اخلاق و رسانه (1)

ارتباط ميان اخلاق و رسانه و نحوه تعامل آنها ازجمله موضوعات محوري است که در چند دهه اخير اذهان محققان را به خود معطوف داشته است. امروزه تعامل ميان اين دو واقعيت، دو متن، دو نهاد و دو عنصر فرهنگي و تکنولوژيکي، دست مايه بررسيهاي علمي و تأمّلات محققانه واقع شده و نقطه تلاقي اين دو، از منظرهايث گوناگون جامعه
پنجشنبه، 17 شهريور 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اخلاق و رسانه (1)

اخلاق و رسانه (1)
اخلاق و رسانه (1)


 

نويسنده:محمد فولادي *




 

چکيده
 

ارتباط ميان اخلاق و رسانه و نحوه تعامل آنها ازجمله موضوعات محوري است که در چند دهه اخير اذهان محققان را به خود معطوف داشته است. امروزه تعامل ميان اين دو واقعيت، دو متن، دو نهاد و دو عنصر فرهنگي و تکنولوژيکي، دست مايه بررسيهاي علمي و تأمّلات محققانه واقع شده و نقطه تلاقي اين دو، از منظرهايث گوناگون جامعه شناسي، جامعه شناسي و دانش ارتباطات، اخلاق، فرهنگ و ...مورد بحث و مداقّه قرار گرفته است. اين تعامل، باچرخه سوم يعني «فرهنگ» نيز رابطه دارد. در واقع، فرهنگ بستر وقوع انواع ارتباط، ازجمله ارتباط اخلاق و رسانه است. دو مفهوم ترکيبي پر بسامد «اخلاق رسانه اي» و «رسانه اخلاقي» از رهگذر توجه به نحوه تعامل اخلاق و رسانه پديد آمده اند.
اين مقال با رويکرد تحليلي، نظري به بررسي اخلاقي رسانه و چگونگي تعامل آن دو مي پردازد.
کليد واژه ها: اخلاق، رسانه، رسانه اخلاقي، اخلاق رسانه، وظايف اخلاقي.

پيش درآمد
 

«اخلاق» در حوزه رسانه ها، به ويژه اخلاق رسانه اي ازجمله موضوعاتي است که در محيط هاي علمي ما چندان مورد بحث عالمانه ودستمايه تحقيق روشمند قرار نگرفته است. اين نکته در انتشار مقالات و کتاب ها به روشني مشاهده مي شود. در حالي که، اخلاق رسانه مي تواند در ابعاد وسيعي گسترش پيدا کند، به گونه اي که همه رفتارهاي فردي و جمعي و همه رسانه هاي سمعي، بصري و مکتوب را پوشش دهد. اين پوشش وسيع، به خوبي اهميت و ضرورت پرداختن بيشتر به موضوع را نشان مي دهد.
اخلاق رسانه اي، حوزه اي فرعي از اخلاق عملي است وخود عناوين و بخش هاي متعددي مثل اخلاق روزنامه نگاري، اخلاق رسانه هاي سمعي و بصري، اخلاق در محتواي فيلم، اخلاق در نمايش تئاتري، اخلاق در نقاشي و هنرهاي تصويري، اخلاق در تأليف و انتشار کتاب و اخلاق در فضاي مجازي (اينترنت) و ...را در بر ميگيرد.
در باب تعامل اخلاق ورسانه، کمتر آثار معتبر و يا معتنابهي مي توان يافت. در واقع، فقر منابع در اين زمينه موجب شده است که نتوان قواعد اخلاقي و معيارهايي در باب اخلاق ارائه نمود که رسانه هاي ارتباط جمعي بدان پايبند باشند. مراد ازمعيارهاي اخلاقي، اصول اخلاقي و ضرورت اجراي آن، رعايت موازين اخلاقي، اعتمادسازي بين حکومت، شهروندان و مخاطبان رسانه ها و انجام بهتر فعاليت هاي حرفه اي، وپايبندي شهروندان به اخلاق عمومي و اجتماعي از يک سو، و پايبندي ارباب رسانه ها به اخلاق و نهادينه شدن اخلاق در رسانه ها از سوي ديگر است. تبيين اخلاقِ رسانه و جايگاه بايسته اخلاق در رسانه، گامي اساسي است که از يک سو، وظيفه ارباب رسانه ها و از سوي ديگر، وظيفه نظام سياسي را در اشاعه اخلاق در رسانه ها و پايبندي آنان به اخلاق اجتماعي را نشان مي دهد. اين مهم مي تواند مبناي درست تعامل و اخلاق و رسانه باشد.
امروز تبيين و تدوين اخلاق حرفه اي و جايگاه بايسته اخلاق در رسانه يک ضرورت بي ترديد جامعه ماست. اين کار، در محدوده اخلاق کاربردي، جامعه شناسي ارتباط جمعي، تا حدي به فقه، اخلاق و تا اندازه اي به فلسفه ي اخلاق، دانش ارتباطات و علوم وابسته باز مي گردد.

مفهوم شناسي بحث
 

1.اخلاق
 

اخلاق درلغت
 

غرايز، ملکات و صفات باطني انسان «اخلاق» ناميده مي شود و به رفتاري که از اين خلقيات
ناشي مي شود نيز «اخلاق» يا رفتاري «اخلاقي» مي گويند. در يک تعريف کلي، «اخلاق» آن سلسله صفاتي است که در نفس و روح انسان، ثابت و ريشه دار است و منشأ صدور کارهاي «نيک» يا «بد» مي باشد. راغب اصفهاني درباره اين واژه مي نويسد: «خَلق و خُلق، در اصل يکي هستند، اما «خَلق» به هيأت، شکل و صورت هايي که باچشم درک مي شود، اختصاص يافته و خُلق به قوا و سجايايي که با بصيرت درک مي شود، مختص شده است»(1) از مجموع سخنان لغويان بر مي آيد که «خُلق» صفت و کيفيت دروني ثابت در نفس انسان است. همچنين اخلاق، که مفرد آن «خُلق» و «خُلُق» مي باشد، در لغت به معناي سرشت، سجيّه و طبيعت به کار رفته است.(2)
بنابراين، مفهوم اخلاق در لغت چندان اختلافي نيست، سرشت، سجيّه يا طبيعت، همگي حکايت ازيک امر نفساني در انسان مي کند که بر آن «خُلق» اطلاق مي شود. منظور ملکه يا هئيت نفساني است. در نگاهي ديگر، واژه «اخلاق»، براي مشخص کردن معيارهاي «رفتار نيک» به کار مي رود... .عمل اخلاقي به طور صريح يا غير صريح، مجموعه اي از هنجارهاي مشترک و مناسب را مورد ارجاع و استناد قرار مي دهد.(3) از اين رو، بايد گفت: اخلاق مجموعه صفات روحي و باطني انسان است و گاه به بعضي از اعمال و رفتاري که ازخلقيات دروني انسان ناشي مي شود، نيز اخلاق گفته مي شود. «اخلاق» را از طريق اثار آن مي توان چنين تعريف کرد: «گاه فعلي که از انسان سر مي زند، شکل مستمري ندارد؛ ولي هنگامي که کاري بطور مستمر از کسي سر مي زند؛ مانند کمک به همنوعان، اين عمل، يک ريشه دروني و باطني در اعماق جان و روح او دارد، آن ريشه را خلق و اخلاق مي نامند. از اين رو، ابن مسکويه در کتاب «تهذيب الاخلاق و تطهير الاعراق»، مي گويد: «خلق همان حالت نفساني است که انسان را به انجام کارهايي دعوت مي کند، بي انکه نياز به تفکر و انديشه داشته باشد.»(4) فيض کاشاني نيز مي گويد: «بدان که خوي عبارت است از هيئتي استوار با نفس که افعال به آساني و بدون نياز به فکر و انديشه از آن صادر مي شود.»(5) از اين رو، اخلاق را به دو بخش تقسيم مي کنند: «ملکاتي که سرچشمه پديد آمدن کارهاي نيکو است و اخلاق خوب که «ملکات فضيله» ناميده مي شود، و آنهايي که منشأ اعمال بد است و به آن اخلاق بد و «ملکات رذيله» مي گويند.

اخلاق در اصطلاح
 

در اصطلاح مي توان اخلاق را چنين تعريف کرد: اخلاق علمي است که از ملکات، صفات خوب، بد، ريشه ها و آثار آن سخن مي گويد. به عبارت ديگر، سرچشمه هاي اکتساب اين صفات نيک و
راه مبارزه با صفات بد و آثار هر يک را در فرد و جامعه مورد بررسي قرار مي دهد. بنابراين، اخلاق در اصطلاح، در حوزه هاي گوناگوني از علوم مطرح شده و تعاريف گوناگوني از آن ارائه شده است. اما اجمالاً، علماي اخلاق معمولاً «خُلق» را اين گونه تعريف کرده اند: «ملکه نفساني که افعال از آن به آساني صادر مي شود.»(6) آيت الله مصباح، اين تعريف را کامل ندانسته، معتقدند: «موضوع علم اخلاق، اعم از ملکات نفساني که فلاسفه اخلاق تا کنون بر آن تاکيد داشته اند، بوده و شامل همه کارهاي اختياري انسان مي شود که ارزشي است؛ يعني متصف به خوب و بد بوده و مي تواند براي نفس کمالي را فراهم آورد و يا موجب رذيلت و نقصي در نفس شود.»(7)
آيت الله جوادي آملي نيز اخلاق را اين گونه تعريف مي کنند: «اخلاق، عبارت از ملکات و هيئت هاي نفساني است که اگر نفس به آن متصف شود، به سهولت کاري را انجام مي دهد. همان طور که صاحبان صنعت ها و حرفه ها به سهولت کار خود را انجام مي دهند، صاحبان ملکات فاضله و رذيله هم به سهولت کارخوب يا بد مي کنند. پس اخلاق عبارت از ملکات نفساني و هيئات روحي است که باعث مي شودکارها، زشت يا زيبا، به آساني از نفس متخلق به اخلاق خاص، نشأت گيرد.»(8)
حاصل آنکه، علم اخلاق عبارت است از: فني که پيرامون ملکات انساني بحث مي کند؛ ملکاتي که مربوط به قواي نباتي و حيواني و انساني اوست. با اين هدف که، فضائل آنها را از رذائلش جدا سازد و معلوم کند کداميک از ملکات نفساني، انسان خوب و فضيلت ومايه کمال اوست، و کداميک بد و رذايله و مايه نقص اوست تاآدمي پس از شناسايي آنها، خود را با فضائل بيارايد، و از رذائل دور کند. در نتيجه، اعمال نيکي که مقتضاي فضائل دروني است، انجام دهد تا در اجتماع انساني ستايش عموم و ثناي جميل جامعه را به خود جلب نموده، سعادت علمي و عملي خود را به کمال برساند.(9)
از آنچه بيان شد، سه تعريف اصطلاحي براي اخلاق به دست مي آيد:
1.ملکات راسخه در نفس انساني: اين تعريف شامل فضائل و رذايل هر دو مي شود. البته صفاتي که در نفس انساني رسوخ کرده و به اصطلاح، به صورت ملکه درآمده باشد.
2.صفات و ملکات نيک و پسنديده «فضائل اخلاقي»: اخلاق فقط بر فضائل اطلاق مي شود. کارهاي ناپسند، ضد اخلاقي هستند.
3.مطلق صفات نفساني: مطلق صفات نفساني در قلمرو اخلاق قرار مي گيرند، خواه به صورت پايدار باشد، ملکه و يا به صورت ناپايدار «حال» باشد. استاد مصباح در اين زمينه
مي نويسد: «موضوع اخلاق اعم از ملکات نفساني است که تاکنون فلاسفه اخلاق بر آن تأکيد داشته اند، بلکه اخلاق همه کارهاي ارزشي ايشان که متصف به خوب و بد مي شوند و مي توانند موجب پيدايش کمال و يا نقصي در نفس شوند. اينها همگي در قلمرو اخلاق قرار مي گيرند. در نتيجه، مي توان گفت که اخلاق شامل همه ملکات، حالات نفساني و افعالي است که رنگ ارزشي دارند.(10)
حاصل آنکه، مراد از اخلاق در اينجا، نه تنها مطلق صفات نفساني و هر فعلي است که متصف «خوب» و يا «بد» شده و براي نفس آدمي موجب کمال و يا نقص شود، بلکه امري فراتر از ملکات نفساني، فضائل و رذائل و اصول و فر وع آنها است. بدين ترتيب، اخلاق شامل ملکات نفساني، حالات روحي، رواني، آداب فردي، آداب اجتماعي و کليه افعال اختياري، اعم از جوارحي و جوانحي است که متصف به «خوب» و «بد» مي شوند و داراي بار ارزشي هستند، و انسان را در نيل به کمال نهايي، يعني قرب الهي و عبوديت و بندگي کمک مي کند.

2.رسانه
 

اين واژه به فتح و کسر «ر» استعمال شده است. واژه «رَسانه» به فتح «را» به معناي حسرت، افسوس و تأسف است. در اينجا اين واژه مراد نيست، مراد سانه به کسر «را» مي باشد. واژه «رِسانه» به کسر «را» به معنا ابزار و وسيله است. رسانه هاي جمعي و يا گروهي، وسائل ارتباط جمعي، مثل راديو، تلويزيون، ماهواره، اينترنت، مطبوعات و ...است. رسانه ها، به معناي وسيله ارتباط جمعي، اعم از شنيداري، ديداري و مکتوب است.(11)

3.اخلاق رسانه و رسانه ي اخلاقي
 

«اخلاقِ رسانه» يا اخلاق در حوزه رسانه ها و يا همان اخلاقي که از سوي رسانه هاي سمعي، بصري و مکتوب انتشار مي يابد، عملاً يکي از بخش هاي اخلاق حرفه اي و اخلاق حرفه اي نيز يکي از بخش هاي اخلاق اجتماعي تلقي مي شود. به اين ترتيب، اخلاق رسانه اي نقطه تلاقي، علم اخلاق با عامل رسانه اي است. با توجه به ويژگي هاي مقوله اخلاق، اخلاق رسانه اي مرتبط با ارزش ها و هنجارهاست. بدين معنا که، مجموعه قواعد و اصول اخلاق بايد توسط ارتباط گر و سازمان ارتباطي رعايت شود و از اين نظر با حقوق و قانون رسانه ها متفاوت است. قواعد اخلاقي، مجموعه هنجارهايي است که يک جامعه مفروض آن را براي حفظ منافع اساسي خود مناسب
مي يابد. قواعد اخلاقي فردي در مورد هر ملتي تنها با توجه به اولويت هاي ملي، محدوديت هاي زباني، تنوع فرهنگي و نوع ساختار سياسي تعيين مي شود.
اخلاق رسانه به ميزان زيادي به رسانه ها کمک مي کند تا اصول و قواعدي کلي به وجود آورند، به طوري که اين اصول با عملکرد اخلاقي افراد مطابقت داشته باشد. بنابراين، منظور از «اخلاق رسانه»، معرفي چارچوب نظري است که اصحاب رسانه ها ملزم بهرعايت آن هستند، به طوري که رعايت آن، در نهايت منجر به اخلاق عملي گردد. چه بسا بسياري از شگردهاي رسانه اي، که به ظاهر با هيچ اصل، بند و تبصره اي از حقوق و قانوني تنافي نداشته باشد، اما ممکن است با اصول اخلاق منافات داشته باشد. از سوي ديگر، اخلاق رسانه اي با ارزش ها و هنجارها سروکار دارد. ارزش ها و هنجارهايي که از درون فرهنگ جامعه و در جامعه اسلامي، از درون فرهنگ اسلامي سر بر مي آورد. از اين رو، اخلاق رسانه اي اگرچه تابع اصول و قواعدي کلي و جهان شمول است، اما به سبب نشأت گرفتن آن از مجموعه ارزش هاي بطن جامعه، مي تواند ازجامعه و فرهنگي به جامعه و فرهنگ ديگر متفاوت و متغير باشد.
رسانه اي شدن «اخلاق» و يا همان «اخلاق رسانه اي» به اين معناست که، حوزه اخلاق، به طور فزاينده اي به رسانه ها وابسته باشند و به کمک رسانه هاي جمعي شکل گيرند. «اخلاق رسانه اي» شده، اخلاقي است که استقلال خود را از دست داده، در عملکرد خويش به عملکرد رسانه ها وابسته اند. رسانه ها محتواي اخلاقي توليد و مردم و مخاطبان خويش را با اخلاق آشنا مي سازند.
از سوي ديگر، افرادي که در برنامه هاي تلويزيوني شرکت کرده، ادب و اخلاق را رعايت مي کنند و از بداخلاقي اجتناب مي کنند، و يا برنامه ها و مکتوباتي که در رسانه هاي ديداري، شنيداري و مکتوب انتشار مي يابند، و به نوعي همسو و همساز با ارزش هاي اخلاقي، ديني و ملي است، مي توان از اين طريق، وعده «رسانه اخلاقي» را نويد داد. به عکس، احزاب، گروه ها و سياسيوني که با ارتباط با رسانه ها، به بداخلاقي هاي اجتماعي دامن مي زنند، و اصول، قواعد و ارزش هاي اخلاقي را پاس نمي دارند، مي توان از اين طريق، نويد جامعه و رسانه اي غير پايبند به اخلاق نويد داد.
بنابراين، از يک سو، رسانه ها بايد آن قدر با اخلاق و اصول و ارزش هاي اخلاقي جامعه آشنا باشند که بداخلاقي هاي را در رسانه ها منتشر نکنند و از سوي ديگر، بايد رسانه ها به اندازه کافي مستقل و بي طرف باشند تا اعتبار ومنزلت حرفه اي خود را حفظ کنند.
بنابراين، اگر اخلاق از طريق رسانه هاي جمعي مثل صدا و سيما، و رسانه هاي مکتوب و ...انتشار يابد، آن را «اخلاق رسانه اي» گويند؛ يعني اخلاقي که افراد جامعه از طريق رسانه ها به دست مي آورند. اين اخلاق، در مقابل خلاق غير رسانه اي قرار دارد.
«رسانه اخلاقي» به رسانه اي اطلاق مي شود که اخلاق را اشاعه داده و پايبند به اخلاق اجتماعي و ...باشد. اين رسانه، در مقابل رسانه غير اخلاقي قرار دارد. يعني رسانه اي که به موازين اخلاقي پايبند نيست.

پي نوشت ها :
 

*عضو هيأت علمي مؤسسه آموزشي، پژوهشي امام خميني(قدس سره).
1.ابوالقاسم حسين الراغب اصفهاني، المفردات في غريب الفاظ القرآن، ص 15
2.ابن منظور، لسان العرب، ج 4، ص 194.
3.کاظم معتمد نژاد، «اصول اخلاقي روزنامه نگاري»، رسانه 66، ص 35.
4.ابن مسکويه، تهذيب الاخلاق، ص 51
5.مرتضي فيض کاشاني، ترجمه الحقائق محسن فيض کاشاني، ترجمه عبدالله غفراني خراساني، ص 54.
6.سيد محمدحسين طباطبايي، الميزان، ج 19، ص 369/ملامهدي نراقي، جامع السعادات، تصحيح محمدرضا مظفر، ص 22
7.محمدتقي مصباح يزدي، اخلاق در قرآن، ص 25
8.عبدالله جوادي آملي، تفسير موضوعي قرآن کريم، مبادي اخلاق در قرآن، ص 77
9.علامه سيد محمد حسين طباطبائي، تفسير الميزان، ترجمه همداني، ج 1، ص 558.
10.محمدتقي مصباح، اخلاق در قرآن، ج 1، ص 240
11.علي اکبر دهخدا، لغت نامه دهخدا، ذيل واژه
 

منبع:نشريه معرفت اخلاقي، شماره 3



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما