مثل خدا صبور باشيم!
نويسنده: احمد حلت
قديم ها وقتي دچار بحران مي شديم و اتفاق بدي برايمان مي افتاد، پدربزرگ کنار ما مي نشست و براي اينکه دلداريمان دهد مي گفت: "مي داني صبر کوچک خدا چهل سال است!؟" و بعد دستش را روي شانه مان مي گذاشت و مي گفت: " يعني خدا دست کم چهل سال صبر مي کند و تو هم اگر مي خواهي در زندگي موفق باشيد ياد بگير که صبوري ات مثل خدا باشد!"
چهل سال آن روزگار برايم خيلي زياد بود. اما اکنون که به گذشته مي نگرم مي بينم خيلي آدم هايي که مغرور بودند و فکر مي کردند هميشه يکه تاز ميدان زندگي اند در اين چهل سال چقدر شکسته شده اند و افسرده و خيلي از آدم هايي که صبورانه و گام به گام اهداف بلند مدت خود را دنبال مي کردند در طول اين ساليان دراز چه زيبا و پر شکوه رشد کردند و به مراتبي عالي دست يافتند.
در عصر فن آوري هاي سريع صبر و شکيبايي جاي خود را به شتاب و بي قراري داده است. همه کامپيوتري هاي سريع تر مي خواهند، سراغ اتومبيل هايي را مي گيرند که سرعت بيشتري داشته باشد و حتي غذاهايي مي خورند که تند و سريع پخته و خورده شوند. همه عجله دارند و مي خواهند مسافت ها را زودتر بپيمايند و سريع تر کارهايشان را انجام دهند. و وقتي که با حوصله و شکيبايي به دنبال دليل عجله آنها در انجام سريع کارها مي گردي مي بيني که آنها مي خواهند کارشان را سريع تر انجام دهند براي اينکه بتوانند کار بيشتري را در واحد زمان انجام دهند و درآمد بيشتري را در هر روز به دست آورند و نهايتا زودتر و سريع تر به آرزوها و خواسته هاي خود برسند.
ولي دنيا و کاينات اصلا به عجله داشتن و شتاب و بي حوصله بودن ما کاري ندارد و طبق قوانين خودش امور را مديريت مي کند. راه سوم اين شماره هم همين را مي گويد و از شما مي خواهد به طبيعت دقيق شويد و ببينيد خالق هستي چقدر صبورانه امور هستي را مديريت مي کند. بعد مانند زمان کوچکترين صبر و شکيبايي را تا مي توانيد به چهل سال نزديک کنيد. نااميد نشويد و اگر اوضاع بر وفق مراد شما پيش نرفت نااميد نشويد و ميدان را واگذار نکنيد. انتظار نداشته باشيد نهالي که مي کاريد فورا به بار بنشيند و زحمتي که مي کشيد بلافاصله مورد قدرداني قرار بگيرد. صبر و تحمل را هم چاشني تلاش خود سازيد و با شکيبايي و اميد منتظر بمانيد تا زمان مناسب براي به بار نشستن زحماتتان فرا برسد. آن زمان درک خواهيد کرد که همه آن ايام صبوري و عجول نبودن ارزش خود را داشت و شما چيزي را به خاطر اين صبور بودن از دست نداده ايد.
در قرن جديد که عصر فن آوري هاي پيشرفته زندگي بشر نام گرفته، همه چيز رنگ و بوي سرعت را گرفته است. البته اين سريع تر شدن انجام کارها و سرعت جابه جايي چيز بدي نيست. به جاي اينکه انسان وقت ارزشمند خود را در مسير رسيدن يا رساندن صرف کند به مدد فن آوري هاي جديد مي تواند بسيار زودتر به مقصد برسد. اما مهم اين جاست که در لابه لاي اين همه عجله و شتاب پشت سر هم و تمام ناشدني ظرفيت صبوري و شکيبايي انسان ها نيز کم مي شود و رسم زيبايي عجله نکردن و به اصطلاح دندان روي جگر گذاشتن به تدريج از خاطره ها محو مي شود.
چنين انسان براي رشد و تولد سالم نيازمند نه ماه تحمل و شکيبايي مادر است. اگر کودکي کمتر از نه ماه به دنيا بيايد احتمال ناقص بودن و به بيان ديگر کامل نبودن او افزايش مي يابد. خيلي از امور ديگر زندگي انسان که با طبيعت ارتباط دارد نيز دوره زماني خاص را براي رسيدن و پختن و کامل شدن نياز دارد. اگر عجله کنيم و اين دوره زماني مشخص را بي دليل کوتاه سازيم، نتيجه اي جز محصولي نارس و خام و ناقص به دست نخواهيم آورد. در واقع در طول همين مدت و دوره زمان مشخص است که انسان رشد مي کند و يادگيري و آگاهي و تکامل اتفاق مي افتد.
متاسفانه به دليل برآورده شدن سريع آرزوها توسط پدر و مادر در زمان کودکي و نوجواني و حتي براي بعضي ها در سنين جواني و ميانسالي، انسان هاي عصر جديد کم تحمل و کم طاقت شده اند و مي خواهند نتيجه کار خود را فوري ببينند. اگر قرار است چاهي بکنند و به آب برسند انتظار دارند در همان ده متر اول فوران آب را مشاهده کنند. اگر قرار است صعود يک هفته اي به قله اي زيبا را انجام دهند انتظار دارند حتما در همان دو سه روز اول به نوک قله برسند. نسل جديد انگار صبر کردن و تحمل و استقامت را بلد نيست. حاضر است ساعت ها جلوي تلويزيون وقت خود را به بطالت بگذراند اما وقتي سر چهارراه توي ترافيک گير مي افتد چنان عصباني و بي طاقت مي شود که گويي چند دقيقه بيشتر به آخر عمرش نمانده و بايد هر طور شده چراغ قرمزها را حتي با تخلف پشت سر بگذارد.
طبيعي است نسلي چنين عجول وقتي با بلاياي طبيعي و يا مشکلات معمولي زندگي روبه رو مي شود به شدت درمانده و مستاصل شده و توانايي انجام هيچ کاري را ندارد. اين جور جاهاست که مي بينيم يک جوان معمولي روستايي ولي زحمت کش و صبور موفق مي شود ترم هاي دانشگاهي را با نمرات عالي پاس کند و جوان فوق باهوش و مستعد شهري زير فشار نه چندان زياد امتحانات سردرد مي گيرد و حالت تهوع به او دست مي دهد و به مواد تسکيني پناه مي برد و يا رفتارهاي عجيب و غريب از خود نشان مي دهد و نهايتا با چند ترم مشروطي و نمره اي بسيار پايين تر از همکلاسي روستايي خود دانشگاه را با نمره اي افتضاح تمام مي کند. در اينکه اين جوان شهري باهوش و مستعد است ترديدي وجود ندارد. اما وجود او چيزي کم است که اتفاقا خيلي هم مهم است و آن کمبود بسيار مهم هنر و مهارت صبوري و دندان روي جگر گذاشتن است. او مي خواهد فقط با چند ساعت مطالعه شب امتحان نمره عالي به دست آورد، غافل از اينکه بايد در طول ترم با صبوري و استقامت و تحمل مستمر درس ها را ورق به ورق مسلط مي شد تا به وقت امتحان درمانده و خوار نشود. اين مقاله هم اتفاقا خيلي مهم است و حتما بايد در پايان سال به آن فوق العاده توجه شود. بدون داشتن مهارت صبوري و شکيبايي هيچ تضميني به موفقيت در هيچ جنبه اي از زندگي وجود ندارد. راه سوم اين شماره مي گويد صبور بودن را از خدا ياد بگيريد. خدا طبق باور ما انسان هاي موحد خالق هستي و توانايي مطلق است. بنابراين هيچ ضعف و نقص و کمبودي براي او متصور نيست. اما همين خداي قادر مطلق صبري فوق العاده زياد دارد. وقتي بنده اي خطا مي کند خدا بلافاصله حقوقش را قطع نمي کند و رويش را سياه نمي گرداند و شانس زنده بودن را از او نمي گيرد. بلکه صبر مي کند و به او فرصت مي دهد. اتفاقا همين بيش از اندازه صبور بودن خداست که سبب مي شود خيلي ها از ارتکاب گناه واهمه اي نداشته باشند و به خطاهاي خود ادامه دهند. آنها از اين نکته ظريف غافلند که صبر خالق کاينات زياد هست اما يک جايي از بنده دريغ مي شود و آن موقع است که زمان حساب پس دادن و مکافات فرا مي رسد. اما در مجموع مي توان از صبر تحسين برانگيز خداوند عالم به اين نتيجه کليدي رسيد که صبور بودن هرگز دليل ضعف و ناتواني نيست. بلکه برعکس نشان از قدرتمندي و توانايي خارق العاده شخص در مديريت اوضاع و کنترل شرايط دارد.
حکيمي مي گفت اگر ديديد کسي را دشنام دادند و او هيچ نگفت و صبوري پيشه کرد از او بترسيد. چرا که همين ساکت بودن نشان از وجود آگاهي و شعور پنهان در وجود آن شخص دارد که به او اجازه و قدرت کنترل واکنش هايش را مي دهد و همين شعور و آگاهي مي تواند در زماني مساعد به يک تلافي جدي تبديل شود.
اتفاقا در سکوت و شکيبايي پيام بسيار روشن و واضح پنهان است که انسان با فقط کمي تامل مي تواند بلافاصله عمق آن را دريابد. شعر معروفي است به اين مضمون که:
از سوي ديگر وقتي صبوري پيشه مي کنيد و در شرايط بحراني و اوج هيجانات و احساسات کنترل نشده جواب نمي دهيد، براي خود فرصتي نگه مي داريد که بعدأ بتوانيد از آن بهترين استفاده را به عمل آوريد. در عين حال به طرف مقابل هم فرصت مي دهيد تا سخن و رفتار خود را مورد بازنگري قرار دهد و در صورت اشتباه بودن جبران کند. به زبان ساده صبور بودن هم به نفع شماست و هم به نفع کسي که مشکل را ايجاد کرده است. گاهي اوقات با شکيبايي و صبر توليد کننده مشکل آن را محو مي کند و بعد از گذشت مدتي نه چندان زياد، صورت مساله و صاحب مساله هر دو از زندگي شما کنار مي روند و اساسا هيچ نيازي به صرف انرژي و اتلاف وقت و هزينه وجود ندارد. يعني فقط با مدتي دندان روي جگر گذاشتن و شکيبايي هم مشکل و هم سازنده مشکل از مقابل شما محو مي شوند و شما اصلا نبايد سر خود را به درد آوريد و براي مشکلي که خودش محو مي شود وقت بگذاريد. براي نمونه اگر در خيابان راننده اي بي ادب واکنشي نامناسب از خود نشان داد و يا رهگذري رواني حرف يا حرکتي عصبي از خود بروز داد، بهترين واکنش و رفتار در اين مواقع بي واکنشي و صبر و تحمل است. البته تحمل و صبوري به معناي بي برنامگي و بي هدفي نيست. شما مي توانيد براي مهار و کنترل رفتار اين افراد ناهنجار و بد اخلاق با حوصله تدبير موثري بينديشيد، به شکلي رفتار ناپسند اين افراد را ثبت کنيد و کاري کنيد که نيروهاي قدرتمندي او را سر جاي خود بنشانند. يعني بدون اينکه با اين اشخاص رودررو شويد با کمک مراجع ذي صلاح آنها را از خيابان دور کنيد و محيط پاکي را در اطراف خود درست کنيد. خوب به موضوع دقت کنيد. اهانتي اتفاق مي افتد، طرف اهانت شما هستيد، همه انتظار دارند به عنوان يک انسان عصباني شويد و واکنش عصبي از خود نشان دهيد. واکنشي که حتما منجر به بدتر شدن اوضاع مي شود. اما شما خشم خود را فرو مي بريد و سکوت پيشه مي کنيد و بدون هيچ واکنشي با احتياط از صحنه فاصله مي گيريد. بعد با آگاه ساختن کساني که حضور اين قبيل اشخاص را در جامعه نمي پسندند و قدرت مجازات آنها را دارند، بدون اينکه نشاني از خود به جاي گذاريد، فرد خاطي را به مجازات مي رسانيد و مانع از آزار رساني او به خودتان و ديگران در آينده مي شويد. به زبان ساده شما با اندکي صبوري موفق شديد بدون رودررويي و تحمل هزينه و تلفات مانع را از سر راه خود برداريد. آيا اين بهترين و خردمندانه ترين راه حل نيست؟
از سوي ديگر بايد توجه داشت که صبر کردن و صبور بودن آنقدر ها هم ساده نيست و نياز به از خودگذشتگي و توانايي بالايي در کنترل هواي نفس دارد که معمولا مستلزم حواس جمعي و تمرين و ممارست دايمي و مستمر است. اين امر ميسر نمي شود مگر اينکه صبر به عنوان يک عادت و روش در زندگي فرد جا بيفتد. بايد از اين به بعد وقتي در تنگنايي گير مي افتيم بي طاقت نشويم و بلافاصله گزينه عصبانيت و خشم را انتخاب نکنيم. بلکه از همين تنگنا به عنوان فرصتي ارزشمند براي تقويت مهارت شکيبايي در خودمان استفاده کنيم. مثلا وقتي توي ترافيک گير مي افتيم بايد سعي کنيم با کنترل افکار و مهار احساسات خود حالت روحي خود را بهبهود بخشيم و طوري عمل کنيم که انگار نه انگار اسير ترافيک شده ايم. بعد از چند بار تمرين در اين گونه موارد، به تدريج مي توانيم احساسات خود را کنترل کنيم. و هنگام مواجهه با بحران هاي سنگين تر از اين مهارت براي ساکت ماندن و تحمل و صبوري استفاده کنيم.
البته لازم نيست که حتما صبر کوچک ما هم چهل سال طول بکشد، اما همين که ياد بگيريم در قياس با بقيه صبورتر باشيم خود به خود خواهيم ديد که مزاياي صبر و تحمل خيلي بيشتر از واکنش هاي احساسي و شتابزده است و در نتيجه به صبر بيشتر ايمان مي آوريم و از قبل صبورتر و مقاوم تر مي شويم. جان کلام اينکه هر چه بيشتر به خدا شبيه شويم موفق تر خواهيم بود. اين همان راز راه سوم اين شماره است.
منبع: موفقيت شماره 184
چهل سال آن روزگار برايم خيلي زياد بود. اما اکنون که به گذشته مي نگرم مي بينم خيلي آدم هايي که مغرور بودند و فکر مي کردند هميشه يکه تاز ميدان زندگي اند در اين چهل سال چقدر شکسته شده اند و افسرده و خيلي از آدم هايي که صبورانه و گام به گام اهداف بلند مدت خود را دنبال مي کردند در طول اين ساليان دراز چه زيبا و پر شکوه رشد کردند و به مراتبي عالي دست يافتند.
در عصر فن آوري هاي سريع صبر و شکيبايي جاي خود را به شتاب و بي قراري داده است. همه کامپيوتري هاي سريع تر مي خواهند، سراغ اتومبيل هايي را مي گيرند که سرعت بيشتري داشته باشد و حتي غذاهايي مي خورند که تند و سريع پخته و خورده شوند. همه عجله دارند و مي خواهند مسافت ها را زودتر بپيمايند و سريع تر کارهايشان را انجام دهند. و وقتي که با حوصله و شکيبايي به دنبال دليل عجله آنها در انجام سريع کارها مي گردي مي بيني که آنها مي خواهند کارشان را سريع تر انجام دهند براي اينکه بتوانند کار بيشتري را در واحد زمان انجام دهند و درآمد بيشتري را در هر روز به دست آورند و نهايتا زودتر و سريع تر به آرزوها و خواسته هاي خود برسند.
ولي دنيا و کاينات اصلا به عجله داشتن و شتاب و بي حوصله بودن ما کاري ندارد و طبق قوانين خودش امور را مديريت مي کند. راه سوم اين شماره هم همين را مي گويد و از شما مي خواهد به طبيعت دقيق شويد و ببينيد خالق هستي چقدر صبورانه امور هستي را مديريت مي کند. بعد مانند زمان کوچکترين صبر و شکيبايي را تا مي توانيد به چهل سال نزديک کنيد. نااميد نشويد و اگر اوضاع بر وفق مراد شما پيش نرفت نااميد نشويد و ميدان را واگذار نکنيد. انتظار نداشته باشيد نهالي که مي کاريد فورا به بار بنشيند و زحمتي که مي کشيد بلافاصله مورد قدرداني قرار بگيرد. صبر و تحمل را هم چاشني تلاش خود سازيد و با شکيبايي و اميد منتظر بمانيد تا زمان مناسب براي به بار نشستن زحماتتان فرا برسد. آن زمان درک خواهيد کرد که همه آن ايام صبوري و عجول نبودن ارزش خود را داشت و شما چيزي را به خاطر اين صبور بودن از دست نداده ايد.
در قرن جديد که عصر فن آوري هاي پيشرفته زندگي بشر نام گرفته، همه چيز رنگ و بوي سرعت را گرفته است. البته اين سريع تر شدن انجام کارها و سرعت جابه جايي چيز بدي نيست. به جاي اينکه انسان وقت ارزشمند خود را در مسير رسيدن يا رساندن صرف کند به مدد فن آوري هاي جديد مي تواند بسيار زودتر به مقصد برسد. اما مهم اين جاست که در لابه لاي اين همه عجله و شتاب پشت سر هم و تمام ناشدني ظرفيت صبوري و شکيبايي انسان ها نيز کم مي شود و رسم زيبايي عجله نکردن و به اصطلاح دندان روي جگر گذاشتن به تدريج از خاطره ها محو مي شود.
چنين انسان براي رشد و تولد سالم نيازمند نه ماه تحمل و شکيبايي مادر است. اگر کودکي کمتر از نه ماه به دنيا بيايد احتمال ناقص بودن و به بيان ديگر کامل نبودن او افزايش مي يابد. خيلي از امور ديگر زندگي انسان که با طبيعت ارتباط دارد نيز دوره زماني خاص را براي رسيدن و پختن و کامل شدن نياز دارد. اگر عجله کنيم و اين دوره زماني مشخص را بي دليل کوتاه سازيم، نتيجه اي جز محصولي نارس و خام و ناقص به دست نخواهيم آورد. در واقع در طول همين مدت و دوره زمان مشخص است که انسان رشد مي کند و يادگيري و آگاهي و تکامل اتفاق مي افتد.
متاسفانه به دليل برآورده شدن سريع آرزوها توسط پدر و مادر در زمان کودکي و نوجواني و حتي براي بعضي ها در سنين جواني و ميانسالي، انسان هاي عصر جديد کم تحمل و کم طاقت شده اند و مي خواهند نتيجه کار خود را فوري ببينند. اگر قرار است چاهي بکنند و به آب برسند انتظار دارند در همان ده متر اول فوران آب را مشاهده کنند. اگر قرار است صعود يک هفته اي به قله اي زيبا را انجام دهند انتظار دارند حتما در همان دو سه روز اول به نوک قله برسند. نسل جديد انگار صبر کردن و تحمل و استقامت را بلد نيست. حاضر است ساعت ها جلوي تلويزيون وقت خود را به بطالت بگذراند اما وقتي سر چهارراه توي ترافيک گير مي افتد چنان عصباني و بي طاقت مي شود که گويي چند دقيقه بيشتر به آخر عمرش نمانده و بايد هر طور شده چراغ قرمزها را حتي با تخلف پشت سر بگذارد.
طبيعي است نسلي چنين عجول وقتي با بلاياي طبيعي و يا مشکلات معمولي زندگي روبه رو مي شود به شدت درمانده و مستاصل شده و توانايي انجام هيچ کاري را ندارد. اين جور جاهاست که مي بينيم يک جوان معمولي روستايي ولي زحمت کش و صبور موفق مي شود ترم هاي دانشگاهي را با نمرات عالي پاس کند و جوان فوق باهوش و مستعد شهري زير فشار نه چندان زياد امتحانات سردرد مي گيرد و حالت تهوع به او دست مي دهد و به مواد تسکيني پناه مي برد و يا رفتارهاي عجيب و غريب از خود نشان مي دهد و نهايتا با چند ترم مشروطي و نمره اي بسيار پايين تر از همکلاسي روستايي خود دانشگاه را با نمره اي افتضاح تمام مي کند. در اينکه اين جوان شهري باهوش و مستعد است ترديدي وجود ندارد. اما وجود او چيزي کم است که اتفاقا خيلي هم مهم است و آن کمبود بسيار مهم هنر و مهارت صبوري و دندان روي جگر گذاشتن است. او مي خواهد فقط با چند ساعت مطالعه شب امتحان نمره عالي به دست آورد، غافل از اينکه بايد در طول ترم با صبوري و استقامت و تحمل مستمر درس ها را ورق به ورق مسلط مي شد تا به وقت امتحان درمانده و خوار نشود. اين مقاله هم اتفاقا خيلي مهم است و حتما بايد در پايان سال به آن فوق العاده توجه شود. بدون داشتن مهارت صبوري و شکيبايي هيچ تضميني به موفقيت در هيچ جنبه اي از زندگي وجود ندارد. راه سوم اين شماره مي گويد صبور بودن را از خدا ياد بگيريد. خدا طبق باور ما انسان هاي موحد خالق هستي و توانايي مطلق است. بنابراين هيچ ضعف و نقص و کمبودي براي او متصور نيست. اما همين خداي قادر مطلق صبري فوق العاده زياد دارد. وقتي بنده اي خطا مي کند خدا بلافاصله حقوقش را قطع نمي کند و رويش را سياه نمي گرداند و شانس زنده بودن را از او نمي گيرد. بلکه صبر مي کند و به او فرصت مي دهد. اتفاقا همين بيش از اندازه صبور بودن خداست که سبب مي شود خيلي ها از ارتکاب گناه واهمه اي نداشته باشند و به خطاهاي خود ادامه دهند. آنها از اين نکته ظريف غافلند که صبر خالق کاينات زياد هست اما يک جايي از بنده دريغ مي شود و آن موقع است که زمان حساب پس دادن و مکافات فرا مي رسد. اما در مجموع مي توان از صبر تحسين برانگيز خداوند عالم به اين نتيجه کليدي رسيد که صبور بودن هرگز دليل ضعف و ناتواني نيست. بلکه برعکس نشان از قدرتمندي و توانايي خارق العاده شخص در مديريت اوضاع و کنترل شرايط دارد.
حکيمي مي گفت اگر ديديد کسي را دشنام دادند و او هيچ نگفت و صبوري پيشه کرد از او بترسيد. چرا که همين ساکت بودن نشان از وجود آگاهي و شعور پنهان در وجود آن شخص دارد که به او اجازه و قدرت کنترل واکنش هايش را مي دهد و همين شعور و آگاهي مي تواند در زماني مساعد به يک تلافي جدي تبديل شود.
اتفاقا در سکوت و شکيبايي پيام بسيار روشن و واضح پنهان است که انسان با فقط کمي تامل مي تواند بلافاصله عمق آن را دريابد. شعر معروفي است به اين مضمون که:
صد نامه نوشتيم و جوابي نگرفتيم
اين هم که جوابي ننويسند جوابي است
از سوي ديگر وقتي صبوري پيشه مي کنيد و در شرايط بحراني و اوج هيجانات و احساسات کنترل نشده جواب نمي دهيد، براي خود فرصتي نگه مي داريد که بعدأ بتوانيد از آن بهترين استفاده را به عمل آوريد. در عين حال به طرف مقابل هم فرصت مي دهيد تا سخن و رفتار خود را مورد بازنگري قرار دهد و در صورت اشتباه بودن جبران کند. به زبان ساده صبور بودن هم به نفع شماست و هم به نفع کسي که مشکل را ايجاد کرده است. گاهي اوقات با شکيبايي و صبر توليد کننده مشکل آن را محو مي کند و بعد از گذشت مدتي نه چندان زياد، صورت مساله و صاحب مساله هر دو از زندگي شما کنار مي روند و اساسا هيچ نيازي به صرف انرژي و اتلاف وقت و هزينه وجود ندارد. يعني فقط با مدتي دندان روي جگر گذاشتن و شکيبايي هم مشکل و هم سازنده مشکل از مقابل شما محو مي شوند و شما اصلا نبايد سر خود را به درد آوريد و براي مشکلي که خودش محو مي شود وقت بگذاريد. براي نمونه اگر در خيابان راننده اي بي ادب واکنشي نامناسب از خود نشان داد و يا رهگذري رواني حرف يا حرکتي عصبي از خود بروز داد، بهترين واکنش و رفتار در اين مواقع بي واکنشي و صبر و تحمل است. البته تحمل و صبوري به معناي بي برنامگي و بي هدفي نيست. شما مي توانيد براي مهار و کنترل رفتار اين افراد ناهنجار و بد اخلاق با حوصله تدبير موثري بينديشيد، به شکلي رفتار ناپسند اين افراد را ثبت کنيد و کاري کنيد که نيروهاي قدرتمندي او را سر جاي خود بنشانند. يعني بدون اينکه با اين اشخاص رودررو شويد با کمک مراجع ذي صلاح آنها را از خيابان دور کنيد و محيط پاکي را در اطراف خود درست کنيد. خوب به موضوع دقت کنيد. اهانتي اتفاق مي افتد، طرف اهانت شما هستيد، همه انتظار دارند به عنوان يک انسان عصباني شويد و واکنش عصبي از خود نشان دهيد. واکنشي که حتما منجر به بدتر شدن اوضاع مي شود. اما شما خشم خود را فرو مي بريد و سکوت پيشه مي کنيد و بدون هيچ واکنشي با احتياط از صحنه فاصله مي گيريد. بعد با آگاه ساختن کساني که حضور اين قبيل اشخاص را در جامعه نمي پسندند و قدرت مجازات آنها را دارند، بدون اينکه نشاني از خود به جاي گذاريد، فرد خاطي را به مجازات مي رسانيد و مانع از آزار رساني او به خودتان و ديگران در آينده مي شويد. به زبان ساده شما با اندکي صبوري موفق شديد بدون رودررويي و تحمل هزينه و تلفات مانع را از سر راه خود برداريد. آيا اين بهترين و خردمندانه ترين راه حل نيست؟
از سوي ديگر بايد توجه داشت که صبر کردن و صبور بودن آنقدر ها هم ساده نيست و نياز به از خودگذشتگي و توانايي بالايي در کنترل هواي نفس دارد که معمولا مستلزم حواس جمعي و تمرين و ممارست دايمي و مستمر است. اين امر ميسر نمي شود مگر اينکه صبر به عنوان يک عادت و روش در زندگي فرد جا بيفتد. بايد از اين به بعد وقتي در تنگنايي گير مي افتيم بي طاقت نشويم و بلافاصله گزينه عصبانيت و خشم را انتخاب نکنيم. بلکه از همين تنگنا به عنوان فرصتي ارزشمند براي تقويت مهارت شکيبايي در خودمان استفاده کنيم. مثلا وقتي توي ترافيک گير مي افتيم بايد سعي کنيم با کنترل افکار و مهار احساسات خود حالت روحي خود را بهبهود بخشيم و طوري عمل کنيم که انگار نه انگار اسير ترافيک شده ايم. بعد از چند بار تمرين در اين گونه موارد، به تدريج مي توانيم احساسات خود را کنترل کنيم. و هنگام مواجهه با بحران هاي سنگين تر از اين مهارت براي ساکت ماندن و تحمل و صبوري استفاده کنيم.
البته لازم نيست که حتما صبر کوچک ما هم چهل سال طول بکشد، اما همين که ياد بگيريم در قياس با بقيه صبورتر باشيم خود به خود خواهيم ديد که مزاياي صبر و تحمل خيلي بيشتر از واکنش هاي احساسي و شتابزده است و در نتيجه به صبر بيشتر ايمان مي آوريم و از قبل صبورتر و مقاوم تر مي شويم. جان کلام اينکه هر چه بيشتر به خدا شبيه شويم موفق تر خواهيم بود. اين همان راز راه سوم اين شماره است.
منبع: موفقيت شماره 184