خونخواهي آب

جاده و اسب، مهياست؛ بيا تا برويم کربلا، منتظر ماست؛ بيا تا برويم ايستاده ست، به تفسير قيامت، زينب - آن سوي واقعه پيداست؛ بيا تا برويم ! خاک، در خون خدا، مي شکفد؛ مي بالد : آسمان، غرق تماشاست؛ بيا تا برويم. تيغ - در معرکه - مي افتد و، بر مي خيزد : رقص شمشير، چه زيباست ! بيا تا برويم
چهارشنبه، 16 شهريور 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خونخواهي آب

خونخواهي آب
خونخواهي آب


 

نويسنده:ابوالقاسم حسينجاني



 

جاده و اسب، مهياست؛ بيا تا برويم
کربلا، منتظر ماست؛ بيا تا برويم

ايستاده ست، به تفسير قيامت، زينب -
آن سوي واقعه پيداست؛ بيا تا برويم !

خاک، در خون خدا، مي شکفد؛ مي بالد :
آسمان، غرق تماشاست؛ بيا تا برويم.

تيغ - در معرکه - مي افتد و، بر مي خيزد :
رقص شمشير، چه زيباست ! بيا تا برويم

از سراشيبي ترديد، اگر برگرديم -
عرش، زير قدم ماست؛ بيا تا برويم

دست عباس، به خونخواهي آب، آمده است :
آتش معرکه، بر پاست؛ بيا تا برويم !

زره از موج بپوشيم و، روا از توفان
راه ما، از دل درياست؛ بيا تا برويم

کاش، اي کاش ! که دنياي عطش مي فهميد :
آب، مهريه ي زهراست؛ بيا تا برويم.
***
چيزي، از راه، نمانده ست؛ چرا برگرديم ؟!
آخر راه، همين جاست؛
بيا تا برويم !
فرصتي باشد اگر
-باز - در اين آمد و، رفت
تا همين امشب و، فرداست؛
بيا تا برويم !
 

منبع:نشريه موعود نوجوان، شماره 26.




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط