روزنه هاي اميد در فضاي نااميدي زن ايراني در فرهنگ منحط رژيم پهلوي (1)
«جستارهايي پيرامون فعاليتهاي فرهنگي- سياسي دختران عصمتيه»
مقدمه
17دي ماه1314در ساعت شش بعدازظهر رضا شاه در جلسه هيئت وزيران با شادماني زايدالوصفي به همه اعلام کرد که با کشف حجاب، از امروز ملت ايران در صف ملل متمدن داخل شد! زيرا هميشه اروپاييان، ما را بواسطه زنها و جهالت و بيسوادي آنان مورد شماتت قرار مي دادند؛ ولي به امر ملوکانه با يک فرمان! بحمدالله اين عيب رفع شد و زنان ايران با برداشتن روسري و چادر با سرعت عجيبي خود را به صف ملل متمدن دنيا رساندند و داخل آن شدند(تا به ظاهر براي هميشه محو شوند و تبديل به کالاي مصرفي فرهنگ سرمايه داري گردند.)
از اين تاريخ، مفهوم ترقي در فرهنگ لغت زنان ايراني، بسيار ساده و سطح پايين شد. دستاورد رفتن زن ايراني در صف ملل متمدن دنيا! چيزي جز تبديل شدن به ابزار تبليغاتي براي فروش کالا نبود. تا قبل از انقلاب اسلامي، دستاوردهاي زنان ايران در مقابل هزينه گرانسنگ عفت و عزت چيزي نبود جز: مانکني براي توليد کنندگان لباس، تصويرشدن بر روي جعبه ها، کارتن ها، بسته بندي انواع کالاها، صفحات آگهي هاي تبليغاتي مجله ها و روزنامه ها، آگهي هاي تلويزيوني، کسب افتخار عنوان منشي گري و پاسخگويي به مراجعان در شرکتها و موسسات، فروشندگي در فروشگاهها با هدف جذب مشتري، عرضه زيبايي هاي جسمي براي بدست آوردن لقمه اي نان و شايد جلب ترحم مردي براي يک زندگي روزمره و يکنواخت و از همه بدتر کسب افتخار پذيرايي از مردان در ميهمانيها، کافه ها، رستورانها و مجالس شب نشيني. زن مسلمان ايراني که از قديم الايام با عرض کرامت، عفت، معنويت، تقوا، علم،ايثار و فداکاري خود در پرورش نسلهاي سالم آينده مقام انساني خود را به رخ مردان مي کشيد. با رفتن به صف ملل متمدن بايد جذابيتهاي جسمي، خود را تبديل به پول و کالا مي کرد تا شايد از اين راه لقمه ناني براي خود و خانواده خود تهيه نمايد و اين سرگذشت غمبار زن ايراني تا قبل از انقلاب اسلامي بود. در چنين فضايي، عده اي از زنان عفيف و پاکدامن اين سرزمين به تأسي از قوانين انسان ساز اسلام و رهنمودهاي امام خميني در برپايي حکومت اسلامي، اقدام به تشکيل گروههاي مبارزه و انقلابي نمودند؛ تا بدين ترتيب از نگرشهاي شهواني جامعه و سوء استفاده هاي جنسي از زنان نجات يابند. مبارزات زنان ايران براي تشکيل حکومت اسلامي از جمله رخدادهايي است که متاسفانه در تاريخ نگاري انقلاب اسلامي مورد غفلت قرارگرفته است.
با وجود تلاشهاي فراواني که زنان ايراني براي کسب آزادي و بازگشت به کرامت انساني انجام دادند، ولي بندرت مورخان به ثبت و ضبط اين رخدادها و تبيين آنها مي پردازند. نظر به اينکه مبارزه زنان ايراني در ساقط کردن رژيم پهلوي و تاسيس حکومت اسلامي، بخشي از تاريخ ملت مسلمان ايران است. تلاش مي کنيم با شناسايي و تحليل اين رخدادهاي ناگفته يا کمتر گفته شده، فضاي جديدي براي درک عميق نهضت امام خميني و تاثير آن در دگرگوني هاي سياسي- اجتماعي معاصر فراهم سازيم. در اين مقاله به معرفي «گروه عصمتيه» و نقش اين گروه در برپايي حکومت اسلامي مي پردازيم.
شکل گيري گروه عصمتيه
بزودي موسسه عصمتيه خرمشهر-که مرکزي ديني و فرهنگي بود- تبديل به پايگاهي براي روشنگري دختران و زنان ايران شد. اين موسسه به زنان و دختراني که به آنجا مي آمدند، آگاهي هاي ديني و سياسي مي بخشيد وآنان را از لغزش و بيراهه پويي بازمي داشت. ساواک مرکز[اداره يکم] در يکي از گزارشهاي خود درباره «عصميته خرمشهر» چنين آورده است:
...خانم مهرانگيز احمدزاده(صاحب محل عصمتيه)به شهرباني شهرستان خرمشهر مراجعه کرده و تقاضا نموده از اول ماه مبارک رمضان، جلسات تدريس قرآن در عصمتيه تشکيل شود.
سازمان مذکور با توجه به سوابق عصمتيه خرمشهر، تقاضاي اعلام نظر نموده است. سازمان مورد بحث همچنان اضافه کرده بعد از دستگيري دو نفر از زناني که در عصمتيه فعاليت مي کردند در بين مردم شايع شده که ساواک با فعاليتهاي مذهبي و جلسات ديني مخالف است. لذا اصلح است براي خنثي شدن اينگونه شايعات با تقاضاي مشاراليه موافقت شود.
سوابقي که از فعاليتهاي انجام شده در عصمتيه شهرستان خرمشهر موجود است ذيلا به استحضار عالي مي رساند:
باني عصمتيه خرمشهر، يکي از تجار سرشناس آن منطقه بنام کمال احمدزاده است و محل آن در خيابان فردوسي خرمشهر قرار دارد. عصمتيه مذکور به منظور تدريس و تفسير قرآن کريم- تدريس زبان عربي و طرح و بررسي مسائل مذهبي و انتشار جزوات و نوشته هاي مذهبي و توزيع آن در بين اعضاي عصمتيه مي باشد.
شرکت در فعاليتهاي عصمتيه مخصوص بانوان مي باشد و اعضا به طور دلخواه، مبلغي به عنوان کمک و عضويت پرداخت مي کنند؛ که حداقل آن100ريال است. بعد از آنکه مدتي از فعاليت عصمتيه مورد بحث گذشت، اين محل پايگاه تجمع بانوان متعصب مذهبي درآمد و دو نفر از اعضاي عصمتيه به اسامي معصومه اژدرافشار و فخريه اژدرافشار در سمت سخنگوي مذهبي در خلال مسائل مذهبي که مطرح مي کردند مطالب تحريک آميز و خلافي اظهار مي نمودند که در سال 1335سوابق آنان با وضعيت عصمتيه به عرض رسيد و مقرر شد، هر دو نفر دستگير شوند. در اجراي اوامر، اقدامات لازم براي دستگيري آنها به عمل آمد و مدتي بعد در شهر خرمشهر دستگير شدند. در بازرسي که از محل سکونت پدر آنها در مشهد به عمل آمد، تعدادي کتب و نشريات مضره، کشف و ضبط گرديد.
سازمان اطلاعات و امنيت خوزستان پس از تحقيقات از يادشده اعلام کرد که معصومه اژدرافشار اعتراف کرده مطالبي را که در عصمتيه عنوان مي کرده از روي کتب و نوشته هاي ديگران برداشته بوده و خود از محتواي مضره عنوان شده، اطلاعي نداشته است. سازمان مذکور با اعلام اينکه خواهر وي نيز مخالفت چنداني نداشته و معصومه اژدرافشار باردار مي باشد تقاضاي آزادي آنها را با اخذ تعهد نموده بود که با اين تقاضا موافقت و يادشدگان آزاد شده اند.
عصمتيه بعد از اينکه يادشدگان(1)بازداشت شدند، مدتي تعطيل گرديد ولي مجددا فعلايتهاي خود را شروع نمود.
در اوايل سال 1356 دونفر از افرادي که در جلسات عصمتيه شرکت مي کردند به اسامي صديق جهان آرا(دو نفر از برادرانش از اعضاي متواري شاخه مذهبي گروه خرابکاران به اصطلاح مجاهدين خلق ايران مي باشند) و صديقه امام زاده که مشکوک به فعاليتهاي ضدامنيتي بودند بازداشت و پس از تحقيقات به کميته مشترک ضدخرابکاري در مرکز اعزام شدند که پس از تحقيقات، اخيرا از زندان آزاد شده اند.
ـ نظريه:
فعاليتهاي مذهبي- سياسي اين موسسه- که با شيوه هاي گوناگون و در فرصتهاي مناسب تداوم داشت- مايه نگراني ساواک گرديد؛ از اينرو، دو تن از سخنرانان آنجا به نامهاي معصومه اژدرافشار و فخريه اژدرافشار را دستگير کرد و موسسه را تعطيل نمود؛ غافل از آنکه براي فرزندان امام در آنجا رسالت مقدسشان ، زمان و مکان نقشي ندارد. بعد از آن دختران نستوه عصمتيه، برنامه هاي خويش را در حسينيه ها پي گرفتند؛ چنانکه ساواک گزارش داد:
...در ساعت 9روز35/10/24در حسينيه حاج عبود، جلسه دعاي ندبه توسط دختران عصمتيه تشکيل گرديد. ابتدا جهت تدريس مسائل مذهبي، هفت گروه ده نفري تشکيل که معلمين گروههاي مذکور دوشيزگاني بدين شرح بودند: 1- حميده عقليلي زاده 2- مکيه عقيلي زاده 3- مليحه ميربهريسي 4- بتول کازروني 5- صديق جهان آرا 6- امام زاده 7- بختياري
در ساعت00: 10 روز مزبور، پس از خاتمه درس، دعاي ندبه شروع و سپس مکيه عقيلي زاده ضمن سخنراني مذهبي اظهار داشت، مشترکين(3)چند دسته شده اند، دسته اول، مادران پير که دختران جوان خود را تشويق به ياد گرفتن احکام و مسائل ديني نمي نمايند. دسته دوم، گويندگان مذهبي که به تملق استعمارگران پرداخته و دين را بر باد مي دهند و براي حفظ منافع شخصي، مطلبي از دين را عنوان مي نمايند که لطمه به موقعيت آنان نزند.
در اين ضمن، دختران حاضر در جلسه شروع به خواندن«گلي گم کرده ام مي جويم او را» نمودند و در خاتمه، صديقه جهان آرا اظهار داشت، دوشيزگان و بانوان! از جمله آينده جلسات ما در حسينيه خراسانيها در خيابان خيام، کوي سيروس تشکيل خواهد شد...(4)
تعطيلي موسسه «عصمتيه» نه تنها در رسالت اسلامي دست اندرکاران آن ايستي پديد نياورد بلکه آنان را بيش از پيش در تداوم راه خويش استوار نمود؛ چنانکه در گزارش بالا آمده است دختران عصمتيه به شکل دهي افراد و اعضاي گروه خود، دست زدند و شرکت کنندگان را در هفت گروه ده نفري سامان بخشيدند. علاوه برآن تصميم گرفتند، دامنه فعاليتهاي علمي- اسلامي خود را گسترش داده، شهرهاي ديگر خوزستان، مانند اهواز، ماهشهر، شوشتر و... را نيز تحت پوشش تبليغاتي خود قرار دهند. ساواک در اين باره مي نويسد:
...در تاريخ 35/12/21خانم عبداللهي اظهار داشت، دختران عصمتيه (مکيه عقيلي زاده- صديقه جهان آرا) جهت تبليغ مذهبي به اهواز مسافرت کرده اند.
نظريه شنبه: اخيرا دختران عصمتيه فعاليت مذهبي و تبليغاتي خود را متوجه شهرستانهاي اهواز، ماهشهر و شوشتر نموده اند...(5)
پي نوشت ها :
1- اصل: يادشگان
2- آرشيو بنياد تاريخ پژوهي ايران معاصر، پرونده «دختران عصمتيه» در ساواک
3- احتمالا مشرکين بايد باشد
4- همان، سندشماره40
5- همان، سندشماره41