منافقين اصلاح طلب! (9)
نويسنده: دکتر سيد حميد روحاني (مورخ انقلاب اسلامي)
جستارهايي پيرامون ريشه هاي فکري مدعيان اصلاح طلبي در سه دهه اخير (بخش پاياني)
8.هموار کردن راه سازش با امريکا با استناد به پيام امام شيخ عبدالله به منظور هموار کردن راه سازش و مذاکره با امريکا و بي اعتبار کردن خط امام چنين مي گويد:
بايد دانست که:
الف.آنچه شيخ عبدالله از زبان امام بازگو کرده است نادرست و دروغ است و تحريف آشکار کلام امام مي باشد. امام نه چنين سخني بر زبان رانده است و نه آنچه گفته در سال 1365 بوده است. امام طي نطقي در تاريخ 1366/6/1 به مناسبت هفته دولت، با اشاره به فاجعه خونين مکه اظهار داشته است:
...اگر ما از مسئله قدس بگذريم، اگر ما از صدام بگذريم، اگر از همه کساني که به ما بدي کردند بگذريم نمي توانيم (از) مسئله حجاز بگذريم. مسئله حجاز يک باب ديگري است...(2)
در اين فراز از سخن امام نه جمله «اگر ما با امريکا صلح کنيم» آمده و نه «هرگز با خاندان آل سعود کنار نخواهيم آمد» مطرح شده است. امام به «مسئله حجاز» اشاره کرده است که توضيح آن از ديگر سخنان امام به دست مي آيد.
ب.امام مسئول اصلي فاجعه خونبار مکه را امريکا مي دانست و رژيم آل سعود را بيش از «آلت فعل» امريکا نمي ديد؛ از اين رو، در نخستين پيام خود پس از آن فاجعه اعلام کرد: «...ما همه اين جنايت ها را به حساب امريکا گذاشته ايم و به ياري خدا در موقع مناسب به حساب آنان خواهيم رسيد...»(3)
با نگاهي به اين پيام تاريخي که در تاريخ 1366/5/12 صادر شده است، آشکار مي شود که امام مجرم اصلي جنايات خونين مکه را شيطان بزرگ مي داند و به آل سعود جز به عنوان «مأمور دست دوم»، بهايي نمي دهد. بخش هايي از آن پيام در پي مي آيد:
...سلام خالصانه اينجانب و همه ملت ايران را به همه عزيزاني که در کنار خانه خود و حرم امن خدا مورد تهاجم و گستاخي اجيرشدگان شيطان بزرگ يعني امريکاي جنايتکار قرار گرفته اند، ابلاغ کنيد...شگفت آور نيست که دوباره دست کثيف امريکا و اسراييل از آستين رياکاران و سردمداران کشور عربستان و خائنين حرمين شريفين به در آيد و قلب بهترين مسلمانان و عزيزان و ميهمانان خدا را نشانه رود...چه کسي است نداند که توسل به زور و سرنيزه و لشکرکشي در برابر زائران خانه حق و تهيه آن همه مقدمات و توسل به بهانه هاي پوچ براي درگيري با زنان و مردان و جانبازان و مادران و همسران شهيدان، چيزي جز استيصال و خشم و ضعف امريکا و عجز و نااميدي سرسپردگان آنان نخواهد بود...حکومت سعودي مطمئن باشد که امريکا لکه ننگي بر دامنش نهاده است که تا قيام قيامت هم با آب زمزم و کوثر پاک نمي شود...ما همه اين جنايت ها را به حساب امريکا گذاشته ايم و به ياري خدا درموقع مناسب به حساب آنان خواهيم رسيد...(4)
امام در پيام 1366/6/31 که به مناسبت هشتمين سال جنگ تحميلي صادر کرد نيز جنايات خونين خانه خدا را «انتقام امريکا و دست نشاندگان آن از اسلام و مهبط وحي و محل امن خدا» مي داند. در اين پيام امام مي خوانيم:
...بارالها! ...تو خود شاهدي که در اين سال ما جانبازان و مهاجران و مجاهداني داشتيم که به سوي تو و به سوي خانه امن تو که از صدر خلقت تاکنون مأمن هر موجودي بوده است، هجرت کردند و در پيش چشمان حيرت زده مسلمانان کشورهاي جهان به دست پليد امريکا که از آستين آل سعود به در آمده است به خاک و خون کشيده شدند...امريکا و دست نشاندگانش در اين کشتار سبعانه انتقام از اسلام عزيز و مهبط وحي و محل امن خدا باز گرفتند...(5)
ج.امام رسماً و شخصاً به مسئولان نظام جمهوري اسلامي ابلاغ کرد که اعمال حج مردم را نمي توان معطل گذاشت و بايد با مقامات سعودي به گونه اي تفاهم کنند تا مردم از انجام اعمال حج بازنمانند و در تاريخ 67/1/22 که هنوز سالي از فاجعه مکه نگذشته بود در ديداري که با سرپرست سازمان حج و اوقاف و امور خيريه داشت اظهار داشت:
امسال ان شاءالله يکصد و پنجاه هزار نفر از ايران به حج مي روند و حجاج به وظيفه خود که برائت از مشرکين و امريکا و اسراييل است عمل مي کنند. ممکن نيست حجاج ما به حج بروند و دست به تظاهرات عليه استکبار جهاني نزنند. اصولاً برائت از مشرکين از وظايف سياسي حج است و بدون آن، حج ما، حج نيست. آل سعود بدانند که اگر غير از اين عمل کنند در مقابل تمام مسلمين دنيا ايستاده اند و اگر صحيح و درست عمل کنند به نفع خودشان است.(6)
اين فراز از کلام امام که «آل سعود...اگر درست عمل کنند به نفع خودشان است» در واقع به معناي بازگذاشتن راه آشتي بوده است و چنانکه اشاره رفت نظر امام اين بود که روا نيست مردم مسلمان ايران براي انجام اعمال حج تا واژگوني رژيم سعودي صبر کنند؛ که چه بسا ده ها سال به درازا کشيده شود و آنان از اعمال واجب حج باز بمانند و از زيارت خانه خدا محروم شوند.
د.بر فرض آنچه شيخ عبدالله به دروغ به امام نسبت داده است، درست باشد و امام آنچه را او روايت کرده است گفته باشد و مسئولان نظام روي مصلحت انديشي به اين نتيجه رسيده باشند که بايد با رژيم سعودي کنار بيايند و گذشته ها را ناديده بگيرند، آيا اين مسئله بايد دستاويزي شود تا همه ارزش ها و آرمان هاي انقلاب و راه و خط امام ناديده گرفته شود و هر فردي به خود رخصت دهد که در راه سازش با امريکا، صهيونيست ها و کنار گذاشتن ارزش هاي انقلاب قلم فرسايي کند، داد سخن دهد و به سمپاشي و جوسازي دست بزند؟ آيا اگر فرضاً يک مورد از آرمان هاي امام ناديده گرفته شد، بايد ديگر آرمان هاي امام را نيز شتابزده کنار بگذارند يا هر کسي به دلخواه خود هر آنچه را با منافع و مقاصد خود ناسازگار ديد به راحتي زير پا بگذارد و به امام پشت کند! و اگر از او پرسيدند که روي چه مجوزي برخلاف مسير و مرام امام حرکت کردي فوراً به اين جمله تحريف شده تمسک کند که امام فرمود «اگر از صدام بگذريم، با امريکا صلح کنيم، با سعودي ها کنار نخواهيم آمد»! و از اين راه خيانت خود را توجيه نمايد؟
در نظامي که رهبر انقلاب، رئيس جمهور، مجلس و قانون حاکم است، هر گونه تصميم گيري در امور کشوري و سياسي از مجاري خرد صورت مي گيرد و بر اساس موازين قانوني انجام مي پذيرد؛ هرج ومرج نيست که هر کسي هر کاري که دلش خواست انجام دهد.
پي نوشت:
1.عبدالله نوري، همان، ص 128.
2.صحيفه امام، ج 20، ص 369.
3.همان، ص 351.
4.همان، ص 351 ــ 349.
5.همان، ص 391.
6.همان، ج 21، ص 22.