جشنواره رنگ و نمک
گنبد نمک دشتي در استان بوشهر، پديده شگفت انگيزي از رنگ و شکل
غارها، قنديل ها، ستون ها و رودهاي جاري از نمک. همه چيز از نمک. رنگ به رنگ و شکل به شکل. پديده اي که در هر فصلي به رنگي در مي آيد و براي همين محلي هاي اطراف آن هم برايش داستان ها گفته اند. کوهي از نمک در استان بوشهر که هر بيننده اي را حيرت زده مي کند، چرا که رنگين کمان رنگ ها و اشکال است. سرزمين ستون هاي بلندي است و بلورهاي براق و قنديل هاي رنگارنگ. اينجا گنبد نمک دشتي است؛ يکي از شگفت انگيز ترين پديده هاي طبيعي ايران. گنبد نمک دشتي در نزديکي روستاي گنخک و در 64 کيلومتري شهر خورموج، به زيباترين گنبد نمکي در خاورميانه مشهور است. براي بررسي علمي چگونگي به وجود آمدن اين زيبايي ها از اطلاعات مهندس مهرنوش بيات ــ استاد زمين شناسي دانشگاه آزاد شيراز ــ بهره برده ايم.
مي گويند اين کوه از نفرين درست شده؛ از نفرين دوشيدن شيرهاي بزي که آن جا زندگي مي کردند. مي گويند شير بزها آنقدر خوشمزه بوده که زن ها را از دچار شدن به نفرين نمي ترساند. زنان روستاهاي اطراف اين کوه، با اينکه چيزهاي زيادي از نفرين بزهاي آنجا شنيده بودند، باز هم براي دوشيدن شير آن بزهاي نحس به کوه مي رفتند. مي رفتند و نفرين هم مي شدند. نفريني که به گفته قديمي هاي اين روستاها، آن ها را در حال دوشيدن شير، همراه همان بزها به سنگ نمک تبديل مي کرد و همانجا ابدي مي شدند. مي گويند آنقدر زن ها رفتند و نفرين شدند و ازگور نمکي آنها سنگ نمک روي هم آمد، تا اين کوه درست شد. درست است که شکل گيري اين پديده شگفت انگيز، همچون تمامي پديده هاي طبيعي، دليلي علمي دارد، اما بايد به قديمي ها براي ساختن چنين افسانه هاي زيبايي حق داد. مگر مي شود اين همه رنگ فريبنده، برآمدگي پر رمز و راز، غارهاي تاريک، نمک شارهاي بي بديل و يخچال هايي که گرما را به جاي سرما نگه مي دارند، يک جا جمع باشد و افسانه و حکايتي درباره اش نباشد.
همين نمک سرشار گنبد نمکي است که آن را سپيد و درخشنده کرده و اين سپيدي چشم هر بيننده اي را که از بوشهر به سمت بندرعباس مي رود و در نزديکي جاشَک، چشمش به کوه مي افتد، از اين سوال که اين همه برف در اين آفتاب سوزان چه مي کند، به تعجب وامي دارد. غافل از اينکه اين تازه قسمت کوچکي از آن همه اعجاز و زيبايي است که در دل کوه نهفته و هر يک براي خود فصلي براي به تماشا نشستن و لذت بردن است. در تمام اين 3666 هکتار پهنه گنبد نمکي، از همان دامنه هاي پايين تا بالاترين ارتفاعاتش، که به 1350 متر هم مي رسد، قدم به قدم، آفريننده اش جلوه اي از زيبايي و شکوه رقم زده است.
رنگ نارنجي و آهن با رنگ قرمز و قهوه اي تنوع رنگ ها را دوچندان کرده است. قسمت هايي هم که شرايط براي ترکيب آنها فراهم بوده است، مواد معدني ديگري مثل پيريت يا همان طلاي کاذب که به طلاي احمق ها معروف است و از ترکيب گوگرد با آهن تشکيل مي شود، نقش جلادهنده هاي فلزي را بازي کرده اند و سطح رنگ ها را براق و جذاب تر کرده اند. همچنين وجود بلورهاي زيباي سيليکاته و فسفاته با جلاي فلزي و غيرفلزي با تنوع رنگ ها پديده شگفت انگيز و متحير کننده اي است که کمتر جايي مي توان همانند آن را به نظاره نشست. گنبد نمکي دشتي سرشار از رنگ است و اين رنگ ها در هر فصلي تغيير مي کنند. نه هر فصل که حتي اگر صبح آن را ببيني و ظهر باراني بيايد و باز نگاهش کني رنگش چيز ديگري است!
مناظر و چشم اندازهاي منحصر به فردي که حرکت نمک در اين منطقه ايجاد کرده، توسط مهندس بيات براي ثبت به عنوان ژئوپارک در چهارمين همايش بين المللي ژئوپارک هاي يونسکو در فروردين امسال در کشور مالزي پيشنهاد شد. اين منطقه پيش از اين هم چنان مورد توجه قرار گرفته بود که تصوير زيبايي از اين گنبد نمکي در سال 2008 زينت بخش جلد مجله علمي «AAPG» شد.
اين آب شور البته تنها در زمستان ها در مسيرهاي کوه نمک جاري مي شود و دليل آن هم به دليل بارندگي در اين فصل است. اما همين آب شور، در تابستان به خاطر گرماي زياد، شروع به بلور بستن مي کنند و پديده زيبايي شکل مي گيرد. بلورها روي آب را مي پوشانند و آب در زير نمک هاي بلور بسته جريان دارد و آنقدر هم محکم اند که به راحتي مي توان روي آنها پياده روي کرد. حتي جاهايي هست که اصلا ديگر آبي ديده نمي شود، اما گوش ها را که تيز کنيم، صداي جريان آب را زير پاهايمان مي شنويم.
البته فقط با تنفس هواي اين کوه نمک نيست که درمان به وجود مي آيد، ديدن اين زيبايي ها هم روح آدم را نوازش مي کند. بلورهاي استلاگميت و استلاکتيت که ديواره ها و سقف و کف غار را تزئين کرده اند، لذت تماشا را دوچندان مي کنند. استلاکتيت يا چکنده، قنديل هايي هستند که به خاطر چکيدن آب از سقف آويزان شده اند و استلاکميت يا چکيده ناهمواري هايي اند که از چکيدن همان قطره ها روي زمين به صورت برآمدگي ظاهر شده اند و در کنار هم فضاي غار را آکنده از لذت تماشا کرده اند.
قنديل ها به اشکال متفاوت، به قدري زيبا تشکيل شده اند که اغلب غارها با استفاده از اشکال همين قنديل ها نامگذاري شده اند. مثلاً «غار انگوري» که در درون آن قنديل هاي فراوان به صورت خوشه هاي انگور از سقف و ديواره غار آويزان شده اند. آنقدر اين قنديل ها شبيه خوشه انگور هستند که بي اختيار هر بيننده اي با اولين نگاه ياد انگور و باغ آن مي افتد. يا غار شاخه نبات که وجود قنديل هاي سفيد و يک دست به صورت شاخه هاي نبات از سقف غار آويزان شده اند و نظر تماشاگران را به خود جلب مي کنند. غار سدنمکي يا غار پنجه عقاب هم به همين صورت نامگذاري شده اند. تعدد غارها به قدري زياد است که نامگذاري بعضي از غارها را سخت کرده است.
از ديگر مناطق مشهور و جذاب اين گنبد نمک، يخچال هايي است که به جاي سرما، گرما را نگه مي دارند. البته در واقع اينها يخچال نيستند و بهتر است به آنها بگويند نمک چال. اما به خاطر شباهت عجيبي که به يخچال هاي يخي دارند، به اين نام مشهورشده اند. اين يخچال ها حاصل حرکت ثقلي توده هاي نمکي در جهت شيب زمين هستند و در حاشيه کناري گنبد تشکيل شده اند و محوطه داخل آنها هم بسيار گرم و مرطوب است. در گوشه و کنار صخره هاي نمکي به خصوص نزديک به يخچال ها، آبشارهاي زيباي نمکي جلوه اي ديگر از زيبايي هاي گنبد نمکي جاشک را به نمايش مي گذارند و چهره اي بس روح نواز و دلنشين به آن مي بخشند. اين آبشارها در واقع مسير طبيعي جريان آب گنبد بوده است و در فصول کم آبي به واسطه تبخير کامل آب، بلورهاي زيباي نمکي ضخيمي در جهت جريان و به ويژه در مسير آبشارها ايجاد کرده که با لغزش آب بر روي بلورهاي نمکي و تابش آفتاب، منظره اي شگرف و چشم نواز ايجاد کرده است. اين پديده نادر در اواسط بهار تا تابستان و اوايل پاييز ديده مي شود. هر از چند گاهي هم چشمه هايي نمکي وجود دارد که آنها هم زيبايي خاص خودشان را دارند. بعضي از اين چشمه ها آب و نمک را با هم به بيرون پرتاب مي کنند. مثل اينکه جاي جاي کوه، فواره هايي کارگذاشته اند که نمک را به صورت خميري فشرده و همراه با آب از درون کوه به هوا پرتاب مي کنند.
در ايران، تخت ديوهاي زيادي وجود دارد؛ در زنجان، اطراف گرمسار، نزديک قم و چند جاي ديگر. يکي از جاهايي هم که به خاطر همين اختلاف در ميزان فرسايش سنگ ها، به شکل تخت ديو يا دودکش جن درآمده، همين گنبد نمکي جاشَک است. اين ستون هاي استوار، مثل غارهاي منطقه، به تناسب شکل شان نامگذاري شده اند؛ مثلا ستون انگشت خدا و کلاه به سر. ديدن ستون ها از نزديک اين فکر را تداعي مي کند که با اين قد و قواره رعنا و شکل و شمايل پرجذبه، نقش نگهبان هاي باغيرت گنبد را بازي مي کنند. نگهباناني که فقط بايد از نمک هاي اين جا پاسداري کنند چرا که اين همه نمک و شوري، مجالي براي زندگي باقي نمي گذارد؛ نه گياهي و نه جانوري. آنچه مقابل روي است، فقط خاک است و نمک که پا روي شانه هم گذاشته اند و گويي براي رسيدن به آسمان از هم سبقت مي گيرند. هرچند در ارتفاعات نزديک به قله، در قسمت هاي کوچکي که آهک وجود دارد، گياهان مقاومي مانند گون، گيشدارا و قيج و همچنين در فصل زمستان و بهار بعضي گياهان فصلي مي رويند. همين طور يکي دو دره اي که از وجود نمک شارها در امان مانده اند، درختچه هاي کُنار، اشک و بادام کوهي و همچنين گلسنگ هاي زيباي چندمتري بر روي ديواره هاي دره، سبز شده اند. اين دره ها بيشتر در ناحيه شمال شرقي گنبد قرار دارند. ديدن آنها هم خالي از لطف نيست.
از طرفي آب شور و غير قابل شرب و نداشتن پوشش گياهي براي تغذيه، اجازه زندگي به گونه هاي جانوري را هم نمي دهد. از اوايل بهار تا اوايل پاييز که اصلاً موجود زنده اي ندارد، اما زمستان که آب بيشتر مي شود و شوري اش کمتر، چند گونه از مارمولک ها و خفاش ها ديده شده اند. البته پايين کوهپايه ها و کمي با فاصله از دامنه، پرندگاني مثل کبک، تيهو، کبوتر، جغد و جانوراني مانند کفتار و شغال زندگي مي کنند، ولي معمولاً حريم شان تا نزديکي هاي کوه نمکي بيشتر ادامه پيدا نمي کند. گفته مي شود در گذشته، گونه هايي از پستانداران که به شوري مقاوم اند و اصلا نمک غذايشان است، مثل قوچ و کل، اينجا بوده اند که به خاطر شکارهاي بي رويه حالا اثري از آنها نيست. همان قوچ و کل هايي که افسانه هاي محلي هاي آنجا را هم جان داده اند. کوه نمک دشتي، با همه زيبايي اش، مجالي براي زندگي جاندار نمي گذارد، اما به خاطر شگفت انگيزي اش هميشه زنده به نظر مي رسد. اگر زنده نبود که اين همه افسانه برايش ساخته نمي شد.
گنبد نمک دشتي در جنوب غرب استان بوشهر و در شهرستان دشتي واقع شده. در غرب اين گنبد روستاهاي گنخک و جاشک و در شرق آن روستاهاي باغان و درويشي قرار دارند.
منبع: همشهري ماه 51
غارها، قنديل ها، ستون ها و رودهاي جاري از نمک. همه چيز از نمک. رنگ به رنگ و شکل به شکل. پديده اي که در هر فصلي به رنگي در مي آيد و براي همين محلي هاي اطراف آن هم برايش داستان ها گفته اند. کوهي از نمک در استان بوشهر که هر بيننده اي را حيرت زده مي کند، چرا که رنگين کمان رنگ ها و اشکال است. سرزمين ستون هاي بلندي است و بلورهاي براق و قنديل هاي رنگارنگ. اينجا گنبد نمک دشتي است؛ يکي از شگفت انگيز ترين پديده هاي طبيعي ايران. گنبد نمک دشتي در نزديکي روستاي گنخک و در 64 کيلومتري شهر خورموج، به زيباترين گنبد نمکي در خاورميانه مشهور است. براي بررسي علمي چگونگي به وجود آمدن اين زيبايي ها از اطلاعات مهندس مهرنوش بيات ــ استاد زمين شناسي دانشگاه آزاد شيراز ــ بهره برده ايم.
مي گويند اين کوه از نفرين درست شده؛ از نفرين دوشيدن شيرهاي بزي که آن جا زندگي مي کردند. مي گويند شير بزها آنقدر خوشمزه بوده که زن ها را از دچار شدن به نفرين نمي ترساند. زنان روستاهاي اطراف اين کوه، با اينکه چيزهاي زيادي از نفرين بزهاي آنجا شنيده بودند، باز هم براي دوشيدن شير آن بزهاي نحس به کوه مي رفتند. مي رفتند و نفرين هم مي شدند. نفريني که به گفته قديمي هاي اين روستاها، آن ها را در حال دوشيدن شير، همراه همان بزها به سنگ نمک تبديل مي کرد و همانجا ابدي مي شدند. مي گويند آنقدر زن ها رفتند و نفرين شدند و ازگور نمکي آنها سنگ نمک روي هم آمد، تا اين کوه درست شد. درست است که شکل گيري اين پديده شگفت انگيز، همچون تمامي پديده هاي طبيعي، دليلي علمي دارد، اما بايد به قديمي ها براي ساختن چنين افسانه هاي زيبايي حق داد. مگر مي شود اين همه رنگ فريبنده، برآمدگي پر رمز و راز، غارهاي تاريک، نمک شارهاي بي بديل و يخچال هايي که گرما را به جاي سرما نگه مي دارند، يک جا جمع باشد و افسانه و حکايتي درباره اش نباشد.
برف شور
همين نمک سرشار گنبد نمکي است که آن را سپيد و درخشنده کرده و اين سپيدي چشم هر بيننده اي را که از بوشهر به سمت بندرعباس مي رود و در نزديکي جاشَک، چشمش به کوه مي افتد، از اين سوال که اين همه برف در اين آفتاب سوزان چه مي کند، به تعجب وامي دارد. غافل از اينکه اين تازه قسمت کوچکي از آن همه اعجاز و زيبايي است که در دل کوه نهفته و هر يک براي خود فصلي براي به تماشا نشستن و لذت بردن است. در تمام اين 3666 هکتار پهنه گنبد نمکي، از همان دامنه هاي پايين تا بالاترين ارتفاعاتش، که به 1350 متر هم مي رسد، قدم به قدم، آفريننده اش جلوه اي از زيبايي و شکوه رقم زده است.
رقص رنگ
رنگ نارنجي و آهن با رنگ قرمز و قهوه اي تنوع رنگ ها را دوچندان کرده است. قسمت هايي هم که شرايط براي ترکيب آنها فراهم بوده است، مواد معدني ديگري مثل پيريت يا همان طلاي کاذب که به طلاي احمق ها معروف است و از ترکيب گوگرد با آهن تشکيل مي شود، نقش جلادهنده هاي فلزي را بازي کرده اند و سطح رنگ ها را براق و جذاب تر کرده اند. همچنين وجود بلورهاي زيباي سيليکاته و فسفاته با جلاي فلزي و غيرفلزي با تنوع رنگ ها پديده شگفت انگيز و متحير کننده اي است که کمتر جايي مي توان همانند آن را به نظاره نشست. گنبد نمکي دشتي سرشار از رنگ است و اين رنگ ها در هر فصلي تغيير مي کنند. نه هر فصل که حتي اگر صبح آن را ببيني و ظهر باراني بيايد و باز نگاهش کني رنگش چيز ديگري است!
مناظر و چشم اندازهاي منحصر به فردي که حرکت نمک در اين منطقه ايجاد کرده، توسط مهندس بيات براي ثبت به عنوان ژئوپارک در چهارمين همايش بين المللي ژئوپارک هاي يونسکو در فروردين امسال در کشور مالزي پيشنهاد شد. اين منطقه پيش از اين هم چنان مورد توجه قرار گرفته بود که تصوير زيبايي از اين گنبد نمکي در سال 2008 زينت بخش جلد مجله علمي «AAPG» شد.
بلورهاي تابستاني
اين آب شور البته تنها در زمستان ها در مسيرهاي کوه نمک جاري مي شود و دليل آن هم به دليل بارندگي در اين فصل است. اما همين آب شور، در تابستان به خاطر گرماي زياد، شروع به بلور بستن مي کنند و پديده زيبايي شکل مي گيرد. بلورها روي آب را مي پوشانند و آب در زير نمک هاي بلور بسته جريان دارد و آنقدر هم محکم اند که به راحتي مي توان روي آنها پياده روي کرد. حتي جاهايي هست که اصلا ديگر آبي ديده نمي شود، اما گوش ها را که تيز کنيم، صداي جريان آب را زير پاهايمان مي شنويم.
درمان با انرژي شور
البته فقط با تنفس هواي اين کوه نمک نيست که درمان به وجود مي آيد، ديدن اين زيبايي ها هم روح آدم را نوازش مي کند. بلورهاي استلاگميت و استلاکتيت که ديواره ها و سقف و کف غار را تزئين کرده اند، لذت تماشا را دوچندان مي کنند. استلاکتيت يا چکنده، قنديل هايي هستند که به خاطر چکيدن آب از سقف آويزان شده اند و استلاکميت يا چکيده ناهمواري هايي اند که از چکيدن همان قطره ها روي زمين به صورت برآمدگي ظاهر شده اند و در کنار هم فضاي غار را آکنده از لذت تماشا کرده اند.
قنديل ها به اشکال متفاوت، به قدري زيبا تشکيل شده اند که اغلب غارها با استفاده از اشکال همين قنديل ها نامگذاري شده اند. مثلاً «غار انگوري» که در درون آن قنديل هاي فراوان به صورت خوشه هاي انگور از سقف و ديواره غار آويزان شده اند. آنقدر اين قنديل ها شبيه خوشه انگور هستند که بي اختيار هر بيننده اي با اولين نگاه ياد انگور و باغ آن مي افتد. يا غار شاخه نبات که وجود قنديل هاي سفيد و يک دست به صورت شاخه هاي نبات از سقف غار آويزان شده اند و نظر تماشاگران را به خود جلب مي کنند. غار سدنمکي يا غار پنجه عقاب هم به همين صورت نامگذاري شده اند. تعدد غارها به قدري زياد است که نامگذاري بعضي از غارها را سخت کرده است.
گل کلم هاي نمکي
از ديگر مناطق مشهور و جذاب اين گنبد نمک، يخچال هايي است که به جاي سرما، گرما را نگه مي دارند. البته در واقع اينها يخچال نيستند و بهتر است به آنها بگويند نمک چال. اما به خاطر شباهت عجيبي که به يخچال هاي يخي دارند، به اين نام مشهورشده اند. اين يخچال ها حاصل حرکت ثقلي توده هاي نمکي در جهت شيب زمين هستند و در حاشيه کناري گنبد تشکيل شده اند و محوطه داخل آنها هم بسيار گرم و مرطوب است. در گوشه و کنار صخره هاي نمکي به خصوص نزديک به يخچال ها، آبشارهاي زيباي نمکي جلوه اي ديگر از زيبايي هاي گنبد نمکي جاشک را به نمايش مي گذارند و چهره اي بس روح نواز و دلنشين به آن مي بخشند. اين آبشارها در واقع مسير طبيعي جريان آب گنبد بوده است و در فصول کم آبي به واسطه تبخير کامل آب، بلورهاي زيباي نمکي ضخيمي در جهت جريان و به ويژه در مسير آبشارها ايجاد کرده که با لغزش آب بر روي بلورهاي نمکي و تابش آفتاب، منظره اي شگرف و چشم نواز ايجاد کرده است. اين پديده نادر در اواسط بهار تا تابستان و اوايل پاييز ديده مي شود. هر از چند گاهي هم چشمه هايي نمکي وجود دارد که آنها هم زيبايي خاص خودشان را دارند. بعضي از اين چشمه ها آب و نمک را با هم به بيرون پرتاب مي کنند. مثل اينکه جاي جاي کوه، فواره هايي کارگذاشته اند که نمک را به صورت خميري فشرده و همراه با آب از درون کوه به هوا پرتاب مي کنند.
نگهبان هاي استوار
در ايران، تخت ديوهاي زيادي وجود دارد؛ در زنجان، اطراف گرمسار، نزديک قم و چند جاي ديگر. يکي از جاهايي هم که به خاطر همين اختلاف در ميزان فرسايش سنگ ها، به شکل تخت ديو يا دودکش جن درآمده، همين گنبد نمکي جاشَک است. اين ستون هاي استوار، مثل غارهاي منطقه، به تناسب شکل شان نامگذاري شده اند؛ مثلا ستون انگشت خدا و کلاه به سر. ديدن ستون ها از نزديک اين فکر را تداعي مي کند که با اين قد و قواره رعنا و شکل و شمايل پرجذبه، نقش نگهبان هاي باغيرت گنبد را بازي مي کنند. نگهباناني که فقط بايد از نمک هاي اين جا پاسداري کنند چرا که اين همه نمک و شوري، مجالي براي زندگي باقي نمي گذارد؛ نه گياهي و نه جانوري. آنچه مقابل روي است، فقط خاک است و نمک که پا روي شانه هم گذاشته اند و گويي براي رسيدن به آسمان از هم سبقت مي گيرند. هرچند در ارتفاعات نزديک به قله، در قسمت هاي کوچکي که آهک وجود دارد، گياهان مقاومي مانند گون، گيشدارا و قيج و همچنين در فصل زمستان و بهار بعضي گياهان فصلي مي رويند. همين طور يکي دو دره اي که از وجود نمک شارها در امان مانده اند، درختچه هاي کُنار، اشک و بادام کوهي و همچنين گلسنگ هاي زيباي چندمتري بر روي ديواره هاي دره، سبز شده اند. اين دره ها بيشتر در ناحيه شمال شرقي گنبد قرار دارند. ديدن آنها هم خالي از لطف نيست.
از طرفي آب شور و غير قابل شرب و نداشتن پوشش گياهي براي تغذيه، اجازه زندگي به گونه هاي جانوري را هم نمي دهد. از اوايل بهار تا اوايل پاييز که اصلاً موجود زنده اي ندارد، اما زمستان که آب بيشتر مي شود و شوري اش کمتر، چند گونه از مارمولک ها و خفاش ها ديده شده اند. البته پايين کوهپايه ها و کمي با فاصله از دامنه، پرندگاني مثل کبک، تيهو، کبوتر، جغد و جانوراني مانند کفتار و شغال زندگي مي کنند، ولي معمولاً حريم شان تا نزديکي هاي کوه نمکي بيشتر ادامه پيدا نمي کند. گفته مي شود در گذشته، گونه هايي از پستانداران که به شوري مقاوم اند و اصلا نمک غذايشان است، مثل قوچ و کل، اينجا بوده اند که به خاطر شکارهاي بي رويه حالا اثري از آنها نيست. همان قوچ و کل هايي که افسانه هاي محلي هاي آنجا را هم جان داده اند. کوه نمک دشتي، با همه زيبايي اش، مجالي براي زندگي جاندار نمي گذارد، اما به خاطر شگفت انگيزي اش هميشه زنده به نظر مي رسد. اگر زنده نبود که اين همه افسانه برايش ساخته نمي شد.
راهنماي سفر
گنبد نمک دشتي در جنوب غرب استان بوشهر و در شهرستان دشتي واقع شده. در غرب اين گنبد روستاهاي گنخک و جاشک و در شرق آن روستاهاي باغان و درويشي قرار دارند.
چگونه بايد رفت؟
تا پاي گنبد
منبع: همشهري ماه 51
/ج