امروزبه مناسبت روز عاشورا نیت کردم که درباره ی نهضت حسینی (علیه الصّلاة و السّلام ) حرف بزنم. چیز عجیبی است؛ همه ی زندگی ما از یاد حسین علیه السلام لبریز است - خدا را شکر-درباره ی نهضت این بزرگوار هم زیاد حرف زده شده است؛ اما در عین حال انسان هر چه در این باره می اندیشد، میدان فکر و بحث و تحقیق مطالعه، گسترده است. هنوز خیلی حرفها درباره ی این حادثه ی عظیم و عجیب و بی نظیر وجود دارد که ما باید درباره ی آن فکر کنیم و برای هم بگوییم.
شما در مدینه و در مکه، محترم هستید و در یمن آن همه شیعه هست؛ یک گوشه بروید که با یزید هم کاری نداشته باشید؛ یزید هم با شما کاری نداشته باشد!این همه مرید، این همه شیعیان؛ زندگی بکنید، عبادت و تبلیغ بکنید!چرا قیام کردید؟ قضیه چیست؟
این، آن سؤال اصلی است. این، آن درس اصلی است. نمی گوییم کسی این مطلب را نگفته است؛ چرا، انصافاً در این زمینه، خیلی هم کار و تلاش کردند، حرف هم زیاد زدند. حالا این مطلبی را هم که ما عرض می کنیم، به نظر خودمان یک برداشت و دید تازه یی در این قضیه است.
بله، کسی که به قصد حکومت، حرکت می کند، تا آن جا پیش می رود که ببیند این کار، شدنی است؛ تا دید احتمال شدن این کار، یا احتمال عقلایی وجود ندارد، وظیفه اش این است که برگردد. اگر هدف، تشکیل حکومت است، تا آن جا جایز است انسان برود که بشود رفت؛ آن جا که نشود رفت، باید برگشت. اگر آن کسی که می گوید هدف حضرت از این قیام، تشکیل حکومت حقه ی علوی است، مرادش این است، این درست نیست؛ برای این که مجموع این حرکت، این را نشان نمی دهد.
در نقطه مقابل، گفتند: نه، آقا، حکومت چیست؛ حضرت می دانست که نمی تواند حکومت تشکیل بدهد؛ بلکه اصلاً آمد تا کشته و شهید بشود! این حرف هم مدتی سرزبانها خیلی شایع بود! بعضی با تعبیرات زیبای شاعرانه یی هم این را بیان می کردند. بعد من دیدم بعضی از علمای بزرگ ما هم این را فرموده اند. و این که اصلاً حضرت، قیام کرد برای این که شهید بشود، حرف جدیدی نبوده است - گفت: چون با ماندن نمی شود کاری کرد، پس برویم با شهید شدن، کاری بکنیم
پس به طور خلاصه، نه می توانیم بگوییم که حضرت، قیام کرد برای تشکیل حکومت و هدفش تشکیل حکومت بود، و نه می توانیم بگوییم حضرت برای شهید شدن، قیام کرد؛ چیزدیگری است که من سعی می کنم در این خطبه ی اول- که عمده ی صحبت من هم امروز، در خطبه اول و همین قضیه است -ان شاء الله این را بیان بکنم.
اگر بخواهیم هدف امام حسین علیه السلام را بیان کنیم، باید این جور بگوییم که هدف آن بزرگوار، عبارت بود از انجام دادن یک واجب عظیم از واجبات دین، که آن واجب عظیم را هیچ کس قبل از امام حسین - حتی خود پیغمبر- انجام نداده بود؛ نه پیغمبر این واجب را انجام داده بود، نه امیرالمؤمنین، نه امام حسن مجتبی!
واجبی بود که در بنای کلی نظام فکری و ارزش و عملی اسلام، جای مهمی دارد. با وجود این که این واجب، خیلی مهم و خیلی اساسی است، تا زمان امام حسین، به این واجب عمل نشده بود -عرض می کنم که چرا عمل نشده بود - امام حسین باید این واجب را عمل می کرد، تا درسی برای همه ی تاریخ باشد؛ مثل این که پیغمبر حکومت تشکیل داد، تشکیل حکومت، درسی برای همه ی تاریخ اسلام شد؛ فقط حکمش را نیاوردند. یا پیغمبر، جهاد فی سبیل الله کرد، این درس برای همه ی تاریخ مسلمین و تاریخ بشر- تا ابد- شد. این واجب هم باید به وسیله ی امام حسین علیه السلام انجام می گرفت، تا درسی عملی برای مسلمانها و برای طول تاریخ باشد.
پس هدف، عبارت شد از انجام این واجب؛ که حالا شرح می دهم این واجب چیست. آن وقت به طور طبیعی انجام این واجب، به یکی از دو نتیجه می رسد: یا نتیجه اش این است که به قدرت و حکومت می رسد؛ اهلاً و سهلاً، امام حسین حاضر بود. اگر حضرت به قدرت هم می رسید، قدرت را محکم می گرفت و جامعه را مثل زمان پیغمبر و امیرالمؤمنین اداره می کرد. یک وقت هم انجام این واجب، به حکومت نمی رسد، به شهادت می رسد. برای آن هم امام حسین حاضر بود.
خدا امام حسین، یعنی این بزرگواران را جوری آفریده بود که بتوانند بار سنگین آن چنان شهادتی را هم که برای این امر پیش می آمد، تحمل کنند؛ و تحمل هم کردند. البته داستان مصایب کربلا و داستان عظیم دیگری است.
منبع: منبع : شخصیت و سیره ی معصومین(علیهم السلام)در نگاه رهبر انقلاب اسلامی(جلد 5)،( شخصیت و سیره امام حسین (علیه السلام))
،ناشر موسسه فرهنگی قدر ولایت - 1383
بیش از صد درس مهم در یک حرکت چند ماهه
درس اصلی: چرا امام حسین علیه السلام قیام کرد؟
شما در مدینه و در مکه، محترم هستید و در یمن آن همه شیعه هست؛ یک گوشه بروید که با یزید هم کاری نداشته باشید؛ یزید هم با شما کاری نداشته باشد!این همه مرید، این همه شیعیان؛ زندگی بکنید، عبادت و تبلیغ بکنید!چرا قیام کردید؟ قضیه چیست؟
این، آن سؤال اصلی است. این، آن درس اصلی است. نمی گوییم کسی این مطلب را نگفته است؛ چرا، انصافاً در این زمینه، خیلی هم کار و تلاش کردند، حرف هم زیاد زدند. حالا این مطلبی را هم که ما عرض می کنیم، به نظر خودمان یک برداشت و دید تازه یی در این قضیه است.
آیا قیام حضرت برای تشکیل حکومت بود؟
بله، کسی که به قصد حکومت، حرکت می کند، تا آن جا پیش می رود که ببیند این کار، شدنی است؛ تا دید احتمال شدن این کار، یا احتمال عقلایی وجود ندارد، وظیفه اش این است که برگردد. اگر هدف، تشکیل حکومت است، تا آن جا جایز است انسان برود که بشود رفت؛ آن جا که نشود رفت، باید برگشت. اگر آن کسی که می گوید هدف حضرت از این قیام، تشکیل حکومت حقه ی علوی است، مرادش این است، این درست نیست؛ برای این که مجموع این حرکت، این را نشان نمی دهد.
در نقطه مقابل، گفتند: نه، آقا، حکومت چیست؛ حضرت می دانست که نمی تواند حکومت تشکیل بدهد؛ بلکه اصلاً آمد تا کشته و شهید بشود! این حرف هم مدتی سرزبانها خیلی شایع بود! بعضی با تعبیرات زیبای شاعرانه یی هم این را بیان می کردند. بعد من دیدم بعضی از علمای بزرگ ما هم این را فرموده اند. و این که اصلاً حضرت، قیام کرد برای این که شهید بشود، حرف جدیدی نبوده است - گفت: چون با ماندن نمی شود کاری کرد، پس برویم با شهید شدن، کاری بکنیم
آیا حضرت قیام کردند که شهید بشوند؟
پس به طور خلاصه، نه می توانیم بگوییم که حضرت، قیام کرد برای تشکیل حکومت و هدفش تشکیل حکومت بود، و نه می توانیم بگوییم حضرت برای شهید شدن، قیام کرد؛ چیزدیگری است که من سعی می کنم در این خطبه ی اول- که عمده ی صحبت من هم امروز، در خطبه اول و همین قضیه است -ان شاء الله این را بیان بکنم.
حکومت و شهادت دو نتیجه بود نه هدف
انجام واجب بزرگی که تا آن زمان به آن عمل نشده بود
اگر بخواهیم هدف امام حسین علیه السلام را بیان کنیم، باید این جور بگوییم که هدف آن بزرگوار، عبارت بود از انجام دادن یک واجب عظیم از واجبات دین، که آن واجب عظیم را هیچ کس قبل از امام حسین - حتی خود پیغمبر- انجام نداده بود؛ نه پیغمبر این واجب را انجام داده بود، نه امیرالمؤمنین، نه امام حسن مجتبی!
واجبی بود که در بنای کلی نظام فکری و ارزش و عملی اسلام، جای مهمی دارد. با وجود این که این واجب، خیلی مهم و خیلی اساسی است، تا زمان امام حسین، به این واجب عمل نشده بود -عرض می کنم که چرا عمل نشده بود - امام حسین باید این واجب را عمل می کرد، تا درسی برای همه ی تاریخ باشد؛ مثل این که پیغمبر حکومت تشکیل داد، تشکیل حکومت، درسی برای همه ی تاریخ اسلام شد؛ فقط حکمش را نیاوردند. یا پیغمبر، جهاد فی سبیل الله کرد، این درس برای همه ی تاریخ مسلمین و تاریخ بشر- تا ابد- شد. این واجب هم باید به وسیله ی امام حسین علیه السلام انجام می گرفت، تا درسی عملی برای مسلمانها و برای طول تاریخ باشد.
زمینه ی انجام این واجب، در زمان امام حسین علیه السلام پیش آمد
پس هدف، عبارت شد از انجام این واجب؛ که حالا شرح می دهم این واجب چیست. آن وقت به طور طبیعی انجام این واجب، به یکی از دو نتیجه می رسد: یا نتیجه اش این است که به قدرت و حکومت می رسد؛ اهلاً و سهلاً، امام حسین حاضر بود. اگر حضرت به قدرت هم می رسید، قدرت را محکم می گرفت و جامعه را مثل زمان پیغمبر و امیرالمؤمنین اداره می کرد. یک وقت هم انجام این واجب، به حکومت نمی رسد، به شهادت می رسد. برای آن هم امام حسین حاضر بود.
خدا امام حسین، یعنی این بزرگواران را جوری آفریده بود که بتوانند بار سنگین آن چنان شهادتی را هم که برای این امر پیش می آمد، تحمل کنند؛ و تحمل هم کردند. البته داستان مصایب کربلا و داستان عظیم دیگری است.
منبع: منبع : شخصیت و سیره ی معصومین(علیهم السلام)در نگاه رهبر انقلاب اسلامی(جلد 5)،( شخصیت و سیره امام حسین (علیه السلام))
،ناشر موسسه فرهنگی قدر ولایت - 1383