مبانی و شیوه‌های تربیت اخلاقی در قرآن کریم (3)

حبّ عبودی یعنی محبّتی که از روی عبودیت فرد و ناشی از شناخت توحیدی نسبت به خداوند است؛ محبتی که همه ی نقایص و تمایلات انسان را پاسخ می دهد. علامه در المیزان می فرماید: مهم ترین شیوه ی تربیتی اخلاقی در نظر قرآن
چهارشنبه، 12 مرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حجت اله مومنی
موارد بیشتر برای شما
مبانی و شیوه‌های تربیت اخلاقی در قرآن کریم (3)

مبانی و شیوه های تربیت اخلاقی در قرآن کریم (3)
مبانی و شیوه های تربیت اخلاقی در قرآن کریم (3)


 

نویسندگان: زینب کبیری
حسن معلمی




 

از دیدگاه علامه طباطبایی
 

شیوه های تربیت اخلاقی در قرآن
روش های تربیت اخلاقی به سه دسته خودسازی، دیگرسازی و روش های مشترک قابل تقسیم است و ما روش های مشترک را بررسی خواهیم کرد.
 

الف)روش حبّ عبودی
 

علامه معتقد است مهم ترین روش تربیت اخلاقی مبتنی بر توحید، روش حبّ عبودی است.(35)
حبّ عبودی یعنی محبّتی که از روی عبودیت فرد و ناشی از شناخت توحیدی نسبت به خداوند است؛ محبتی که همه ی نقایص و تمایلات انسان را پاسخ می دهد. علامه در المیزان می فرماید: مهم ترین شیوه ی تربیتی اخلاقی در نظر قرآن، شیوه ی حبّ عبودی است. چون بنای اسلام بر محبت عبودی است. یعنی ترجیح دادن جانب خدا بر جانب بنده؛ رضای خدا را بر رضای خود ترجیح دادن؛ از حق خود به خاطر حق خدا گذشتن و از خشم خود به خاطر خشم خدا صرف نظر کردن؛ این محبت انسان را به کارهایی وا می دارد که عقل اجتماعی نمی پسندد. چون ملاک اخلاق اجتماعی، همین عقل اجتماعی است. محبت انسان را به کارهایی وا می دارد که فهم عادی که اساس تکالیف عمومی و دینی است، آن را نمی فهمد.(36)
در حدیث قدسی آمده است: «هر گاه اشتغال به من بر جان بنده غالب آید، خواهش و لذت او را در یاد خود قرار دهم و چون خواهش و لذّتش را در یاد خود قرار دهم، عاشق من می گردد و من نیز عاشق او».(37)
بنابراین، محبت خداوند شامل بنده ی عاشق می گردد و او را برای خدا خالص می کند. مسلّماً چنین فردی دستورهای الهی را به سبب عشق به محبوب انجام می دهد و آنچه مبغوض اوست ترک می کند و این یعنی همان تهذیب نفس. به عبارت دیگر، تربیت اخلاقی با کشش محبّت و به روش عبودیت، بهترین شیوه ی قرآن از نظر علامه است.

آن دل که به یاد تو نباشد دل نیست
قلبی که به عشقت نتپد جز گل نیست

آن کس که ندارد به سر کوی تو راه
از زندگی بی ثمرش حاصل نیست(38)

«حبّ عبودی» روشی است برای تقویت اراده و همت در راه کسب فضایل و ترک رذایل.
علامه طباطبایی می فرماید:
عبادت به سه طریق ممکن است (و هر کدام اثر خود را دارد): اول عبادت از روی ترس و بیم از خشم الهی و عذاب آخرت،که انسان را به زهد وا می دارد.
یعنی فرد از لذایذ دنیا چشم پوشی می کند تا به نجات اخروی برسد. دوم، عبادت به طمع بهشت و نعمت های اخروی که فرد را وادار به فعل نیک می کند. اما طریق سوم عبادت، طریق «محبت» است؛ یعنی قلب را از تعلق به هر چه غیر خداست پاک کردن، از تمام زینت ها و زخارف دنیا گذشتن، از فرزند، همسر، مال، مقام، حتی از آرزوهای خود. قلب را منحصراً برای خدا فارغ کردن، یعنی محبت به خدا قلب فرد را مرحله به مرحله تسخیر می کند تا جایی که این فرد تنها کاری را می کند که خداوند دوست دارد و آن چیزی را ترک می کند که او نمی پسندد. به رضای خدا راضی و به خشم او خشمگین می شود.(39)
شهید مطهری در این رابطه می گوید:
عشق و محبّت، محرّک شکستن حصار خودپرستی است. همین که عاشق از «خود» پا بیرون نهاد، روح او توسعه می یابد و صفات زشت اخلاقی را کنار می نهد... عشق و محبّت، تنبل را چالاک می کند، حتی از کودن تیزهوش می سازد، از بخیل بخشنده و از کم طاقت، شکیبا می سازد... .(40)
آری:

هر که را جامه زعشقی چاک شد
او ز حرص و عیب کلی پاک شد

«آنچه در عبودیت هدف است، حفظ و یادآوری شناخت خداوند است؛ یعنی پس از آنکه فرد خداوند را شناخت، با عبادات، به یاد او می افتد تا دچار غفلت نگردد».(41)
حضرت علی (علیه السلام) فرموده است دوستی خدا آتشی است که به هیچ چیز نمی گذرد مگر اینکه آن را می سوزاند، یعنی همه ی هواها و اشتغالات نفس را از بین می برد.(42) قرآن کریم می فرماید: «إن کُنتُم تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعوُنِی یُحبِبِکُمُ اللَّهُ وَ یَغفِرلَکُم ذُنُوبَکُم وَ اللَّه غَفُورٌ رَحِیمٌ (آل عمران: 31)؛ این آیه، نشانه ی محبت به خداوند را تبعیّت از فرستاده ی او یعنی پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) می داند و نشانه محبّت خداوند به بنده را آمرزش گناهان او و مورد رحمت و مغفرت الهی قرار گرفتن، می داند.
علامه طباطبایی سه مرحله برای عبودیت معرفی می کند: اول توکّل که اعتماد به خداوند و راضی شدن به مصلحت او است؛ دوم، تفویض و سپردن امور به خداوند؛ در این مرحله فرد با تضرع و التماس، درخواست یاری دارد. مرحله ی سوم، مقام تسلیم است که بنده مطیع محض بوده و حتی التماس و درخواست را رها می کند و باور دارد که خداوند با حکمت خویش، امور را به بهترین شکل هدایت می کند؛ مانند آنچه حضرت ابراهیم علیه السلام فرمود: «حسبی من سؤالی علمه بحالی؛(43) علم خداوند به احوال من، مرا بی نیاز از درخواست نموده است.»
راه های کسب حبّ خداوند در قرآن بیان شده است؛ برخی از آنها عبارت اند: تفکر و شناخت خداوند، ذکر دائم و یادآوری نعمت ها و مسئولیت انسان در برابر خداوند؛(44) اخراج محبّت غیر خدا «القلب حرم الله فلا تسکن فی حرم الله غیر الله»،(45) عمل کردن مطابق رضایت الهی(46) و محبّت اولیای خدا که خداوند به آن سفارش کرده است: «قُل لا أسئَلُکُم عَلَیهِ أجراً إلاَّ المَوَدَّةَ فِی القُربی»(شوری: 23)؛ علامه همچنین بیان می کند که پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت معصوم علیهم السلام ایشان مصادیق ذکر الهی اند؛ زیرا خداوند به وسیله آنها به یاد می آید.(47)
 

ب)روش موعظه و نصیحت
 

این روش با توجه به فطرت اجرا می شود؛ موعظه یعنی کارهای نیک به گونه ای تذکر داده شود که قلب شنونده از شنیدن بیان آن رقت پیدا کند و در نتیجه تسلیم شود.(48) قرآن کریم نصایح لقمان به پسرش را بیان می کند که حقیقت توحید را به او می آموزد و سپس او را دعوت به عمل می کند: «وَ هُوَ یَعِظُهُ یا بُنَیَّ لا تُشرِک باللَّهِ إنَّ الشِّرکَ لَظُلمٌ عَظِیمٌ»(لقمان: 13). علامه بیان می کند که روش لقمان در نصیحت فرزندش، بیان توحید و معاد همراه با محبّت است. خطاب عاطفی «یا بنیّ!» یعنی «پسرکم!» برای برانگیختن احساسات و ترغیب به پذیرش است.(49)
همچنین قرآن کریم از زبان حضرت نوح علیه السلام بیان می کند که فرمود: «یا قَوم ِإنِّی لَکُم نَذِیرٌ مُبِینٌ»(نوح: 2)؛ عبارت «یا قوم» در واقع «قومی» بوده که مخفّف شده و بیان کننده خیرخواهی و مهربانی است.(50) از میان روش های ارشادی، روش عاطفی مؤثرتر است. بنابراین، درگیر کردن احساسات فرد برای رجوع به خویشتن، می تواند در پذیرش نصیحت جهت اصلاح، مؤثر واقع شود و این انگیزه ای مهم برای کسب فضایل و ترک رذایل است.
پس در این روش، محور قراردادن توحید و تذکّر به این حقیقت، مهم است و باید با محبت و برانگیختن احساسات همراه باشد.

ج)روش الگوسازی با بیان داستان و مثال
 

علامه می فرماید: «قرآن کریم مثل معلّمی است که کلیات درس را در مختصرترین جملات ییان می کند سپس شاگردان را به عمل به آن امر می کند. بعد اعمال آنها را می بیند، صحیح و فاسد آن را اصلاح می کند؛ نقص ها و کمبودها را با موعظه، مثال، داستان، وعده به پاداش و جزا رفع می کند».(51) علامه بیان می کند که تمامی داستان ها و مثال های قرآن، حول محور توحید، افراد را تربیت می کند. ایشان ویژگی داستان ها و مثال های قرآن برای تربیت اخلاقی انسان ها را این گونه معرفی می کند: «اینکه خداوند داستان های انبیا را بیان می کند، عبادت ها، دعاها و طرز معاشرت شان را با مردم مثال می زند، در واقع خود نوعی تربیت عملی است با ذکر جزئیات. آنچه در تمام آنها محور اصلی بحث قرآن است، هدایت توحیدی انبیاست و این اعتقاد درونی آنها به توحید است که در اعمال آنها بروز کرده است.»(52)
علامه می گوید این که داستان حضرت یوسف علیه السلام از نظر قرآن «احسن القصص» است به آن دلیل می باشد که اخلاص توحید او را بیان می کند و ولایت خداوند سبحان نسبت به بنده اش را مجسّم می سازد که چگونه او را در راه محبت و سلوک راهش تربیت کرده و از چاه ذلت به اوج عزت رسانده است.
همچنین نشانگر آن است که خداوند عهده دار امور بندگان مخلص خویش است تا به عرش عزّت بلندشان کند.(53)
ویژگی مثال های قرآنی نیز آن است که با بیان نکات اخلاقی، میان دستورهای مختلف عبادی، سیاسی، اجتماعی و...پراکنده شده اند تا هر لحظه، تمرین و تذکّری برای یاد خدا باشند و بذر غفلت و رذایل را در هر موقعیتی بخشکانند.(54) بنابراین، روش داستان و مثال برای الگوسازی علمی در تربیت اخلاقی، در صورتی که حول محور توحید باشد، بسیار مؤثر واقع خواهد شد.

د)وعده ی بهشت و جهنم
 

قرآن کریم در موارد بسیار به بیان عذاب های جهنم و نعمت های بهشتی و مقایسه ی آن دو پرداخته است. «قُل أ ذلِکَ خَیرٌأم جَنَّةُ الخُلدِ الَّتِی وُعِدَ المُتَّقُونَ»(فرقان: 15)؛ در این روش، آگاهی دادن از نتایج کار نیک، انگیزه ی کافی برای انجام دادن آن ایجاد می کند؛ همان طور که آگاه شدن از نتایج سوء، بهترین عامل بازدارنده از ارتکاب آن عمل است. به عبارتی، تشویق و شرم تنبیه باید مربّی فرد باشد و این یعنی بها دادن به عزت و کرامت انسانی.

هـ)پرسش و پاسخ
 

یکی از شیوه های پرورش استعدادها، مطرح کردن موضوع مورد نظر در قالب پرسش است. با اجرای ماهرانه ی این روش، به جای تعدادی باسوادهای سطحی، صاحب نظرانی متفکر تربیت می شوند که اهل معرفت اند.(55) قرآن کریم در راه پرورش نیروی معرفت و تفکّر، برای کامل شدن شناخت افراد و رسیدن به عبودیت از این روش استفاده کرده است. در روش پرسش و پاسخ، القای اطلاعات، همراه با تفکر حول محور مورد نظر صورت می گیرد. از این روی، ماندگاری اثر آن بیشتر خواهد بود:
«أ لَم یَأنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أن تَخشَعَ قُلُوبُهُم لِذِکرِ اللَّهِ(حدید: 16)؛ آیا وقت آن نرسیده است که دلهای مؤمنان در برابر ذکر خدا خاشع گردد؟»

و) امر به معروف و نهی از منکر
 

انجام معروف وقتی آسان می شود که همه ی هدف ها متوجه قرب الی الله باشد و منکر وقتی صورت می گیرد که انسان از این هدف به انحراف کشیده شده و عقب بیفتد. امر به معروف و نهی از منکر، وقتی اثر گذار است که آمر یا ناهی، این حقیقت را به فرد امر شونده یا نهی شونده القا کند. نکته ی مهم در این روش آن است که فرد باید به گفته های خود عمل کند تا نشانه ی صدق دعوی او باشد. قرآن کریم می فرماید: «کُنتُم خَیرَ أمَّةٍ أخرِجَت لِلنَّاس تَأمُرُونَ بِالمَرُوفِ وَ تَتهَونَ عَنِ المُنکَرِ وَ تُؤمِنُونَ بِااللَّهِ»(آل عمران: 110).
قرآن کریم بیان می کندشما بهترین امت هستید؛ زیرا به نیکی امر و اززشتی ها نهی می کنید؛در حالی که به خداوند ایمان دارید. یعنی امر و نهی شما حول محور توحید است.

ز)ابتلاء
 

بنابر مبنای اختیار و مسئولیت پذیری، یکی از روش های تربیت اخلاقی، مواجه شدن فرد با نتایج اعمال خویش است تا با آگاهی از نتایج مثبت یا منفی آن، برای انجام دادن دوباره عمل، دلسرد یا تشویق شود. در این روش، فرد بر اساس مبنای «حبّ ذات» می کوشد به گونه ای عمل کند که زیانی متوجه او نشود. قرآن کریم می فرماید: «وَ لَنَبلُوَنَّکُم بِشَیءٍ مِنَ الخَوفِ وَ مِنَ الجُوعِ وَ نَقصٍ مِنَ الأموالِ و الأنفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ الَّذِینَ إِذا أصابَتهُم مُصِیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ راجِعُونَ»(بقره: 155 و 156).
بنابراین، فرد وقتی دانست نتیجه ی عمل او به خودش باز می گردد ودنیا هر لحظه صحنه آزمایش اوست، متوجه امر آخرت شده و به اصلاح نفس می پردازد؛ به عبارت دیگر، به تربیت اخلاقی خود مشغول می شود.
دانشمندان تربیتی اصول دیگری را نیز در تربیت مهم می دانند که برخی از آنها عبارتند از: مدارا با متخلف، تدریج در آموزش رفتار پسندیده، تکرار و مداومت بر کسب فضایل و ترک رذایل، رعایت اعتدال و پرهیز از افراط و تفریط نابجا.

نتیجه گیری
 

پیش از این بیان شد که مبانی تربیت اخلاقی به معنی امکانات، ضرورت ها و موقعیت حیات انسانی در تربیت اخلاقی است و شیوه ها به معنای راه کارها و پیش فرض هایی است که با توجه به مبانی، برای رسیدن به اهداف اتخاذ می شوند. علامه بیان می کند هدف های تربیت اخلاقی می تواند به انگیزه ی قوانین اجتماعی یا مورد پسند مردم واقع شدن باشد ــ همان طور که دانشمندان غربی عموماً همین اهداف را در تشویق به اخلاق در نظر دارند ــ یا به انگیزه ی رهایی از عذاب اخروی و رسیدن به نعمت های بهشتی باشد ــ همان گونه که ادیان گذشته به آن تأکید دارند. ــ اما روش قرآن با این دو گروه تفاوت دارد. قرآن کریم همه ی آموزه های خود را حول محور «توحید» بیان می کند و انگیزه تربیت اخلاقی را، حبّ معبود و رسیدن به قرب و نزدیکی به او بیان می کند.
علامه، مبانی تربیت اخلاقی در قرآن را توحید، فطرت، هدفدار بودن انسان، اختیار و قوه ی معرفت پذیری انسان می داند. البته مهم ترین مبنا را «توحید» معرفی کرده است که سایر مبانی حول آن می چرخد. شناخت توحید، نگرش موحد را نسبت به خود و خداوند تغییر می دهد؛ نقص های او را یادآور شده و تنها رافع کمبودها و نیازها را خداوند می داند. میل های فطری او نظیر میل به قدرت، علم، عزّت و احترام، کمال و حقیقت، حبّ ذات، پرستش موجود برتر و... اگر در کنار شناخت توحیدی قرار بگیرد، بهترین کمک کننده ی فرد در تربیت صحیح اخلاقی می شود.
علامه مهم ترین روش قرآن را «حبّ عبودی» یا محبّتی که از عبودیت فرد سرچشمه می گیرد می شناسد ایشان معتقد است کسی که خود را بنده خداوند نداند، هرگز نمی تواند به تربیت اخلاقی صحیح و کامل دست یابد. البته این اعتقاد باید در عمل نشان داده شود. عبودیت نیز هرگز به طور کامل اجرا نمی شود؛ مگر آنکه انگیزه ی آن، محبّت به خداوند باشد؛ محبّت به کمالات او و اینکه ولیّ نعمت و رافع نیازهای انسان است. سایر روش های قرآن نظیر نصیحیت و موعظه، الگوسازی با بیان مثال و داستان، وعده بهشت و جهنم، پرسش و پاسخ، امر به معروف و نهی از منکر، همگی حول محور «توحید» بوده و یادآور همین مسئله است.
امیدواریم این شیوه ی قرآن برای تربیت اخلاقی، مورد توجه عموم، به ویژه مربّیان اخلاق قرارگیرد؛ زیرا به هر میزان که خود را از نظر توحیدی تکامل بخشیم، به همان مقدار در مرابت کمال اخلاقی پیشرفت خواهیم کرد. خارج شدن از مراتب توحید، گرفتار شدن به فسادها و رذایل اخلاقی را به دنبال خواهد داشت.

پی‌نوشت‌ها:
 

1.ابوالقاسم حسین بن محمد راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، ج 1، ص 252.
2.حاجی ده آبادی، درآمدی بر نظام تربیتی اسلام، ص 18.
3.محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج 2، ص 464/ جوهری، اسماعیل بن حمّار، الصّحاح، ج 4، ص 2350.
4.حاجی ده آبادی، درآمدی بر نظام تربیتی اسلام، ص 12.
5.راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، ج 1، ص 297.
6.عبدالله جوادی آملی؛ مبادی اخلاقی در قرآن. ص 74.
7.احمد دیلمی و مسعود آذربایجانی؛ اخلاق اسلامی. ص 19.
8.نصیر الدین محمد طوسی، اخلاق ناصری، ص 48.
9.سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج 1، ص 5.
10.همان، ص 355 و 356.
11.سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ترجمه ی سیدمحمدباقر همدانی، ج 1، ص 26.
12.سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، مقدمه ج 1، ص 5.
13.همان، ج 9، ص 46 ــ 50.
14.همان، ج 10، ص 90.
15.محمدتقی جعفری، ترجمه و شرح نهج البلاغه، (خطبه 90). ج 15، ص 102.
16.سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج 12، ص 22 و 23.
17.همان، ج 1، ص 358.
18.محمد بن احمد ازهری، معجم تهذیب اللّغة، ج 3، ص 283/ خلیل بن احمد فراهیدی، ترتیب العین، ص 1404.
19.مرتضی مطهری، فطرت، ص 19.
20.علی شیروانی، اخلاق اسلامی و مبانی نظری آن، ص 126.
21.مرتضی مطهری، فطرت، ص 14.
22.محمد علی حاجی ده آبادی، درآمدی بر نظام تربیتی اسلام، ص 46.
23.محمد تقی مصباح، اخلاق در قرآن، ج 1، ص 28.
24.سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج 6، ص 257.
25.همان، ج 11، ص 18.
26.همان، ج 6، ص 165.
27.راغب اصفهانی، مفردات، ص 301.
28.محمدعلی حاجی ده آبادی، در آمدی بر نظام تربیتی اسلام، ص 75.
29.همان، ج 5، ص 268 و 270.
30.بقره: 30.
31.احزاب: 72.
32.بقره: 31.
33.نساء: 28.
34.اسراء: 11.
35.علی اکبر دهخدا، لغت نامه دهخدا، ج 29، ص 229.
36.سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج 1، ص 542.
37.محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمة، ج 4، ص 1853.
38.روح الله خمینی دیوان امام، ص 199.
39.سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج 12، ص 160 و 161.
40.مرتضی مطهری، جاذبه و دافعه علی، ص 42 تا 46.
41.عبدالله حسن زاده آملی، دروس شرح اشارات و تنبیهات ابن سینا (نمط دهم)، ص 78.
42.احمد نراقی، معراج السعادة، ص 544.
43.همان، ص 592.
44.سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج 16، ص 136.
45.محمد محمدی ری شهری، منتخب میزان الحکمة، ج 1، ص 226.
46.سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج 6، ص 175.
47.همان، ص 6 و 7.
48.همان، ج 1، ص 373.
49.همان، ج 16، ص 217.
50.همان، ج 20، ص 26.
51.همان، ج 4، ص 18.
52.همان، ج 6، ص 290.
53.همان، ج 11، ص 76.
54.همان، ج 15، ص 125.
55.محمدتقی جعفری، تعلیم و تربیت، ص 102 و 103.
 

منابع
ــ جعفری، محمدتقی؛ ترجمه و شرح نهج البلاغه، تهران، دفتر نشر و فرهنگ اسلامی، 1364.
ــ ازهری، محمدبن احمد، معجم تهذیب اللّغة، بیروت، دارالمعرفة، 1422ق.
ــ جعفری، محمدتقی؛ ترجمه و شرح نهج البلاغه، بی جا، دفتر نشر و فرهنگ اسلامی، 1364.
ــ جعفری، محمدتقی؛ تعلیم و تربیت، تهران، پیام آزادی، 1378.
ــ جوادی آملی، عبدالله، مبادی اخلاق در قرآن، قم، اسراء، چ دوم، 1378.
ــ جوادی آملی، عبدالله، توحید در قرآن، (تفسیر موضوعی قرآن ج 2)، تنظیم حیدعلی ایّوبی، قم، اسراء، چ دوم، 1385.
ــ جوهری، اسماعیل حمّار، الصّحاح، بیروت، امیری، 1368.
ــ حاجی ده آبادی، محمدعلی، درآمدی بر نظام تربیتی اسلامی، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، 1377.
ــ حسن زاده آملی، حسن، دروس شرح اشارات و تنبیهات ابن سینا (نمط نهم «مقامات العارفین»)، قم، مطبوعات دینی، 1383.
ــ خمینی، روح الله، دیوان امام، بی جا، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1372.
ــ دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، 1334.
ــ راغب اصفهانی، ابی القاسم حسین بن محمد، مفردات الفاظ قرآن، بیروت، دارالشامیه و دمشق، دارالقلم، 1416.
ــ زبیدی، محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، بی جا، دارالهدایة، 1386.
ــ سبحانی تبریزی، جعفر، الهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، قم، مؤسسه امام صادق علیه السلام، چ چهارم، 1417ق.
ــ سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، قم، کتاب طه، چ دوم، 1381.
ــ شبّر، عبدالله، الأخلاق، ترجمه ی محمدرضا جبّاران، قم، هجرت، چ ششم، 1380.
ــ شیروانی، علی ،اخلاق اسلامی و مبانی نظری آن ، قم، دارالفکر، چ دوم، 1381.
ــ طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ترجمه ی سیدمحمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1363.
ــ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، چ دوم و سوم، 1393، ج 1ــ 20.
ــ طوسی، نصیرالدین محمد، اخلاق ناصری، تهران، خوارزمی، چ سوم، 1364.
ــ فراهیدی، خلیل بن احمد، ترتیب العین، قم، اسوه، 1414ق.
ــ فیومی، احمد بن محمد، مصباح المنیر، قم، مؤسسه دارالهجرة، 1405ق.
ــ قرشی،علی اکبر، قاموس قرآن، تهران، دارالکتاب الاسلامیه، 1352.
ــ کلانتری، الیاس، المعجم المفهرس لآیات القرآن الکریم، تهران، اسوه، 1377.
ــ محمدی ری شهری، محمد، منتخب میزان الحکمة، ترجمه ی رضا شیخی، قم، دارالحدیث، چ پنجم، 1385.
ــ محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمة، ترجمه ی رضا شیخی، قم، دارالحدیث، چ دوم، 1377.
ــ مصباح، محمدتقی، اخلاق در قرآن، نگارش محمد حسین اسکندری، قم، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، چ سوم، 1377.
ــ مصباح، محمدتقی، توحید در نظام عقیدتی و ارزشی اسلام، بی جا، شفق، چ چهارم، 1375.
ــ مطهری، مرتضی، جاذبه و دافعه علی علیه السلام، تهران، بی نا، 1349.
ــ نراقی، احمد، معراج السعادة، بی جا، جاویدان، بی تا.
ــ دیلمی، احمد و آذربایجانی، مسعود، اخلاق اسلامی، تدوین: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری قم: دفتر نشر معارف، 1385.
معرفت اخلاقی (1)




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط