بررسي نقش حيوانات در قرآن (1)
نويسنده:حسين عبداللهي سروي
منبع : اختصاصي راسخون
منبع : اختصاصي راسخون
مقدمه
الحمد الله الذي شرّف نوع الانسان بالاصغرَيْن القلب و اللسان و فضّله علي سائر الحيوان بنعمتَيْ المنطق و البيان.سپاس بي پايان آفريننده جهان را ، خالق آسمان و زمين ، و كائن ما سوي و موجد هستي ، خداوند كريم و بخشنده ، او كه انسان را به احسن وجه آفريد و برتريش داد بر سائر مخلوقات ، از حيوان به گونه اي و از فرشته به گونه اي ديگر ، رزاق هستي بخشي كه براي هدايت ما دستور العمل هايي فرستاد ، از لوح محفوظ در كتاب مبين ، به شكل معجزه براي محمد (ص) و حيوانات را مسخر انسان كرد ، تا در مسير تكامل به پيش رود ، گاهي براي تذكر ، گاهي براي انذار ، گاهي براي ترغيب انسان به سمت علم و عمل و به گونه هاي مختلف خداوند حيوانات را در قران به تصوير مي كشد .در اين نوشتار گوشه اي از خلقت زيباي خداوند به تصوير كشيده شده است ، اما عظمت بيكرانه خالق هستي كجا و انديشه مخلوق كوچك او كجا... .
کلیدواژه : حیوانات ، نکات تفسیری ، احادیث ، لطائف و مثلها ، احکام حیوان ، حقوق حیوان .
چكيده :
در اين تحقيق نقش حيوانات در قرآن كريم بررسي شده است . خداوند از حيوانات به چند نظر در آيات مختلف اشاره كرده است : يا از لحاظ خلقت يا از اين جهت كه مورد تشبيه قرار گرفته اند ، يا حشر حيوانات و موضوع معاد آنها و يا احكام حيوانات و گاهي بخاطر اينكه حيوانات مأموران الهي و واسطه هايي براي خير و عذاب يا تنبيه هستند از آنها صحبت شده است .
با استفاده از تفاسير معتبر و كتاب هاي احاديث ، نكاتي در رابطه با آيه مورد نظر آورده شده ، و سعي بر اين بوده كه اشعار و ضرب المثل هايي نيز در ادامه آورده شود تا بحث محسوس ، ملموس و قابل استفاده براي اقشار مردم باشد .
فصل اول : حيوانات با توجه به خلقتشان
خداوند در آياتي مي گويد ، به حيوان و آفرينش آن نگاه كن ، درس بگير و حركت كن .
1).افلا ينظرون الي الابل كيف خلقت .آیا به شتر نمی نگرید که چگونه آفریده شده ؟ ( غاشيه 17)
2).انّ لكم في الانعام لعبره نسقيكم ممّا في بطونه من بين فرث ودم لبنا خالصا سائغا للشاربين.و در دامها قطعاً برای شما عبرتی است : از آنچه در لابلای شکم آنها است، از میان سرگین و خون شیری ناب به شما می نوشانیم که برای نوشندگان گوارا است. ( نحل 66 )
3).و اوحي ربّك الي النحل ... و پروردگار تو به زنبور عسل وحی (الهام غریزی) کرد که از پاره ای کوهها و از برخی درختان و از آنچا داربست (و چفته سازی) می کنند خانه هایی برای خودت درست کن. سپس از همه میوه ها بخور و راه های پروردگارت را فرمانبردارانه، بپوی (آنگاه) از درون (شکم) آن شهدی که به رنگهای گوناگون است بیرون می آید. در آن برای مردم درمانی است. راستی در این (زندگی زنبوران) برای مردمی که تفکر می کنند نشانه (قدرت الهی) است. ( نحل 68 و 69 )
شتر
« افلا ينظرون الي الابل كيف خلقت» ( غاشيه ، 17) (چرا به شتر نمي نگرنند كه چگونه آفريده شده است ؟ ) اين حيوان ويژگي هاي عجيبي دارد كه او را از حيوانات ديگر ممتاز مي سازد و به حق ، آيتي است از آيات خدا ، به برخي از آنها توجه كنيد :
ويژگي هاي شتر(1)
1.بعضي از چهارپايان تنها از گوشتشان استفاده مي شود ( مثل گوسفند، ميش ) و بعضي ديگر غالباً از شيرشان (مثل گاو) و بعضي ديگر تنها براي سواري سودمندند ( مثل اسب ) و بعضي براي باربري ( مثل الاغ) ، اما شتر حيواني است كه تمام اين جهات در آن جمع است.
2.شتر نيرومندترين و مقاوم ترين حيوانات اهلي است ، زيرا بار زيادي با خود مي برد و عجب اينكه به هنگامي كه خوابيده است ، بار سنگيني را بر او حمل مي كنند و او با يك حركت بر مي خيزد و روي پاي خود مي ایستد ، در حالي كه چهارپايان ديگر قدرت چنين كاري را ندارند.
3. شتر مي تواند روزهاي متوالي ( حدود يك هفته الي ده روز ) تشنه بماند و در مقابل گرسنگي نيز تحمل بسياري دارد .
4. شتر توان مسافرت طولاني هر روزه را داراست و مي تواند از زمين هاي صعب العبور بگذرد
5.او از نظر تغذيه بسيار كم خرج است و هر گونه خار و خاشاكي را مي خورد.
6. او در شرايط نامساعد جوي ، در ميان طوفان هاي بيابان كه چشم وگوش را كور و كر مي كند ، با ابزار خاصي كه خداوند در پلك ها و گوش ها و بيني او آفريده است ، مقاومت مي كند و به راه خود ادامه مي دهد.
7. شتر با تمام قدرتي كه دارد ، از رام ترين حيوانات است ، به گونه اي كه كودك خردسال نيز مي تواند مهار يك شتر و يك ساربان مهار يك قطار شتر را در دست گرفته و آن را هدايت كند.
8. خصوصيات بدن شتر : پلك هايش در برابر باد و خاك بيابان مقاوم است ، در كوهان خود چربي ذخيره كرده كه به عنوان آب و غذا از آن استفاده مي كند ، كف پاي او براي ريگزار آفريده شده است ، گردن شتر پلۀ سوار شدن واهرم بار برداشتن است و خلاصه به قول عربها « شتر كشتي بيابان ها ست ».
2. اگر روحيۀ تفكر در انسان باشد، همۀ هستي كلاس درس است. يك چوپان در بيابان هم، گويي در بزرگترين كتابخانه دنياست. زير پايش زمين، بالاي سرش آسمان، دراطرافش كوهها و جلوي رويش شترها و اگر در هر يك دقت كند، اسرار بسياري را كشف مي كند.
3. هميشه كتاب خواندن ما را به خدا نزديك نمي كند و بينش ما را بالا نمي برد.بعضي وقتها بايد در چيزهاي ساده اي (به نظر ما) كه در اطرافمان است تفكر كنيم ، گاهي بايد در كنار كوه يا در پهنۀ دشت نشست و يا نظاره گر شتري بود و ساكت و آرام در مورد آنها تفكر كرد تا درسهاي زندگي بياموزيم.
4. خداوند مي فرمايد :« ما از بين خون و پشكل ، شير گوارا براي شما بيرون مي آوريم ».
5.مراد از نظر در جمله ي « افلا ينظرون » نگاه كردن عادي نيست، بلكه نگريستن با تفكر و انديشه است. مثل شنيدن كه به گوش رسيدن است و گوش دادن، كه شنيدن با دقت و علاقه است.
6. شتر قوي ترين، كم خرج ترين، پرفايده ترين و آرام ترين و بردبارترين حيوان است، صبر، تحمل سختي ها، كم توقع بودن و وقار وآرامي، او را به آنجا رسانيده كه واحد شمارش شتر نفر است.
7. كساني كه در كشف حقايق هستي عميق نمي شوند ، مورد سرزنش خداوند هستند « افلا ينظرون » به صورت توبيخي: آيا به شتر نگاه نمي كنيد ؟
8.از محسوسات عبور كنيد تا به معقولات برسيد. « افلا ينظرون »
9. در معاد و نعمت هاي ويژۀ بهشتيان شك نكنيد ( آيات قبل ) مگر آفريده اي عجيب خدا را در دنيا نمي بينيد. « افلا ينظرون الي الابل»
10.همان گونه كه اصل آفريده ها دليل بر وجود خداست، چگونگي و پيچيدگي آفريده ها هم دليل بر قدرت و حكمت و علم اوست. « كيف ، كيف ، كيف »خلاصه اين كه : ويژگي هاي اين حيوان چنان است كه دقت در آفرينش او ، انسان را متوجه خالق بزرگي مي كند كه آفرينندۀ چنين موجودي است.
احاديث :
1 -پيامبر (ص ) فرمودند : « شتر را جز مومن نمي خورد ».
2-كتاب المحاسن، به نقل از سيّاري، در حديثي كه سند آن را به معصوم رسانده است، آورده : خوردن گوشت شتر، دلدادگي به گوشت را فرو مي نشاند .(2)
3-پيامبر (ص ) فرمودند : « شير شتر براي كساني كه به ناراحتي معده ( سوء هاضمه ) مبتلا هستند درمان است » .(3)
لطایف
1-شتر تنها در بيابانها زاهدانه به سمت خدا مي رود ، مطيع و حرف گوش كن است.
2-نه شير شتر مي خواهم و نه ديدار عرب .
3-اگه علي ساربونه مي دونه شتر رو كجا بخوابونه !
4-به شتر مرغ گفتند بار ببر، گفت : مرغم ، گفتند تخم بذار، گفت : شترم.
5-تخم مرغ دزد ، شتر دزد ميشه .
6-شتر در خواب بيند پنبه دانه .
7-شتر ديدي نديدي .
8- شتر را گفتند چرا گردنت كجه ؟ گفت : كجام ، راسته !
9-آن يكي مي گفت اشتر را كه هي
از كجا مي آيي اي فرخند پي
گفت از حمام گرم كوي تو
گفت خود پيداست از زانوي تو
10-شتر را گم كرده پي افسارش مي گرده !
11-شتر سواري دولا دولا نميشه .
12-رهرو آن نيست كه گه تند و گهي خسته رود ( مثل اسب)
رهرو آن است كه آهسته و پيوسته رود ( مثل شتر)
13-شتر كجاش خوبه كه لبش بده ؟ (4)
گاو
« و انّ لكم في الانعام لعبره نسقيكم ممّا في بطونه من بين فرث و دم لبناً خالصاً سائغاً للشّار بين » .( نحل 66 )و در دامها قطعاً برای شما عبرتی است : از آنچه در لابلای شکم آنها است، از میان سرگین و خون شیری ناب به شما می نوشانیم که برای نوشندگان گوارا است.
نكته ها :
1.خداوند نه تنها از لابلاي ابر آسمان ها ، آبي كه مايۀ حيات است نازل مي كند ، بلكه از درون حيوانات ، شيري كه مايه حيات است خارج مي كند.
2. كلمه ( فرث ) به غذاي هضم شدۀ درون معده گفته مي شود و كلمه ( عبره ) به چيزي گفته مي شود كه وسيله عبور از جهل به علم گردد.
3. با آن كه كلمه انعام جمع است ولي ضمير در( بطونه) مفرد است زيرا مراد، هر واحدي از چهاپايان است نه همۀ آنها .
4. شير ، يك غذاي كامل است كه هم به جاي آب و هم به جاي غذا ، تمام نيازهاي بدن را تامين مي كند ، در روايت مي خوانيم : شير، عقل را زياد ، ذهن را مصفا ، چشم را روشن ، قلب را تقويت ، پشت را محكم و فراموشي را كم مي كند .
5. چهارپايان تنها وسيلۀ تامين نيازهاي مادي ما نيستند ، بلكه مي توانند وسيلۀ تكامل معنوي و رشد ايماني ما نیز باشند ، راستي خدايي را كه شير را از دل علف بيرون مي كشد نمي تواند در قيامت ، انسان را از دل خاك بيرون كشد؟ خدايي كه شير خالص را از لابلاي خون وغذاي هضم شده ، استخراج مي كند ، نمي تواند اعمال صالح را از ساير كارها جدا كند ؟
6.تبديل علف به شير نياز به دستگاه پالايش ، ميكروب زدايي ، حذف مواد مضر ، امكانات شيرين كننده و گرم كننده ، چرب كننده و رنگ كننده ، و لوله كشي در بدن چهارپايان را دارد . چگونه است كه يك پالايشگاه نفت مهندس لازم دارد ، اما پالايشگاه شير ، خالق نمي خواهد ؟ « انّ لكم في الانعام لعبره »
7.انسان هاي خالص كساني هستند كه از لابلاي فراز و نشيب ها و خطوط سياسي و مسائل اجتماعي و دوستان گوناگون عبور كنند ، اما نه رنگ آنان را بپذيرند و نه بدي آنان را . « من بين فرث و دم لبناً خالصاً »
8.شرط گوارايي نوشيدني ها ، خالص بودن است . آري ، آب هاي آشاميدني زماني گوارا هستند كه از هر گونه آلودگي خالص باشند . « خالصاً سائغاً للشّار بين »
9.گوارا بودن بايد براي همۀ مصرف كنندگان باشد ، نه تنها انسانها ، لذا نفرموده :( سائغاً لكم ) بلكه فرموده :( سائغاً للشّاربين ) در دنياي متمدن امروز ، ديده و شنيده شده كه كشورهاي به اصطلاح متمدن آنچه را تاريخ مصرفش گذشته است ، براي آوارگان و درماندگان ارسال مي كنند !!
10. مصرف شير توسط انسان نشان دهنده آن است كه كسي که حيوان را آفريد و شير را درون آن ساخت ، همان كسي است كه ما را آفريد و نيازهاي ما را مي دانست .( نسقيكم ممّا فی بطونه )
11. حضرت علي (ع) در نامۀ 25 نهج البلاغه به مسئول جمع آوري زكات مي نويسد : وقتي براي جمع آوري زكات مي روی بايد اصولي را مراعات كني، از جمله آن كه مقداري شير در پستان حيوان باقي گذاري تا نوزادان بي بهره نباشند ميان حيوان ونوزادش جدايي مينداز و در مسير راه، به حيوانات خسته استراحت بده و آنها را از خوردن آب و علف باز مدار.
12.كتك زدن به حيوان، شير دوشيدن با ناخن بلند، بهره كشي بيش ازحد از حيوان و هر گونه ظلمي به حيوان ممنوع است . در قرآن مي خوانيم : حضرت سليمان با آن همه عظمتش كه جن و انس تحت فرمان او بودند ، با حيوانات ملاطفت نموده و دست مباركش را بر سر و گردن آنها مي كشيد .
نتيجه :
سيستم توليد شير در حيوانات و خروج آن از ميان خون و فضولات ، درس عبرتي براي انسان است . ( لعبره – انّ لكم في الانعام لعبره )(5) بعضي از خصوصيات گاو :
1. حيواني است با وقار و سكون كه در راه رفتن او مشخص است .
2. از سرما و گرما عاجز است .
3.بسيار با حيا است .
4.به فرزند خود به صورت كامل و سيراب شير مي دهد . (6)
شيرِ گاو(7)
« فرث » در لغت به معني غذاي هضم شده درون معده است ، كه به مجرد رسيدن به روده ها ماده ی حياتي آن جذب بدن مي گردد و تفاله هاي آن به خارج فرستاده مي شود ، در آن حال كه اين غذاي هضم شده درون معده است به آن «فرث» مي گويند و هنگامي كه تفاله هاي آن خارج مي شود به آن « روث »( سرگين ) گفته مي شود .
1.اين مادۀ سفيد رنگ خالص ، اين غذاي گوارا و نيروبخش ، از ميان غذاهاي هضم شده ی مخلوط با تفاله ها و از لابلاي خون به دست مي آيد و اين به راستي عجيب است ! سرچشمه آن چنان آلوده و تنفر آميز ، اما محصولش اين چنين خالص و زيبا و دل انگيز !
2.تركيب شيرحد وسط ميان خون و فرث است ، نه خون تصفيه شده است و نه غذاي هضم شده ، از فرث فراتر است و به خون نمي رسد .
3.پستان براي ساختن مواد پروتئيني شير ، تنها از اسيدهاي آمينه بدن استفاده مي كند و بعضي مواد در خون وجود ندارد كه پستان آنها را مي سازد ، مانند : كازوئين .
4.دانشمندان مي گويند : براي توليد يك ليتر شير در پستان حداقل بايد پانصد ليتر خون از اين عضو عبور مي كند ، تا بتواند مواد لازم براي يك ليتر شير را از خون بگيرد و براي توليد يك ليتر خون در عروق بايد مواد غذايي زیادي از روده ها بگذرد و اينجاست كه مفهوم « من بين فرثٍ و دمٍ » مشخص مي گردد .
5.مواد تشكيل دهنده شير عبارتند از : مواد معدني مانند : سديم ، پتاسيم ، كلسيم ، منيزيم ، روي و كمي آهن و فسفر و كلر و يد و گوگرد . گازها : اكسيژن ، ازت . اسيد كربنيك . و مواد قندي شير به صورت لاكتوز و ويتامينهاي : B ،A، D است .
6.شير غذايي است كم حجم و پرنيرو كه براي زن ، مرد ، كودك و پير مفيد و سازگار است . يكي از معاني خلوص ، پيوند است و شايد اشاره به تاثير فوق العاده آن در استخوان سازي دارد و در رضاع (شیر دادن ) همين وارد شده است . ( خالصاً )
7.دادن شير آغوز كه در عرب به آن ( لبآ ) گويند ، به كودك واجب است . « و اوحينا الي ام ّ موسي ان اِرضِعيه » (سوره قصص آيه 7).
2.امام علي (ع) فرمودند :« گوشت گاو درد و بيماري است و شيرش دارو و روغنش درمان .»
3.امام صادق (ع) فرمودند :« گوشت با شير ، خورش پيامبران است .»
4.پيامبر خدا (ص) فرمودند : « گوشت و شير ، گوشت مي روياند و استخوان ها را استحكام مي بخشد .»
5.روزي پيامبر خدا (ص) مردي چاق را ديدند ، از او پرسيدند چه مي خوري ؟گفت : در سرزمين من غلات نيست و من فقط گوشت و شير مي خورم . پيامبر (ص) فرمودند : « دو گوشت را يك جا جمع كرده اي».
6.پيامبر خدا (ص) فرمودند : « خداوند هيچ دردي ننهاده، مگر اينكه برايش درماني نيز نهاده باشد، بر شما باد شير گاو، چرا كه از هر درخت و گياهي مي خورد . »
7.امام علي (ع) فرمودند :« نوشيدن شير شفايي براي همه درد هاست ، مگر مرگ .»
8.امام صادق (ع) فرمودند :« براي گلو درد ، چيزي چون نوشيدن شير نيافته ام .»
9.پيامبر خدا (ص) فرمودند : « تنها چيزي كه مي تواند جاي آب و غذا را كاملاٌ بگيرد ، شير است . »(8)
لطایف
1.هنوز دهانش بوي شير مي دهد .
2.گاو نُه مَن شير است.
3.گاوش زاییده .
4.گاو پيشاني سفيد شده .
5.پستان مادرش را گاز گرفت .
6.مدتي اين مثنوي تأخير شد
مهلتي بايست تا خون شير شد .
7.در پرخوري گاو مثل است ، مي گويند : ( مثل گاو مي خورد ) ، گاو با حرص و ولع زياد غذايش را مي خورد و بعد سر فرصت نشخوار مي كند .
زنبور عسل
« و اوحي ربك الي النّحل انِ اتّخذي من الجبال بيوتا ً و من الشجر و ممّا يعرشون ، ثمّ كلي من كلّ الثّمرات فاسلكي سبل ربّك ذُللاً يخرجُ من بطونها شرابٌ مختلفٌ الوانه فيه شفاءٌ للنّاس انّ في ذلك لايهً لقومٍ يتفكرون .» (نحل 68 ، 69)و پروردگار تو به زنبور عسل وحی (الهام غریزی) کرد که از پاره ای کوهها و از برخی درختان و از آنچا داربست (و چفته سازی) می کنند خانه هایی برای خودت درست کن. سپس از همه میوه ها بخور و راه های پروردگارت را فرمانبردارانه، بپوی (آنگاه) از درون (شکم) آن شهدی که به رنگهای گوناگون است بیرون می آید. در آن برای مردم درمانی است. راستی در این (زندگی زنبوران) برای مردمی که تفکر می کنند نشانه (قدرت الهی) است.
ويژگي هاي زنبور
1.اين حشره آنچنان زندگي اجتماعي شگفت انگيزي دارد كه از جهات زيادي بر تمدن و زندگي اجتماعي انسان پيشي گرفته است.
2.زندگي زنبور عسل را با چهارپايان ديگر نمي توان مقايسه كرد .«اوحي »
3.مسئله مسكن مناسب نخستين شرط زندگي است .« ان اتخذي من الجبال بيوتاً »
4.براي استفاده كامل از يك سطح به گونه اي كه هيچ قسمتي از آن هدر نرود يا زواياي تنگ وتاريكي پيدا نكند ، راهي بهتر از انتخاب خانه شش ضلعي با زواياي مساوي نيست ؛ كه علاوه بر اين ، خانه از استحكام خاصي برخوردار است .
« بيوتاً »
1.كندوي زنبور بايد در نقطه مرتفعي از كوه و شكاف سنگ يا بالاي درخت و داربست باشد تا به خوبي بتواند از آن استفاده و محافظت كند . « من الجبال بيوتاً و من الشجر»
2.زنبور شناسان مي گويند زنبور فقط از ماده قندي گل استفاده نمي كند ، بلكه از تخمدان ، دمبرگ و ميوه ها نيز استفاده مي كند . «من كل الثمرات »
3.موريس مترلينگ : همين امروز اگر زنبور عسل اعم از وحشي و اهلي از بين برود يكصد هزار نوع از ميوه ها و گلهاي ما از بين خواهد رفت و از كجا كه اصولاً تمدن ما از بين نرود .« من كل الثمرات فاسلكي سبل ربّك ذللاً »
4.صبح گاهان گروهي از زنبورها كه مامور شناسايي گلها هستند از كندو بيرون مي آيند و مناطق پرگل را كشف كرده و به كندو باز مي گردند و به اطلاع ديگران مي رسانند ، حتي سمت و جهت و فاصلۀ آنها از كندو و گاهي راه خود را از طريق پراكندن بوهاي مختلف در مسير نشانه گذاري مي كنند . «فاسلكي سبل ربّك ذللاً »
5.زنبور براي رفع گرسنگي كافي است دو يا سه گل را بمكد در حالي كه به طور متوسط روي 250 گل مي نشيند و كيلومترها راه مي رود و در مدت عمرش مقدار قابل توجهي عسل توليد مي كند . « للناس »
6. شهر زنبورها، از پاكترين و منظم ترين و پركارترين شهرهاست. بيكار و فقير ندارد و از تمدن درخشاني برخوردار است . افراد مختلف ندارد و اگر به ندرت از گلهاي بدبو و زيان بخش استفاده كنند در همان دروازه ورودي بازرسي ودر محاكمۀ صحرايي محكوم به اعدام مي گردند . «انّ في ذلك لايةً لقومٍ يتفكرون»
7. موريس مترلينگ : ملكه در شهر زنبورها فرمانروا نيست بلكه او هم مطيع قواعد و نظامات كلي است . ما نمي دانيم اين قوانين از كجا وضع شده است و به خاطر علم محدودمان آنرا « روح كندو» مي ناميم .
8.روح كندو شبيه به غريزه پرندگان نيست ، يك عادت و اراده كوركورانه هم نيست . روح كندو وظيفه هر يك از سكنه شهر را طبق استعدادهايشان معلوم مي كند ، روح كندو به زنبوران مهندس و بنّا و كارگر دستور ساخت خانه مي دهد و در روز و ساعت معين به تمام سكنه دستور مهاجرت مي دهد و تا بدست آوردن مسكن جديد خود را به دست حوادث نامعلوم و انواع مشتقها بسپارد . «و اوحي ربك الي النحل»
9.ملكه وحاكميتش شبيه به حاكميت حاكم الهي است . ( امام ، ولي فقيه ، پيغمبر )
عسل
1.زنبور ، شيره هاي گلها را به چينه دان خود مي فرستد و در آنجا كه حكم يك كارخانه كوچك مواد شيميايي دارد ، تغيير و تحول هاي مختلفي پيدا كرده و شهد گلها به عسل تبديل مي گردد .
2.رنگ عسل بر حسب آنكه بر چه گل و ثمره اي نشسته متفاوت است ، قهوه اي تيره ، نقره اي سفيد ، گاهي بيرنگ ، گاهي زرد ، گاهي شفاف ، گاهي تيره ، زرد طلايي ، خرمايي و گاهي مايل به سياه . «مختلف الوانه »
3.عسل زود جذب خون مي شود ، نيرو بخش است و در خون سازي فوق العاده و موثر است ، عسل از ايجاد عفونت در روده و معده جلوگيري مي كند و برطرف كننده يبوست است .
4.عسل خاصيت ضد ميكروبي و ضد عفوني دارد ، در طب اطفال كارايي دارد ، در درمان بيماري هاي پوستي ، بيماري هاي چشم ، زنان وزايمان ، گوش و حلق و بيني ، قلب ، بيمارهاي كليه ، دستگاه عصبي و.. كاربرد دارد .
5.مواد عسل : آهن ، فسفر ، پتاسيم ، يد ، منيزيم ، روي ، مس ، سولفور ، نيكل ، سرب ، سديم . مواد آلي : صمغ ، پولن ، اسيد لاكتيك ، اسيد فورميك ، اسيد سيتريك ، اسيد تاتاريك و روغنهاي معطر . ويتامينها : آ ، ب، ث، د،كا
6.عسل در خدمت درمان ، بهداشت و زيبايي انسانهاست . « للناس »
7.امروزه ثابت شده است که عسل هرگز فاسد نمي شود و حتي ويتامين هاي خود را از دست نمي دهد، دانشمندان بر این باورند، به خاطر وجود پتاسيم فراوان است كه مانع رشد ميكروب در عسل است و مواد ضدعفوني كننده در عسل است. مثل : اسيد فورميك كه از رشد ميكروب در عسل جلوگيري مي كند و ميكروب كش است، براي همين مصريان در موميايي هاي باستان از آن استفاده مي كردند.
8..براي رسيدن به خواص درماني و بهداشتي عسل نبايد هرگز آنرا حرارت داد. « شرابٌ »(9)
9.بهترين نوع عسل ، عسل زنبورهاي كوهستان است كه از گل و گياه كوهي استفاده مي كنند . «اتّخذي من الجبال بيوتا ً و من الشجر» همان گونه كه بهترين گوشت ، گوشت تازه است نه منجمد . ( سوره نحل آيه 14 « لحماً طرياً»)
10.در دو آيه قبل خوانديم كه انسان از ميوه ها وسيلۀ مست كننده مي سازد « تتخذون منه سكراً » ولي حيوانات از ثمرات ، عسل شفا و شير بخش مي سازد ! « فيه شفاء »
11.عسل عصاره انواع ميوهاست .« كلي من كل الثمرات »
12.حركت حيوانات در مسيري كه خداوند برايشان اتخاب نموده است ، حركتي متواضعانه است « فاسلكي سبل ربّك ذللاً »
13.عسل ، شفاي همۀ دردها نيست ، لذا به صورت نكره آمده است .« شفاءٌ »
14.خانه سازي ، موم سازي و عسل سازي ، در كنار زهر سازي ، توسط حيوان كوچكي مثل زنبور ، از نشانه هاي قدرت الهي است .« لآيه »
15.افرادي هستند كه در تمام عمر از عسل استفاده مي كنند ولي حاضر به چند دقيقه فكر دربارۀ آن نيستند .« لقومٍ يتفكرون »
2.پيامبر (ص) فرمودند : خداوند بركت را در عسل قرار داده است ، درمان دردها در آن است و هفتاد پيامبر ، دوام سودمندي آن را از خداوند خواسته اند .
3.امام علي (ع) فرمودند : ليسيدن عسل شفاي هر درد است .
4.پيامبر (ص) فرمودند : عسل ، چه خوب نوشيدني است . قلب را مراقبت مي كند و سردي سينه را از بين مي برد .
5.پيامبر (ص) فرمودند : عسل شفايي است كه باد و تب را دور مي كند .
6.پيامبر (ص) فرمودند : اگر در چيزي از اين داروهايتان خيري باشد ، در نوشيدني از عسل است ، در نيشتری از حجامت است و در گزشي ازآتش . البته من ، داغ آن را دوست ندارم ( من ، امت خويش را از داغ كردن باز مي دارم .)
7.امام باقر (ع) فرمودند : طب عرب در هفت چيز است : نيشتر حجامتگر ، شياف حمام ، انفيه ، قي كردن ، نوشيدن قدري عسل ، و آخرين درمان هم داغ كردن است و شايد نوره را هم به آن بيافزايند .
8.امام كاظم (ع) فرمودند : مردم به هيچ چيزي بهتر از مكش خون ( حجامت ) يا مُزعه ی عسل ، درمان نكرده اند . گفتم مزعه چيست ؟ فرمودند : يك انگشت ليسيدن از عسل .
لطایف
1-نيش زنبور عسل نيز خاصيت درماني دارد . اما زماني كه نيش مي زند مي ميرد ، به نوعي خودكشي مي كند . نيش زنبور درمان دردهايي همچون : رماتيسم ، مالاريا ، درد اعصاب و ... است .
2-زنبور از شهد گلها مي خورد كه هم عسل توليد مي كند و هم زهر . ( زنبور هم نيش دارد و هم نوش .)
3-اولياي خدا همچون نحل هستند كه از پستي ها دوري كرده و بلنديها را انتخاب مي كنند . از معارف الهي استفاده كرده و راه پروردگارشان را خاضعانه مي پيمايند ، اين افراد از حلقومشان حكمت و حلاوت هاي معنوي خارج مي شود .... (تفسير نور )
4-حضرت رسول (ص) فرمودند : امت اسلامی به مهدی (ع) مهر می ورزند و به سویش پناه می برند که زنبوران عسل به سوی ملکه خود پناه می برند. (منتخب الاثر ص 4778)
5-حضرت رسول (ص) : مثل مومن مثل زنبور عسل است ، اگر می خورد ، پاک می خورد ، اگر تولید می کند ، تولید پاکیزه می کند و اگر بر شاخه ای نازک می نشیند آنرا نمی شکند . (میزان الحکمه حدیث 1869 )
6-كلمه وحي به معناي اشاره و انتقال سريع و مخفي است، كه علاوه بر وحي الهي به انبيا الهي، شامل غريزه هم مي شود « اوحي ربك الي النّحل » و هم شامل الهام مي شود « و اوحينا الي امّ موسي » (قصص- 7 ) و هم شامل وسوسه هاي شيطان « ان الشياطين ليوحون الي اولياءهم ». (انبيا -121)
7-مي گويند اگر زنبور عسل 10فايده و ثمر داشته باشد ، يكي از آنها عسل است .
8-عالم بي عمل ، زنبور بي عسل است .
9-من آن مورم كه در پايم بماند
نه زنبورم كه از نيشم بنالند
10-معروف است كه نيش زنبور كشندگي و خطرناكيش بيش از زهر مار است ، اما مردم از مار مي ترسند نه زنبور .
11-در قرآن دو چيز شفا معرفي شده است ، يكي عسل و ديگري قرآن . « و ننزل من القرآن ما هو شفاءٌ و رحمةٌ للمومنين» (اسرا- 82)
12-در بهشت جوي هايي از عسل جاري است . « وانهار من عسلٍ مصفّيً » (محمد-15 )
/ع
الحمد الله الذي شرّف نوع الانسان بالاصغرَيْن القلب و اللسان و فضّله علي سائر الحيوان بنعمتَيْ المنطق و البيان.سپاس بي پايان آفريننده جهان را ، خالق آسمان و زمين ، و كائن ما سوي و موجد هستي ، خداوند كريم و بخشنده ، او كه انسان را به احسن وجه آفريد و برتريش داد بر سائر مخلوقات ، از حيوان به گونه اي و از فرشته به گونه اي ديگر ، رزاق هستي بخشي كه براي هدايت ما دستور العمل هايي فرستاد ، از لوح محفوظ در كتاب مبين ، به شكل معجزه براي محمد (ص) و حيوانات را مسخر انسان كرد ، تا در مسير تكامل به پيش رود ، گاهي براي تذكر ، گاهي براي انذار ، گاهي براي ترغيب انسان به سمت علم و عمل و به گونه هاي مختلف خداوند حيوانات را در قران به تصوير مي كشد .در اين نوشتار گوشه اي از خلقت زيباي خداوند به تصوير كشيده شده است ، اما عظمت بيكرانه خالق هستي كجا و انديشه مخلوق كوچك او كجا... .
کلیدواژه : حیوانات ، نکات تفسیری ، احادیث ، لطائف و مثلها ، احکام حیوان ، حقوق حیوان .
چكيده :
در اين تحقيق نقش حيوانات در قرآن كريم بررسي شده است . خداوند از حيوانات به چند نظر در آيات مختلف اشاره كرده است : يا از لحاظ خلقت يا از اين جهت كه مورد تشبيه قرار گرفته اند ، يا حشر حيوانات و موضوع معاد آنها و يا احكام حيوانات و گاهي بخاطر اينكه حيوانات مأموران الهي و واسطه هايي براي خير و عذاب يا تنبيه هستند از آنها صحبت شده است .
با استفاده از تفاسير معتبر و كتاب هاي احاديث ، نكاتي در رابطه با آيه مورد نظر آورده شده ، و سعي بر اين بوده كه اشعار و ضرب المثل هايي نيز در ادامه آورده شود تا بحث محسوس ، ملموس و قابل استفاده براي اقشار مردم باشد .
فصل اول : حيوانات با توجه به خلقتشان
خداوند در آياتي مي گويد ، به حيوان و آفرينش آن نگاه كن ، درس بگير و حركت كن .
1).افلا ينظرون الي الابل كيف خلقت .آیا به شتر نمی نگرید که چگونه آفریده شده ؟ ( غاشيه 17)
2).انّ لكم في الانعام لعبره نسقيكم ممّا في بطونه من بين فرث ودم لبنا خالصا سائغا للشاربين.و در دامها قطعاً برای شما عبرتی است : از آنچه در لابلای شکم آنها است، از میان سرگین و خون شیری ناب به شما می نوشانیم که برای نوشندگان گوارا است. ( نحل 66 )
3).و اوحي ربّك الي النحل ... و پروردگار تو به زنبور عسل وحی (الهام غریزی) کرد که از پاره ای کوهها و از برخی درختان و از آنچا داربست (و چفته سازی) می کنند خانه هایی برای خودت درست کن. سپس از همه میوه ها بخور و راه های پروردگارت را فرمانبردارانه، بپوی (آنگاه) از درون (شکم) آن شهدی که به رنگهای گوناگون است بیرون می آید. در آن برای مردم درمانی است. راستی در این (زندگی زنبوران) برای مردمی که تفکر می کنند نشانه (قدرت الهی) است. ( نحل 68 و 69 )
شتر
« افلا ينظرون الي الابل كيف خلقت» ( غاشيه ، 17) (چرا به شتر نمي نگرنند كه چگونه آفريده شده است ؟ ) اين حيوان ويژگي هاي عجيبي دارد كه او را از حيوانات ديگر ممتاز مي سازد و به حق ، آيتي است از آيات خدا ، به برخي از آنها توجه كنيد :
ويژگي هاي شتر(1)
1.بعضي از چهارپايان تنها از گوشتشان استفاده مي شود ( مثل گوسفند، ميش ) و بعضي ديگر غالباً از شيرشان (مثل گاو) و بعضي ديگر تنها براي سواري سودمندند ( مثل اسب ) و بعضي براي باربري ( مثل الاغ) ، اما شتر حيواني است كه تمام اين جهات در آن جمع است.
2.شتر نيرومندترين و مقاوم ترين حيوانات اهلي است ، زيرا بار زيادي با خود مي برد و عجب اينكه به هنگامي كه خوابيده است ، بار سنگيني را بر او حمل مي كنند و او با يك حركت بر مي خيزد و روي پاي خود مي ایستد ، در حالي كه چهارپايان ديگر قدرت چنين كاري را ندارند.
3. شتر مي تواند روزهاي متوالي ( حدود يك هفته الي ده روز ) تشنه بماند و در مقابل گرسنگي نيز تحمل بسياري دارد .
4. شتر توان مسافرت طولاني هر روزه را داراست و مي تواند از زمين هاي صعب العبور بگذرد
5.او از نظر تغذيه بسيار كم خرج است و هر گونه خار و خاشاكي را مي خورد.
6. او در شرايط نامساعد جوي ، در ميان طوفان هاي بيابان كه چشم وگوش را كور و كر مي كند ، با ابزار خاصي كه خداوند در پلك ها و گوش ها و بيني او آفريده است ، مقاومت مي كند و به راه خود ادامه مي دهد.
7. شتر با تمام قدرتي كه دارد ، از رام ترين حيوانات است ، به گونه اي كه كودك خردسال نيز مي تواند مهار يك شتر و يك ساربان مهار يك قطار شتر را در دست گرفته و آن را هدايت كند.
8. خصوصيات بدن شتر : پلك هايش در برابر باد و خاك بيابان مقاوم است ، در كوهان خود چربي ذخيره كرده كه به عنوان آب و غذا از آن استفاده مي كند ، كف پاي او براي ريگزار آفريده شده است ، گردن شتر پلۀ سوار شدن واهرم بار برداشتن است و خلاصه به قول عربها « شتر كشتي بيابان ها ست ».
نكات آيه
1.به چيزهايي كه در اطراف مان هستند فكر كنيم و در مورد آنها دقت بيشتري داشته باشيم.عربها هر روز شتر را مي ديدند و جزيي از زندگي عادي آنها بود ، خداوند مي گويد در مورد خلقت شتر بيشتر دقت كنيد. در اطراف ما هم اتفاقات و چيزهاي مهمي هستند كه براي ما عادي شده است.2. اگر روحيۀ تفكر در انسان باشد، همۀ هستي كلاس درس است. يك چوپان در بيابان هم، گويي در بزرگترين كتابخانه دنياست. زير پايش زمين، بالاي سرش آسمان، دراطرافش كوهها و جلوي رويش شترها و اگر در هر يك دقت كند، اسرار بسياري را كشف مي كند.
3. هميشه كتاب خواندن ما را به خدا نزديك نمي كند و بينش ما را بالا نمي برد.بعضي وقتها بايد در چيزهاي ساده اي (به نظر ما) كه در اطرافمان است تفكر كنيم ، گاهي بايد در كنار كوه يا در پهنۀ دشت نشست و يا نظاره گر شتري بود و ساكت و آرام در مورد آنها تفكر كرد تا درسهاي زندگي بياموزيم.
4. خداوند مي فرمايد :« ما از بين خون و پشكل ، شير گوارا براي شما بيرون مي آوريم ».
5.مراد از نظر در جمله ي « افلا ينظرون » نگاه كردن عادي نيست، بلكه نگريستن با تفكر و انديشه است. مثل شنيدن كه به گوش رسيدن است و گوش دادن، كه شنيدن با دقت و علاقه است.
6. شتر قوي ترين، كم خرج ترين، پرفايده ترين و آرام ترين و بردبارترين حيوان است، صبر، تحمل سختي ها، كم توقع بودن و وقار وآرامي، او را به آنجا رسانيده كه واحد شمارش شتر نفر است.
7. كساني كه در كشف حقايق هستي عميق نمي شوند ، مورد سرزنش خداوند هستند « افلا ينظرون » به صورت توبيخي: آيا به شتر نگاه نمي كنيد ؟
8.از محسوسات عبور كنيد تا به معقولات برسيد. « افلا ينظرون »
9. در معاد و نعمت هاي ويژۀ بهشتيان شك نكنيد ( آيات قبل ) مگر آفريده اي عجيب خدا را در دنيا نمي بينيد. « افلا ينظرون الي الابل»
10.همان گونه كه اصل آفريده ها دليل بر وجود خداست، چگونگي و پيچيدگي آفريده ها هم دليل بر قدرت و حكمت و علم اوست. « كيف ، كيف ، كيف »خلاصه اين كه : ويژگي هاي اين حيوان چنان است كه دقت در آفرينش او ، انسان را متوجه خالق بزرگي مي كند كه آفرينندۀ چنين موجودي است.
احاديث :
1 -پيامبر (ص ) فرمودند : « شتر را جز مومن نمي خورد ».
2-كتاب المحاسن، به نقل از سيّاري، در حديثي كه سند آن را به معصوم رسانده است، آورده : خوردن گوشت شتر، دلدادگي به گوشت را فرو مي نشاند .(2)
3-پيامبر (ص ) فرمودند : « شير شتر براي كساني كه به ناراحتي معده ( سوء هاضمه ) مبتلا هستند درمان است » .(3)
لطایف
1-شتر تنها در بيابانها زاهدانه به سمت خدا مي رود ، مطيع و حرف گوش كن است.
2-نه شير شتر مي خواهم و نه ديدار عرب .
3-اگه علي ساربونه مي دونه شتر رو كجا بخوابونه !
4-به شتر مرغ گفتند بار ببر، گفت : مرغم ، گفتند تخم بذار، گفت : شترم.
5-تخم مرغ دزد ، شتر دزد ميشه .
6-شتر در خواب بيند پنبه دانه .
7-شتر ديدي نديدي .
8- شتر را گفتند چرا گردنت كجه ؟ گفت : كجام ، راسته !
9-آن يكي مي گفت اشتر را كه هي
از كجا مي آيي اي فرخند پي
گفت از حمام گرم كوي تو
گفت خود پيداست از زانوي تو
10-شتر را گم كرده پي افسارش مي گرده !
11-شتر سواري دولا دولا نميشه .
12-رهرو آن نيست كه گه تند و گهي خسته رود ( مثل اسب)
رهرو آن است كه آهسته و پيوسته رود ( مثل شتر)
13-شتر كجاش خوبه كه لبش بده ؟ (4)
گاو
« و انّ لكم في الانعام لعبره نسقيكم ممّا في بطونه من بين فرث و دم لبناً خالصاً سائغاً للشّار بين » .( نحل 66 )و در دامها قطعاً برای شما عبرتی است : از آنچه در لابلای شکم آنها است، از میان سرگین و خون شیری ناب به شما می نوشانیم که برای نوشندگان گوارا است.
نكته ها :
1.خداوند نه تنها از لابلاي ابر آسمان ها ، آبي كه مايۀ حيات است نازل مي كند ، بلكه از درون حيوانات ، شيري كه مايه حيات است خارج مي كند.
2. كلمه ( فرث ) به غذاي هضم شدۀ درون معده گفته مي شود و كلمه ( عبره ) به چيزي گفته مي شود كه وسيله عبور از جهل به علم گردد.
3. با آن كه كلمه انعام جمع است ولي ضمير در( بطونه) مفرد است زيرا مراد، هر واحدي از چهاپايان است نه همۀ آنها .
4. شير ، يك غذاي كامل است كه هم به جاي آب و هم به جاي غذا ، تمام نيازهاي بدن را تامين مي كند ، در روايت مي خوانيم : شير، عقل را زياد ، ذهن را مصفا ، چشم را روشن ، قلب را تقويت ، پشت را محكم و فراموشي را كم مي كند .
5. چهارپايان تنها وسيلۀ تامين نيازهاي مادي ما نيستند ، بلكه مي توانند وسيلۀ تكامل معنوي و رشد ايماني ما نیز باشند ، راستي خدايي را كه شير را از دل علف بيرون مي كشد نمي تواند در قيامت ، انسان را از دل خاك بيرون كشد؟ خدايي كه شير خالص را از لابلاي خون وغذاي هضم شده ، استخراج مي كند ، نمي تواند اعمال صالح را از ساير كارها جدا كند ؟
6.تبديل علف به شير نياز به دستگاه پالايش ، ميكروب زدايي ، حذف مواد مضر ، امكانات شيرين كننده و گرم كننده ، چرب كننده و رنگ كننده ، و لوله كشي در بدن چهارپايان را دارد . چگونه است كه يك پالايشگاه نفت مهندس لازم دارد ، اما پالايشگاه شير ، خالق نمي خواهد ؟ « انّ لكم في الانعام لعبره »
7.انسان هاي خالص كساني هستند كه از لابلاي فراز و نشيب ها و خطوط سياسي و مسائل اجتماعي و دوستان گوناگون عبور كنند ، اما نه رنگ آنان را بپذيرند و نه بدي آنان را . « من بين فرث و دم لبناً خالصاً »
8.شرط گوارايي نوشيدني ها ، خالص بودن است . آري ، آب هاي آشاميدني زماني گوارا هستند كه از هر گونه آلودگي خالص باشند . « خالصاً سائغاً للشّار بين »
9.گوارا بودن بايد براي همۀ مصرف كنندگان باشد ، نه تنها انسانها ، لذا نفرموده :( سائغاً لكم ) بلكه فرموده :( سائغاً للشّاربين ) در دنياي متمدن امروز ، ديده و شنيده شده كه كشورهاي به اصطلاح متمدن آنچه را تاريخ مصرفش گذشته است ، براي آوارگان و درماندگان ارسال مي كنند !!
10. مصرف شير توسط انسان نشان دهنده آن است كه كسي که حيوان را آفريد و شير را درون آن ساخت ، همان كسي است كه ما را آفريد و نيازهاي ما را مي دانست .( نسقيكم ممّا فی بطونه )
11. حضرت علي (ع) در نامۀ 25 نهج البلاغه به مسئول جمع آوري زكات مي نويسد : وقتي براي جمع آوري زكات مي روی بايد اصولي را مراعات كني، از جمله آن كه مقداري شير در پستان حيوان باقي گذاري تا نوزادان بي بهره نباشند ميان حيوان ونوزادش جدايي مينداز و در مسير راه، به حيوانات خسته استراحت بده و آنها را از خوردن آب و علف باز مدار.
12.كتك زدن به حيوان، شير دوشيدن با ناخن بلند، بهره كشي بيش ازحد از حيوان و هر گونه ظلمي به حيوان ممنوع است . در قرآن مي خوانيم : حضرت سليمان با آن همه عظمتش كه جن و انس تحت فرمان او بودند ، با حيوانات ملاطفت نموده و دست مباركش را بر سر و گردن آنها مي كشيد .
نتيجه :
سيستم توليد شير در حيوانات و خروج آن از ميان خون و فضولات ، درس عبرتي براي انسان است . ( لعبره – انّ لكم في الانعام لعبره )(5) بعضي از خصوصيات گاو :
1. حيواني است با وقار و سكون كه در راه رفتن او مشخص است .
2. از سرما و گرما عاجز است .
3.بسيار با حيا است .
4.به فرزند خود به صورت كامل و سيراب شير مي دهد . (6)
شيرِ گاو(7)
« فرث » در لغت به معني غذاي هضم شده درون معده است ، كه به مجرد رسيدن به روده ها ماده ی حياتي آن جذب بدن مي گردد و تفاله هاي آن به خارج فرستاده مي شود ، در آن حال كه اين غذاي هضم شده درون معده است به آن «فرث» مي گويند و هنگامي كه تفاله هاي آن خارج مي شود به آن « روث »( سرگين ) گفته مي شود .
1.اين مادۀ سفيد رنگ خالص ، اين غذاي گوارا و نيروبخش ، از ميان غذاهاي هضم شده ی مخلوط با تفاله ها و از لابلاي خون به دست مي آيد و اين به راستي عجيب است ! سرچشمه آن چنان آلوده و تنفر آميز ، اما محصولش اين چنين خالص و زيبا و دل انگيز !
2.تركيب شيرحد وسط ميان خون و فرث است ، نه خون تصفيه شده است و نه غذاي هضم شده ، از فرث فراتر است و به خون نمي رسد .
3.پستان براي ساختن مواد پروتئيني شير ، تنها از اسيدهاي آمينه بدن استفاده مي كند و بعضي مواد در خون وجود ندارد كه پستان آنها را مي سازد ، مانند : كازوئين .
4.دانشمندان مي گويند : براي توليد يك ليتر شير در پستان حداقل بايد پانصد ليتر خون از اين عضو عبور مي كند ، تا بتواند مواد لازم براي يك ليتر شير را از خون بگيرد و براي توليد يك ليتر خون در عروق بايد مواد غذايي زیادي از روده ها بگذرد و اينجاست كه مفهوم « من بين فرثٍ و دمٍ » مشخص مي گردد .
5.مواد تشكيل دهنده شير عبارتند از : مواد معدني مانند : سديم ، پتاسيم ، كلسيم ، منيزيم ، روي و كمي آهن و فسفر و كلر و يد و گوگرد . گازها : اكسيژن ، ازت . اسيد كربنيك . و مواد قندي شير به صورت لاكتوز و ويتامينهاي : B ،A، D است .
6.شير غذايي است كم حجم و پرنيرو كه براي زن ، مرد ، كودك و پير مفيد و سازگار است . يكي از معاني خلوص ، پيوند است و شايد اشاره به تاثير فوق العاده آن در استخوان سازي دارد و در رضاع (شیر دادن ) همين وارد شده است . ( خالصاً )
7.دادن شير آغوز كه در عرب به آن ( لبآ ) گويند ، به كودك واجب است . « و اوحينا الي ام ّ موسي ان اِرضِعيه » (سوره قصص آيه 7).
احاديث
1.پيامبر خدا (ص) فرمودند : « گوشت گاو درد است و شير آن درمان ، اما گوشت گوسفند درمان است و شير آن درد .»2.امام علي (ع) فرمودند :« گوشت گاو درد و بيماري است و شيرش دارو و روغنش درمان .»
3.امام صادق (ع) فرمودند :« گوشت با شير ، خورش پيامبران است .»
4.پيامبر خدا (ص) فرمودند : « گوشت و شير ، گوشت مي روياند و استخوان ها را استحكام مي بخشد .»
5.روزي پيامبر خدا (ص) مردي چاق را ديدند ، از او پرسيدند چه مي خوري ؟گفت : در سرزمين من غلات نيست و من فقط گوشت و شير مي خورم . پيامبر (ص) فرمودند : « دو گوشت را يك جا جمع كرده اي».
6.پيامبر خدا (ص) فرمودند : « خداوند هيچ دردي ننهاده، مگر اينكه برايش درماني نيز نهاده باشد، بر شما باد شير گاو، چرا كه از هر درخت و گياهي مي خورد . »
7.امام علي (ع) فرمودند :« نوشيدن شير شفايي براي همه درد هاست ، مگر مرگ .»
8.امام صادق (ع) فرمودند :« براي گلو درد ، چيزي چون نوشيدن شير نيافته ام .»
9.پيامبر خدا (ص) فرمودند : « تنها چيزي كه مي تواند جاي آب و غذا را كاملاٌ بگيرد ، شير است . »(8)
لطایف
1.هنوز دهانش بوي شير مي دهد .
2.گاو نُه مَن شير است.
3.گاوش زاییده .
4.گاو پيشاني سفيد شده .
5.پستان مادرش را گاز گرفت .
6.مدتي اين مثنوي تأخير شد
مهلتي بايست تا خون شير شد .
7.در پرخوري گاو مثل است ، مي گويند : ( مثل گاو مي خورد ) ، گاو با حرص و ولع زياد غذايش را مي خورد و بعد سر فرصت نشخوار مي كند .
زنبور عسل
« و اوحي ربك الي النّحل انِ اتّخذي من الجبال بيوتا ً و من الشجر و ممّا يعرشون ، ثمّ كلي من كلّ الثّمرات فاسلكي سبل ربّك ذُللاً يخرجُ من بطونها شرابٌ مختلفٌ الوانه فيه شفاءٌ للنّاس انّ في ذلك لايهً لقومٍ يتفكرون .» (نحل 68 ، 69)و پروردگار تو به زنبور عسل وحی (الهام غریزی) کرد که از پاره ای کوهها و از برخی درختان و از آنچا داربست (و چفته سازی) می کنند خانه هایی برای خودت درست کن. سپس از همه میوه ها بخور و راه های پروردگارت را فرمانبردارانه، بپوی (آنگاه) از درون (شکم) آن شهدی که به رنگهای گوناگون است بیرون می آید. در آن برای مردم درمانی است. راستی در این (زندگی زنبوران) برای مردمی که تفکر می کنند نشانه (قدرت الهی) است.
ويژگي هاي زنبور
1.اين حشره آنچنان زندگي اجتماعي شگفت انگيزي دارد كه از جهات زيادي بر تمدن و زندگي اجتماعي انسان پيشي گرفته است.
2.زندگي زنبور عسل را با چهارپايان ديگر نمي توان مقايسه كرد .«اوحي »
3.مسئله مسكن مناسب نخستين شرط زندگي است .« ان اتخذي من الجبال بيوتاً »
4.براي استفاده كامل از يك سطح به گونه اي كه هيچ قسمتي از آن هدر نرود يا زواياي تنگ وتاريكي پيدا نكند ، راهي بهتر از انتخاب خانه شش ضلعي با زواياي مساوي نيست ؛ كه علاوه بر اين ، خانه از استحكام خاصي برخوردار است .
« بيوتاً »
1.كندوي زنبور بايد در نقطه مرتفعي از كوه و شكاف سنگ يا بالاي درخت و داربست باشد تا به خوبي بتواند از آن استفاده و محافظت كند . « من الجبال بيوتاً و من الشجر»
2.زنبور شناسان مي گويند زنبور فقط از ماده قندي گل استفاده نمي كند ، بلكه از تخمدان ، دمبرگ و ميوه ها نيز استفاده مي كند . «من كل الثمرات »
3.موريس مترلينگ : همين امروز اگر زنبور عسل اعم از وحشي و اهلي از بين برود يكصد هزار نوع از ميوه ها و گلهاي ما از بين خواهد رفت و از كجا كه اصولاً تمدن ما از بين نرود .« من كل الثمرات فاسلكي سبل ربّك ذللاً »
4.صبح گاهان گروهي از زنبورها كه مامور شناسايي گلها هستند از كندو بيرون مي آيند و مناطق پرگل را كشف كرده و به كندو باز مي گردند و به اطلاع ديگران مي رسانند ، حتي سمت و جهت و فاصلۀ آنها از كندو و گاهي راه خود را از طريق پراكندن بوهاي مختلف در مسير نشانه گذاري مي كنند . «فاسلكي سبل ربّك ذللاً »
5.زنبور براي رفع گرسنگي كافي است دو يا سه گل را بمكد در حالي كه به طور متوسط روي 250 گل مي نشيند و كيلومترها راه مي رود و در مدت عمرش مقدار قابل توجهي عسل توليد مي كند . « للناس »
6. شهر زنبورها، از پاكترين و منظم ترين و پركارترين شهرهاست. بيكار و فقير ندارد و از تمدن درخشاني برخوردار است . افراد مختلف ندارد و اگر به ندرت از گلهاي بدبو و زيان بخش استفاده كنند در همان دروازه ورودي بازرسي ودر محاكمۀ صحرايي محكوم به اعدام مي گردند . «انّ في ذلك لايةً لقومٍ يتفكرون»
7. موريس مترلينگ : ملكه در شهر زنبورها فرمانروا نيست بلكه او هم مطيع قواعد و نظامات كلي است . ما نمي دانيم اين قوانين از كجا وضع شده است و به خاطر علم محدودمان آنرا « روح كندو» مي ناميم .
8.روح كندو شبيه به غريزه پرندگان نيست ، يك عادت و اراده كوركورانه هم نيست . روح كندو وظيفه هر يك از سكنه شهر را طبق استعدادهايشان معلوم مي كند ، روح كندو به زنبوران مهندس و بنّا و كارگر دستور ساخت خانه مي دهد و در روز و ساعت معين به تمام سكنه دستور مهاجرت مي دهد و تا بدست آوردن مسكن جديد خود را به دست حوادث نامعلوم و انواع مشتقها بسپارد . «و اوحي ربك الي النحل»
9.ملكه وحاكميتش شبيه به حاكميت حاكم الهي است . ( امام ، ولي فقيه ، پيغمبر )
عسل
1.زنبور ، شيره هاي گلها را به چينه دان خود مي فرستد و در آنجا كه حكم يك كارخانه كوچك مواد شيميايي دارد ، تغيير و تحول هاي مختلفي پيدا كرده و شهد گلها به عسل تبديل مي گردد .
2.رنگ عسل بر حسب آنكه بر چه گل و ثمره اي نشسته متفاوت است ، قهوه اي تيره ، نقره اي سفيد ، گاهي بيرنگ ، گاهي زرد ، گاهي شفاف ، گاهي تيره ، زرد طلايي ، خرمايي و گاهي مايل به سياه . «مختلف الوانه »
3.عسل زود جذب خون مي شود ، نيرو بخش است و در خون سازي فوق العاده و موثر است ، عسل از ايجاد عفونت در روده و معده جلوگيري مي كند و برطرف كننده يبوست است .
4.عسل خاصيت ضد ميكروبي و ضد عفوني دارد ، در طب اطفال كارايي دارد ، در درمان بيماري هاي پوستي ، بيماري هاي چشم ، زنان وزايمان ، گوش و حلق و بيني ، قلب ، بيمارهاي كليه ، دستگاه عصبي و.. كاربرد دارد .
5.مواد عسل : آهن ، فسفر ، پتاسيم ، يد ، منيزيم ، روي ، مس ، سولفور ، نيكل ، سرب ، سديم . مواد آلي : صمغ ، پولن ، اسيد لاكتيك ، اسيد فورميك ، اسيد سيتريك ، اسيد تاتاريك و روغنهاي معطر . ويتامينها : آ ، ب، ث، د،كا
6.عسل در خدمت درمان ، بهداشت و زيبايي انسانهاست . « للناس »
7.امروزه ثابت شده است که عسل هرگز فاسد نمي شود و حتي ويتامين هاي خود را از دست نمي دهد، دانشمندان بر این باورند، به خاطر وجود پتاسيم فراوان است كه مانع رشد ميكروب در عسل است و مواد ضدعفوني كننده در عسل است. مثل : اسيد فورميك كه از رشد ميكروب در عسل جلوگيري مي كند و ميكروب كش است، براي همين مصريان در موميايي هاي باستان از آن استفاده مي كردند.
8..براي رسيدن به خواص درماني و بهداشتي عسل نبايد هرگز آنرا حرارت داد. « شرابٌ »(9)
9.بهترين نوع عسل ، عسل زنبورهاي كوهستان است كه از گل و گياه كوهي استفاده مي كنند . «اتّخذي من الجبال بيوتا ً و من الشجر» همان گونه كه بهترين گوشت ، گوشت تازه است نه منجمد . ( سوره نحل آيه 14 « لحماً طرياً»)
10.در دو آيه قبل خوانديم كه انسان از ميوه ها وسيلۀ مست كننده مي سازد « تتخذون منه سكراً » ولي حيوانات از ثمرات ، عسل شفا و شير بخش مي سازد ! « فيه شفاء »
11.عسل عصاره انواع ميوهاست .« كلي من كل الثمرات »
12.حركت حيوانات در مسيري كه خداوند برايشان اتخاب نموده است ، حركتي متواضعانه است « فاسلكي سبل ربّك ذللاً »
13.عسل ، شفاي همۀ دردها نيست ، لذا به صورت نكره آمده است .« شفاءٌ »
14.خانه سازي ، موم سازي و عسل سازي ، در كنار زهر سازي ، توسط حيوان كوچكي مثل زنبور ، از نشانه هاي قدرت الهي است .« لآيه »
15.افرادي هستند كه در تمام عمر از عسل استفاده مي كنند ولي حاضر به چند دقيقه فكر دربارۀ آن نيستند .« لقومٍ يتفكرون »
احاديث (10)
1.پيامبر (ص) فرمودند : نزد من براي زن تازه زا ، همانند خرما و براي بيمار ، درماني همانند عسل وجود ندارد .2.پيامبر (ص) فرمودند : خداوند بركت را در عسل قرار داده است ، درمان دردها در آن است و هفتاد پيامبر ، دوام سودمندي آن را از خداوند خواسته اند .
3.امام علي (ع) فرمودند : ليسيدن عسل شفاي هر درد است .
4.پيامبر (ص) فرمودند : عسل ، چه خوب نوشيدني است . قلب را مراقبت مي كند و سردي سينه را از بين مي برد .
5.پيامبر (ص) فرمودند : عسل شفايي است كه باد و تب را دور مي كند .
6.پيامبر (ص) فرمودند : اگر در چيزي از اين داروهايتان خيري باشد ، در نوشيدني از عسل است ، در نيشتری از حجامت است و در گزشي ازآتش . البته من ، داغ آن را دوست ندارم ( من ، امت خويش را از داغ كردن باز مي دارم .)
7.امام باقر (ع) فرمودند : طب عرب در هفت چيز است : نيشتر حجامتگر ، شياف حمام ، انفيه ، قي كردن ، نوشيدن قدري عسل ، و آخرين درمان هم داغ كردن است و شايد نوره را هم به آن بيافزايند .
8.امام كاظم (ع) فرمودند : مردم به هيچ چيزي بهتر از مكش خون ( حجامت ) يا مُزعه ی عسل ، درمان نكرده اند . گفتم مزعه چيست ؟ فرمودند : يك انگشت ليسيدن از عسل .
لطایف
1-نيش زنبور عسل نيز خاصيت درماني دارد . اما زماني كه نيش مي زند مي ميرد ، به نوعي خودكشي مي كند . نيش زنبور درمان دردهايي همچون : رماتيسم ، مالاريا ، درد اعصاب و ... است .
2-زنبور از شهد گلها مي خورد كه هم عسل توليد مي كند و هم زهر . ( زنبور هم نيش دارد و هم نوش .)
3-اولياي خدا همچون نحل هستند كه از پستي ها دوري كرده و بلنديها را انتخاب مي كنند . از معارف الهي استفاده كرده و راه پروردگارشان را خاضعانه مي پيمايند ، اين افراد از حلقومشان حكمت و حلاوت هاي معنوي خارج مي شود .... (تفسير نور )
4-حضرت رسول (ص) فرمودند : امت اسلامی به مهدی (ع) مهر می ورزند و به سویش پناه می برند که زنبوران عسل به سوی ملکه خود پناه می برند. (منتخب الاثر ص 4778)
5-حضرت رسول (ص) : مثل مومن مثل زنبور عسل است ، اگر می خورد ، پاک می خورد ، اگر تولید می کند ، تولید پاکیزه می کند و اگر بر شاخه ای نازک می نشیند آنرا نمی شکند . (میزان الحکمه حدیث 1869 )
6-كلمه وحي به معناي اشاره و انتقال سريع و مخفي است، كه علاوه بر وحي الهي به انبيا الهي، شامل غريزه هم مي شود « اوحي ربك الي النّحل » و هم شامل الهام مي شود « و اوحينا الي امّ موسي » (قصص- 7 ) و هم شامل وسوسه هاي شيطان « ان الشياطين ليوحون الي اولياءهم ». (انبيا -121)
7-مي گويند اگر زنبور عسل 10فايده و ثمر داشته باشد ، يكي از آنها عسل است .
8-عالم بي عمل ، زنبور بي عسل است .
9-من آن مورم كه در پايم بماند
نه زنبورم كه از نيشم بنالند
10-معروف است كه نيش زنبور كشندگي و خطرناكيش بيش از زهر مار است ، اما مردم از مار مي ترسند نه زنبور .
11-در قرآن دو چيز شفا معرفي شده است ، يكي عسل و ديگري قرآن . « و ننزل من القرآن ما هو شفاءٌ و رحمةٌ للمومنين» (اسرا- 82)
12-در بهشت جوي هايي از عسل جاري است . « وانهار من عسلٍ مصفّيً » (محمد-15 )
پي نوشت ها :
1. تفسير نمونه جلد 26 ص 428 – تفسير نور ج 12 ص 88
2.محاسن، جلد 2، ص 266، ح 1864، و بحار الانوار، ج 65، ص 182، ح 29.
3.هر سه حديث از دانشنامه احاديث پزشكي، ج 2.
4.دوازده هزار مثل فارسی.
5.تفسير نور، جلد 6، ص 418 و 419.
6.به نقل از كتاب گنج خانواده.
7.تفسير نمونه، ج11، ص286.
8.دانشنامه احاديث پزشكي، ج 2.
9.تفسير نور ،جلد 6، صفحه 420.
10. دانشنامه احاديث پزشكي، ج 2، ص 397 .
/ع