آسيب شناسي تحول در حوزه هاي علميه

در بخش نخست اين نوشتار به اهميت نوآوري و تحول در جوامع بشري پرداخته شده است . در اين بخش آمده است كه نخستين و پايه اي ترين، مبحث در ارتباط با تحول گرايي در حوزه «وجه ضرورت تحول» است. به عبارت ديگر ، پيش از هر گام ديگر ، بايد مشخص كنيم كه نظام فعلي حوزه چه خلاءها و كاستي هايي دارد كه آن را نيازمند تحول كرده است ؟
يکشنبه، 19 تير 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آسيب شناسي تحول در حوزه هاي علميه

آسيب شناسي تحول در حوزه هاي علميه
آسيب شناسي تحول در حوزه هاي علميه


 

نويسنده : دكتر مسعود آذربايجاني*




 

نگاهي به مساله تحول در حوزه هاي علميه
 

در بخش نخست اين نوشتار به اهميت نوآوري و تحول در جوامع بشري پرداخته شده است . در اين بخش آمده است كه نخستين و پايه اي ترين، مبحث در ارتباط با تحول گرايي در حوزه «وجه ضرورت تحول» است. به عبارت ديگر ، پيش از هر گام ديگر ، بايد مشخص كنيم كه نظام فعلي حوزه چه خلاءها و كاستي هايي دارد كه آن را نيازمند تحول كرده است ؟
در بخش بعدي به آسيب شناسي تحول د حوزه ها پرداخته شده است . مباحث اين بخش ذيل عناويني نظير فقدان نگاه سيستمي به مسائل ، دچار مسائل روبنايي و شكلي شدن ، افراط در بحث هاي تحول ، گرته برداري و استقلال حوزه هاي علميه ارائه شده است . بخش بعدي نوشتار به بررسي ضعف هاي حوزه در زمينه تحول پرداخته است . در آنجا آمده است كه يكي از اساسي ترين كارهايي كه حوزه در رساتاي تحول مي تواند انجام دهد ، طراحي نقشه جامع علمي كشور است . ذيل چنين نگاهي مي توان نيازهاي مربوط به هر بخش را به خود آن بش اختصاص داد . بر اساس نقشه جامع علمي تقسيم وظايف به خوبي صورت مي گيرد و هم از موازي كاري و دوباره كاري جلوگيري مي شود و هم به تمامي نيازها پاسخ داده مي شود.

ضرورت تحول
 

«تحول » و «نوآوري» همواره به عنوان يكي از نيازها و ضرورت هاي اصيل جامعه بشري مطرح بوده و به صورت هاي مختلف نمود پيدا كرده است . جميع اختراعات و ابداعات بشر ، از ابتدايي ترين ابزار كار در اعصار بدوي گرفته تا پيچيده ترين و بغرنج ترين تجهيزات مكانيكي و الكترونيكي زمان حاضر ، را بايد مرهون همين ويژگي ، يعني«ضرورت نوآوري» دانست. اين مهم در حوز هاي علميه همچون عرصه هاي ديگر به عنوان يكي از ضرورت ها محسوب مي شود. از اين روي توجه از به مقوله تحول و مطالعه دقيق و موشكافانه آن از ضرورتي تام و تمام برخوردار است .
بديهي است كه نمي توان در يك نوشتار به تمامي ابعاد و زواياي اين بحث پرداخت . با لحاظ اين واقعيت در اين نوشتار ، به بعضي از مهم ترين جوانب مساله همچون «وجه ضرورت» ، «آسيب ها» ، «ضعف ها» و «ضرورت هاي تحول در حوزه هاي علميه» خواهيم پرداخت.
نخستين و پايه اي ترين ، مبحث در ارتباط با تحول گرايي در حوزه «وجه ضرورت تحول» است . به عبارت ديگر ، پيش از هر گام ديگر ، بايد مشخص كنيم كه نظام فعلي حوزه چه خلأها و كاستي هايي دارد كه آن را نيازمند تحول كرده است؟
در ارتباط با وجه ضرورت تحول در حوزه هاي علميه بايد به چه نكته اساسي ، يعني جايگاه و وظايف حوزه هاي علميه ، از يك سو و شرايط و مقتضيات دنياي امروز ، از سوي ديگر ، توجه كنيم.توجه به اين نكات به فهم ضروري بودن «تحول» مدد مي رساند.
1 ـ جايگاه و وظايف حوزه:
امروزه به درستي ، از حوزه هاي علميه به عنوان مهم ترين پايگاه توليد ، تبليغ و ترويج معارف ديني شيعه ياد مي شود. از منظري كلي وظايف و ماموريت هاي اصلي حوزه ها را مي توان «دفاع از اركان و اصول اعتقادات شيعه» ، «پاسخگويي به شبهات» ، «ترويج و تبليغ معارف ديني در اقصي نقاط جهان» و «آموزش صحيح انديشه هاي ديني به سنل هاي بعدي» ، به عنوان حاملان فرهنگ ديني، معرفي كرد.
2ـ شرايط و مقتضيات دنياي امروز:
شرايط و اوضاع پيراموني ، در عصر ما به شدت در حال تغيير و تحول است . در دنياي امروز ، نيازها بسيار متكثر و متنوع شده اند و زنجيره تازه اي از احتياجات سربرآورده و معرفي شده است . طبيعي است كه براي رسيدن به اهداف و عمل به وظايف ،در چنين فضايي ، بايد شرايط و اقتضائات دنياي جديد را درك كرد و متناسب با آن پيش رفت. به عبارت ديگر حال كه نداي اسلام تحت تاثير انقلاب اسلامي ، به اقصي نقاط دنيا رسيده است روشن است كه نمي توان به چهارچوب هاي قديمي در تبليغ، آموزش و پژوهش اكتفا كرد بلكه لازم است به تحولي متناسب با تحولات اين عرصه و ويژگي هاي جهاني اين دوره در حوزه هاي علميه انديشيد.
به عنوان نمونه ، هم اكنون ما با نسل جواني سرو كار داريم كه لازم است با دين بيشتر آشنا شود . بنابراين يكي از رسالت ها و ضرورت هاي تحول در حوزه ها آن است كه خود را به گونه اي بازسازي كنند كه بتوانند پاسخگوي اين نسل جوان باشند. حوزه ها بايد در جهت جذب جوانان به آغوش مهر و معرفت ديني به نحوي عمل كنند كه براي آنان جذابيت كافي داشته باشند و به سمت شاخه هاي معرفتي ديگر يا عرفان هاي كاذب و جنبش هاي معنوي نوظهور نروند.
حاصل آنكه يكي از وظايف عمده حوزه هاي علميه ،در حال حاضر آن است كه اين آموزه ها و معارف ديني را در قالب بسته بندي هاي متناسب با زمان خود تهيه كرده و در جامعه نشر دهند. نكته مهم آن است كه منابع اصلي هدايت
كه همان مفاهيم و آموزه هاي ديني هستند ، در اسلام وجود دارد ولي ارائه آنها در قالب هاي جذاب و متناسب با شرايط زمانه ، وظيفه اي است كه به عهده حوزه هاي علميه است.

آسيب هاي پيش روي تحول
 

براي تحول در حوزه ، چند آسيب قابل پيش بيني است. به عبارت ديگر ممكن است حوزه ها ، در مسير تحول، به چند آسيب مبتلا شوند كه لازم است از قبل مورد شناسايي قرار گيرند. اين آسيب ها عبارتند از :
1. فقدان نگاه سيستمي به مسائل
فقدان نگاه سيستمي به مسائل و جزئي ديدن آنها اولين آسيبي است كه مي توان براي حوزه ها تصور كرد. اين آسيب را مي توان در سه سطح توضيح داد:
الف: اولين سطح مربوط به خود حوزه است: به اين گونه كه تحول در قسمت هاي مختلف حوزه به صورت جداي از هم در نظر گرفته شود؛ يعني تحول در سه ركن آموزش ، پژوهش و تبليغ با يك نگاه يكپارچه و منسجم ديده نشود و شناسايي شود.
بديهي است چنين نگاهي مي تواند منجر به تداخل وظايف ، موازي كاري و... شود. طبعا توجه به اين مهم از ضروريات رويكرد به تحول در حوزه هاست.
ب: دومين سطح آسيب را مي توان در سطح ملي مطرح كردي، به اين معنا كه حوزه علميه به عنوان يك نهاد تعليم و تربيتي نبايد خود را از ديگر نهادهاي تعليم و تربيتي نظير «آموزش و پرورش» و «دانشگاه» جدا ببيند بلكه بايد اهداف ، وظايف و رسالت هاي حوزه در ارتباط با ديگر مراكز و نهادهاي تربيتي در نظر گرفته شود.
به زعم نگارنده بهترين نهادي كه مي تواند اين كار را انجام دهد«شوراي انقلاب فرهنگي» است. اين شورا مي تواند بر اساس نقشه جامع فرهنگي كشور تمامي مراكز و نهادهاي فرهنگي را در كنار هم و در ارتباط با يكديگر ببيند و به تنظيم روابط آنها بپردازد. اگر چنين كاري صورت نگيرد ممكن است آسيب هايي به نظام فرهنگي وارد آيد . به عنوان نمونه در صورت عدم تنظيم روابط دقيق ميان نهادهاي گوناگون فرهنگي ممكن است حوزه نقش هايي پيدا كند كه در آينده در تعارض با نقش هاي دانشگاه يا ديگر نهادها قرار گيرد و در نهايت ، اين مجموعه ها نتوانند به عنوان اعضاي يك پازل ، زنجيره نيازهاي كشور را بر طرف كنند.
ج: سومين سطح آسيب را بايد در نسبت حوزه با زمان دانست : فقدان رويكرد سيستمي و وجود نگاه جزئي نگر عقب ماندن حوزه از تحولات را سبب خواهد شد. بديهي است كه اگر حوزه وظايف و ماموريت هاي خود را بدون در نظر گرفتن تغيير و تحولات زمان در نظر بگيرد و فارغ از توجه به عنصر زمان وارد ميدان شود، به نتايج مطلوبي نخواهد رسيد. اهميت اين مساله آنگاه مشخص مي شود كه رسالت هاي حوزه در عرصه جهاني را با لحاظ ضرورت توجه آن به عرصه هايي نظير «جهاني سازي» و «آينده پژوهي» در نظر بگيريم.
2. دچار مسائل روبنايي و شكلي شدن
دومين آسيبي كه ممكن است حوزه هاي علميه در مسير تحول با آن رو به رو شود ، درگير شدن با مسائل شكلي و روبنايي است . حوزه هاي علميه ممكن است در بحث هاي تحول و نوآوري دچار مسائل روبنايي و شكلي شوند و به اين وسيله از اهداف اصلي و مسائل زيربنايي خود غافل بمانند.
پر واضح است كه چنين وضعيتي بيانگر آسيبي بزرگ در مسير تحول گرايي حوزه هاست . بر اين اساس لازم است حوزه ها در عين حفظ سنت و سيره هاي اصلي خود نظير «روش هاي علمي» ،
«روش هاي تهذيب و تزكيه» ، «اصول ،مباني و اهداف اصلي حوزه» و... به دنبال تحول و نوآوري باشند، نه اينكه صرفا به مسائل جزئي و شكلي نظير «تغيير دادن شكل كتاب ها» ، «مدرك حوزوي» و مسائلي از اين قبيل پرداخته شود.
3. افراط در بحث هاي تحول
سومين آسيب آن است كه در بحث هاي تحول دچار افراط شويم و به اين وسيله ، اصول اساسي حوزه تحت الشعاع تحول قرار گرفته و دستخوش تحول شود. به عنوان نمونه يكي از اصول حوزه اين است كه در هر شرايطي بايد دغدغه دين داشت . به همين جهت نبايد مسائلي از قبيل مدرك ، شغل و... باعث شود كه «دغدغه دين داشتن» در حوزه كمرنگ شود.
4. گرته برداري
نكته مهم ديگري كه در رابطه با تحول لازم است به آن توجه شود آن است كه نبايد در امر تحول ، «گرته برداري» از افكار، آرا و روش هاي ديگران صورت گيرد. از تجارب ، انديشه و اندوخته هاي ديگراني همچون «دانشگاه» ،«مراكز علميه اهل سنت» ، «مراكز علمي مسيحيت» و «نهادهاي عملي تربيتي ديگر كشورها» بايد استفاده بشود ولي بايد مراقب بود كه در اين ميان «گرته برداري» و «كليشه برداري» صورت نگيرد؛ چرا كه اساسا اهداف و ديدگاه ها با يكديگر متفاوت است . به عنوان يك نمونه ناموفق نتيجه گرته برداري را در سطحي شدن بعضي رشته هاي دانشگاهي به وضوح مي توان مشاهده كرد به همين جهت نبايد غناي علوم حوزوي را به اين گونه از دست داد.
5. استقلال حوزه هاي علميه:
يكي ديگر از اصول اساسي حوزه هاي علميه كه بايد در راستاي تحول به آن توجه كافي بشود تا دچار آسيب نشود «استقلال حوزه» است. از افتخارات حوزه هاي علميه در طول تاريخ آن است كه همواره به صورت مستقل به حيات خود ادامه داده و حريت خود را حفظ كرده است .
در حال حاضر نيز حوزه علميه در عين حال كه در عداد اصلي ترين پشتوانه هاي فكري نظام سياسي قرار دارند و مي تواند نظام سياسي را به لحاظ فكري تغذيه كند و مسائل نظري و تئوريك نظام را در ابعاد ديني حل كند، ضروري است كه نه نهاد دولتي باشد و نه به مثابه نهادي اين گونه به حساب آيد . طبعا در چنين فضايي اين گونه نبايد باشد كه عزل و نصب ها از نظر ساختاري زير نظر دولت انجام پذيرد بلكه همان طور كه رويه حوزه ها بوده است ، فرايندهايي از اين دست بايد زير نظر مراجع عظام صورت گيرد؛ چه آنكه حوزه بايد زير نظر بالاترين مقام حوزوي ـ كه مرجعيت است ـ اداره شود.
نكته مهم ديگري كه بايد در رابطه با استقلال حوزه ها مطرح شود ، بحث «بودجه» است ،‌همان گونه كه شهيد مطهري(ره) به آن اشاره فرمودند: بودجه وابستگي مي آورد و به همين جهت مي تواند استقلال و حريت را از حوزه بگيرد. بر اين اساس حوزه بايد از لحاظ منابع بودجه اي مستقل باشد . البته دولت در بخشي از قسمت ها مانند «خدمات» مي تواند كمك هايي را به حوزه ها داشته باشد ولي در قسمت هاي اصلي و بنياني حوزه مثل «شهريه» و «اداره مدارس حوزوي» ـ كه حريت حوزه را رقم مي زنند ـ نبايد چنين رويكردي دنبال شود.

ضعف هاي حوزه در زمينه تحول
 

در رابطه با ضعف هاي حوزه در زمينه تحول مي توان به عنوان نمونه ، به پژوهش هاي فعلي و در جريان اشاره كرد. پژوهش هاي فعلي حوزه تناسب چنداني با نيازهاي پژوهشي ما ندارد. به اين ترتيب ، در نگاهي آسيب شناسانه به ضعف هاي موجود مي توان گفت كه پژوهش حوزه بايد متناسب با نيازها و متناظر با آنها صورت بگيرد و تحقق يابد.
به عنوان نمونه در عرصه ي فقه ، درس هاي خارج هم اكنون بيشتر معطوف به
بحث هايي نظير «طهارت» و «صلوه» شده اند كه البته اين گونه مباحث در جاي خود بسيار مهم هستند ولي جا دارد كه در مباحث مهم ديگري نظير «حكومت» ، «جهاد»، «ولايت فقيه» و مسائلي از اين قبيل درس هاي خارج جدي داير شوند تا در آنها نيازهاي جامعه فعلي مورد بررسي قرار گيرد و به اين وسيله فتاواي مناسبي از آيات و روايات براي آنها استخراج و استنباط شود.
در عرصه اخلاق ، به خصوص اخلاق كاربردي، نيز مي توان چنين ضعفي را مشاهده كرد. در حال حاضر اخلاق كاربردي يكي از حوزه هاي بسيار پر دامنه در كشورهاي غربي است . اخلاق كاربردي شاخه هاي متعددي در نظير «اخلاق محيط زيست» ، «اخلاق زيست پزشكي» ، «اخلاق مسائل فرهنگي» ، «اخلاق مسائل اقتصادي» و «اخلاق حرفه اي» شامل مي شود . اين در حالي است كه در قم حتي يك پژوهشگاه اختصاصي براي اخلاق كاربردي وجود ندارد. اين يك ضعف و آسيب جدي است كه بايد به آن رسيدگي شود.

بايسته هاي تحول در حوزه
 

در اين قسمت از نوشتار ، بايدها و بايسته هاي تحول را به صورت مختصر مورد اشاره قرار خواهيم داد.

1. نقشه جامع علمي
 

يكي از اساسي ترين كارهايي كه حوزه در راستاي تحول مي تواند انجام دهد ، طراحي نقشه جامع علمي كشور است.ذيل چنين نگاهي مي توان نيازهاي مربوط به هر بخش را به خود آن بخش اختصاص داد. بر اساس نقشه جامع علمي تقسيم وظايف به خوبي صورت مي گيرد و هم از موازي كاري و دوباره كاري جلوگيري مي شود و هم به تمامي نيازها پاسخ داده مي شود.
در حال حاضر كه حدود صد مركز پژوهشي در قم وجود دارد، اگر چنين نقشه جامعي وجود مي داشت ، خلأها مشخص مي شد و معلوم بود كه در كدام قسمت كاري صورت گرفته نشده است و در كدام بخش ها نياز به تلاش و همتي جدي تر و مضاعف است.(1)

2. حضور حوزه در عرصه هاي بين المللي آكادميك
 

حضور حوزه در سطح بين الملل مي تواند به سه صورت باشد .
الف : حضور در عرصه تبليغ:
حضور در عرصه تبليغ به اين معنا كه حوزه مبلغيني براي تبليغ در سطح بين الملل بپروراند و ايشان ، با هدف تبليغ درسطح بين الملل حضور داشته باشند. در اين راستا فعاليت هاي خوبي صورت گرفته است .
ب: حضور در سطح بين الملل به عنوان حوزه:
حضور به عنوان حوزه به اين معناست كه در كشورهاي خارجي حوزه هايي تاسيس شود و نيروهايي براي تدريس در آن حوزه ها پرورش داده شوند . در اين قسمت هم تلاش ها و كارهاي خوبي انجام گرفته است كه مي توان به جامعه المصطفي العالميه اشاره كرد.
ج: حضور آكادميك در سطح بين الملل:
متاسفانه در اين عرصه تاكنون حركت موثري صورت گرفته نشده است؛ يعني حوزه ها نتوانسته اند حضوري جدي و آكادميك در دپارتمان هاي دانشگاهي كشورهاي ديگر داشته باشند. به نظر مي رسد يكي از تحول هاي جدي كه بايد در حوزه صورت گيرد، تحول در همين قسمت است . حوزه بايد به اين سمت نيل كند كه حوزه و معارف توليدي در آن امكان حضور در مراكز دانشگاهي در سطح جهان را پيدا كنند.

پي‌نوشت‌ها:
 

* پژوهشگر مطالعات ديني و قائم مقام پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
1 ـ حال آنكه از ميان اين همه موسسه و مركز پژوهشي هيچ موسسه پژوهشي اي براي اخلاق كاربردي وجود ندارد و هيچ نهادي از حوزه نيز متكفل اين امر نشده است.
 

منبع:خردنامه همشهري ش 65




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما