تاریخچه ی پیدایش عینک
Glasses
به نظر می رسد در زمان مصری ها، یونانی ها و رومی های باستان هیچ گونه وسیله ی کمک بینایی وجود نداشته است. این نظر از روی نامه ی یک فرد رومی که صد سال پیش از میلاد نوشته شده و در آن تاکید دارد او به خاطر سن زیادش و این که دیگر نمی تواند مطالعه کند و برای این کار باید به بردگانش متکی باشد استعفا می دهد، تایید می گردد.
مشهور است که تراژدی نویس رومی، سنکا(Seneca)، که در سال چهارم پیش از میلاد می زیسته است کتاب ها را با نگاه کردن از طریق یک کره ی شیشه ای پُر آب که باعث بزرگنمایی می شده مطالعه می کرده است.
نرو(Nero) از یک زمرد که آن را نزدیک چشمش نگه می داشته است برای تماشای جنگ گلادیاتورها استفاده می کرده است البته این دلیل کافی برای این نیست که بگوییم رومی ها از خواص لنزها اطلاعی داشته اند زیرا این احتمال وجود دارد که نرو از زمرد به خاطر رنگ سبز آن که باعث کاهش نور خورشید می شود استفاده می کرده است .
Plomy اصول کلی بزرگنمایی را شرح داده ولی لنزهایی که در آن موقع وجود داشته است برای بزرگنمایی مناسب نبوده است. قدیمی ترین لنز شناخته شده در خرابه های نینوای باستانی کشف شده که از کریستال های سنگی جلا داده شده ساخته شده است و قطر آن یک و نیم اینچ می باشد.
در حدود سال صدم بعد از میلاد سنگ مخصوص مطالعه یا آن چه که ما آن را به عنوان شیشه بزرگنمایی کننده می شناسیم، پدیدار شد. این وسیله در واقع قطعه ای از یک کره ی شیشه ای بود که در مقابل متن مورد مطالعه قرار داده می شد تا حروف را بزرگ نماید این وسیله راهبان پیر را قادر به مطالعه می ساخت و احتمالا این نخستین وسیله ی کمک بینایی بوده است، ونیزی ها یاد گرفتند که شیشه را برای ساختن این وسیله تولید نمایند و بعدها نیز لنزهایی که به جای قرار گرفتن بر روی متن مورد مطالعه در یک فریم در مقابل چشم جای می گرفت را ساختند.
بعضی وقت ها گفته می شود که چینی ها عینک را دو هزار سال قبل ساخته اند ولی ظاهرا آن ها تنها از این وسیله برای مراقبت از چشم های شان در برابر نیروهای شیطانی استفاده می کرده اند در سال 1268، Roger Bacon فیلسوف انگلیسی در کتاب Opus Majus نوشت:
اگر کسی حروف یا اشیاء ریز را از طریق یک کریستال یا شیشه یا ماده شفاف دیگر نگاه کند و آن شیء شبیه قطعه تحتانی یک کره باشد در حالی که طرف محدب آن به طرف چشم باشد او خواهد توانست حروف را بهتر ببیند و حروف بزرگ تر به نظر خواهند آمد. بنابراین چنین وسیله ای می تواند برای همه مفید باشد و آن هایی که چشمان شان ضعیف تر می باشد خواهند توانست حروف را بهتر ببینند حتی اگر حروف خیلی کوچک باشند.
درسال 1289 در یک کتاب با عنوانTrait de con uite de la famille نوشته شده که من به قدری در اثر کهولت ناتوان شده ام که بدون وسیله ای که به نام عینک معروف است نمی توانم بخوانم یا بنویسم. این وسیله اخیرا برای افراد مُسن که دچار ضعف بینایی هستند اختراع شده است و او اظهار می دارد که بیست سالی بیش نیست که هنر عینک سازی که از مفید ترین هنرهای روی زمین است کشف شده است. من خودم فردی را که آن را برای نخستین بار ساخته دیده و با او صحبت کرده ام. نام نخستین ابداع کننده ی عینک ناشناس باقی مانده است.
نخستین تابلوی هنری شناخته شده که در آن عینک به کار رفته است توسط Tommaso de modena در سال 1352 ترسیم شده است. او دو برادر را نشان می دهد که در حال مطالعه هستند و یکی از آن ها یک شیشه ی بزرگ کننده را نگه داشته و دیگری عینکی بر روی بینی خود دارد. اگرچه Tommaso در این کار پیشقدم شد ولی سایر نقاشان، عینک را بر روی بینی همه ی افراد قرار می دادند که احتمالا نشانه ای از دانش و خرد واحترام بود.
از قرن چهاردهم به بعد نقاشان چهره هایی از St. lucy را رسم کرده اند که اغلب عینک مخصوص خودش را با خود دارد.
یکی از مهم ترین پیشرفت هایی که در ساخت عینک در قرن شانزدهم به وجود آمد معرفی عدسی های مقعر برای اصلاح نزدیک بینی بود. Pope leox که خودش نزدیک بین بود از عینک های مقعر در هنگام شکار استفاده می کرد و ادعا نمود که این عینک او را قادر ساخته تا از همراهانش بهتر ببیند.
نخستین عدسی های عینک از جنس کوارتز بودند زیرا شیشه هنوز ابداع نشده بود. عدسی ها بر روی فریم هایی از جنس استخوان و فلز و حتی چرم سوار می شدند. استفاده از عینک از ایتالیا به کشورهای دیگر مانند فرانسه، آلمان و اسپانیا نیز گسترش یافت. در انگلستان در سال 1629 یک شرکت عینک سازی تاسیس شد که در آرم آن سه عدد عینک دیده می شد و شعار آن این بود؛ امکانی جدید برای افراد مُسن.
از لحظه ای که عینک اختراع شد مشکلی وجود داشت که تقریبا برای 350 سال حل نشده باقی ماند: 'چگونگی قرار گرفتن عینک بر روی صورت'. با تمام پیشرفت هایی که در طی سال ها صورت پذیرفت فرم عینک یکی از بهترین نمونه های ضعف مهندسی طراحی بود.
مرکز ثقل و مرکز چرخش خیلی از هم دور بودند و بنابراین امکان نگهداری عدسی ها در جایگاه دلخواه وجود نداشت. فریم ها تا حد زیادی به بینی اتکا داشتند که از نظر اندازه، شکل و سفتی در بین افراد مختلف متغیر بود.
برای این عینک لازم بود که صفحه ی عدسی ها بر محور بینایی، عمود باشد. اگر چه که این امر از نظر هندسی تنها برای یک جهت نگاه امکان پذیر است و در سایر جهات نگاه تغییراتی در قدرت اسفروسیلندر روی می دهد.
همچنین لازم است تا مرکز اپتیکی هر عدسی دقیقا در مرکز هر مردمک قرار داده شود و ظاهرا این امر غیر ممکن است زیرا چشم ها دائما حرکت می کنند و انواع حرکات مختلف را نشان می دهند.
عینک سازان اسپانیایی در قرن هفدهم نوارهای حریری را امتحان کردند که می شد آن ها را به فریم متصل نمود و سپس آن را بدور گوش حلقه زد. میسیونرهای ایتالیایی واسپانیایی مدل های جدید عینک را به چین منتقل کردند. چینی ها قطعاتی از سرامیک یا فلز را به جای نوارهایی که به دور گوش حلقه می شد، به کار بردند. این ابداع بلافاصله در همه جا منتشر شد.
در سال 1752، James Ayscough در آخرین اختراع خودش عینکی با دسته های دارای لولای دوگانه را تبلیغ نمود. این عینک به سرعت در همه جا انتشار یافت و در نقاشی ها، کتب و کاریکاتورهای این دوره به وفور یافت می شود.عدسی ها از شیشه ی رنگی و یا شیشه ی ساده ساخته می شدند.
Ayscough احساس نمود که شیشه ی سفید اثرات خوبی بر روی چشم ندارد و به همین دلیل شیشه های آبی و سبز را توصیه نمود. مردان و زنان اروپایی به ویژه فرانسوی ها در مورد استفاده از عینک خیلی خویشتن داری به خرج می دادند. اشراف پاریس تنها عینک را در پنهان استفاده می کردند. مردم انگلستان و فرانسه از عینک هایی که به راحتی پنهان می شد استفاده می کردند، اما در اسپانیا عینک در میان همه ی اقشار رایج بود زیرا مردم فکر می کردند که عینک باعث می شود آن ها مهم تر و با وقارتر به نظر آیند.
آمریکایی های استعمار گری که مُسن و یا دوربین بودند عینک را از اروپا وارد نمودند. عینک اساسا مخصوص استعمارگران با سواد و صاحب نفوذی بود که نیاز به یک وسیله ی با ارزش و گرانبها داشتند. در اوایل سده هجدهم قیمت عینک در حدود 200 دلار بود.
بنیامین فرانکلین در سال 1780عینک های دو کانونی را ابداع نمود. او بعدها نوشت: من دو عدد عینک قدیمی داشتم که یکی را برای مطالعه و دیگری را برای دیدن مناظر دور به کار می بردم وقتی که دریافتم که این تغییر عینک ها برایم مشکل آفرین است من شیشه های هر دو عینک را نصف کردم و نیمی از هر کدام را در یک فریم جای دادم بدین ترتیب من همیشه از یک عینک استفاده می کنم و تنها کافیست که چشمانم را بالا یا پایین ببرم تا بتوانم هم دور و هم نزدیک را ببینم. عدسی های عینک دو دید در نیمه ی نخست قرن نوزدهم پیشرفت کمی پیدا نمودند. واژه ی دو کانونی و سه کانونی توسط Isaac Hawkins که عینک های سه کانونی را در 1827 معرفی نمود، ابداع شد. بین سال های1781 و 1789 عینک های نقره ای با دسته های لغزنده در فرانسه ساخته شد ولی گسترش عمومی آن تا قرن نوزدهم طول کشید.
Monocle که در ابتدا eye ring نامیده می شد در سال 1800 در انگلستان معرفی شد. یک جوان اتریشی به نام J.f.Voigtlander که اپتیک را در لندن فرا گرفته بود، ایده ی Monocle را با خود به آلمان برد. او در سال 1814 شروع به ساخت Monocle در وین نمود و آن را منتشر نمود. نخستین استفاده کنندگان از مردان طبقات بالای جامعه بودند. بعد از جنگ جهانی اول از اعتبار آن کاسته شد که البته بی ارتباط با ارتش آلمان نبود.
Lorgnette دو عدسی در یک فریم بود که استفاده کننده، آن را با یک دسته طرفی نگه می داشت و یکی دیگر از ابداعات قرن هجدهم بود(توسط یک انگلیسی به نام Adams)
فریم و دسته اغلب به طرز هنرمندانه ای تزئین می شد زیرا توسط خانم ها مورد استفاده قرار می گرفت و بیشتر به عنوان یک وسیله ی تزئینی مورد استفاده قرار می گرفت تا یک وسیله ی کمک بینایی و تا پایان قرن نوزدهم همچنان رایج بود.
عینک های پنسی یا Pince-nez در دهه 1840 پدیدار گشتند، ولی این در نیمه ی دوم قرن نوزدهم بود که تحول عمده ای در رواج این عینک ها در میان مردان و زنان به وجود آمد.
در قرن نوزدهم مسئولیت انتخاب لنز صحیح بر عهده ی مشتری بود حتی وقتی که از عینک ساز خواسته می شد که لنز صحیح را برای آن ها انتخاب نماید او این کار را به صورت تصادفی و اتفاقی انجام می داد.
در شروع قرن بیستم دکتر Norburne Jenkins در ژورنال اپتیک نوشت: استفاده از عینک در خاج از خانه یک ضرورت است. عینک برای خانم ها چندان جذاب نیست. در واقع بیشتر مردم آن را تحمل می کنند زیرا به آن ها گفته می شود که استفاده ی تمام وقت از آن، تنها راه جلوگیری از بروز مشکلات جدی برای چشم است.
علیرغم این نوع اظهار نظرها انواع متعددی از عینک و لوازم اپتیکی در دسترس بودند و در محل های عمومی مورد استفاده قرار می گرفتند .عینک های دارای شیشه های گرد بزرگ و با فریم هایی از لاک لاک پشت در سال 1914 رایج گشتند.
اکنون زمانی فرا رسیده بود که انسان به جای این که از داشتن عینک خجالت زده باشد واقعا از داشتن آن احساس غرور کند. عینک های بزرگ مدور و عینک های پنسی در قرن بیستم نیز مورد استفاده قرار گرفتند. در دهه ی سی تاکید زیادی بر روی مدل عینک می شد و انواع مختلفی از فریم های عینک در دسترس بودند.
در 1938، Rosenthal نوشت که عینک های پنسی هنوز توسط پیرزنان و پیرمردان مورد استفاده قرار می گیرد و توسط عده ی کمی در ایالات متحده به کار برده می شود.
در دهه ی سی استفاده از عینک های آفتابی بسیار فراگیر شد.
منبع:تبيان زنجان
ارسال توسط کاربر محترم سایت :mohamadaminsh
به نظر می رسد در زمان مصری ها، یونانی ها و رومی های باستان هیچ گونه وسیله ی کمک بینایی وجود نداشته است. این نظر از روی نامه ی یک فرد رومی که صد سال پیش از میلاد نوشته شده و در آن تاکید دارد او به خاطر سن زیادش و این که دیگر نمی تواند مطالعه کند و برای این کار باید به بردگانش متکی باشد استعفا می دهد، تایید می گردد.
مشهور است که تراژدی نویس رومی، سنکا(Seneca)، که در سال چهارم پیش از میلاد می زیسته است کتاب ها را با نگاه کردن از طریق یک کره ی شیشه ای پُر آب که باعث بزرگنمایی می شده مطالعه می کرده است.
نرو(Nero) از یک زمرد که آن را نزدیک چشمش نگه می داشته است برای تماشای جنگ گلادیاتورها استفاده می کرده است البته این دلیل کافی برای این نیست که بگوییم رومی ها از خواص لنزها اطلاعی داشته اند زیرا این احتمال وجود دارد که نرو از زمرد به خاطر رنگ سبز آن که باعث کاهش نور خورشید می شود استفاده می کرده است .
Plomy اصول کلی بزرگنمایی را شرح داده ولی لنزهایی که در آن موقع وجود داشته است برای بزرگنمایی مناسب نبوده است. قدیمی ترین لنز شناخته شده در خرابه های نینوای باستانی کشف شده که از کریستال های سنگی جلا داده شده ساخته شده است و قطر آن یک و نیم اینچ می باشد.
در حدود سال صدم بعد از میلاد سنگ مخصوص مطالعه یا آن چه که ما آن را به عنوان شیشه بزرگنمایی کننده می شناسیم، پدیدار شد. این وسیله در واقع قطعه ای از یک کره ی شیشه ای بود که در مقابل متن مورد مطالعه قرار داده می شد تا حروف را بزرگ نماید این وسیله راهبان پیر را قادر به مطالعه می ساخت و احتمالا این نخستین وسیله ی کمک بینایی بوده است، ونیزی ها یاد گرفتند که شیشه را برای ساختن این وسیله تولید نمایند و بعدها نیز لنزهایی که به جای قرار گرفتن بر روی متن مورد مطالعه در یک فریم در مقابل چشم جای می گرفت را ساختند.
بعضی وقت ها گفته می شود که چینی ها عینک را دو هزار سال قبل ساخته اند ولی ظاهرا آن ها تنها از این وسیله برای مراقبت از چشم های شان در برابر نیروهای شیطانی استفاده می کرده اند در سال 1268، Roger Bacon فیلسوف انگلیسی در کتاب Opus Majus نوشت:
اگر کسی حروف یا اشیاء ریز را از طریق یک کریستال یا شیشه یا ماده شفاف دیگر نگاه کند و آن شیء شبیه قطعه تحتانی یک کره باشد در حالی که طرف محدب آن به طرف چشم باشد او خواهد توانست حروف را بهتر ببیند و حروف بزرگ تر به نظر خواهند آمد. بنابراین چنین وسیله ای می تواند برای همه مفید باشد و آن هایی که چشمان شان ضعیف تر می باشد خواهند توانست حروف را بهتر ببینند حتی اگر حروف خیلی کوچک باشند.
درسال 1289 در یک کتاب با عنوانTrait de con uite de la famille نوشته شده که من به قدری در اثر کهولت ناتوان شده ام که بدون وسیله ای که به نام عینک معروف است نمی توانم بخوانم یا بنویسم. این وسیله اخیرا برای افراد مُسن که دچار ضعف بینایی هستند اختراع شده است و او اظهار می دارد که بیست سالی بیش نیست که هنر عینک سازی که از مفید ترین هنرهای روی زمین است کشف شده است. من خودم فردی را که آن را برای نخستین بار ساخته دیده و با او صحبت کرده ام. نام نخستین ابداع کننده ی عینک ناشناس باقی مانده است.
نخستین تابلوی هنری شناخته شده که در آن عینک به کار رفته است توسط Tommaso de modena در سال 1352 ترسیم شده است. او دو برادر را نشان می دهد که در حال مطالعه هستند و یکی از آن ها یک شیشه ی بزرگ کننده را نگه داشته و دیگری عینکی بر روی بینی خود دارد. اگرچه Tommaso در این کار پیشقدم شد ولی سایر نقاشان، عینک را بر روی بینی همه ی افراد قرار می دادند که احتمالا نشانه ای از دانش و خرد واحترام بود.
از قرن چهاردهم به بعد نقاشان چهره هایی از St. lucy را رسم کرده اند که اغلب عینک مخصوص خودش را با خود دارد.
یکی از مهم ترین پیشرفت هایی که در ساخت عینک در قرن شانزدهم به وجود آمد معرفی عدسی های مقعر برای اصلاح نزدیک بینی بود. Pope leox که خودش نزدیک بین بود از عینک های مقعر در هنگام شکار استفاده می کرد و ادعا نمود که این عینک او را قادر ساخته تا از همراهانش بهتر ببیند.
نخستین عدسی های عینک از جنس کوارتز بودند زیرا شیشه هنوز ابداع نشده بود. عدسی ها بر روی فریم هایی از جنس استخوان و فلز و حتی چرم سوار می شدند. استفاده از عینک از ایتالیا به کشورهای دیگر مانند فرانسه، آلمان و اسپانیا نیز گسترش یافت. در انگلستان در سال 1629 یک شرکت عینک سازی تاسیس شد که در آرم آن سه عدد عینک دیده می شد و شعار آن این بود؛ امکانی جدید برای افراد مُسن.
از لحظه ای که عینک اختراع شد مشکلی وجود داشت که تقریبا برای 350 سال حل نشده باقی ماند: 'چگونگی قرار گرفتن عینک بر روی صورت'. با تمام پیشرفت هایی که در طی سال ها صورت پذیرفت فرم عینک یکی از بهترین نمونه های ضعف مهندسی طراحی بود.
مرکز ثقل و مرکز چرخش خیلی از هم دور بودند و بنابراین امکان نگهداری عدسی ها در جایگاه دلخواه وجود نداشت. فریم ها تا حد زیادی به بینی اتکا داشتند که از نظر اندازه، شکل و سفتی در بین افراد مختلف متغیر بود.
برای این عینک لازم بود که صفحه ی عدسی ها بر محور بینایی، عمود باشد. اگر چه که این امر از نظر هندسی تنها برای یک جهت نگاه امکان پذیر است و در سایر جهات نگاه تغییراتی در قدرت اسفروسیلندر روی می دهد.
همچنین لازم است تا مرکز اپتیکی هر عدسی دقیقا در مرکز هر مردمک قرار داده شود و ظاهرا این امر غیر ممکن است زیرا چشم ها دائما حرکت می کنند و انواع حرکات مختلف را نشان می دهند.
عینک سازان اسپانیایی در قرن هفدهم نوارهای حریری را امتحان کردند که می شد آن ها را به فریم متصل نمود و سپس آن را بدور گوش حلقه زد. میسیونرهای ایتالیایی واسپانیایی مدل های جدید عینک را به چین منتقل کردند. چینی ها قطعاتی از سرامیک یا فلز را به جای نوارهایی که به دور گوش حلقه می شد، به کار بردند. این ابداع بلافاصله در همه جا منتشر شد.
در سال 1752، James Ayscough در آخرین اختراع خودش عینکی با دسته های دارای لولای دوگانه را تبلیغ نمود. این عینک به سرعت در همه جا انتشار یافت و در نقاشی ها، کتب و کاریکاتورهای این دوره به وفور یافت می شود.عدسی ها از شیشه ی رنگی و یا شیشه ی ساده ساخته می شدند.
Ayscough احساس نمود که شیشه ی سفید اثرات خوبی بر روی چشم ندارد و به همین دلیل شیشه های آبی و سبز را توصیه نمود. مردان و زنان اروپایی به ویژه فرانسوی ها در مورد استفاده از عینک خیلی خویشتن داری به خرج می دادند. اشراف پاریس تنها عینک را در پنهان استفاده می کردند. مردم انگلستان و فرانسه از عینک هایی که به راحتی پنهان می شد استفاده می کردند، اما در اسپانیا عینک در میان همه ی اقشار رایج بود زیرا مردم فکر می کردند که عینک باعث می شود آن ها مهم تر و با وقارتر به نظر آیند.
آمریکایی های استعمار گری که مُسن و یا دوربین بودند عینک را از اروپا وارد نمودند. عینک اساسا مخصوص استعمارگران با سواد و صاحب نفوذی بود که نیاز به یک وسیله ی با ارزش و گرانبها داشتند. در اوایل سده هجدهم قیمت عینک در حدود 200 دلار بود.
بنیامین فرانکلین در سال 1780عینک های دو کانونی را ابداع نمود. او بعدها نوشت: من دو عدد عینک قدیمی داشتم که یکی را برای مطالعه و دیگری را برای دیدن مناظر دور به کار می بردم وقتی که دریافتم که این تغییر عینک ها برایم مشکل آفرین است من شیشه های هر دو عینک را نصف کردم و نیمی از هر کدام را در یک فریم جای دادم بدین ترتیب من همیشه از یک عینک استفاده می کنم و تنها کافیست که چشمانم را بالا یا پایین ببرم تا بتوانم هم دور و هم نزدیک را ببینم. عدسی های عینک دو دید در نیمه ی نخست قرن نوزدهم پیشرفت کمی پیدا نمودند. واژه ی دو کانونی و سه کانونی توسط Isaac Hawkins که عینک های سه کانونی را در 1827 معرفی نمود، ابداع شد. بین سال های1781 و 1789 عینک های نقره ای با دسته های لغزنده در فرانسه ساخته شد ولی گسترش عمومی آن تا قرن نوزدهم طول کشید.
Monocle که در ابتدا eye ring نامیده می شد در سال 1800 در انگلستان معرفی شد. یک جوان اتریشی به نام J.f.Voigtlander که اپتیک را در لندن فرا گرفته بود، ایده ی Monocle را با خود به آلمان برد. او در سال 1814 شروع به ساخت Monocle در وین نمود و آن را منتشر نمود. نخستین استفاده کنندگان از مردان طبقات بالای جامعه بودند. بعد از جنگ جهانی اول از اعتبار آن کاسته شد که البته بی ارتباط با ارتش آلمان نبود.
Lorgnette دو عدسی در یک فریم بود که استفاده کننده، آن را با یک دسته طرفی نگه می داشت و یکی دیگر از ابداعات قرن هجدهم بود(توسط یک انگلیسی به نام Adams)
فریم و دسته اغلب به طرز هنرمندانه ای تزئین می شد زیرا توسط خانم ها مورد استفاده قرار می گرفت و بیشتر به عنوان یک وسیله ی تزئینی مورد استفاده قرار می گرفت تا یک وسیله ی کمک بینایی و تا پایان قرن نوزدهم همچنان رایج بود.
عینک های پنسی یا Pince-nez در دهه 1840 پدیدار گشتند، ولی این در نیمه ی دوم قرن نوزدهم بود که تحول عمده ای در رواج این عینک ها در میان مردان و زنان به وجود آمد.
در قرن نوزدهم مسئولیت انتخاب لنز صحیح بر عهده ی مشتری بود حتی وقتی که از عینک ساز خواسته می شد که لنز صحیح را برای آن ها انتخاب نماید او این کار را به صورت تصادفی و اتفاقی انجام می داد.
در شروع قرن بیستم دکتر Norburne Jenkins در ژورنال اپتیک نوشت: استفاده از عینک در خاج از خانه یک ضرورت است. عینک برای خانم ها چندان جذاب نیست. در واقع بیشتر مردم آن را تحمل می کنند زیرا به آن ها گفته می شود که استفاده ی تمام وقت از آن، تنها راه جلوگیری از بروز مشکلات جدی برای چشم است.
علیرغم این نوع اظهار نظرها انواع متعددی از عینک و لوازم اپتیکی در دسترس بودند و در محل های عمومی مورد استفاده قرار می گرفتند .عینک های دارای شیشه های گرد بزرگ و با فریم هایی از لاک لاک پشت در سال 1914 رایج گشتند.
اکنون زمانی فرا رسیده بود که انسان به جای این که از داشتن عینک خجالت زده باشد واقعا از داشتن آن احساس غرور کند. عینک های بزرگ مدور و عینک های پنسی در قرن بیستم نیز مورد استفاده قرار گرفتند. در دهه ی سی تاکید زیادی بر روی مدل عینک می شد و انواع مختلفی از فریم های عینک در دسترس بودند.
در 1938، Rosenthal نوشت که عینک های پنسی هنوز توسط پیرزنان و پیرمردان مورد استفاده قرار می گیرد و توسط عده ی کمی در ایالات متحده به کار برده می شود.
در دهه ی سی استفاده از عینک های آفتابی بسیار فراگیر شد.
منبع:تبيان زنجان
ارسال توسط کاربر محترم سایت :mohamadaminsh
/ج