آیا باید شرایط پرورش استعداد کودکان تیزهوش را فراهم کرد؟
خانم جوآن فریمان، پروفسور روانشناسی از انگلستان در یک تحقیق دراز مدت در مورد کودکان تیزهوش به نتایج تعجب آوری رسیده است. این سوال همیشه مطرح بوده که آیا باید کودکان استثنایی از شرایط خاصی برای پرورش استعدادهایشان برخوردار باشند یا نه؟ در این مورد حتی متخصصان اقتصاد و بازرگانی هم اظهارنظر می کنند و از کمبود استعدادهای استثنایی در زمینه اقتصاد و بازرگانی شکایت دارند. پروفسور فریمان تمام زندگی شغلی خودش یعنی ۳۵ سال را به تحقیق در این زمینه اختصاص داده، که آیا کودکان تیزهوش باید از امکانات خاصی برای پرورش استعداد خود برخوردار شوند یا نه؟ این پروفسور روانشناسی طی این تحقیقات طولانی مدت به نتایج تعجب آوری دست یافته، او معتقد است که اغلب کودکان تیزهوش انسان های ناموفقی هستند.
طی این تحقیقات پروفسور فریمان از سال ۱۹۷۴ یک گروه ۲۱۰ نفری از کودکان تیزهوش را طی ۳۰ سال همراهی کرد، در بین آنها نه تنها ریاضیدانان استثنایی بلکه نوابغ هنری هم وجود داشتند. علاقه و توجه پروفسور فریمان مشاهده و بررسی تجربی چگونگی استفاده این کودکان از استعداد فوق العاده خودشان بود. نتیجه تعجب آور این بود که از ۲۱۰ کودک استثنایی فقط شش نفر موفق شدند از استعداد خاص خودشان استفاده کرده و به شغل فوق العاده ای دست یابند که این فقط سه درصد جمعیت کلی می شود.
پس سرنوشت ۲۰۴ نفر بقیه چه شده است؟ چرا آنها نتوانستند از استعداد استثنایی خودشان استفاده کنند؟ به نظر پروفسور فریمان فاکتور های متفاوتی دلیل این عدم موفقیت بوده است که عبارتند از
۱) جاه طلبی زیاد
۲) توجه پیش از حد والدین
۳) فشار زیاد والدین
۴) ضعف شخصیتی (یعنی عدم پشتکار و صبر) و آخرین فاکتور که همان سرنوشت است. کودکان استثنایی معمولا تحت مراقبت های عاطفی شدیدی هستند. انتظار بیش از حد معلمان، کمبود وقت آزاد و عدم امکان بازی های کودکانه، خسته کنندگی ساعات درس و اینکه کودکان تیزهوش همواره به وسیله همکلاسی های معمولی خودشان مورد تمسخر قرار می گیرند و توقع و فشار بیش از حد والدین موجب می شود آنچه که یادگیری آن برای این کودکان شبیه بازی است تبدیل به زجرکشیدن شود. تحقیقات نشان داده که حتی دو کلاس یکی کردن هم یکی از فاکتور های منفی است، زیرا این پرش موجب می شود که کودک دوستان و همکلاسی های خودش را ترک کند و در کلاس جدید به علت اینکه کوچک تر از سایرین است به ندرت دوستی پیدا کند، این به حدی است که این کودکان هنگام بزرگسالی دایم در غم کودکی از دست رفته خود هستند. کودکان تیزهوش استثنایی معمولا در اثر فشار والدین و معلمان نتایج امتحانی خوبی به دست می آورند، ولی سوال این است که، آنها چه شرایط روحی بعدا در دانشگاه و در محل کار خود خواهند داشت؟ پروفسور فریمان در پاسخ به این سوال، سوال دیگری را مطرح می کند: «آیا استعداد فوق العاده وقتی شخص از افسردگی شدید رنج ببرد به او کمکی می کند؟» او می گوید: «تحت فشار قرار دادن کودکان تیزهوش باعث می شود که این افراد به علت کمال گرایی ذاتی فلج شوند، ضمنا تنها معرفی یک کودک به عنوان تیزهوش به دیگران توقع بالایی را ایجاد می کند.» پروفسور فریمان تجربیات تحقیقی خود را در کتابی با عنوان (Gifted Lives) آورده و در آن سرنوشت تعداد زیادی از کودکان استثنایی را نوشته است که تمامی آنها نشان دهنده این است که تیزهوش بودن یک کودک حتما منجر به موفقیت او در بزرگسالی نمی شود. برای مثال یک نابغه ریاضی پسربچه ای است که در هشت سالگی شروع به تحصیلات دانشگاهی خود می کند، او هم بعد از مدتی دانشگاه را ترک می کند و مخارج زندگی خودش را از طریق کار در فست فوت مک دانلد تامین می کند، او تازه در ۲۳ سالگی تصمیم می گیرد دوباره به دانشگاه باز گردد و دنباله تحصیلش را ادامه دهد.
در اینجا آدم از خودش سوال می کند که واقعا یک بچه هشت ساله هر چقدر هم نابغه باشد در دانشگاه و بین بزرگسالان چه می کند؟ او هنوز روحا یک بچه هشت ساله است که خارج از محیط علمی یک کودک است و نیاز به بازی و شیطنت های کودکانه دارد. پروفسور فریمان در مصاحبه ای که با مجله روانشناسی امروز داشته، در مورد نتیجه تحقیق ۳۰ ساله خودش تاکید فراوان به این نکته می کند، که «کودکان تیزهوش همانند سایر افراد، انسان هایی کاملا نرمال با احساسات و عواطف انسانی هستند.» ولی متاسفانه آنها تحت فشار زیاد و توقع و انتظار بیش از حد اطرافیان قرار می گیرند و معمولا دیگران آنان را انسان هایی عجیب، غیرعادی و غمگین تصور می کنند، در حالی که آنچه که آنها بیش از همه به آن نیاز دارند، پذیرش این است که آنها هم انسان هایی کاملا نرمال هستند و باید به آنها شانس و اجازه داده شود که آزادانه استعداد های خودشان را پرورش دهند. البته والدین کودکان تیزهوش باید به موقع امکانات مناسب برای پرورش نبوغ فرزندشان را فراهم نموده و از او حمایت و پشتیبانی کنند، اما نباید با او رفتار متفاوتی داشته باشند.
بدون حمایت و پشتیبانی والدین کودکان استثنایی توانایی های خودشان را نادیده می گیرند تا جلب توجه نکنند. در اینجا این سوال پیش می آید، که چگونه می توان نبوغ کودکان را تشخیص داد؟ در این مورد پروفسور فریمان می گوید: «بهره هوشی بالا به تنهایی نشانه نبوغ نیست، بلکه باید کیفیت نبوغ را شناخت که متاسفانه این کیفیت قابل اندازه گیری نیست. اما مشخصات آن عبارتند از: کنجکاوی، نیاز فراوان به نوآوری و تلاش برای تغییر یا بهبود قوانین برای مثال تغییر یا بهبود روش بازی و...»
منبع:www.aftabir.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت : mohamadaminsh
طی این تحقیقات پروفسور فریمان از سال ۱۹۷۴ یک گروه ۲۱۰ نفری از کودکان تیزهوش را طی ۳۰ سال همراهی کرد، در بین آنها نه تنها ریاضیدانان استثنایی بلکه نوابغ هنری هم وجود داشتند. علاقه و توجه پروفسور فریمان مشاهده و بررسی تجربی چگونگی استفاده این کودکان از استعداد فوق العاده خودشان بود. نتیجه تعجب آور این بود که از ۲۱۰ کودک استثنایی فقط شش نفر موفق شدند از استعداد خاص خودشان استفاده کرده و به شغل فوق العاده ای دست یابند که این فقط سه درصد جمعیت کلی می شود.
پس سرنوشت ۲۰۴ نفر بقیه چه شده است؟ چرا آنها نتوانستند از استعداد استثنایی خودشان استفاده کنند؟ به نظر پروفسور فریمان فاکتور های متفاوتی دلیل این عدم موفقیت بوده است که عبارتند از
۱) جاه طلبی زیاد
۲) توجه پیش از حد والدین
۳) فشار زیاد والدین
۴) ضعف شخصیتی (یعنی عدم پشتکار و صبر) و آخرین فاکتور که همان سرنوشت است. کودکان استثنایی معمولا تحت مراقبت های عاطفی شدیدی هستند. انتظار بیش از حد معلمان، کمبود وقت آزاد و عدم امکان بازی های کودکانه، خسته کنندگی ساعات درس و اینکه کودکان تیزهوش همواره به وسیله همکلاسی های معمولی خودشان مورد تمسخر قرار می گیرند و توقع و فشار بیش از حد والدین موجب می شود آنچه که یادگیری آن برای این کودکان شبیه بازی است تبدیل به زجرکشیدن شود. تحقیقات نشان داده که حتی دو کلاس یکی کردن هم یکی از فاکتور های منفی است، زیرا این پرش موجب می شود که کودک دوستان و همکلاسی های خودش را ترک کند و در کلاس جدید به علت اینکه کوچک تر از سایرین است به ندرت دوستی پیدا کند، این به حدی است که این کودکان هنگام بزرگسالی دایم در غم کودکی از دست رفته خود هستند. کودکان تیزهوش استثنایی معمولا در اثر فشار والدین و معلمان نتایج امتحانی خوبی به دست می آورند، ولی سوال این است که، آنها چه شرایط روحی بعدا در دانشگاه و در محل کار خود خواهند داشت؟ پروفسور فریمان در پاسخ به این سوال، سوال دیگری را مطرح می کند: «آیا استعداد فوق العاده وقتی شخص از افسردگی شدید رنج ببرد به او کمکی می کند؟» او می گوید: «تحت فشار قرار دادن کودکان تیزهوش باعث می شود که این افراد به علت کمال گرایی ذاتی فلج شوند، ضمنا تنها معرفی یک کودک به عنوان تیزهوش به دیگران توقع بالایی را ایجاد می کند.» پروفسور فریمان تجربیات تحقیقی خود را در کتابی با عنوان (Gifted Lives) آورده و در آن سرنوشت تعداد زیادی از کودکان استثنایی را نوشته است که تمامی آنها نشان دهنده این است که تیزهوش بودن یک کودک حتما منجر به موفقیت او در بزرگسالی نمی شود. برای مثال یک نابغه ریاضی پسربچه ای است که در هشت سالگی شروع به تحصیلات دانشگاهی خود می کند، او هم بعد از مدتی دانشگاه را ترک می کند و مخارج زندگی خودش را از طریق کار در فست فوت مک دانلد تامین می کند، او تازه در ۲۳ سالگی تصمیم می گیرد دوباره به دانشگاه باز گردد و دنباله تحصیلش را ادامه دهد.
در اینجا آدم از خودش سوال می کند که واقعا یک بچه هشت ساله هر چقدر هم نابغه باشد در دانشگاه و بین بزرگسالان چه می کند؟ او هنوز روحا یک بچه هشت ساله است که خارج از محیط علمی یک کودک است و نیاز به بازی و شیطنت های کودکانه دارد. پروفسور فریمان در مصاحبه ای که با مجله روانشناسی امروز داشته، در مورد نتیجه تحقیق ۳۰ ساله خودش تاکید فراوان به این نکته می کند، که «کودکان تیزهوش همانند سایر افراد، انسان هایی کاملا نرمال با احساسات و عواطف انسانی هستند.» ولی متاسفانه آنها تحت فشار زیاد و توقع و انتظار بیش از حد اطرافیان قرار می گیرند و معمولا دیگران آنان را انسان هایی عجیب، غیرعادی و غمگین تصور می کنند، در حالی که آنچه که آنها بیش از همه به آن نیاز دارند، پذیرش این است که آنها هم انسان هایی کاملا نرمال هستند و باید به آنها شانس و اجازه داده شود که آزادانه استعداد های خودشان را پرورش دهند. البته والدین کودکان تیزهوش باید به موقع امکانات مناسب برای پرورش نبوغ فرزندشان را فراهم نموده و از او حمایت و پشتیبانی کنند، اما نباید با او رفتار متفاوتی داشته باشند.
بدون حمایت و پشتیبانی والدین کودکان استثنایی توانایی های خودشان را نادیده می گیرند تا جلب توجه نکنند. در اینجا این سوال پیش می آید، که چگونه می توان نبوغ کودکان را تشخیص داد؟ در این مورد پروفسور فریمان می گوید: «بهره هوشی بالا به تنهایی نشانه نبوغ نیست، بلکه باید کیفیت نبوغ را شناخت که متاسفانه این کیفیت قابل اندازه گیری نیست. اما مشخصات آن عبارتند از: کنجکاوی، نیاز فراوان به نوآوری و تلاش برای تغییر یا بهبود قوانین برای مثال تغییر یا بهبود روش بازی و...»
منبع:www.aftabir.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت : mohamadaminsh
/ج