زنان و مردان اشتراك يا اختلاف ؟

استاد روان پزشكي اين مثال را براي شاگردانش بيان مي كرد ،‌ چند روز قبل وقتي داشتم وارد يك كافي شاپ مي شدم. ،‌مرد جواني ترشرو از در بيرون آمد و پشت سر آن زن جواني كه دستانش را مشت كرده بود بيرون آمد و آن مشت را با نا اميدي به پشت مرد كوفت و فرياد كشيد : « خدا تو را لعنت كند.
پنجشنبه، 24 آذر 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زنان و مردان اشتراك يا اختلاف ؟

زنان و مردان اشتراك  يا اختلاف ؟
زنان و مردان اشتراك يا اختلاف ؟


 






 
استاد روان پزشكي اين مثال را براي شاگردانش بيان مي كرد ،‌ چند روز قبل وقتي داشتم وارد يك كافي شاپ مي شدم. ،‌مرد جواني ترشرو از در بيرون آمد و پشت سر آن زن جواني كه دستانش را مشت كرده بود بيرون آمد و آن مشت را با نا اميدي به پشت مرد كوفت و فرياد كشيد : « خدا تو را لعنت كند. برگرد اينجا ن و بعد توضيح داد : اين تمناي تلخ ،‌نشانگر وابستگي زن وعقب كشيدن مرد بود. اين الگوي وابستگي _ پس كشيدن در حالي است كه مرد از توقعات غير منطقي و انفجارهاي ناگهاني نز گله دارد و ناله زن از بي تفاوتي مرد در مقابل حرف هاي اوست.
ريشه اين تفاوت هاي احساسي را مي توان در كودكي و دنياي جداگانه احساسي پسرها و دختران در دوران رشد جستجو كرد. تحقيقات بسياري در مورد اين دو دنياي جداگانه به عمل آمده كه محدوده آنها نه تنها از طريق بازي هاي متفاوتي كه دختران و پسران دوست دارند ،‌بلكه از روش ترس بچه هاي كوچك در مورد تمسخر و تهمت قرار گرفتن مشخص شده است. لزلي برودي و جوديت هال كه تحقيقات مربوط به اختلافات احساسات را بين دو جنس جمع بندي و خلاصه مي كنند ،‌ مي گويند : « دختر ها خيلي سريع تر و آسان تر از پسر ها به رواني بيان مي رسند و همچنين مي توانند تجربه بيشتري در جداسازي احساسات شان داشته باشند. »
همچنين در كاربرد كلمات براي جايگزيني واكنش هاي احساسي مانند جنگيدن ،‌ مهارت بيشتري از پسرها دارند. پسرها تقريباً‌ ساده به برخوردهاي خشم آلود خود ادامه داده و از سياست هاي پوشيده كاملاً‌ بي خبرند. اگر توجه به بازي دختران و پسران كرده باشيد ‌،متوجه اين موضوع شده ايد كه وقتي دخترها بازي مي كنند ،‌تاكيدشان بيشتر به حداقل خصومت و حداكثر همكاري است. در حالي كه وقتي پسرها بازي مي كنند ،‌ تاكيدشان بر رقابت است.
هاروارد كارول گيكان از اين اختلاف عملكرد در بازي به عنوان تفاوت كليدي بين دو جنس ياد مي كند : « پسر ها داراي غرور وعدم وابستگي هستند ،‌ ولي در دختران اين وابستگي به صورت تارهاي متصل كننده است. » بدين ترتيب خواندن احساسات از چهره يك زن بسيار آسان تر از چهره يك مرد است. اين مطلب تا اندازه اي اختلاف كليدي ديگري را باز مي تاباند و نشان مي دهد كه زنان به طور متوسط تمام طيف احساسات را با شدت بيشتري از مردان تجربه مي كنند. از اين نظر زن ها واقعاً‌ احساسي تر از مردان عمل مي كنند. مي توان اين گونه نتيجه گرفت كه زنان با آراستگي براي مديريت احساسات وارد حيطه ازدواج مي شوند و در حقيقت مهمترين عامل براي زنان در رضايت از ارتباط شان ،‌ يك گفتگوي خوب است كه بايد بين آنها وجود داشته باشد.
بنابراين چگونگي بحث كردن زوج ها روي اين نكات حساس است كه بيشتر در سرنوشت ازدواج آنها تاثير مي گذارد. رسيدن به توافق در مورد چگونگي مخالفت كردن مي تواند كليد پايدار ماندن ازدواج باشد و در صورتي كه غفلت كنند ‌،شكاف هاي احساسي در نهايت ممكن است رابطه را بگسلد. توسعه اين شكاف ها هنگامي است كه يك يا هر دو زوج از نظر هوشمندي احساسي ،‌ كمبودهايي داشته باشند.

خطوط غلط در ازدواج
 

مرد « لباس هايم را از خشكشويي گرفتي ؟ »
زن : « مگه دفعه قبل لباس هاي مرا گرفتي كه لباس هاي تو را بگيرم ؟ من كلفت كسي نيستم. »
مرد : « معلوم است كه نيستي ،‌ اگر بودي لباس شستن بلد بودي.»
اين متن يك فيلم يا سريال تلويزيوني نيست بلكه يك تبادل به شدت زننده بين زوجي است كه بعد از چند سال از هم طلاق گرفته اند. دقيق ترين تحليلي كه مي توان در مورد اين متن به كار برد ،‌چسب يا جاذبه احساسي است كه زوج ها را به هم وصل مي كند. در مقابل ،‌وجود احساس تباه كننده اي است كه ميتواند ازدواج ها را از هم بپاشد.
در اينجا نكته اي كه مهم است ‌،تفاوت ساده بين گله كردن و انتقاد شخصي است. در گله كردن ،‌ زن مشخصاً‌ آن چيزي را بيان مي كند كه او را ناراحت كرده است و از عمل شوهرش انتقاد مي كند نه خود شوهر و مي گويد عمل شوهر چگونه احساسي را براي او به وجود مي آورد.
مانند متن بالا كه باعث شده زن احساس كند شوهر به او اهميتي نمي دهد ،‌اين بيان اساس هوشمندي احساسي است ،‌ اما در يك انتقاد شخصيتي تاكيد زن مخصوصاً بر يك حمله گازانبري به شوهرش است.اين نوع انتقاد باعث مي شود شخصي كه آن را دريافت مي كند ،‌ احساس خجالت ،‌مورد بي مهري قرار گرفتن ،‌تحقير و بي عرضگي كند كه نتيجه تمام آنها به احتمال زياد پاسخي دفاعي است ،‌ نه برداشتن قدم هايي در جهت بهتر كردن اوضاع.

مرد جنس آسيب پذير
 

همان طور كه در ابتدا گفته شد ،‌تفاوت جنس ها در زندگي احساسي داراي اهميت است ولي در زندگي هاي كنوني چندان به آن اهميت داده نمي شود ،‌ زيرا اين مطلب ثابت شده كه تفاوت ،‌انگيزه پنهان بسياري از جدايي هاي زندگي مشترك است. يك نمونه از اتفاقات چگونگي برداشت زن و شوهراز برخوردهاي احساسي را ذكر مي كنيم : به طور متوسط زنان چندان به درگير شدن در نزاع هاي خانوادگي اهميت نمي دهند ،‌لااقل نه تا آن حد كه مردان در زندگي به آن اهميت مي دهند.
لونسون يكي از محققان دانشگاه كاليفرنيا دريافت كه شوهران همگي از اختلافات خانوادگي ناراحت و حتي منزجر بودند ،‌ در حالي كه همسران شان زياد به آن اهميت نمي دادند. گاتمن مي گويد : « دليل اين كه مردها به قهر پناه مي برند ،‌اين است كه مي خواهند خود را از طغيان احساسات حفظ كنند. » او به اين نتيجه رسيد كه وقتي آنها قهر را شروع مي كنند ،‌تعداد ضربان قلب شان حدود 10 ضربه در دقيقه آرام تر مي شود و نوعي احساس انفعالي رهايي به وجود مي آورد. اما تناقضي كه اينجا وجود دارد اين است كه زنان ضربان قلب شان با نشان دادن اين علايم بالا مي رود. اين واكنش احساسي كه هر كدام از دو جنس از راه هاي متضادي در جستجوي راحت شدن هستند ،‌باعث جهت گيري هاي كاملاً‌ متفاوت در مقابل برخوردهاي احساسي در هر يك از دو جنس مي شود ،‌اما به خاطر داشته باشيد وقتي شوهران قهر مي كنند ،‌باعث تحريك طغيان در زنان مي شوند كه كاملاً‌ احساس بيچارگي به آنها دست مي دهد و چون تكرار دوره جنگ هاي خانوادگي اين حالت را به آساني بالا مي برد ،‌ ممكن است خيلي زود از كنترل خارج شود.

نصايح مخصوص ازدواج
 

وقتي بعضي از اعمالي را كه درنهايت منجر به طلاق شده است بررسي مي كنيم ،‌مي بينيم كه زوج ها چه كارهايي مي توانند انجام دهند تا از عشق و عواطفي كه هر كدام نسبت به ديگري دارند حفاظت كنند و خلاصه چه چيزهايي ازدواج را حفظ مي كند ؟
مردها و زن ها عموماً‌ نياز به ميزان شدن هاي دقيق ،‌احساسي متفاوت دارند. براي مردان نصيحت اين است كه از اختلاف نظر و مناقشه كنار نكشند بلكه تشخيص دهند وقتي همسرشان مساله يا سوء تفاهمي را پيش مي كشد ،‌ ممكن است كارش از روي عشق باشد و مي كوشد سلامت و روال درست رابطه خود را حفظ كند ،‌ گو اين كه ممكن است براي ابراز خصومت زن انگيزه هاي ديگري هم وجود داشته باشد ،‌وقتي به آنها مجال داده شده و روي آنها كار شود از فشارشان كاسته مي شود. اما شوهران بهتر است تشخيص دهند كه عصبانيت يا عدم رضايت ،‌ مترادف با حمله شخصي نيست. احساسات همسران آنها را مشخص كننده قدرت حساسيت موضوع براي آنهاست. نصيحتي كه براي زنان وجود دارد در همين جهت است. از آنجا كه اصلي ترين مشكل مردان اين است كه زنان در بيان شكايت شان شدت عمل زيادي نشان مي دهند ،‌ لازم است زنان با اراده قوي سعي كنند و مواظب باشند به شخصيت شوهران شان حمله نكنند ،‌از عملي كه آنها انجام داده اند شكايت كنند ،‌ نه اين كه از شخصيت شان انتقاد كرده يا آنها را تحقير كنند. گله كردن ‌، حمله به شخصيت نيست بلكه روشني است در مورد ناراحت كننده بودن يك عمل به خصوص.

گوش دادن غير تدافعي
 

مرد : « داري داد مي زني.»
زن : « البته كه دارم داد مي زنم. تو يك كلمه از چيزهايي كه من مي گويم را نشنيده اي. تو اصلاً‌ گوش نمي دهي ! »
گوش دادن مهارتي است كه زوج ها را با هم نگاه مي دارد. حتي در گرما گرم يك بگو مگو وقتي هر دو كنترل احساسي خود را از دست داده اند ،‌ يك از آنها و گاهي هر دو مي توانند خود را وادار كنند كه از وراي خشم گوش دهند و سخنان ترميم كننده زوج را بشنوند و به آنها پاسخ دهند. زوج هايي كه در سرازيري طلاق افتاده اند ،‌كساني هستند كه جذب خشم شده و روي نقاط مخصوصي از موضوع دعوا گير مي كنند. حتي نمي توانند خود را وادار به گوش دادن كنند تا چه برسد به اين كه به هر گونه پيشنهاد صلحي كه ممكن است در حرف هاي شريك شان نهفته باشد ،‌ پاسخ دهند.
منبع: كوچه ما شماره 15.



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.