جنگ و دفاع در انديشه امام خميني (رحمت الله عليه)

تأيب زورمندان:کسي که يک مقداري آشنا باشد به منطق قرآن، مي بيند اين قرآن است که وادار کرد پيغمبر اسلام را بر اينکه با اين سرمايه دارها دائماً در جنگ باشد و با اين کساني که در حجاز، طائف و مکه صاحب قدرت و اشخاص قلدر و قدرتمندي بودند مخالفت کند، قرآن بود که پيغمبر اکرم را وادار کرد با کساني که با مليت مردم، با منافع توده
دوشنبه، 11 مهر 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جنگ و دفاع در انديشه امام خميني (رحمت الله عليه)

 جنگ و دفاع در انديشه امام خميني (رحمت الله عليه)
جنگ و دفاع در انديشه امام خميني (رحمت الله عليه)


 

نويسنده: مولود شفيعي




 

جنگ در قرآن
 

تأيب زورمندان:کسي که يک مقداري آشنا باشد به منطق قرآن، مي بيند اين قرآن است که وادار کرد پيغمبر اسلام را بر اينکه با اين سرمايه دارها دائماً در جنگ باشد و با اين کساني که در حجاز، طائف و مکه صاحب قدرت و اشخاص قلدر و قدرتمندي بودند مخالفت کند، قرآن بود که پيغمبر اکرم را وادار کرد با کساني که با مليت مردم، با منافع توده هاي مردم مخالف هستند و استثمار مي کنند، با اينها بايد جنگيد تا تأديبي حاصل شود. آيات قرآن در رابطه با جنگ يکي دو تا نيست، بسيار آيات در باب جنگ است و در جدال با مشرکين و زورمندان. در تمام قرآن اگر پيدا بکنيد يک آيه اي که به مردم بگويد با اينها ملايمت بکنيد و برويد توي خانه تان بخوانيد تا اينها هر کاري که بخواهند، بکنند. اگر اين جور پيدا شد، آن وقت حق دارد کسي بگويد که اين قرآن آمده است و دين آمده است و افيون است. (57/8/8 بيانات امام در مورد تبليغات اجانب بر عليه اسلام و روحانيت، صحيفه نور/7/2-236)

جنگ هاي حق طلبانه
 

جنگ براي نماز: سيد الشهدا در همان ظهر عاشورا که جنگ بود و همه در معرض خطر بودند، وقتي يکي از اصحاب گفت: که ظهر شده است فرمود:«ياد من آوريد نماز را و خدا تو را از نمازگزاران حساب کند و ايستاد در همان جا نماز خواند، نگفت که ما مي خواهيم جنگ بکنيم، خير؛ جنگ را براي نماز کردند. مقصد اين است که اسلام را پياده کنند و با اسلام انسان درست کنند. »(59/3/14، بيانات امام در جمع دانشجويان و اساتيد دانشکده معارف اسلامي، صحيفه نور/148/12).
جنگ براي مقابله با کفار: پيغمبر اسلام تا آن وقتي که در بستر مرگ خوابيده بود، سپاهش را بيرون مدينه تجهيز کرده بود براي مقابله با کفار. (60/4/8، بيانات امام در جمع اقشار مختلف مردم صحيفه نور/50/15).
جنگ براي مصلحت اسلام: حضرت علي(عليه السلام) سه جنگي را که کرده با اصحاب پيغمبر، با نزديکان پيغمبر، با مقدس هاي حقه بازکرده و اين براي مصلحت اسلام بوده است. گرچه من مي دانم که در بعضي دل ها اشکال به حضرت امير(عليه السلام) هم هست، بعضي اشخاص به حضرت امير هم اشکال مي گيرند ولي جرأت نمي کنند بگويند که «چرا با مسلمان ها جنگ کرده است!» لکن حضرت امير (عليه السلام)تابع اسلام است، اسلام بگويد با مسلمين جنگ کن، جنگ
مي کند(64/1/15).
جنگ براي شکستن اغنيا:جنگ هاي پيغمبر همه اش با اغنيا و گردن کلفت ها و ثروتمندها بود(58/2/29).

جنگ هاي باطل
 

تخصص بي تعهد ؛علت جنگ: ما مي دانيم که اگر با دقت ريشه يابي کنيم، آنچه بر ملت ما گذشته و اکنون مي گذرد حتي جنگ تحميلي سرچشمه از دانشگاه غرب زده و متخصصان غير متعهد و وابسته گرفته است (63/9/19)
تفاوت جنگ ها :ظل الله و ظل شيطان اهداف جنگ هاست و جنگ علي بن ابيطالب(عليه السلام)با جنگ معاويه ماهيتاً فرق دارد، ذاتاً فرق دارد، يکي شمشير مي کشد و ظل الله است، ظل خداست، يکي شمشير مي کشد و ظل شيطان است، ماهيتاً اين دو با هم فرق دارند(59/3/20)
رضايت الهي و شيطاني اهداف جنگ ها:فرق است ما بين ايده شما و دشمن هاي شما. آنها براي قدرتمندي، براي نمايش قدرت، براي شيطان، با اسلام به جنگ برخواستند و شما براي خدا و براي رضاي او و قوت دادن به اسلام و پياده کردن احکام اسلام به دفاع برخواستيد. شما مدافع انسان هاي مظلوم در طول تاريخ هستيد. مدافعات شما از اسلام است و پيروزي شما انحصار به پيروزي در ميدان ندارد. شما در تمام ابعاد در طول تاريخ پيروز هستيد و پيروزي شما پشتوانه پيروزي مستضعفين جهان است در طول تاريخ. شمايي که با آغوش باز و با روي گشاده به طرف الله، لقاء الله و به طرف شهادت مي رويد پيروز هستيد، چه در ميدان جنگ پيروز بشويد و چه خدايي نخواسته شکست بخوريد که نخواهيد خورد. شما آن چيزي را که همراه داريد و آنها سخط خدا را . شما ايمان را همراه داريد و آنها طرفداري از کفر را. شما آرامش قلبي داريد و در اين جنگ با آرامش، با خاطر آسوده، با اين ايده که اگر شهيد بشوم، پيروزم و اگر پيروز بشوم هم پيروزم. شما اين را داريد و آنها از مرگ فرار مي کنند. بين اين دو طايفه بسيار فرق است، آنکه مرگ را در آغوش ميگيرد براي اينکه شهادت است، براي اينکه از اسلام است، براي اينکه دفاع از حق است و آنکه از مرگ فرار مي کند، براي اينکه براي طعمه، جنگ مي کند(60/12/18)

وجوب دفاع و استقامت و ضرورت آن
 

دفاع تکليف شرعي و ملي: دفاع از اسلام و کشور اسلامي، امري است که در مواقع خطر تکليف شرعي، الهي و ملي است و بر تمام قشرها و گروه ها واجب است (58/12/1)
لزوم مهيا شدن براي دفاع: قضيه جهاد يک قضيه است، قضيه خاصي هست، براي گروه معيني هست با شرايطي، لکن قضيه دفاع، عمومي است. مرد، زن، بزرگ، کوچک، پير، جوان همان طوري که عقل انسان هم حکم مي کند که اگر کسي هجوم آورد براي منزل کسي، اهالي آن منزل، هرکه هست دفاع کند از خودشان. اگر چنانچه هجوم آورد کسي به شهر کسي، اهالي شهر براي حفظ جان خودشان دفاع مي کنند. ديگر اينجا هيچ شرطي نيست. همه دفاع بايد بکنند و اگر به کشور ما، کشور اسلامي ما هجوم آوردند و بخواهند تعدي و تجاوز بکنند، بر همه افراد مملکت، بر همه افراد کشور، چه زن، چه مرد، کوچک ، بزرگ، اينجا ديگر شرطي نيست، بر همه واجب است که دفاع کنند و لهذا حال دفاع فرق دارد با حال جهاد، حال جهاد شرايط دارد، حال دفاع شرطي ندارد، بايددفاع بکنند حتي يک پيرمرد هم که خيلي کار از او نمي آيد بايد شرکت کند در دفاع، آنقدر که مي تواند دفاع کند(59/1/26)
وجوب دفاع از اسلام:امروز جنگ بين اسلام وکفر است و برهمه مسلمين واجب است که دفاع کنند از اسلام(59/7/5).
دفاع بر همه واجب است:تکليف ما اين است که از اسلام صيانت کنيم و حفظ کنيم اسلام را، کشته بشويم تکليف را عمل کرديم، بکشيم هم تکليف را عمل کرديم، در اول هم که با اين رژيم فاسد پهلوي مخالفت کرديم منطق ما همين بود. منطق اين نبود که ما حتماً بايد پيش ببريم، منطق اين بود که براي اسلام مشکلات پيدا شده است، احکام اسلام دارد از بين مي رود، مظاهر اسلام دارد از بين مي رود و ما مکلفيم هر چه قدر داريم با آنها مقابله کنيم، کشته هم بشويم، اهميتي ندارد، بکشيم هم که ان شاءالله موفق خواهيم شد به جنت و بهشت ان شاء الله. شما هيچ وقت از هيچ چيز هراس نداشته باشيد. شما براي حفظ اسلام داريد جنگ مي کنيد. الان اسلام به تمامه در مقابل کفر واقع شده است و شما بايد از اسلام پيروي کنيد، حمايت کنيد و دفاع کنيد. دفاع يک امر واجبي است بر همه کس، که هر مقدار قدرت دارد بايد دفاع بکند از اسلام(59/7/8).
وجوب دفاع از اسلام و جمهوري اسلامي:از امور مهمه اي که بر همه ما واجب است دفاع از اسلام، دفاع از جمهوري اسلامي است و آن بستگي دارد به وحدت. هرکس در هر لباسي باشد و در هر مکاني باشد، زبانش جريان پيدا مي کند براي اينکه با واسطه هايي بخواهد ايجاد اختلاف بکند بين شما، اين از جنود ابليس و مطرود است پيش خدا و مسئول است پيش خدا ولو اينکه يک آدمي باشد که نماز شبش ترک نمي شود. اين مسأله، مسأله مهمي است، مسأله وحدت بين شما و وحدت همه قشرهاي مختلف ايراني. يک امر مهمي است براي حفظ کيان اسلام که واجب است بر همه ما، چنانچه بر همه واجب است که هر طور مي توانيم دفاع کنيم از اسلام، امروز قضيه، قضيه دفاع است ، دفاع از يک قدرت هايي که مي خواهند حمله کنند، مي خواهند هر طوري شده است باز شما را و ما را برگردانند به اسارت اولي و اين دفعه اگر اينها خدايي نخواسته يک قدرتي پيدا کنند، مثال سابق نيست ، آنها اساس اسلام را از بين مي برند، براي اينکه ديدند اسلام است که مي تواند کار بکند و در مقابل بايستد و اين يک فريضه اي است که بر همه ما، از اهم فرايض است حفظ اسلام، يعني حفظ احکام اسلام بالاتر است. اساس اسلام اول است، دنبال او اساس احکام اسلام است. بر همه ما، بر همه شما به مقداري که قدرت داشته باشيم، به مقداري که توانايي داشته باشيم واجب است که جديت کنيم(65/4/28)
لزوم تفکر دفاعي براي جوانان:بايد هر جواني يک نيرو باشد براي دفاع از اسلام(64/1/25)
ضرورت دفاع از انقلاب اسلامي در دو مرکز علمي:امروز يکي از ضروري ترين تشکل ها، بسيج دانشجو و طلبه است. طلاب علوم ديني و دانشجويان دانشگاه ها بايد با تمام توان خود در مراکزشان از انقلاب و اسلام دفاع کنند، فرزندان بسيجي ام در اين مراکز، پاسدار اصول تغييرناپذير «نه شرقي نه غربي» باشند، امروز دانشگاه و حوزه از هر محلي بيشتر به اتحاد و يگانگي احتياج دارند. فرزندان انقلاب به هيچ وجه نگذارند ايادي آمريکا و شوروي در آن دو محل حساس نفوذ کنند. تنها با بسيج است که اين مهم انجام مي پذيرد. و مسائل اقتصادي بسيجيان به عهده اين دو پاسگاه علمي است. حوزه علميه و دانشگاه بايد چهارچوب هاي اصيل اسلام ناب محمدي را در اختيار تمامي اعضاي بسيج قرار دهند. من دست يکايک شما پيشگامان رهايي را مي بوسم و مي دانم که اگر مسئولين نظام اسلامي از شما غافل شوند، به آتش دوزخ الهي خواهند سوخت. بار ديگر تأکيد مي کنم که غفلت از ايجاد ارتش بيست ميليوني، سقوط در دام دو ابر قدرت جهاني را به دنبال خواهد داشت(67/9/2)

نقش مساجد در جنگ و دفاع
 

مسجد، محل اجتماع و دعوت به جنگ با کفار: مسجد محلي بوده است که از همان مسجد، ارتش راه مي افتاد براي جنگ با کفار و با قلدرها، از همانجا، خطبه خوانده مي شد، دعوت مي شدند مردم به اينکه فلان آدم متعدي در فلان جا قيام کرده بر ضد مسلمين يا مال مردم را چپاول مي کند، قلدري مي کند. از همان جا قراردادها حاصل مي شد(57/8/21)
مسجد، مرکز گسيل نيرو براي سرکوبي کفار:مسجد در صدر اسلام هميشه مرکز جنبش حرکت هاي اسلامي بوده، از مسجد تبليغات اسلامي شروع مي شده است و از مسجد حرکت قواي اسلامي براي سرکوبي کفار و وارد کردن آنها در بيرق اسلام بوده است. هميشه در صدر اسلام مسجد مرکز حرکات و جنبش ها بوده است(58/2/1)

ويژگي هاي رزمندگان صدر اسلام
 

روح فداکاري سربازان صدر اسلام:دو شرط در پيشرفت هست. يک شرط اين است که براي خدا باشد، اگر چنانچه يک قيامي براي خدا باشد خداي تبارک و تعالي کمک مي کند از کمي جمعيت نترسيد. در صدر اسلام يک جمعيت سي هزار نفري به دو امپراطوري که به همه جهازهاي سلاحي مجهز بودند، در حالي که يکي شان هفتصد هزار نفر يا هشتصد هزار نفر نظامي مجهز به جنگ آورده بود، اينها با سي هزار نفر مقابله کردند.
براي اين که اينها دريافته بودند اين مطلب را که ما اگر کشته بشويم به شهادت مي رسيم. با اين روحيه قوي، که ما بکشيم سعادتمنديم، کشته هم بشويم سعادتمنديم، با همچون روحيه اي پيش رفتند و شکست دادند. در عين حالي که لشکر اسلام در آن وقت يک لشکر بسيار ضعيفي بود از حيث قواي مادي تجهيزات جنگي هم نداشتند، هر چند نفرشان گاهي يک شمشير، يک شتر، اسب و گاهي وقت ها يک روز، يک شبانه روز را با يک خرما يک نفر آدم زندگي مي کرد و در يک نقلي هست که در جنگي يک خرما را اين مي گذاشت دهن خودش يک قدري شيرين مي شد، مي داد به رفيق خودش، او مي داد به رفيقش، او به رفيقش، او مي داد، او مي داد تا آخر، اما روحيه شان قوي بود. قدرت روحي، آن قدرتي است که انسان را پيروز مي کند، هر چه تجهيزاتش زياد باشد و هر چه عيش و نوش داشته باشند، روحيه شان ضعيف است(58/2/29)
فداکاري زنان در جنگ هاي صدر اسلام:زنان در صدر اسلام با مردان در جنگ ها شرکت مي کردند. ما ديديم که زنان همدوش مردان، بلکه جلوتر از آنان در صف قتال ايستادند، خود و بچه هاي خود و جوانان خودشان را از دست دادند و باز هم مقاومت کردند (57/12/15).
جنگ با زحمت براي اطاعت خدا:ما بايد خودمان را بسازيم يعني توجه کنيم به اينکه بزرگان ما، پيشواهاي ما چه کردند، براي اسلام، براي مسلمين چه کرده اند، چه مي خواستند بکنند. پيغمبر اکرم که سيزده سال در مکه رنج کشيد، حبس بود، زجر کشيد، توهين شد، هزار جور فشار بود، در آنجا صبر کرد و دعوت کرد اشخاص را، بعد هم که ملاحظه فرمود نمي شود درآنجا کار را پيش برد هجرت کردند به مدينه. در آنجا، افرادشان يک سري آمدند جمع شدند، ده سال هم که در آنجا بودند تمام هَمِ شان بر اين بود که با اين قلدرها و اين هايي که ظالم بودند، منافع ملت ها را مي خواستند بخورند، با اينها جنگ کرد تا اينها را آن مقداري که شد ساقط کرد ولي صبر کرد. اين مسلمين که در آن وقت جنگ مي کردند، جنگ هايشان جنگ هايي بود که وقتي انسان تاريخ را مي بيند تعجب مي کند چطور اينها با اين عدد کم آن طور شهامت داشتند.
پيغمبر در بعضي از جنگ ها شکست مي خورد، حضرت سيد الشهدا را کشتند، اما اطاعت خدا بود، تمام حيثيت براي او بود از اين جهت هيچ شکستي در کار نبود، اطاعت کرد، تمام شد با اينکه خوب شکست هم داد همه را، همه سلطنت معاويه و اينها را، به هم زد (57/9/11).

عقيده و ايمان
 

سلاح معنوي، رمز پيروزي: پيشرفتي که در صدر اسلام شد اين بود که سربازان اسلام با تعداد کمي در مقابل تعداد زيادي از سربازان دشمن که يکي ايران و يکي روم بود و بسيار هم مجهز بودند، ايستادند و پيروز شدند، زيرا سلاح معنوي داشتند، يعني اعتقادشان بر اين بود که ما اگر برويم و کشته شويم، باز هم سعادتمند هستيم و اگر بکشيم هم، سعادتمنديم(59/2/25).
ايمان و تعهد مؤمنين عامل پيروزي: در صدر اسلام جناح مؤمنين با ساز و برگ اندک و ايمان و تعهد بسيار بر جناح هاي کفر مجهز به همه نوع ساز و برگ فراوان و قدرت هاي شيطاني پيروز گرديدند (60/4/18).
ننگ درخواست از غيرخدا:فرق بين يک دولت اسلامي و يک ارتش اسلامي، با يک دولت غيراسلامي و ارتش غيراسلامي اين است که اينها اگر چنانچه خداي نخواسته شکست هم بخورند، دستشان را پيش ديگري دراز نمي کنند، اينها عار اين را که به ديگران بگويند بياييد و به ما کمک کنيد، تحمل نمي کنند، اينها مسلمانند، اينها پيش خدا و به درگاه خدا دست دراز مي کنند و کسي که به پيشگاه خدا دست خودش را دراز کرد همه را پشت سر مي گذارد (61/7/11)
صعود به قله ايمان:اينان آيا نديده اند که در ظرف مدت کوتاهي جوانان غيور ايران در سايه معنويت اسلام از پرتگاه هايي که قدرت هاي نفت خوار و مفت خوار براي سقوط آنان ايجاد کرده بودند به صورتي معجزه آسا نجات يافته و به قله بلند ايمان و تعهد به اسلام صعود نموده اند و با شجاعت و شهامت کم نظير بر کفر جهاني تاخته و آنان را از کشور عزيز خود بيرون رانده اند. (62/6/31).

شهادت طلبي
 

شهادت راه انبياء و اولياست:اسلام عزيزتر از آن است که ما خوف داشته باشيم که جوانان مان در راه او شهيد شدند، اسلام شهيدان زياد داشته است. اميرالمؤمنين علي (عليه السلام) شهيد اسلام است و براي اسلام شهيد شد. حسين بن علي (عليه السلام) در راه اسلام شهيد شد. ما باکي از شهادت نداريم، ما باکي از کشته شدن نداريم (57/12/10).
فداکاري در راه قرآن:صدر اسلام پيغمبر اکرم شاهد شهداي بسيار بوده است و حضرت امير (عليه السلام)هم شهيد شد و شاهد شهداي بزرگي بود. اسلام هميشه از اين فدايي ها داشته است و قرآن کريم به همه ما و به همه بشر حق دارد، سزاوار است که ما در راه او فداکاري کنيم(58/6/15).
رزمندگان پيرو سيد الشهداء:پيروان سيد الشهداء، شهيدان جاويدي هستند که تاريخ مي گويد هر يک از جوانان و ياران او که به شهادت مي رسيدند، رخسار مبارکش افروخته تر و آثار شجاعت و تصميم در او بارزتر مي گرديد و آنان يادگار شجاعان صدر اسلام هستند که پرچم از دست هر يک از فرماندهان مي افتاد، ديگري پرچم را مي گرفت و به رزم در راه هدف ادامه مي داد(60/7/8).
پيروزي خون بر شمشير:اشتباهشان در همين است که خيال مي کنند زيادي جمعيت و زيادي اسلحه کار انجام مي دهد و نمي دانند که آن چيزي که کار را انجام مي دهد بازوي قوي افراد است. افراد کم با بازوان قوي و قلب مطمئن و قلب متوجه به خداي تبارک و تعالي و عشق به شهادت و عشق به لقاء الله، اين هاست که پيروزي مي آورد. پيروزي را شمشير نمي آورد، پيروزي را خون مي آورد. پيروزي را افراد و جمعيت هاي زياد نمي آورد، پيروزي را قدرت ايمان مي آورد «ما اکثر الضجيج و اقل الجيج» (بحارالانوار /ج 27/ص181). حاجي خيلي مي رود مکه، لکن آن که حج الهي را به جا مي آورد، کم است (60/12/18).
منبع : ماهنامه موج عصر شماره 13 و 14



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.