تاريخچه ي جنگ رواني
در طول تاريخ ملت ها در برخوردهايي که با يکديگر پيدا مي نمودند همواره علاوه بر درگيري هاي مادي و نظامي از مسائل رواني براي تحت فشار در آوردن طرف مقابل استفاده مي نمودند. لذاست که در زمان ظهور اسلام که منافع بسياري از ظالمان را به خطر انداخته بود از اين شيوه توسط دشمنان اسلام، خصوصاً منافقين استفاده به عمل مي آمد که در قرآن کريم نيز طبق آياتي به اذيت و آزار منافقين بر پيامبر اسلام و پيروان آن حضرت اشاره مي نمايد که مي فرمايد :
« و إذا لقوا الذين آمنوا قالوا آمنا و إذا خلوا إلي شياطينهم قالوا إنا معکم إنما نحن مستهزئون » (1)؛ (چون با اهل ايمان برخورند ( منافقين ) گويند ما ايمان آورده ايم و چون
با شيطان هاي خود خلوت کنند گويند ما باطناً با شمائيم جز اينکه مومنان را استهزاء مي کنيم ).
و در جاي ديگر مي فرمايد :
« و لا تلبسوا الحق بالباطل و تکتموا الحق و أنتم تعلمون » (2)؛ (حق را به باطل مپوشانيد تا حقيقت را پنهان سازيد و حال آنکه به حقانيت آن واقفيد).
و همچنين در خصوص شايعه سازي دشمنان اسلام مي فرمايد : « لئن لم ينته المنافقون و الذين في قلوبهم مرض و المرجفون في المدينه لنغرينک بهم ثم لا يجاورونک فيها إلا قليلاً »(3) ؛ (اگر منافقين و آنها که در دلهايشان بيماري است و همچنين آنها که اخبار دروغ و شايعاتي بي اساس در مدينه پخش مي کنند دست از کار خود بر ندارند تو را بر ضد آنان مي شورانيم پس جز مدت کوتاهي نمي توانند در کنار تو در شهر باشند).
همان طور که مشاهده مي نمائيد منافقان در زمان هاي بحراني فعال مي شوند و با پخش شايعات دلهره آور جامعه اسلامي را به اضطراب مي افکندند. اوج شيطنت آنها در جنگ ها بود پس دشمن را بزرگ جلوه مي دادند، خسارات ناشي از جنگ را بزرگ مي نمودند و...
و در آياتي ديگر در مورد فتنه گري منافقان مي فرمايد : « لو خرجوا فيکم ما زادوکم إلا خبالاً و لأ وضعوا خلالکم يبغونکم الفتنه و فيکم سماعون لهم و الله عليم بالظالمين » (4)؛ (اگر منافقان همراه شما به جنگ بيرون آمده بودند جز فساد ( ترديد و اضطراب ) بر شما نمي افزودند و به سرعت در ميان شما رخنه مي کردند تا فتنه پديد آورند و در ميان شما کساني تاثيرپذيرند که به سخنان آنان گوش دل مي سپارند و خداوند به ستمگران آگاه است).
و همچنين در ادامه آيه مي فرمايد : « لقد ابتغوا الفتنها من قبل و قلبوا لک الامور حتي جاء الحق و ظهرأ امرالله و هم کارهون »(5)؛
(منافقان پيش از اين هم دنبال فتنه گري بودند و کارها را براي تو واژگون جلوه مي دادند تا آنکه حق آمد و امر خدا آشکار شد و ( شما پيروز شديد ) در حالي که آنان ناخوش مي دانستند).
و بسياري از موارد ديگر که دشمنان اسلام در اثر گذاشتن بر مردم از آن استفاده مي کردند.
و اما در اواخر جنگ جهاني اول نيز تبليغات به عنوان حربه اي روانشناسانه به خدمت استعمارگران درآمد هدف اساسي اين نوع تبليغ استعمار فکري ملت هاي ستم ديده ي جهان در مسائل سياسي و اقتصادي، فرهنگي بوده است و در نتيجه براي توجيح اين سياست افکار عمومي کشورهاي خود و ديگر را نيز فريب داده به بي راهه مي کشاندند اين امر طي جنگ جهاني دوم از چنان اهميتي برخوردار گشت که طرفين جنگ در به کار بردن آن براي رسيدن به هدف هاي خود به رقابت با يکديگر برخاستند و اين تلاش جنگ رواني و يا جنگ اعصاب ناميده شد. به اين ترتيب بعد از اين دوره اهميت جنگ رواني به اندازه ي جنگ مسلحانه و حتي در مواردي بيش از آن گرديد به طوري که جنگ مسلحانه در خدمت جنگ رواني در آمد. در جهان امروز جنگ رواني جزئي از فعاليت هاي سياسي،
نظامي، اقتصادي و اجتماعي کشورهاي استکباري است. که تحت پوشش سازمان هاي اطلاعاتي در سطح ملي و بين المللي داراي کارکردهاي گوناگون است. براي مثال بنگاه مرکزي اطلاعات آمريکا ( سيا ) در حال حاضر با استفاده از شيوه هاي رواني کنترل افکار عمومي آمريکا و ساير نقاط جهان را در دست دارد که يکي از فعاليت هاي مهم سيا در کشورهاي مختلف اثر گذاشتن در به اختيار گرفتن مطبوعات به خصوص روزنامه مي باشد. در جريان مطبوعات داخلي کشورمان نيز، مقام رهبري « به پايگاه دشمن بودن آنها » اشاره نمودند و عملکرد آنها بدين صورت است که نظام استکباري با ايجاد روزنامه ها و يا نفوذ در روزنامه هاي کشورهاي مزبور، اخبار را طوري منعکس مي کنند که هدفش بي اعتبار کردن دولت و ايجاد نفاق بين مردم و در نهايت رسيدن به اهداف طراحي شده خودشان مي باشد.
« تبليغات » داراي ريشه لاتين بوده و معني آن پخش کردن،
منتشر ساختن و چيزي را شناساندن است. امروزه تبليغات به معناي تاثيرگذار بر عقايد ديگران تعريف مي شود و هدف از آن فراهم ساختن موجبات پيوستن بيشترين شمار ممکن از افراد به يک ايدئولوژي يا نظام سياسي يا يک حزب و جريان است و همچنين واداشتن آنان به احراز تعهدي فعال مي باشد.
1 ـ شناخت ماهيت انسان
2 ـ ويژگي هاي شناختي افراد مورد نظر
3 ـ ويژگي هاي عاطفي افراد مورد نظر
4 ـ ويژگي هاي هيجاني
5 ـ ساختار فردي افرادي که قرار است بر روي آنان تاثير گذاشته شود.
6 ـ انگيزه افراد، وابستگي و دلبستگي آنها، اميال و آرزوهاي آنها
9 ـ و اگر توانستيم در نگرش فرد تغييري حاصل کنيم نتيجه اين تغيير، تغيير رفتار فرد خواهد بود.
تاکتيک هاي تبليغاتي
1 ـ در نظر داشتن مخاطب : بايد در تبليغات فرد يا طبقه خاصي را مورد خطاب قرار دهند و کلمات را متناسب با فهم و چهار چوب ذهني مخاطب به کار برند بر پايه ي اطلاعات لحظه به لحظه اي که درباره ي نگرش هاي گروه مخاطب دارند صحبت کنند نام رويه هايي را به کار ببرند که براي آنان آشناست و نزد آنان اعتبار دارد و البته مبلغ براي يک چنين کاري خود سعي در آفريدن آنها را دارد يعني موضوعي را تحت عنوان يک رويه برجسته معرفي و از آن به عنوان يک ابزار استفاده مي نمايد.
2 ـ ظاهر سازي : آنها بر اساس مصلحتي که مي پندارند خيلي از مسائل را رعايت مي نمايند که قلباً اعتقادي به آن ندارند مسائلي مثل اينکه از خصومت بپرهيزند، با دشمن همانند
يک دوست برخورد شود از لجبازي، توهين و عيب جويي اجتناب کنيد.
3 ـ شايعه سازي : شايعه سازي و پراکندن آن در جامعه از ابزار مهم و کارآمد در امر جنگ رواني به شمار آمده است بدين صورت که شايعه اي مطرح مي کنند و هم زمان به شايعه بودن آن نيز اعتراف مي کنند با اين کار ضمن آنکه خرسندي خود را حفظ مي کنند شايعه را مي پراکنند اين شايعه به سرعت به عنوان يک حقيقت تکرار مي شود بدون آنکه مشخص شود شايعه است.
4 ـ حمله به نقاط ضعف مخاطب : در هر عمل کردي خواه ناخواه يک سري مسائل از نقصان برخوردار است يا به نظر اين چنين مي رسد و لکن دشمن از اين فرصت استفاده لازم را نموده و سعي مي کند ناسازگاري ها و نارضايتي هاي ريشه دار را بزرگ نموده و از آنها بهره بگيرند و بر اشتباهات طرف مخاطب که قصد ضربه زدن به او را دارد، تاکيد نمايد و احساس گناه را در او برانگيزد.
5 ـ زيرکي و فرصت طلبي : دشمن سعي مي کند با زيرکي از هر فرصتي استفاده کند موارد مد نظر خود را به افراد مخاطب تلقين نمايد. لذا سعي ميکند جمله هاي کوتاه و جذاب به کار ببرد نگراني ها را بيشتر و بزرگتر نمايد.
مرحله ي اول، خسته کردن : در اين مرحله با تدابيري که مي انديشد سعي مي کند مردم را از مقاومت در برابر تهاجمات خسته کرده از ادامه مبارزه بيزار نمايند آنها را با توجه دادن به محروميت ها، خرابي ها و خونريزي هاي حاصل از مبارزه ناراضي کنند.
مرحله ي دوم، مايوس کردن : در اين مرحله با به اجرا در آوردن مراحلي که اول بدان اشاره شد تمام اميدها و آرزوها را به ياس بدل خواهد کرد.
مرحله ي سوم، تغيير موضع : در اين مرحله با توجه به تدابيري که انديشيده اند و بدان توسل جسته اند که در مراحل قبل بدان اشاره نموديم اينگونه القاء مي کنند که آينده بهتر در شورش، تمرد و تغيير موضع دادن است تا از اين مشکلاتي که از مقاومت و مبارزه حاصل شده بود خلاص شده و آرامش قابل توجهي در زندگي به دست آيد.
مرحله ي چهارم، ايجاد شک در حاکمان : در اين مرحله مردم را نسبت به توانايي اهداف و عمل کرد حاکمان دچار شک و ترديد نموده اين باور را در اذهان به وجود مي آورند که مسئول حاکم
باعث همه ي اين بدبختي ها شده و براي اينکه از اين مشکلات که به وجود آورده جلوگيري شود بايد با تحت فشار قرار دادن حاکمان آنها را از موضع شان پايين آورده تسليم خواسته هاي کشور يا گروه مخاصم نمايند.
و مطبوعات براي رسيدن به اين اهداف از شيوه هاي مختلف تبليغ سياسي مثل ايجاد جو کاذب از طريق پخش و نشر شايعات، دروغ پردازي، تحريف شعارها، محو چهره هاي انقلابي، ايجاد رقابت بين نهادها و شخصيت ها، دامن زدن به اختلافات دروني، کمک به ايجاد درگيري هاي داخلي يا فراهم آوردن زمينه هاي ذهني آن، استفاده مي کنند اين شيوه ها معمولاً بر تاثيرگذاري بر نگرش افراد يک جامعه و تغيير آن در راستاي اهداف از پيش تعيين شده به کار مي رود که عبارتند از :
1 ـ شايعه : شايعه عبارت است از ادعايي محض که جهت برانگيختن باور مخاطبين به کار مي رود و دهان به دهان افراد منتقل مي گردد و فاقد سند و مدرکي به عنوان پشتوانه مطمئن براي ارائه کردن است در دنياي امروز شايعه به وسيله اي در دست صاحبان قدرت جهت به راه انداختن جنگ رواني تبديل شده است. علل و عوامل مختلفي مثل اوضاع و احوال و موقعيت به شايعه کمک مي کند که عبارتند از :
1 ـ اولين عامل که در ايجاد يک شايعه موثر مي باشد اهميت آن مسئله خاص در جامعه مي باشد.
2 ـ ديگر عاملي که در ايجاد شايعه مي تواند موثر باشد ابهامي است که در موضوع مورد نظر وجود دارد. لذاست که اين ابهام علت مي شود تا ايجاد کنندگان جنگ رواني در جامعه از
فرصت سوء استفاده کرده، از آن به عنوان يک ابزار استفاده نمايند.
تحقيقات مختلف اجتماعي نشان مي دهد که شايعه در هر زمان متناسب با شرايط حرکت جامعه و کنترل حرکت در جهت مطلوب در مسائل اجتماعي اقتصادي و سياسي استفاده مي شود. نامتعادل کردن فضاي يک جامعه و ايجاد ناامني و هراس در آن، اولين و اصلي ترين عامل در جهت دهي و برنامه ريزي در راستاي اهداف از پيش تعيين شده است در چنين شرايطي شايعه سازان برآنند انرژي و انديشه هاي جامعه را در دو جهت به سمت مسائل غيرضروري سوق دهند.
اول آنکه با ساخت و اعلام شايعه اذهان را متوجه آن نموده انرژي افراد جامعه را صرف پخش آن کنند.
دوم آنکه مسئولين و دست اندرکاران جامعه را از کار اصلي با مشغول کردن به کارهاي فرعي بازدارند و آنها مجبور شوند تا در شناخت کانال ها و شبکه هاي پخش شايعه تلاش کرده و در جهت خنثي سازي آن بکوشند.
نکته اي که اينجا به ذهن مي رسد اين است که گاهي اصل پخش شايعه براي شايعه ساز بيشتر مورد نظر است تا نتايج آن. يعني شايعه ساز ارزيابي مي کند تا ببيند ميزان موفقيتش از نظر تاثيرگذاري چه شعاعي را در بر مي گيرد تا در فرازهاي حساس
آينده بتواند برنامه خود را به شکل منسجم تري در راستاي اهداف مهم عملي سازد. در واقع مي توان اهداف شايعه ساز در بخش اخبار کذب و شايعات بي اساس ا در محورهاي زير خلاصه نمود.
الف ) ايجاد بدبيني نسبت به نظام و مسئولين که يقيناً نتيجه اي جز حاکم ساختن روحيه ي ياس و دل مردگي و خستگي رواني براي اقشار مردم نخواهد داشت.
ب ) افزايش نگراني و اضطراب در مردم.
ج ) ترور شخصيت و لکه دار کردن قداست مسئولين نظام و ارزش هاي حاکم
د ) ايجاد فضاي ناسالم اجتماعي
ح ) ايجاد تقابل و صف بندي ميان قشرهاي مختلف مردم براي ايجاد اختلاف و از بين بردن وحدت و يگانگي که پيروزي هر ملتي در سايه آن تحقق خواهد يافت.
2 ـ تحريف واقعيات : تحريف واقعيات به عنوان يکي از شيوه هاي جنگ رواني مي باشد، يعني انحراف اذهان عمومي از حق به باطل و دگرگون جلوه دادن مسائل به جهت خواسته هاي خود در واقع در تحريف واقعيات با عبارات به نوعي بازي مي شود که از پيام ها به گونه اي برداشت شود که آنها ميخواهند نه آن طور که حقيقت دارد.
3 ـ اغراق و مبالغه : يکي از روشهاي بسيار ساده و در عين حال مهم در جنگ رواني اغراق و مبالغه مي باشد که افراد يا گروه ها از اين روش در دو جهت استفاده مي نمايند.
اول : نقاط ضعف و يا نواقصي که در جبهه مقابل وجود دارد را مورد توجه قرار داده آن را براي عموم بيش از اندازه بزرگ جلوه داده بر آن تاکيد مي نمايند.
دوم : موارد مثبتي را که خود دارا هستند، به جامعه ارزاني داشته هر چه بتوانند آن را در اذهان بزرگ نموده تا بتوانند از اين طريق افراد را به سمت خود جذب نمايند.
4 ـ تفرقه : در خصوص اين مسئله بايد عرض شود که اين روش تقريباً نتيجه روشهاي ديگري است که دشمن در جنگ رواني در پي آن مي باشد با توجه به اين مطلب مي توان ادعا نمود که تفرقه در جنگ رواني از اهميت و جايگاه خاصي برخوردار است چرا که تفرقه بزرگترين عامل گسيختگي هر نظام و باعث بدبختي و به ذلالت کشيده شدن هر ملت مي باشد و در مقابل وحدت مي تواند مايه ي قوام و پيروزي و موفقيت هر نظام و هر امتي باشد. لذاست که دشمن در جنگ رواني که به راه مي اندازد سعي در ايجاد اختلاف و تفرقه دارد تا به واسطه ي آن به اهداف پليد خود برسد.
5 ـ فريب : در فريب يا استراتژي دروغ بزرگ،
کوشش مي شود تا مخاطب مورد نظر به سمت يک فضاي ذهني متفاوت با واقعيات سوق داده شود. اين فضاي رواني بايد به گونه اي براي گروه مورد نظر ساخته و پرداخته شود که بدون ابزار مقاومت در آن فضا قرار گرفته و مفاهيم و علائم مورد قبول و پذيرش او قرار گيرد بنابراين مجري طرح فريب در جنگ رواني تمام تلاش و کوشش خويش را به کار مي گيرد تا ذهن مخاطب را به نتيجه مورد نظر خويش برساند. معمولاً در تاکتيک فريب از روش هاي زير استفاده مي گردد:
الف ) بر چسب زدن
ب ) تغيير موضع دادن براي انحراف افکار عمومي
ج ) دو پهلو صحبت کردن براي سردرگمي افراد
د ) استفاده از موقعيت و جايگاه خاص اجتماعي و سياسي براي قبولاندن نظر خاص مورد نظر خود.
6 ـ ترور : دشمن با ترور يا تهديد سعي در برانگيختن ترس و هراس در مخاطب جهت تحت فشار قرار دادن وي براي اطاعت و تسليم را مي نمايد.
ترور در جنگ رواني بر دو نوع ترور فيزيکي و ترور شخصيت تقسيم مي شود که هر کدام از آنها در جايگاه خود نقش موثري را ايفا مي کند در هر صورت ترور نيز يکي از روش هايي است که دشمن بدان وسيله افکار عمومي را آنچنان
که خود مي خواهد تحت تاثير قرار مي دهد همچنان که در مملکت خود شاهد بهره برداري دشمن از هر دو نوع اين روش بوده ايم.
هاني سيله تظاهر باليني وضعيت استرس را که سندرم سازگاري عمومي نامگذاري شده داراي سه مرحله مي داند :
الف ) واکنش هشدار دهنده يا زنگ خطر
ب ) مرحله ي مقاومت
ج ) مرحله ي تحليل و واماندگي
در اين مرحله است که فرد از حيث رواني و جسمي دچار مشکل شده رفتار او دچار اختلال و از حالت نرمال خارج مي گردد :
اغلب با اختلال فکر و عدم کنترل اعمال و رفتار توام بوده هوشياري فرد دچار مشکل اساسي شده توان فرد را از بين مي برد.
الف ) عرق کردن زياد؛
ب ) بي اشتهايي و تهوع
ج ) ناراحتي هاي شکمي و اسهال
د ) تکرار ادرار
در اين ميان نقش وسايل ارتباط جمعي را نمي توان ناديده انگاشت که با در نظر گرفتن شرايط موجود و با تجزيه و تحليل و توجه به جوانب مختلف مسائل شرايط را آنطور که برنامه ريز جنگ رواني تعيين کرده است تغيير داده و جامعه را آگاهانه
و يا ناآگاهانه به سوي غم و اندوه پيش مي برد و با پرورش نفرت و گسترش افسردگي و اشاعه ي نگراني، اضطراب، واهمه، ترس ( ترس از مسائل مختلف مثل فقر، تورم، تهديدات خارجي و... ) روحيه جامعه را متزلزل مي گردانند.
القاء ياس و نااميدي : در شرايطي که فرد مصمم به تحقق شرايط مطلوب است اگر در کوشش خود به هر دليلي موفق نشود و اين ناموفقيت تکرار شود باعث خواهد شد که فرد دچار يک بحران روحي شده که اين بحران را حالت ياس يا نااميدي مي گويند که با درماندگي همراه خواهد بود.
در القاء ياس و نااميدي تصويري از عدم موفقيت فرد يا جامعه از تلاش ها و فعاليت هايش ارائه مي شود فرد و جامعه در جريان حرکت خود به سوي هدف ها و آرمانهايش در مقاطع گوناگون و به طور مکرر و پيوسته احساس شکست نموده با از دست دادن اعتماد به نفس معتقد به ناتواني خود مي گردد و براي اينکه مردم يک کشور را به سوي ياس و نااميدي کشانيد بايد قبل از هر چيز مردم آن کشور را نسبت به مسائلي خسته و بيزار کرد و با تکرار محروميت ها، خرابي ها، کمبودها، عقب ماندگي ها، جنگ ها، ... و همچنين با استفاده از عوامل اقتصادي، سياسي و رواني حالت سرخوردگي را در آنان به وجود آورد و سپس با در نظر گرفتن زمان مناسب اين سرخوردگي را به نااميدي مبدل کرد.
ايجاد رعب و وحشت : ارعاب يکي از مهمترين و قديمي ترين و موثرترين ابزار براي شکست روحي مي باشد که با بهره گيري از وسايل ارتباط جمعي، جنگ و محاصره اقتصادي و تحريم سياسي صورت مي گيرد.
در جنگ رواني سعي مي شود که با تخريب فکري و رواني مردم و نيروهاي نظامي انگيزه مقاومت را در آنها از بين برده و در شرايط مختلف از روشهاي خاص خود استفاده مي شود گاهي از وسايل ارتباط جمعي مانند روزنامه، راديو، تلويزيون، سينما، اعلاميه و... به عنوان وسيله اي براي ايجاد رعب و وحشت استفاده مي شود و بعضاً به عمليات هاي نظامي نيز متوسل مي گردند حکومت هاي استعماري از ايجاد دلهره و اضطراب و جنگ رواني استفاده ي زيادي نموده و براي تثبيت موقعيت خود و بهره برداري از نيروي انساني ناگزيرند روح شهادت طلبي و شجاعت را در مردم بميرانند و ترديد را بر ارواح آنان حاکم کنند لذاست که ملتي با قالب شدن ترس بر آنها از هرگونه جنبش و حرکت و همچنين اعتراض عليه ناهنجاري ها ناتوان خواهد بود و در اين صورت ملتي که توان اعتراض نداشته باشد مرده است.
تسلط بر ملت ها گاهي به صورت پنهاني انجام مي گيرد که در اين صورت بيشتر از وسايل ارتباط جمعي و وسايل رواني
استفاده مي کنند و گاهي به صورت علني و آشکارا ( اقدامات مادي و فيزيکي ) که بهره گيري از تسليحات نظامي مي باشد وسايل ارتباطي استکبار و وابستگان آنان در داخل نيز سعي مي کنند اولاً خبرهاي تازه و جذاب را به کار گرفته ثانياً آنها را حقيقي جلوه داده ثالثاً در زمان خاص از آنها براي ارعاب استفاده مي نمايند.
نامزد اصلح ، محمد آموزگار ، انتشارات ثقلين - 1388
1 ـ جنگ رواني، دانشگاه امام حسين (عليه السلام)
2 ـ جامعه شناسي جنگ، هوشنگ
3 ـ جنگ رواني، دفتر مرکز جهاد دانشگاهي، وي الف ي ب ي.
4 ـ اثر تبليغات بر احساسات، مهدي شهشهاني
5 ـتبليغات سياسي، هرمز مهرداد
6 ـ روان شناسي محيط، شهناز مرتضوي
7 ـ تبليغات و مردم، حسن قباد
8 ـ روان شناسي اجتماعي، محمد علي کاردان
9 ـروان شناسي نظامي، سيد حسين سليمي
10 ـ هنر جنگ، حسن حبيبي
11 ـ مباني تبليغ، محمد حسن زورق
12 ـ تبليغات و جنگ رواني، حسين حسيني
13 ـروان شناسي تبليغات، حميد رضا حاتمي
14 ـ مقالات در مطبوعات روزنامه جمهوري اسلامي احمد رضا حيدري
15 ـ امپرياليسم تبليغ يا تبليغات بين الملل، محمد سپهري
« و إذا لقوا الذين آمنوا قالوا آمنا و إذا خلوا إلي شياطينهم قالوا إنا معکم إنما نحن مستهزئون » (1)؛ (چون با اهل ايمان برخورند ( منافقين ) گويند ما ايمان آورده ايم و چون
با شيطان هاي خود خلوت کنند گويند ما باطناً با شمائيم جز اينکه مومنان را استهزاء مي کنيم ).
و در جاي ديگر مي فرمايد :
« و لا تلبسوا الحق بالباطل و تکتموا الحق و أنتم تعلمون » (2)؛ (حق را به باطل مپوشانيد تا حقيقت را پنهان سازيد و حال آنکه به حقانيت آن واقفيد).
و همچنين در خصوص شايعه سازي دشمنان اسلام مي فرمايد : « لئن لم ينته المنافقون و الذين في قلوبهم مرض و المرجفون في المدينه لنغرينک بهم ثم لا يجاورونک فيها إلا قليلاً »(3) ؛ (اگر منافقين و آنها که در دلهايشان بيماري است و همچنين آنها که اخبار دروغ و شايعاتي بي اساس در مدينه پخش مي کنند دست از کار خود بر ندارند تو را بر ضد آنان مي شورانيم پس جز مدت کوتاهي نمي توانند در کنار تو در شهر باشند).
همان طور که مشاهده مي نمائيد منافقان در زمان هاي بحراني فعال مي شوند و با پخش شايعات دلهره آور جامعه اسلامي را به اضطراب مي افکندند. اوج شيطنت آنها در جنگ ها بود پس دشمن را بزرگ جلوه مي دادند، خسارات ناشي از جنگ را بزرگ مي نمودند و...
و در آياتي ديگر در مورد فتنه گري منافقان مي فرمايد : « لو خرجوا فيکم ما زادوکم إلا خبالاً و لأ وضعوا خلالکم يبغونکم الفتنه و فيکم سماعون لهم و الله عليم بالظالمين » (4)؛ (اگر منافقان همراه شما به جنگ بيرون آمده بودند جز فساد ( ترديد و اضطراب ) بر شما نمي افزودند و به سرعت در ميان شما رخنه مي کردند تا فتنه پديد آورند و در ميان شما کساني تاثيرپذيرند که به سخنان آنان گوش دل مي سپارند و خداوند به ستمگران آگاه است).
و همچنين در ادامه آيه مي فرمايد : « لقد ابتغوا الفتنها من قبل و قلبوا لک الامور حتي جاء الحق و ظهرأ امرالله و هم کارهون »(5)؛
(منافقان پيش از اين هم دنبال فتنه گري بودند و کارها را براي تو واژگون جلوه مي دادند تا آنکه حق آمد و امر خدا آشکار شد و ( شما پيروز شديد ) در حالي که آنان ناخوش مي دانستند).
و بسياري از موارد ديگر که دشمنان اسلام در اثر گذاشتن بر مردم از آن استفاده مي کردند.
و اما در اواخر جنگ جهاني اول نيز تبليغات به عنوان حربه اي روانشناسانه به خدمت استعمارگران درآمد هدف اساسي اين نوع تبليغ استعمار فکري ملت هاي ستم ديده ي جهان در مسائل سياسي و اقتصادي، فرهنگي بوده است و در نتيجه براي توجيح اين سياست افکار عمومي کشورهاي خود و ديگر را نيز فريب داده به بي راهه مي کشاندند اين امر طي جنگ جهاني دوم از چنان اهميتي برخوردار گشت که طرفين جنگ در به کار بردن آن براي رسيدن به هدف هاي خود به رقابت با يکديگر برخاستند و اين تلاش جنگ رواني و يا جنگ اعصاب ناميده شد. به اين ترتيب بعد از اين دوره اهميت جنگ رواني به اندازه ي جنگ مسلحانه و حتي در مواردي بيش از آن گرديد به طوري که جنگ مسلحانه در خدمت جنگ رواني در آمد. در جهان امروز جنگ رواني جزئي از فعاليت هاي سياسي،
نظامي، اقتصادي و اجتماعي کشورهاي استکباري است. که تحت پوشش سازمان هاي اطلاعاتي در سطح ملي و بين المللي داراي کارکردهاي گوناگون است. براي مثال بنگاه مرکزي اطلاعات آمريکا ( سيا ) در حال حاضر با استفاده از شيوه هاي رواني کنترل افکار عمومي آمريکا و ساير نقاط جهان را در دست دارد که يکي از فعاليت هاي مهم سيا در کشورهاي مختلف اثر گذاشتن در به اختيار گرفتن مطبوعات به خصوص روزنامه مي باشد. در جريان مطبوعات داخلي کشورمان نيز، مقام رهبري « به پايگاه دشمن بودن آنها » اشاره نمودند و عملکرد آنها بدين صورت است که نظام استکباري با ايجاد روزنامه ها و يا نفوذ در روزنامه هاي کشورهاي مزبور، اخبار را طوري منعکس مي کنند که هدفش بي اعتبار کردن دولت و ايجاد نفاق بين مردم و در نهايت رسيدن به اهداف طراحي شده خودشان مي باشد.
تبليغات
« تبليغات » داراي ريشه لاتين بوده و معني آن پخش کردن،
منتشر ساختن و چيزي را شناساندن است. امروزه تبليغات به معناي تاثيرگذار بر عقايد ديگران تعريف مي شود و هدف از آن فراهم ساختن موجبات پيوستن بيشترين شمار ممکن از افراد به يک ايدئولوژي يا نظام سياسي يا يک حزب و جريان است و همچنين واداشتن آنان به احراز تعهدي فعال مي باشد.
روانشناسي تبليغات
1 ـ شناخت ماهيت انسان
2 ـ ويژگي هاي شناختي افراد مورد نظر
3 ـ ويژگي هاي عاطفي افراد مورد نظر
4 ـ ويژگي هاي هيجاني
5 ـ ساختار فردي افرادي که قرار است بر روي آنان تاثير گذاشته شود.
6 ـ انگيزه افراد، وابستگي و دلبستگي آنها، اميال و آرزوهاي آنها
ساختار رفتار فرد
9 ـ و اگر توانستيم در نگرش فرد تغييري حاصل کنيم نتيجه اين تغيير، تغيير رفتار فرد خواهد بود.
تاکتيک هاي تبليغاتي
بهترين راه براي يافتن راهکارهاي تبليغاتي بررسي قواعدي است که مبلغ هاي موفق از آنها استفاده مي نمايند که اين قواعد عبارتند از :
1 ـ در نظر داشتن مخاطب : بايد در تبليغات فرد يا طبقه خاصي را مورد خطاب قرار دهند و کلمات را متناسب با فهم و چهار چوب ذهني مخاطب به کار برند بر پايه ي اطلاعات لحظه به لحظه اي که درباره ي نگرش هاي گروه مخاطب دارند صحبت کنند نام رويه هايي را به کار ببرند که براي آنان آشناست و نزد آنان اعتبار دارد و البته مبلغ براي يک چنين کاري خود سعي در آفريدن آنها را دارد يعني موضوعي را تحت عنوان يک رويه برجسته معرفي و از آن به عنوان يک ابزار استفاده مي نمايد.
2 ـ ظاهر سازي : آنها بر اساس مصلحتي که مي پندارند خيلي از مسائل را رعايت مي نمايند که قلباً اعتقادي به آن ندارند مسائلي مثل اينکه از خصومت بپرهيزند، با دشمن همانند
يک دوست برخورد شود از لجبازي، توهين و عيب جويي اجتناب کنيد.
3 ـ شايعه سازي : شايعه سازي و پراکندن آن در جامعه از ابزار مهم و کارآمد در امر جنگ رواني به شمار آمده است بدين صورت که شايعه اي مطرح مي کنند و هم زمان به شايعه بودن آن نيز اعتراف مي کنند با اين کار ضمن آنکه خرسندي خود را حفظ مي کنند شايعه را مي پراکنند اين شايعه به سرعت به عنوان يک حقيقت تکرار مي شود بدون آنکه مشخص شود شايعه است.
4 ـ حمله به نقاط ضعف مخاطب : در هر عمل کردي خواه ناخواه يک سري مسائل از نقصان برخوردار است يا به نظر اين چنين مي رسد و لکن دشمن از اين فرصت استفاده لازم را نموده و سعي مي کند ناسازگاري ها و نارضايتي هاي ريشه دار را بزرگ نموده و از آنها بهره بگيرند و بر اشتباهات طرف مخاطب که قصد ضربه زدن به او را دارد، تاکيد نمايد و احساس گناه را در او برانگيزد.
5 ـ زيرکي و فرصت طلبي : دشمن سعي مي کند با زيرکي از هر فرصتي استفاده کند موارد مد نظر خود را به افراد مخاطب تلقين نمايد. لذا سعي ميکند جمله هاي کوتاه و جذاب به کار ببرد نگراني ها را بيشتر و بزرگتر نمايد.
مراحل پيروزي تبليغاتي
مرحله ي اول، خسته کردن : در اين مرحله با تدابيري که مي انديشد سعي مي کند مردم را از مقاومت در برابر تهاجمات خسته کرده از ادامه مبارزه بيزار نمايند آنها را با توجه دادن به محروميت ها، خرابي ها و خونريزي هاي حاصل از مبارزه ناراضي کنند.
مرحله ي دوم، مايوس کردن : در اين مرحله با به اجرا در آوردن مراحلي که اول بدان اشاره شد تمام اميدها و آرزوها را به ياس بدل خواهد کرد.
مرحله ي سوم، تغيير موضع : در اين مرحله با توجه به تدابيري که انديشيده اند و بدان توسل جسته اند که در مراحل قبل بدان اشاره نموديم اينگونه القاء مي کنند که آينده بهتر در شورش، تمرد و تغيير موضع دادن است تا از اين مشکلاتي که از مقاومت و مبارزه حاصل شده بود خلاص شده و آرامش قابل توجهي در زندگي به دست آيد.
مرحله ي چهارم، ايجاد شک در حاکمان : در اين مرحله مردم را نسبت به توانايي اهداف و عمل کرد حاکمان دچار شک و ترديد نموده اين باور را در اذهان به وجود مي آورند که مسئول حاکم
باعث همه ي اين بدبختي ها شده و براي اينکه از اين مشکلات که به وجود آورده جلوگيري شود بايد با تحت فشار قرار دادن حاکمان آنها را از موضع شان پايين آورده تسليم خواسته هاي کشور يا گروه مخاصم نمايند.
شيوه هاي جنگ رواني
و مطبوعات براي رسيدن به اين اهداف از شيوه هاي مختلف تبليغ سياسي مثل ايجاد جو کاذب از طريق پخش و نشر شايعات، دروغ پردازي، تحريف شعارها، محو چهره هاي انقلابي، ايجاد رقابت بين نهادها و شخصيت ها، دامن زدن به اختلافات دروني، کمک به ايجاد درگيري هاي داخلي يا فراهم آوردن زمينه هاي ذهني آن، استفاده مي کنند اين شيوه ها معمولاً بر تاثيرگذاري بر نگرش افراد يک جامعه و تغيير آن در راستاي اهداف از پيش تعيين شده به کار مي رود که عبارتند از :
1 ـ شايعه : شايعه عبارت است از ادعايي محض که جهت برانگيختن باور مخاطبين به کار مي رود و دهان به دهان افراد منتقل مي گردد و فاقد سند و مدرکي به عنوان پشتوانه مطمئن براي ارائه کردن است در دنياي امروز شايعه به وسيله اي در دست صاحبان قدرت جهت به راه انداختن جنگ رواني تبديل شده است. علل و عوامل مختلفي مثل اوضاع و احوال و موقعيت به شايعه کمک مي کند که عبارتند از :
1 ـ اولين عامل که در ايجاد يک شايعه موثر مي باشد اهميت آن مسئله خاص در جامعه مي باشد.
2 ـ ديگر عاملي که در ايجاد شايعه مي تواند موثر باشد ابهامي است که در موضوع مورد نظر وجود دارد. لذاست که اين ابهام علت مي شود تا ايجاد کنندگان جنگ رواني در جامعه از
فرصت سوء استفاده کرده، از آن به عنوان يک ابزار استفاده نمايند.
تحقيقات مختلف اجتماعي نشان مي دهد که شايعه در هر زمان متناسب با شرايط حرکت جامعه و کنترل حرکت در جهت مطلوب در مسائل اجتماعي اقتصادي و سياسي استفاده مي شود. نامتعادل کردن فضاي يک جامعه و ايجاد ناامني و هراس در آن، اولين و اصلي ترين عامل در جهت دهي و برنامه ريزي در راستاي اهداف از پيش تعيين شده است در چنين شرايطي شايعه سازان برآنند انرژي و انديشه هاي جامعه را در دو جهت به سمت مسائل غيرضروري سوق دهند.
اول آنکه با ساخت و اعلام شايعه اذهان را متوجه آن نموده انرژي افراد جامعه را صرف پخش آن کنند.
دوم آنکه مسئولين و دست اندرکاران جامعه را از کار اصلي با مشغول کردن به کارهاي فرعي بازدارند و آنها مجبور شوند تا در شناخت کانال ها و شبکه هاي پخش شايعه تلاش کرده و در جهت خنثي سازي آن بکوشند.
نکته اي که اينجا به ذهن مي رسد اين است که گاهي اصل پخش شايعه براي شايعه ساز بيشتر مورد نظر است تا نتايج آن. يعني شايعه ساز ارزيابي مي کند تا ببيند ميزان موفقيتش از نظر تاثيرگذاري چه شعاعي را در بر مي گيرد تا در فرازهاي حساس
آينده بتواند برنامه خود را به شکل منسجم تري در راستاي اهداف مهم عملي سازد. در واقع مي توان اهداف شايعه ساز در بخش اخبار کذب و شايعات بي اساس ا در محورهاي زير خلاصه نمود.
الف ) ايجاد بدبيني نسبت به نظام و مسئولين که يقيناً نتيجه اي جز حاکم ساختن روحيه ي ياس و دل مردگي و خستگي رواني براي اقشار مردم نخواهد داشت.
ب ) افزايش نگراني و اضطراب در مردم.
ج ) ترور شخصيت و لکه دار کردن قداست مسئولين نظام و ارزش هاي حاکم
د ) ايجاد فضاي ناسالم اجتماعي
ح ) ايجاد تقابل و صف بندي ميان قشرهاي مختلف مردم براي ايجاد اختلاف و از بين بردن وحدت و يگانگي که پيروزي هر ملتي در سايه آن تحقق خواهد يافت.
2 ـ تحريف واقعيات : تحريف واقعيات به عنوان يکي از شيوه هاي جنگ رواني مي باشد، يعني انحراف اذهان عمومي از حق به باطل و دگرگون جلوه دادن مسائل به جهت خواسته هاي خود در واقع در تحريف واقعيات با عبارات به نوعي بازي مي شود که از پيام ها به گونه اي برداشت شود که آنها ميخواهند نه آن طور که حقيقت دارد.
3 ـ اغراق و مبالغه : يکي از روشهاي بسيار ساده و در عين حال مهم در جنگ رواني اغراق و مبالغه مي باشد که افراد يا گروه ها از اين روش در دو جهت استفاده مي نمايند.
اول : نقاط ضعف و يا نواقصي که در جبهه مقابل وجود دارد را مورد توجه قرار داده آن را براي عموم بيش از اندازه بزرگ جلوه داده بر آن تاکيد مي نمايند.
دوم : موارد مثبتي را که خود دارا هستند، به جامعه ارزاني داشته هر چه بتوانند آن را در اذهان بزرگ نموده تا بتوانند از اين طريق افراد را به سمت خود جذب نمايند.
4 ـ تفرقه : در خصوص اين مسئله بايد عرض شود که اين روش تقريباً نتيجه روشهاي ديگري است که دشمن در جنگ رواني در پي آن مي باشد با توجه به اين مطلب مي توان ادعا نمود که تفرقه در جنگ رواني از اهميت و جايگاه خاصي برخوردار است چرا که تفرقه بزرگترين عامل گسيختگي هر نظام و باعث بدبختي و به ذلالت کشيده شدن هر ملت مي باشد و در مقابل وحدت مي تواند مايه ي قوام و پيروزي و موفقيت هر نظام و هر امتي باشد. لذاست که دشمن در جنگ رواني که به راه مي اندازد سعي در ايجاد اختلاف و تفرقه دارد تا به واسطه ي آن به اهداف پليد خود برسد.
5 ـ فريب : در فريب يا استراتژي دروغ بزرگ،
کوشش مي شود تا مخاطب مورد نظر به سمت يک فضاي ذهني متفاوت با واقعيات سوق داده شود. اين فضاي رواني بايد به گونه اي براي گروه مورد نظر ساخته و پرداخته شود که بدون ابزار مقاومت در آن فضا قرار گرفته و مفاهيم و علائم مورد قبول و پذيرش او قرار گيرد بنابراين مجري طرح فريب در جنگ رواني تمام تلاش و کوشش خويش را به کار مي گيرد تا ذهن مخاطب را به نتيجه مورد نظر خويش برساند. معمولاً در تاکتيک فريب از روش هاي زير استفاده مي گردد:
الف ) بر چسب زدن
ب ) تغيير موضع دادن براي انحراف افکار عمومي
ج ) دو پهلو صحبت کردن براي سردرگمي افراد
د ) استفاده از موقعيت و جايگاه خاص اجتماعي و سياسي براي قبولاندن نظر خاص مورد نظر خود.
6 ـ ترور : دشمن با ترور يا تهديد سعي در برانگيختن ترس و هراس در مخاطب جهت تحت فشار قرار دادن وي براي اطاعت و تسليم را مي نمايد.
ترور در جنگ رواني بر دو نوع ترور فيزيکي و ترور شخصيت تقسيم مي شود که هر کدام از آنها در جايگاه خود نقش موثري را ايفا مي کند در هر صورت ترور نيز يکي از روش هايي است که دشمن بدان وسيله افکار عمومي را آنچنان
که خود مي خواهد تحت تاثير قرار مي دهد همچنان که در مملکت خود شاهد بهره برداري دشمن از هر دو نوع اين روش بوده ايم.
اثرات جنگ رواني
هاني سيله تظاهر باليني وضعيت استرس را که سندرم سازگاري عمومي نامگذاري شده داراي سه مرحله مي داند :
الف ) واکنش هشدار دهنده يا زنگ خطر
ب ) مرحله ي مقاومت
ج ) مرحله ي تحليل و واماندگي
در اين مرحله است که فرد از حيث رواني و جسمي دچار مشکل شده رفتار او دچار اختلال و از حالت نرمال خارج مي گردد :
وحشت
اغلب با اختلال فکر و عدم کنترل اعمال و رفتار توام بوده هوشياري فرد دچار مشکل اساسي شده توان فرد را از بين مي برد.
سردردهاي تنش
واکنش هاي انجماد
تکان هاي شديد و لرز
افزايش فعاليت هاي اتونوميک
الف ) عرق کردن زياد؛
ب ) بي اشتهايي و تهوع
ج ) ناراحتي هاي شکمي و اسهال
د ) تکرار ادرار
وقفه ي تنفسي
ضعف عصبي و عروقي
احساس ذهني ترس
حالت اضطراب
اهداف جنگ رواني
در اين ميان نقش وسايل ارتباط جمعي را نمي توان ناديده انگاشت که با در نظر گرفتن شرايط موجود و با تجزيه و تحليل و توجه به جوانب مختلف مسائل شرايط را آنطور که برنامه ريز جنگ رواني تعيين کرده است تغيير داده و جامعه را آگاهانه
و يا ناآگاهانه به سوي غم و اندوه پيش مي برد و با پرورش نفرت و گسترش افسردگي و اشاعه ي نگراني، اضطراب، واهمه، ترس ( ترس از مسائل مختلف مثل فقر، تورم، تهديدات خارجي و... ) روحيه جامعه را متزلزل مي گردانند.
القاء ياس و نااميدي : در شرايطي که فرد مصمم به تحقق شرايط مطلوب است اگر در کوشش خود به هر دليلي موفق نشود و اين ناموفقيت تکرار شود باعث خواهد شد که فرد دچار يک بحران روحي شده که اين بحران را حالت ياس يا نااميدي مي گويند که با درماندگي همراه خواهد بود.
در القاء ياس و نااميدي تصويري از عدم موفقيت فرد يا جامعه از تلاش ها و فعاليت هايش ارائه مي شود فرد و جامعه در جريان حرکت خود به سوي هدف ها و آرمانهايش در مقاطع گوناگون و به طور مکرر و پيوسته احساس شکست نموده با از دست دادن اعتماد به نفس معتقد به ناتواني خود مي گردد و براي اينکه مردم يک کشور را به سوي ياس و نااميدي کشانيد بايد قبل از هر چيز مردم آن کشور را نسبت به مسائلي خسته و بيزار کرد و با تکرار محروميت ها، خرابي ها، کمبودها، عقب ماندگي ها، جنگ ها، ... و همچنين با استفاده از عوامل اقتصادي، سياسي و رواني حالت سرخوردگي را در آنان به وجود آورد و سپس با در نظر گرفتن زمان مناسب اين سرخوردگي را به نااميدي مبدل کرد.
ايجاد رعب و وحشت : ارعاب يکي از مهمترين و قديمي ترين و موثرترين ابزار براي شکست روحي مي باشد که با بهره گيري از وسايل ارتباط جمعي، جنگ و محاصره اقتصادي و تحريم سياسي صورت مي گيرد.
در جنگ رواني سعي مي شود که با تخريب فکري و رواني مردم و نيروهاي نظامي انگيزه مقاومت را در آنها از بين برده و در شرايط مختلف از روشهاي خاص خود استفاده مي شود گاهي از وسايل ارتباط جمعي مانند روزنامه، راديو، تلويزيون، سينما، اعلاميه و... به عنوان وسيله اي براي ايجاد رعب و وحشت استفاده مي شود و بعضاً به عمليات هاي نظامي نيز متوسل مي گردند حکومت هاي استعماري از ايجاد دلهره و اضطراب و جنگ رواني استفاده ي زيادي نموده و براي تثبيت موقعيت خود و بهره برداري از نيروي انساني ناگزيرند روح شهادت طلبي و شجاعت را در مردم بميرانند و ترديد را بر ارواح آنان حاکم کنند لذاست که ملتي با قالب شدن ترس بر آنها از هرگونه جنبش و حرکت و همچنين اعتراض عليه ناهنجاري ها ناتوان خواهد بود و در اين صورت ملتي که توان اعتراض نداشته باشد مرده است.
تسلط بر ملت ها گاهي به صورت پنهاني انجام مي گيرد که در اين صورت بيشتر از وسايل ارتباط جمعي و وسايل رواني
استفاده مي کنند و گاهي به صورت علني و آشکارا ( اقدامات مادي و فيزيکي ) که بهره گيري از تسليحات نظامي مي باشد وسايل ارتباطي استکبار و وابستگان آنان در داخل نيز سعي مي کنند اولاً خبرهاي تازه و جذاب را به کار گرفته ثانياً آنها را حقيقي جلوه داده ثالثاً در زمان خاص از آنها براي ارعاب استفاده مي نمايند.
پينوشتها:
1-بقره / 14.
2-بقره / 42.
3-احزاب / 60.
4-توبه / 47.
5- توبه / 48.
نامزد اصلح ، محمد آموزگار ، انتشارات ثقلين - 1388
1 ـ جنگ رواني، دانشگاه امام حسين (عليه السلام)
2 ـ جامعه شناسي جنگ، هوشنگ
3 ـ جنگ رواني، دفتر مرکز جهاد دانشگاهي، وي الف ي ب ي.
4 ـ اثر تبليغات بر احساسات، مهدي شهشهاني
5 ـتبليغات سياسي، هرمز مهرداد
6 ـ روان شناسي محيط، شهناز مرتضوي
7 ـ تبليغات و مردم، حسن قباد
8 ـ روان شناسي اجتماعي، محمد علي کاردان
9 ـروان شناسي نظامي، سيد حسين سليمي
10 ـ هنر جنگ، حسن حبيبي
11 ـ مباني تبليغ، محمد حسن زورق
12 ـ تبليغات و جنگ رواني، حسين حسيني
13 ـروان شناسي تبليغات، حميد رضا حاتمي
14 ـ مقالات در مطبوعات روزنامه جمهوري اسلامي احمد رضا حيدري
15 ـ امپرياليسم تبليغ يا تبليغات بين الملل، محمد سپهري
/ج