قرآن کتاب آسمانی ما (1)

بیش از 1400 سال پیش از میان مردمان چوپان و فقیر که در میان بیابان خاموش عربستان زندگی می کردند مردی به پیامبری مبعوث شد تا آخرین معجزه خداوندی را به نسل بشریت تقدیم کند، معجزه ای که فقط و فقط برای مردمان آن روزگار و عده ای چشمان تماشاگر نبوده است. بلکه برای دیدن آن معجزه نیازمند بصیرت، حق طلبی و پاکدلی هستیم.
پنجشنبه، 23 تير 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
قرآن کتاب آسمانی ما (1)

 

 

 

قرآن کتاب آسمانی ما (1)
قرآن کتاب آسمانی ما (1)


 

نویسنده:




 

مقدمه
 

بیش از 1400 سال پیش از میان مردمان چوپان و فقیر که در میان بیابان خاموش عربستان زندگی می کردند مردی به پیامبری مبعوث شد تا آخرین معجزه خداوندی را به نسل بشریت تقدیم کند، معجزه ای که فقط و فقط برای مردمان آن روزگار و عده ای چشمان تماشاگر نبوده است. بلکه برای دیدن آن معجزه نیازمند بصیرت، حق طلبی و پاکدلی هستیم. مگر به غیر از این است که باید به درجه ای از تکامل فرهنگی و فکری برسیم که شایسته ی دریافت هدیه ای از خالق خود باشیم به طوری که ژرفای دانش روز ارزش نهفته و عمیق آن را مشخص می کند.
«...انسان گذشته تنها به امری ایمان می آورده که او را به اعجاب آورد و از این روست که در تاریخ، بشریت را می بینیم که همواره در جستجوی اعجاز است. جامعه شناسی به روشنی نشان داده است که مردم صحرا بیش از همه خرافی و موهوم پرستند، در چشم آنان همه ی اشیاء زنده اند، ستاره ها و حتی سنگریزه ها دارای روحی مرموزند. از اینجاست که می بینیم پیغمبران بیش از دیگران می بایست به معجزه دست زنند چه، در ایمان مردم روزگارشان اعجاز بیش از منطق و علم و حقیقت محسوس و مسلم عینی کارگر بوده است. اما داستان محمد صلی الله ، پیغمبری که در بدوی ترین جامعه های روزگار خویش مبعوث می شود از این قاعده مستثنی است. وی در جامعه ای که تنها در بزرگ ترین شهر تجاری و باز و پیشرفته اش هفت «خط نویس» بیشتر نبوده است و جز به «فخر و شمشیر و کالا و شتر و پسر» نمی اندیشیده است، معجزه ی خویش را «کتاب» اعلام می کند و این خود یک معجزه است. کتاب!
معجزه ی کتاب نه در آتن سر می زند و نه در رم و نه مدائن، نه اسکندریه، بلکه در رملستان داغ صحرا و در جمع شترداران وحشی و آنکه چنین معجزه ای را می آورد نه افلاطون و ارسطوست و نه حکیمان چین و عارفان بزرگ هند و فرزانگان متمدن ایران، بلکه یتیم بی پناه و گمنامی است که در قراریط گوسفند می چراند!
اما کار محمد صلی الله سخت دشوار است. بدویان صحرای عربستان را بر گرد یک «کتاب» گردآوردن ساده نیست و، خود به یک اعجاز نیازمند است. محمد صلی الله می کوشد تا کنجکاوی مردم را از امور غیرعادی و کرامات به مسائل عقلی و منطقی و علمی و طبیعی و اجتماعی و اخلاقی متوجه سازد. خود را پیغمبر خواندن و در عین حال رسماً اعتراف کردن که « من از غیب آگاه نیستم» کاری شگفت است و آنچه سخت شورانگیز است صداقت خارق العاده ای است که در کار او احساس می شود و هر اندیشه ای را به تعلیم و تحسین وا می دارد. خدا از زبان او می گوید:
سبحان ربی! هل کنتُ الا بشراً رسولاً؟!
سبحان الله! مگر من جز بشری هستم که (به سوی شما) فرستاده شده ام؟!(93: 17)
لازم به ذکر است که شرح هایی که در پایان هر آیه در این مقالات آمده نه معنی تفسیر آیه و معنای حقیقی آن است، بلکه یکی از نکاتی است که علاوه بر نکات دیگر می توان براساس علم جغرافی از آن استفاده کرد و مطالب با معنای واقعی آیات و تفسیر آنها نیست.

