روش هاي جديد انجام نمي شود و به همين دليل ، لازم است تحول اساسي و موثر در اين زمينه مورد توجه قرار گيرد.
نقش انجمن هاي علمي حوزه در مساله تحول در حوزه هاي علميه
بيشتري دنبال و تعقيب شود. براي توضيح مناسب تر تحولات صورت گرفته، ذيلا به يك مورد قابل توجه اشاره مي شود:
يكي از اقدامات مفيد صورت گرفته در ساليان اخير، تشكيل «انجمن هاي علمي حوزه» است كه با تاكيدات ويژه مقام معظم رهبري شكل گرفته . اين انجمن ها با زمينه مساعدي كه در حوزه به وجود آمده است ، خارج از ساختارهاي رسمي حوزه شكل گرفته اند و به دنبال پاسخگويي به نيازها و انتظاراتي هستند كه جامعه و زمانه از حوزه دارند.از جمله اقدامات ارزشمند اين انجمن ها ، شكل دهي و ايجاد جلسات بحث و گفت و گو و مناظره هاي علمي بوده است . چنين فعاليتي باعث شده فضاي مناسبي جهت ارتباط نزديك ميان فضلاي حوزه ، در سطوح علمي و پژوهشي به وجود آيد.
همچنين اين انجمن ها تاكنون نقش بسياري در رصد و رونق بخشي به دانش هاي ديني و نيز توليد و توسعه انديشه هاي نوين در حوزه هاي علميه داشته اند. هر چند با توجه به اين واقعيت كه زمان چنداني از آغاز اين فعاليت ارزشمند و مبارك نمي گذرد آنها همچنان راهي طولاني اي جهت رسيدن به وضع مطلوب در پيش دارند و هنوز به فعاليت هاي فراوان بيشتري در اين مسير نياز است.
خوشبختانه در طول چند سال اخير ، 11 انجمن در سطح حوزه هاي علميه با حضور بيش از 2 هزار متخصص شكل گرفته است . استقبال بي نظير طلاب فرهيخته و فضلاي ارجمند از شكل گيري چنين انجمن هايي، بيانگر وجود دغدغه هاي بسيار به ويژه در راستاي تحول در حوزه هاي علميه ، در ميان صاحبان علم و خرد در حوزه هاست.
در مسافرتي كه به دعوت حوزه علميه خراسان و اصفهان داشتم ، شور و شوق گرايش به انجمن در آنجا نيز وجود دارد و آنها خواهان تشكيل اين نهادهاي علمي هستند . بنابراين شكل گيري انجمن هاي علمي در حوزه و رونق آنها ، نشان دهنده اهتمام جدي حوزويان به مساله تحول و نيز لزوم توليد علوم انساني اسلامي است.
اين انجمن ها مي توانند در زمينه هاي گوناگون وارد ميدان دانش ورزي و توليد علوم و انديشه شوند و ضمن برطرف كردن نيازهاي نظام اسلامي ،برآورنده بخش مهمي از رسالت حوزه هاي علميه در عصر ما باشند . در نتيجه بايد گفت انجمن هاي علمي نقش قابل توجه و موثري در مساله تحول در حوزه هاي علميه ايفا مي كنند.
وجود انجمن در حوزه بركات زيادي دارد كه به اختصار و تيتروار ، ذيلا به مواردي اشاره مي شود:
الف ـ انجمن ها به مثابه نهادهاي مرجع ، در احيا و بازسازي علوم اسلامي مؤثر هستند.
ب. نقش توليد و نوآوري و نظريه پردازي در حوزه هاي معرفتي را بر دوش مي گيرند.
ج. در احياي دانش هاي مهجور و به حاشيه رانده، مؤثر هستند.
د. براي اهل نظر و متفكران زمينه گفت و گوي علمي آزاد را در حوزه هاي معرفتي فراهم مي آورند.
ه.با ايجاد اتاق هاي فكر و محل هاي تجمع و گردهم آوردن متخصصان ، زمينه آشنايي با يكديگر و زمينه شناسايي ضرورت ها و بايستگي هاي پژوهشي را فراوري آنها قرار مي دهند.
و. با شناخت و درك مسووليت تاريخي حوزه و متفكران ديني ، در گسترش دانش هاي اسلامي و توليد علم ديني راه فعال سازي دستگاه توليد فكر و انديشه و دانش را عرضه مي كنند.
ز. در يك تقسيم كار علمي ، متخصصان و صاحب نظران را در نقش مناسب خود قرار مي دهند.
ح. با كشف موانع ، انسداد ها ، تصلب و تحجرهاي معرفتي راه هاي برون رفت از آنها را فراروي دانش پژوهان و اهل نظر قرار مي دهند.
ط. با ايجاد نشاط علمي و زمينه هاي تلاش و اجتهاد ديني در زمينه هاي ناشكفته و عرصه هاي ناپيموده ، زمينه نوانديشي ديني بر مبناي بنيادهاي معرفتي و اعتقادي را فراهم مي آورند.
ي. ايجاد بسترهاي همدلي ، همفكري و همراهي براي بروز عقلانيت جمعي.
ك. ارائه الگويي از تفكر موفق انجمني بر مبناي تفكر اسلامي در حوزه ، در كشور و در سطح بين المللي.
در مجموع ، نهاد نوپاي انجمن ها در حوزه در شرف اثر بخشي و تحول در حوزه هاي معرفتي و علمي است . اميد آنكه با مديريت صحيح و منطقي و حساب شده اين تحول در مسير نيازها، به شيوه اي بايسته و شايسته هدايت شود.
پينوشتها:
* رئيس انجمن هاي علمي حوزه علميه قم و مدير گروه انديشه سياسي
پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي
1 ـ مهفوم شجره طيبه ، مفهومي قرآني است :
الم تر كيف الله مثلا كلمه طيبه كشجره طيبه اصلها ثابت و فرعها في السماء . تؤتي اكلها كل حين باذن ربها و يضرب الله الامثال للناس لعلهم يتذكرون
آيا نديدي كه چگونه خدا مثلي زد : سخن پاك چون درخت پاكي است كه ريشه آن استوار است و شاخه آن در آسمان است ؛ ميوه خود را در هر زمان [مقتضي] مي دهد به فرمان پروردگارش . و خدا مثل ها براي مردم مي زند باشد كه ايشان پند گيرند.(ابراهيم / آيه هاي 24-25)
/ج