کشف حجاب رضاخان؛ تمدن بیگانه یا اسلام ستیزی شاهانه؟!

تهاجم فرهنگی علیه ملت ما مشخصا از دوران رضاخان شروع شد. البته قبل از او مقدمات تهاجم فراهم شده بود. قبل از او کارهای فراوانی کرده بودند و روشنفکری های وابسته را در داخل کشور ما کاشته بودند.
سه‌شنبه، 3 آبان 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
کشف حجاب رضاخان؛ تمدن بیگانه یا اسلام ستیزی شاهانه؟!

کشف حجاب؛ تمدن بیگانه یا اسلام ستیزی شاهانه (1)
کشف حجاب؛ تمدن بیگانه یا اسلام ستیزی شاهانه (1)
 


 


نویسنده:فاطمه صوفی آبادی



 


تهاجم فرهنگی علیه ملت ما مشخصا از دوران رضاخان شروع شد. البته قبل از او مقدمات تهاجم فراهم شده بود. قبل از او کارهای فراوانی کرده بودند و روشنفکری های وابسته را در داخل کشور ما کاشته بودند.
مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای
$کشف حجاب، بخشی از مأموریت رضاخان در راه اسلام ستیزی
سیاست اقتصاد و فرهنگ پایه های حیات اجتماعی یک کشور را تشکیل می دهند. استعمار به ویژه در وجوه فرهنگی تلاش زیادی برای هویت زدایی از ملت های تحت استعمار انجام داده است. که تلاش برای تغییر پوشش مردان و زنان جامعه اسلامی از آن جمله است.
پیشرفت تمدن غربی و واپس ماندگی ایران در زمان قاجاریه این تفکر را در اذهان جمعی از
روشنفکران غرب زده به وجود آورد که علت پیشرفت آنها و عقب ماندگی ما در نوع فرهنگ سنتی می باشد که نمود ظاهری آن پوشاک است. بنابراین افرادی چون میرزا آقاخان کرمانی،‌آخوند زاده و میرزا ملکم خان که عوامل خود فروخته استعماری گران بودند، فرهنگ سنتی از جمله حجاب را مورد هجوم همه جانبه قرار دادند.
این تکاپوی استعماری پس از مشروطه و کودتای سوم اسفند 1299 شدت گرفت. همسویی اندیشه های عده ای از رهبران مشروطه با سیاست های دولت انگلیس و بی توجهی آنان به آرمان های آزادی خواهانه مردم، راه را برای آغاز مجدد فعالیت های بیگانگان هموار ساخت.
کودتای سوم اسفند 1299 را می توان نقطه عطفی در روابط سیاسی ایران و انگلیس دانست چرا که با انقلاب 1917، سلسله قاجار از حمایت روسیه محروم شد و هنگام آن رسیده بود که رقیب دیرینه او، انگلیس بدون نیاز به تقسیم منابع با رقیب به تدریج حضور گسترده خود را درایران بیش از پیش تثبیت نماید.(1)
یکی از اهداف کودتای 1299 تغییر هویت فرهنگی ـ دینی ملت ایران بود که پس از تثبیت رژیم کودتا و به قدرت رسیدن رضاخان با شدت بیشتری دنبال شد.
رضاخان هنگامی که به سلطنت رسید بنا را بر آن گذاشت تا مسیر فرهنگ، رسوم، آیین، تاریخ و معمای کشور را به میل اربابان استعمارگر خود تغییر دهد. وی در ابتدای سلطنت و قبل از آن خود را پایبند به اصول مذهبی نشان می داد، در عزاداری ها شرکت می کرد، به اماکن مذهبی می رفت و کمک هایی می نمود.
در مجموع موضع گیری رضاخان را در برابر مذهب می توان به دو دوره تقسیم کرد، دوره اول دوران فعالیت وی به عنوان وزیر جنگ و نخست وزیر می باشد که مرحله تطظاهر به دینداری است دوره دوم از انقراض سلسله قاجاریه آغاز می شود و شامل دوران مخالفت علنی وی با روحانیت و مذهب است که جریان هایی چون واقعه قم(ضرب و جرح شیخ
محمد تقی بافقی و جبس ایشان)، قتل حاج آقا نورالله اصفهانی و سوء قصد به مدرس در سال 1306، کشف حجاب در سال 1314 وکشتار مخالفان کشف حجاب و تغییر لباس در مشهد، در آن مرحله به وقوع پیوست.
امام (ره) از ریاکاری و رضاخان پیش از سلطنت این گونه یاد می کند:
رضاخان بعد از اینکه کودتا کرد و آمد تهران را گرفت، به صورت یک آدم مقدس اسلامی خدمتگزار به ملت درآمد. حتی در جلسه هایی که در محرم انجام می گرفت، در تکیه های زیادی که در تهران بود آن وقت، می گفتند او می رود و شرکت می کند ودستجاتی که از نظامی ها در تهران بیرون می آمد، من خودم دیده ام.(2)
گرایش های مذهبی رضاخان به جز در مواقعی که مصلحت وی و اربابانش ایجاد می کرد همواره سیر نزولی داشت و وی پس از تثبیت قدرت، چهره ضد مذهب خود را نشان می دهد. یکی از اسناد سیاست دو گانه رضاخان مربوط به سخنرانی وی در مراسم تاجگذاری اش می باشد، وی در آن مراسم می گوید:
...اولا توجه مخصوص من معطوف حفظ اصول دیانت و تشیید مبانی آن بوده و بعدها نیز خواهد بود زیرا که یکی از وسایل مؤثر وحدت ملی و تقویت روح جامعه ایرانی را تبعیت کامل از اساس دیانت می دانم.(3)
به دنبال آن، نقشه های وی برای کاستن تمایلات دینی در خانواده های ایرانی و از بین بردن قدرت معنوی علما و روحانیون به منظور نابودی اتحاد ملت ایران و نفوذ هر چه بیشتر جهانخواران آغاز شد، در عین حال همسایگان ایران یعنی ترکیه و افغانستان نیز مطابق سیاست های از پیش تعیین شده استعماری در همین مسیرگام بر می داشتند و شاه خواهان همراهی با آنان بود.
ساختار سیاسی ـ نظام رژیم بر محورهای دیکتاتوری، ناسیونالیسم و غرب گرایی قرار
داشت. دیکتاتوری رضاشاه به استبداد مطلق انجامید و مانع از رشد فرهنگی مردم شد. ناسیونالیسم رژیم تهی از هرگونه محتوای استعمارستیزانه بود و تبلیغات ناسیونالیستی بر خلاف ادعای رضاخان هرگز در نیل به وحدت ملی موفق نبود. غرب گرایی رژیم و سیاستگذاران فرهنگی در واقع تقلید از برخی ظواهر غرب بود و به بسیاری از مسائل مانند دموکراسی،‌اهمیت نقش پارلمان و آزادی مطبوعات و برخی دیگر از پدیده های غربی که با وجود برخی زیان ها دارای فوایدی نیز بودند، توجه نمی شد.
$روشنفکران غرب زده ؛ همگامان رضاشاه
یکی از راه های آماده سازی مردم برای کشف حجاب در ایران نشر افکار اروپایی بود و این کار از راه های مختلفی صورت می گرفت. گاه غربی ها در نوشته های خود انتقاداتی از حجاب می نمودند و گاه ایرانیانی که به شکل های مختلف به غرب علاقه مند می شدند اندیشه های غریبان را در میان ایرانیان مطرح می کردند. رژیم رضاشاه ماحصل تلاش های منورالفکران تندرو پس از مشروطه بود. آنان به دنبال اجرای برخی شیوه های حکومت غربی شامل سکولاریسم و قضاوت براساس معیارهای دنیای مدرن بودند و چنین حاکمیتی با سلطنت پهلوی در ایران انجام پذیرفت و غرب زدگان و استعمارگران را به آرزوی خود رساند.
حکومت با هرگونه گرایش مذهبی مخالف بود و برخی از مقامات مسئول نیز مخالف اسلام بودند؛ عبدالحسین تیمورتاش، علی اکبر داور و نصرالدوله فیروز از جمله افرادی بی اعتقادی بودند که همگام با رضاخان مقدمات کشف حجاب را فراهم می کردند.
کارمهم تری که تیمورتاش درصدد آن بود آمدن پادشاه افغانستان راه آن را هموار می کرد، قبولاندن کشف حجاب زنان و تغییر لباس مردان به رضاشاه بود. در این کار به وسوسه های مخبرالسلطنه و دیگران که ازواکنش مردم مسلمان و معتقد نگران بودند وقعی نمی نهاد. شاه هم کم کم داشت نرم می شد. امور فرهنگی از جمله مشغولیات مهم تیمورتاش بود. برپا داشتن کنسرتی عمومی که برای نخستین بار زنی در آن با لباس
باز بخواند، برپا داشتن گاردن پارتی ها و مجالس جشن، سینما و اپرت ها از جمله این اقدامات بود. دراین کار تنها زنی که وی را همراهی می کرد ایران دخترش بود که بی پروا گیسوان خود و لباس های خوش دوخت خود را به نمایش گذاشته بود و در مراسم رسمی حضور می یافت.(4)
اکثر روشنفکران در آن دوره موافق کشف حجاب بودند، از جمله ابزارهای ترویج بی حجابی استفاده ازادبیات منظوم بود. در این زمینه شعرای نوگرا و متجدد اشعار زیادی در ستایش کشف حجاب سرودند. با تمسخر حجاب و استفاده از تعابیری چون «کفن سیاه» سعی در نشان دادن حجاب به عنوان عامل نابودی جامعه ایرانی داشتند. سرودن شعر در نفی حجاب از ایرج میرزا، میرزاده عشقی و عارف قزوینی شروع می شود و پس از کشف حجاب رسمی به دستور رضاشاه برخی دیگر از شعرا در این زمینه اشعاری سرودند.
$ورود اندیشه های ضد حجاب از مصر، هند وافغانستان به ایران
از راه های ورود اندیشه های مخالف با حجاب تا رسیدن به کشف حجاب، اندیشه ها و تجربه هایی است که از طریق کشورهای غعربی وارد ایران شده است و پایه واساس آن نیز برگرفته از اندیشه های اروپایی است. در این زمینه نشر افکار مصری ها که زودتر از سایر کشورهای عربی با غرب آشنا شدند جدی تر از سایر کشورها می باشد.
تحقیقا می توان گفت که بحث از آزادی زنان، پیش از آنکه در ایران طرح شود، در مصر مطرح شد و به تدریج در سایر کشورهای عربی نفوذ کرد. دلیل این امر چنان بود که مصر زودتر از دیگر مردمان شرقی اعم از عرب و ایرانی، با غرب، به ویژه با افکار فرانسوی ها آشنا شد. در این مورد به خصوص نخستین فردی که این مسائل را به طور گسترده مطرح کرد، قاسم امین (1863-1908م) بود که کارش را با تألیف کتاب «تحریر
المرأه» آغاز کرد. قاسم امین تحصیلکرده پاریس بود و افزون بر آنکه درعصر اصلاح گری در مصر تربیت شده و شاگردی یکی از رهبران اصلاح طلب یعنی شیخ محمد عبده را کرده بود، تحصیل در فرانسه، می توانست تأثیر خاص خود را بر او گذاشته باشد... امین براین باور بود که زنان تا وقتی محجبه هستند، پیشرفت نخواهند کرد.(5)
قاسم امین کتب بسیاری در رد حجاب نگاشت و با ترجمه و انتشار برخی از آن کتب، ایرانیان با افکار وی آشنا شندند و عده ای از آن استقبال کردند.
از دیگر راه های نشر اندیشه های مربوط به کشف حجاب ورود اندیشه هایی از هند به ایران بوده است که از طریق نشریاتی از قبیل «حبل المتین» که حاوی مقالاتی درباره لزوم کشف حجاب بود، صورت می گرفت. علاوه بر آن کشف حجاب در افغانستان در سال 1307 ش نیز زمینه های گرایش متجددان را به این موضوع فراهم می کرد. با مسافرت امان الله خان، امیر افغانستان به ایران سیاست فرهنگی جدید علنی تر گردید. امان الله خان به دنبال سفر اروپایی خود همراه با همسرش و هیأت همراه با لباس اروپایی و بدون چادر در میهمانی های در ایران شرکت می کردند و در بازگشت به افغانستان نیز با لباس و کلاه اروپایی از شهرهای ایران عبور کردند.
 

پی نوشت ها :
 

1 ـ خاندان پهلوی به روایت اسناد، به کوشش فرهاد رستمی، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصرایران، 1384، ج1، ص 14.
2 ـ صحیفه امام، ج12، ص 328.
3 ـ حسین مکی، تاریخ بیست ساله ایران، تهران، ناشر، 1363، ج4، ص 38.
4 ـ مسعود بهنود، این سه زن (اشرف پهلوی، مریم فیروز، ایران تیمورتاش)، تهران، علم، 1382، ص 230.
5 ـ رسول جعفریان، داستان حجاب در ایران پیش از انقلاب، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381، ص 40، 41.
 

منبع: نشریه 15 خرداد، شماره 14.



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.