خلاصه ای از تاریخ قرآن:
 

حضرت محمد (ص)در بیست و هفتم ماه رجب به پیامبری مبعوث شد و آغاز نزول قرآن به عنوان یک کتاب مفصل، در شب قدر از ماه رمضان و سه سال پس از بعثت بوده است و با توجه به این که مدت نبوت پیامبر اکرم 23 سال می باشد، قرآن در طول بیست سال به تدریج بر ایشان نازل شده است.
کیفیت نزول آیات شریفه به صورت تدریجی بود تا بدین وسیله موجبات استمرار قوت قلب مبارک آن حضرت فراهم آید.
اولین قسمت از قرآن که در شب مبعث نازل شده، پنج آیه سوره علق است.
اولین سوره کاملی که نازل گردید، سوره «حمد» بوده و به همین جهت «فاتحه الکتاب» نام گرفته است.
سوره «نصر» آخرین سوره کاملی است که بر حضرت نازل شده است.
آخرین آیه نازله بنابر مشهور آیه 281 سوره بقره است و پیامبر خدا (ص)یازده روز و به قولی هفت روز پس از آن رحلت فرمودند.
شاید بتوان گفت آیه:
...الیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الإسلم دیناً...(مائده/3)
«امروز کافران از این که به دین شما دستبرد زنند و اختلالی رسانند طمع بریدند پس شما از آنان بیمناک نگشته و از من بترسید دین شما را به حد کمال رسانیدم و بر شما نعمت را تمام کردم و بهترین آئین را که اسلام است برایتان برگزیدم.»
که برخی آن را آخرین آیه می دانند، آخرین آیه در زمینه احکام بوده و آیه «اتقوالله...» به طور مطلق آخرین آیه ای است که وحی شده است.
کلمه قرآن از ریشه قرا می باشد با توجه به این که این کلمه به معنی خواندن می باشد و اقرا یعنی بخوان پس از قران یعنی «خواندنی»
کتاب شریف قرآن، نام های دیگری نیز دارد که مشهورترین آن ها عبارتند از: فرقان، نور، کتاب، ذکر، تنزیل و ...
قرآن به سور و آیات تقسیم بندی شده و حدود آن ها توسط شخص پیامبراکرم (ص) معین شده است.
و قال الّذین کفروا لولا نزّل علیه القرءانُ جملةً وحدةً کذلک لنثبّت به فؤادک و رتّلنهُ ترتیلاً (فرقان/32)
«و باز کافران جاهل به اعتراض گفتند که چرا این قرآن یک جمله برای رسول نازل نشد تا ما تو را به آن دل آرام کنیم (و بدین سبب) آیات خود را بر تو مرتب به ترتیبی روشن فرستادیم.»
و قرءاناً فرقنهُ لتقرأَهُ علی النّاس علی مُکثٍ و نزّلنهُ تنزیلاً (اسراء/106)
«و قرآن را جدا ساختیم (سوره سوره و آیه آیه) تا آن را مردم با مکث و آرامش بخوانند لذا آن را تدریجی نازل ساختیم.»
سوره از (سور بلد) به معنای دیوار بلند شهر گرفته شده و چون هر سوره آیاتی را در برگرفته است، چنین نام گرفته است.
آیه به معنای نشانه و علامت است زیرا هر آیه از قرآن نشانه ای از درستی سخن خدا و مشتمل بر حکمی از احکام شرع یا حکمت بی بدیل است.
تعداد سور قرآن 114 عدد و عدد آیات آن کم تر از 6200 آیه نبوده است و مطابق روایات کوفین شماره آیات قرآن 6236 آیه است. آیات و سور قرآن به دو دسته کلی «مکی» و «مدنی» تقسیم می شوند.

یک داستان:
 

مردی از رسول خدا (ص) سوال کرد برترین سوره قرآن کدام است؟ ایشان فرمودند: سوره بقره و آن مرد مجدداً پرسید که برترین آیه کدام است؟ و حضرت رسول فرمودند: آیه ی الکرسی

و اما یک سوال:
 

چرا به آیه 255 سوره بقره و دو آیه بعد از آن «آیه الکرسی» گفته می شود؟

چند سوال دیگر با جواب:
 

طولانی ترین آیه قرآن کریم کدام است؟ آیه 282 سوره بقره
کوتاه ترین آیه قرآن کریم کدام است؟ آیه 64 سوره الرحمن
قلب قرآن کدام سوره است؟ و قلب آن سوره کدام آیه است؟ سوره «یس»و قلب سوره یس آیه 58 آن می باشد «سلام قولا من رب رحیم»
چرا به سوره (یس) قلب قرآن گفته می شود؟ چون در آن راجع به اصول کلی ایمان صحبت شده است یعنی قرآن، نبوت، امام و ...و اگر کسی به این امور توجه نماید به طور حتم به راه صحیح توجه نموده است.
عروس قرآن نام کدام یک از سوره های قرآن است؟ سوره الرحمن چگونگی جمع آوری و تالیف قرآن
بی تردید عامل نظم کلمات و ساخت جملات و عبارات، وحی اعجاز آمیز آسمانی است که بشر به هیچ وجه در آن دست نداشته است. اما جمع آوری و مرتب کردن سوره ها در یک مجلد، پس از رحلت پیامبر گرامی صورت گرفته است. حضرت علی ابن ابی طالب (ع) به عنوان نخستین جامع و تدوین کننده قرآن پس از رحلت رسول خدا (ص) با در نظر گرفتن ترتیب نزول قرآن، اقدام به تدوین آن فرمودند که مع الاسف مورد پذیرش قرار نگرفت. پس از ایشان، زید ابن ثابت به امر ابوبکر به این کار پرداخت و چند تن دیگر از جمله ابن مسعود، ابن بی کعب و ابوموسی العشری نیز دست به این کار زدند.
از آن جا که جمع کنندگان مصحف ها متعدد بودند و از نظر کفایت و استعداد، یکسان نبودند، لذا آن چه در این مصاحف آورده بودند مشابه نبود و طبعاً این اختلاف در مصحف ها و قرائت ها، اختلاف بین مردم ایجاد کرد، این مشکل ادامه داشت و رو به زیادی بود تا در زمان عثمان لزوم وحدت مصاحف متعدد را تأیید کردند. آخر الامر، قرآن کریم در زمان خلافت عثمان با ترتیب فعلی تدوین و در اختیار مسلمانان قرار گرفت که مورد تأیید کلیه فرق اسلامی است.
قابل توجه این که این امر مورد تأیید امیر مؤمنان علی ابن ابی طالب(ع) نیز واقع گردید. و پس از آن که ایشان به خلافت رسیدند، مردم را تشویق کردند که به همان مصحف عثمان ملزم باشند و تغییری در آن ندهند، ولو این که در آن غلط املایی وجود داشته باشد مانند کم و زیاد بودن برخی حروف که امروزه با علائمی
مشخص شده اند. و این از آن نظر بود که هیچ کس به بهانه اصلاح قرآن، تغییر و تحریفی در آن به وجود نیاورد. از این رو حضرتش تأکید کردند که «از امروز هیچ کس نباید به قرآن دست درازی کند...»

اعجاز علمی قرآن
 

اعجاز علمی قرآن به معنی مسائل علمی مطرح شده در قرآن است که دارای تمام ویژگی های معجزه باشد. با توجه به این تعریف، از آن جا که مسائل علمی توسط بشر قابل رد یا اثبات است، پی بردن به آن ها جنبه فوق بشری ندارد و معجزه به شمار نمی رود. آن چه از یک کتاب آسمانی انتظار می رود ارائه برنامه ای هدایتی برای زندگی است نه بیان مسائل علمی. مگر آن جا که طرح این مسائل در خدمت این هدف باشد. بر همین اساس، قرآن برای توجه دادن انسان به عظمت کتاب آسمانی ، بعضی مسائل علمی را در لا به لای آیات و سوره های خود بیان کرده که بشر مدت ها بعد از نزول قرآن به آن ها پی برده است.

اعجاز قرآن از نظر علوم روز
 

با آن که مردم عرب در زمان پیامبر اسلام (ص) حتی از علوم زمان خود بی بهره بودند و دانشمندان آن زمان نیز در اثر نداشتن وسائل علمی امروز به خرافات عجیبی مبتلا بوده اند.
مثلاً اعتقاد آن ها درباره کره زمین این بود که زمین در مرکز معینی ایستاده و افلاک هفت گانه گرد او می چرخند و یا زمین غیرکروی است و هیچ گونه حرکت وضعی و انتقالی ندارد، در چنین شرایطی اگر پیامبر اسلام (ص) می خواست قرآن را از جانب خود تدوین کند طبعاً باید طبق آن چه در میان مردم معمولی یا نهایت دانشمندان آن زمان شایع بوده بنویسد نه آن که مطالبی برخلاف دانشمندان آن روز و موافق علم امروز در کلمات و عبارات قرآن بیاورد که دانشمندان امروز انگشت حیرت به دهان بگیرند.
ما در این جا نمی خواهیم کتاب های قرآن و اکتشافات جدید یا قرآن از نظر علوم روز و یا علم روز و قرآن و یا قرآن بر فراز اعصار و یا کتاب عذر تقصیر به پیشگاه محمد (ص) و قرآن و ده ها کتاب دیگر از این قبیل را رونویس کنیم زیرا به قول معروف در این صورت مثنوی هفتاد من کاغذ شود.
ولی به یاری پروردگار می خواهیم چند نمونه از آن چه در بین مردم آن زمان شایع بوده و قرآن برخلاف آن ها و طبق علم روز سخن گفته است برای اثبات اعجاز قرآن بیان نمائیم.

اعجاز علمی قرآن
 

همان گونه که یادآور شدیم، «اعجاز علمی قرآن» مربوط به اشاراتی است که از گوشه های سخن حق تعالی نمودار گشته و هدف اصلی نبوده است، زیرا قرآن کتاب هدایت است و هدف اصلی آن جهت بخشیدن به زندگی انسان و آموختن راه سعادت به او است از این رو اگر گاه در قرآن به برخی اشارات علمی بر می خوریم، از آن جهت است که این سخن از منبع سرشارعلم و حکمت الهی نشأت گرفته و از سرچشمه علم بی پایان حکایت دارد:
قل أنزله الّذی یعلم السّرّ فی السّموت و الأرض (فرقان/6)
«بگو:آن را کسی نازل ساخته است که راز نهان ها را در آسمان ها و زمین می داند»
و این یک امر طبیعی است که هر دانشمندی هرچند در غیر رشته تخصصی خود سخن گوید، از لا به لای گفته هایش گاه تعابیری ادا می شود که حاکی از دانش و رشته تخصصی وی می باشد همانند آن که فقیهی درباره یک موضوع معمولی سخن گوید، کسانی که با فقاهت آشنایی دارند از تعابیر وی در می یابند که صاحب سخن، فقیه می باشد، گرچه آن فقیه نخواسته تا فقاهت خود را در سخنان خود بنمایاند هم چنین است اشارات علمی قرآن که تراوش گونه است و هدف اصلی کلام را تشکیل نمی دهد.
چند تذکر: پیش از آن که نمونه هایی از این اشارات علمی ارائه گردد، ضرورت است که چند نکته تذکر داده شود:
1ــ نکته اول: برخی را گمان بر آن است که قرآن مشتمل بر تمامی اصول و مبانی علوم طبیعی و ریاضی و فلکی و حتی رشته های صنعتی و اکتشافات علمی و غیره می باشد و چیزی از علوم و دانستنی ها را فروگذار نکرده است خلاصه قرآن علاوه بر یک کتاب تشریعی کتاب علمی نیز به شمار می رود برای اثبات این پندار افسانه وار، خواسته اند دلایلی از خود قرآن ارائه دهند، از جمله آیه:
و نزّلنا علیک الکتب تبیناً لّکلّ شیءٍ (نحل/89)
«قرآن را بر تو فرستادیم تا بیان گر همه چیز باشد.»
فرّطنا فی الکتبٍ من شیءٍ...(انعام/38)
«در کتاب ــ قرآن ــ بیان هیچ چیزی را فروگذار نکردیم.»
و لا رطبٍ و لا یابسٍ إلاّ فی کتبٍ مّبینٍ (انعام/59)
«هیچ خشک و تری نیست مگر آن که در کتابی آشکار[ثبت]است.»
در حدیثی از عبدالله بن مسعود آمده:«من اراد علم الاولین و الاخرین فلیتد بر القرآن، هر که علوم گذشتگان و آیندگان را خواهان باشد، همانا در قرآن تعمق نماید».
اگر این گمان از جانب برخی سرشناسان مطرح نگردیده یا به آنان نسبت داده نشده بود، معترض آن نگردیده در صدد نقد آن بر نمی آمدیم، زیرا سستی دلایل آن آشکار است.
اولین سؤال که متوجه صاحبان این پندار می شود آن است که از کجا و چگونه این همه علوم و صنایع و اکتشافات روزافزون از قرآن استنباط شده، چرا پیشینیان به آن پی نبرده و متأخرین نیز به آن توجهی ندارند؟!
دیگر آن که آیات مورد استناد با مطلب مورد ادعا بیگانه است زیرا آیه سوره نحل در رابطه با بیان فراگیر احکام شریعت است آیه در صدد اتمام حجت بر کافران است که روز رستاخیز هر پیامبری با عنوان شاهد بر رفتار امت های خود برانگیخته می شود و پیامبراسلام نیز شاهد بر این امت می باشد، زیرا کتاب و شریعتی که به دست او فرستاده شده کامل بوده و همه چیز در آن بیان شده است:
و جِئنا بک شهیداً علی هؤلآءِ و نزّلنا علیک الکتب تبیناً لّکلّ شیءٍ و هدیً و رحمةً و بشری للمسلمین (نحل/89)
«و ما بر تو این قرآن عظیم را فرستادیم تا حقیقت هر چیز را روشن کند (و راه دین حق را از راه های باطل بنماید) و برای مسلمین هدایت و رحمت و بشارت باشد.»
یعنی جای نقص و کاستی در بیان وظایف و تکالیف شرعی باقی نگذاردیم، تا هدایت و رحمت و بشارتی باشد برای مسلمانان لذا با ملاحظه شأن نزول و مخاطبین مورد نظر آیه و نیز صدر و ذیل آیه، به خوبی روشن است که مقصود از «تبیانا لکل شیء» همان فراگیری و جامعیت احکام شرع است.
اصولاً شعاع دایره مفهوم هر کلام، با ملاحظه جایگاهی که گوینده در آن قرار گرفته، مشخص می گردد مثلاً محمد بن زکریا که کتاب «من لا یحضره الطبیب» را نگاشت و یادآورد شد که تمامی آن چه مورد نیاز است در این کتاب فراهم ساخته است، از جایگاه یک پزشک عالی مقام سخن گفته است، لذا مقصود وی از تمامی نیازها، در چارچوب نیازهای پزشکی است بر همین شیوه مرحوم صدوق کتاب «من لا یحضره الفقیه» را تالیف نمود، تا مجموع نیازهای در محدوده فقاهت را عرضه کند هم چنین است آن گاه که خداوند بر کرسی تشریع نشسته، در رابطه با کتب و شرایع نازل شده بر پیامبران، چنین تعبیری ایفاد کند که صرفا به جامعیت جنبه های تشریعی نظر دارد!
همین گونه است آیه:
مّا فرّطنا فی الکتب من شیءٍ (انعام/38)
«ما در کتاب آفرینش بیان هیچ چیز را فروگذار نکردیم.»
اگر مقصود از «کتاب» قرآن باشد در صورتی که ظاهر آیه چیز دیگر است و مقصود از کتاب، کتاب تکوین و در رابطه با علم ازلی الهی است آیه چنین است:
و ما من دابّةٍ فی الأرضِ و لا طئرٍ یطیر بجناحیه إلاّ أُممٌ أمثالکم مّا فرّطنا فی الکتبِ من شیءٍ ثمّ إلی ربّهم یحشرون (انعام/38)
«محققاً بدانید که هر جنبنده در زمین و هرپرنده ای که به دو بال در هوا پرواز می کند همگی طایفه ای مانند شما نوع بشر هستند ما در کتاب آفرینش بیان هیچ چیز را فروگذار نکردیم آنگاه همه به سوی پروردگار خود محشورمی شوند.»
یعنی ما همه موجودات و آفریده ها را زیر نظر داریم و هیچ چیز بیرون از علم ازلی ما نیست و سرانجام همه موجودات به سوی خدا است.
و عنده مفاتح الغیب لا یعلمها إلاّ هو و یعلم ما فی البرّ و البحر و ما تسقط من ورقةٍ إلاّ یعلمها و لاّ حبّةٍ فی ظلمت الأرض و لا رطبٍ و لا یابسٍ إلاّ فی کتبٍ مّبینٍ (انعام/59)
«و کلید خزائن غیب نزد خداست کسی جز خدا بر آن آگاه نیست و نیز آنچه در خشکی و دریاست همه را می داند و هیچ برگی از درخت نیفتد مگر آن که او آگاهست و هیچ دانه در زیر تاریکی های زمین و هیچ تر و خشکی نیست جز آن که در کتاب مبین (و قرآن عظیم) مسطور است.»
در این جهت روشن تر است، که همه موجودات و رفتار و کردارشان در علم ازلی الهی ثبت و ضبط است و حضور بالفعل دارد.
و اما حدیث ابن مسعود، صرفا در رابطه با علومی است که وی با آن آشنایی داشته و آن، علوم و معارف دینی است و مقصود از اولین و آخرین، سابقین و لاحقین انبیا و شرایع آنان می باشد، که تمام آن چه در آن ها آمده در قرآن فراهم است.
2ــ دومین نکته: آن که به کارگیری ابزار علمی برای فهم معانی قرآنی، کاری بس دشوار و ظریف است، زیرا علم حالت ثبات ندارد و با پیشرفت زمان گسترش و دگرگونی پیدا می کند و چه بسا یک نظریه علمی ــ چه رسد به فرضیه ــ که روزگاری حالت قطعیت به خود گرفته باشد، روز دیگر هم چون سرابی نقش بر آب، محو و نابود گردد لذا اگر مفاهیم قرآنی را با ابزار ناپایدار علمی تفسیر و توجیه کنیم، به معانی قرآن که حالت ثبات و واقعیتی استوار دارند، تزلزل بخشیده و آن را نااستوار می سازیم خلاصه، گره زدن فرآورده های دانش با قرآن، کار صحیحی به نظر نمی رسد.
آری اگر دانشمندی با ابزار علمی که در اختیار دارد و قطعیت آن برایش روشن است، توانست از برخی ابهامات قرآنی ــ که در همین اشاره ها نمودار است ــ پرده بردارد، کاری پسندیده است مشروط بر آن که با کلمه «شاید» نظر خود را آغاز کند و بگوید: شاید ــ یا به احتمال قوی ــ مقصود آیه چنین باشد، تا اگر در آن نظریه علمی تحولی ایجاد گردد، به قرآن صدمه ای وارد نشود، صرفاً گفته شود که تفسیر او اشتباه بوده است.
ما در این بخش از اعجاز قرآنی، با استفاده از برخی نظریه های قطعی علم منقول از دانشمندان مورد اعتماد، سعی در تفسیر برخی اشارات علمی قرآن نموده ایم اما به این نکته باید توجه داشت که هرگز نباید میان دیدگاه های استوار دین و فرآورده های ناپایدار علم، پیوند ناگسستنی ایجاد نمود.
3 ــ نکته سوم: آیا تحدی ــ که نمایانگر اعجاز قرآن است ــ جنبه علمی قرآن را نیز شامل می شود؟
بدین معنا که قرآن آن گاه تحدی نموده و هم آورد طلبیده، آیا به این گونه اشارات علمی نیز نظر داشته است؟
یا آن که بر اثر پیشرفت علم و پی بردن به برخی از اسرار علمی که قرآن به آن ها اشارتی دارد، گوشه ای از اعجاز این کتاب آسمانی روشن شده است به عبارتی دیگر پس از آن که دانشمندان با ابزار علمی که در اختیار داشتند توانستند از این گونه اشارات علمی که تاکنون حالت ابهام داشته، پرده بردارند و در نتیجه به گوشه ای از احاطه صاحب سخن (پروردگار) پی ببرند و دریابند که چنین سخنی یا اشارتی در آن روزگار، جز از پروردگار جهان امکان صدور نداشته و بدین جهت مسأله اعجاز علمی قرآن مطرح گردیده است!.
برخی بر همین عقیده اند، که این گونه اشارات علمی دلیل اعجاز می تواند باشد ولی تحدی به آن صورت نگرفته است، چون روی سخن در آیات تحدی با کسانی است که هرگز با این گونه علوم آشنایی نداشته اند بر این مبنا قرآن در جهت علمی همانند دیگر کتب آسمانی است، که صورت تحدی به خود نگرفته اند، گرچه اشارات علمی دلیل اعجاز می توانند باشند.
ولی این طرز تفکر از آن جا نشأت گرفته که گمان برده اند روی سخن در آیات تحدی تنها با عرب معاصر نزول قرآن بوده است، در حالی که قرآن مرحله به مرحله از محدوده زمانی عصر خویش فراتر رفته و دامنه تحدی را گسترش داده است، نه تنها عرب بلکه تمامی بشریت را برای ابدیت به هم آوردی فراخوانده است.
یکی از آیات تحدی که در سوره بقره است و پس از ظهور و گسترش اسلام در مدینه نازل گشته، تمامی مردم را مورد خطاب قرار داده است، پس از خطاب:
یأیّها النّاس اعبدوا ربّکم الّذی خلقکم و الّذین من قبلکم لعلّکم تتّقونَ (بقره/21)
«ای مردم خدایی را پرستید که آفریننده ی شماست و آنان که پیش از شما بودند، باشد که (به طاعت و معرفت او) پارسا و منزه شوید.»
با فاصله یک آیه می فرماید:
و إن کنتم فی ریبٍ مّمّا نزّلنا علی عبدنا فأتوا بسورةٍ من مّثلهِ و ادعوا شهداءَکُم مّن دون الله إن کنتم صدقین (بقره/23)
«و اگر شما را شکی است در قرآنی که ما بر محمد (ص) بنده ی خود فرستادیم پس بیاورید یک سوره به مثل آن و بخوانید گواهان خود را (و از بزرگان و فصحا هرکه را کمک خواهید) به جز خدا اگر راست می گویید (که این کلام مخلوق است نه وحی خدا).»
همه مردم مخاطب قرار گرفته اند، تا چنان چه تردیدی در رابطه با صحت وحی قرآنی در دل هایشان راه یافته، آزمایش کنند آیا می توانند حتی یک سوره همانند قرآن بیاورند؟ هرگز نتوانسته و نخواهند توانست.
آیه:
قل لّئن اجتمعت الإنس و الجنّ علی أن یأتوا بمثل هذا القرءان لا یأتون بمثله و لو کان بعضهم لبعضٍ ظهیراً (اسرا/88)
«بگو ای پیغمبر که اگر جن و انس متفق شوند که مانند این قرآن کتابی بیاورند هرگز نتوانند هرچند همه پشتیبان یک دیگر باشند.»
آب پاکی را بر دست همه ریخته، تمامی انس و جن را به نحو جمعی ــ که عموم افرادی و زمانی هر دو را شامل می شود ــ مورد تحدی قرار داده است و اعلام کرده که اگر همه انسان ها و پریان پشت در پشت هم بکوشند تا هم چون قرآنی بیاورند نخواهند توانست.
اکنون می پرسیم که این گونه گسترش در دامنه تحدی ــ که همه انسان ها را در همه سطوح و در طول زمان شامل گردیده است ــ آیا نمی تواند دلیل آن باشد که همه جوانب اعجاز قرآنی، هرکدام به فراخور حال مخاطب خاص خود، مورد تحدی قرار گرفته باشند؟
به سادگی نمی توان از کنار این احتمال گذشت یا آن را نادیده گرفت!
قرآن گنجینه ای است سرشار از مسائل و مفاهیم گوناگون که از قدیم الایام توجه بسیاری از اندیشمندان و صاحب نظران را به خود جلب کرده است. درباره اعجاب و اعجاز این کتاب مقدس گفتنی های بسیاری گفته اند و در مورد قدرت خارق العاده قرآن همین نکته بس که چگونه اعراب بادیه نشین دوره جاهلیت را به ملتی بدل کرد که صلای ایمان و وحدت و تمدن در جهان را دادند.
20 درصد آیات قرآن به مباحث مختلف علمی اختصاص دارد
براساس گزارش عرب آنلاین در قرآن کریم ضمن توجه ویژه به رابطه علم و دین، این دو راه های دستیابی به حق معرفی شده اند، در قرآن کریم چنان به علم توجه شده که 20 درصد آیات آن مربوط به تمام علوم موجود در جهان است.
به گزارش خبرنگار گروه دین و اندیشه "مهر" براساس گزارش سایت عرب آنلاین در قرآن کریم اخباری معنی بر اعجاز علمی قرآن وجود دارد که گذشت زمان پرده از ابهامات آن برداشته است.
در زمان پیامبر اکرم به دلیل عدم فهم این اخبار قادر به درک آن نبودند و اینک با گذشت زمان حقایق علمی موجود در قرآن قابل بحث و بررسی است.
یکی از حقایق علمی موجود در قرآن که امروزه قابل فهم است، وجود و نفس انسان است.
این کتاب آسمانی با توجه به معانی وحی و آیات قرآن بر معجزه و علمی بودن قرآن تأکید دارد.
بسیاری از آیات به نفس انسان اشاره می کند که اگر خود خواهان تغییر و بهبود زندگی اجتماعی و دینی باشند به آن ها داده خواهد شد. در این کتاب و در آیات سوره نمل آیه 92 یا سوره فصلت آیه 53 آمده است.
و أن أتلوا القرءان فمن اهتدی فإنّما یهتدی لنفسه و من ضلّ فقل إنّما أنا من المنذرین (نمل/92)
«و نیز مأمورم که قرآن را به حکم وظیفه رسالت تلاوت کنم پس هرکس هدایت یافت به نفع خود هدایت یافته و هرکس گمراه شد به زیان اوست و بگو که من جز آن که از پیامبرانی هستم که برای ترسانیدن خلق آمده ام وظیفه ی دیگر ندارم.»
و أن أتلوا القرءان فمن اهتدی فإنّما یهتدی لنفسه و من ضلّ فقل إنّما أنا من المنذرین (فصلت/53)
«ما آیات قدرت و حکمت خود را در آفاق جهان و نفوس بندگان کاملاً هویدا و روشن می گردانیم تا ظاهر و آشکار شود که (خدا و قیامت و رسالتش هم) بر حق است آیا این رسول (همین حقیقت که) خدا بر همه موجودات عالم پیدا و گواه است کفایت از برهان نمی کند.»
إنّ الله لا یغیّر ما بقومٍ حتّی یغیّروا ما بأنفسهم...(رعد/11)
«خدا قومی را تغییر نمی دهد، مگر آن که نفسشان تغییر کند.»
دراین کتاب آسمانی به رابطه علم و دین توجه زیادی شده است به طوری که این رابطه را دوستانه بیان می کند و وسعت دید قرآن را نشان می دهد. در قرآن آمده است دین و علم مقصدی واحد دارند و معرفت و مکارم اخلاقی را در بر می گیرند.
در عصر حاضر که هر چیزی به ضرر و هلاکت بشر است، اشاعه سخن یا تصویر یا خبری که در قرآن آمده است در رهایی انسان و نجات او بسیار تأثیرگذار خواهد بود و عقل سلیم آن را قبول می کند و نفس پاک و طاهر از آن بهره می برد.
علم و دین راه های دستیابی به حق هستند و اگرچه اساتیدی با آن اختلاف نظر دارند و یا گاهی با آن به مخالفت برخاسته اند، اما همکاری و تعاون این دو مقوله به منظور بالا بردن سطح علمی و اخلاقی انسان و هم چنین رساندن انسان به بالاترین مرتبه تقوی بسیار لازم و ضروری به نظر می رسد.
از مسائل مهمی که در قرآن بسیار بر آن تأکید شده است"غلو" است. در گذشته زیاده روی و غلو در دین بسیار وجود داشت و عاقبت کسانی که به این امر اقدام می کردند را نابودی و هلاکت برشمرد. در حدیثی پیامبر اکرم (ص) می گوید:"ازغلو در دین بر حذر باشید، کسانی که قبل از شما به این امر اقدام کردند، هلاک شدند."
به گزارش مهر محققان و پژوهشگران قرآن بحث های قرآن را به صورت علمی، دقیق و عمیق بررسی کردند و آماری نسبی از بحث های علمی که در قرآن وجود داشت، گرفتند تا جایی که این تحقیقات تمامی علوم موجود در جهان را در بر می گیرد.
در این کتاب آسمانی 20 درصد آیات مربوط به مباحث علمی است که مجموعاً 1200 آیه در آن مورد بررسی قرار می گیرد: علوم پزشکی 416 آیه، فیزیک 138 آیه، نجوم و ستاره شناسی 105 آیه، جغرافیا 98 آیه، کشاورزی 89 آیه، ریاضیات 79 آیه، زمین شناسی 69 آیه، علوم دریایی و رودخانه ای 35 آیه، وسایل نقلیه 28 آیه، اصل انسان و بقیه مخلوقات 27 آیه، هندسه 12 آیه، شیمی 12 آیه، زبان حیوانات 8 آیه و بیش از 20 آیه که همه علوم مذکور را در بر می گیرد و حدود 170 آیه به موضوعات علمی فراوانی اشاره می کند که در آن دو علم یا بیش تر ذکر شده است. مانند دو آیه که در ذیل آمده است.
إنّ فی خلق السّموت و الأرض و اختلف الّیل و النّهار و الفلک الّتی تجری فی البحر بما ینفع النّاس و ما أنزل الله من السّماء من مّاءٍ فأحیا به الأرض بعد موتها و بثّ فیها من کلّ دابّةٍ و تصریف الرّیح و السّحاب المسخّر بین السّماء و الأرض لأیتٍ لِِّقومٍ یعقلون (بقره/164)
«محققاً در خلقت آسمان ها و زمین و رفت و آمد شب و روز و کشتی ها که به روی آب برای انتفاع خلق به حرکتند و آب بارانی را که خدا از بالا فرو فرستاد تا به آن آب زمین را بعد از مردن (و نابود شدن گیاه آن) زنده کرد و سبز و خرم گردانید و در پراکندن انواع حیوانات در زمین و در وزیدن بادها به هر طرف و در خلقت ابر که فیمابین زمین و آسمان مسخر است در همه این امور ادله ای واضح بر علم و قدرت آفریننده است برای عاقلان» یأیّها النّاس إن کنتم فی ریبٍ من البعث فإنّا خلقنکم من ترابٍ ثمّ من نطفةٍ ثمّ من علقةٍ ثمّ من مّضغة مّخلّقةٍ و غیر مخلّقةٍ لّنبیِّن لکم و نقرّ فی الأرحام ما نشاءُ إلی اجلٍ مّسمّیً ثمّ نخرجکم طفلاً ثمّ لتبلغواً اشدّکم و منکم مّن یتوفّی و منکم مّن یردّ الی أرذل العمر لکیلا یعلم من بعد علمٍ شیئاً و تری الارض هامدةً فإذا أنزلنا علیها الماء اهتزّت و ربت و أنبتت من کلّ زوج بهیجٍ (حج/5)
«ای مردم اگر شما در روز قیامت و قدرت خدا بر بعث مردگان شک و ریبی دارید (برای رفع شک خود بدین دلیل توجه کنید و ) بدانید که ما شما را نخست از خاک آفریدیم آنگاه از آب نطفه، آنگاه از خون بسته آنگاه از پاره ی گوشت تمام و ناتمام در این انتقال و تحولات قدرت خود را بر شما آشکار سازیم و از نطفه ها آنچه را مشیت ما تعلق گیرد در رحم ها قرار دهیم تا به وقتی معین طفلی (چون گوهر) از (صدف) رحم بیرون آریم تا زیست کرده و به حد بلوغ و کمال برسد و برخی از شما در این بین بمیرد و برخی به سن پیری و دوران ضعف و ناتوانی رسد تا آن جا که پس از دانش و هوش خرف شود و هیچ فهم نکند (دلیل دیگر از ادله ی قدرت خدا بر معاد آن که) زمین را بنگری وقتی خشک بی گیاه باشد آنگاه باران بر آن فروباریم تا سبز و خرم شود و نمو کند و از هر نوع گیاه زیبا برویاند.»
در قرآن حدود 70 آیه وجود دارد که به فراگیری علم و دانش و هم چنین تشویق دانشمندان می پردازد. به طور مثال آیات یک تا 5 سوره علق به آموزش و خواندن تشویق می کند.
اقرأ باسم ربّک الذّی خلق* خلق الإنسن من علقٍ* اقرأ و ربّک الاکرم * الّذی علّم بالقلم* علّم الإنسن ما لم یعلم (علق/1-5)
«قرآن را به نام پروردگارت که خدای آفریننده است قرائت کن ــ آن که آدمی را از خون بسته بیافرید ــ بخوان و پروردگارت کریم تر است ــ آن خدایی که بشر را علم نوشتن به قلم آموخت ــ و به او آنچه را که نمی دانست تعلیم داد.»
این محققان بررسی کرده اند که به منظور تحکیم و همبستگی ایمان به خدا رابطه علم و ایمان آیات بسیاری است که از میان 92 درصد آیات، ایمان به خدا 740 آیه، ایمان به روز قیامت 120 آیه، ایمان به ملائکه 42 آیه، ایمان به کتاب های آسمانی 53 آیه، ایمان به پیامبران و انبیاء 100 آیه و ایمان به قضا و قدر الهی 30 آیه است. معجزه بودن قرآن به منظور نشان دادن برهان علمی موجود در قرآن به طور کامل در این کتاب آسمانی آورده شده است.
منبع:
پناهی ، حسین /فیض آبادی،حمیده ، فیزیک در قرآن(2) ، انتشارات فیض دانش ،1389


ادامه دارد...




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط