تزكيه در قرآن
مفاهيمى را مى توان در قرآن جست و جو كرد كه از عمق و گستردگى ويژهاى بر خوردارند؛ مجموعهاى از اين گونه واژهها بار عظيم انتقال فرهنگ قرآنى را به دوش دارند؛ فهم اين واژگان از يك سو در فهم ابعاد معارف قرآنى سودمند است و از سوى ديگر در فهم موضوع و جايگاه انسان در زندگى، كار آمد
تزكيه از اين گونه وژه هاست كه در نگاه قرآن، بخشى از اهداف عظيم رسالت را رقم مى زند. اكنون، اندكى در ادب عربى، محتواى آن را بكاويم و آن گاه چگونگى و ابعاد آن را در فرهنگ شناسايى كنيم
تزكيه در فرهنگها
محمد دريد(م 321 ه.ق) آورده است:« الزكأ بالف ممدود؛ زكأ الزرع به معناى حاصل و در آمد كشته است.»(2)
زكى(ز - ك - ى) بر رشد و فزونى دلالت مى كند. به زكات اموال، از اين جهت زكات مى گويند چون در اداى آن اميد به رشد و فزونى مال دارند و بعضى مى گويند: چون موجب پاك شدن اموال مى شود، به آن زكات گفته مىشود. پس بازگشت همه معانى آن به رشد و طهارت است. (3)
ابن اثير به ريشه يابى اين واژه پرداخته و نوشته است:معناى اصلى زكات در لغت، طهارت، محصول، بركت و ستايش است كه به همه اين موارد در قرآن و حديث، اشاره شده است. (4)
اين منظور(م 711 ه.ق) به گستردگى، موارد استعمال اين واژه را آورده، از جمله نوشته است:
زكا با الف ممدود، به معناى محصول است. او ساختار ماضى آن را به معناى رشد كرد و فزونى يافت گرفته است. اين كه گفته مىشود: زكى نفسه تزكيه يعنى خودش را ستايش كرد؛ خود ستايى كرد و زكا به معناى پاك گردانيدن است.(5)
آن چه در توضيح و تبيين معناى تزكيه آورديم، در برخى از منابع لغوى ديگر نيز آمده است.(6)از مجموع آن مى توان نتيجه گرفت كه معناى اصلى و لغوى تزكيه، پيراستن، آراستن و رشد دادن است.
تزكيه در نگاه مفسران و قرآن پژوهان
محمد بن حرير طبرى(م 310 ه.ق) نوشته است:تزكيه به معناى تطهير است و زكات، فزونى مال.»(7)
امين الاسلام طبرسى(م 543 ه.ق) نيز، در اين باره نوشته است:تزكيه، نمو دادن و در معرض نمو و ترقى قرار دادن است.»(8) وى در مقامى ديگر(سوره نسأ، 4 49) مى نويسد:تزكيه، به معناى پاك گردانيدن و از زشتى دور گردانيدن، است.»(9)
فخر رازى(م 603 ه.ق) تزكيه را به كامل شدن استعدادهاى عقلانى كه به واسطه معارف الهى، انجام بگيرد، معنا كرده است.(10)
فيروز آبادى(م 817 ه.ق) با توجه به طيف معنايى گسترده آن(تزكيه) در قرآن كريم، مصاديق مختلفى را براى آن رقم زده است؛ به مثل: پاكى پيراستگى، ادأ زكات و...(11)
شيخ فخر الدين طريحى(م 1085 ه.ق) بر اساس معناى طهارت، به تفسير آيات مربوط به تزكيه پرداخته است.(12)
محقق و قرآن پژوه معاصر، استاد حاج شيخ حسن مصطفوى، در جمع بندى آنچه پيشينيان درباره معناى تزكيه آور دهاند، نوشته است:معنى اصلى در اين ماده(ز - ك - و) كنار زدن آنچه كه حق نيست و بيرون كردن آن از وجود سالم مانند كنار گذاشتن زشتىها و نابهنجارىهاى دل و رفتارهاى زشت از زندگى انسانى و جدا سازى حقوق مردم از ثروت و... مى باشد.»(13)
وى آن گاه به تفاوت واژگان تطهير، تزكيه و تهذيب مى پردازد و مى نويسد: در تطهير دستيابى به طهارت و پاكى در برابر آلودگىها و نا پاكىها، مورد نظر است و در تزكيه كنار گذاشتن آنچه كه كنار زدنش بايسته و در تهذيب رسيدن به خلوص.(14)
او آنگاه معانى رشد، فزونى، نيكويى، پاكى بركت و شايستگى را از آثار معنى اصل آن دانسته و نه خود معناى آن.(15)
از مجموع آنچه آورديم، مى توان نتيجه گرفت كه در ماده اصلى تزكيه پيراستن و آراست، رشد و فزونى و در معرض رشد و ترقى قرار دادن، لحاظ شده است و بر استوارى اين نتيجه، تأييدى است در آنچه بيشتر از مفسران و قرآن پژوهان آورده شد و همچنين مى توان در كلام و سخن مفسرانى چون؛ فيض كاشانى، ابوحيان نحوى اندلسى، ابن كثير، بيضاوى، ابن كثير، بيضاوى، ابن عشاورا، علامه طباطبايى، سيد قطب، آلوسى، زيد بن على و... اين معنى را جست و جو كرد.(16)
تزكيه در قرآن
1.ربنا وابعث فيهم رسولاً منهم يتلوا عليهم آياتك و يعلمهم الكتاب و الحكمْ و يزكيهم، انك انت العزيز الحكيم»(بقره، 2 129)
در اين آيات الهى، ابراهيم خليل عليهالسلام از خداوند مى خواهيد پيامبرى را در خانواده او قرار دهد كه آن پيامبر به انجام سه وظيفه قيام كند.
مفسر جليل، امين الاسلام طبرسى(م 543 ه.ق) در تفسير اين آيه مى نويسد:آياتى كه بر تو وحى مىشود بر آنان بخوان تا بدانند و قرآن را ياد ده تا محتواى آنا را بشناسيد و پيروانى با خلوص پديد آورد.»(17)
پيام آورى را كه ابراهيم عليهالسلام از خداوند در خواست مى كند داراى سه ويژگى است. تلاوت آيات، تعليم كتاب و حكمت و تزكيه. «يتلوا عليهم آياتك»؛«يعلمهم الكتاب و الحكمْ» «ويزكيمهم.»
نيشابورى(م 728 ه.ق) در تبيين سومين ويژگى نوشته است:اركان ارشاد به آراستن و پيراستن است؛ و همان گونه كه وظيفه معلم آگاه نمودن به زيبايىهاى كمال است، به كاستىهاى كمال نيز بايست هشدار دهد و اين همان است كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم انجام داد. و اين بدان جهت است كه حضرتش به دو صفت شايسته خلق عظيم و - اعطا شده - مكارم اخلاق ستايش گرديد.»(18)
تزكيه را نمىتوان به پيرايش ظاهر محدود كرد بلكه پاك سازى درون از شرارتهاى شرك آلود را نيز شامل است.(19)
پاك سازى از شرك و گناه كافى نيست و چه بسا كفر نيز منشأ زشتىها و كجىها باشد؛ پس به پيراستن دورن از كفر، نيز بايد پرداخت.(20)
در پيرايش و آرايش، شناسايى شرك و تشخيص مهمترين نوع آن، ضرورتى انكار ناپذير است.
اين عاشور، پس از بيان تفسيرى ظريف ازيتلوا عليهم آياتك» كه خواندنى آگاهانه و پيوسته است مى نويسد:يزكيهم زدايش و پيراستن بزرگترين شرك مى باشد كه آن شرك به خداست.»(21)
تنها شرك و كفر نيست كه پيرايش آن، بايسته است بلكه رفتارهاى زشت و نا پسند و ناهنجارىها را نيز شامل است. مفسر جليل، سيد عبدالحسين طيب پس از فرق انگاشتن ميان تلاوت و تعليم به خواندن و تفسير، تأويل نموده است و براى آشنايى به ژرفاى آن مى نويسديزكيهم؛ تزكيه به معناى تطهير از شرك، كفر، ظلالت، اخلاق رذيله صفات خبيثه و معاصى كبيره و صغيره است و مرتبه اعلاى آن، عصمت است. كه مفاد آيه شريفهانما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا»(احزاب، 33 33)مى باشد.(22)
2.كما ارسلنا فيكم رسولاً منكم يتلوا عليكم آياتنا و يزكيهم و يعلمكم الكتاب و الحكمْ و يعلمكم مالم تكونوا تعلمون»(بقره، 2 151)
در آيه قبلى ادعاى ابراهيم عليهالسلام مطرح گرديد و در اين آيه، پاسخ دعا:همان گونه كه از خودتان، پيامبرى را به ميان شما فرستاديم كه آيات قرآن را بر شما بخواند و از شرك و كفر، شما را بپيرايد، پس بر چنين نعمتى معرفت يابيد!.»(23)سياق و آهنگ آيه، يا با آيات پيشين هم سو است كه كمال نعمت بر انسانها بوده باشد، چانچه فرموده:با تعيين پيامبرى از شما، نعمتم را كامل گردانيدم» و يا به آيات پسين هم نوا است كهاذكرونى» باشد.(24)
روش و شيوه در اطلاع رسانى، پيام رسانى و رهنمودن سازى انسانها بر حقيقتها و واقعيتها، در تأثير گذارى و اثر بخشى آگاهى و دادهها مؤثر و كار آمد است. گاه زبان كنايه در انتقال حقيقت، از كلام صريح، تأثير گذارتر است
شيخ طوسى(ره) در اين باره نوشته است:يزكيهم؛ به آنچه كه شما را پاكيزه(25)نمايد، به زبان كنايه فرمود به مثل اطاعت خداوند و فراهم سازى رضوان الله را، به صراحت نفرمود.(26)تزكيه تنها پيراستن از شرك و كفر نيست چنانچه خواجه عبدالله انصارى نوشته است:يزكيهم شما را از كفر و شرك پاك مى كند و به دينى مى خواهند كه چون آن دين داريد بر آن عمل كنيد؛ كنتم ازكيأ عندالله عزوجل، به نزديك الله پاك باشيد .»(27)
مفسران در تفسير اين آيه هم نظر نيستند؛ ديدگاههاى گوناگون را در اين باره بر اساس گزارش فخر الدين رازى مى آوريم:
1. رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم به هر آنچه كه انسان را پاكيزه گردانيد آگاهى دهد
2. بر رفتارهاى شايسته آنان، آگاهى مى دهد
3. آنان را به رشد و كمال مى رساند.(28)
سه روش انجام وظيفه؛ سه مرتبه در تربيت؛ آراستن جهت نخستين ديدگاه و رشد و فزونى در نگاه سوم و مرز مشترك سه نظر، مزكى بودن رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم است و پيش زمينه در ديدگاه سوم، انجام دو مرحله پيشين است. در صورتى كه سومين ديدگاه را بپذيرم، رسالت رسولان تنها ابلاغو ما على الرسول الا البلاغ المبين»(نور، 24 54) نيست اما اگر نخستين نظر را پذيرا باشيم - كه هستيم - تناسب با رسالت پيامبر نيز خواهد داشت كه اين تأثيرى بس شگرف در وظيفه مزكيان خواهد داشت. اكنون بنگريم ديدگاه مفسران را:
آنچه را كه پيشتر از شيخ طوسى آورديم نخستين ديدگاه را استوار مى دارد و نيز كلام مفسرانى چون ابو مظفر سمعانى(م 489 ه.ق)، قرطبى(م 671 ه. ق)، بيضاوى(م 691 ه.ق)، نسفى(م 710 ه.ق) و نيشابورى(م 728 ه.ق).(29)
سومين رأى را نيز مفسران ديگرى تأييد كردهاند. عبدالرحمان ثعالبى مى نويسد:يزكيهم يعنى شما را از كفر پاك مى نمايد و با اطاعت الهى به رشد و كمال مى رساند.(30)
مفاهيم ارزشى، اگر در قالب مصداقها و نمونهها و نمونه هايى عينى، جاى گيرد، كار آمد و مفيد خواهد بود. شيخ مصطفى مراغى در تبيين معناى تزكيه به نمونههاى عينى و روشن اشاره دارد و مى نويسد:
يزكيهم يعنى جان هايتان را از چرك كينههاى پستى كه در ميان عربها گسترش يافته بود، مى پيرايد به مثل زنده به گور كردن دختران و كشتن فرزندان، و رفتارهاى بايسته را در ميان جان هايتان كشت مى كند(31).
تزكيه از منظر مفسران در اين دو آيت الهى - سوره بقره آيه 129 و 151 - پيراستن، آراستن، آگاهى دادن و به كمال رسانيدن بود.
پيراستن از باورهاى واهى، شرك، كفر و رفتارهاى زشت.
آراستن به انديشههاى بنيادين، اصيل و رفتارهاى بايسته الهى.
آگاه نمودن بر ابزارهاى پاكيزگى، پاكيزه خواهى و پاك بودن.
و فرجام آن كه شكوفايى استعدادهاى عقلى و عملى(عقل نظر و عملى) و رشد و كمال آدمى.
3.هو الذى بعث فى الامين رسولاً منهم يتلو عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمْ و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبين»(جمعه، 62 2).
سوره جمعه، بيست و چهارمين سوره نازل شده در مدينه است.(32)
پيش از آن، سوره تحريم نازل شده و در پسين آن، سوره تغابن(33)آهنگ كلى سوره، ارزش گذارى به عمل عبادى و اجتماعى نماز جمع است و نيز منت گذارى بر مردم آن سامان كه در ميان آنان پيامبرى بر انگيخته شده كه به ساختن جامعهاى نو انديشور اهتمام خواهد ورزيد، جامعهاى كه مدعيان برترى خواه آن روزگار - يهود - دشمنش مى دارند و نيز هشدارى است به جامعه اسلامى كه رهرو نباشد و به مخالفتش اهتمام نورزند.(34)
بنگريم معناى يزكيهم را در نگاه مفسران در اين آيت الهى.
شيخ طوسى(ره) پس از تبين بعثت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و امى بودن آن حضرت در معناى يزكيهم اين چنين مى نويسد:به واسطه آنچه كه آنان را به ايمان رهنمون مى كند از آلودگيهاى شرك مى پيرايد تا از پاكان گردند.»(35)
فخر رازى با گزارش آنچه كه شيخ طوسى در توضيح امى بودن رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم بيان كرده، يزكيهم را پيراستن از آلودگىهاى شرك و غير آن مى داند به مثل فساد و تباهى گفتارى و رفتارى، اگر چه با استناد به كلام ديگران به استوارى معناى شيخ طوسى نيز پرداخته است.(36)
شيخ مصطفى مراغى، از مفسران معاصر، تزكيه را دومين هدف بعثت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم دانسته كه در آن معنايى فراتر از پيراستن از پليدىهاى شرك و رفتارهاى جاهلى مى انگارد.
و آن خدا جو و فانى در خدا، خدا محور در گفتار و رفتار و سرانجام؛ تنها، در برابر قدرت و فرمان خداوند، فروتن باشد، مى داند.(37)
قرطبى ايمان را در تزكيه، ابزارى برجسته و مؤثر در زدايش آلودگىهاى قلبى مى داند و بدون آن، پيراستن قلبى را نا ممكن دانسته است.(38)
محدوده تزكيه در نگاه سيد قطب، گستردهتر و فراتر از آن چيزى است كه عالمانى چون فخر رازى و قرطبى گفتهاند، وى پس از تبيين امى بودن رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم و اهميت بسيار چشمگير اين خصيصه در جامعه جاهلى، گستره تزكيه را اين گونه ترسيم مى كند: پاكسازى در درون و انديشه، رفتار و مشى، زندگى زناشويى، روابط اجتماعى، پاكسازى از باورهاى شرك، به گونهاى كه انسا را به معتقدات الهى برساند و از تصورات باطل به انديشههاى صحيح رهنمون گردد و از الگوهاى خيالى به واقعيتهاى شفاف، انتقال دهد و نيز از پليدى نابسامانى اخلاقى به نظر اخلاقى - ايمانى و از ناپاكى ربا و در آمدهاى حرام به پاكى در آمدهاى حلال و...رهنمون گردد.(39)
زكات و تزكيه همان گونه كه در نظر برخى از لغت شناسان در يك معنا ديده مى شد در نزد برخى از مفسران نيز چنين است به مثل علامه طباطبايى(ره).
ايشان تزكيه را مصدر باب تفعيل و از ريشه زكات دانستهاند و بر اين اساس نوشتهاند:زكات به معناى رشد شايسته با خير و بركت همراه است.» پس تزكيه مردم توسط رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم به اين معناست كه آنان به رشدى شايسته مى رسند و رفتارهاى ارزشى در آنان استمرار پيدا مى كند تا در انسانيت خود به كمال دست يابند و در دنيا و آخرت به ثبات انديشه و رفتار دست يابند و زندگى و مرگى سعادتمند پيدا كنند.(40)
آنچه تا بدين جا آورديم، تفسير آياتى بود كه يزكيهم در آنها با جملههاىيتلوا عليهم» ويعلمهم الكتاب و الحكمْ» همراه بود.
در اين آيات الهى تزكيه پيراستن از شرك، كفر، بزرگ منشى، تنگ نظرى و رفتارهاى زشت و نكوهيده است.
تزكيه آراستن به انديشههاى استوار الهى و روابط فردى و اجتماعى الهى است.
تزكيه رشد ويژگىهاى اخلاقى بايسته - عمل صالح - و باورهاى اعتقادى، فراخوانى به مكتبى پاك پرور، آگاه نمودن بر ابزارهاى پاكيزه شدن و پرورش انسانى زكى القلب و منيب الى الله مى باشد.
پینوشتها:
1- ترتيب كتاب العين، 2 758 و كتاب العين، 5 394 به تحقيق دكتر مهدى مخروى و ابراهيم السامرايى
2- محمد بن حسن بن دريد، جمهرْ اللغْ، 2 1071، تحقيق دكتر رمزى منير بعلبكى، چاپ دار العلم للملايين
3- معجم مقاييس اللغْ، 3 17
4- النهايْ، 2 306
5- لسان العرب، 6 64
6- الصحاح، 6 2368؛ محمد مرتضى حسين واسطى، تاج العرس، 19 494، تحقيق على شبرى، دارالفكر، 1414 ه.ق و المعجم الوسط 396
7- جامع البيان عن تأويل القرآن، 1 775
8- دكتر محمد مفتح، ترجمه تفسير مجمع البيان، 2 116
9- تفسير، مجمع البيان، 2 58
10- تهذيب تفسير كبير، 2 283
11- بصاير ذوى التمييز فى لطايف الكتاب العزيز، 3 134
12- مجمع البحرين، 1 203
13- حسن مصطفوى، التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، 4 293
14- همان 294
15- همان
16- تفسير صافى، 1 397؛ البحر المحيط فى تفسير القرآن الكريم، 2 47؛ تفسير القرآن العظيم، 1 186؛ حاشيْ الشهاب على تفسير البيضاوى، 2 392؛ التحرير و التنوير، 1 723؛ تفسير الميزان، 1 330؛ فى ظلال القرآن، 1 157؛ روح المعانى فى تفسير القرآن، 1 609؛ تفسير غيريب القرآن، 138 و 260؛ نور الدين محمد بن مرتضى كاشانى (م 115 ه.ق) تفسير المعين، 1 72، مير سيد على حايرى تهرانى، تفسير مقتنيات الدرر، 1 312؛ هود بن محكم هوارى؛ تفسير كتاب الله العزيز، 1 150؛ عبدالله بن محمود نسفى؛ تفسير النسفى، 1 170، الجامع الاحكام القرآن، 2 89، محمد بن احمد انصارى قرطبى؛ ابوالفضل رشيد الدين ميبدى؛ كشف الاسرار وعدْ الابرار، 1 363؛ محمد سيد طنطاوى، التفسر الوسط للقرآن الكريم، 1 274، و سيد محمود طالقانى، پرتوى از قرآن، 1 301
17- مجمع البيان، 1 394 و ميز اسماعيل بن عمر بن كثير(م 774 ه.ق) تفسير القرآن العظيم، 1 445
18- تفسير غرايب القرآن، 1 404
19- ر.ك: البحر المحيط، 1 627
20- ر. ك: التفسير السمرقندى(مسمى به بحر العلوم)،1 94
21- التحرير و التنوير، 1 723
22- اطيب البيان، 2 199
23- تفسير السمرقندى(المسمى به بحر العلوم)، 1 104
24- همان
25- لسان التنزيل 295
26- تبيان، 2 30 و ر. ك: مجمع البيان: 1 433 و الوجيز فى تفسير الكتاب العزيز، 1 139
27- كشف الاسرار، 1 411
28- تهذيب التفسير، 1 346
29- تفسير سورتى الفاتحه و البقره، 2 98؛ الجامع لا حكام القرآن، 2 115؛ حاشيه الشهاب على تفسير البيضاوى، 2 426؛ تفسير النسفى، 1 118 و تفسير غرايب القرآن، 1 437
30- تفسير الثعالبى، 1 344
31- التفسير، المراغى، 1 205
32- تفسير الحديث، 8 226؛ مجمع البيان، 10 165؛ الاتقان، 1 60 و شناخت سورههاى قرآن 442
33- التحرير، التنوير، 28 205؛ مجمع البيان، 10 165 و الاتقان، 1 60
34- ر. ك: تفسير الميزان، 19 263؛ التحرير و التوير، 28 205؛ التفسير الحديث، 8 227 و تفسير فى ظلال القرآن، 6 3563
35- تبيان ، 10 4
36- تهذيب التفسير الكبير، 7 138 و نيز ر.ك: روح المعانى، 15 137
37- تفسير المراغى، 10 80
38- الجامع لا حكام القرآن، 18 61
39- فى ظلال القرآن، 6 3565
40- الميزان، 19 265
/خ