چکيده ي نکته ها، اسرار، معارف و مناسک حج ويژه روحانيون حج و عمره(1)

پس از اینکه خداوند تبارک و تعالی توفیق خدمتگزاری به ضیوف الرحمن را نصیب این بنده ی ناچیز نمود با مطالعه ی کتب مختلف جهت آشنایی با مناسک و اماکن و همچنین اسرار و معارف حج و عمره بر آن شدم مطالبی را که مطالعه...
دوشنبه، 11 مهر 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چکيده ي نکته ها، اسرار، معارف و مناسک حج ويژه روحانيون حج و عمره(1)

چکيده ي نکته ها، اسرار، معارف و مناسک حج ويژه روحانيون حج و عمره(1)
چکيده ي نکته ها، اسرار، معارف و مناسک حج ويژه روحانيون حج و عمره(1)


 

نویسنده : حجت الاسلام و المسلمين سيد محمد ميرلوحي
منبع:اختصاصی راسخون



 

مقدمه
 

پس از اینکه خداوند تبارک و تعالی توفیق خدمتگزاری به ضیوف الرحمن را نصیب این بنده ی ناچیز نمود با مطالعه ی کتب مختلف جهت آشنایی با مناسک و اماکن و همچنین اسرار و معارف حج و عمره بر آن شدم مطالبی را که مطالعه می‌کنم به صورت خلاصه یادداشت کنم که به تدریج تعداد یادداشت های مربوط به جلسات در داخل ایران و نیز در سرزمین وحی فزونی یافت، و بنده از این یادداشت ها برای سخنرانی در طول جلسات استفاده می‌نمودم تا اینکه در سال 1389 برای استفاده ی راحت‌تر یادداشت‌ها را به صورت یک جزوه ی تایپ کرده در آوردم که در نهایت منجر به جزوه‌ای شد که هم اکنون پیش روی شما می‌باشد.
لازم به تذکر است که این نوشته به تنهایی نمی تواند همه ی نیازهای جلسات را برآورده کند و همان‌طور که از نام‌گذاری آن مرقوم است چکیده مطالب می باشد و روحانی می بایست جهت اداره ی جلسات به کتب مرجع و مادر مراجعه کند و از آن‌ها مخصوصاً مناسک محشی مطالعه دقیق و کامل داشته باشد و سپس با این نوشتار می تواند به عنوان تذکار و یادآوری جهت سخنرانی استفاده کند؛ اما نکته‌ای که بسیار حائز اهمیت است و در این یکی دو سفر هم که اخیراً مشرف شده بودم بعثه مقام معظم رهبری مخصوصاً در مکه معظمه روی آن تأکید داشتند این بود که طلاب و روحانیون محترم نقطه نظرات و پیشنهادات خود را جهت هرچه بهتر شدن جلسات و همچنین ایرادات و اشکالات موجود در کاروان ها را تبیین کنند.
نکته ی دیگری که به نظر اینجانب می رسد و شاید اهمیت ویژه‌ای داشته باشد آنکه با توجه به حضور افراد تحصیل کرده و باسواد در بین زائران خصوصاً در این برهه از زمان که دشمنان اسلام سعی در منحرف کردن جوانان خصوصاً دانشگاهیان از منظر عقیدتی دارند لازم است روحانیون محترم بیش از پیش با مطالعه و دقت بیشتری به مسائل اعتقادی بپردازند؛ مخصوصاً در مورد مسائلی که بین شیعه و اهل سنت هست و طبعاً اختلافاتی که بین افراد این دو فرقه موجود است با آگاهی بیشتر و کامل‌تری به شبهه‌هایی که در ذهن بعضی از نوجوانان و جوانان وجود دارد یا شبهه‌هایی که از طرف معاندین به آن‌ها القا شده، پاسخگو باشند.
نکته ی دیگری که بسیار حائز اهمیت است اینکه بعضی از روحانیون کاروان ها روی قرآن خیلی کار نکرده اند و این برای یک روحانی کاروان تأسف بار است که از قرآن کریم که ثقل اکبر است کمتر آیه‌ای حفظ است، که مثلاً وقتی یک دانشگاهی از روحانی سؤال می‌کند بتوانند با آیات قرآن پاسخ آن‌ها را بدهند. به نظر بنده لازم است روحانیون کاروان ها حداقل روایات و احادیث و آیاتی که مربوط به حج و عمره است را حافظ باشند تا بتوانند از این طریق بخشی از نیازهای زائران محترم را پاسخگو باشند.
در پایان از خداوند تبارک و تعالی می خواهم همه ی ما را به راه راست هدایت و عاقبت ما را ختم به خیر و سعادت نماید.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
سید محمد میرلوحی.
14/4/1390 هجری شمسی.
مطابق با سوم شعبان 1432 هجری قمری.
کلید واژه : حج ، عمره ، اعمال ، مستحبات ، نکته های حج ، معرفت و...

اسرار عرفانی حج
 

حرمت و فضیلت مکه
 

یکی از شیوه هایی که قرآن برای نشان دادن شکوه و عظمت امری از آن استفاده می کند، سوگند است. خداوند در دو آیه به این شهر عظیم قسم ياد کرده است:
«والتين و الزيتون و طور سينين و هذا البلد الامين»؛ (1)
«سوگند به این شهر ایمن».
تمام مفسران بر این امر اتفاق نظر دارند که مراد از بلد امین، مکه است و اختلافی در این جهت نیست. در این شهر خانه ی حبیب قرار دارد و خانه ی دوست قدر و منزلتی دارد که باعث می شود شهر، شهر یار و دوست باشد. نکته ی دیگر این که احتمال دارد مراد از تين، کوه دمشق باشد که مأواي عيسي بوده و منظور از زیتون، کوه بيت المقدس که مقام انبياست. طور سينين اشاره به موسي کليم الله و بلد امین هم اشاره به شهر مکه دارد.
«لا اقسم بهذالبلد و انت حلٌ بهذالبلد» (2).
«قسم به این شهر و تو که در این شهر سکنا گزیده ای».
مراد از این آیه مکه است، چنانکه تمامی مفسران این نکته را بیان کرده اند. در این آیه هم خداوند به شهر مکه سوگند خورده است که از آن شرافت و عظمت مکه مکرمه به دست می آید. از آیه ی و انت حلٌ بهذالبلد به دست می آید که مکه باسکونت پيامبر شرافت پيدا کرده است.
کشف الاسرار تعابير لطيف و نغزي درباره شأن و جايگاه پيامبر و شهر او دارد، در جایی از آن می خوانیم:
«هرکه را دوستي بود پيوسته در جستن رضاي او بود نظر خود از وي بازنگيرد، با وي رازها کند، در سفر و در حضر در هيچ حال حديث و سلام از وي بازنگيرد، قدمگاه وي عزيز دارد، به جان وي سوگند خورد. خداوند کريم، جبّار، عزيز و رحيم جلّ جلاله حقايق اين معني جمله آن رسول مکرم را و سيد محترم را ارزاني داشت تا جهانيان را معلوم گردد که بر درگاه عزّت هيچ کس را آن منزلت و مرتبت نيست که او راست، نبيني که در بسي احوال رضاي او نگه داشت؟» و من آناء الليل فسبّح و اطراف النهار لعلّک ترضي.
«در قبله رضاي او نگه داشت: فلنولينک قبلةً ترضاها».
«شفاعت در رضاي او بست: ولسوف يعطيک ربُّک فترضي».
«هرگز او را از نظر خود محجوب نکرد: فإنک باعيننا الذي يراک حين تقوم».
«رازها با وي گفت: فأوحي الي عبده ما اوحي».
«در خواب و بيداري و در سفر و حضر او را نگه داشت: و الله يعصمک من الناس».
«احوال او همه کفايت کرد: أليس الله بکافٍ عبده» و در هيچ حال وحي از او منقطع نگرديد.
در خواب بود که وحي آمد : يا ايها المدثر.
بر مرکوب بود که وحي آمد : اليوم اکملت لکم دينکم.
در راه غزات بود که وحي آمد: اتّقوا ربکم انّ الزلزلة الساعة شيء عظيم.
و از مکه بيرون آمده بود که وحي آمد: انّ الذي فرض عليک القرآن لرادّک الي معادٍ.
در نماز بود که او را جلوه کرد: ثاني اثنتين اذ هما في الغار.
در اندوه بود که وحي آمد : و لقد نعلم انک يضيق صدرک.
در شادي بود که وحي آمد: انّا فتحنا لک فتحاً مبيناً.
در حضرت قاب قوسين بود که بي واسطه اين خطاب مي رفت : آمن الرّسول.
از عزيزي وي بود که گاه به جان وي قسم ياد مي کرد: لعمرک و گاه به قدمگاه و نزولگاه وي سوگند ياد مي کرد: لا اقسم بهذالبلد الامين.
علي الجمله در قرآن چهار هزار جاي نام وي برد و ذکر وي کرد؛ بعضي به تعريض و بعضي به تصريح. (3)
به کعبه رفتم از آنجاهواي کوي تو کردم
جمال کعبه تماشا به ياد روي تو کردم
شعار کعبه چو ديدم سياه، دست تمنا
دراز جانب شعر سياه موي تو کردم
چو حلقه در کعبه به صد نياز گرفتم
دعاي حلقه ي گيسوي مشکبوي تو کردم
نهاده خلق حرم سوي کعبه روي عبادت
من از ميان همه روي دل به سوي تو کردم
مرا به هيـچ مقامي نبود غير تو نامي
طواف و سعي که کردم به جستجوي تو کردم
به موقف عرفات ايستـاده خلق دعاخوان
من از دعا لب خود بسته گفتگوي تو کردم
فتاده اهل منا در پي منا و مقاصد
چو حامي از همه فارغ من آرزوي تو کردم
امام سجاد (ع) در بیانی عجیب طاعم (خورنده) در مکه را معادل صائم در غير مکه مي داند :
«الطاعم بمکة کصائم فيما سواها و صيام يومٍ بمکه يعدل صيام سنة فيما سواها والماشي بمکة في عبادالله عزوجل»؛ (4)
«خورنده در مکه همانند روزه دار در غیر مکه است. روزه ی یک روز در مکه معادل روزه ی یک سال در غیر مکه است. کسی که در مکه راه برود در حال عبادت خداست. ».
درباره ی سجده در مکه حدیث عجیبی وجود دارد، امام باقر (ع) فرمودند:
«الساجد بمکة کالمتشحط بدمه في سبيل الله»؛ (5)
«کسی که در مکه سجده کند، همانند کسی است که در راه خدا در خون خود بغلتد.».
در مورد ختم قرآن در مکه امام سجاد (ع) فرمودند:
«من ختم القرآن بمکة لم يمت حتي يري رسول الله و يري منزله من الجنة»؛ (6)
«هرکس در مکه ختم قرآن کند، نمیرد تا آنکه رسول خدا را ببیند و جایگاهش را در بهشت بنگرد.».
امام صادق (ع) در مورد تسبیح در مکه فرمودند:
«تسبیـح بمکة تعدل خراج العراقين ينفق في سبيل الله»؛ (7)
«تسبیح در مکه معادل درآمد دو عراق است که در راه خدا انفاق شود.».
عراقين (بصره و کوفه) کنايه از وفور و فراواني است.
حرمت و عظمت مکه تا بدان حد است که برای خواب در آن هم اجر و پاداش عظیم در نظر گرفته شده است. امام سجاد (ع) در این زمینه فرمودند:
«و النائم بمکه کالمتشحط في البلدان»؛ (8)
«کسی که در مکه بخوابد مانند کسی است که در جای دیگر در خون خود در راه خدا بغلتد.».
در مورد بیماری در مکه و تحمل گرمای مکه پيامبر اکرم (ص) فرمودند:
«کسی که يک روز در مکه بيمار گردد خداوند پاداش شصت سال عبادت را برای او می نویسد و کسی که ساعتی گرمای مکه را تحمل کند به اندازه صدسال آتش جهنم از او دور و بهشت به او نزديک میگردد.» (9)
امام سجاد (ع) در مورد راه رفتن در مکه فرمودند:
«والماشي بمکه في عبادة الله»؛ (10)
«کسی که در مکه راه می رود در حال عبادت خداست.».

آداب ورود به مکه
 

تشرف به حریم امن الهی همراه با آدابی است. قداست و حرمت سرزمین وحی اقتضا دارد که ورود به آنجا با آدابی همراه و قرین باشد. در روایات آداب متعددی جهت ورود و حضور در مکه مکرمه بیان شده است؛ آدابی نظیر اینکه هنگام ورود به حرم قلب زائر همراه با سکینه باشد، پای او برهنه باشد، با غسل وارد شود، با احرام وارد شود، ورود او از محلی خاص باشد و به هنگام تشرف از مال خود انفاق کند.
1- با آرامش و بي تکبر: از جمله آداب ورود به حرم این است که سینه زائر مملو از سکینه باشد. اگر کسی با قلبی آرام به مکه وارد شد، خداوند گناهان او را می بخشد؛ لذا مغفرت از آثار سکینه است. اما باقر (ع) می فرماید:
«مَن دَخَلَ مَکَّةَ بِسَکِینَةٍ غَفَرَاللهُ لَهُ ذُنُوبَهُ»؛ (11)
«کسی که با سکینه وارد مکه شود، خداوند گناهان او را خواهد بخشید».
از آنجا که نسبت به سکینه تأکید شده است باید در رابطه با آن درنگ نمود. سکینه از سکون در مقابل حرکت است. اگر در مورد قلب به کار رود، به معنای استقرار انسان است. نفسی که ثبات دارد و در حالت اطمینان به سر می برد و باطنش همراه با اضطراب نیست، نفسی است که دارای سکینه است. از این رو سکونت نفس به دنبال خود عزیمت، استحکام و قاطعیت در تصمیم و اراده را می آورد. (12)
2- با پاي برهنه: از دیگر آداب ورود به شهر مقدس مکه این است که انسان با پای برهنه وارد شود، کفش ها را از پای درآورد و بدون هیچ پوششی به این شهر درآید تا ادب خود را نسبت به شهری که محبط وحی است نشان دهد.
امام صادق (ع) خطاب به ابان بن عثمان فرمود:
«هرگاه به چاه میمون رسیدی، غسل کن، کفش های خود را درآور و با پای برهنه راه برو و بدین صورت وارد حرم شو.» (13)
3- غسل: از دیگر آداب ورود به شهر مکه این است که انسان غسل کند، این سنت پیامبران است. ابراهیم، اسماعیل و رسول خدا (ص) بر اساس سنتی دیرین هنگام ورود به شهرمکه غسل می کردند. سرّ این عمل را باید در طهارت جستجو کرد. خداوند به ابراهیم دستور داد، خانه ی مرا طاهر کن؛ لذا باید برای ورود به سرزمین پاک، پاک بود و غسل بهترین نماد و ظهور پاکی و طهارت است. امام صادق (ع) فرمود:
«خداوند به حضرت ابراهیم (ع) فرمان داد تا حج گزارد و اسماعیل را هم همراه خود برده، او را ساکن حرم سازد. هردو به آهنگ حرم بر شتری سرخ سوار شدند، در حالیکه جز جبرئیل همراهشان نبود، چون به حرم رسیدند، جبرئیل به او گفت: ای ابراهیم! فرود آیید و پیش از آنکه وارد حرم شوید، غسل کنید. آن دو فرود آمدند و غسل کردند. » (14)
غسل اگر صبح باشد تا شب و اگر شب باشد تا صبح کفايت مي کند و هنگام غسل اين دعا را بخوانند :
«بسم الله و بالله اللهم اجعله لي طهوراً و حرزاً و شفاءاً من کل داءٍ و آفـﺔٍ و عاهـﺔٍ اللهم طهر به قلبي و اشرح به صدري و سهل به امري».
4- احرام: احرام یکی از آداب ورود به حرم الهی است. حرمت مکه به لحاظ مسجد است و حرمت مسجد مرهون حرمت کعبه. این حرمت اقتضای احرام است. بر این اساس احرام، شرط حضور در محلی است که دارای حرمت است. امام صادق (ع) فرمود:
«وَ حُرَّمَ المَسجِدُ لِعِلَّةِ الکَعبَةِ وَ حُرَّمَ الحَرَمُ لِعِلَّةِ المَسجِدِ وَ وَجَبَ الاِحرَامُ لِعِلَّةِ الحَرَمِ»؛ (15)
«خداوند مسجدالحرام را به خاطر کعبه حرام قرار داد و حرم را به خاطر مسجدالحرام و احرام را به خاطر حرم واجب کرد.».
5- از بالا : مکه شهری است که دو جهت بالا و پایین دارد. سمت بالای مکه همان قسمتی است که امروز معروف به «الابطح» است و در آنجا منطقه معابده قرار دارد و در واقع قسمت شمالی مکه محسوب می شود. نقطه مقابل، بخش دیگری از مکه است که از سمت باب ملک عبدالعزیز شروع می شود و قسمت جنوبی شهر مکه به حساب می آید.
6- صدقه دادن: انفاق هم یکی از آداب ورود به شهر مکه است. هرگاه انسان قصد داشت به این شهر عظیم وارد شود، باید به هر نحوی که ممکن شد تصدق کند. از آنجا که کالای مهم در مکه خرماست، معمولاً انفاق با خرما صورت می گیرد. امام ششم (ع) فرمود:
«هرگاه به مکه وارد شدی، با درهمی خرما بخر و آن را صدقه بده.»(16)

آداب خروج از مکه
 

1- صدقه دادن و انفاق کردن هم شرط ورود است و هم شرط خروج.
2- یکی دیگر از آداب خروج از مکه این است که باید از قسمت پايين این شهر خارج شد.
3- نيت بازگشت: کسی که به حج می رود نباید به هنگام خروج از مکه قصد کند که به آنجا بازنمی گردد؛ زیرا مرگش نزديک می گردد و با قصد بازگشت عمرش افزون می گردد.

اسرار عرفاني مسجدالحرام
 

مسجدالحرام دارای حرمت و قداست بسیار بالایی است. این مسجد از قصرهای بهشت در روی زمین شمرده شده و محبوب ترین مسجد روی زمین نزد خداست. در میان آیاتی که درباره ی این مسجد بزرگ نازل شده است آیه ی معراج می درخشد:
«سبحان الّذي اسري بعبده ليلاً من المسجد الحرام الي المسجد الاقصي الّذي بارکنا لنريه من آياتنا انّه هوالسميع البصير» (17) ؛
«منزه است آن خدایی که بنده ی خود را شبی از مسجدالحرام به مسجدالاقصی –که گرداگردش را برکت داده ایم- سیر داد، تا بعضی از آیات خود را به او بنمایانیم، هر آینه او شنوا و داناست.».
هدف از معراج رؤیت آیات الهی است. از یک سو قرآن می فرماید رؤیت ذات ممکن نیست، زیرا موسی درخواست کرد و خداوند در پاسخ، آن را محال دانست:
«قال ربّ أرني انظر اليک قال لن تراني»؛ (18)
«گفت: ای پروردگار من! بنمای تا در تو نظر کنم، گفت: هرگز مرا نخواهی دید.».
آنچه امکان پذیر است، رؤیت آیات الهی، وجه الله و ملکوت است. از سوی دیگر خداوند درباره ی ابراهیم (ع) یکبار برای او مقام رویت را بیان نموده است:
«و کذلک نري ابراهيم ملکوت السموات و الارض» (19)؛
«بدین سان به ابراهیم ملکوت آسمان ها و زمین را نشان دادیم.».
و اما درباره ي پيامبر اکرم (ص) در چند مورد برای ایشان مقام رؤیت آیات به گونه های مختلف بیان شده است :
«لقد رأي من آيات ربه الکبري» (20).
«و لقد رأه بالافق المبين» (21)
«ما کذب الفؤاد ما رأي» (22)
«لنريک من آياتنا الکبري» (23)
درباره ی قداست و عظمت مسجدالحرام در احادیث هم مضامین بلندی وارد شده است. پيامبر اکرم (ص) فرمودند:
«الصلاة في المسجدالحرام مائة الف صلاة و الصلاة في مسجد المدینة عشرة الاف صلاة و الصلاة في مسجد بيت الــمقدس الف صلاة»؛ (24)
«نماز در مسجدالحرام برابر با یکصدهزار نماز و نماز در مسجد پیامبر (ص) برابر با ده هزار نماز و نماز در مسجد بیت المقدس برابر با هزار نماز در جای دیگر است."
پيامبر اکرم (ص) فرمودند:
«هرکس يک نماز واجب در مسجدالحرام بخواند خداوند همه نمازهايي را که از روز وجوب بر او خوانده است و همه نمازهايي را که تا زمان مرگ مي خواند به برکت اين نماز قبول مي کند.»(25)
در احاديث وارد شده يک نماز در مسجدالحرام افضل است از صدهزار نماز در مساجد ديگر (26) و گفتن يک سبحان الله در مکه افضل است از انفاق عراقين (خراج) در راه خدا و کسي که قرآن را در مکه ختم کند از دنيا نمي رود مگر اينکه جاي خود را در بهشت مي بيند و ثواب يک روز روزه در مکه ثواب روزه يکسال را دارد. (27)

پي‌نوشت‌ها:
 

(1) - سوره تین، آیه 2 و 3.
(2) - سوره بلد، آیه 1 و 2.
(3) - کشف الاسرار، ج 20، ص 289.
(4) - فقیه، ج 2، ص 227، روایت 2259؛ وسایل الشیعه، ج 13، ص 289، روایت 17767.
(5) - المحاسن، ج 1، ص 195، روایت 196؛ وسایل الشیعه، ج 13، ص 289، روایت 17770؛ بحارالانوار، ج 99، ص 82، روایت 34.
(6) - تهذیب الاحکام، ج 5، ص 468، روایت 1640؛ المحاسن، ج 1، ص 144، روایت 198.
(7) - وسایل الشیعه، ج 13، ص 289.
(8) - المحاسن، ج 1، ص 144، روایت 197؛ بحارالانوار، ج 99، ص 171، روایت 449.
(9) - بحارالانوار، ج 99، ص 85، روایت 47؛ مستدرک الوسایل، ج 9، ص 364، روایت 11088.
(10) - فقیه، ج 2، ص 227، روایت 2259.
(11) - المحاسن، ج 1، ص 142، روایت 192؛ وسایل الشیعه، ج 9، ص 320، روایت 17573؛ بحارالانوار، ج 99، ص 192، روایت 2.
(12) - المیزان، ج 9، ص 227 و ج 18، ص 258 و ج 2، ص 289؛ مفردات، ص242.
(13) - فروع کافی، ج 4، ص 389.
(14) - فروع کافی، ج 4، ص 202.
(15) - المحاسن، ج 2، ص 55، روایت 1162؛ علل الشرایع، ص 415، روایت 1؛ فقیه، ج 2، ص 195، روایت 2122.
(16) - معانی الاخبار، ص 340.
(17) - سوره اسرا، آیه 1.
(18) - سوره اعراف، آیه 143.
(19) - سوره انعام، آیه 75.
(20) - سوره نـــجم، آیه 18
(21) - سوره تکويـــر، آیه 23
(22) - سوره نــجم، آیه 11
(23) - سوره طه، آیه 23
(24) - امالی طوسی، ص 369، روایت 788.
(25) - فقيه، جلد 1، ص 228، حديث 681.
(26) - فروع کافی، ج 4، ص 586، روایت 1؛ فقیه، ج 1، ص 228، روایت 680؛ تهذیب الاحکام، ج 6، ص 31، روایت 58.
(27) - فقیه، ج 2، روایت 2259؛ وسایل الشیعه، ج 13، ص 289، روایت 17767.


ادامه دارد...




 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط