غايت حكومت در كتاب و سنت(2)

يكي ازاهداف مهم حكومت اسلامي، انجام اصلاح همه ابعاد اجتماعي است. برحاكم ديني لازم است كه پس از استقرار حكومت، در اصلاح ساختار بكوشد و هرگونه نواقص و معايب را در نهادها و سازمانهاي تحت نظارت خويش برطرف سازد. خداوند يكي از اهداف مهم انبياي الهي را در همين امر دانسته است و از زبان هود پيامبر(ص) چنين نقل
پنجشنبه، 5 آبان 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
غايت حكومت در كتاب و سنت(2)

غايت حكومت در كتاب و سنت(2)
غايت حكومت در كتاب و سنت(2)


 

نويسنده: سيده عاليه آذر طوس*




 

ج. اصلاح امور جامعه
 

يكي ازاهداف مهم حكومت اسلامي، انجام اصلاح همه ابعاد اجتماعي است. برحاكم ديني لازم است كه پس از استقرار حكومت، در اصلاح ساختار بكوشد و هرگونه نواقص و معايب را در نهادها و سازمانهاي تحت نظارت خويش برطرف سازد. خداوند يكي از اهداف مهم انبياي الهي را در همين امر دانسته است و از زبان هود پيامبر(ص) چنين نقل مي كند كه: (ان اريد الا الاصلاح ما استطعت وماتوفيقي الا بالله...)(هود:88)؛ تا آنجا كه بتوانم جز اصلاح نمي خواهم و توفيق من منحصراً با خداست....
از آيه مزبور چنين برمي آيد كه تا فرد خود را از درون اصلاح، و قواي نفساني خويش را تعديل نكند و با حق و حقيقت ارتباط نداشته باشد و توفيق هايي از جانب
پروردگار كه مربي حقيقي انسان هاست براي او حاصل نشود، اصلاح ديگران از جانب چنين شخصي ممكن نخواهد بود. پس حاكم براي تحقق چنين هدف مهمي، بايد نخست وجود خويش را از فساد و تباهي دور سازد و خود را اصلاح كند.
اصلاح در مقابل افساد است كه عده اي از افراد جامعه براي رسيدن به اهداف پليد خود، سعي برآن دارند تا با به فساد كشاندن جامعه، به اهداف حيواني و دنيوي خود برسند. معمولاً اين افراد چون نمي خواهند فسادشان در جامعه آشكار شود، شعار اصلاحات را سرلوح عمل مفسده انگيز خود قرار مي دهند و اگر حاكميت هرگونه برخوردي با آنها انجام دهد، آنان خود را مصلح قلمداد كرده و با اين شعار برافساد خود پوششي مي نهند: (واذا قيل لهم لاتفسدوا في الارض قالوا انما نحن مصلحون)(بقره:11) و چون به ايشان گفته شود در زمين فساد نكنيد، گويند جز اين نيست كه فقط ما اصلاح گرانيم.
از‌آنجايي كه جامعه در هيچ مقطع زماني از اين قشر خالي نيست، برحكومت ديني لازم است در تمام ابعاد اجتماعي، اين عنصر مهم را سرلوحه كار خود قرار دهد. چنانكه حضرت علي(ع) كه نماد واقعي حاكم ديني است، مي فرمايد: «ونظهر الاصلاح في بلادك فيامن المظلومون من عبادك...»(1) و در سرزمين هاي تو اصلاح را ظاهر كنيم، تا بندگان ستم ديده ات درامن وامان زندگي كنند. همچنين امام حسين هدف اصلي قيام خود را اصلاح دين جد خود دانسته است: «انما خرجت لطلب الاصلاح في امه جدي.»(2)
زندگي جاودانه و حيات طيبه به اعمال صالح افراد جامعه بستگي دارد. اگر حكومت قادر نباشد به هرشكلي فساد را از بين ببرد و آن را به سمت اصلاح سوق دهد، هرگز حيات پاك نصيب جامعه نخواهد شد. به همين دليل، دعوت به دين و انجام فرائض ديني، يكي از شرايط مهم زندگي مترقي در جامعه است؛ خداوند در قرآن كريم ابتدا افراد را به عمل صالح دعوت كرده است تا با اين وصف، با تحقق اعمال صالح و رفتار انساني درجامعه، يك جمع انساني محقق شود:(من عمل صالح من ذكر او انثي و هو مؤمن فلنحيينه حياه طيبه...)(نحل:97) از مفاد آيات و روايات در اين زمينه چنين برمي آيد كه اصلاح امور جامعه، به اصلاح افراد آن بستگي دارد؛ يعني تا زماني كه افراد، خود را از نظر فردي اصلاح نكنند، هرگز اجتماع(حكومت) انساني به سمت اصلاحات كه «مقدمه پيشرفت آن مي باشد، حركت نخواهد كرد.

د. تزكيه و تعليم
 

سالم سازي محيط جامعه براي رشد وشكوفايي فطريات انساني و زمينه سازي براي تحقق معنويات و جنبه روحاني ‌آدمي نيز از اهداف بسيار مهم حكومت اسلامي بشمار مي آيد. به همين دليل، شارع مقدس اسلام در تعاليم الهي آن را در موارد متعددي متذكرشده است؛ مانند: (هوالذي بعث في الاميين رسولاً منهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه...)(جمعه:2)؛ او كسي است كه در ميان جمعيت درس نخوانده، رسولي از خودشان برانگيخت كه آياتش را برآنها مي خواند و آنها را تزكيه مي كند و به آنان كتاب (قرآن) و حكمت مي آموزد.
خداوند متعال دراين آيه، يكي از اهداف بعثت پيامبر(ص) اسلام را تعليم آيات الهي، حكمت و تزكيه نفس بيان كرده است؛ زيرا حقيقت انسان به روح و امور معنوي وي وابسته است. بنابراين، وظيفه حكومت، تعالي و شكوفايي اصل انساني است. به همين دليل، جهل زدايي و تدارك زمينه هاي علمي براي برداشتن اين آفت، از مهمترين رسالت هاي بعثت و حكومت ديني به شمار
مي آيد. تعليم و تدين و علم و دين در اسلام بهم پيوند خورده اند. بهترين دليل براين مدعا آن است كه اسلام در هر سرزميني كه وارد شده است، علم و حكمت را گسترش داده، مردم را به فرهنگ متعالي دعوت كرده است. امام خميني(قدس سره) در اين باره مي فرمايد: «اسلام خود از پايه گذاران تمدن بزرگ در جهان بوده است»(3) (لقد من الله علي المؤمنين اذ بعث فيهم رسولاً من انفسهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه)(آل عمران:164)؛ خداوند بر مؤمنان منت نهاد هنگامي كه در ميان آنها پيامبري از خودشان برانگيخت كه آيات او را برآنها بخواند و آنها را پاك كند و كتاب و حكمت بياموزد.
تدارك زمينه هاي فرهنگي لازم براي تزكيه و تعليم فردي به منزله مقدمه براي تعاليم و رشد اجتماعي كه عامل اساسي پيشرفت يك نظام متعالي است، جزئي از اهداف حكومت ديني مي باشد. آيه مزبور براين نكته دلالت دارد كه ضلالت و گمراهي موجب عقب ماندگي، و تعليم و تزكيه دروني موجب شكوفايي ملت ها خواهد بود. به همين دليل، تزكيه و تعليم از اهم غايت حكومت به شمار مي آيد.

هـ ) اجراي حدود الهي
 

فراهم كردن زمينه تحقق حدود الهي، يكي از اهداف مهم حكومت ديني است؛ زيرا اگر در جامعه تعاليم و دستورهاي الهي اجرا نشود، فطريات انساني به انحراف كشيده مي شود و رشد و شكوفايي حقيقت آدمي در پرده اي از تيرگي ها و تاريكي ها قرار مي گيرد. چراغ هدايت خاموش، و انسانها در تاريكي به سرخواهند برد. جامعه روح نور وروشنايي را از دست داده و اهداف مهم خويش را گم خواهد كرد. به همين دليل درسه دين الهي (يهوديت، مسيحيت و اسلام) به اين نكته مهم پرداخته شده است. خداوند درتورات، انجيل و قرآن، به سه پيامبر(ص)بزرگ الهي اين نكته را يادآور شده است كه اصول انساني را به مردم متذكر شوند و براي رشد وتعالي جامعه بدان اهتمام ورزند:(الذين يتبعون الرسول النبي الامي الذي يجدونه مكتوبا عندهم في التوراه و الانجيل يامرهم بالمعروف و ينهاهم عن المنكر و يحل لهم الطيبات و يحرم عليهم الخبائث...)(اعراف:157) همانها كه از فرستاده(خدا)، پيامبر«امي» پيروي مي كنند؛ پيامبري كه صفاتش را در تورات و انجيلي كه نزد خودشان است مي يابند، آنها را به معروف دستور مي دهد و ازمنكر باز مي دارد، اشيا پاكيزه را براي آنها حلال مي شمرد و ناپاكي ها را تحريم مي كند.
از مفاد اين آيه استفاده مي شود كه اجراي حدود الهي، رسالت همه انبيا بوده است و اختصاص به پيامبري خاص نداشت و اين همه تأکيد نشانه اهميت موضوع است كه اگر حكومت ديني حدود الهي را در جامعه اجرا كند، زمينه سعادت براي مردم فراهم خواهد شد؛ در غيراين صورت جامعه به انحراف كشيده شده و سقوط مي كند؛ زيرا ناديده گرفتن حدود الهي و هرگونه تعدي و تجاوز به تعاليم خدا و رسول و طغيان در برابرآن، نه تنها آثار شوم دنيوي دربردارد، بلكه موجب عذاب اخروي و خلود در جهنم مي شود: (ومن يعص الله و رسوله و يتعد حدوده يدخله ناراً خالداً فيها و له عذاب مهين)(نسا:14)
همچنين قرآن كريم اقتدار حاكمان ديني را در همين زمينه برجسته كرده كه وظيفه و رسالت ايشان در اين است كه حدود الهي و تعاليم آسماني تحقق يابد: (الذين ان مكناهم في الارض اقاموا الصلاه و آتوا الزكاه و امروا بالمعروف و نهوا عن المنكر و لله عاقبه الامور)(حج:41)
حضرت علي دراين باره در وصيت خود به فرزندانش مي فرمايد: «لاتتركوا الامربالمعروف والنهي عن المنكر فيولي عليكم اشراركم»؛(4) امربه معروف و نهي از منكر را ترك نكنيد كه بدترين كسانتان برشما سروري يابند. تحريص و تشويق جامعه به كارهاي خيرو
دور كردن مردم از بدي ها دراسلام، از اهم واجبات است و حكومت ديني بايد به اموري بپردازد كه زمينه تعالي افراد را فراهم آورد كه اين امر، ميسر نخواهد شد، مگر با اجرا و احياي حدود، احكام و تعاليم الهي. امام مهمترين پيماني را كه ميان خداوند و انبيا بسته شد را به همين نكته معطوف مي دارد:«واصطفي سبحانه من ولده انبيا اخذ علي الوحي ميثاقهم، وعلي تبليغ الرساله امانتهم لما بدل اكثر خلقه عهدالله فجهلوا حقه، اتخذوا الا ندادمعه، و اجتبالتهم الشياطين عن معرفته، واقتطعتهم عن عبادته، فبعث فيهم رسله، و واتر اليهم انبياءه، ليستادوهم ميثاق فطرته، و يذكروهم منسي نعمته و يحتجوا عليهم بالتبليغ، ويثيروالهم و دفائن العقول ويروهم آيات المقدوره.»(5)
همچنين امام سجاد(ع) در اين باره مي فرمايد: «امام و حاكم اسلامي پناهگاه پناهندگان و ملجأ مؤمنان و دستگيره متمسكان و فروغ جهانيان است. خدايا! پس شكرگزاري نعمتي را كه به ولي خود ارزاني داشته اي به او الهام كن و كتاب و حدود و احكام خود و سنتهاي رسولت را برپاي دارد و نشانه هاي دينت را بوسيله او زنده كن و زنگ انحراف را از راه خودت بوسيله او بزداي.»(6)
امام رضا(ع) فرموده است:‌«امامت زمام دين است و نظام مسلمانان و صلاح دنيا و عزت مؤمنان. امامت ريشه روينده اسلام و شاخه بالارونده آن است. با امام، ...اجراي حدود و احكام وپاسداري از مرزها و اطراف كشور امكان پذير مي شود.»(7)

پي نوشت ها :
 

*كارشناس ارشد علوم سياسي دانشگاه باقرالعلوم.
1- نهج البلاغه، ترجمه محمددشتي، خ131.
2- محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج44، ص329.
3- امام خميني(قدس سره)، كلمات قصار، ص30.
4- نهج البلاغه، ن47.
5- همان، خ1.
6- صحيفه سجاديه، دعاي چهل و هفتم.
7- محمدبن يعقوب كليني، اصول كافي، ص200.
منبع:نشريه معرفت، شماره153..



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.