بررسی نسبت سلفیان با بیداری اسلامی

وجود نمادهای مذهبی و سر دادن شعارهای اسلامی باعث شده تا تحلیل­گران، یکی از مؤلفه­های این قیام­ها را اسلامی بودن آن­ها بدانند و این شواهد نشان دهنده‌ی بیداری عمومی ملت‌ها در جهت حذف سکولاریسم از جوامع اسلامی است. اما دیدگاه سلفیون در مورد بیداری اسلامی چیست؟ و چه تأثیراتی را در میدان بیداری اسلامی ایجاد کرده است؟
سه‌شنبه، 26 مهر 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بررسی نسبت سلفیان با بیداری اسلامی

بررسی نسبت سلفیان با بیداری اسلامی
بررسی نسبت سلفیان با بیداری اسلامی


 

نویسنده: احمد ربیعی فر*‎




 
تحولات شگرفی که در کشورهای اسلامی در حال وقوع است توجه جهانیان و تحلیل­گران سیاسی را به خود جلب کرده است، تحولاتی که باعث تغییر ساختار حکومت­ها و نهادهای سیاسی، اجتماعی گردیده تا جایی­که آینده‌ی تمامی تعامل‌های منطقه­ای ر­ا به خود وابسته کرده است، از این ­رو تمامی بینش­ها، تفکرها، نحله­های سیاسی و مذهبی، دستگاه­های دیپلماتیک، نخبگان سیاسی و شخصیت­های مؤثر جهانی، به صورت ناگزیر در خصوص این پدیده موضع­گیری کرده و به ایفای نقش در آن می­پردازند.
این تحولات با نام «بیداری اسلامی»[1] یا «انقلاب­های عربی»[2] خوانده می­شود که البته گروه­های مختلف سلفی نیز با رویکردهایی متفاوت و با حداکثر توان از ابزارهای رسانه­ای و نیروهای انسانی در این عرصه، ورود یافته و درصدد تأثیرگذاری بر این تغییرهای مهم در راستای اهداف خویش هستند. در دهه­های اخیر جوامع اسلامی و حتی غربی شاهد اثر­گذاری تفکر سلفی از جنبه­های مختلف در این جوامع بوده­اند که این مطلب لزوم رصد تحرکات گروه­های سلفی را بیش‌تر می­کند به­ویژه در جریان بیداری اسلامی که از اهمیت مضاعفی نسبت به سایر تحولات برخوردار است. البته از آن‌جا که جریان بیداری اسلامی دارای شتاب و سرعت غیرمنتظره­ای بوده و از گستردگی بالایی برخوردار می­باشد لازم است در ابتدا به‌طور خلاصه و گذرا به ماهیت این جریان نگاهی داشته باشیم.

بیداری اسلامی
 

بیداری اسلامی پدیده­ای اجتماعی است که به معنای بازگشت بیداری و هوشیاری امت اسلامی است تا به خودباوری رسیده و به دین، کرامت و استقلال سیاسی، اقتصادی و فکری خود مباهات کرده و در راستای ایفای نقش طبیعی خود به­عنوان «بهترین امت برای مردم» تلاش کند.[3] این تحولات در اثر نارضایتی مردم از حکومت­ها صورت گرفت که عوامل عمده‌ی این نارضایتی عبارت‌اند از:
1- حقارت و فقری که از جانب حکام کشورهای عربی بر ملت­هایشان تحمیل شده بود:
فقر و بیکاری عاملی بود که باعث آغاز این انقلاب­ها از تونس و سقوط «بن‌علی» پادشاه تونس گردید. جوان فروشنده‌ی دوره ‌گرد تونسی که روز جمعه 17 دسامبر 2010 میلادی در اعتراض به بیکاری و مصادره‌ی‌ چرخ دستی‌اش توسط نیروهای پلیس و پس از آن که از یکی از این نیروها سیلی خورد، خود را به آتش کشید، توانست با این اقدام تظاهراتی را در این کشور به راه بیندازد که به قیام هزاران تونسی معترض به بیکاری، نبود عدالت اجتماعی و رشد فساد در حکومت منجر شود و در اثر این تظاهرات، حکومت تونس سقوط کرد. دوره‌گردی ‌سوخت‌ و تونس را شعله‌ور کرد.[4] شبکه‌ی تلویزیونی آمریکایی «سی.ان.بی.‌سی» در گزارشی اعلام کرد: «بیش از 40 درصد شهروندان عرب زیر خط فقر زندگی می‌کنند.»[5] «عمرو موسی» دبیرکل اتحادیه‌ی عرب نیز فقر و بیکاری را دو چالش خطرناک برای کشورهای عربی در مرحله‌ی کنونی دانست.[6]
2- استبداد دستگاه حاکم و فساد­های مالی و اخلاقی که در میان سران کشورها و خانواده و اطرافیانشان رواج داشت:
در تونس بن­علی 23 سال حکومت کرد و در مصر «حسنی مبارک» 30 سال بود که حاکم مصر بود.[7] در بحرین نیز «آل‌خلیفه» با کمک انگلیس­ها و دادن امتیازهای فراوان به آنان حکومت را در دست گرفتند و سلطنت در آن کشور به صورت موروثی به فرزند بزرگ ذکور خانواده می­رسد.[8] در عربستان سعودی نیز در رأس نظام سیاسی، خاندان سلطنتی قرار دارد و تمامی اعضای مجلس را نیز پادشاه، بر می­گزیند و آن‌ها نیز فقط به عنوان یک ارگان مشورتی عمل می کنند.[9]
استبداد، تنها مشکل این حکومت­ها نیست بلکه فسادهای مالی و اخلاقی که در طبقه‌ی حاکم رواج دارد بیش از تحمل ملت­های آن‌هاست. روزنامه‌ی «نیویورک تایمز» در بررسی یک نامه‌ی دیپلماتیک در مورد ثروت­های رییس جمهور مخلوع تونس که توسط «ویکی لیکس» منتشر شد به میزان ثروت خانواده‌ی بن علی و دیدگاه­های ملت تونس در مورد این خانواده می­پردازد. به نوشته‌ی این روزنامه، فساد مالی نزدیکان بن­علی و همسرش و رفتار توهین آمیز آن­ها دلیل اصلی قیام ملت تونس است.در این نامه آمده است که ملت تونس از «لیلا طرابلسی»، همسر بن­علی و خاندان طرابلسی به ستوه آمده­اند. لیلا طرابلسی قبل از ازدواج با بن­علی در سال 1992 میلادی، فرزند خانواده‌ی فقیر و سطح پایینی بوده که به عنوان آرایشگر مشغول کار بود، اما بعد از ازدواج با بن­علی افراد خانواده­اش و خانواده‌ی بن­علی به ثروت­های کلانی دست یافتند و در حال حاضر در بیش‌تر شرکت­های بزرگ تونس دارای سهام هستند.
بر این اساس در نامه‌ی«گودِک» آمده است: «نزدیک به نصف شرکت­های تونسی در دست نزدیکان لیلا طرابلسی است و ملت تونس از وی و خاندان طرابلسی خشمگین هستند و از فرهنگ و سطح اجتماعی پایین و ولخرجی­هایشان به ستوه آمده­اند.»[10]هم‌چنین از مهم‌تریناتهام‌هایی که حسنی مبارک رییس جمهور مخلوع مصر در دادگاه این کشور با آن مواجه است، واریز وجوه کتاب‌خانه‌ی «اسکندریه» به حساب‌های شخصی محرمانه، فراهم کردن زمینه‌ی غارت بیت المال، بخشیدن اراضی دولتی به «حسنی سالم» یکی از نزدیکان خود و به هدر دادن میلیون­ها جنیه (دینار) مصری به خاطر فروش ارزان گاز به رژیم صهیونیستی؛ مبارک و خانواده‌اش تنها در شعبه‌ی «مصر الجدیده» بانک «الاهلی» مصر سپرده­هایی به ارزش 250 میلیون جنیه (دینار) مصری، داشته‌اند. مبارک و اعضای خانواده­اش در زمان ریاست وی، با سوءاستفاده از موقعیت خود میلیون­ها دلار از بیت المال را به حساب­های شخصی خود در بانک‌های مصری و خارجی واریز کرده‌اند. از سوی دیگر دادستانی مصر در نامه­ای به مقام‌هایآمریکایی اعلام کرد: «جمال مبارک با نقض قوانین ممنوعیت تصرف در اموال عمومی، 75 تن طلای مصر را از بانک مرکزی آمریکا خارج کرده ­است.»[11]
در عربستان سعودی نیز هزاران شاهزاده مناصب حکومتی را در دست داشته و دارای روش زندگی همراه با اسراف و ولخرجی می­باشند و طبقه‌ی حاکم هیچ‌گونه گزارشی از این هزینه‌ها ارایه نمی­کند.[12] تا جایی­که فیلم یکی از شاهزادگان عربستان در اینترنت منتشر شد که وی در یک مجلس فحشا، 20 بسته‌ی یک میلیون دلاری را بر سر یک فاحشه ریخت که این ماجرا شکایت بسیاری از نخبگان عربستان را در پی داشت.
امام خمینی(ره) در کتاب «ولایت فقیه» می­نویسند: «استعمارگران به‌دست عمال سیاسی خود که بر مردم مسلط شده­اند، نظام‌های اقتصادی ظالمانه­ای را تحمیل کردند و بر اثر آن مردم به دو دسته تقسیم شده­اند، ظالم و مظلوم، در یک طرف صدها میلیون مسلمان گرسنه و محروم از بهداشت و فرهنگ قرار گرفته ­است و در طرف دیگر اقلیت­هایی از افراد ثروتمند و صاحب قدرت سیاسی که عیاش و هرزه گرد و فاسدند.»[13]
3-دوری از فرهنگ و تفکر اسلامی و تن دادن به فرهنگ و تمدن غربی:
در طول دهه­های اخیر، جوامع اسلامی با استحاله‌ی شدید فرهنگی مواجه شدند که در اثر تهاجم دراز مدت فرهنگی غرب و دوری از ارزش‌های واقعی دینی بر ملت­های مسلمان تحمیل شد و در نتیجه، بحران هویت، عقب افتادگی و ضعف در زمینه­های علمی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی این کشورها را در پی داشت.[14]
امام خمینی(ره) در کتاب ولایت فقیه اوضاع منطقه را از لحاظ فرهنگی این‌گونه تحلیل می‌کنند: «استعمارگران برای اغراض شوم خود به‌دست عمال سیاسی خود قوانین خارجی و فرهنگی اجنبی را در بین مسلمانان رواج دادند و مردم را غرب­زده کردند.»[15]
4- سرسپردگی سران این کشورها نسبت به غرب و پذیرش قراردادهای ننگین با رژیم اسراییل:
قرارداد «کمپ دیوید» را می­توان یکی از بارزترین مصادیق این سرسپردگی دانست. کمپ دیوید نام پیمانی است که به وسیله‌ی «انور سادات» رییس جمهور وقت مصر و «مناخیم بگین» نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی در تاریخ 17 سپتامبر سال 1978 میلادی (26 شهریور 1357) به امضا رسید.[16] از نظر غرب کمپ دیوید به نوعی پایان جهان اسلام محسوب می‌شد؛ فکر می‌کردند دنیای اسلام با این قرارداد تمام شد و پس از آن تسلط همه جانبه‌ی اسراییل بر منطقه آغاز خواهد شد.[17]
از آن به بعد عقب نشینی‌های پی­ در ­پی جهان عرب در مقابل صهیونیسم آغاز شد و از زمان انعقاد پیمان کمپ دیوید، مصر سالانه حدود 5/1 میلیارد دلار کمک نظامی از آمریکا دریافت کرده است تا مرزهای اسراییل را امن نگاه داشته و ضامن بقای اسراییل باشد[18] تا جایی که در جنگ 33 روزه‌ی لبنان برضد اسراییل طبق گزارش پارلمان رژیم صهیونیستی: «بخش مهمی از جهان عرب، اسراییل را در این جنگ تأیید کرد.»[19]
تمام این ذلت­ها و عقب نشینی­ها در برابر رژیم صهیونیستی ناشی از وابستگی همه جانبه و بیش از اندازه‌ی سران ممالک اسلامی به غرب به ویژه آمریکا است، این وابستگی به اندازه‌ای بود که آمریکا در سال 1362ق -1943م و در آغاز روابطش با عربستان سعودی در خلال جنگ جهانی دوم برای هدایت عملیات جنگی در این سوی دنیا در «ظهران» پایگاه هوایی تأسیس کرد و در سال1375ق _1956م به رغم ناخشنودی سخت مردم، حکومت سعودی این پایگاه را مجدد به آمریکایی­ها اجاره داد.[20]
حضور علما و جنبش­های اسلامی هم‌چون «اخوان المسلمین»، وجود نمادهای مذهبی و سر دادن شعارهای اسلامی مانند شعار الله اکبر و اقامه‌ی نمازهای جمعه و جماعت، شواهدی است که باعث شده تا تحلیل­گران، یکی از مؤلفه­های این قیام­ها را اسلامی بودن آن­ها بدانند و این شواهد نشان دهنده‌ی بیداری عمومی ملت‌ها در جهت حذف سکولاریسم از جوامع اسلامی است. اما دیدگاه سلفیون در مورد بیداری اسلامی چیست؟ و چه تأثیراتی را در میدان بیداری اسلامی ایجاد کرده است؟

دیدگاه سلفیون در مورد بیداری اسلامی
 

سلفیون در مواجهه با جریان بیداری اسلامی به سه دسته تقسیم می­شوند:
1 ـ سلفیه‌ی جهادی؛
2 ـ سلفیه‌ی معتدل و اخوانی­ها؛
3 ـ سلفیه‌ی درباری(وهابیان).

1 ـ سلفیه جهادی:
 

عنصر جهاد در ایدئولوژی سلفیه‌ی جهادی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است به طوری که آن را از سایر عبادات مانند نماز، روزه و حج مهم­تر می­دانند. با این‌که سلفیه‌ی جهادی، استقرار جامعه‌ی اسلامی، حفاظت از مستضعفین امت و جلوگیری از فاسد شدن سرزمین مسلمین را از جمله عوامل جهاد می­دانند[21] اما دایره‌ی دشمنان اصلی خود را به آمریکا، یهود و شیعه محدود می‌کند[22] از این رو، فعالیت­های این دسته از سلفی­ها در مبارزه با این دشمنان خلاصه می­شود و بمب‌گذاری­ها و مبارزه‌های مسلحانه‌ی آن­ها در کشورهای اسلامی با این دیدگاه انجام می­شود. مانند تحرک‌های سلفیه‌ی جهادی طی سال‌های 2003-2004 میلادی در عربستان سعودی که شامل مبارزه‌های مسلحانه، گروگان گیری و بمب‌گذاری بود و خواهان اخراج نیروهای غربی و آمریکایی از عربستان سعودی بودند.[23]
به دو دلیل سلفیه‌ی جهادی در تحولات تونس، مصر، یمن و لیبی حضور و یا اظهارنظر خاصی نداشت، نخست این‌که میدان مبارزاتی که این دسته از سلفیه برای خود ترسیم کرده است همان‌طور که در گذشته گفته شد، مبارزه با غرب، یهود و شیعیان است و این گروه فقط در حالی با سران کشورهای اسلامی درگیر می­شوند که آن­ها به غرب و یهود یا به شیعیان متمایل شوند و در ثانی تحولاتی که در بیش‌تر این کشورها صورت گرفته است با روش سلفیه‌ی جهادی در تنافی می‌باشد زیرا سلفیه‌ی جهادی از راه مبارزه‌های مسلحانه، بمب­گذاری و گروگان­گیری اهدافش را پیش می­برد و این روش با انقلاب­های مسالمت­آمیز در تنافی است.[24]

2 ـ سلفیه‌ی معتدل و اخوانی­ها:
 

این دسته از سلفی­ها را می‌توان مسلمانانی دانست که در برابر تهاجم فکری و فرهنگی غرب و دین زدایی از جوامع اسلامی به پا خاسته‌اند و خواهان اسلام اصیل و پویا در مقابل اسلام منزوی و ظاهرگرا بودند که می‌توان «ابوالأعلی مودودی»، «حسن البنا» و «سید قطب» را از بزرگان این طیف برشمرد. براساس این مبانی فکری است که در جریان بیداری اسلامی شاهد حضور فعال سلفیه‌ی معتدل در کنار مردم کشورهای اسلامی هستیم و نمونه‌ی بارز آن را در انقلاب مصر مشاهده می­کنیم.
در همین راستا کمیته‌ی علمای شریعت حزب عمل اسلامی اردن (شاخه‌ی سیاسی گروه اخوان المسلمین اردن) اعلام کرد، تظاهرات برضد ظلم واجب شرعی است. این فتوا در واکنش به فتوای علمای وهابی عربستان بود که شرکت در تظاهرات را حرام اعلام کرده بودند.[25]

3 ـ سلفیه‌ی درباری (وهابیان):
 

سلفیه‌ی درباری وجود خویش را مدیون دو گروه می‌باشد. گروه اول خاندان آل­سعود که حکومتش با کمک انگلیس تولد یافت و با کمک آمریکا این حکومت نامشروع تاکنون ادامه یافته است و در طول حیات خود از روزی که «محمد­بن­سعود» و «محمدبن­عبدالوهاب» هم پیمان شدند تا به حال از هر جهت سلفیه‌ی درباری را مورد حمایت خویش قرار داده‌اند و در مقابل از حمایت آن‌ها برخوردار شده است چنان­که علمای وهابی حاکمان آل­سعود را حاکم اسلامی نامیده و خروج بر آنان و حتی انتقاد از آنان را حرام می­دانند و به این ترتیب به حکومت آل‌سعود مشروعیت بخشیده­اند.
گروه دوم نیز مفتی­ها و بزرگان وهابیت هستند که با فتوا به کفر و شرک مسلمین ریختن خون آن‌ها را مباح دانسته و هرکه را غیر از خود کافر می­دانند. این گروه از سلفیه، به سلفیه‌ی درباری[26] مشهورند به این دلیل که به افعال حاکمان ظالم عرب مشروعیت بخشیده و مردم را از قیام برضد این دیکتاتوری­ها برحذر می­دارند.[27] (*)

پي‌نوشت‌ها:
 

[1] . الصحوة الاسلامیة
[2] . الثورات العربیة
[3] . عدنان بن عبدالله القحطان، سایت باشگاه اندیشه، 14/9/1386ش، http://www.bashgah.net/fa/content/show/13584
[4]. جام جم آنلاین، 25/10/1389،100833231232http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100833231232
[5] . 40 درصد عرب‌ها زیر خط فقر زندگی می‌کنند، خبرگزاری اقتصادی ایران، 22/12/88، 125509 http://www.econews.ir/fa/news/125509/
[6] . فقر و بیکاری مهم‌ترین چالش جهان عرب، روزنامه‌ی هموطن سلام، جمعه 17 اردیبهشت 1389
[7] . شماره‌ی 4
[8] . دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج11،ص399و410و411
[9] . اصلاحات سیاسی درعربستان سعودی، ص22و23،
[10] . فرار به سبک تونسی!، وحید کوچه مشکی، روزنامه‌ی رسالت، 28/10/89، شماره‌ی 7183، صفحه‌ی 8 (دیپلماتیک)
[11] . خاندان مبارک پشت میله‌های زندان، روزنامه‌ی ایران، 25/1/90، شماره‌ی 4766، صفحه‌ی 6، به نقل از روزنامه‌ی الأهرام مصر
[12] . اصلاحات سیاسی درعربستان سعودی، 23و42
[13] . ولایت فقیه،امام خمینی(ره)، ص37
[14] . سید ابراهیم علوی، روزنامه‌ی جمهوری اسلامی، 14/11/87
[15] . ولایت فقیه، امام خمینی، ص 38
[16] . کمپ دیوید معاهده‌ی ننگین، سایت باشگاه اندیشه به نقل از روزنامه‌ی جمهوری، 26/6/86، http://www.bashgah.net/fa/content/show/13253
[17] . گفت‌وگو با محمدعلی آذرشب، روزنامه‌ی خراسان 10/2/90
[18] . تأثیر قیام‌های مردمی در کشورهای عربی بر تغییر معادله‌های سیاسی، حسین علایی، روزنامه‌ی اطلاعات 15/1/90، شماره‌ی 24997
[19] . پارلمان رژیم صهیونیستی: «بخش مهمی از جهان عرب ما را تأیید کرد.» خبرگزاری فارس، 24/4/88، شماره‌ی8804240852
[20] . دائره­المعارف اسلامی، ج2، صص 34و35
[21] . القاعده از پندار تا پدیدار، حمیدرضا اسماعیلی، ص 93
[22] . همان، ص 96
[23] . اصلاحات سیاسی در عربستان سعودی، ص204
[24] . تحولات الخطاب السلفی، مروان شحادة، ص116
[25] . اخوان المسلمین : خروش علیه حکام عرب واجب شرعی است، روزنامه‌ی کیهان، 3/12/89، شماره‌ی 19870
[26] . السلفیة الملکیه
[27] . فقر التعصب التدین الیابس، محمد بن المختار الشنقیطی،سایت الجزیره، 21/12/2009میلادی
 

* ؛ کارشناس مسایل بین ‎الملل
منبع:http://www.farsnews.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb




 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط