قرآن و پديده هاي زيستي طبيعي

«پس آنگاه به کيفر کفرشان ــ برآن ها طوفان و ملخ و شپش و وزغ و خون آن نشانه هاي آشکار (قهر و غضب) را فرستاديم باز طريق کبر و گردنکشي پيش گرفتند و قومي گناهکار بودند.» قرآن و پديده هاي زيستي طبيعي
دوشنبه، 3 مرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
قرآن و پديده هاي زيستي طبيعي

قرآن و پديده هاي زيستي طبيعي
قرآن و پديده هاي زيستي طبيعي


 





 

تحقيق درباره پديده سرخ شدن آب ها
 

و تفسير علمي خون در آيه 133 سوره اعراف
************

فَأَرْسَلْنَا عَلَيهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آياتٍ مُفَصَّلَاتٍ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا مُجْرِمِينَ (اعراف/133)
 

«پس آنگاه به کيفر کفرشان ــ برآن ها طوفان و ملخ و شپش و وزغ و خون آن نشانه هاي آشکار (قهر و غضب) را فرستاديم باز طريق کبر و گردنکشي پيش گرفتند و قومي گناهکار بودند.»
************
اين مقاله نگرشي علمي بر تفسير آيه 133 سوره اعراف است که با پديده طبيعي "Redtide " ردتايد" (خون شدن يا قرمز شدن آب) تطبيق داده مي شود. در اين جا نويسنده، ادعاي ارائه تفسير جديدي از آيه را ندارد بلکه يکي از پديده هاي علمي زيست شناختي را به قرآن کريم عرضه مي کند و در صدد آن است که بگويد اگر آيه مبارکه داراي معاني مختلف مي باشد، مي توان اين پديده زيست محيطي را نيز وجهي از اين وجوه علمي قرآن دانست.
اين آيه اشاره مي کند به اين که براي کيفر دادن به قوم بني اسرائيل برآنان طوفان، ملخ، شپش و قورباغه و خون فرستاديم.
اينک مقصود نگارنده آن است که بداند منظور از خون در اين جا چيست و چه تناسبي با ديگر عناصر نام برده دارد؟ از سوي ديگر پديده اي در طبيعت وجود دارد که به آن "Redtide = خون در آيه فوق، همان سرخ شدن آب است يا چيز ديگري در نظر است؟
تفسيرهاي مختلف برخي مفسران معاصر کلمه خون را به تعابير مختلفي معني کرده اند مثلاً در تفسير نور "خون" نام برده در اين آيه به معناي نوعي بيماري که باعث خون دماغ شدن عمومي مردم مي شود نام مي برد؛ اما در بيش تر تفاسير از جمله تفسيرالميزان از تبديل آب به خون اشاره مي کند و از پديده اي به نام "خون شدن آب" نام مي برد.
نويسنده، پس از شرح و تبيين پديده Redtide به ذکر دلايل اين که چگونه "خون شدن آب" مي تواند مايه عذاب براي قوم بني اسرائيل باشد، مي پردازد و آن ها را چنين مي آورد:
الف ــ در اين آيه از طوفان و ملخ و شپش و وزغ و خون نام مي برد و آن ها را مايه عذاب
مي داند و در آيه بعد از بلا، نام مي برد يعني تمام اين عوامل مثل خون و ملخ و ...يک بلا هستند.
ب ــ خون، بعد از اسامي چند حيوان آورده مي شود که نشان دهنده ارتباط آن ها با يک ديگر است.
ج ــ رابطه بين عامل طوفان و پديده "Redtide" (قرمز شدن آب) را به خوبي بيان مي کند و جالب تر اين که اين عامل طوفان با افزايش ملخ ها و شپشک ها و وزغ ها رابطه مستقيم دارد.
اين پديده، در مورد رود نيل ــ که در کار اين رود قوم بني اسرائيل زندگي مي کردند ــ مي تواند صادق باشد. چنان که تا به حال چندين مورد از قرمز شدن آب و پديده "Redtide" در مورد رود نيل گزارش شده است.
موجودات بسيار کوچک ميکروسکوپي به نام دانيوفلاژله (به معناي تاژکداران خوفناک) وجود دارند که اين موجودات گاهي به سرعت توليد مثل نموده و در اثر انفجار جمعيت، مناطق وسيعي از سطح دريا را مي پوشانند؛ در اين حالت آب را به رنگ قرمز در مي آورند. به اين پديده اصطلاحاً "Redtide" گفته مي شود.
و در رود نيل به دليل اين که محيط رودخانه اي است بيش تر عامل "Redtide" در اثر استرس محيطي چون طوفان رخ مي دهد.
اما مسئله قابل ذکر آن که اين خون به دلايلي چند مي تواند مايه عذاب براي قوم بني اسرائيل باشد:
1.قرمز شدن آب باعث ايجاد رعب و وحشت در ميان مردم مي شود. (به علت غير طبيعي بودن اين امر).
2.مرگ و مير ماهي ها و موجودات دريايي و هم چنين انسان ها که از آنان تغذيه مي کنند.
3.ايجاد بوي متعفن حاصل از مرگ ماهي ها و بقيه موجودات دريايي.
4.خود اين پديده ايجاد بوي نامطبوع مي کند که باعث ايجاد ناراحتي هاي تنفسي مي شود.
5.وجود اين سم در آب باعث ايجاد بيماري اسهال خوني و هم چنين ايجاد سموم عصبي مي کند که بر روي سيستم اعصاب و سيستم هاي تنفسي اثر مي کند.
6.خساراتي که به صنعت توريسي و ماهيگيري وارد مي کنند.
سؤالي که در اين جا مطرح مي شود اين است که منظور از خون چيست و چه رابطه اي بين طوفان و شپشک و وزغ و خون وجود دارد؟ و چرا بعد از کلمه طوفان و نام حيوان از "خون" نام برده شده است؟ در بسياري از تفاسير، خون را به معناي خون دماغ شدن عمومي مردم مطرح مي کنند، ولي مسئله اي که وجود دارد اين است که کلمه خون بعد از اساسي چند موجود (حيوان) مثل ملخ و وزغ و شپشک آمده است؛ احتمالاً کلمه خون نيز بايد مربوط به يک موجود باشد.
مهم ترين عامل "Redtide" (قرمز شدن آب) مي تواند عامل طوفان باشد. طوفان و ايجاد موج هاي طوفاني، خود خسارات سنگين وارد کرده و باعث کشته شدن تعداد زيادي از مردم مي شود. از طرف ديگر طوفان با ايجاد حمل مواد به داخل آب از يک طرف و از طرف ديگر جريانات Lougmri باعث به هم ريختگي زون سطحي مي شود و باعث فراواني يک دفعه و bloom داينوفلاژله ها مي شود. (M.Grant1987).
موجودات بسيار کوچک ميکروسکوپي به نام دانيوفلاژله (به معناي تاژکداران خوفناک) وجود دارند که اين موجودات گاهي به سرعت توليد مثل نموده و در اثر ازديار جمعيت، مناطق وسيعي از سطح دريا را مي پوشانند؛ در اين حالت آب را به رنگ قرمز در مي آورند. به اين پديده اصطلاحاً "Redtide" گفته مي شود.
اين موجودات از رده Flagellate يا Masigophora هستند که داراي ديواره ثابت و داراي يک چند رشته طويل هستند که قابل تغيير شکل است و براي حرکت مورد استفاده قرار مي گيرد.
تاژ کداران داراي خصوصيات مشترک حيوان و نبات اند. دانشمندان علم جانورشناسي و گياه شناسي بر سر ارتباط اين موجودات به عالم حيوانات يا نباتات اتفاق نظر ندارند.
DNA کروماتين داينوفلاژله، مشابه باکتري است، به همين دليل آن را مزوکاريوت مي گويند. فرق داينوفلاژله با ساير يوکاريوت ها در محل DNA عمل تقسيم شدن و عملکرد کروموزم هاست. اين تاژکداران داراي سمي به نام ساکسيتوکسين (SAX ito xin) هستند که بر روي سلسله اعصاب اثر مي کند. وجود اين سم در انواع صدف ها و ماهي ها به علت تغذيه آن ها از اين نوع تاژکداران مي باشد.
در سال 1927 نوعي اپيدمي ناحيه سانفرانسيسکو را فرا گرفت. مقامات مسئول با همکاري دانشمندان، تحقيقات رسمي را براي تبيين علت شيوع اپيدمي که ناشي از مسموميت انواع صدف ها بود آغاز نمودند. پنج سال بعد پس از بررسي هاي لازم متوجه شدند نوعي تاژکدار به نام Centella Gonyaulax در سطح وسيعي از منطقه افزايش يافته که احتمالاً موجب مسموميت شديد صدف ها گرديده است. تحقيقات آزمايشگاهي بعداً اين نظريه را تأييد کرد.
سرخ پوستان مناطق شمال غربي آمريکا از دير باز به رابطه بين مسموميت صدف ها و نشو و نماي بيش از حد تاژکداران پي برده بودند. قبايل ساکن اين نواحي، نگهباناني در نقاط مختلف ساحل مستقر مي کردند تا تغييرات رنگ آب در روز و نوراني بودن آن را در شب گزارش دهند؛ آن ها هر گاه چنين علاماتي مشاهده مي کردند مسموم شدن صدف ها واقعيت مي يافت.
انواعي از تاژکداران هنگام شب از خود نور ساطع مي کنند و چنين به نظر مي رسد که قسمتي از دريا شعله ور گرديده است. تراکم مقدار تاژکداران در مرحله انفجار جمعيت به حدي است که در يک ليتر آب حدود 40 ميليون عدد از آن ها شناور است. بروز اين پديده نيز تنها با مسموميت صدف ها همراه نبوده بلکه گاهي نيز خسارات سنگيني به صنعت توريستي وارد مي سازد. به اين معني که آب منطقه را آلوده و بدبو کرده و مرگ هزاران ماهي را موجب مي گردد. ماهي هاي مرده بر روي ساحل شسته شده در زير آفتاب متعفن مي شوند. مسأله جالب تر اين است که طوفان بر روي وزغ و ملخ و شپش و فراواني يک دفعه آن ها اثر بسيار جالبي دارد. وقوع طوفان با ايجاد جريان هاي آب و باد باعث افزايش املاح و رطوبت در ناحيه مي گردد که مي تواند به تخم گذاري و مهاجرت ملخ ها کمک فراواني بکند. از طرف ديگر ايجاد استرس محيطي مثل طوفان مي تواند روي وزغ ها تأثير گذاشته و آن ها را از پناهگاه هاي خود خارج کند.
از کشنده هاي قرمز (Redtide) هم چنين گاز هاي نامطلوبي متصاعد مي شود که در چشم ايجاد حساسيت مي کند. از طرف ديگر در اثر وزش باد، ساکنان ساحل به علت استنشاق گاز متصاعد از ناحيه آلوده دريا دچار مشکل تنفسي مي شوند، بدين ترتيب فضايي مشمئز کننده ايجاد مي شود که طبعاً هيچ توريسي حاضر به اقامت در چنين محيطي نخواهد بود. اين جلبک ها سم هاي مضري توليد مي کنند که در ماهي و ديگر جانوران دريايي تجمع پيدا کرده و غلظت هاي زيادي از اين سموم سبب مرگ ماهي شده و با مسموميت صدف ها ماهي ها مواد سمي دريايي براي انسان توليد مي کند. سموم بسياري از گونه ها براي مثال گونه Gonyaulax Cetenlla سموم عصبي بسيار قوي هستند که همراه با حرکت يون سديم از عرض غشاهاي عصبي انسان به سلول تداخل مي کنند. اين سم نيز مي تواند بر روي سيستم تنفسي فرد اثر گذاشته و در عرض بيست دقيقه باعث ايجاد خفگي در فرد شود. از طرف ديگر گروه ديگري از اين تاژکداران در انسان باعث ايجاد بيماري اسهال خوني مي شوند.

علت قرمز شدن آب
 

ماهيگيران در هنگام صيد متوجه شدند که ماهي هاي منطقه دچار مشکل تنفسي شده و براي استفاده از اکسيژن هوا به سطح آب روي مي آورند. ماهيگيران نمونه آب زرد را با خود به ساحل آورده و پس از آزمايش نمونه اعلام کردند نوعي تاژکدار که داراي خال هاي زرد رنگ است به حد وفور در آب ديده شده است. آن ها هم چنين اظهار کردند که اين موجودات پس از مرگ به رنگ قرمز در مي آيند. بنابراين علت تغيير رنگ آب، هنگام ظهور اين پديده نيز مشخص گرديد که علت قرمز بودن آب اين است که اين نوع از تاژکداران علاوه بر پيگمان سبز، داراي پيگمان هاي سرخ هستند و به اين جهت رنگ آب را مانند خون مي سازند بنابراين، اين پيگمان ها در قرمز کردن آب مؤثر هستند. به همين دليل به آن ها گروه Pylrohopyta (گياه داراي بدنه رنگي) مي گويند. حقيقت اين است که درباره عامل مرگ ماهي ها هنگام پديدار شدن کشنده هاي قرمز که تاکنون مشخص شده است، وجود سه عامل قطعي به نظر مي رسد:
1)سم حاصله از اين تاژکداران.
2)مسدود شدن مجاري تنفسي يا برانش (آبشش) ماهي به وسيله اين موجودات و ايجاد خفقان.
3)کمبود شديد اکسيژن آب به علت مصرف آن در مرحله پوسيدگي آن ها.
طوفان مهم ترين عامل Redtide
صدمات و خسارات ناشي از بروز کشنده قرمز در زمينه هاي توريستي، ماهيگيري و ساير فعاليت هاي توليد؛ و حتي مرگ و مير بسياري از انسان ها موجب گرديد که نسبت به علل پيدايش اين پديده، مطالعات و تحقيقات وسيعي به عمل آيد. در سال 1972 کارشناسان آزمايشگاه دريايي موت mote واقع در ساحل غربي فلوريدا به موفقيت هايي در اين زمينه نائل آمدند. تحقيقات انجام شده نشان داد که افزايش حرارت، تقليل ميزان نمک و افزايش مواد غذايي آب به خصوص ويتامين 12 B از عوامل مؤثر در ايجاد محيط مناسب براي رشد سريع تاژکداران مي باشند. ويتامين B12 که حاصل فعاليت باکتري ها در محيط پوشيده و از گياه مناطق مردابي است پس از بارندگي هاي شديد به مقدار زياد به دريا شسته مي شود. ريزش باران ازطرفي موجب کم شدن نمک آب مي گردد و به اين ترتيب محيط مناسبي براي رشد تاژکداران به وجود مي آيد.
مهم ترين عامل "Redtide" (قرمز شدن آب) مي تواند عامل طوفان باشد. طوفان و ايجاد موج هاي طوفاني، خود خسارات سنگين وارد کرده و باعث کشته شدن تعداد زيادي از مردم مي شود. از طرف ديگر طوفان با ايجاد و حمل مواد به داخل آب از يک طرف و از طرف ديگر جريانات Lougmri باعث به هم ريختگي زون سطحي مي شود و باعث فراواني يک دفعه و bloom داينوفلاژله ها
مي شود. (1987M.Grant)
اين عوامل باعث مي شود "دافلاژله ها"ــ که داراي قدرت توليد مثل سريع و اجتماع زياد در پهنه دريا هستند ــ به صورت آب قرمز، سرخ، شيري، زرد يا امواج سمي (Poisonous) در سواحل دريا ها آشکار گردند. که به طور فصلي تلفات سنگيني به انسان وارد مي کند. اين موجودات ميکروسکوپي اگر تعدادشان ناچيز باشد بي خطرند ولي هنگامي که تعدادشان به ميليون ها فرد در يک ليتر آب برسد بسيار خطرناک مي شوند و موجب مرگ و مير فراواني مي گردند. در حال حاضر خطر ناشي از "داينوفلاژله" بيش تر متوجه کشور هايي است که به عرض جغرافيايي پايين و مجاور دريا قرار دارند؛ زيرا تحقيقات نشان داده است که تنوع فراواني داينوفلاژله ها در اين عرض از نواحي ديگر بيش تر بوده و هر سال تلفات زيادي را به ساکنان اين نواحي وارد مي کند. عواملي چون طوفان، زلزله، ريزش شديد باران باعث اين پديده مي شوند.{(2002). Mudei}. و مساله جالب تر اين است که طوفان بر روي وزغ و ملخ و شپشک و فراواني يک دفعه آن ها اثر بسيار جالبي دارد. وقوع طوفان با ايجاد جريان هاي آب و باد باعث افزايش املاح و رطوبت در ناحيه مي گردد که مي تواند به تخمگذاري و مهاجرت ملخ ها کمک فراواني بکند. از طرف ديگر ايجاد استرس محيطي مثل طوفان مي تواند روي وزغ ها تأثير گذاشته و آن ها را از پناگاه هاي خود خارج کند. به هر حال رابطه جالبي بين طوفان و فراواني وزغ و شپشک و ملخ وجود دارد که از حوصله اين بحث خارج است.

زوجيت گياهان
 

«(لينه) گياه شناسِ سوئدي، در اواسط قرن 18 ميلادي کشف کرد که در گياهان نيز جنس نر و ماده وجود دارد، اما اين موضوع، محافل کليسا را خشمگين ساخت و کتاب هاي او را به عنوان کتب ضلال معرفي کردند.» دانستي هاي جهان علم ص 241.
اما قرآن، در بيش از ده آيه از زوجيت گياهان بحث کرده است. مثلاً: شعرا/7 ــ لقمان/10 «و از آسمان آبي فروفرستاديم و به وسيله ي آن جفت هايي از گياهان گوناگون رويانديم.»
************

أَوَلَمْ يرَوْا إِلَى الْأَرْضِ كَمْ أَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ (شعرا/7)
 

«آيا در زمين به ديده ي عبرت نظر نکرده اند که ما چه انواع گوناگون از نباتات پر سود از آن برويانديم.»
************

خَلَقَ السَّمَاوَاتِ بِغَيرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا وَأَلْقَى فِي الْأَرْضِ رَوَاسِي أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ (لقمان/10)
 

«آسمان ها را بي ستوني که به حس مشاهده کنيد خلق کرده و کوه هاي بزرگ را در زمين بنهاد تا از حيرت و اضطراب برهيد و در روي زمين انواع مختلف حيوانات را منتشر و پراکنده ساخت و هم از آسمان آب باران فرود آورديم و به آن آب نباتات گوناگون پر فايده برويانديم.»
************

نبودن اکسيژن در بالاي جو
 

از جمله روش هاي تربيتي قرآن اين است که، با بيان «مثل» زمينه را براي تعليم اصول عقايد، آماده مي کند.
امروز ثابت شده که هر اندازه انسان به سمت آسمان برود، هوا رقيق تر شده و در اثر نبودن اکسيژن، تنفس مشکل مي گردد.
قرآن اين مطلب را در قالب مثال بيان فرموده است:
************

فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يهْدِيهُ يشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ وَمَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يؤْمِنُونَ (انعام/125)
 

«پس خداوند، کسي را که مي خواهد هدايت نمايد، سينه ي او را براي پذيرفتن اسلام باز مي کند و کسي را که گمراه مي نمايد، سينه ي او را تنگ مي کند و در فشار قرار مي دهد، مانند کسي که به آسمان مي رود اين است که خدا آنان را که به حق نمي گروند مردود و پليد مي گردند.»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منبع:
پناهی ، حسین /فیض آبادی،حمیده ، بيولوژي در قرآن- ش10 ، انتشارات فیض دانش ،1389




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط