سفر به سرزمين شگفت آور بيشاپور

بناي بيشاپور كازرون در 120 كيلومتري شرق شهرستان شيراز قرار دارد. اگر روي تپه بلندي بايستيد و به شهر باستاني بيشاپور نگاه كنيد، آن را به شكل مستطيل كه برگرفته از طرح هيپوداموس بوده، مي بينيد. سال 261 ميلادي كه اين شهر در امتداد رودخانه بيشاپور بنا شد، براي خودش امپراتوري بزرگي بود؛ آن قدر بزرگ كه به 35 ايالت تقسيم
سه‌شنبه، 29 آذر 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سفر به سرزمين شگفت آور بيشاپور

سفر به سرزمين شگفت آور بيشاپور
سفر به سرزمين شگفت آور بيشاپور


 

نويسنده: ليلا حسين زاده




 

بيشاپور، زيباترين و متمدن ترين شهر ايران
 

بناي بيشاپور كازرون در 120 كيلومتري شرق شهرستان شيراز قرار دارد. اگر روي تپه بلندي بايستيد و به شهر باستاني بيشاپور نگاه كنيد، آن را به شكل مستطيل كه برگرفته از طرح هيپوداموس بوده، مي بينيد. سال 261 ميلادي كه اين شهر در امتداد رودخانه بيشاپور بنا شد، براي خودش امپراتوري بزرگي بود؛ آن قدر بزرگ كه به 35 ايالت تقسيم مي شد. اگر مي خواهيد بدانيد دقيقاً چقدر بزرگ بوده، همين قدر بدانيد كه اين امپراتوري پهناور از رودخانه فرات و ارمنستان و شوروي سابق شروع مي شد و تا رود سيحون جيحون ادامه پيدا مي كرد. اين بزرگي قلمرو باعث شده بود كه شاپور اول ساساني، خودش را حاكم ايران بنامد.
شهر بيشاپور در زمان شاپور به قدري زيبا و هنري طراحي شد كه با متمدن ترين و ثروتمندترين شهرهاي آن روزگار يعني انطاكيه (روم شرقي) برابري مي كرد. در بيشاپور اغلب بناها به نام شاپور، پادشاه ساساني نامگذاري شده است چرا كه مؤسس سلسله ساساني هاي يعني اردشير بابكان (241-224 ميلادي). بعد از به دست گرفتن قدرت، پايتخت را از شهر مذهبي آبا و اجدادي خودش يعني استخر به تيسفون منتقل و در كنار آن شهر جديدي به نام اردشير بنا كرد. شاپور پسر اردشير هم به تقليد از پدرش اسم خودش را روي شهر گذاشت. او در سال 242 ميلادي بر تخت شاهي نشست و حكومتش را تا سال 271 ادامه داد. تا قرن پنجم هجري قمري يعني تا 500 سال بعد از ورود اسلام به ايران مردم در بيشاپور سكونت داشتند. اما در قرن پنجم ورق برگشت و به خاطر زلزله ويرانگري كه آمد، آن همه شكوه وجلال از بين رفت؛ آن قدر كه حمدالله مستوفي در كتاب نزهت القلوب به وضوح به اين مورد اشاره مي كند كه بيشاپور ديگر آن رونق گذشته را ندارد. بيشاپور در سه مرحله مورد كاوش هاي باستاني قرار گرفت. دوره اول در سال هاي 1319-1314 خورشيدي، توسط پروفسور گريشمن فرانسوي، دوره دوم درسال هاي 1357-1346 به سرپرستي دكتر سرفراز كه اين كاوش را به مدت 10 سال ادامه داد و باستان شناسي ها ديگر ادامه پيدا نكرد تا سال 1382 كه از سر گرفته شد.

كاخي براي دشمن شكست خورده
 

آپاساي دبير، معمار و سازنده اهل سوريه هرگز فكرش را هم نمي كرد كه شهري كه او ساخته قرن ها دوام بياورد و آيندگان هم شهر تاريخي بيشاپور را ببينند. اما استفاده از گچ مخلوط با مرمر در بناي شهر، باعث شد تا الان هم بتوانيم در شهر رويايي شاپور اول ساساني قدم بزنيم و از تماشاي هنر معماري به كار رفته در تار و پود اين شهر لذت ببريم. اين شهر كهن 200 هكتار وسعت دارد و كاخ والرين، يكي از بناهاي زيباي آن است كه از قرار معلوم شاپور ساساني اين كاخ را براي يكي از دشمنان مغلوبش ساخته!
خيلي عجيب است كه پادشاهي براي يك امپراتور شكست خورده در جنگ كاخ بسازد، نه؟! اما واقعاً اين اتفاق افتاده. البته انتظار نداشته باشيد كه هنگام ورود با يك كاخ زيبا كه در و ديوارش را زينت كرده اند، رو به رو شويد، چون بخش زيادي از آن در حال حاضر و به خاطر گذشت زمان به شكل تپه درآمده و فقط بخشي از ديوارها و درهاي ورودي اش از زير خاك بيرون مانده است.
از 500 سال پيش ايران و امپراتوري روم به خاطر ارمنستان هميشه در جنگ و جدال بودند و هر كدام ادعا مي كردند كه اين سرزمين متعلق به آنهاست. بيشتر اين جنگ ها كنار رود فرات امروزي كه در كشور عراق است، درمي گرفت. هر چقدر اشكاني ها عقب نشيني را به جنگيدن با دشمنانشان ترجيح مي دادند، به جايش شاهان ساساني اصلاً زير بار زورگويي نمي رفتند و مي خواستند هر طور شده امپراتوري روم را كه با گستاخي به سرزمين هاي اطراف دست اندازي مي كرد، سر جايش بنشانند. همت محمدي، استاد دانشگاه و كارشناس ميراث فرهنگي كازرون در مورد اين جنگ مي گويد: «جنگ بين شاپور اول و والرين يا همان والريانوس سومين جنگي بود كه بين ايران و ارتش روم درمي گرفت. مجلس سناي روم، بعد از دو جنگ گورديانوس و فيليپوس كه منجر به شكست روم از سپاه منسجم ايران شد، والريانوس را به خاطر جنگاوري و سابقه جنگي فراوانش ، براي جنگيدن با شاپور اول ساساني انتخاب كرد. والرين با 60هزار سرباز تازه نفس به رودخانه فرات رفت تا با شاه ساساني بجنگد. اما باز هم در اين جنگ شكست خورد و به عنوان اسير جنگي به بيشاپور منتقل شد و شاپور بعدها كاخي به اسم والرين برايش ساخت.»
اين بناي 3هزار متري چهار گوش، چهار دروازه دارد. اما حالا از آن كاخ باشكوه تلي از خاك به جا مانده، به اضافه يك ديوار سنگي زيبا با سنگ هاي تراش خورده دو و نيم متري كه همگي به يك اندازه اند. قسمت بالايي شان صاف است اما انتهاي سنگ ها به شكل يك هلال نازك است. روي اين سنگ ها را كه خوب نگاه كنيد، نقش هاي حجاري شده عصر ساساني را مي بينيد. اين ديوار سنگي، قسمت بالايي ديوار كاخ است. اين نقش ها كه به شكل خطوط كج و منحني روي هم كشيده شده، نقش هاي معمولي نيستند و خاص بزرگان ساساني و موبدان زرتشتي بوده اند. شايد اين سوال برايتان پيش بيايد كه چرا شاپور، زنداني به شكل كاخ براي والريانوس ساخت و او را به قتل نرساند؟ «خب به اين دليل كه پادشاهان ايراني مثل كورش و داريوش با اسيران خود با رافت و مهرباني برخورد مي كردند و شاپور هم براي اينكه والريانوس را در اسارت خودش نگه دارد، اين كاخ را به نام خود او ساخت. جالب اينكه شاپور از بقيه اسيران رومي هم در ساخت سد شوشتر استفاده كرد.» شاپور، كاخ والرين را درست در فاصله 150 متري از كاخ خودش يا همان تالار تشريفات بنا كرده است. شايد با اين كار مي خواسته ابهت خودش را به رخ رقيب مغلوبش بكشد.

كاخ شاپور شاه
 

از كاخ والرين كه خارج شويد، تالار تشريفات يا همان كاخ شاپور نزديكي ترين جايي است كه مي توانيد به آنجا برويد. جاي شكرش باقي است كه اين تالار با عظمت به اندازه كاخ والرين در اثر گذشت زمان تخريب نشده و مي توانيد به جاي تماشاي فقط يك ديوار و تپه، درونش قدم بزنيد. اين تالار هم با سنگ هاي يك اندازه ساخته شده است؛ آن قدر دقيق كه احساس مي كنيد معمارش تك تك سنگ ها را با خط كش اندازه زده و روي هم گذاشته. در اين قصر چهار در يا ايوان مي بينيد كه روبه روي هم هستند. همين طور كه داخل قصر راه برويد، چيزي كه خيلي زياد به چشم تان مي خورد، طاقچه هايي است كه ساخته شده. اگر باحوصله بشماريد، به عدد 64 مي رسيد. معماران و هنرمندان دوره شاپور كلي هنر به خرج داده و روي طاقچه ها را با نقش و نگارهاي زيباي گل و گياه تزئين و آنها را با رنگ هاي گياهي قرمز سبز رنگ آميزي كرده اند. اما از بين 64 طاقچه، فقط يكي شان از گزند حادثه جان سالم به در برده است: «كل بنا از سنگ گچ ساخته شده است. همان طور كه مي دانيد، كازرون بهترين معادن گچ را دارد. آن زمان اين گچ را كه مخلوطي از مرمر هم در خود دارد با گرماي كمتري در كوره ها مي پختند. بعد از پخت، گچ و مرمر را با آب مخلوط و بعد از مدتي هم اين ماده تبديل به سنگ گچ مي شد. بعد با اين سنگ گچ بنا را مي ساختند. كف بنا با همي مصالح فرش شده و دقيقاً به همين دليل كف تالار شاپور بعد از گذشت اين همه سال هنوز آسيب نديده است.»
جدا از تزئينات در وديوار تالار، اگر سرتان را بالا كنيد، گنبد شلغمي شكل تالار شاپور را مي بينيد كه با 25متر بلندي خودنمايي مي كند. از آنجا كه معماران مي خواستند از فضايي كه زير گنبد به وجود مي آمده، بيشترين استفاده را ببرند، از گنبد استفاده كرده اند. چون اگر به جاي گنبد، ستون هاي سنگي به كار مي برندند، فضاي بيشتري را اشغال مي كرد. قطر ديوارهايي كه زير گنبد مي بينيد، حدود هفت متر است. اين ضخامت به اين خاطر است كه ديوارها بتوانند وزن گنبد را تحمل كنند. معماري داخل تالار بعدها يعني در دوره اسلامي در مسجد جامع ها به وفور استفاده مي شد. از تالار كه بيرون بياييد، راهرويي را مي بينيد كه كاربرد حفاظتي داشته و خادمان براي عبور و مرور از آن استفاده مي كردند.

معبد الهه زايش و پاكي
 

يكي از مهم ترين قسمت هاي بناي با شكوه بيشاپور، يعني معبد آناهيتا روي زمين نيست، براي همين براي ديدنش بايد به زيرزمين برويد. اين بخش بر خلاف بخش هاي ديگر خالي سالم مانده. قبل از اينكه وارد معبد شويم، همت محمدي كارشناس ميراث فرهنگي كازرون اطلاعاتي درباره اين معبد زيبا مي دهد: «در دوره ساسانيان مي بينيم كه خواص احترام زيادي به الهه آب يا همان‌آناهيتا مي گذارند. آناهيتا يك الهه شاهانه است. در نقش رستم ما تصوير ازدواج نرسي را داريم با الهه آناهيتا. نرسي پنجمين پادشاه ساساني است و در آن دوران چون زرتشتيان آتش را خيلي تبليغ مي كردند، او در اين تصوير به آتش پشت كرده و به جاي اينكه تاج شاهي را از اهورامزدا كه در آن دوران مظهر قدرت بوده، بگيرد، تاج را از دست آناهيتا مي گيرد. البته اين تصوير نمادين است. حتي ما بر تن الهه آب لباس بسيار باشكوهي مي بينيم كه از تزئينات روي آن مي توانيم نقش و نگار لباس زنان آن دوران را حدس بزنيم.»
براي رسيدن به معبد بايد 23 پله پايين برويد و به تالا مركزي برسيد؛ دقيقاً شش متر از سطح زمين پايين تر. كمي تاريك است. با اينكه الان به راحتي از پله ها پايين مي رويد، اما اگر در زمان شاپور و رونق معبد زندگي مي كرديد، قطعاً نمي توانستيد به اين سادگي ها وارد آن شويد. چون اشخاص عادي اصلاً اجازه ورود به اين مكان مقدس اشرافي را نداشتند و تنها خانواده شاه، دبيران و روحانيان مي توانستند در اين مكان به نيايش بپردازند. معبد سه در دارد كه از هر كدامشان وارد شويد، به بخش اصلي يا تالار آن مي رسيد. دالان هاي اين قسمت نسبتاً باريك، مرتفع، با سقف هلالي شكل هستند و ارتفاعشان بيش از دو متر است. ديوار و حتي سقف دالان معبد هم از سنگ هاي بزرگ و صيقلي ساخته شده كه با دقت روي هم چيده شده است. تمام اين سنگ ها دو جداره اند، براي اينكه : «يكي به خاطر تقويت خود معبد و ديگر اينكه فشار مضاعفي كه از خارج و از سطح زمين بر آن وارد مي شود را مهار كنند. درهاي ورودي اين دالان ها از سنگ هاي يك تكه فارسي بُر (سنگ هاي يك تكه اي كه برش هاي افقي مي خوردند و طوري روي هم قرار مي گرفتند كه به نظر يك تكه مي آيند) تشكيل شده. معماري معبد و حتي تزئيناتش هم تحت تأثير معماري دوران هخامنشي است.»
معبد آناهيتا به شكل مكعب است و هر يك از ضلع هايش 14متر. همين طور كه از دالان عبور مي كند، اگر به سمت چپ تان نگاه كنيد، دو جوي باريك كمتر از 10 سانتي را مي بينيد كه براي روان شدن‌آب ساخته شده است. اين آبراه هاي سنگي به شكلي تعبيه شده اند كه وقتي آب درون آنها حركت مي كرد، صدايي از آنها به گوش نمي رسيد: «به اين دليل كه معبد آناهيتا محلي براي نياش بوده معماران به شيوه پيشرفته اي آب را از رودخانه شاپور به اين معبد رسانده بودند. در ضلع شمالي يكي از دالان ها، ورودي اصلي آب معبد وجود دارد و آب بعد از طي يك فاصله 250 متري از رودخانه تا معبد وارد حوضچه آب مي شود. در اين حوضچه كه ابعادش 12/5 در 12/5 متر است، سنگي وجود دارد به نام سنگ مقسم كه وظيفه تقسيم آب را برعهده دارد. وقتي آب پشت اين سنگ جمع مي شد، از طريق حفره هايي كه در سنگ تعبيه شده بود، وارد كانال هاي كوچكي كه 23سانتي متر هستند، داخل دالان مي شد. معماران شيب اين كانال ها را به شكلي تنظيم كرده بودند كه وقتي آب داخل آنها جريان پيدا مي كرد، صدايي از آن شنيده نمي شد.» آب در بخش لايه اي پاييني حركت مي كرد، اما آب به شكلي روان بود كه صداي شرشري از آن به گوش نمي رسيد و تمركز نيايشگران داخل معبد را به هم نمي زد.
جالب اينكه اين آب در مواقع خاصي در معبد جريان داشته است. اما براي ديدن يكي ديگر از شاهكارهاي مهندسان آن زمان كه به همين موضوع مربوط مي شود، بايد به ضلع جنوبي معبد برويد: «تا موقعي كه موبدان در حال اجراي مراسم بودند، آب به خاطر قداست و پاكي اي كه داشت در جريان بود، به محض اينكه مراسم تمام مي شد، آب از طريق يك خروجي كه در همين ضلع جنوبي است، خارج و دوباره به رودخانه برمي گشت. دليل اين كار هم اين بود كه آب راكد پاك نيست، در حالي كه آب در حال جريان، پاك است.» از بخش حوضچه و آب معبد كه بيرون برويد و نگاهي به بالاي ديواره هاي معبد آناهيتا بيندازيد، روي ستون هايش تنديس هاي سر گاو را مي توانيد ببينيد. نمونه اين تنديس ها را در سر ستون هاي تخت جمشيد هم مي توان ديد: «در آن زمان گاو نماد با بركتي بوده و به همين خاطر از تنديس سر گاو روي ديواره ها استفاده كرده اند. 14 تا گاو بوده، اما الان تعداد كمي از آنها باقي مانده است.»

ايوان موزائيك
 

در انتهاي دالان شرقي و غربي تالار تشريفات، ايواني وجود دارد كه به ايوان موزائيك معروف است. اين ايوان طاقي هلالي شكل دارد و كف آن هم با موزائيك هاي زيبايي فرش شده است. دليل اينكه اسم اين ايوان را ايوان موزائيك گذاشته اند، دقيقاً به خاطر وجود همين موزائيك هاي خاص است: «اندازه اين موزائيك ها پنج ميلي متر در پنج ميلي متر است و معماران رويشان را با تصاوير انساني، حيواني و گياهي تزئين كرده اند. البته بنا داراي دو بخش است. ايوان و حياط ايوان. اگر بخواهيد وارد اين ايوان يا حرمسراي سلطنتي شويد، بايد از راهرويي كه حالت پيچ دارد، عبور كنيد. چون راهروهاي ديگري هم در اطراف ايوان بوده، بنابراين اين راهرو را به شكل پيچ ساختند تا افراد ديگري كه در آن قسمت تردد داشتند، به ساير بخش ها مثل حرمسرا ديد نداشته باشند. در كنار ايوان موزائيك، اتاق هايي مي بينيد كه مخصوص استراحت خانواده شاهي بوده است.» زماني كه ايوان موزائيك تازه كشف شده بود، هيات هاي مختلف كاوش از كشورهاي خارجي هم به ايران‌آمده بودند تا حين كاوش و باستان شناسي سهم خودشان را هم از ميراث فرهنگي ايران ببرند. در سال 1317، وقتي هيات كاوش و باستان شناسي گريشمن فرانسوي به ايران آمد، يكي از همين موزائيك هاي باارزش را با خودش به فرانسه و به موزه لوور برد. بخشي از موزائيك ها هم براي خودمان ماند. اين بذل و بخشش هاي بي حساب و كتاب تا دوران حكومت پهلوي دوم هم ادامه داشت.

ستون هاي يادبود
 

يكي ديگر از شگفتي هاي بيشاپور، ستون هاي يادبود آن است كه به نوعي سند شهر محسوب مي شوند. براي ديدن اين ستون ها بايد به قسمت مركزي شهر بيشاپور برويد؛ محل تلاقي خيابان هاي شمالي و جنوبي و حاشيه خيابان هاي شرقي و غربي. ستون ها روي سه تخته سنگ كه روي هم قرار گرفته اند و از پايين به بالا اندازه اش كوچك تر مي شود، قرار دارند. ارتفاع اين ستون ها از كف تا انتها به حدود شش متر و 70سانتي متر مي رسد. بالاي ستون ها تزئيناتي وجود دارد كه اگر هنوز برجا بود، زيبايي ستون ها صد چندان مي شد. اما گذر زمان آنها را از بين برده. خوب كه دقت كنيد، كتيبه اي مي بينيد كه به زبان پهلوي چيزهايي روي آن نگاشته شده. به گفته محمدي اين كتيبه به نحوه ساخت شهر، سال بازديد شاپور از آن و هدايايي كه به منظور تشكر به معمار يا همان آپاساي دبير سوريه اي داده شده اشاره مي كند. قبلاً تنديسي از شاپور اول در ميان اين دو ستون بود كه حالا ديگر نشاني از آن ديده نمي شود.

استودان هاي ساساني
 

در دوران ساسانيان مردم مردگانشان را به اشكال متفاوتي به خاك مي سپردند. نمونه جالبي از اين خاكسپاري ها را در شمال شهر تاريخي بيشاپور در قسمت دامنه كوه شاپور مي توانيم ببينيم: (استو) يعني استخوان و (دان) هم به معناي همان دان فارسي است. روي هم مي شود استخواندان. زرتشتيان اين استودان ها را در محلي خارج از شهر و بر بالاي كوه هاي كم ارتفاع مي ساختند و از آنها براي تدفين مردگانشان استفاده مي كردند؛ به اين شكل كه بعد از فوت فرد، جسدش را بر بالاي كوه مي گذاشتند و وقتي حسابي خشك مي شد، استخوان ها را در داخل استودان يا تابوت هاي سنگي مي گذاشتند.» استودان ها شكل هندسي خاصي ندارند و ممكن است به اشكال دايره اي، ذوزنقه اي، چهار گوش يا مستطيل شكل هم ديده شوند.

مجسمه شاپور
 

شاپور ساساني از آن دست پادشاهاني بوده كه برخلاف بقيه شاهان ساساني، خيلي دوست داشت برخلاف جريان آب شنا كند و به خاطر همين خصلتش كارهايي انجام داد كه بقيه شاهان ساساني انجام ندادند. براي ديدن يكي ديگر از شاهكارهاي زيباي عصر ساساني و دوران شاپور بايد به غاري برويم به نام غار شاپور كه در پنج كيلومتري شهر بيشاپور، در انتهاي تنگ چوگان و در فاصله 800متري از سطح زمين قرار دارد. از دور دهانه غار و سايه سنگي پيداست. سقف غار بلند و دهانه اش حدود 30متر است. چند متر جلوتر از دهانه غار يك تنديس بسيار بزرگ قرار دارد؛ تنديس مردي قدبلند با موهاي مواج، تاج كنگره داري بر سر، دست راستش از قسمت بازو تا ‌آرنج قطع شده و مچ به پايين كه سالم است آن را به كمرش زده. دست چپش را هم روي قبضه شمشيرش گذاشته. ظاهراً كمربند قطوري هم به دور كمرش بسته و ريش آرايش شده اش هم از درون حلقه اي رد شده. صاحب اين تنديس خاكستري رنگ هفت متري باشكوه كسي نيست جز شاپور ساساني كه بعد از گذشت چندين قرن هنوز سر پا ايستاده است: «اين تنديس كاملاً از سنگ تراشيده شده است. البته بقيه شاهان ساساني هم تنديس داشته اند، اما فقط در قسمت سر. شاپور تنها شاه ساساني است كه مجسمه اش را به طور كامل تراشيده اند.»
البته ظاهراً به خاطر زلزله اي كه در سال 1336 رخ داد، اين تنديس دچار آسيب شد. ارتش وارد عمل شد و بدون در نظر گرفتن اصول و ظرايف باستان شناسي و مرمت، آن را ظاهراً تعمير كرد. در طرفين غار شاپور دو غار ديگر هم ديده مي شود. در سمت چپ غاري متعلق به مادرش و در سمت راست غاري به نام مرمر قرار دارد.

قلعه هايي براي حفاظت از شهر
 

در بيشاپور دو كوه وجود دارد به نام هاي قلعه دختر و قلعه پسر: «در فرهنگ ايران باستان، دخت راز قداست و پاكي ويژه اي برخوردار است. چون قلعه دختر نقش حفاظت از شهر را به عهده داشته، به همين خاطر به بناهاي سوق الجيشي، مهم و استراتژيك نام دختر را اطلاق مي كردند. مثل پل دختر. البته گاهي از اين كوه به عنوان پناهگاه هم استفاده مي كردند. در مورد نامگذاري قلعه پسر هم دليل خاصي وجود نداشته. چون اين دو كوه در مقابل هم بوده اند، روستاييان اسم آن را قلعه پسر (كر) گذاشتند.»

نقش برجسته هاي جنگي
 

اگر عاشق نقش برجسته و حجاري هاي كنده شده روي سنگ ها هستيد، به كنار شهر بيشاپور برويد چرا كه آنجا مكاني وجود دارد كه پر است از نقش برجسته هايي كه هنرمندان آن روزگار با دست خود حوادث مختلف آن روزگار را به تصوير كشيده اند. در بخش شمالي بيشاپور تنگه اي به نام تنگ چوگان وجود دارد: «چون پادشاهان ساساني در اين تنگه چوگان بازي مي كردند، به همين خاطر كم كم در ميان مردم به تنگ چوگان مشهور شد. رودخانه زيبا و پر آب شاپور هم در اين دره جريان دارد. روي نقش برجسته ها هم موضوعات مختلفي به تصوير كشيده شده. سه تاي آنها دربرگيرنده تاجگذاري و پيروزي شاپور اول ساساني بر امپراتوري روم است و سه تاي ديگر صحنه پيروزي بهرام دوم ساساني بر اعراب حاشيه خليج فارس، ياغيان و همچنين صحنه تاجگذاري بهرام اول حجاري شده است.»
منبع: نشريه انتظار نوجوان، شماره 64



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط