مسئوليت گريزي

تصورش را هم نمي کنيد که تقريباً 80 درصد جوانان آرزوهاي بزرگي در زندگي دارند و تمام سعي شان بر اين است که به هدف هاي بزرگ دست پيدا کنند. براي رسيدن به هدف هاي بزرگ رهايي از تمام قيد و بندها از گام هاي اوليه است. قيد و بندهايي که به نظر جوانان دست و پاگير است و باعث هدر رفتن انرژي مي شود اما آن سوي ديگر
سه‌شنبه، 12 مهر 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مسئوليت گريزي

 مسئوليت گريزي
مسئوليت گريزي


 






 

عنوان هدف هاي بزرگ
 

تصورش را هم نمي کنيد که تقريباً 80 درصد جوانان آرزوهاي بزرگي در زندگي دارند و تمام سعي شان بر اين است که به هدف هاي بزرگ دست پيدا کنند. براي رسيدن به هدف هاي بزرگ رهايي از تمام قيد و بندها از گام هاي اوليه است. قيد و بندهايي که به نظر جوانان دست و پاگير است و باعث هدر رفتن انرژي مي شود اما آن سوي ديگر اين سکه بي تفاوتي و بي توجهي به برخي هنجارهاي اجتماعي است. بروز بي مسئوليتي در ميان جوانان سبب شده است تا اغلب صاحب نظران خانواده ها را مقصر بشناسند و ريشه اين عادت را در تربيت خانوادگي بررسي کنند. از سوي ديگر با شيوع ويژگي بي مسئوليتي در ميان نوجوانان و جوانان ما امروز با نسلي رو به رو هستيم که براي رهايي از مسئوليت از تشکيل زندگي و ازدواج هم طفره مي روند.
هرچند 85 درصد اين جوانان مدعي اند که مي توانند رابطه مناسبي با ديگران برقرار کنند اما بروز اختلاف هاي ريز و درشت در ميان خانواده هاي جوان نشان از ناتواني در برقراري يک ارتباط درست است.
يک پژوهشگر مسائل اجتماعي معتقد است که از نظر جامعه شناختي هر نقشي انتظاراتي به همراه دارد و با گرفتن نقش هاي جديد، از انسان ها انتظارات جديدي نيز به وجود مي آيد.
کامبيز مصطفي پور مي گويد: «شايد فرد مجرد به راحتي بتواند از شرکت در مراسم و به جا آوردن آداب و رسوم خانوادگي و روابط فاميلي شانه خالي کند ولي وقتي خانواده شکل گرفت غيبت از مراسم جمعي پذيرفتني نيست.»
اما با تشکيل خانواده انتظارات بيشتري از جوانان مي رود به گونه اي که در موارد بسياري رفت و آمدها صرفاً به دليل نسبت هاي فاميلي انجام مي شود و ميل و خواسته افراد نقش چنداني در رفت و آمدها و روابط ندارد. از اين رو افراد مجرد وقت و آزادي بيشتري دارند تا به کارها و دلمشغولي هاي فردي شان برسند.
اين جامعه شناس تاکيد مي کند که انتخاب و آزادي عمل براي فرد مجرد بيشتر است و همين سلب آزادي ها پس از ازدواج سبب مي شود تا جوانان با رويگرداني از ازدواج، زندگي تنهايي را برگزينند.

***
در گفتگو با کامبيز مصطفي پور، جامعه شناس
 

«زندگي در لحظه» ويژگي اي است که حالا ديگر به يک عادت دايمي در بين جوانان تبديل شده است.
در سال هاي اخير نوعي خطرناک از مسئوليت گريزي در همه عرصه هاي جامعه ديده مي شود. در واقع اين ايده در جامعه شکل گرفته است که با شانه خالي کردن از زيربار مسئوليت مي توان راحت تر زندگي کرد.
همين زندگي لحظه اي سبب مي شود که هيچ کدام از ما برنامه اي براي يک هفته و يک ماه آينده نداشته باشيم و آنقدر به گريز از مسئوليت عادت کرده ايم که حاضر نيستيم هيچ مسئوليتي را در زندگي مان بپذيريم و به لاک تنهايي مي رويم.

عوامل پرهيز جوانان از پذيرش مسئوليت
 

موانع متفاوتي باعث روي گرداندن نسل جوان از استقبال يا قبول مسئوليت در عرصه هاي فردي، خانوادگي و اجتماعي شود که شناخت اين عوامل - به ويژه از سوي پدران، مادران، معلمان و مربيان- زمينه ساز محو اين موانع و جايگزين سازي عوامل مثبت و سازنده مي شود.
کامبيز مصطفي پور اين ناهنجاري ها را با مرور مي کند

1. کم خبري يا بي خبري از ارزش احساس مسئوليت در زندگي
 

تفاوت برجسته انسان با ديگر موجودات در «عقل و خرد» يا «شناخت و معرفت» است. آنان که خود را درگستره هستي «انسان» مي دانند و انسان را به معناي موجودي مسئول نسبت به خود، خلقت و خداوند و در جلوه هاي مادي و معنوي يا دنيوي واخروي تقسيم مي کنند، بي شک، پس از ايام کودکي و با ورود به روزهاي نوجواني، آمادگي درک و دريافت مسئوليت هاي کوچک و بزرگ را در خود ايجاد مي کنند. گرچه از يک نظر زمينه اين مهم در آغاز بايد از سوي اطرافيان به خصوص والدين صورت بپذيرد، اما فراهم ساختن انديشه مسئوليت پذيري از سوي جوانان، انگيزه پاسخگويي و مسئوليت طلبي را به گونه اي سهل و آسان فراهم مي سازد.
با نگاهي به آموزه هاي ديني جدّي گرفتن اي احساس به طور جامع و فراگير همه پيروان پاک انديش را بيداري شاياني مي بخشد؛ از سخن خالق حکيم به عيسي بن مريم (ع) اين است:
«اي عيسي! همانا تو مسئول هستي، پس به ضعيف مهرباني کن مثل رحمت من به تو و از يتيم روي مگردان و با او قهر مکن.»
نيز رسول گرامي اسلام (ص) فرمود:
«مرد، راعي و سرپرست خانواده خود است و هر سرپرستي مسئول نسبت به افراد خويش است و زن نيز مسئول درباره مال همسر است و از او درباره دارايي شوهر سؤال مي شود.»
سپس آن حضرت اصل کلّي و مبنايي نسبت به تمامي داده هاي الهي ارائه فرمود:
«تمامي نعمت ها مورد سؤال و بازخواست در روز قيامت قرار مي گيرد، مگر آنچه درراه خدا داده شده است.»
اين بينش بالنده زمينه ساز سخن حکيمانه اي گرديده که: همه ما به فقر و غنا، سلامتي و مرض، غربت و قدرت و علم و جهل مبتلا هستيم و درباره داده ها و نداده ها مورد امتحان قرار مي گيريم.
به يقين باخبري نسل جوان ما از چنين بصيرت و بينايي معنوي، روشني راه، رفع ترديد و دودلي و نگراني، به هرز نرفتن سرمايه اي انساني و استفاده شايسته و باسته از فرصت هاي ارزنه زندگاني را به همراه خواهد داشت تا به تعبير قرآن از روز نخست با قوت و قدرت به مسئوليت خويش رو کنند (خُذ الکِتابَ بِقُوَّهٍ) و هرگز دچار روزمرگي و بيهودگي يا سردرگمي و دودلي نگردند و عاقبتي زيانبار در سخن معصومان (عليهم السلام) در انتظار آنان نباشد، که فرمودند:
«آن کس که بدون بينايي و آگاهي لازم، عمل مي کند، همانند کسي است که در غير مسير مورد نظر حرکت مي نمايد که پيامد حرکت يعني سرعت، چيزي جز دوري بيشتر نخواهد بود. او همانند درازگوش چشم بسته آسياب است که ره به جايي نمي برد و پيوسته به گرد خويش مي چرخد.»

2. ترس و هراس از زندگي
 

خود کم بيني، خودباختگي، تلقين هاي منفي، تحقيرهاي بيروني و کم آگاهي هنجاري ترس و بيم را تقويت مي کند و به موازات آن انسان را دچار بي ارادگي، مسئوليت گريزي، راحت طلبي و سست عنصري مي نمايد. از اين رو در معارف آسماني از وجود ترس در ساحت وجود به خدا پناه برده مي شود (اللهم اني اعوذ بک من... الجبن) سپس درباره جُبن يا ترس چنين مي خوانيم:
«الجبنُ شينٌ... ذُلَّ ظاهرٌ... عارٌ و منقصهٌ... آفهٌ؛15@ ترس باعث شکست و سرافکندگي، ذلت و زبوني ظاهري، زشتي و نقص و کاستي و آفت براي فضايل و ارزش هاي زيباي زندگي است.» در رهنمودهاي ديني افزون بر معرفي پديده ترس به عنوان يک ناهنجاري شخصيتي، دستورالعملي نيز براي پالايش شخصيت انساني از اين آفت بيان شده است و آن سخن امير مؤمنان علي (ع) است که فرمود:
«هرگاه از چيزي بيم داشتي خود را در متن آن قرار ده؛ چرا که خود نگهداري شديد تو از آن، بزرگ تر از خود آن چيزي است که تو از آن خوف داري.»
ما اين نمونه را در وجود رزمندگان اسلام ديديم که چگونه خود را در دل خطر مي انداختند و از معابر مين گذر مي کردند يا سپر مي شدند تا به بزرگي برسند.

3. سستي، تنبلي و بي حالي
 

سستي، تنبلي و بي حالي (تواني) آفتي جدّي براي کمال شخصيت همگان بخصوص نسل جوان به حساب مي آيد و عزم و جزم، بهترين داروي درمان اين درد خواهد بود.
اگر اين واقعيت والا پذيرفته شود که زندگي دنيا، ميدان آزمون و امتحان و به تعبيري رساتر، ميدان مسابقه است که افزون بر حرکت، سرعت (سارعوا الي...) و برتر از سرعت، سبقت (سابقوا الي...) مطرح است، هرگز ناهنجاري سستي، مسامحه و بي حالي جسم و جان را اسير وِلِش بازي، بي خيال، و يا بازيچه گرفتن تمامي حقايق زندگي نمي کند تا با امروز و فردا کردن از مسئوليت هاي جدي روي گردانده شود، که رهبران آسماني فرموده اند:
عزم و همت براي کارهاي شايسته و چشمگير با وليمه و سورچراني جمع نمي شود و چه بسيار خواب هايي که عزم و جزم انسان را در انجام امور نقض کرده است و ساعات او را پوچ و هيچ ساخته است.»
بي دليل نيست که آنان نخست از حالت ويرانگر سستي و بي حالي به خدا پناه برده اند و گفته اند:
پروردگارا! همانا به تو پناه مي برم از کسالت و بي حالي و سستي و بي توجهي به حقايق پايدار زندگي.»
سپس آثار زيانبار تنبلي و بي حالي را اين گونه ترسيم کرده اند:
«تواني يا تنبلي و سستي در زندگي دنيا باعث ضايع ساختن سرمايه حيات، پشيماني و ندامت و در آخرت سبب خسران و حسرت مي شود، اين حالت، ويژگي احمقان و بي خردان است که با آن حقوق خود و ديگران را پايمال مي کنند.» در مقابل امام علي (ع) شيوه شايسته مبارزه با اين بيماري روحي را اينچنين مي فرمايد:
با تصميم و عزم قاطع به مبارزه با سستي برخيزيد.»

4. نداشتن صبر و ثبات در زندگي
 

باور اين حقيقت گرانبها که بهشت شيدايي، افتخار و سربلندي با سختي ها و تلخي هاي بسياري همراه است و پيمودن اين مسير سنگلاخ جز با صبر و بردباري ميسر نمي شود، تمامي سختي ها را سهل و تلخي ها را شيرين مي سازد و دستيابي به قله بزرگي و بزرگواري را آسان مي نمايد.
آنان که به خوبي دريافته اند «تکليف» که مروز امتياز انسان و حيوان است، از «کَلفَت» و «سختي» است و با «مسئوليت» انسان بودن همراه است، مي دانند که دستاوردهاي زيبا و زرّيني از رشد و رويش و کمال و تکامل با خود دارد، از اين رو شروع اين فصل جديد را با «جشن» آغاز مي کنند و «مسئوليت» را نه تنها «محدوديت» نمي شمرند بلکه «مصونيت» از سقوط از بلنداي انسانيت به قعر گمراهي و حيوانيت مي نگرند. بدين خاطر در راه انجام وظيفه خويش، صبر و استقامت و ثبات و بردباري نشان مي دهند و در راه دستيابي به ارزش هاي والاي الهي هرگز احساس خستگي و خمودي يا سستي و کاستي نمي کنند.
چه زيبا امام (ع) فرمود:
«کسي که براي خود صبر و بردباري در برابر سختي ها و ناگواري هاي روزگار را فراهم نکند، ناتوان خواهد ماند.»
چنان که فرمود:
«فردي که بر مرکب راهوار صبر جا مي گيرد، به ميدان پيروزي راه يافته است.»
آثار و برکاتي اينچنين موجب گرديده که واژه «اِصبِر؛ صبر و بردباري نما» که به طور زياد در توصيه هاي سبز و آسماني معصومان (عليهم السلام) به اصحاب خود ديده مي شود تا پس از گذر از چنين معابر سنگلاخ به پيروزي دست يابند:
صبر و استقامت داشته باش تا دولت [و توانمندي] براي تو فراهم شود... بردبار باش تا پيروز و سربلند شوي... ثبات قدم داشته باش تا به اهداف خود نايل شوي.
که اين خصوصيت را نيز ما بسيار در ميان ايثارگران «جانبازان، آزادگان، خانواده هاي شهدا و ...» ديده ايم که با صبر و بردباري به پيروزي واقعي رسيدند.

5. تلقين منفي و خود کم بيني
 

احساس خود کم بيني، کمرويي، عواطف منفي، گريز از موقعيت هاي نگران زا و نوميدي، مجموعه عواملي است که در وجود هر يک از ما به ويژه نسل جوان باعث ضعف اعتماد به نفس مي شود و آدمي را از پذيرش مسئوليت هاي کوچک و بزرگ دور مي سازد. شناخت شايسته از خود، فراموشي گذشته ناموفق، بي توجهي به سختان تحقيرآميز اطرافيان بي خرد، به يادسپاري آينده اي سرشار از موفقيت، مثبت ارزيابي کردن خويشتن، کاستن از خواهش هاي بي شمار و گاه خارج از توان و قدرت، تقويت ارتباط به خداوند و نشست و برخاست با انسان هاي موفق، پراميد و با نشاط، باعث طلوع نويد و افشانده شدن بذر اميد در زندگي مي شود و پس از چندي نگاهي تازه و فضايي روشن از مثبت نگري و شادکامي براي فرد فراهم مي نمايد.
که تزريق اعتماد به نفس يکي ديگر از برکات فرهنگ ايثار و شاهد است که بايد از آن درس بگيريم. يکي از تمرينات معروفي که روانشناسان بر آن تاکيد مي ورزند، «پالايش افکار» است، که آغاز راه موفقيت، مسئوليت پذيري و سربلندي در زندگي است. در اين مرحله، اعتقادات و باورهاي رسوخ کرده در عمق جان خويش را درباره ماهيت خود و مردم به باورهاي مثبت تبديل و طبق آن عمل مي شود. پس از اين مرحله هرگز جايي براي واژه هاي، «نمي توانم» ، «نمي خواهم»، «مي ترسم»، «بدبخت ترين آدمم»، «خيلي بدشانس هستم»، «من براي اين کار کوچکم»، «گفته اند نمي توانم» و ... يافت نمي شود.
اين شيوه ناشايست که در معارف ديني «فال بد زدن» يا «طيره» نام گرفته است به معناي ناديده انگاشتن افکار و افعال يا تصميم و تلاش افراد و بي تاثيري خواست خداوند در عرصه هاي مختلف زندگي است.
امام صادق (ع) فرمود:
«طيره و فال بد زدن بر اساس همان چيزي است که آن را قرار مي دهي؛ اگر راحت گرفتي، راحت است و اگر سخت گرفتي سخت است و اگر ناديده گرفتي، چيزي نخواهد بود.»
اين رهنمود روشن ما را به اين حقيقت مي رساند که تفال، گمانه زني و امثال آن در فرهنگ ها به گونه اي است که مي تواند منشا اثرباشد اما آنچه در واقع عامل اين تاثيراست، نوع ارزيابي، بينش، حرکت و کوشش فرد است و چيزي خارج از وجود او نيست. پس بکوشيم مثبت بينديشيم، مثبت بنگريم و مثبت عمل کنيم که اين شيوه، آغاز فرخنده اي در حيات ما خواهد بود.
منبع:نشريه شاهد جوان ش 58



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط