شهید آسمانی

شهيد بابايي از استاد خلبان هاي خوب اف 14 بودند. زماني که ايشان معاون عمليات نيرو بودند من در پايگاه هوايي دزفول مشغول به خدمت بودم. روزي به من گفتند شما بايدبروي اف 14. من علاقه خاصي به اف 5 داشتم. رفتم پيش فرمانده پايگاه گفتم نمي خواهم بروم اف 14. قبول کرد. بامعاون عمليات پايگاه هم قبلاً صحبت کرده بودم. اما
سه‌شنبه، 17 آبان 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شهید آسمانی

شهید آسمانی
شهید آسمانی


 





 
گفت و گو با سرتيپ خلبان، احمد ميقاني، فرمانده نيروي هوايي ارتش

درآمد
 

امير احمد ميقاني، از شاگردان سابق شهيد بابايي است. او که هم اکنون فرمانده نيروي هوايي ارتش است،
مي کوشد تا منش بابايي را در نيرو پياده کند و در اين گفت و گو از دستاوردهاي نيروي هوايي پس از بابايي سخن مي گويد.

امير، شما شهيد بابايي را اولين بار کجا ديديد؟
 

شهيد بابايي از استاد خلبان هاي خوب اف 14 بودند. زماني که ايشان معاون عمليات نيرو بودند من در پايگاه هوايي دزفول مشغول به خدمت بودم. روزي به من گفتند شما بايدبروي اف 14. من علاقه خاصي به اف 5 داشتم. رفتم پيش فرمانده پايگاه گفتم نمي خواهم بروم اف 14. قبول کرد. بامعاون عمليات پايگاه هم قبلاً صحبت کرده بودم. اما هر دو گفتند اين تصميم بابايي است. بايد با خودش صحبت کني. شهيد بابايي معمولاً خط مقدم جبهه بود. به ندرت، شايد ماهي يکبار مي آمد تهران. پي گيري کردم که کي به تهران مي آيد تا بروم مهرآباد ببينمش. من راکه ديد گرم احوالپرسي کرد. قبل از اين 3-2 بار ايشان را ديده بودم. امانه به طور مفصل. وقتي براي ايشان صحبت مي کردم، آرام گوش مي کرد. بعد لبخندي زد. اف 5 و اف 14 را با هم مقايسه کرده و خيلي دقيق نقاط قوت و ضعف هر دو هواپيما ر اگفتند. تأکيد داشتند اف 14 براي آينده جنگ ونظام مهم است. بالاخره هم مرا فرستادند اف 14.

امروز فکر مي کنيد آن پيشنهاد تا چه حد به جا بود و آن حرف ها چقدر واقعيت داشت؟
 

چند سال پس از آمدنم به اف 14 همه حرف هاي بابايي را در آن 2 ساعت درک کردم. اوايل جنگ تنها هواپيماهاي سرحال متا اف4 و اف 5 بود. آن زمان از اف 14 فقط براي رهگيري استفاده مي شد. هنوز موشک روي آنها سوار نکرده بوديم.

هيچ ترديدي نيست که رشادت ها و عمليات هاي خلبانان نيروي هوايي بسيار زياد و خارق العاده بوده است. اما انعکاس آنها بين توده مردم خيلي کم است. به نظر شما آيا واقعاً اين اتفاقات عجيبند يا براي ما چنين به نظر مي رسند؟
 

در نيروي هوايي از زمان بابايي و اردستاني کارهاي خيلي بزرگي شروع شد. از آنجا که اين دو بناي تبليغ نداشنتد اين موضوعات خيلي باين نمي شد. البته د رزمان جنگ 8 ساله، به خاطر تأثير مستقيم ما در جبهه ها و ملاقات هاي مکرر خلبان ها با امام و آقا، نيروي هوايي مشهور تر بود. الان هم ما کارهاي فراواني براي خودکفايي انجام داده ايم که خيلي به آنها پرداخته مي شود.

وضعيت فعلي نيروي هوايي ما چگونه است؟
 

نيروي هوايي يک نيروي تجهيزات محور است. قبل از انقلاب از بند پوتين تا پيشرفته ترين تجهيزات را از خارج وارد مي کرديم. تعميرات و نگهداري آنها هم يا در خارج انجام مي گرفت يا توسط تکنسين هاي خارجي در ايران. در طول دوران جنگ در زمينه تامين قطعات، تعمير آنها، سوار کردن موشک هاي مختلف روي هواپيماها و... ابتکارات مهمي داشتيم. بعد از جنگ هم به بهينه سازي تجهيزات پرداختيم. موشک هوا به هوا، زمين به هوا و... ساختيم. آن هم زماني که در تحريم بوديم. موشک هوا به هوا 285 قطعه وارد و همه ر اخودمان ساختيم. در زمينه رادار هم فعاليت هاي خوبي داشته ايم. الان بسياري از رادارهايي که درکشور استفاده مي شود، رادارهاي بومي خودمان است. اف 14 هاي امروز با اف 14 هاي 10 سال پيش خيلي متفاوت است. هم موشک هايشان را عوض کرده ايم، هم رادارهايشان را. هم به سيستم هاي جنگ الکترونيک مجهز شده اند و...
در زمينه موشک، «قاصد1» را در رزمايش ذوالفقار شليک کرديم که ديديد. «قاصد2» را چند روز پيش آزمايش کرديم قاصد 3 راهم تا روزهاي آتي آزمايش مي کنيم. اين آخري هزار تن بمب را با سرعت 60 کيلومتر جابه جا مي کند. يعني به راحتي مي تواند يک ناوچه را غرق کند. بنده هم وقتي آمدم گفتم کسي حق ندارد قطعه اي از خارج وارد کند. بايد همه را در داخل توليد کنيم. سعي داريم با فشار به دانشگاه، مراکز صنعتي، مراکز پژوهشي و... احتياجاتمان را خودمان برآورده سازيم. چه قطعات الکترونيکي، چه قطعات الکترومکانيکي و چه قطعات مکانيکي. بايد بگويم ما الان در بهترين وضعيت 27 سال گذشته ايم.

درکدام قسمت ها پيشرفت قابل ملاحظه اي داشته ايم؟ اعم از اينکه مربوط به شرايط جنگ بوده يا غيره؟
 

ما درهمه قسمت ها کار کرده ايم.هواپيما، رادار، مهمات، آتش بار و... روز به روز هم بهينه سازي مي کنيم. جهاد و تحقيقات نيرو بسيار فعالند. آقا هم نظر خاصي بر جهاد نيروي هوايي دارند. مثلاً در همين 5-4 ماه اخير حداقل 20 طرح مهم را به نتيجه مطلوب رسانده ايم.

شهید آسمانی

در زمينه طرح هاي جنگي چه کرده ايم؟ آيا مثل زمان جنگ ابتکار عمل را در دست داريم؟
 

آن موقع جنگ ما جنگ همتراز بود و ويژگي خاص خودش را داشت. الان تهديدهاي ما تهديدهاي ناهمتراز است. ما براي آن دکترين هاي خاصي آماده کرده ايم. به صورت هفتگي هم جلسه داريم و طرح هاي عملياتي را بررسي مي کنيم.

براي آمريکا چقدر قابل باور است که يک نيروي کاملاً وابسته، اين گونه مستقل و خودکفا شود؟
 

ملت ما ملت باهوشي است و اين را همه مي دانند. اين که خلبان ها ي ما در آمريکا دوره مي ديدند بخاطر اهداف استعماري و اقتصادي غرب بود و نه عدم توانايي ما. در همان دوره هاي امريکا که دانشجويان کشورهاي مختلف آسيايي، اروپايي و آمريکاي لاتين حضور داشتند؛ نفرات برتر معمولااز کشور ما بودند. براي مثال، در مسابقات کشورهاي پيمان سنتو که خلبان هاي آمريکا، ترکيه و پاکستان حضور داشتند (سال 54 در پاکستان) شهيد اردستاني «تاپ گان» شد، يعني قهرمان قهرمانان.
در همه رشته ها قهرمان شد: راکت، آکروبات، مسلسل و... زمان جنگ شهيد بابايي متوجه مي شود که کشور از خلبان هاي جوان محروم شده است. چون رابطه ما با آمريکا قطع و تعليم خلبان ها- که در آمريکا بود- متوقف شده بود. خودش پي گيري مي کند و به دستور آقا که آن موقع رئيس جمهور بودند، در اصفهان دانشکده خلباني را تاسيس مي کند.

درمورد آن 140 سورتي پرواز روز اول، برخي تحليلگران آن حرکت را کاري اشتباه ارزيابي کرده، مي گويند اين پروازها باعث لو رفتن توان ما نزد دشمن شد. آيا اين تحليل درست است؟
 

پروازها و مانورهاي قبل از جنگ در کشورها براي چيست؟ براي بازدارندگي، عراق ادعا کرده بود ما 3 روزه خوزستان را مي گيريم. يک هفته اي هم تهران هستيم. صدام مي گفت اولين شکاري ايران 2 ماه بعد ميتواند بلند شود. اين اطلاعات را آمريکا به عراق داده بود. 140 پرواز روز اول تمام برنامه هاي صدام و حاميانش را به هم زد. به ما روحيه و اقتدار داد و در عوض روحيه سربازان عراقي را به شدت ضعيف کرد. آن 140 سورتي پرواز نشان از قدرت بالاي نيروي هوايي و سرزنده و سرحال بودنش داشت. برنامه ريزي، طراحي و فرماندهي اين همه پرواز توان خاصي مي خواست.

به نظر مي آيد بعد از سال 61، نيروي هوايي 2 تا 3 سال دچار رکود مي شد. يعني قبل از عمليات هاي مستقل زيادي از اين نيرو مي بينيم اما بعد از آن ديگر از اين نوع عمليات ها خبري نيست. علت خاصي داشت؟
 

اوايل جنگ عمده بار دفاع بر دوش نيروي هوايي بود. تو نيرو هم، اف 4 ها و اف 5 ها اين بار را به دوش مي کشيدند. فقط روز اول جنگ، 140 سروتي پرواز اف 4 ها و اف 5 ها انجام دادند. روزهاي بعد هم اين پروازها ادامه يافت. معمولاً هم تعدادشان بالاتر از 100 سورتي بود. اف 4 هاي ما در آن ايام بمباران هاي بروي مرزي هم داشتند. براي مثال در الرشيد. درعمليات بيت المقدس نيروي هوايي نقش مهمي داشت. حدود 240 سورتي پرواز داشتيم که 20 سروتي آن براي عکس برداري بود. از شمال تا جنوب منطقه را هر روز عکس برداري مي کرديم تا نقشه هاي عملياتي بر اساس آخرين تغييراتي که دشمن در مواضعش ايجاد کرده بود طراحي شود. در روزهاي آخر عمليات اگر نيروي هوايي پل مارد را نمي زد، هيچ وقت ما 20 هزار اسير نداشتيم. نهايت 100 نفرشان مي ماندند. ترابري عمليات هم که بسيار گسترده و مهم بود بر عهده نيروي هوايي بود. اما تا حالا کمتر کسي به نقش نيروي هوايي در اين عمليات اشاره کرده است.
درعمليات والفجر تعداد پروازهاي جنگي و عملياتي ما آنقدر زياد بود که گاهي يک خلبان روزي 3 تا 4 سورتي پرواز داشت، شهيد اردستاني به تنهايي در آن عمليات نزديک به 70 سورتي پرواز انجام داد؛ روزي 5 الي 6 پرواز. ما 8 تا از هواپيماهاي عراق را هم زديم. شهيد هم زياد داشتيم، اسد زاده، بيک محمدي و... به طور کلي، هر عملياتي در جنگ انجام شد حتماً پوشش هوايي هم داشت. بعد از سال 61، کلا عمليات هاي گسترده ايران کمتر شد.
احساس مي کنم اين همه کار خوب اطلاع رساني نشده است.
بلمه ما در زمينه اطلاع رساني خوب عمل نکرده ايم. داريم جبران مي کنيم. ولي اين رفتار در نيرو نهادينه شده است. براي مثال طي هفته هاي گذشته از سوخوي 24 نقطه زني کرديم؛ با ليزر. موشک«راپيد» را هم چند وقت پيش در سمنان آزمايش کرديم، هاگ را هم. چند وقت پيش سومين آذرخش را در اصفهان ساختيم وتوليد انبوهش را صنايع اصفهان آغاز کرد.دانش فني صاعقه را طي هفته هاي آتي به وزارت دفاع مي دهيم براي توليد انبوه و چيزهاي بسيار ديگري که نمي توان بيان کرد.
ما فقط خلبان ها را مي بينيم. از شما مي خواهيم درباره ديگر پرسنل پروازي هم بگوييد.
راحت مي گوييم 100 سورتي يا 200 سورتي پرواز. هر پرواز احتياج به ده ها اقدام پشتيباني دارد که معمولاً ديده نمي شود. خلبانان چون اصل ماجرا هستند و همه زحمات را به هدف مي زنند، بيشتر در معرض توجه اند. در حالي که اگر اين پشتيباني ها نباشد کار خيلي سخت مي شود. من شاهد بودم که نيروهاي تعمير و نگهداري در سرماي زمستان که دست ها به هواپيما مي چسبيد، سخت و دلسوزانه کار مي کردند. هواپيمايي مي آيد ژنراتورش خراب است، يکي ديگر مي آيد اشکال الکترونيکي دارد. نيروهاي اين واحد بايد به سرعت، موتور هواپيما، تجهيزات، مهمات و... را تعمير و آماده کنند. يا قطعه اي را عوض وتست کنند و... به نظر من نمره اين افراد در جنگ واقعاً 20 بود. مخلصانه و با سرعت کار مي کردند. برخي مواقع که مشکلي پيش مي آمد، اين ها بيشتر از خلبان ها ناراحت و نگران مي شدند.
گروه ديگر پدافند رادار است. رادار چشم ماست. آمدن هواپيما را من و شما که نمي بينيم. حتي من را که تو هواپيما هستم رادار هدايت مي کند.

چگونه؟
 

با دقت، تلاش وتخصص بالايي که در استفاده از اين دستگاه ها دارند. اين ها از توي اسکوپ رادار ما را راهنمايي و هدايت ميکنند. مي گويند پرنده مهاجم از کجا آمده، سرعتش چقدر است، هدف احتمالي اش کجاست، ارتفاعش چقدر است؟

گروه ديگري هم هست؟
 

بله. گروه ديگر سايت هاي شنود دور تا دور ميهن اسلامي مان است. سايت هايي که شبانه روزي در حال شنود راديوها و تماس هاي بيگانگان در تمامي مرزهاي کشورند. اين سايت ها روزانه اطلاعات فني دريافتي راتجزيه وتحليل کرده به مراکز تصميم گيري ارائه مي کنند. در عمليات جنگي بالغ بر 90 درصد اطلاعات لازم براي عمليات را اين گروه ها به فرماندهان ارائه مي کنند.
بخش ديگر نيرو که بسيار مهم و حياتي است، هواپيماهاي عکسبرداري هستند که قبل از هر عمليات، حين عمليات و پس از آن با عکسبرداري از مواضع، استحکامات و تغييرات دشمن، ديگر ارکان رادر طراحي و برنامه ريزي يک حمله موفق کمک مي کنند. هواپيماهاي ترابري هم از ارکان مهم جنگ هستندکه معمولاً به آنها توجهي نمي شود. آوردن مهمات، سلاح و آذوقه از پشت جبهه، مهم ترين وظيفه اين گروه است. برخي مواقع ما با اين هواپيما ها تجهيزات و غذا را وسط دشمن به نيروهاي خودي مي رسانديم. هواپيماهاي 704 و 705 سوخت رسان را هم نبايد فراموش کرد. وقتي مي گوييم جنگنده اي 7 ساعت يا 10 ساعت پرواز داشته يعني چند بار سوخت گيري کرده است. تانکرها بخصوص دراوايل جنگ نقش مهمي در حفظ حريم هوايي ميهن داشتند.

مهمترين ابتکار جنگ چه بود؟
 

تمام جنگ ما چه در زمين و چه در هوا، ابتکار بود و نوآوري. شايد نتوانم يکي را به عنوان ابتکار ممتاز جدا کنم اما ابتکار عملي که در اواخر جنگ شهيد بابايي و شهيد اردستاني طراحي کردند، اسکورت نفت کش ها بود. تأثير فراواني هم در جهت تقويت روحيه جبهه خودي و تضعيف دشمن داشت. اين ها با روش خودشان توانستند ميگ 25 و هواپيماهاي سوپراتاندار را بزنند. هواپيماهايي که عراق تازه تحويل گرفته بود و خيلي روي آنها حساب مي کرد. بابايي در حالي اينها رازد که انواع رادارهاي آواکس، ناوها، کارشناسان نظامي، ماهواره ها و... دور تا دور ايران را پوشش داده و بررسي مي کردند. در اين شرايط بابايي طرحي اجرا کرد که با اف 12 توانست ميراژهاي فرانسه را بزند.

درنيروي هوايي آيا در طراحي عمليات ها ا زديگر متخصصان نيز استفاده مي شود؟
 

بله. در طراحي هر عمليات ما از متخصصان مختلف استفاده مي کنيم. براي مثال، اگر قرار باشد به منيروگاهي حمله شود از متخصصان نيروگاه و يا اگر به پالايشگاه حمله کنيم از متخصصان پالايشگاه مشورت مي گيريم که کدام قسمت رامورد هدف قرار دهيم. خلبان ها را بر همين اساس توجيه مي کنيم تا طرح پروازي را آماده کنند. به طور کلي، فرماندهي معاون هاي مختلفي دارد که اين مشورت ها را به او ارائه مي کنند.

آخرين بار کجا شهيد بابايي را ديديد؟
 

آخرين بار ايشان را در اصفهان ديدم، يکماه پيش از شهادتشان. من آنجا آلرت بودم. آمد و حدود 20 دقيقه اي صحبت کرديم. روز عيد قربان بود. از درب نماز خانه بيرون مي آمدم که گفتند بابايي شهيد شد. فقط گفتم: حقش اش بود. به هدف اش رسيد.
منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره 33




 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما