شيوه هاي مبارزه پيامبراکرم(ص) با فرهنگ زن ستيزي عصر جاهلي از ديدگاه قرآن كريم(2)
نويسندگان:دكترابراهيم فلاح(1)وسيد صفيه مير حسيني(2)
ه) اقدام پيامبر(ص) در اصلاح امر ازدواج
رسول اكرم(ص) با تبيين آيات قرآن اقدام به اصلاح روابط خانوادگي نمود و يك نظام انساني براي زن و مرد در خانواده ايجاد نمود. سرشت و طبيعت مخلوقات در اين جهان همسرگيري و ازدواج است. همسر گيري همراه با وجود يافتن و هستي انسان شروع مي شود. (نساء، 1) زن و مرد با ازدواج، آرامش و قرار را در وجود ديگري مي يابند و ازدواج به دوستي و مهرباني ميان آن دو منجر مي شود. (روم، 21)
از طرف ديگر، عالي ترين هدفي كه ازدواج موجب تحقق آن مي شود، حب بقاء است. خداوند متعال اين واقعيت را در آيه 72 سوره نحل بيان مي كند: «وَاللّهُ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَجَعَلَ لَكُم مِّنْ أَزْوَاجِكُم بَنِينَ وَحَفَدَةً وَرَزَقَكُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَتِ اللّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ»؛ «و خدا براي شما از خودتان همسراني قرار داد و از همسرانتان براي شما پسران و نوادگاني نهاد و از چيزهاي پاكيزه به شما روزي بخشيد. آيا [باز هم] به باطل ايمان مي آورند و به نعمت خدا كفر مي ورزند؟»
در جاي ديگر از زبان بندگان صالح حق، اين حب بقاء را به صورت درخواست از خداوند،
اين چنين مطرح مي كند: «وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا» (فرقان، 74) « و كساني كه مي گويند: پروردگارا، به ما از همسران و فرزندانمان آن ده كه مايه روشني چشمان [ما] باشد و ما را پيشواي پرهيزگاران گردان». قرآن مجيد ازدواج را يك وسيله براي اطفاي شهوت نمي داند، بلكه غريزه جنسي را عاملي براي ايجاد پرورش فرزنداني شايسته مي داند و در اين رابطه، زن و ازدواج را زمينه پاكي و وسيله پاكيزه اي براي حفظ حيات نوع بشر معرفي مي كند و به همين دليل از آميزش با زن به عنوان يك ذخيره آخرت نام مي برد: « نِسَآؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ فَأْتُواْ حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُواْ لأَنفُسِكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّكُم مُّلاَقُوهُ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ» (بقره، 223) «زنان شما كشتزار شما هستند، پس، از هر جا [و هر گونه] كه خواهيد كشتزار خود [در] آييد و براي شخص خودتان [در بهره مندي از آن ها] پيشدستي كنيد و از خدا پروا كنيد و بدانيد كه او را ديدار خواهيد كرد و مؤمنان را [به اين ديدار] مژده ده».
پيامبر گرامي اسلام(ص) براي زنان و مردان در انتخاب همسر به استقلال آنان حكم نمود. مخصوصاً در مورد زنان، ازدواج تحميلي را باطل اعلام نمود؛ و به اين ترتيب، اولين مرحله ازدواج را اصلاح نمود و زن را از زنجيرهاي جاهلي پدر و قبيله آزاد نمود.
«وَلاَ تَقْرَبُواْ الزِّنَى إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاء سَبِيلاً»؛ « و به زنا نزديك مشويد، چرا كه آن همواره زشت و بد راهي است».
در تفسير نمونه، ذيل اين آيه آمده است: اين آيه به سه نكته اشاره مي كند: الف) نمي گويد زنا نكنيد، بلكه مي گويد به اين عمل شرم آور نزديك نشويد، اين تعبير علاوه بر تأكيد كه در عمق آن نسبت به خود اين عمل نهفته شده، مي گويد حتي به اموري كه باعث مقدمه چيني اين عمل مي شود، مانند چشم چراني نزديك نشويد. ب) در جمله «إنه كان فاحشة» مشتمل بر سه تأكيد است. عظمت اين گناه را آشكار و آشكارتر مي كند. ج) جمله
«ساء سبيلا» (راه زنا بد راهي است) بيانگر اين واقعيت است كه در جامعه اين عمل راهي به مفاسد ديگر مي گشايد. (مكارم شيرازي، 12 /103-102) بعد از نزول اين آيه، خداوند در آيه 15 سوره نساء و آيه 2 سوره نور حكم اين عمل شنيع و زشت را صادر كرد. خداوند براي اين عمل، سخت ترين مجازات ها را در نظر گرفته است و پيامبر(ص) مجري احكام آن بوده است و در چند آيه به اين مجازات ها و زشتي اين عمل اشاره كرده و حتي براي پيش گيري اين عمل فرموده است: « ولا تقربوا الزني». قرآن بدين ترتيب زنا و زناكاري را نسخ كرده است و مي گويد در اجراي حكم آن هيچ دلسوزي نكنيد كه اين نشان از شدت شنيع بودن اين عمل است. پيامبر گرامي اسلام(ص) براي مبارزه با اين عمل زشت علاوه بر كار فرهنگي و تربيتي و ايجاد نظارت عمومي و شيوه هاي متنوع فكري و ايجاد زمينه رشد و تعالي در جامعه آن روز، به تعيين مجازات هاي قانوني در برابر مفسدان اقدام نمود. اسلام در اجراي حدود، همچنين سفارش كرده است: با توجه به بافت زندگي بشر، آلودگي هاي اخلاقي در يك فرد ثابت نمي ماند و به جامعه نيز سرايت مي كند. لذا براي پاكسازي بايد همان گونه كه گناه بر ملا شده، مجازات نيز برملا گردد، و لذا دستور داده است كه حدود الهي علني اجرا گردد؛ زيرا مشاهده مجازات مجرم نقش بازدارندگي دارد و لطفي از طرف خداوند براي مردم است.
همچنين خداوند در آيه 19 سوره نساء مي فرمايد: « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ يَحِلُّ لَكُمْ أَن تَرِثُواْ النِّسَاء كَرْهًا». يكي از رفتارهاي ظالمانه مردان در دوران جاهليت ازدواج با زنان ثروتمند
زشت رو، براي چپاول ثروتشان بود كه پس از ازدواج نه مانند همسر با آنان رفتار مي كردند و نه طلاقشان مي دادند و منتظر بودند كه زن بميرد و ثروتش را چپاول كنند. (مكارم شيرازي، 3 /355)
قرآن به وسيله پيامبر اكرم(ص) با اين عمل آنان به مبارزه برخاست و آن را نهي كرده و «مقت» يعني عمل بسيار تنفرآميز ناميد. اسلام از حقوق زن دفاع كرد و چنين عملي را در دين خدا بسيار زشت شمرد، به حدي كه زشتي اين عمل را غير قابل تصور بيان كرد، اين عمل را دور از جوانمردي دانست و چنين ازدواجي را فاسد و روش نادرستي معرفي كرد و با اين سخن ارزش يك زن را در جامعه به عنوان يك مادر تثبيت كرد.
اسلام براي دفاع از حقوق زن در آيه 4 سوره نساء فرموده است: «وَآتُواْ النَّسَاء صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِن طِبْنَ لَكُمْ عَن شَيْءٍ مِّنْهُ نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِيئًا مَّرِيئًا»؛ «و مهر زنان را به عنوان هديه اي از روي طيب خاطر به ايشان بدهيد واگر به ميل خودشان چيزي از آن را به شما واگذاشتند، آن را حلال و گوارا بخوريد».
در تفسير الميزان ذيل اين آيه آمده است:
«صدقه به معناي مهريه اي است كه به زنان مي دهند و «نحله» به معناي عطيه اي است مجاني كه در مقابل ثمن قرار نگرفته باشد. اساساً در بين سنن ازدواج مردم اين طور بوده كه معمولاً پولي را عوض عصمت او قرار دهند. پس مهريه چيزي نبوده كه اسلام قرار داده باشد، بلكه حتي قبل از اسلام و در ميان ديگر جوامع نيز مهريه وجود داشته است. اسلام مهريه را كه روش معمول و جاري مردم بود، امضاء كرده است». (طباطبايي، 3 /265)
قرآن، مهر را تعلق به زن و زن را مالك مهر مي داند و هر گونه دخل و تصرف در مهر زن بايد با اجازه او انجام گيرد. اسلام اين فرهنگ جاهلي را توسط پيامبر خود در جامعه تعديل كرد.
اسلام همچنين بعضي از سختگيري هايي كه به زن بيوه مي شد را برداشت و بر تمام خرافات خط بطلان كشيد و البته از زنان خواست كه از آزادي خود سوء استفاده نكنند. در اين راستا، عده را كه در عصرجاهليت بود، قبول كرد. ولي از مدت آن كاست و با اين
موضوع به صورت تعديلي برخورد كرد.
رسول اكرم(ص) با تبيين آيات قرآن اقدام به اصلاح روابط خانوادگي نمود و يك نظام انساني براي زن و مرد در خانواده ايجاد نمود. سرشت و طبيعت مخلوقات در اين جهان همسرگيري و ازدواج است. همسر گيري همراه با وجود يافتن و هستي انسان شروع مي شود. (نساء، 1) زن و مرد با ازدواج، آرامش و قرار را در وجود ديگري مي يابند و ازدواج به دوستي و مهرباني ميان آن دو منجر مي شود. (روم، 21)
از طرف ديگر، عالي ترين هدفي كه ازدواج موجب تحقق آن مي شود، حب بقاء است. خداوند متعال اين واقعيت را در آيه 72 سوره نحل بيان مي كند: «وَاللّهُ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَجَعَلَ لَكُم مِّنْ أَزْوَاجِكُم بَنِينَ وَحَفَدَةً وَرَزَقَكُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَتِ اللّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ»؛ «و خدا براي شما از خودتان همسراني قرار داد و از همسرانتان براي شما پسران و نوادگاني نهاد و از چيزهاي پاكيزه به شما روزي بخشيد. آيا [باز هم] به باطل ايمان مي آورند و به نعمت خدا كفر مي ورزند؟»
در جاي ديگر از زبان بندگان صالح حق، اين حب بقاء را به صورت درخواست از خداوند،
اين چنين مطرح مي كند: «وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا» (فرقان، 74) « و كساني كه مي گويند: پروردگارا، به ما از همسران و فرزندانمان آن ده كه مايه روشني چشمان [ما] باشد و ما را پيشواي پرهيزگاران گردان». قرآن مجيد ازدواج را يك وسيله براي اطفاي شهوت نمي داند، بلكه غريزه جنسي را عاملي براي ايجاد پرورش فرزنداني شايسته مي داند و در اين رابطه، زن و ازدواج را زمينه پاكي و وسيله پاكيزه اي براي حفظ حيات نوع بشر معرفي مي كند و به همين دليل از آميزش با زن به عنوان يك ذخيره آخرت نام مي برد: « نِسَآؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ فَأْتُواْ حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُواْ لأَنفُسِكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّكُم مُّلاَقُوهُ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ» (بقره، 223) «زنان شما كشتزار شما هستند، پس، از هر جا [و هر گونه] كه خواهيد كشتزار خود [در] آييد و براي شخص خودتان [در بهره مندي از آن ها] پيشدستي كنيد و از خدا پروا كنيد و بدانيد كه او را ديدار خواهيد كرد و مؤمنان را [به اين ديدار] مژده ده».
پيامبر گرامي اسلام(ص) براي زنان و مردان در انتخاب همسر به استقلال آنان حكم نمود. مخصوصاً در مورد زنان، ازدواج تحميلي را باطل اعلام نمود؛ و به اين ترتيب، اولين مرحله ازدواج را اصلاح نمود و زن را از زنجيرهاي جاهلي پدر و قبيله آزاد نمود.
نمونه هايي از سنت هاي غلط جاهليت
1. زنا
«وَلاَ تَقْرَبُواْ الزِّنَى إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاء سَبِيلاً»؛ « و به زنا نزديك مشويد، چرا كه آن همواره زشت و بد راهي است».
در تفسير نمونه، ذيل اين آيه آمده است: اين آيه به سه نكته اشاره مي كند: الف) نمي گويد زنا نكنيد، بلكه مي گويد به اين عمل شرم آور نزديك نشويد، اين تعبير علاوه بر تأكيد كه در عمق آن نسبت به خود اين عمل نهفته شده، مي گويد حتي به اموري كه باعث مقدمه چيني اين عمل مي شود، مانند چشم چراني نزديك نشويد. ب) در جمله «إنه كان فاحشة» مشتمل بر سه تأكيد است. عظمت اين گناه را آشكار و آشكارتر مي كند. ج) جمله
«ساء سبيلا» (راه زنا بد راهي است) بيانگر اين واقعيت است كه در جامعه اين عمل راهي به مفاسد ديگر مي گشايد. (مكارم شيرازي، 12 /103-102) بعد از نزول اين آيه، خداوند در آيه 15 سوره نساء و آيه 2 سوره نور حكم اين عمل شنيع و زشت را صادر كرد. خداوند براي اين عمل، سخت ترين مجازات ها را در نظر گرفته است و پيامبر(ص) مجري احكام آن بوده است و در چند آيه به اين مجازات ها و زشتي اين عمل اشاره كرده و حتي براي پيش گيري اين عمل فرموده است: « ولا تقربوا الزني». قرآن بدين ترتيب زنا و زناكاري را نسخ كرده است و مي گويد در اجراي حكم آن هيچ دلسوزي نكنيد كه اين نشان از شدت شنيع بودن اين عمل است. پيامبر گرامي اسلام(ص) براي مبارزه با اين عمل زشت علاوه بر كار فرهنگي و تربيتي و ايجاد نظارت عمومي و شيوه هاي متنوع فكري و ايجاد زمينه رشد و تعالي در جامعه آن روز، به تعيين مجازات هاي قانوني در برابر مفسدان اقدام نمود. اسلام در اجراي حدود، همچنين سفارش كرده است: با توجه به بافت زندگي بشر، آلودگي هاي اخلاقي در يك فرد ثابت نمي ماند و به جامعه نيز سرايت مي كند. لذا براي پاكسازي بايد همان گونه كه گناه بر ملا شده، مجازات نيز برملا گردد، و لذا دستور داده است كه حدود الهي علني اجرا گردد؛ زيرا مشاهده مجازات مجرم نقش بازدارندگي دارد و لطفي از طرف خداوند براي مردم است.
2. به ارث رفتن زنان و دختران
همچنين خداوند در آيه 19 سوره نساء مي فرمايد: « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ يَحِلُّ لَكُمْ أَن تَرِثُواْ النِّسَاء كَرْهًا». يكي از رفتارهاي ظالمانه مردان در دوران جاهليت ازدواج با زنان ثروتمند
زشت رو، براي چپاول ثروتشان بود كه پس از ازدواج نه مانند همسر با آنان رفتار مي كردند و نه طلاقشان مي دادند و منتظر بودند كه زن بميرد و ثروتش را چپاول كنند. (مكارم شيرازي، 3 /355)
قرآن به وسيله پيامبر اكرم(ص) با اين عمل آنان به مبارزه برخاست و آن را نهي كرده و «مقت» يعني عمل بسيار تنفرآميز ناميد. اسلام از حقوق زن دفاع كرد و چنين عملي را در دين خدا بسيار زشت شمرد، به حدي كه زشتي اين عمل را غير قابل تصور بيان كرد، اين عمل را دور از جوانمردي دانست و چنين ازدواجي را فاسد و روش نادرستي معرفي كرد و با اين سخن ارزش يك زن را در جامعه به عنوان يك مادر تثبيت كرد.
3. بي نصيب كردن زن از مهريه
اسلام براي دفاع از حقوق زن در آيه 4 سوره نساء فرموده است: «وَآتُواْ النَّسَاء صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِن طِبْنَ لَكُمْ عَن شَيْءٍ مِّنْهُ نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِيئًا مَّرِيئًا»؛ «و مهر زنان را به عنوان هديه اي از روي طيب خاطر به ايشان بدهيد واگر به ميل خودشان چيزي از آن را به شما واگذاشتند، آن را حلال و گوارا بخوريد».
در تفسير الميزان ذيل اين آيه آمده است:
«صدقه به معناي مهريه اي است كه به زنان مي دهند و «نحله» به معناي عطيه اي است مجاني كه در مقابل ثمن قرار نگرفته باشد. اساساً در بين سنن ازدواج مردم اين طور بوده كه معمولاً پولي را عوض عصمت او قرار دهند. پس مهريه چيزي نبوده كه اسلام قرار داده باشد، بلكه حتي قبل از اسلام و در ميان ديگر جوامع نيز مهريه وجود داشته است. اسلام مهريه را كه روش معمول و جاري مردم بود، امضاء كرده است». (طباطبايي، 3 /265)
قرآن، مهر را تعلق به زن و زن را مالك مهر مي داند و هر گونه دخل و تصرف در مهر زن بايد با اجازه او انجام گيرد. اسلام اين فرهنگ جاهلي را توسط پيامبر خود در جامعه تعديل كرد.
4. تحميل عده زياد بر زنان
اسلام همچنين بعضي از سختگيري هايي كه به زن بيوه مي شد را برداشت و بر تمام خرافات خط بطلان كشيد و البته از زنان خواست كه از آزادي خود سوء استفاده نكنند. در اين راستا، عده را كه در عصرجاهليت بود، قبول كرد. ولي از مدت آن كاست و با اين
موضوع به صورت تعديلي برخورد كرد.
پي نوشت ها :
1. عضو هيئت علمي دانشگاه آزاد اسلامي
نشاني الكترونيكي: Fallahabrahim@ gmail. Com
2. كارشناسي ارشد علوم قرآن و حديث
نشاني الكترونيكي: Mh-1352@ yahoo. Com
*تاريخ دريافت مقاله: 17 /1 /1389
*تاريخ پذيرش مقاله: 20 /2 /1389