شيوه هاي امير بيان درخلق تصاوير زنده وبديع (3)

وصف درادبيان ابزاري بسيار مهم ونقش آفرين است، تا آنجا که در باره آن گفته اند: «قسمت اعظم بار هر اثر ادبي بردوش توصيف است وتصويرگري خود زير مجموعه توصيف ومقوم آن به شمار مي آيد».
شنبه، 22 مرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شيوه هاي امير بيان درخلق تصاوير زنده وبديع (3)

شيوه هاي امير بيان درخلق تصاوير زنده وبديع (3)
شيوه هاي امير بيان درخلق تصاوير زنده وبديع (3)


 

نويسنده: دکتر حميد محمد قاسمي (1)




 

3. تصوير پردازي با توصيفات دقيق
 

وصف درادبيان ابزاري بسيار مهم ونقش آفرين است، تا آنجا که در باره آن گفته اند: «قسمت اعظم بار هر اثر ادبي بردوش توصيف است وتصويرگري خود زير مجموعه توصيف ومقوم آن به شمار مي آيد».
توصيف دقيق هر چيز حاصل انديشه ونگاه دقيق وعميق در آن است. از همين روست که توصيفات دقيق وهمه جانبه وترسيم جزئيات يک موضوع از خلاقيت وفراست ونبوغ نويسنده يا گوينده پرده برمي دارد.
نگاه دقيق وموشکافانه از ويژگيهاي مشترک دانشمندان و نوابغ است.يعني آنان آنچه ديگران به سادگي از کنارش مي گذرند زير ذره بين انديشه خود قرار مي دهند وبا تحليل و توصيف دقيق آن همگان را متوجه خلقت شگفت واسرار آميز آن پديده مي کنند.
يکي از ويژگيهاي ممتاز علي (ع) نيز خلاقيت آن حضرت درتوصيف دقيق پديده ها وموضوعات گوناگون است، چنانکه وقتي حضرتش را در مقام توصيف چيزي مشاهده مي کنيم، گويي با محققي درعلوم تجربي يا متفکري درحوزه علوم انساني مواجهيم که با نگاه ژرف انديش خود به عمق حقايق نقب مي زند وتمام ابعاد موضوع را بررسي و زواياي نامکشوف آن را به دقت تبيين مي کند. چنانکه اشاره کرديم، اين ويژگي مرهوم انديشه ونگاه دقيق وعميق امام علي (ع) است. آن حضرت در توصيف از اين نگاه محققاله وشاعرانه به مثابه ابزاري براي معرفي اسرار آفرينش و شناساندن پديد آورنده آن بهره مي جويد ومي کوشد هر ورقي را دفتري براي معرفت کردگار قرار دهد . تا نگاهها به آن سوي جهان آفرينش معطوف شود.
آن حضرت گاه با توصيف نغز شگفتيها وزيباييهاي آفرينش تصاويري بديع مي آفريند، از جمله درآنجا که به تشريح دقيق زيباييهاي طاووس،يا شگفتيهاي خفاش ومورچه ومانند آنها پرداخته يا از آفرينش حيرت آور آسمان و زمين، آب و خاک، ابر و باد، وديگر پديده هاي جهان ياد کرده است.
افزون برهمه اينها، امام (ع) توصيفات دقيقي از امور معنوي و حالات روحي و حقايق غيبي دارد؛ مثلا، هنگامي که امام (ع) به توصيف فرشتگان وترسيم سيماي پاک آنان مي پردازد، حالات و وظايف واصناف واوصاف آنان، سيرت وصورتشان ، وشناخت و شيفتگي آنها را خداوند چنان دقيق وجامع توصيف کرده است که به گفته اين ابي الحديد چنين حقايقي با اين توصيفا ت دقيق هرگز نزد هيچ يک از اصحاب پيامبر (ص) شناخته نبود. آنچه آنان دراين باره مي دانستند تنها اجمالي از ويژگيهاي فرشتگان بود که از قرآن کريم شنيده بودند، آن هم نه به اين تفصيل ونه به اين سبک و سياق (ابن ابي الحديد، همان، ج6، ص 425).
نمونه ديگر توصيفات جامع امام (ع) از دنيا و ويژگيها وحالات آن است که حقيقتاً بعد از قرآن درهيچ جا نمي توان تصاويري به وضوح وجامعيت وصحت آن سراغ گرفت.

4. تصوير پردازي به شيوه گفتگو
 

يکي از شيوه هاي کار آمد در تصوير پردازي صحنه ها و تجسم مفاهيم روش گفتگوست که تأثير بسزايي دربرانگيختن عواطف مخاطبان وايجاد کششهاي روحي در آنان دارد.
اساساً شخص، درگفتگو با ديگران يا با خود، آن انگيزه ها، تمايلات شخصي، کشمکشها، يا آرامش خود را نشان مي دهد که در روايت يا شرح رخدادها نمي تواند (البستاني، 1371، ص 203).
همچنين ، اين شيوه با به نطق درآوردن موجودات بي جان نقش موثري درحيات بخشيدن به آنها دارد، چنانکه مي توان جمادات را در کسوت انساني مشاهده کرد که ماهيتش را با سخنانش برما هويدا مي کند.
يکي ديگر از جلوه گاههاي زيبايي سخن امام (ع) گفتگوهايي است که مفاهيم و حقايق در قالب آنهاجان مي گيرند. دراينجا ، نمونه هايي از اين گفتگوها را پيش مي نهيم.
- در تصوير پردازي علي(ع) از پارسايي او را مشاهده مي کنيم که دنيا را مانند انسان خطاب مي کند وبه زباني عتاب آلود با او چنين مي گويد:
اي دنيا! از من دور شو. مهارت را برپشت تو نهادم واز چنگالهاي تو رهايي يافتم واز دامهاي تو نجات يافته و از لغزشگاههايت دوري گزيده ام... اي دنيا؛ به خدا سوگند، اگر شخصي ديدني بودي وقالب حس کردني داشتي، حدود الهي را بر تو جاري مي کردم، به جهت بندگاني که با آرزوهايت فريب دادي وملتهايي که به هلاکت افکندي.. از برابر ديدگانم دور شو.سوگند به خدا، رام تونگردم که خوارم سازي ومهارم را به دست تو ندهم که هر کجا خواهي مرا بکشاني...(دشتي، همان، نامه 45، ص 557).
- امام (ع) درتصويري ديگر دنيا را در نقش زن عشوه گري که مي کوشد دل علي (ع) را به دست آورد خطاب مي کند وبر سرش فرياد بر مي آورد.
اي دنيا! اي دنيا! از من دورشو، ايا براي من خود نمايي مي کني يا شيفته من شده اي تا روزي در دل من جاي گيري؟ هرگز مباد (همان، حکمت 77، ص 639).
وآنگاه دست رد به سينه او مي زند وبراي هميشه او را از خانه دل خويش بيرون مي کند:
غير مرا بفريب که مرا در تو هيچ نيازي نيست، تو را سه طلاق کرده ام تا بازگشتي نباشد (همانجا).
- درنمونه هايي چند، شاهد آنيم که امام (ع) برخي بلاد را شخصيت انساني مي بخشد و با آنها به گفتگو مي پردازد .گاه تير نفرينش را به سوي آنها نشانه مي رود وگاه شلاق ملامتش را بر پيکر شان مي نوازد؛ از جمله، خطاب به کوفه مي فرمايد:
اي کوفه! اگر فقط تو [سرمايه من در برابر دشمن] براي من باشي، آن هم برابر اين همه مصيبتها وطوفانها چهره ات زشت باد [واي کاش توهم نبودي] (همان، خطبه 25، ص71).
وبصره را مورد عتاب وخطاب قرار مي دهد:
دراين هنگام، واي بر تو اي بصره! از سپاهي، که نشانه خشم وانتقام الهي است ، بي گرد وغبار و صدايي به تو حمله خواهند کرد، وچه زود ساکنانت به مرگ سرخ و گرسنگي غبار آلود دچار مي شوند(همان، خطبه 102، ص 191- 190).

5. تصويرپردازي در رويا رويي صحنه ها با يکديگر
 

سرشت انسان به گونه اي است که اشيا را از راه مقايسه با هم ومقايسه با نقطه مقابلشان مي شناسد واگر نقطه مقابل نباشد ، نمي تواند آنها را بشناسد گرچه درکمال ظهور باشند؛ مثل نور وظلمت ، علم وجهل، وقدرت وعجز، خير وشر، حرکت وسکون، حدوث وقدم، فنا وابديت (مطهري، 1361،ص241).
رويارويي صحنه ها تأثير عميقي درمخاطب دارد وبديهي است ارائه يک صحنه در مجالي خاص نمي تواند همان تأثيري را بگذارد که در رويا رويي آن با صحنه مقابلش پديد مي آيد. افزون براين، رويا رويي صحنه ها اين فرصت را به مخاطب مي دهد تا با شناخت هر دو طرف ومقايسه آنها، يکي را انتخاب کند (باطاهر، 1420ق ، ص 217).
دراينجا، برخي تصوير نهج البلاغه را که با رويا رويي صحنه ها شکل گرفته اند نمونه مي آوريم.
- تصوير نتايج پرهيزگاري وبي بند وباري براي انسان:
بندگان خدا! بدانيد که تقوي دژي محکم و شکست ناپذير است [که ساکنان خود را از گزند عذاب دنيا وآخرت حفظ مي کند]، اما هرزگي وگناه خانه اي در حال فرو ريختن و خوار کننده است که از ساکنان خود دفاع نخواهد کرد (دشتي، همان، خطبه 157، ص 293).
- درتصويري ديگر، اين دو مفهوم چنين درمقابل هم قرار گرفته اند:
آگاه باشيد همانا گناهان چون مرکبهاي بدرفتارند که سواران خود [گناهکاران] را عنان رها شده در آتش دوزخ مي اندازند. اما تقوي چونان مرکبهاي فرمانبرداري اند که سواران خود را عنان بردست، وارد بهشت جاويدان ميکنند (همان، خطبه 16، ص 59).
آگاه باشيد! پرهيزگاري همانند مرکبهاي راهوار است که اهلش بر آنها سوار مي شوند وزمام آنها به دستشان سپارده مي شود تا آنان را به بهشت جاويدان برسانند(همان، خطبه 16، ص59).
- تصوير حالت راستگويان و دروغگويان:
راستگو در راه نجات وبزرگواري است.اما دروغگو بر لب پرتگاه هلاکت و خواري (همان، خطبه 86، ص 145).
- تصوير سرنوشت متفاوت هدايت يافتگان و گمراهان:
مردم! آن کس که از راه آشکار برودبه آب مي رسد وهرکس از راه راست منحرف شود[دربيابان بي نشان] سرگردان خواهد شد[واز تشنگي خواهد مرد] همان، خطبه 201، ص 423).
- تصوير رويا رويي مؤمن ومنافق:
اگر با اين شمشيرم بر بيني مؤمن بزنم که مرا دشمن بدارد، دشمن نخواهد داشت واگر تمام دنيا را در گلوي منافق بريزم که مرا دوست بدارد ، دوست نخواهد داشت...(همان ، حکمت 45، ص 639).
- تصوير رويا رويي حق وباطل:
حق سنگي اما گواراست وباطل سبک اما کشنده (همان، حکمت 376، ص 721).

6. تصوير پردازي به روش نمايش دادن
 

جاي ترديد نيست که ارائه مصاديق عيني نقش شاياني در فهم معاني ايفا مي کند و نيروي مضاعفي را براي دريافت مفاهيم به مخاطب مي دهد.
مهم ترين حسن اين روش روش آموزش به کمک اشياي واقعي وحقيقي است ضمنا نبايد فراموش کرد که براي استفاده از روش نمايش دادن ناچار به استفاده از روش سخنراني (وکلاس) نيز هستيم (صفوي، 1374،ص288).
چند نمونه از بکار گيري روش نمايش دادن را در بيان امام (ع) مشاهده مي کنيم:
- علي (ع) به همراه جمعي از ياران خود از راهي مي گذشت که چشمانش به مزبله اي افتاد. آن حضرت فرصت را مغتنم شمارد ودرسي زنده به پيروانش آموخت و فرمود:
اين [کثافات وآلودگيها] همان چيزي است که ديروز بر سر آن رقابت مي کرديد (همان، حکمت 195، ص 671).
ومطابق نقل ديگري فرمود:
اين همان است که بخيلان به آن بخل مي ورزند (همانجا).
امام (ع) با اين شيوه زنده تلاشهاي بيهوده انسانهاي طماع را براي چيزي، که چند صباح بعد زوالش را به چشم مشاهده مي کنندوحتي از ديدن آن اظهار انزجار مي کنند، مجسم کرده است.
- دراين صحنه، مشاهده مي کنيم که امام (ع) براي برحذر داشتن مسلمانان از نشر شايعات و بي اعتنايي به سخنان بي اساس درسخن خود از روش نمايش دادن بهره مي جويد آن حضرت مي فرمايد:
بدانيد که ميان حق وباطل جز از چهار انگشت فاصله نيست (همان، خطبه 141، ص 261).
و وقتي يکي از حاضران از امام (ع) تفسير اين سخن را مي پرسد، امام (ع) انگشتان خود را جمع مي کند وميان گوش وچشم (درکنار صورتش) قرار مي دهد ومي فرمايد:
باطل آن است که بگويي «شنيدم» وحق آن است که بگويي «ديدم» (همانجا).
- درجاي ديگر، امام (ع)، پس از آنکه مسلمان را از خطر تفرقه وتکروي برحذر مي دارد، هشدار خود را چنين به نمايش مي گذارد:
آگاه باشيد! هرکس مردم را به اين شعار [تفرقه و جدايي] دعوت کند او را بکشيد، هرچند زير عمامه من باشد (همان، خطبه 127، ص 241).

نتيجه
 

از آنچه سخن رفت مي توان دريافت که امام گاه با کلمات و جملاتي چند و روشهاي متنوع تصاوير خيره کننده وروح پروري آفريده است که ديده انديشه و خيال آدمي را مي نوازد واز قدرت ذهن وزبان مبدع اين همه زيبايي و شگفتي پرده برمي دارد.

پي‌نوشت‌ها:
 

1- استاد يار دانشگاه آزاد اسلامي واحد ساري
 

منابع
ابن ابي الحديد، عزالدين ابوحامد(1965)، شرح نهج البلاغه، الطبعه الثانيه، دار احياء التراث العربي، بيروت.
ابن اثير، ضياء الدين (1379ق)، المثل السائر في ادب الکاتب والشاعر ، مطبعه نهضه مصر، قاهره.
ابن الاثير، مجدالدين ابي السعادات (1364)، النهايه في غريب الحديث ، چ4، مؤسسه اسماعيليان ، قم.
ابن ميثم (1362)، شرح نهج البلاغه، چ2، دفتر نشر الکتاب، بي جا.
امين مصطفي والجارم علي (1389ق)، البلاغه الواضحه، دارالمعارف، مصر.
باطاهر، ابي عيسي(1340ق)، المقابله في القرآن، دار عمار، عمان.
البستاني، محمود (1371)، اسلام و هنر ، ترجمه حسين صابري، بنياد پژوهشهاي اسلامي، مشهد.
جرجاني، عبدالقاهر (1402ق)، اسرارالبلاغه في علم البيان ، دارالمعرفه، بيروت .
جرداق ، جورج (1417ق) روائع نهج البلاغه، مرکز الغدير للدراسات الاسلاميه بي جا.
جوهري، اسماعلي بن حماد(1407ق)، الصحاح، الطبعه الرابعه ، دارالعلم للملايين، بيروت.
حسن ، عبدالقاهر(1405ق)، القرآن والصوره البيانيه، بي نا، بيروت.
الحسيني ، سيد جعفر (1413ق)، اساليب البيان في القرآن، مؤسسه الطباعه والنشر،تهران.
حسيني شيرازي، سيد محمد (بي تا)، توضيح نهج البلاغه ، دار تراث الشيعه ، تهران.
سيد رضي، ابوالحسن محمد بن الحسين (1330ش)، تلخيص البيان في مجازات القرآن، ترجمه سيد محمد باقر سبزواري ، انتشارات دانشگاه تهران، تهران.
شميسا، سيروس (1370)،معاني وبيان، دانشگاه پيام نور، تهران.
دشتي ، محمد (1379)، ترجمه البلاغه ، چ3، دفتر نشر الهادي ، قم.
صفوي ، امام الله (1374)، کليات روشها و فنون تدريس ، چ5، انتشارات معاصر، تهران.
علي الصغير، محمد حسين (1420ق)، اصول البيان العربي في ضوء القرآن الکريم ، دارالمورخ العربي ، بيروت.
معين، محمد (1360)، فرهنگ فارسي، چ4، انتشارات امير کبير، تهران.
مطهري، مرتضي (1361)، بيشت گفتار، انتشارات صدرا، چاپ هشتم، قم.
مکارم شيرازي، ناصر (1375)، پيام امام، دارالکتب الاسلاميه ، تهران.
ياسوف، احمد (2006)، الصوره الفنيه في الحديث النوبي الشريف، دارالمکتبي، دمشق.
نشريه النهج شماره 27و 28




 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط