روسيه، درياي مازندران و استرآباد (6)

از آنجا که در مدت اقامتم در شهر استرآباد اين خبر دهان به دهان مي شد که انباري که رواندوف در گز در دست ساخت داشت و نيز انباري که پيش تر بنا کرده بود، هر دو به وسيله زمان خان، کلانتر ناحيه گز، کاملاً نابود شده بودند، از فرصت براي بازديد آن محل استفاده کردم. با وجود اين، خبر مذکور اغراق آميز بود. [در گز] معلوم شد که رواندوف
يکشنبه، 20 آذر 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
روسيه، درياي مازندران و استرآباد (6)

روسيه، درياي مازنداران و استرآباد (6)
روسيه، درياي مازندران و استرآباد (6)


 

مترجم: دکتر محمد علي کاظم بيگي*




 
گزارش تايلور تامسن وابسته نمايندگي سياسي بريتانيا در تهران (18 ربيع الثاني12625 هـ .ق /15 آوريل 1846م)
از آنجا که در مدت اقامتم در شهر استرآباد اين خبر دهان به دهان مي شد که انباري که رواندوف در گز در دست ساخت داشت و نيز انباري که پيش تر بنا کرده بود، هر دو به وسيله زمان خان، کلانتر ناحيه گز، کاملاً نابود شده بودند، از فرصت براي بازديد آن محل استفاده کردم. با وجود اين، خبر مذکور اغراق آميز بود. [در گز] معلوم شد که رواندوف که در واقع يک انبار ساخته بود، اما اين انبار تکميل نشده بود؛ اين کار، همان گونه که در مورد انبار قبلي هم مصداق داشت، مجوزي از دولت يا تيولدار نداشت. زمين اين انبار خالصه و تيول عباس خان، وزير مازندران، بود. کلانتر اين ناحيه از بيم استيضاح دولت خود، از شناسايي حق رواندوف براي تکميل اين انبار بدون ارائه اجازه نامه ي وزراي ايران خودداري و تکميل آن را ممنوع کرده بود. با وجود اين، کلانتر پس از آگاهي از اين که روستاييان براي منافعي اندک، کار ساخت را همچنان مخفيانه ادامه مي دادند، مجدداً دستورات اکيدي را درباره ممنوعيت اين کار صادر کرد و قصد خود را براي جريمه هر تبعه ايران که بدون جلب موافقت قبلي او به ساخت انبار کمک کند، اعلان کرد. به نظر مي رسد که اين اقدام از سوي رواندوف به عنوان يک بي عدالتي بزرگي تلقي شد. گفته مي شود که اين عامل به وزير مختار روسيه در تهران نوشت که با تنبيه کلانتر موجبات رضايت او فراهم شود.
ايستگاه هاي صيادي در سواحل ايران در درياي مازندران پرشمار است و اگر در دست ايرانيان نگاهداري و به گونه اي مناسب اداره شود، مي تواند يک منبع قابل توجه به درآمد براي دولت و نيز اتباع ايران باشد. ماهي هايي که صيد مي شوند، چهار نوع هستند: اقسام مختلف استروژن با ارزشترين است و همه آن به روسيه صادر مي شود. اين ماهي در مذهب مسلمانان شيعه حرام است. فکر مي کنم که براي دولت ايران شيلات سالانه 12000 تومان منافع دارد. با وجود اين، اجاره داران شيلات سود بزرگي از آن به دست مي آورند. منفعت آن حدود پنجاه درصد است و هنگامي که در بازار آستاراخان فروخته شود، مجموع سود آن حدود 20000 پوند انگليس است. جدول ايستگاه هاي مختلف صيادي در ساحل ايران با نوع ماهي هاي آنها به قرار زير است:

رديف

ايستگاه

ماهي استروژن

ماهي آزاد

ماهي سفيد

ماهي سیم

1

حسن قلي

×

×

×

ـ

2

گومش تپه

×

×

×

ـ

3

خوجه نفس

×

×

×

ـ

4

ملاکيله

×

×

×

×

5

نوکنده

ـ

×

×

*

6

کله وات

×

×

×

×

7

شاه کيله

×

ـ

×

×

8

علي نقي بک

×

×

×

×

9

فرح آباد

×

×

×

×

10

لاريم

ـ

×

×

×

11

چپک رود

ـ

×

×

×

12

مشهد سر

ـ

×

×

×

13

سرخ رود

ـ

×

×

×

14

هراز

ـ

×

×

×

15

اهلم رود

ـ

×

×

×

16

چالوس

استروژن واقعي

×

×

×

17

مزار

ـ

×

×

*

18

شيررود

ـ

×

×

×

19

پل رود

ـ

×

×

×

20

رودسر

استروژن واقعي

×

×

×

21

چمخاله

×

×

×

×


22

سفيدرود

ـ

×

×

×

23

دکه

ـ

×

×

×

24

حسن کياده

×

×

×

×

25

انزلي

×

×

×

×

26

گرگانرود

ـ

×

×

×

27

آستارا

×

×

×

×

در ميان ايستگاه ها شيلات سفيدرود با ارزش ترين است و احتمالاً [درآمد آن] با مجموع شيلات بقيه ايستگاه ها برابر است. آنها را به يک خاندان مسلمان با اصليتي ايراني که اکنون تبعه روسيه هستند، اجاره داده اند. اين خاندان در سفيدرود به تنهايي سالانه حدود 200 ماهيگير را به خدمت مي گيرند که کمي پيش از آغاز فصل ماهيگيري از نواحي روسيه آورده مي شوند و در پايان فصل به کشور خود باز مي گردند. ايستگاه هاي کوچک تر سرخ رود، لاريم، فرح آباد، چپک رود، علي نقي بک در اجاره يکي ديگر از اتباع روسيه است. در ايستگاه هاي حسن قلي، گومش تپه، خوجه نفس و ملاکيله که در سواحل ترکمن نشين واقع هستند، ترکمن ها و روسها مشترکاً ماهيگيري مي کنند. روسها لوازم مورد نياز براي صيد ماهي را براي ترکمنها تدارک مي بينند و از ماهي صيد شده خاويار توليد مي شود. هر مقدار ماهي که ترکمنها صيد کنند، به روسها فروخته مي شود. قيمت متوسط هر ماهي خاويار (نه استروژن واقعي که تنها در سفيدرود يافت مي شود) 9 شيلينگ است که 3 شيلينگ آن براي ماهي، 3 شيلينگ براي تخم ماهي يا خاويار و 3 شيلينگ براي سريشم آن است. کميت ماهي صيد شده بايد قابل ملاحظه باشد، زيرا سالانه سه تا شش کشتي در سواحل ترکمن نشين پهلو مي گيرند و بارها با محموله کامل به روسيه مراجعت مي کنند. ظرفيت شناورهايي که در آشوراده ديدم، به نظر مي رسيد که حدود 150 تن باشد. اگر چه هر سال اين مقدار زياد ماهي در ايستگاه هاي سواحل ترکمن نشين گرفته مي شود، صيد بخش بزرگي از اين مقدار کار خود روسها است. مطلع شده ام که از زمان حضور کشتي هاي جنگي روسيه در خليج استرآباد، روسها [از بابت صيد در سواحل ترکمن نشين]، بر خلاف ساير ايستگاه ها، هيچ مبلغي به دولت ايران پرداخت نکرده و به جاي پرداخت پول حق ماهيگيري به دولت ايران، آنجا را اشغال مي کنند.
در خاتمه گزارش خود درباره وضع سياسي کنوني روسيه در ايالت استرآباد، شايد بجا باشد ملاحظاتي چند را در مورد وضعيت مالي آن دولت تقديم کنم که مشروط به موفقيت در اجراي طرح هايي است که اهالي استرآباد به روسيه نسبت داده اند.
با فرض صحت مشاهداتم ، در حال حاضر نفوذ روسيه در سواحل ترکمن نشين غلبه دارد و مي توان به خوبي استنباط کرد که اين نفوذ افزايش يافته و تدريجاً به قبايل ترکمني که دورتر از ساحل سکونت دارند ،گسترش خواهد يافت. از آنجا که سازمان بومي ترکمن ها يک دموکراسي خالص است، سنت هاي خود ايشان اين گسترش نفوذ را تسهيل مي کند. در ميان ايشان برخي از افراد با عنوان «خان» مشخص هستند، اما اين مقام بيشتر ظاهري است تا واقعي؛ هر ترکمن اصيل که در ميان خود ايشان «ايگ» خوانده مي شود، در تساوي کامل با خان قرار دارد. به همين دليل مردم طوايف مختلف يموت به سبب پايبندي شديد به پيوند درون قبيله اي، در حمله انفرادي به يکديگر به شدت محتاط هستند. احساسي مشابه بر مناسبات قبايل مختلف با هم نيز حاکم است. در چنين وضعي، بديهي است که روسيه از طريق تحت فرمان خويش نگاه داشتن پرجمعيت ترين، و در نتيجه پرنفوذترين طايفه يموت، يعني جعفربايي، از پيش درجاتي از نفوذ تحصيل کرده، در ميان ساير شاخه هاي يموت نيز درجاتي از نفوذ غير مستقيم و نه چندان آشکار اما واقعي را به دست آورده است. اگر چه اين نفوذ عمدتاً به سبب رعب از قدرتي است که روسيه با موقعيت کنوني خود در ذهن ترکمن ها ايجاد کرده، اما آن دولت از به کار گرفتن منابع مالي که در اختيار دارد، براي کار بر روي شخصيت حقير و طماع ترکمن ها غفلت نکرده و نخواهد کرد. بهره گيري روسيه از منابع مالي به گونه اي است که دولت ايران نمي تواند با آن کشور رقابت کند. ايران، حتي در صورت داشتن چنين قدرتي، احتمالاً تمايلي به اين کار ندارد. با تداوم حضور نماينده کنسولي روسيه در استرآباد، انتشار نفوذ آن کشور در ميان قبايل دور افتاده تر با گام هاي سريع تري پيش خواهد رفت و به تناسب افزايش نفوذ در صحرا، مي توان دريافت که قدرت روسيه در بخش فارس نشين ايالت هم فزوني خواهد يافت. اگر زماني اين نفوذ در ميان يموت ها استحکام يابد، آنگاه شاهرود و بسطام را مي توان خارج از مسير مستقيم تجارت با مشهد و سرزمين هاي شرق آن يافت. بدين ترتيب موضعي در نزديکي سرچشمه رود گرگان به عنوان يک مرکز پخش کالا يا مرکز بازرگاني مورد نياز مي شود. اگر اين محل به شکلي مسالمت آميز [به روسها] اعطا گردد، يک مالکيت عدواني ارزشمند حاصل شده است. اما برعکس، اگر قرار باشد ايران از رضايت به اين موضوع خودداري کند، خلق بهانه اي براي تحميل اين خواسته دشوار نخواهد بود. در پي آن، هر زمان که مجدداً منازعه بين ايران و روسيه رخ دهد، بحريه روسيه در درياي مازندران، شامل 24شناور که 6 فروند آنها کشتي بخار است، با کمک تعداد کثير شناورهاي تجاري که در دسترس دارد، مي تواند در مدت چند روز چنان نيرويي به دشت هاي شرق استرآباد انتقال دهد که نه تنها ايران قادر به مخالفت با پياده شدن آنها نيست، بلکه براي غلبه بر هر نيرويي که در مقابل اشغال شاهرود و بسطام مقاومت کند، کافي است. سربازان روسيه با در اختيار داشتن آشوراده به عنوان يک نقطه فشار، همين که دو نقطه شاهرود و بسطام را نيز به اشغال درآوردند و هم زمان ايالات شمالي ايران را مورد تهديد قرار دادند، در فاصله دوازده روز راه از سه شهر اصلي سلطنت ايران- يعني پايتخت، مشهد و تبريز- خواهند بود. افزون بر اين، ايالت پهناور خراسان نيز مي تواند از ايالت عراق [عجم] جدا شود. در صورت وقوع چنين اتفاقي، ايران ناتوان وارد آوردن حتي يک ضربه، در چنگ دشمن خود خواهد بود. خيلي گزاف نيست که اگر گفته شود که چنين نمايش قدرتي از سوي روسيه در شرق، بيشترين هيجان را حتي تا ناحيه سند ايجاد خواهد کرد. اگر ملاحظات فوق خيلي مبتني بر حدس و گمان به نظر برسند، دليلم براي اين گمانه زني جلب توجه به چيزي است که به اعتقاد من اين باور رايج و خيلي نادرست در ايران است که مرز استرآباد را يکي از مستحکم ترين سرحدات مي پندارد، در حالي که اگر استدلال من صحيح باشد، مرز مذکور در واقع يکي از ضعيف ترين آنهاست. از اين موضوع معلوم مي شود که پيش از آن که نفوذ روسيه فرصت تثبيت در سواحل ترکمن نشين را داشته باشد، ايران بايد توجه عميق خود را در حد امکان به قطع ارتباط قبايل ترکمن با آن دولت معطوف کند که ريشه شر است. هر پيشنهادي از اينجانب درباره راه دستيابي به هدف مذکور جسارت است، زيرا در اين گزارش جنابعالي را با همه زمينه هايي آشنا کرده ام که درباره آنها به نظري تخصصي رسيده ام؛ با وجود اين شايد رخصت داشته باشم که تدبيري را که از بررسي رود قره سو به ذهنم خطور کرده، بيان کنم. اين رود مي تواند مرز طبيعي بين ترکمن ها و غير ترکمن هاي استرآباد محسوب شود، نه تنها از طريق دريا در دسترس قايق ترکمن ها قرار دارد، بلکه براي اسب سواران بخش هاي داخلي ترکمن صحرا نيز قابل وصول است. به خاطرم خطور کرد که به وسيله دولت ايران يک بازار با استحکامات دفاعي در کناره راست قره سو در نزديکي مصب آن در درياي مازندران و بازاري ديگر در کنار اين رود در نقطه اي روبروي استرآباد براي فروش برنج و ساير مايحتاج به ترکمن ها احداث شود. براي ترکمني که از صحرا به اين بازارها مي آيد، جواز سفر لازم نيست، اما هر ترکمن که به هر بهانه بدون جواز سفر از حاکم يا کلانتر شهر استرآباد در کناره چپ رود قره سو يا استرآباد خاص و مازندران يافت شود، به عنوان کسي شناخته شود که با هدفي نادرست به آنجا رفته است، بايد به وسيله هر ايراني توقيف شده و جايزه اي معين به دستگيرکنندگان او داده شود. اگر اين کار به نحوي شايسته به اجرا درآيد، به نظر من با ترکمن ها با شدت غير ضروري برخورد نخواهد شد. با توقيف لزوم رفتن آنها به آشوراده و نيز غير ضروري شدن جواز سفر براي ورود به رود قره سو از طريق دريا، مي توان تأثير خوبي را براي خنثي کردن نفوذ روسيه در ميان ترکمن هاي ساحل نشين ايجاد کرد.
در خلال سفرم از مازندران و گيلان اطلاعات چنداني از آنچه از طريق گزارش آقاي آبوت در اختيار جنابعالي است، به دست نياوردم. در اين ايالات کميت شکر و ابريشم توليدي تدريجاً افزايش مي يابد، اما به نظر مي رسد که کيفيت آنها تقريباً ثابت بوده است. يک تجارتخانه اروپايي در تبريز که عمدتاً به بازرگاني ابريشم گيلان اشتغال دارد، به ارائه يک چرخ ابريشم ريسي مبادرت ورزيده که مبتني بر اصول علمي تري است، اما اين دستگاه جديد به رغم توليد ابريشم مرغوب تر، از آن روي عموميت نيافته که اتلاف ابريشم آن بيش از چرخ هاي سابق است.
جمعيت اين دو ايالت که به شکلي بس هولناک از شيوع وبا نابود شده بود، مجدداً به سرعت افزايش مي يابد و چنين مي نمايد برخي از مردم محلي قصد آن دارند که از طريق افتتاح بازاري براي رازک که در اين ايالت به صورت خودرو در طبيعت رشد مي کند، صادرات محلي را توسعه دهند.
درباره اقدامات کنسول روسيه در رشت اطلاعات چنداني به دست نياوردم، زيرا اخيراً به اين منصب گمارده شده و هنوز فرصتي براي مداخله چشمگير در امور نداشته است. با وجود اين، چنين مي نمايد که به باور عموم طولي نخواهد کشيد که بيش از سلف خود در امور مداخله خواهد کرد. اين نظر ناشي از آن است که کنسول با تذکر برتري مقامش از کنسول هاي سلف و اينکه آنها منصوب وزير مختار روسيه در تهران بودند، در حالي که منصب او مرهون انتخاب مستقيم امپراتور است، مي کوشد همه کساني را که با وي در تماس بوده اند، تحت تأثير قرار دهد. احساس عموم مردم در استرآباد دشمني با روسيه، در مازندران تقريباً بي تفاوتي و در گيلان تسليم به آن دولت بود.
منبع:نشريه مطالعات تاريخي شماره 28




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط