تأملاتي پيرامون رسالت جهاني حوزه هاي علميه (2)

در رابطه با پيروان اهل بيت (ع) كه مساله اي ذو ابعاد است توان و تلاش قابل قبول حوزه روشن است و آنچه نياز به توجه بيشتر ، به ويژه در مقام عمل و برنامه ريزي علمي براي همه حوزه ها در سطح جهان دارد ، اين نكته...
يکشنبه، 19 تير 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تأملاتي پيرامون رسالت جهاني حوزه هاي علميه (2)

تأملاتي پيرامون رسالت جهاني حوزه هاي علميه (2)
تأملاتي پيرامون رسالت جهاني حوزه هاي علميه (2)


 





 

حوزه و مرجعيت فكري براي همه شيعيان
 

در رابطه با پيروان اهل بيت (ع) كه مساله اي ذو ابعاد است توان و تلاش قابل قبول حوزه روشن است و آنچه نياز به توجه بيشتر ، به ويژه در مقام عمل و برنامه ريزي علمي براي همه حوزه ها در سطح جهان دارد ، اين نكته است كه اين حوزه مرجعيت فكري تمام شيعيان را در كشورهاي مختلف بر عهده دارد و هم از اين رو محتواي معرفتي آن در ابعاد فقهي و فلسفي و كلامي بايد ناظر به نيازهاي فكري شيعيان جهان شكل گيرد كه در غير اين صورت به تدريج اين مرجعيت فكري را از دست خواهد . علاوه بر اين ، توجه ويژه حوزه از جهات مختلف به شيعيان و پيروان اهل بيت عليهم السلام كه به دلايل مختلف طي قرون گذشته از اصل خويش دور مانده اند در كشورهاي آسيايي ، آفريقايي و اروپاي شرقي ـ با وجود همه آنچه در اين سه دهه انجام شده است ـ هنوز از اهميت ويژه اي برخوردار است .

تاثير متقابل حوزه و جهان اسلام
 

امروز دامنه ارتباطات و تاثيرات متقابل جهان اسلام بسيار گسترده شده است و به هيچ عنوان نمي توان گفت مسائل جهان اسلام روي عالم تشيع تاثير نمي گذارد. همچنين است عكس اين مساله ، به عبارت ديگر مسائل جهان بنابراين مي توان اين گمان غلط را مورد نقد قرار داد كه اگر هر بلايي بر سر جهان اسلام بيايد ، امواج آن شيعه را در بر نمي گيرد. به عنوان مثال ، تحولات فكري كه در مصر 100 سال پيش به ويژه در زمان شيخ محد عبده و رشيد رضا ، به ويژه علم زدگي رخ داد ، با چند دهه تاخير دامنگير جامعه شيعي هم شد . از اين رو بايد گفت كه هر نوع تحولي در عالم اسلام پس از مدت كوتاهي بر ساير حوزه هاي فكري نيز تاثير مي گذارد . پس بايد همواره از تحولات در حال انجام در كشورهاي اسلامي مطلع بود و تلاش شود تا نقش هدايتي حوزه ها اين عرصه را نيز در بر گيرد.

ضرورت مقابله با عقايد انحرافي در جهان اسلام
 

در شرايط كنوني به نظر مي رسد در جهان اسلام يك فضاي دو قطبي در حال شكل گيري است؛ يك قطب آن عقلانيت بريده از وحي ، سنت و سيره پيامبر (ص) است كه تعبير به جريان هاي مدرنيست و معتزليان جديد مي شود. قطب ديگر هم چيزي است كه تمثل آن را مي توان در جريان هايي مثل وهابيت و القاعده ديد كه بر اساس نوعي ظاهر گرايي و عدم اعتنا به اصول و محتواي اسلام ، به دنبال ترويج تكفير و خونريزي و تروريسم در عرصه جهاني هستند.
با توجه به قطب بندي فوق بايد كوشش كرد با شكل گيري تعاملات علمي مناسب با جريانات فكري جهان اسلام ، اين رويكردهاي دو گانه را به انزوا كشيد . در اين خصوص توجه به رويدادهاي تاريخي مي تواند بسيار گره گشا باشد . به عنوان نمونه پس از ضربه اي كه غزالي به عقل گرايي وارد آورد و به نوعي ريشه تعقل را در مطالعات ديني هدف گرفت ، يك عالم شيعي ، خواجه نصيرالدين طوسي ، به اين مساله واكنش نشان داد و با نظريه پردازي و تاليفات فراوان خود و نيز تربيت شاگرداني كه بسياري شان نيز از اهل سنت بودند نقش زيادي در بازگشت عنصر عقل در مطالعات اسلامي ايفا كرد و سبب شد عقل گرايي در اهل تسنن از بين نرود. جالب است بدانيد شروحي كه اهل سنت بر تجريد الاعتقاد خواجه نوشته اند، بسيار بيشتر از شروحي است كه خود علماي شيعه بر اين كتاب نوشته اند و تاثير او حتي تا روزگار ما نيز محسوس است . توجهي اين گونه به جهان اسلام و تلاش در جهت ايجاد باب گفت و گو با آن با تكيه مرجعيت الهي و علمي اهل بيت عصمت و طهارت (ع) ، يكي از نقش هاي مهم حوزه در رابطه با جهان اسلام است.

حوزه و ضرورت تبيين «گفتمان سواء» بر محور عقلانيت، معنويت و عدالت
 

حوزه در كنار رفع نيازهاي پيروان اهل بيت (ع) و جهان اسلام ، نيازمند شكل دادن و تبيين امروزين گفتمان محوري كلمه سواء (قل يا اهل الكتاب تعالوا الي كلمه سواء بيننا و بينكم الا نعبد الاالله و نشرك به شيئا) براي گفت و گو با مخاطبان عام و ديگر اقوام و ملت هاست.
در انتقال پيام به مخاطب عام بايد با فطرت او سخن گفت ؛ كما اينكه دين اسلام هم دين فطرت است و احكام آن به گونه اي است كه با فطرت آدمي سازگاري دارد. ضمن آنكه بايد با فضاي فكري و فرهنگي مخاطبان نيز آشنا بود تا از اين طريق بتوان روي آنها تاثير گذاشت . اما اين ارتباط گيري بايد با حفظ اصول اسلام و بر اساس مقتضيات فطري انسان ها و جوامع بشري باشد و نه تاويل و تفسير آن متناسب با عقلانيت ابزاري دوران معاصر . اين كاري دشوار و مسيري لغزنده است كه عبور موفقيت آميز از آن تنها از عهده متخصصان و علماي طراز اول كه آشنايي عميق با لايه هاي زيرين و مباني فلسفي تمدن هاي بشري دارند بر مي آيد .
از يك منظر مي توان گفت كه مكتب اهل بيت (ع) و اسلام ارائه دهنده سه محور عقلانيت ، معنويت و عدالت است . با توجه به اين سه محور مي توان گفت كه تمدن اسلامي مبتني بر توحيد و خداپرستي است و بر مبناي عقلانيت ، معنويت و عدالت شكل گرفته است . بنابراين عرفان هاي كاذب كه بريده از عقلانيت هستند يا عقل گرايي بي اعتنا به معنويت ، مورد پذيرش اسلام و مكتب اهل بيت(ع) نيست . نكته مهم آن است كه در تشيع ، معنويت و عقلانيت همواره در پيوند با يكديگر تعريف مي شوند . در خصوص عدالت هم بايد گفت ، موتور تحرك بخش تشيع در طول تاريخ ، عدالت گرايي آن بوده است و همواره تمركز اصلي پيروان اهل بيت (ع) و شيعه بر عدالت و پرهيز از ظلم قرار داشته است . در جهان اسلام و تاريخ بشري هيچ الگوي عدالت مداري چون اميرالمومنين (ع) وجود نداشته و از اين روست كه بسياري از محققان و انديشمندان عدالت را با سخن و عمل آن حضرت تعريف مي كنند. اين در حالي است كه در ديگر مكاتب اسلامي ، چنين اهتمامي نسبت به عدالت وجود ندارد و به طور معمول مصلحت بر عدالت ترجيح داده مي شود. حوزه تحت هيچ شرايطي نبايد اجازه كم رنگ شدن حس عدالت جويي را در خود يا جامعه به دليل شرايط مقطعي بدهد كه هرگاه چنين شود به معني دور شدن از اصول و مباني خود است .
پرداختن به سه محور فوق ، نيازمند نظريه پردازي مناسب از سوي حوزه هاي عمليه است . در اين راستا بايد ديدگاه هاي اسلام در رابطه با مسائل مختلفي كه رودرروي بشر امروز است توضيح داده شود و جايگاه هر كدام از اين عناصر سه گانه ذيل تاملي از اين دست بيان و تفاوت هاي الگوي اسلام با ساير الگوهاي بشري عنوان شود.
با اين اقدام مي توان انتظار داشت كه توده هاي مردم در سراسر جهان به سمت مكتب اسلام كشيده شوند. در اين راستا ضمانت هاي الهي وجود دارد . در قرآن كريم و روايت ائمه(ع) تاكيدات بسياري در اين باره بيان شده است ، از آن جمله اينكه اگر مردم محاسن كلام ما را بشناسند ، از ما پيروي مي كنند.
در خصوص معنويت بايد گفت كه امروز جهان تشنه معنويت است و به دنبال پاسخ بسياري از سوالات خود در راستاي معنا و هدف زندگي است . غلبه تفكرات پست مدرن كه به نوعي بر منباي انديشه هاي نسبي گرايانه است ، اين عطش را افزون كرده است . به عبارت واضح تر ، به رغم اينكه بشر غربي با گذر از مدرنيته و عقل تجربي به پست مدرنيته رسيده است،اما به دليل ماهيت نسبي گرايانه پست مدرنيته همچنان در سرگرداني فرو مانده و عطش دستيابي به حقيقت و ثبات و معنويت اصيل و واقعي وجود دارد و در اين راستا ، حوزه هاي علميه رسالت مهمي دارند تا هم اين نياز را پاسخ دهند و معنويت اصيل اسلامي را كه مبتني بر عقلانيت است ارائه دهند. نشان دادن چهره غير معنوي عرفان هاي كاذب از ديگر اهداف حوزه هاي علميه است.
تشكيل ، تدوين و تبيين اين شايد دشوارترين كار علمي در عرصه بين ارزشهاي بنيادين و در عين حال ورود جهاني ، گذرگاهي لغزنده و پر از تهديد متفكران و متكلمان بزرگ شيعه مي دهد كه معارف تشيع اين توان مكتبي معرفي شود كه تركيبي روشن عقلانيت و عدالت به دست دهد.

ضرورت حضور پررنگ در گفتمان هاي بين الملل
 

يكي از لوازم موفقيت در رساندن پيام اسلام در عرصه بين الملل و نزديك تر متخصصان حوزوي با شبكه هاي نخبگان و افراد گوناگون فرهنگي در كشورهاي مختلف است . در اين تجمعات و است كه صاحب نظران كشورهاي مختلف حرف هاي يكديگر را مي شنوند آرا و جريان سازي فكري صورت مي گيرد و نهايتا چنين رويكردي در بخشي فرايندي سياستگذاري در سطح ملي يا بين المللي موثر واقع مي شود . براي آنكه اصحاب نظر در سطح بين المللي حرف ما را بشنوند و در آن متاملانه بينديشيند بايد ـ در يك گفت و شنود دائم علمي و به دور از جنجال هاي رسانه اي ـ اين احساس مشترك فراهم آيد كه ما و ايشان حرف همديگر را مي شنويم و در آن تعمق مي كنيم . حوزه علميه قم از اين لحاظ مي تواند نمونه اي براي ايجاد چنين پايگاهي جهت تعامل ميان اشخاص و افكار شود.
حضور پررنگ بين المللي ، كاري بسيار فراتر از عرضه يك يا چند مقاله و كتاب به زبان هاي بين المللي است . انتظار تاثير گذاري بر روند پژوهش ها و توليدات نظري فراوان و ذو وجوه كه تكيه گاه سياستگذاري هاي بين المللي است ، لوازمي بسيار بيش از اينها دارد . در اين زمينه تلاش هايي صورت گرفته و مي گيرد اما با توجه به نياز گسترده اي كه چه از نظر كمي و چه از نظر كيفي در اين عرصه وجود دارد ، شايسته است اين تلاش ها شتاب بيشتري به خود گيرد. در اين راستا از حدود سه سال پيش ، شوراي عالي انقلاب فرهنگي با درك اهميت اين مساله، مصوبه اي براي نشر آثار و ارائه بخشي از دستاوردهاي فكري و نظري انقلاب به زبان هاي مختلف به تصويب رساند كه به رغم گذشت بيش از سه سال ، هنوز در قيد و بندهاي ديوانسالاري دولتي گرفتار مانده است .

حوزه و آينده پژوهي در عرصه دين
 

يكي ديگر از مباحث مهم در حوزه ها در عرصه بين الملل ، آگاهي از جريانات فكري مطرح در دنياست: آگاهي به موقع از وضعيت فكري موجود در دنيا و نيز رصد و تحليل مسير پيش رو يا آنچه از آن با عنوان آينده پژوهي ياد مي شود ، شروط گريزناپذير ايفاي رسالت هاي جهاني حوزه است . عرفان هاي كاذب ، معنويت بدون عقلانيت يا روحانيت بي خدا‌، از حدود 40 سال قبل در دنيا آهنگ رو به به ايران مهم تنها در چند عقلانيت بدون گري و نفي از جريان هايي هدف تاثيرگذاري در خارج از ايران ، مورد . اگر در درمان عالمانه اين سود ، راه جراحي راهي نافرجام حوزه هاي ارزشمند شيعي بايد به جد بپردازند. در حوزه علميه قم هاي خوب آموزشي ، با بودجه، امكانات و ، تا حدي وجود دارد؛ اما آنچه كمبود آن احساس مي شود اتاق هاي فكري است كه بايد در قالب موسسات پژوهشي شكل بگيرد؛ موسساتي كه در چرخه مسائل روزمره گرفتار نباشند و به دور از نظام هاي خشك بروكراتيك پشتيباني و چرخه هاي اجرايي ناكارآمد بتوانند به طور مستمر از اين اتاق هاي انديشه حمايت كنند و اسباب دوام و طمانينه كار آنها باشند.
براي اين منظور يكي از نيازها ، تاسيس موسسه اي پژوهشي در قم براي رصد گفتمان هاي موجود در عرصه بين الملل و پژوهش پيرامون آن از منظر دين با تاكيد ويژه بر آينده پژوهي در اين عرصه و با تكيه بر شبكه اي از محققان متعهد در كشورهاي مختلف است . در اين راستا رهبر معظم انقلاب اسلامي بر اين نكته تاكيد مي فرمايند كه امروزه مهم ترين وظيفه روحانيت و حوزه هاي علميه ، شناخت به موقع خطرات و ايستادگي در مقابل انحراف ها ، بدعت ها و خرافه هاست. اتاق هاي فكر مورد اشاره مي توانند تكيه گاه هاي مناسبي براي اين موسسه باشند.طبعا كار افكار سنجي ، نياز سنجي و نيز آينده پژوهي در حوزه دين در سطح بين المللي ، از محور هاي اوليه انجام چنين تلاشي است.

پي‌نوشت‌ها:
 

1 ـ سوره اعراف ، آيه 158.
 

منبع:خردنامه همشهري ش 65




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط