امام خمینى (ره) و جهاد اصغر

آیه ((و اعدوا لهم ما استطعتم مـن قوه)) دستور مى دهد که تا حد امکان نیرومند و آماده باشید تا دشمنان نتـوانند به شما ظلـم و تجاوز کنند. ما متحـد و نیـرومنـد و آماده نبـودیـم که دستخـوش تجـاوزات بیگـانه شـده و مـى شـویـم و ظلـم مـى بینیم.
يکشنبه، 10 مهر 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
امام خمینى (ره) و جهاد اصغر
امام خمینى (ره) و جهاد اصغر( جنگ تحمیلى )
 


 





 
حضرت امام خمینی(رحمت الله علیه) می فرمایند:
آیه ((و اعدوا لهم ما استطعتم مـن قوه)) دستور مى دهد که تا حد امکان نیرومند و آماده باشید تا دشمنان نتـوانند به شما ظلـم و تجاوز کنند. ما متحـد و نیـرومنـد و آماده نبـودیـم که دستخـوش تجـاوزات بیگـانه شـده و مـى شـویـم و ظلـم مـى بینیم.
عقل هم به ما حکـم مى کند که تشکیلات لازم است تا اگر به ما هجوم آوردند , بتوانیم جلوگیرى کنیم . اگر به نوامیس مسلمیـن تهاجـم کردند , دفاع کنیم . شرع مقدس هـم دستور داده که باید همیشه در برابر اشخاصـى که مـى خـواهند به شما تجاوز کننـد , بـراى دفاع آماده باشید .
اظهار مخالفت علماى دینى در چنیـن مواردى یک (( نهى از منکر )) از طرف رهبرى دینى جامعه است که مـوجـى از (( نهى از منکر )) و یک نهضت مخـالفت و (( نهى از منکـر )) را بـدنبـال مــى آورد , نهضتـى را بدنبال مـى آورد که همه مردم دیندار و غیرتمند در آن شرکت دارنـد . نهضتـى که اگر حکام ستمکار و منحرف به آن تسلیـم نشـوند , و به صراط مستقیـم رویه اسلامـى و تبعیت از احکام الهى باز نیایند و بخـواهند با قدرت اسلحه آن را ساکت کنند در حقیقت به تجاوز مسلحانه دست زده و ((فئه باغیه)) خـواهند بـود . و بر مسلمانان است که به جهاد مسلحانه با ((فئه بـاغیه)) یعنـى حکام تجاوز کار بپـردازنـد تـا سیاست جـامعه و رویه حکـومت کننـدگان مطـابق بـا اصـول و احکـام اسلام بـاشـد.
... در اسلام دو گـونه جنگ است که یکـى را جهاد گـوینــد , و آن کشـور گیرى است , با شرطهائیکه براى آن شـده است . و دیگرى جنگ بـراى استقلال کشـور و دفع اجانب از آن است . جهاد که عبـارت از کشـور گیرى و فتح ممالک است , پـس از آن است که دولت اسلامـى با وجـود امام یا به امر امام تشکیل شـود و در ایـن صـورت اسلام بر تمام مردان که به حد بلـوغ رسیده باشند و افتاده و عاجز نباشند و مملـــوک که از افـراد اجانب است نباشنـد , واجب کرده است که بـراى کشور گیرى حاضر شـونـد و قانـون اسلام را در سرتاسر ممالک جهان منتشـر کنند . و بایـد همه جهانیان بـداننـد که کشـورگیرى اسلام با کشـورگیـرى فرمانفرمایان جهان فـرقها دارد . اینان مـى خواهند جهان را بـراى منافع شخصـى خـود بگیرنـد , اسلام جهان را بـراى نفع خـود جهانیـان مـى خـواهـد مسخـر کند.
اینان جهان را که گرفتند بى عدالتیها و بـى عفتیها را پخـش مـى کنند اسلام جهان را براى نشر عدالت و احکام خردمندانه خدایى مـى گیرد , اینان جهان را براى زندگانى مادى سراسر ننگیـن خـود مـى خـواهند و مى گیرند , اسلام جهان را براى زندگانى معنوى و آماده کردن جهانیان را بـراى زنـدگانـى سراسـر سعادت و پـر افتخار آن جهان مـى خـواهـد بگیرد . اینان تمام جان و مال مـردم را فـداى نفـوذ و استـراحت خود مـى کننـد , اسلام از سران و سرداران خـود راحتـى را سلب مـى کند براى حفظ جان و مال تـوده و برانـداختـن اصـول بیـدادگـرى و دیکتاتـورى از جهان , جهاد اسلام مبارزه بـا شرکها و بـى عفتیها و چپاولها و بیـدادگریها و ستمکاریها است .
جنگ جهانیان براى راه انداختـن شهوت و لذت حیوانى است , گـو که کشورها پایمال شـود , و خانـواده ها بـى سامان گردنـد . هر کـس کتـاب جهاد و آداب آن و طـریقه جهاد اسلام را ببینـد مـى فهمــد نظریات اسلام را در جهان گیرى . اسلام هـر کشـورى را فتح کـرد یک قانـون نـورانى آسمانـى در آن پیشنهاد کـرده که اگـر به آن عمل کننـد بـا سعادت ابـدى هـم آغوش شـونـد. اینک ایـن قـانــونهاى خـردمندانه اسلام بیایند و ببیننـد ایـن قـرآن اسلام را با دیگـر کتـابهاى جهانیان بسنجنـد, ایـن کشـور گیـریهاى مسلمیـن را بـا کشـورگیریهاى دیگران مقایسه کنند. ایـن ایران ما را کـى از ننگ آتـش پرستى و مجـوسیت ننگیـن بیرون آورد جز فتح اسلامى ؟ و چـون معلـوم شد که جهاد اسلامى کشورگیرى مانند سایر کشـورگیریها نیست البــته بایـد تشکیل حکـومت اسلامـى در تحت نظر امام عادل یا به امر او بشود تا به ایـن امر اقدام شود . و گرنه چـون کشـورگیرى دیگـر جهانیـان مـى شـود , که آن از حکـم خـرد بیـــــرون و از بیـدادگـریها و ستمکـاریها بشمـار مى رود.
و اسلام و تمدن وعدالت اسلامـى از آن دور و برى است . و اما قسـم دوم از جنگ اسلامـى که به نام دفاع اسـم برده شـده و آن جنگیـدن براى حفظ استقلال کشـور و دفاع از اجانب است , به هیچ وجه مشروط به وجـود امام یا نایب امـام نیست و کسـى از مجتهدیـن نگفته که دفاع را بایـد با امام یا جانشیـن آن کرد , بلکه بر تمام افراد توده واجب است به حکـم اسلام از کشور اسلامى حفاظت کنند و استقلال آن را پا برجا نمایند . اینک عبارت فقها در این موضوع : ( متـن عربى ) یعنى گاهى موجب مى شود جنگ بطور دفاع , بدون وجـود امام و منصـوب از جانب او مثل آنکه انسان بیـن گروهى باشد که دشمنـى بر آنها حمله کند , از آن دشمـن بر کشور اسلامى بترسد . یا آنکه بخواهد بر شهرهاى اسلامـى استیلا پیدا کند , یا بخـواهد مسلمانان را اسیر کند , یا مال آنها را بگیرد در تمام ایـن صـورتها واجب است که مـردم از کشـور و جان و مال خـود دفاع کننـد و با اجانب جنگ کنند اى بیخردان , اسلامى که مى گـوید ((و قاتلوا المشرکیـن کافه کما یقاتلـونکـم کافه)) مـى گـوید بنشینید تا طعمه دیگران شوید ؟ اسلامى که مى گوید ((و اقتلوهم حیث ثقفتموهم و اخرجـوهـم مـن حیث اخرجوکم)) مى گوید دست رویهم بگذارید تا دیگران بر شما چیره شوند ؟
اسلامى که مى گوید ((و قاتلوا فى سبیل الله الذیـن یقاتلونکـم)) مى گوید خـود را تسلیـم دیگران کنید ؟ اسلامى که مـى گـویـد ((و الخیر کله فـى السیف و تحت ظل السیف و لا یقیـم الناس الا بالسیف و السیـوف مقالید الجنه و للجنه باب یقال له باب المجاهدون)) و صدها آیات و احادیث براى جنگ با اجانب و براى حفظ استقلال کشـور آورده , مردم را خود از کوشـش و جنگ باز مى دارد ؟ ... اسلام دو گـونه نظام دارد یکـى نظام اختیـارى که در مـواقع آرامـش کشـور انجام مـى گیرد , و آن وقتـى است که به حسب مقتضیات وقت , دولت نه مهاجـم است و نه مـدافع , در ایـن صـورت خـداوند تمام افراد صالح تـوده را ترغیب کرده بیاد گرفتـن فنون جنگى به هر طـور که موقعیت اقتضا کند . چنانچه در آیه 62 از سـوره انفال مى گوید :
یعنـى آماده کنید ساز و برگ جنگ را بر ضد دشمنان به هر قدر مـى تـوانید , چه از نیروهاى بدنى و تعلیمات نظامى , و چه از ساز و برگ جنگـى و سازمانهاى مناسب آن , و چه نیـروهاى سـرحـدى بـراى نگهدارى سرحـدات , بطـورى بایـد در ایـن ساز و برگ و نظام مهیا شـویـد که دشمنهاى خـدا و دشمنهاى شما و هـر کـس در جهان هست , بشناسید او را یا نشناسیـد , از نیروهاى با عظمت شما بتـرسـد و آنچه در راه خدا که حفظ کشـور اسلامى و آماده کردن وسایل جنگى و تهیه ساز و بـرگ و نیروهاى نظامـى است خرج کنیـد , خـدا به کیل تمام , به شما عوض مى دهد.و شما با ایـن آماده بـودن مـورد طمع دیگـران و ستمکـارى آنـان نخـواهیـد شـد.
این آیه با کـوچکترین و لطیفتریـن بیان ذکر چند ماده اساسـى را کرده که همه موفق صلاح کشـور و با وقت حزب کارگر نیز تماسى پیدا نمى کند . مى گوید هر قدر که مى توانید باید در ایـن راه اقدام کنید و کـوشـش نمایید , دسته کارگر در اوقات بیکارى مى تـوانند بـراى تعلیمات نظامـى هر کـس در شهر خـود , در یک سازمان مناسب مجتمع شود وایـن کار را بطور تفریح و اختیار که هـم نشاط معنوى و ورزش روحى دارد وهـم نیروى مادى را کمک مى کند انجام دهد . و اسلام با آنکه تمام اقسام بـرد و باخت را با شـدت هر چه تمامتـر حرام کرده و اینجا که رسیده براى پیشرفت ایـن مقصـد برد و باخت را براى اسبدوانى و تیر اندازى که دو اصل مهم نیروى نظامـى است جایز کرده و به آنها اختیار ایـن بـرد و باخت شرعى را داده است
... یکى از ماده هایى که از ایـن آیه مى فهمیـم آن است که دولت اسلامى به هر قدر مى تـواند و بـودجه مملکت اقتضا دارد براى حفظ کشـور و ترسانـدن اجانب بایـد هم در سرحـدات و هـم در غیر آن , نظامـى و ساز و برگ جنگ و نیروهاى مناسب با سازمان تهیه کنـد . و در مـوقعهاى آرامـش ایـن امر باید بطـور داوطلبى , و تبلیغات دینـى که بهتـریـن تبلیغات است انجـام گیرد.
و باید ساز و برگ زندگانى نظامى را بطور و اجبار باید تـوده به دولت بدهند , که ما پس از ایـن , ذکر آن را مى کنیم . در اینجا بطـور اعانه و انفـاق در راه خـدا و بـراى پیشـرفت مقاصـد دولت اسلامى مردم هر چه بـدهند خداى جهان جزاى آن را بطـور وافـى مـى دهد ,و اسباب سرفرازى و عظمت براى کشور نیز فراهـم مـى شـود که مـورد ستمکارى دیگران و تعدى و تجاوز اجانب واقع نشـوند . قسـم دیگر از نظام اجبارى است , و آن در وقتـى است که دولت اسلام مـى خـواهـد هجـوم به ممالک دیگر کنـد بـراى نشـر اسلام و خاضع کردن کشـورهـاى جهان را , در مقابل قـانـون عدل خـدایـى , و یا آنکه مملکت اسلامى مورد هجـوم شـود و اجانب بخـواهند به آن دست درازى کنند , در این موقع دولت اسلامى بسیج عمـومى مـى کنـد . در ایـن صـورت اگـر اداره تبلیغات که مهمتـریـن ادارات در قـانـون اسلام بشمـار مـى رود و وظایف بزرگ بسیار مهمـى در عهده آن است نفـوذ اسلام بشمـار مـى رود و وظایف بزرگ بسیـار مهمـى در عهده آن است نفـوذ بسزا کـرد محتاج به اجبار نمـى شـونـد , بلکه خـود تـوده اطـاعت امر خدا را بر خـود حتـم و لازم مـى شمرند و براى جهاد و دفاع و حفظ استقلال کشور از روى ایمان بخدا واسلام حاضر مى شـوند و اگر کسـى مسامحه کند دولت او را اجبار مـى کنـد ونظام اجبارى اسلامـى در ایـن صـورت اجـرا مى شـود.
... ما الان که با قدرتهاى بزرگ دنیا مـواجه هستیـم , حال دفاعى داریـم یعنى ما مدافع از آن جیزهایى که نهضت ما , قیام ما براى ما هدیده آورده است و از اهداف اسلامى و از کشـور اسلامى خـودمان و از تمام چیزهایى که مربوط به اسلام و مربـوط به کشور است , در حال دفاع هستیـم و در حال دفاع , بسیج باید عمـومـى باشد. یعنى قضیه جهاد , یک قضیه است . قضیه دفاع , قضیه دیگـر . قضیه جهاد یک شرایطـى دارد و براى یک اشخاصى خاصـى است و براى گروه معینى است در شرایطـى لکـن قضیه دفاع عمـومى است . مرد , زن , بزرگ , کوچک , پیر و جـوان همان طورى که عقل انسان هـم حکـم مى کند که اگر کسى هجـوم آورد , براى گرفتـن منزل کسى , اهالى آن منزل هر که هست , از خـودشان دفاع مى کنند . اگر چنانچه کسى به شهر کـس دیگر هجـوم آورد اهالى شهر براى حفظ جهات خـودشان دفاع مى کنند . و دیگر اینجا هیچ شرطـى نیست . همه دفاع باید بکنند و اگر به کشـور اسلامـى ما هجـوم بکنند و بخـواهند تعدى کننـد , یا تجاوز کننـد بر همه افراد مملکت , بر همه افراد کشـور چه زن , چه مرد , چه بزرگ , دیگر شرطـى نیست , بر همه واجب است که دفاع کنند , علیهذا حال دفاع فـرق دارد با حال جهاد , حال جهاد شـرایط دارد , حال دفاع شـرایط ندارد , فقط دفاع کننـد , حتـى پیـرمـردى که خیلـى کار از او بر نمـى آید , باید شرکت کند در دفاع . آن قدر که مى تـواند دفاع کند و ما امروز که مـواجه هستیـم با قدرتهاى بزرگ و شیطنت هاى بزرگ , مـى بایـد مهیا بـاشیـم بـراى دفـاع , البته ایـن احتمال بسیار کـم است که ما یک وقت محتـاج به دفـاع نظامى بشـویـم , براى اینکه قدرتهاى هـم مى دانند که نباید حالا هجوم کنند , لکن هر چند احتمال کـم است لکـن از باب اینکه دفاع از یک مملکتـى است . دفاع از اسلام است , و ایـن محتمل بزرگ است .
از این جهت ما باید مهیا باشیـم , مهیا شدن یکـى ایـن است که با قواى لشکرى باید مهیا شویم , چنانچه قرآن کریـم دستـور داده است و مهیا شدن ما یک طـورى باشد که با ایـن مهیا شـدن بترسنـد آنانکه خیال حمله دارند بترسنـد از قـوه شما اگر بنا شـد که در یک کشـور سـى وچند میلیونـى , بیست میلیـون قیام کردنـد , براى اینکه مهیا کننـد خـودشان را براى دفاع و لـو , آن تتمه هـم در وقتـى که مقتضى شد و محتاج به دفاع شد , آنها هـم باید بکنند , لکـن حالا که ما مى خواهیم مهیا شویـم , باید همیـن بیست میلیون جـوانها که همه اشخاصـى که کارى از دستشان بر مى آید , خـودشان را مهیا کننـد . آن روزى را ملاحظه کننـد که یک وقت دشمـن هجـوم آورد به طـرفشـان , هـم بـایـد تجهیزات مهیـا شـود که دشمـن را بترسانـد وهـم باید قواى افراد و قواى نظامـى و چریکـى , قـواى پارتیزانى , باید مهیا شود و هـم قوه ایمان باید زیاد شود . یک فردى که با قـوه ایمان پیـش مـى رود , با افـراد زیادى که قـوه دارنـد ولـى ایمـان نـدارنـد مقـابله مـى کند.
... همه جنگ و جدلهایى که واقع مى شـود براى ایـن است که تـوجه به طبیعت است . جنگهایـى که در اسلام وارد شـده است بـراى اینکه اینها را از ظلمـات به نـور وارد کننـد , جنگهاى اسلامــــى مثل جنگهاى رژیمهاى دیگر نیست .
... کـوششهایى انبیا کردند و جنگهایى که با مخالفیـن راه حق مى کردند , و خصـوصا جنگهایـى که در صدر اسلام واقع شـد , مقصد جنگ نبوده است و مقصد کشور گشایى هم نبوده است , مقصد ایـن بوده که یک نظامـى عادلانه که در آن نظام عادلانه احکام خـدا جارى شـود . ایـن همه جنگهایـى که در اسلام شده است و زحماتـى که اولیا خدا کشیـده اند و اینها براى اینکه اسلام را پا بـرجا کننـد , احکام اسلام را پیاده کنند . آن هـم براى اینکه انسانها را هدایت کنند به یک واقعیاتـى که اطلاع در آن ندارند , راه را نمى دانند آنها مى دانند راه را این طور باید بروند . ... مکتب آنها ایـن نیست و مقصـد آنها ایـن نیست که کشـورگشایى بکننـد , اینهایـى که از اسلام تعریف مى کنند که کشـورگشایـى کرد اینها اصلا اسلام را نمـى شناسند چه است , خیال مى کنند اسلام هـم مثل آمریکا مـى ماند که هر چه کشورش وسیعتر بهتر , کشـورگشایى انبیا صفتـش فرق دارد با کشورگشایى مى کنند , براى قدرت شیطانیشان کشـورگشایى مى کنند , انبیا مى روند که یک جمعیتـى را آدم کنند تـو سرش مـى زننـد که آدم بشود و آنها کشـورگشایـى شان بـراى ایـن است که انسان درست کنند .
دفاع از اسلام و کشـور اسلامـى امرى است که در مـواقع خطـر تکلیف شرعى است الهى و ملـى است و بـرتمام قشرها و گروهها واجب است .
... اگر خداى نخـواسته زمانـى یک هجـومى به مملکت اسلامـى بشـود باید همه مردم زن و مرد حرکت کنند . مساله دفاع ایـن طور نیست که تکلیف منحصـر به مـرد بـاشـد یا اختصاص به یک دسته اى داشته باشـد همه باید بروند و از مملکت دفاع کننـد . اسلام هـم که امر فرمـوده است که جهاد بکنند , و دفاع بکننـد , و البته محتاج به همه افراد جنگـى است . اساس بر ایـن است که دفاع از حق بکنـد و حق را و علـم را جـانشیـن مسلسل بکننـد.
همیـن ( جنگهایى ) که پیامبر اکرم کردند . یا تحمیلى بـود و یا گاهـى اتفاق مـى افتاد که ابتـدایـى بـوده است . همه آثار رحمت الهى بـوده است بـراى اینکه به دنبـال تهذیب ملتها آنهایــى که تهذیب بردارند بایـد تهذیب بشـونـد و آنهایـى که مانع از تهذیب ملتها هستنـد بـایـد از سـر راه بـرداشته بشـود.
ایـن یک رحمتى است , صورتش انسان فکر مى کند که یک کشتار است , لکـن واقعش بیـرون کـردن یک مـوانعى است از سـر راه انسـانیت . ما که اسلام را خواستیم و مى خـواهیـم , اسلام اجازه نمـى دهد که ما تعدى کنیـم به یک کشـورى , ممکـن فرمـوده است که اگر به شما تعدى کردند , بزنید توى دهنشان , اگر یک دسته اى از مسلمیـن را در جنگهاى اسلام , خـوب ایـن است اگـر یک دسته اى از مسلمیـن را کفار سپر قرار دادنـد فرض کنیـد که عراق فاسـد , یک دسته اى از مسلمیـن بیگناه را سپـر قـرار داد و پشت آنها ایستاد که بـریزد ایران را بگیرد , بـر ما واجب است که مسلمان و غیر مسلمانـش را بکشیـم . مسلمانها شهید هستند و به بهشت مى روند و کافرهایش به جهنم , دفاع واجب است .
منبع:سایت تبیان زنجان
ارسال توسط کاربر محترم سایت : hasantaleb




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما