تأملاتي نظري و تاريخي در علل و انگيزه هاي پيدايش جريان آقاي منتظري (21)

بعضي از مردم خدا را به گونه اي عبادت مي كنند كه اگر خيري به او رسيد به آن خاطر جمع مي شود و اگر به او مصيبتي برسد از خدا روي بگرداند. چنين كسي در دنيا و آخرت زيانكار است و اين (نفاق و دو رويي ) زيانش بر همه كس آشكار است.
چهارشنبه، 5 مرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تأملاتي نظري و تاريخي در علل و انگيزه هاي پيدايش جريان آقاي منتظري (21)

تأملاتي نظري و تاريخي در علل و انگيزه هاي پيدايش جريان آقاي منتظري (21)
تأملاتي نظري و تاريخي در علل و انگيزه هاي پيدايش جريان آقاي منتظري (21)


 

نويسنده: دكتر سيد حميد روحاني (*)

 





 

 

تأويل هاي باطل در عمل و دعوي بي گناهي در گفتار
 

در نيارامد ز گفتار دروغ
آب و روغن هيچ نفروزد فروغ

در حديث راست آرام دل است
راستي ها دانه دام دل است

وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَعْبُدُ اللَّهَ عَلى حَرْفٍ فَإِنْ أَصابَهُ خَيرٌ اطمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انقَلَب عَلى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيَا وَ الاَخِرَةَ ذَلِك هُوَ الخْسرَانُ الْمُبِينُ (2)
بعضي از مردم خدا را به گونه اي عبادت مي كنند كه اگر خيري به او رسيد به آن خاطر جمع مي شود و اگر به او مصيبتي برسد از خدا روي بگرداند. چنين كسي در دنيا و آخرت زيانكار است و اين (نفاق و دو رويي ) زيانش بر همه كس آشكار است.
اين گونه اشخاص به تعبير قرآن در وسط و حقيقت بندگي نيستند بلكه خودشان را در جايي قرار مي دهند كه با خيري مطمئن و با امتحاني روگردان مي شوند. در تاريخ كلام و تفسير اسلامي اين افراد را «متحرك» مي گويند و متحرك كسي است كه به يك جانب ميل مي كند. مثلا در ميدان جنگ عده اي هستند كه موضعي را انتخاب مي كنند كه به محض ظاهر شدن شكست يا فشار دشمن، بتوانند خودشان را از مهلكه بيرون ببرند. در سوره نساء آيه 64 و سوره بقره آيه 75 خداوند يكي از خصلت هاي زشت قوم يهود را تحريف کلام الهي از معناي اصلي اش قلمداد مي كند. بنابراين علماي علم لغت و تفسير در معناي تحريف گفته اند كه تحريف كلام آن است كه آن را در گوشه اي از احتمال قرار بدهي كه بتوان به دو وجه حمل كرد؛ يعني كلام را به گونه اي بيان كني كه دو احتمال متفاوت در آن امكان پذير باشد.(3)
اين افراد در تفسير كلام و در بيان رخدادها عبارات را حفظ مي كنند ولي اين عبارات را به گونه اي بيان مي كنند يا در جايي مطرح مي كنند كه معني ديگري غير از معاني اصلي خود داشته باشد.
ارزيابي كتاب خاطرات منسوب به آقاي منتظري از اين جهت نيز در خور تأمل است.
در فصل هاي گذشته گوشه هايي از تناقض گويي ها و تحريف هاي موجود در كتاب خاطرات، تا حدودي بازگو شد در اين فرگرد نيز بخش هاي ديگري از شيوه هاي تحريف به كار رفته در اين خاطرات دنبال مي شود و نادرستي هاي آن با بهره گيري از موضع گيري آقاي منتظري در دوراني كه رأس قدرت بود و اختيارات نامحدودي داشت، آورده مي شود.
اميد است آنهايي كه چشم حقيقت بين دارند، به آنچه زير عنوان خاطرات از زبان آقاي منتظري گفته شده است با ديده بصيرت بنگرند و به دور از حب و بغض هاي حزبي، فاميلي، جناحي، مريدي و مراد و امثال اين آفات درباره آن قضاوت كنند و بدانند كه «يك عنايت به ز صدگون اجتهاد».
در كتاب خاطرات منسوب به آقاي منتظري آورده اند:
... يك وقت من در منزل آقاي حاج شيخ محمديزدي ـ كه وقتي امام به قم آمدند در منزل ايشان بودند ـ به امام عرض كردم: آقا حالا كه ما انقلاب كرده ايم قاعده اش اين است كه هيأت هاي حسن نيت به كشورهاي همجوار بفرستيم و مواضع خودمان را براي آنها تشريح كنيم كه آنها احساس وحشت نكنند و با ما هماهنگي كنند. ايشان فرمودند ما كاري با آنها نداريم . من گفتم آقا ما كه نمي خواهيم دور كشورمان ديوار بكشيم. ايشان در آن زمان فرمودند: ما مي خواهيم دور كشورمان ديوار بكشيم، ما كاري با آنها نداريم. ضمنا شعارهاي تند نيز عليه آنان داديم و دم از صدور انقلاب زديم و آنان را عليه خود تحريك كرديم و بسا همين شعارها زمينه اي براي تحريك عراق و وقوع جنگ هشت ساله شد...(4)
در اين فراز از خاطرات، موضع كلام به گونه اي قرار داده شده است كه گويي آقاي منتظري اهل شعار تند و تحريك كننده نبوده! و هيچ گاه شعارهايي عليه اين و آن نداده است و تلاش كرده كه روابط حسنه اي ميان ايران و ديگر كشورها به وجود آورد! ليكن امام نپذيرفته است! و بنا بر نظر و برداشت او اگر امام شعارهاي تند و تحريك كننده عليه سران كشورها نمي دادند و پيشنهاد او را براي فرستادن هيأت هاي حسن نيت به كشورهاي مختلف مي پذيرفتند جنگي ميان ايران و عراق در نمي گرفت! در واقع تنظيم كنندگان خاطرات پرسش ها و كلام را به گونه اي تنظيم كرده اند كه خواننده چنين برداشت خواهد كرد كه امام مسبب جنگ هشت ساله بوده است. زيرا ايشان دم از صدور انقلاب زده و شعارهاي تند سر داده و تمايل داشته است كه دور ايران ديوار كشيده شود!!
به دنبال اين ادعاي به اصطلاح مترقيانه و موضع دموكرات مآبانه، تنظيم كنندگان كم حافظه كتاب خاطرات، از زبان آقاي منتظري چنين مي آورند:
... خيلي از خبرنگارها براي مصاحبه مي آمدند و نوعا از ما سؤال مي كردند كه اهداف شما از انقلاب چيست؟ برنامه شما كدام است ؟ من بعضي چيزها را كه به نظرم مي رسيد و آرمان هاي ما محسوب مي شد مي گفتم. من بر اين معنا تأكيد داشتم كه ما نمي خواهيم چيزي را بر ديگران تحميل كنيم . پيروان مذاهب دير در حكومت اسلامي محترم هستند. ما مي خواهيم جلوي ظلم و زور را بگيريم . ما با طاغوت هايي كه مي خواهند با زور بر مردم مسلط باشند مبارزه مي كنيم. ما از مستضعفين جهان حمايت مي كنيم و در كنار آنها هستيم و لذا افرادي از نهضت هاي آزادي بخش كه در داخل كشورهايشان مشكل داشتند، در همان وقت رو به ايران مي آوردند و گاهي كمك هايي به آنها مي كرديم . اما خب كمك هاي ما محدود بود. دولت در اين زمينه بايد به آنها كمك مي كرد كه آنها هم چندان اعتقادي به اين گونه كارها نداشتند، لذا هم من و هم مرحوم محمد، روي جريان نهضت ها حساس بوديم و من به اندازه امكاناتم به آنها كمك مي كردم و در بانك ملي يك حساب به عنوان نهضت هاي آزادي بخش باز كردم كه مورد استقبال مردم قرار گرفت ...(5)
آقاي منتظري و تنظيم كنندگان خاطرات او به مردم توضيح نمي دهند كه پيشنهاد فرستادن «هيأت هاي حسن نيست به كشورهاي همجوار» با دم زدن از مبارزه «با طاغوت هايي كه مي خواهند با زور بر مردم مسلط باشند» و حمايت ا ز «نهضت هايي آزادي بخش» چگونه همخواني دارد؟!
از طرفي ادعا مي كند: «به امام عرض كردم هيأت هاي حسن نيت به كشورهاي همجوار بفرستيم و مواضع خودمان را براي آنها تشريح كنيم كه آنها احساس وحشت نكنند و با ما هماهنگي كنند»! و چند سطر بعد مي گويد كه در پاسخ خبرنگاراني كه از موضع و آرمان هاي ما (؟) پرسش مي كردند، اعلام كردم:«... ما با طاغوت هايي كه مي خواهند با زور بر مردم مسلط باشند مبارزه مي كنيم. ما از مستضعفين جهان حمايت مي كنيم... من و هم مرحوم محمد روي جريان نهضت ها حساس بوديم و من به اندازه امكاناتم به آنها كمك مي كردم...»!
آيا آقاي منتظري بر آن بودند از يك سو با فرستادن هيأت هاي حسن نيت به كشورهاي ديگر مشتي دروغ تحويل آنان دهند و با آنها به اصطلاح پيمان عدم مداخله در امور يكديگر امضا كنند و از سوي ديگر با حمايت مالي و نظامي از «نهضت هاي آزادي بخش» به پيمان شكني دست بزنند و سياست بازي را به نمايش بگذارند؟!
آيا آقاي منتظري از امام مي خواستند كه خداي نخواسته به دو رويي، دروغگويي، سياست بازي و پشت هم اندازي روي آورد و مرجعيت شيعه را در جهان مورد وهن قرار دهد و به حاكمان كشورهاي مختلف نشان دهد كه سياست در اسلام با سياست در فرهنگ غرب و شرق تفاوتي ندارد و به گفته پاكروان، رئيس ساواك شاه : سياست يعني دروغ، سياست يعني كلك، سياست يعني حقه بازي و پدر سوختگي؟!
همه مي دانند كه امام مرد صداقت و صفا، راستي و درستي بود، با همه يكرنگ بود نه تنها به ملت خود بلكه حتي به دشمن خود هيچ گاه دروغ نمي گفت .
آنگاه كه امام به هر علتي ، ناگزير شد «جام زهر» را سربكشد و آتش بس را بپذيرد، ملت ايران يكپارچه به سوي جبهه ها شتافتند و مراكز جنگي از نيروهاي انساني آكنده شد، فرماندهان جنگ در اين اوضاع به امام پيشنهاد دادند كه از حضور مردم در جبهه ها استفاده كنند و با يك حمله برق آسا بخش هايي از خاك عراق را به تصرف خود درآوردند تا در سر ميز مذاكره با عراقي ها از موضع قدرت ظاهر شوند، امام پاسخ داد اكنون كه آتش بس را پذيرفتيم نشايد خلاف آن عمل كنيم.
يكي از ويژگي هاي بارز امام اين بود كه درغگو و سياست باز نبود، امام اسلام شناسي عارف و سياستمداري پارسا و پرهيزكار بود و عرفان در سياست، حكومت، رياست، اقتصاد و در همه شئون زندگي او جريان داشت.
اين ادعا كه «امام فرمودند ما كاري با آنها نداريم،ما مي خواهيم دور كشورمان ديوار بكشيم»! بر خلاف هدف، خط مشي و روش و منش امام در طول زندگي سياسي او مي باشد و نمي تواند نشاني از حقيقت داشته باشد. امام از روزي كه نهضت اسلامي خود را آغاز كرد منادي وحدت ميان ملت ها ودولت هاي كشورهاي اسلامي بود و تا واپسين لحظه هاي حيات خويش اختلافاتي را كه ميان اين دولتمردان به وسيله استعمارگران پديد آمده است از ميان ببرد. امام در سال 1342 رسما و صريحا اعلام كرد:
... من به سران ممالك اسلامي و دول عربي و غير عربي اعلام مي كنم: علماي اسلام و زعماي دين و ملت ديندار ايران و ارتش نجيب با دول اسلامي برادر است و در منافع و مضار همدوش آنهاست و از پيمان با اسرائيل، دشمن اسلام و دشمن ايران متنفر و منزجر است. اينجانب اين مطلب را به صراحت گفتم، بگذار عمال اسرائيل به زندگي من خاتمه دهند...(6)
در پي پيروزي انقلاب اسلامي و درست در برهه اي كه آقاي منتظري ادعا دارد كه «امام فرمودند ما با آنها (دولت هاي همجوار) كاري نداريم» چنين مي گويد:
... من قريب بيست سال است كه به كشورهاي عربي توصيه مي كنم كه با هم مجتمع شويد و اين ماده فساد را طرد كنيد، اگر اسرائيل قدرت پيدا كند، اكتفا به بيت المقدس نمي كند، لكن مع الأسف نصيحت در آنها اثر نمي كند...(7)
نيز امام اعلام مي دارد:
... قريب بيست سال پيش از اين تا حالا راجع به اين مسائل [مسأله فلسطين] بحث و گفتگو كرديم و دولت هاي عربي را وساير مسلمين را در اين راه نصيحت كرديم كه راجع به اين مسائل با هم تشريك مساعي كنند. اگردول عربي ـ كه جمعيت هاي زياد و گروه هاي زيادي دارند ـ اينها با هم اتفاق داشتند اين مصيبت ها براي فلسطين و براي قدس پيش نمي آمد لكن مع الأسف دولت هاي عربي به نصايح ما گوش نكردند و به اختلافاتي كه بين خودشان كه دست هاي اجانب ايجاد كرده توجه نكردند و اين اختلاف الان هم موجود است... و موجب تأسف شديد ماست ...(8)
آيا چنين شخصيتي كه نزديك بيست سال در راه ايجاد وحدت ميان دولت هاي عربي و اسلامي كوشيده و از اختلافات آنها رنج برده است، مي تواند چنين بي تفاوتي از خود نشان دهد و بگويد :«ما با آنها كاري نداريم، ما مي خواهيم دور خود ديواري بكشيم»!!؟ كساني كه امام را به درستي شناخته باشند و به راه و روش و سياست و كياست او آگاهي داشته باشند به درستي در مي يابند كه امام از روزي كه نهضت را آغاز كرد تا روزي كه ديده از جهان فرو بست در انديشه اين بود كه اختلاف كشورهاي اسلامي را برطرف كند و اتحاد اسلامي را به معناي واقعي كلمه پديد آورد تا دولت ها و ملت هاي كشورهاي اسلامي دست در دست يكديگر بر جهانخواران بتازند و دست استكبار جهاني و صهيونيسم بين المللي را از سرزمين هاي اسلامي و سرنوشت ملت هاي مسلمان قطع كنند و به استقلال واقعي برسند. امام سياست خود را در قبال سران كشورهاي اسلامي چنين مشخص مي سازد:
... روابط ما با دولت هاي اسلامي هميشه بايد قوي باشد، دولت هاي اسلامي بايد به منزله يك دولت باشند، كأنه يك جامعه هستند، يك پرچم دارند، يك كتاب دارند، يك پيغمبر دارند، اينها هميشه بايد با هم متحد باشند، با هم علاقه هم جانبه داشته باشند و اگر اين آمال حاصل بشود كه بين دولت هاي اسلامي از همه جهات وحدت پيدا بشود، اميد است بر مشكلات خودشان غلبه كنند و يك قدرتي بزرگ تر از قدرت هاي ديگر ... باشند...(9)
موضوع تحريف گونه اين كلام در خاطرات منسوب به آقاي منتظري وقتي بيشتر آشكار مي شود كه خواننده بداند كسي كه خود را از هر گونه حركت تند و افراطي بر ضد دولت هاي ديگري بري مي داند و موضع مظلوم نمايي و عقلاني در خاطرات خود مي گيرد و امام را به اتخاذ مواضع خصمانه عليه همسايگان و تحريك دشمنان متهم مي كند، كسي است كه ده ها اطلاعيه و بيانه و سخنراني از موضع قدرت عليه نه تنها دولت هاي منطقه بلكه عليه دولت هاي جهانخوار و دشمنان سرسخت بشريت صادر كرده است و سلطه شبكه منسوب به او، به رهبري مهدي هاشمي معدوم، بر نهضت هاي آزادي بخش در دهه اول انقلاب آن قدر واضح و بديهي است كه ترديدي در ‌آن وجود ندارد. آنگاه آيا ادعاي چنين كساني در مورد امام محل ترديد نيست ؟!
 

پي‌نوشت‌ها:
 

*ـ مورخ انقلاب اسلامي .
1 ـ حج :11.
2 ـ رك: سيد علي اكبر قريشي، قاموس قرآن، دارالكتب الاسلاميه، اروميه ي، 1352 ، ج1-2، ص 120، 121. همچنين: رسول جعفريان، افسانه تحريف قرآن، ترجمه محمود شريفي، تهران، معاونت فرهنگي سازمان تبليغات اسلامي، 1367، ص 10، 11.
3 ـ خاطرات، ص 438.
4 ـ همان، ص 439 . تكيه روي فرازها از اين نگارنده است.
5 ـ صحيفه امام، ج1، ص 198.
6 ـ همان، ج7، ص 187 (تاريخ سخنراني: 1358/2/16).
7 ـ همان، ص 198 (تاريخ سخنراني: 1358/2/17)
8 ـ همان، ص 199 (تاريخ سخنراني: 1358/2/17).

 

منبع:فصلنامه تخصصی 15 خرداد ش 9
ادامه دارد...




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما