چرا خانه ها خوابيده اند

ميني بوس نرم و روان، در دل كوهستان پيش مي رفت؛ درست مثل يك جويبار كوچك كه از ميانه ي يك كوه بلند، به طرف پايين سرازير مي شود. ما ــ يعني من و بچّه هاي كلاس شعر ــ داشتيم به يك روستاي زيبا مي رفتيم.
شنبه، 3 دی 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چرا خانه ها خوابيده اند

چرا خانه ها خوابيده اند
چرا خانه ها خوابيده اند


 

نويسنده:مجيد ملّامحمّدي




 
ميني بوس نرم و روان، در دل كوهستان پيش مي رفت؛ درست مثل يك جويبار كوچك كه از ميانه ي يك كوه بلند، به طرف پايين سرازير مي شود. ما ــ يعني من و بچّه هاي كلاس شعر ــ داشتيم به يك روستاي زيبا مي رفتيم.
روستايي كه اسمش بود ابيانه و در نزديكي شهر نطنز قرار داشت.
بچّه ها تازه از چُرت درآمده بودند كه من برايشان خواندم:
شب چه بي صداست
پشت ابرها، ستارگان به خواب رفته اند
باد زوزه مي كشد
شهر خلوت است و خانه ها
در ميان كوچه هاي آن به خواب رفته اند.

چرا خانه ها خوابيده اند

يكي از بچّه ها از ته ماشين، بلند گفت: «به به، عجب شعري، حتماً سروده ي خودتان است!» با خنده گفتم: «نه، قسمتي از شعر آقاي بيوك ملكي است. خُب ...حالا به من بگوييد مگر ستارگان و خانه ها مثل ما آدم ها هستند كه به خواب بروند يا باد، زوزه بكشد!»
پيش از آن كه بچّه ها به حرف بيايند، راننده ي پير ماشين جواب داد:
ـ «نه والله ...اين را شاعرها از خودشان در آورده اند. من نمي دانم چرا به جاي گفتن اين همه حرف قشنگ، اين حرف ها را به خورد بچّه هاي ما مي دهند!»
بچّه ها اوّلش خنديدند؛ اما خيلي زود آرام شدند و از كار اشتباه خود و حرف هاي عاميانه ي راننده در فكر شدند.
عظيمي دست بلند كرد و از وسط ماشين بلند گفت: «به نظر من شاعرها اختيار دارند كه شخصيت هاي شعرهاي شان را مثل ما آدم ها ببينند!»
ـ آفرين، درست است!
موسوي كه پشت سرش بود ادامه داد: «امّا اين كار داستان نويس هاست نه شاعرها!»
دوباره صداي راننده بلند شد: «بله آقا معلّم، نگاه كنيد حافظ يا پروين اعتصامي اصلاً از اين پرت و پلاها ندارند!»
بچّه ها دوباره زير خنده زدند. به آقا نصرت اعتنايي نكردم.
ـ بچّه هاي عزيز! اتّفاقاً از اين صنعت در شعر خيلي زياد، استفاده مي شود و اسمش «تشخيص» است. حالا مي دانيد تشخيص يعني چه؟
فقط دست دو تا از بچّه ها بالا رفت.
ـ‌ آقا به نظر من تشخيص يعني تشخيص دادن يك چيزي مثلاً...
من جواب دادم: «تشخيص يعني شخصيت دادن به اشياي بي جان، حيوانات، درختان و...اين كار يك نوع هنر و مهارت است كه شاعر در شعرش انجام مي دهد. اگر شعرهاي شاعران را بخوانيد، خواهيد فهميد كه استفاده از اين صنعت شعرشان را زيبا كرده است.»

چرا خانه ها خوابيده اند

مثلاً پروين مي گويد: «سير يك روز طعنه زد به پياز/در اين جا او هم به سير و هم به پياز كه هر دو از سبزيجات هستند، شخصيت داده است.»
يا حافظ مي گويد: «صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را/منظور حافظ از صبا همان باد صبا است كه او را خطاب كرده و از او كاري را خواسته است».
البته شاعران كودك و نوجوان هم از تشخيص، در شعرهايشان زياد استفاده مي كنند. فقط بايد آن ها را با دقّت بخوانيد تا پيدا كنيد.
آقا نصرت راننده ديگر حرفي نمي زد. بچّه ها غرق در شعرهاي كتاب هايشان شدند. تا ابيانه راهي نمانده بود. حس كردم از ساعت ها قبل منتظرمان است و براي ديدن ما لحظه شماري مي كند.
منبع:نشريه مليکا، شماره 58



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط