جستاری در سازمان القاعده
در تحلیل زیر سعی در پرداختن به ابعاد گوناگون جریان سیاسی – فکری سازمان القاعده داریم، و از این رو قرار گرفتن این جریان خردگریز را در برابر بسیاری از جریان های اسلامی خاصه جریان سیاسی – فکری شیعه آشکار خواهیم ساخت که این خود منجر به شکل گیری این بینش در خواننده خواهد شد که صرف قرار گرفتن نام جنبش های اسلامی در کنار هم متضمن برخورداری آن ها از ویژگی های یکسان نخواهد بود؛ همانطور که به وضوح این تمایز یا بهتر بگوییم تضاد در افکار و جهت گیری های جنبش القاعده با سایر جنبش های اسلامی خاصه جنبش های شیعی به وضوح دیده می شود.
در این نوشتار مباحث زیر پیرامون سازمان القاعده بررسی خواهند شد:
الف- خاستگاه فکری القاعده
ب- زمینه های تاریخی،سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شکل گیری القاعده
ج- فرآیند شکل گیری القاعده
د- بررسی ایدئولوژی و راهبرد القاعده
ریشه ی تاریخی این جریان به گرایش های خرد گریز موجود در تاریخ اسلام بر می گردد و باید آنان را پیرو و ادامه دهنده مسیر خرد گریزی در جهان اسلام دانست. مهمترین این گرایش ها در تاریخ تمدن اسلام؛ فقهای اهل حدیث، متکلمان اشعری و خوارج هستند. البته خاستگاه اصلی القاعده، وهابیت است که خود ریشه در جنبش سلفی، مذهب حنبلی و پیروان اهل حدیث دارد. رهبران، نظریه پردازان و بسیاری از اعضای القاعده یا وهابی اند یا از پیروان مذاهب حنبلی و حنفی که به وهابیت تمایل زیادی دارند. القاعده را جنبشی سلفی نیز دانسته اند؛زیرا پیشوایان آن، یعنی احمد بن حنبل و ابن تیمیه از نخستین مدعیان سلفی گری بوده اند.
این تفکر با دریافت خاص خود از توحید و با بهره از استدلال های ظاهر گرایانه بسیاری از مسلمانان را کافر می داند و نوک این ویژگی تکفیری خود را عمدتاً متوجه ی شیعیان کرده است.
اصول بنیادی تفکر القاعده که از آموزه های وهابیت سلفی نشأت می گیرد در سه مورد خلاصه می شود :
1. مبارزه با خرافات و شرک و بازگشت به اسلام سلف صالح بر اساس تعالیم خاص خود.
2. مخالفت با فلسفه، اجتهاد، تفسیر قرآن، تصوف ، عرفان و نوآوری های دیگر، تحت عنوان بدعت؛ با این استدلال که آنها در «قرآن» و «سنت» نبوده و از خارج بر اسلام تحمیل گردیده اند.
3. با توجه به گرایشات ضد عقلی در مباحث دینی و استناد به ظواهر آیات و روایات، به آنچه از قدیم مانده سخت پایبند هستند و عقاید صحیح اسلامی را منحصر به ظواهر قرآن و سنت می دانند. آنان از هرگونه تفسیر، ژرف نگری و بهره گیری از عقل، علم و فلسفه در تعالیم دین و تطبیق آن با مقتضیات زمان اجتناب می ورزند و کلیه امور عصر نبوت را برای مردم ادوار گوناگون کافی می دانند. در واقع آنان اصل را بر این قرار داده اند که همه ی امور و پدیده ها در طول قرون ، جز آنچه در نص صریح قرآن و سنت پیامبر (ص) آمده حرام است.
شایان ذکر است که ریشه های فکری یاد شده به تنهایی نمی توانست جنبش رادیکالیستی سلفی را از درون محافظه کاران وهابی به وجود آورد و موجب شکل گیری سازمانی همچون القاعده شود و این زمینه ی فکری به همراه عوامل دیگری در تاریخ معاصر خاورمیانه که شرایط خاصی را برای جوامع اسلامی در پی داشت موجب ظهور جنبش های اسلام گرا شد که رادیکالیسم سلفی (ایدئولوژی القاعده) از جلوه های آن است؛ این شرایط به شرح ذیل می باشند:
1. بحران های ناشی از نفوذ فرهنگ غرب و گرایش برای بازگشت به خویشتن
2. مقایسه ی اوضاع کنونی جهان اسلام با گذشته ی تاریخ تمدن اسلام
3. شکست الگوها و ایدئولوژی ها ی غربی در جهان اسلام از جمله لیبرالیسم، سوسیالیسم ،کمونیسم و نگاه به حکومت اسلامی به عنوان آلترناتیو
4. تبدیل شدن فلسطین به کانون همیشگی بحران توسط کشورهای غربی؛ بن لادن و برخی رهبران القاعده هر چند شاید اولویتی برای موضوع فلسطین قائل نباشند اما از آن به عنوان ابزاری برای جذب نیرو و جلب افکار عمومی بهره می برند
5. شکست های نظامی و سازش سیاسی رژیم های عربی بویژه در برابر اسرائیل در سال 1967
6. غربی سازی شتابزده و افراط در عرفی سازی که بدبینی و مقاومت برخی گروه های اجتماعی را نسبت به این تحولات در پی داشت
7. استعمار دیرینه توسط کشور های غربی که از عوامل سرشکستگی و از بین رفتن عزت امت مسلمان است که افزایش نارضایتی ها و فراهم کردن زمینه برای ظهور اسلام گرایی و رادیکالیسم را در پی داشت
8. متون مقدس و پیشینه تارخ اسلام و پیوند عمیق دین و سیاست در آن ها و فراوانی آیات مربوط به جهاد و حکومت در قرآن به همراه تفسیر ارتجاعی وهابی از آنان
زمینه های فکری، تاریخی و فرهنگی یاد شده با حمله شوروی به افغانستان پازل القاعده را کامل ساختند و در پی این حمله روندی آغاز شد که منتهی به ایجاد گروه القاعده شد.
در تشکیل القاعده علاوه بر اشخاص که رهبری و مدیریت سازمان را عهده دار بودند، دولت های متعددی مانند عربستان، پاکستان، ایالات متحده نیز همکاری بسیار موثری داشتند (چه نیتمند و چه غیر نیتمند) که بدون این همکاری امکان تأسیس این تشکیلات وجود نداشت یا خیلی ضعیف بود؛ این سازمان در اواخر دهه 1970 با عنوان دفتر «مکتب الخدمه» و با هدف آموزش، پشتیبانی و تجهیز مجاهدین عرب برای جنگ با شوروی سابق آغاز به کار کرد. مبارزان عرب توسط سازمان های «خیریه» عربی از کشورهای خود به منطقه جنگ منتقل و در آنجا تجهیز وپشتیبانی می شوند محمد بن لادن(پدر اسامه بن لادن) شخصاً نظارت کلی بر روند مهاجرت مجاهدان عرب را بر عهده داشت و به این مجاهدین «عرب های افغان» گفته می شد.
اهداف ومنافع آمریکا: مقابله با اتحاد جماهیر شوروی و انتقام از جنگ ویتنام و هدف مهم دیگر آمریکا از دامن زدن به این جنگ و راه انداختن تشکیلات القاعده دور کردن کانون بحران خاورمیانه از منطقه فلسطین و معرفی افغانستان بعنوان کانون جدید توجهات بود.
اهداف و منافع پاکستان: مهمترین هدف سیاست خارجی پاکستان در این مسئله حل اختلافات مرزی در محله پشتونستان، پی گیری منافع اقتصادی و ترانزیت کالا و انرژی، رقابت با هند و مقابله با نفوذ ایران از طریق تشکیل یک دولت اسلام گرای سنی بود.
اهداف و منافع عربستان: عربستان نیز به دنبال مقابله با نفوذ دینی - سیاسی جمهوری اسلامی ایران و گسترش نفوذ فرهنگی خود، بعنوان مرکز جهان اسلام و داعیه دار خلافت اسلامی در افغانستان بود.
با پایان یافتن جنگ در سال 1989 همه چیز برای مبارزان تمام نشد و می بینیم که پس از پایان جنگ این احساس در میان مجاهدان شدت گرفت که سازمان اطلاعات آمریکا، عربستان سعودی و مصر به ما پشت کرده اند و برای نابودی ما همدست شده اند تا با وجود اسنادی که ما از آنان در اختیار داریم و حاکی از همدستی ما با آن ها و آن ها با ماست، به خطری برای آن ها تبدیل نشویم؛ شاهدیم بعلت این طرز تفکر این افراد سازماندهی خود را حفظ و عمدتاً در افغانستان باقی ماندند بخصوص اتباع مصر، الجزایر، سوریه و لیبی وسعی در گرد آوری و سازماندهی افراد با تجربه کردند تا جهاد خود را قاعده مند نمایند؛ در همان سال شاهد دعوت حسن ترابی از بن لادن برای رفتن به سودان و استقرار تشکیلات وی در آن کشور هستیم و تشکیل گروه «جنگجویان سودان» و نام القاعده از عنوان پادگان نظامی این گروه «قاعدة الجهاد» گرفته شد و متشکل از مجاهدان عرب الافغان و سازمان جهاد به رهبری ایمن بود.
القاعده در سودان فرصت یافت خود را تقویت و تثبیت نماید و سازمان خود را در برخی دیگر از کشورها از جمله کشورهای آفریقایی گسترش داد و در سال 1994 القاعده به افغانستان بازگشت.
نکته مهم در این دوران فعالیت القاعده این است که با تمام فراز و نشیب ها یی که در رابطه این سازمان با حامیان گذشته خود، یعنی عربستان، پاکستان و ایالات متحده به وجود آمد همچنان تعامل آن ها با یکدیگر حفظ شد و حمایت این سه کشور از القاعده ادامه یافت (چه مستقیم و چه غیر مستقیم).
البته برخی معتقدند رابطه این سازمان پس از جنگ با شوروی با حامیان گذشته خود به سردی گرایید واین سه دولت بویژه ایالات متحده دست از حمایت القاعده برداشتند اما برخی شواهد خلاف این امر را می رسانند و با وجود برخی گسست ها ویژگی ها و تردید ها در روابط در نهایت اراده برای همکاری بر سایر تصمیم ها برتری داشته است؛ مهمترین این فراز و نشیب ها در روابط القاعده با حامیان خود در مسأله جنگ خلیج فارس و ورود نظامیان آمریکا به منطقه و عربستان بوده است؛ بن لادن به حکومت عربستان انتقاد کرد که پای کافران را به کشور اسلامی عربستان و منطقه مسلمان نشین خاورمیانه گشوده است. با وجود این بن لادن هیچ گاه با حکومت عربستان و نظام سیاسی آن مخالفت نورزید و تنها به اتخاذ برخی راهبردها و سیاست ها انتقاد کرد.
در این دوره همچنین رابطه القاعده با سازمان امنیت پاکستان حفظ شد و علاوه برآن، آن ها در مسائل و موضوعات مهم از جمله چچن، بوسنی، کوزوو و تشکیل حکومت طالبان با ایالات متحده منافع مشترکی داشتند. بدین ترتیب القاعده رابطه ای را که از دوران جنگ شوروی با حکومت های پشتیبان خود آغاز کرده بود، با فراز و نشیب هایی تا سال 2001 و رخداد حادثه 11 سپتامبر در این سال حفظ کرد.
ایدئولوژی القاعده بر چهار رکن سلفی گری، رادیکالیسم، شیعه ستیزی و غرب ستیزی استوار است. از آنجا که دو رکن آخر بر آمده از ویژگی سلفی گری است، به اختصار می توان آن را ایدئولوژی «سلفی رادیکال» نامید. از نگاه آنان، دین یک نظام ساده حقوقی است که از جانب خداوند برای رهایی بشر از عذاب دنیوی و اخروی نازل شده و تکالیفی را بر او واجب کرده است. لذا، بشر برای سعادت دنیا و آخرت باید به عبادت و اطاعت خدا بپردازد. مهمترین و سرآمد تمام عبادت ها و معیار ایمان واقعی و دروغین «جهاد» است. با وجود تنگ نظری القاعده در تعیین مسلمانان و از آنجا که مرز میان انسان ها را ایدئولوژی سلفی رادیکال تعیین می کند، بسیاری از مخالفان آن ایدئولوژی به عنوان کافر، مشرک و منافق تلقی می شوند و مبارزه با آنان مشروعیت می یابد.
هدف نهایی ایدئولوژی القاعده دستیابی به حکومت فقهی و جهانی است که ریشه در سلفی گری وهابیت دارد.
برای رسیدن به این هدف مطابق ایدئولوژی القاعده، ابتدا باید سعی شود به صورت مرحله ای و دومینیکن، کشورهای اسلامی با مرکزیت عراق، فتح شوند و سپس با تشکیل سرزمین اسلامی(دار الاسلام) جنگ نهایی به منظور برپایی حکومت جهانی اسلام با کافران آغاز گردد.
منبع:1- کتاب القاعده از پندار تا پدیدار (نوشته : حمیدرضا اسماعیلی)
ارسال توسط کاربر محترم سایت : msmostafavi
در این نوشتار مباحث زیر پیرامون سازمان القاعده بررسی خواهند شد:
الف- خاستگاه فکری القاعده
ب- زمینه های تاریخی،سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شکل گیری القاعده
ج- فرآیند شکل گیری القاعده
د- بررسی ایدئولوژی و راهبرد القاعده
الف- خاستگاه فکری القاعده :
ریشه ی تاریخی این جریان به گرایش های خرد گریز موجود در تاریخ اسلام بر می گردد و باید آنان را پیرو و ادامه دهنده مسیر خرد گریزی در جهان اسلام دانست. مهمترین این گرایش ها در تاریخ تمدن اسلام؛ فقهای اهل حدیث، متکلمان اشعری و خوارج هستند. البته خاستگاه اصلی القاعده، وهابیت است که خود ریشه در جنبش سلفی، مذهب حنبلی و پیروان اهل حدیث دارد. رهبران، نظریه پردازان و بسیاری از اعضای القاعده یا وهابی اند یا از پیروان مذاهب حنبلی و حنفی که به وهابیت تمایل زیادی دارند. القاعده را جنبشی سلفی نیز دانسته اند؛زیرا پیشوایان آن، یعنی احمد بن حنبل و ابن تیمیه از نخستین مدعیان سلفی گری بوده اند.
این تفکر با دریافت خاص خود از توحید و با بهره از استدلال های ظاهر گرایانه بسیاری از مسلمانان را کافر می داند و نوک این ویژگی تکفیری خود را عمدتاً متوجه ی شیعیان کرده است.
اصول بنیادی تفکر القاعده که از آموزه های وهابیت سلفی نشأت می گیرد در سه مورد خلاصه می شود :
1. مبارزه با خرافات و شرک و بازگشت به اسلام سلف صالح بر اساس تعالیم خاص خود.
2. مخالفت با فلسفه، اجتهاد، تفسیر قرآن، تصوف ، عرفان و نوآوری های دیگر، تحت عنوان بدعت؛ با این استدلال که آنها در «قرآن» و «سنت» نبوده و از خارج بر اسلام تحمیل گردیده اند.
3. با توجه به گرایشات ضد عقلی در مباحث دینی و استناد به ظواهر آیات و روایات، به آنچه از قدیم مانده سخت پایبند هستند و عقاید صحیح اسلامی را منحصر به ظواهر قرآن و سنت می دانند. آنان از هرگونه تفسیر، ژرف نگری و بهره گیری از عقل، علم و فلسفه در تعالیم دین و تطبیق آن با مقتضیات زمان اجتناب می ورزند و کلیه امور عصر نبوت را برای مردم ادوار گوناگون کافی می دانند. در واقع آنان اصل را بر این قرار داده اند که همه ی امور و پدیده ها در طول قرون ، جز آنچه در نص صریح قرآن و سنت پیامبر (ص) آمده حرام است.
ب- زمینه های تاریخی،سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شکل گیری القاعده؛
شایان ذکر است که ریشه های فکری یاد شده به تنهایی نمی توانست جنبش رادیکالیستی سلفی را از درون محافظه کاران وهابی به وجود آورد و موجب شکل گیری سازمانی همچون القاعده شود و این زمینه ی فکری به همراه عوامل دیگری در تاریخ معاصر خاورمیانه که شرایط خاصی را برای جوامع اسلامی در پی داشت موجب ظهور جنبش های اسلام گرا شد که رادیکالیسم سلفی (ایدئولوژی القاعده) از جلوه های آن است؛ این شرایط به شرح ذیل می باشند:
1. بحران های ناشی از نفوذ فرهنگ غرب و گرایش برای بازگشت به خویشتن
2. مقایسه ی اوضاع کنونی جهان اسلام با گذشته ی تاریخ تمدن اسلام
3. شکست الگوها و ایدئولوژی ها ی غربی در جهان اسلام از جمله لیبرالیسم، سوسیالیسم ،کمونیسم و نگاه به حکومت اسلامی به عنوان آلترناتیو
4. تبدیل شدن فلسطین به کانون همیشگی بحران توسط کشورهای غربی؛ بن لادن و برخی رهبران القاعده هر چند شاید اولویتی برای موضوع فلسطین قائل نباشند اما از آن به عنوان ابزاری برای جذب نیرو و جلب افکار عمومی بهره می برند
5. شکست های نظامی و سازش سیاسی رژیم های عربی بویژه در برابر اسرائیل در سال 1967
6. غربی سازی شتابزده و افراط در عرفی سازی که بدبینی و مقاومت برخی گروه های اجتماعی را نسبت به این تحولات در پی داشت
7. استعمار دیرینه توسط کشور های غربی که از عوامل سرشکستگی و از بین رفتن عزت امت مسلمان است که افزایش نارضایتی ها و فراهم کردن زمینه برای ظهور اسلام گرایی و رادیکالیسم را در پی داشت
8. متون مقدس و پیشینه تارخ اسلام و پیوند عمیق دین و سیاست در آن ها و فراوانی آیات مربوط به جهاد و حکومت در قرآن به همراه تفسیر ارتجاعی وهابی از آنان
ج- فرآیند شکل گیری القاعده ؛
زمینه های فکری، تاریخی و فرهنگی یاد شده با حمله شوروی به افغانستان پازل القاعده را کامل ساختند و در پی این حمله روندی آغاز شد که منتهی به ایجاد گروه القاعده شد.
در تشکیل القاعده علاوه بر اشخاص که رهبری و مدیریت سازمان را عهده دار بودند، دولت های متعددی مانند عربستان، پاکستان، ایالات متحده نیز همکاری بسیار موثری داشتند (چه نیتمند و چه غیر نیتمند) که بدون این همکاری امکان تأسیس این تشکیلات وجود نداشت یا خیلی ضعیف بود؛ این سازمان در اواخر دهه 1970 با عنوان دفتر «مکتب الخدمه» و با هدف آموزش، پشتیبانی و تجهیز مجاهدین عرب برای جنگ با شوروی سابق آغاز به کار کرد. مبارزان عرب توسط سازمان های «خیریه» عربی از کشورهای خود به منطقه جنگ منتقل و در آنجا تجهیز وپشتیبانی می شوند محمد بن لادن(پدر اسامه بن لادن) شخصاً نظارت کلی بر روند مهاجرت مجاهدان عرب را بر عهده داشت و به این مجاهدین «عرب های افغان» گفته می شد.
اهداف ومنافع آمریکا: مقابله با اتحاد جماهیر شوروی و انتقام از جنگ ویتنام و هدف مهم دیگر آمریکا از دامن زدن به این جنگ و راه انداختن تشکیلات القاعده دور کردن کانون بحران خاورمیانه از منطقه فلسطین و معرفی افغانستان بعنوان کانون جدید توجهات بود.
اهداف و منافع پاکستان: مهمترین هدف سیاست خارجی پاکستان در این مسئله حل اختلافات مرزی در محله پشتونستان، پی گیری منافع اقتصادی و ترانزیت کالا و انرژی، رقابت با هند و مقابله با نفوذ ایران از طریق تشکیل یک دولت اسلام گرای سنی بود.
اهداف و منافع عربستان: عربستان نیز به دنبال مقابله با نفوذ دینی - سیاسی جمهوری اسلامی ایران و گسترش نفوذ فرهنگی خود، بعنوان مرکز جهان اسلام و داعیه دار خلافت اسلامی در افغانستان بود.
با پایان یافتن جنگ در سال 1989 همه چیز برای مبارزان تمام نشد و می بینیم که پس از پایان جنگ این احساس در میان مجاهدان شدت گرفت که سازمان اطلاعات آمریکا، عربستان سعودی و مصر به ما پشت کرده اند و برای نابودی ما همدست شده اند تا با وجود اسنادی که ما از آنان در اختیار داریم و حاکی از همدستی ما با آن ها و آن ها با ماست، به خطری برای آن ها تبدیل نشویم؛ شاهدیم بعلت این طرز تفکر این افراد سازماندهی خود را حفظ و عمدتاً در افغانستان باقی ماندند بخصوص اتباع مصر، الجزایر، سوریه و لیبی وسعی در گرد آوری و سازماندهی افراد با تجربه کردند تا جهاد خود را قاعده مند نمایند؛ در همان سال شاهد دعوت حسن ترابی از بن لادن برای رفتن به سودان و استقرار تشکیلات وی در آن کشور هستیم و تشکیل گروه «جنگجویان سودان» و نام القاعده از عنوان پادگان نظامی این گروه «قاعدة الجهاد» گرفته شد و متشکل از مجاهدان عرب الافغان و سازمان جهاد به رهبری ایمن بود.
القاعده در سودان فرصت یافت خود را تقویت و تثبیت نماید و سازمان خود را در برخی دیگر از کشورها از جمله کشورهای آفریقایی گسترش داد و در سال 1994 القاعده به افغانستان بازگشت.
نکته مهم در این دوران فعالیت القاعده این است که با تمام فراز و نشیب ها یی که در رابطه این سازمان با حامیان گذشته خود، یعنی عربستان، پاکستان و ایالات متحده به وجود آمد همچنان تعامل آن ها با یکدیگر حفظ شد و حمایت این سه کشور از القاعده ادامه یافت (چه مستقیم و چه غیر مستقیم).
البته برخی معتقدند رابطه این سازمان پس از جنگ با شوروی با حامیان گذشته خود به سردی گرایید واین سه دولت بویژه ایالات متحده دست از حمایت القاعده برداشتند اما برخی شواهد خلاف این امر را می رسانند و با وجود برخی گسست ها ویژگی ها و تردید ها در روابط در نهایت اراده برای همکاری بر سایر تصمیم ها برتری داشته است؛ مهمترین این فراز و نشیب ها در روابط القاعده با حامیان خود در مسأله جنگ خلیج فارس و ورود نظامیان آمریکا به منطقه و عربستان بوده است؛ بن لادن به حکومت عربستان انتقاد کرد که پای کافران را به کشور اسلامی عربستان و منطقه مسلمان نشین خاورمیانه گشوده است. با وجود این بن لادن هیچ گاه با حکومت عربستان و نظام سیاسی آن مخالفت نورزید و تنها به اتخاذ برخی راهبردها و سیاست ها انتقاد کرد.
در این دوره همچنین رابطه القاعده با سازمان امنیت پاکستان حفظ شد و علاوه برآن، آن ها در مسائل و موضوعات مهم از جمله چچن، بوسنی، کوزوو و تشکیل حکومت طالبان با ایالات متحده منافع مشترکی داشتند. بدین ترتیب القاعده رابطه ای را که از دوران جنگ شوروی با حکومت های پشتیبان خود آغاز کرده بود، با فراز و نشیب هایی تا سال 2001 و رخداد حادثه 11 سپتامبر در این سال حفظ کرد.
د- بررسی ایدئولوژی و راهبرد القاعده؛
ایدئولوژی القاعده بر چهار رکن سلفی گری، رادیکالیسم، شیعه ستیزی و غرب ستیزی استوار است. از آنجا که دو رکن آخر بر آمده از ویژگی سلفی گری است، به اختصار می توان آن را ایدئولوژی «سلفی رادیکال» نامید. از نگاه آنان، دین یک نظام ساده حقوقی است که از جانب خداوند برای رهایی بشر از عذاب دنیوی و اخروی نازل شده و تکالیفی را بر او واجب کرده است. لذا، بشر برای سعادت دنیا و آخرت باید به عبادت و اطاعت خدا بپردازد. مهمترین و سرآمد تمام عبادت ها و معیار ایمان واقعی و دروغین «جهاد» است. با وجود تنگ نظری القاعده در تعیین مسلمانان و از آنجا که مرز میان انسان ها را ایدئولوژی سلفی رادیکال تعیین می کند، بسیاری از مخالفان آن ایدئولوژی به عنوان کافر، مشرک و منافق تلقی می شوند و مبارزه با آنان مشروعیت می یابد.
هدف نهایی ایدئولوژی القاعده دستیابی به حکومت فقهی و جهانی است که ریشه در سلفی گری وهابیت دارد.
برای رسیدن به این هدف مطابق ایدئولوژی القاعده، ابتدا باید سعی شود به صورت مرحله ای و دومینیکن، کشورهای اسلامی با مرکزیت عراق، فتح شوند و سپس با تشکیل سرزمین اسلامی(دار الاسلام) جنگ نهایی به منظور برپایی حکومت جهانی اسلام با کافران آغاز گردد.
منبع:1- کتاب القاعده از پندار تا پدیدار (نوشته : حمیدرضا اسماعیلی)
ارسال توسط کاربر محترم سایت : msmostafavi
/ج