آن نقطه ي کوچک آبي
نويسنده: بابک امين تفرشي
زحل، ارباب حلقه هاي منظومه ي شمسي، تصوير جلد اين شماره است. تصويري ويژه که از کنار هم چنين بيش از 100 عکس فضاپيماي کاسيني خلق شده است. کاسيني در حالي اين عکس ها را مي گرفته که خورشيد در پشت زحل قرار داشته و سبب تابش حلقه ها در تاريکي قرص سياره شده است. تصاوير در طول موج هاي مرئي، فرابنفش و فروسرخ تهيه شده تا هم بخش هاي تاريک و هم بخش هاي درخشان در نور مرئي ديده شوند و سپس به کمک رنگ پردازي ديجيتال تصويري با رنگ هاي نزديک به حالت طبيعي پديد آمده است. اما تصوير روي جلد اين شماره، که همسو با مقاله ي «منظومه شمسي؛ خانه ي کيهاني ما» انتخاب شد، مفهوم عميقي در خود دارد؛ بسيار فراتر از عکس زيبايي از سياره ي زحل.
در گوشه ي پايين چپ عکس، درست پس از مرز حلقه هاي اصلي، نقطه ي نوري ديده مي شود مثل يکي از قمرهاي زحل، اما اين نقطه بيش از يک ميليارد کيلومتر دورتر به سوي خورشيد است. اين نقطه ي کوچک آبي خانه ي ماست! اين تصوير يادآور عکس تاريخ سازي است که فضاپيماي ويجر 1 در سال 1990/1369 از فاصله ي بيش از 6 ميليارد کيلومتري از سيارات منظومه ي شمسي، از جمله زمين، گرفت. اين دورترين نگاه بشر به سياره ي مادري است. کارل ساگان (1934- 1996)، اخترشناس و نويسنده ي مشهور، پيشنهاددهنده ي تهيه ي اين تصوير بود. ناسا، 13 سال پس از پرتاب ويجر، وقتي تمام مأموريت هاي اصلي در گذر از کنار سيارات بزرگ به پايان رسيد، فرمان چرخش فضاپيما براي ديدن منظومه ي پشت خود را ارسال کرد. ويجر طي چند ماه از سيارات منظومه، که هر کدام به نقطه اي کوچک بدل شده بودند، عکس گرفت. زمين نقطه ي آبي کم نوري در اين تصوير دوردست از منظومه ي شمسي بود، نمايي که نگاه بسياري را به زندگي و جهان اطراف خود براي هميشه تغيير داد. در حالي که قيمت يک متر زمين در تهران برابر حقوق يک سال يک کارگر شده است، در حالي که بر سر يک وجب خاک خون ريخته مي شود، کل سياره ي زمين با تمام کشورهايي که دوست و دشمن اند فقط يک نقطه است، قطره اي در درياي کيهان که براي بقاي نوع انسان از هر چيز مهم تر است. ساگان درباره ي اين عکس چنين مي نويسد:
«ما موفق به گرفتن آن تصوير شديم و اگر شما به آن بنگريد فقط يک نقطه مي بيند. اين نقطه اينجاست، خانه ي ماست. همه ي ما، همه ي آنهايي که تا کنون نامش را شنيده ايد، همه ي انسان هايي که چند صباحي زيسته اند، روي همين نقطه عمر خود را گذرانده اند، همان جايي که براي ما همه ي خوشي ها و ناخوشي هاست، جايگاه اديان اطمينان بخش و هزاران مذهب، مکتب، و آموزه هاي اقتصادي، جاي هر شکارچي و علوفه جو، سرزمين هر دلار و بزدلي، هر سازنده و ويرانگر تمدني، هر شاه و رعيتي، آشيانه ي هر جفت عاشقي، خانه ي هر کودک اميدواري، هر مادر و پدري، دنياي هر مخترع و کاشفي، هر معلم اخلاق و هر سياستمدار بي اخلاقي، اينجا، اين نقطه، سراسر دنياي هر فرق ستاره و هر رهبر و فرمانده ارشدي سرکرده اي است، خاک هر انسان مقدس و گناهکاري در تاريخ بشر، که بر اين خال ريز غبار معلق در پرتو خورشيد زيسته است.
«زمين صحنه ي نمايش بسيار کوچکي است در عرصه ي پهناور کيهان، به آن رودهاي جاري از خون فکر کنيد که همه ي ديکتاتورها و امپراتورها ريخته اند، در شکوه مضحکانه ي پيروزي و تسلط زودگذر خود بر قسمتي از يک نقطه، به ظلم بي پايان ساکنان گوشه اي از اين نقطه بر ساکنان قلمرو به زحمت قابل تشخيصي در گوشه ي ديگر نقطه بينديشيد. چقدر زود به زود دچار کج فهمي و اشتباه مي شوند و چقدر مشتاق کشتن يکديگرند، چه کينه ي پر التهابي دارند. همه ي پز و خودنمايي ما، بزرگ بيني و خود پسندي مان، و اين توهم که موقعيت ممتازي در گيتي داريم، در همين نقطه ي کمرنگ نور خلاصه مي شود.
«سياره ي ما لکه ي ريز تنهايي در تاريکي لفاف عظيم کيهان است. در ناپيدايي ما - در اين عظمت بي کران- هيچ نشاني نيست که کمکي از جاي ديگر کيهان براي نجات ما از دست نابودگر خودمان بيايد. سرنوشت بر عهده ي خود ماست. بسيار گفته اند که اختر شناسي فروتني و تواضح مي آورد اما علاوه بر اين آن را تجربه اي شخصيت ساز مي دانم. از ديد من، شايد بهتر از اين تصوير دوردست دنياي خرد ما، نشانه اي نباشد که غرور نابخردانه و بيجاي انسان را نشان دهد. اين تصوير براي من تأکيدي بر وظيفه ي ما در مهرباني و دلسوزي بيشتر با يکديگر است، و در نگهداري و پاسداري از اين نقطه ي آبي روشن؛ تنها خانه اي که تاکنون شناخته ايم.»
شرح عکس بالا: سياره ي زمين همچون نقطه اي از ديد فضاپيماي ويجر در وراي مرزهاي سياره اي منظومه شمسي. اکنون ويجر در فاصله اي حدود 17 ميليارد کيلومتري زمين ( بيش از 110 واحد واحد نجومي) دورترين پيک بشر است که هنوز سيگنال هاي ضعيف آن رديابي مي شود.
منبع: نشريه نجوم، شماره 188
در گوشه ي پايين چپ عکس، درست پس از مرز حلقه هاي اصلي، نقطه ي نوري ديده مي شود مثل يکي از قمرهاي زحل، اما اين نقطه بيش از يک ميليارد کيلومتر دورتر به سوي خورشيد است. اين نقطه ي کوچک آبي خانه ي ماست! اين تصوير يادآور عکس تاريخ سازي است که فضاپيماي ويجر 1 در سال 1990/1369 از فاصله ي بيش از 6 ميليارد کيلومتري از سيارات منظومه ي شمسي، از جمله زمين، گرفت. اين دورترين نگاه بشر به سياره ي مادري است. کارل ساگان (1934- 1996)، اخترشناس و نويسنده ي مشهور، پيشنهاددهنده ي تهيه ي اين تصوير بود. ناسا، 13 سال پس از پرتاب ويجر، وقتي تمام مأموريت هاي اصلي در گذر از کنار سيارات بزرگ به پايان رسيد، فرمان چرخش فضاپيما براي ديدن منظومه ي پشت خود را ارسال کرد. ويجر طي چند ماه از سيارات منظومه، که هر کدام به نقطه اي کوچک بدل شده بودند، عکس گرفت. زمين نقطه ي آبي کم نوري در اين تصوير دوردست از منظومه ي شمسي بود، نمايي که نگاه بسياري را به زندگي و جهان اطراف خود براي هميشه تغيير داد. در حالي که قيمت يک متر زمين در تهران برابر حقوق يک سال يک کارگر شده است، در حالي که بر سر يک وجب خاک خون ريخته مي شود، کل سياره ي زمين با تمام کشورهايي که دوست و دشمن اند فقط يک نقطه است، قطره اي در درياي کيهان که براي بقاي نوع انسان از هر چيز مهم تر است. ساگان درباره ي اين عکس چنين مي نويسد:
«ما موفق به گرفتن آن تصوير شديم و اگر شما به آن بنگريد فقط يک نقطه مي بيند. اين نقطه اينجاست، خانه ي ماست. همه ي ما، همه ي آنهايي که تا کنون نامش را شنيده ايد، همه ي انسان هايي که چند صباحي زيسته اند، روي همين نقطه عمر خود را گذرانده اند، همان جايي که براي ما همه ي خوشي ها و ناخوشي هاست، جايگاه اديان اطمينان بخش و هزاران مذهب، مکتب، و آموزه هاي اقتصادي، جاي هر شکارچي و علوفه جو، سرزمين هر دلار و بزدلي، هر سازنده و ويرانگر تمدني، هر شاه و رعيتي، آشيانه ي هر جفت عاشقي، خانه ي هر کودک اميدواري، هر مادر و پدري، دنياي هر مخترع و کاشفي، هر معلم اخلاق و هر سياستمدار بي اخلاقي، اينجا، اين نقطه، سراسر دنياي هر فرق ستاره و هر رهبر و فرمانده ارشدي سرکرده اي است، خاک هر انسان مقدس و گناهکاري در تاريخ بشر، که بر اين خال ريز غبار معلق در پرتو خورشيد زيسته است.
«زمين صحنه ي نمايش بسيار کوچکي است در عرصه ي پهناور کيهان، به آن رودهاي جاري از خون فکر کنيد که همه ي ديکتاتورها و امپراتورها ريخته اند، در شکوه مضحکانه ي پيروزي و تسلط زودگذر خود بر قسمتي از يک نقطه، به ظلم بي پايان ساکنان گوشه اي از اين نقطه بر ساکنان قلمرو به زحمت قابل تشخيصي در گوشه ي ديگر نقطه بينديشيد. چقدر زود به زود دچار کج فهمي و اشتباه مي شوند و چقدر مشتاق کشتن يکديگرند، چه کينه ي پر التهابي دارند. همه ي پز و خودنمايي ما، بزرگ بيني و خود پسندي مان، و اين توهم که موقعيت ممتازي در گيتي داريم، در همين نقطه ي کمرنگ نور خلاصه مي شود.
«سياره ي ما لکه ي ريز تنهايي در تاريکي لفاف عظيم کيهان است. در ناپيدايي ما - در اين عظمت بي کران- هيچ نشاني نيست که کمکي از جاي ديگر کيهان براي نجات ما از دست نابودگر خودمان بيايد. سرنوشت بر عهده ي خود ماست. بسيار گفته اند که اختر شناسي فروتني و تواضح مي آورد اما علاوه بر اين آن را تجربه اي شخصيت ساز مي دانم. از ديد من، شايد بهتر از اين تصوير دوردست دنياي خرد ما، نشانه اي نباشد که غرور نابخردانه و بيجاي انسان را نشان دهد. اين تصوير براي من تأکيدي بر وظيفه ي ما در مهرباني و دلسوزي بيشتر با يکديگر است، و در نگهداري و پاسداري از اين نقطه ي آبي روشن؛ تنها خانه اي که تاکنون شناخته ايم.»
شرح عکس بالا: سياره ي زمين همچون نقطه اي از ديد فضاپيماي ويجر در وراي مرزهاي سياره اي منظومه شمسي. اکنون ويجر در فاصله اي حدود 17 ميليارد کيلومتري زمين ( بيش از 110 واحد واحد نجومي) دورترين پيک بشر است که هنوز سيگنال هاي ضعيف آن رديابي مي شود.
منبع: نشريه نجوم، شماره 188