مديريت و اهميت آن از ديدگاه امام علي (ع) (1)

از آنجايي که انسان طبعا اجتماعي آفريده شده و در زندگي اجتماعي تحت تاثير طبيعت و فطرت خود مي باشد، بخش مهمي از سعادت و سيادت خويش را در سايه چنين کششي جستجو مي نمايد. يکي از ارکان زندگي اجتماعي، مديريت است، زيرا در اجتماع منابع و مقاصد افراد و سرنوشت اشخاص با يکديگر ارتباط و اشتراک پيدا مي کند و به خاطر هرچه مطلوب تر شدن اين ارتباط، پايمال نشدن حقوق، تعيين وظايف، معرفي حدود و
سه‌شنبه، 20 دی 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مديريت و اهميت آن از ديدگاه امام علي (ع) (1)

مديريت و اهميت آن از ديدگاه امام علي (ع) (1)
مديريت و اهميت آن از ديدگاه امام علي (ع) (1)


 

نويسنده: سيده سکينه حسيني، مينا اصفهاني




 

چکيده
 

از آنجايي که انسان طبعا اجتماعي آفريده شده و در زندگي اجتماعي تحت تاثير طبيعت و فطرت خود مي باشد، بخش مهمي از سعادت و سيادت خويش را در سايه چنين کششي جستجو مي نمايد. يکي از ارکان زندگي اجتماعي، مديريت است، زيرا در اجتماع منابع و مقاصد افراد و سرنوشت اشخاص با يکديگر ارتباط و اشتراک پيدا مي کند و به خاطر هرچه مطلوب تر شدن اين ارتباط، پايمال نشدن حقوق، تعيين وظايف، معرفي حدود و رعايت حقوق ضرورت پيدا مي کند. در اين نوشتار ضمن معرفي حوزه مديريت، ديدگاه قرآن راجع به مديريت را بيان نموده و به اهميت آن از ديدگاه اميرالمومنين علي (ع) اشاره کرده و به دنبال آن مزاياي برنامه ريزي را توضيح داده و عواملي که موجب مي شود برنامه ريزي با شکست مواجه گردد، تشريح مي شوند. سپس نتيجه گرفته مي شود که نظام اسلامي راهگشاي ما در تمامي مراحل زندگي بوده و مديريتي را عرضه مي کند که زمينه رشد انسان به سوي خدا را فراهم ساخته و به آدميان در رسيدن به اهداف نظام ياري مي رساند.

کليد واژه ها
مديريت، مدير، امانت داري، جايگاه مدير و وظايف مدير.
 

درآمد
 

در دنياي کنوني که از يک طرف جهان هر روز به سمت بي عدالتي اداري پيش مي رود و از طرف ديگر مديريت به فن پيچيده و تکنيکي تبديل مي گردد، لازم است فقه پوياي اسلامي، مديريت سالم و کاناليزه اسلامي را ارائه نمايد. چون ما معتقد هستيم که اسلام در هيچ موردي بدون ارائه طريق نيست و در اين مورد هم هدايت هاي لازم ارائه شده است، در صدر اسلام پيامبر اکرم(ص) و حضرت اميرالمومنين (ع) شيوه مديريت کامل و عادلانه را در تئوري و عمل نشان داده اند و در عصر حاضر امام خميني (قدس سره)، بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران، مديريت اسلامي را با عمل تفسير کردند، مديريت پيشينه اي کهن دارد و از آن هنگام که آدميان پا به عرصه گيتي نهادند و زندگي اجتماعي خود را آغاز کردند، مديريت نيز پديد آمد. در طول تاريخ هيچ قوم و ملتي را نمي توان يافت که بي سرپرست به حيات ادامه داده باشد. اين منصب و مقام را گاه انسان هاي الهي، دلسوز، مردم سالار، هدف گرا در دست داشته اند و آن را ابزاري براي دستيابي به عدالت و هنجارها مي دانستند و گاه انسان هاي زورگو، ستمگر و خودسالار بر آن تکيه زده اند و آن را به سان طعمه اي نگريستند که بايد آن را بلعيد.
استاد شهيد مرتضي مطهري، مديريت را اين گونه تعريف مي کنند: «مديريت انسان ها و رهبري آنها عبارت است از فن بهتر بسيج کردن و بهتر سامان دادن و بهتر سازمان دادن و بهتر کنترل کردن نيروهاي انساني و به کار بردن آنها» و در ادامه سخنان خود مي گويند: «بهترين رهبرها آنها هستند که نيروهاي افراد خود را بسيج کرده اند، هماهنگ کرده اند، آرمان واحد براي آنها به وجود آورده اند، دو هنر در آرمان واحد، يکي اينکه خرد انسانها را آرماني کردن، ديگر اينکه گروه انسان ها را در يک آرمان جمع کردن» (تقوي دامغاني، سيدرضا، 1374: 1-20)
1. مديريت؛ امانت الهي از ديدگاه قرآن و روايات
مسند مديريت از ديدگاه اسلامي امانتي است که به مدير سپرده مي شود و او بايد از اين مقام به عنوان امانت در دست دارد، شديداً مراقبت نمايد.
واژه امانت به صورت مفرد و جمع در شش آيه قرآن آمده است. قرآن در مورد امانت و امانت داري مي فرمايد: «همانا خداوند شما را فرمان مي دهد که امانت ها را به صاحبانشان بازگردانيد و چون ميان مردم داوري مي کنيد، به عدالت داوري کنيد در حقيقت نيکو چيزي است که شما را به آن پند مي دهد. خدا شنواي بيناست» (سوره مبارکه نساء، آيه 58).
برخي از مفسران از جمله «محمدبن جرير طبري» مخاطب آيه را حاکمان و متوليان امروز جامعه مي دانند و معتقدند خداي متعال به آنان امر کرده است سرمايه هاي ملي، اموال بيت المال، پست ها و مسئوليت ها را که امانت الهي است به صاحبانشان بازگردانند. يعني در تقسيم بيت المال، عدالت و در واگذاري پست ها شايستگي افراد را در نظر داشته باشند. (مجمع البيان، ج4: 2000)
در اينکه مديريت از ديدگاه اسلامي امانت و مديريت امانت دار خدا و مردم است، مولاي متقيان علي (ع) در نامه اي که به نماينده و فرماندار خود در آذربايجان به نام «اشعث بن قيس» مي نويسد چنين مي فرمايد: «مديريت و حکمروايي براي تو طعمه نيست ولي آن مسئوليت در گردن تو امانت است و کسي که از تو بالاتر است از تو خواسته که نگهبان آن باشي و وظيفه نداري که در کار بزرگي دست بزني و اموالي که در دست توست از آن خداوند است و تو خزانه داري هستي تا آن را به من بسپاري و اميدوارم که براي تو بدترين فرمانرواها نباشم والسلام (نهج البلاغه، نامه 5)
بنابراين از ديدگاه اسلام مديريت ها و پست ها امانت است و بايد به دست کساني سپرده شود که امانت دار باشند و لذا در واگذاري مناصب حساس مديريت معيارها و شرايطي که بايد از مهم ترين آن شرايط امانت داري است، رعايت شود سيري در امانت نيز ما را به اين نتيجه مي رساند که مديريت و هر گونه پست و مقام از مصداق هاي امانت است که از طرف خداوند به مدير سپرده شده است که او بايد از اين امانت سخت مراقبت کند، چنانچه حضرت علي (ع) به يکي از کارگزاران (عثمان بن حنيف) خود مي نويسد:
«به من درباره تو گزارش رسيده که اگر به راستي مرتکبش شده باشي، بي ترديد پروردگارت را به خشم آورده اي و در فرمان امام خويش عصيان ورزيده اي و امانتي که به تو سپرده اند به ابتذال کشانده اي» (نهج البلاغه، نامه 40: 955)
حضرت علي (ع) در اين سخن ضمن تاکيد بر ديدگاه امانتي در مديريت، هر گونه سوء استفاده از پست و مقام و جمع آوري ثروت با استفاده از موقيت به دست آمده را به ابتذال کشاندن اين امانت الهي به حساب آورده است. بنابراين نگرشي امانتي به مديريت، الگوهاي رفتاري متناسب با اين ديدگاه را مي طلبد که برخي از اين الگوها چنين است:

1-1. امانت داري
 

يکي از الگوهاي رفتاري متناسب با نگرش امانتي به مديريت، امانت داري مديران نسبت به پست و مقام خويش و خيانت نکردن به آن است. کسي که در راس سازماني قرار دارد و برنامه ريزي، سازمان دهي، هماهنگي و کنترل سازمان در اختيار اوست بايد در گزينش نيروها، دادن مسئوليت ها، استفاده از بيت المال، برخورد با مراجعان، برنامه ريزي و سازمان دهي کارها و غيره کمال امانت داري را رعايت کند و بداند هر گونه سوء استفاده از پست و مقام بي توجهي، کارشکني، کم کاري، ضعف و غيره خيانت به امانت الهي است. در اين خصوص حضرت علي (ع) مي فرمايد:
«سوگند به خدا از پيامبر (ص) ساعتي پيش از رحلتش شنيدم که سه بار فرمود: اي ابوالحسن! امانت را ادا کن، چه امانت نيکوکار باشد و چه بدکار، و چه امانت، کم باشد يا زياد...» (بحارالانوار، ج77» 373)

1-2. گزينش مديران شايسته
 

يکي ديگر از الگوهاي رفتاري متناسب با نگرش امانتي به مديريت، گزينش و نصب مديران شايسته در پست هاي مختلف است، از نگاه قرآن، مدير شايسته کسي است که علاوه بر آگاهي و مهارت هاي فني انسان و ادراکي مورد نياز، درستکار و امين نيز باشد.
خلاصه سخن آنکه يکي از شرايط امانت داري نسبت به پست و مقام واگذاري مديريت ها به افراد لايق و شايسته است و آيات قرآن دو صفت توانمندي و امين بودن را از صفات برجسته مديران به شمار آورده است. بنابراين مدير شايسته بايد توانمند باشد و مهارت هاي فني، انساني و ادراکي مورد نياز را داشته باشد تا در انتخاب افراد بر اساس شايسته سالاري مسئوليت واگذار کند. چنانچه پيامبر گرامي اسلام (ص) مي فرمايد:
«کسي که در پذيرفتن مسئوليتي پيشي مي گيرد، در حالي که مي بيند در ميان مسلمانان افراد شايسته تر و بهتر هستند به خدا، رسول خدا و مسلمانان خيانت کرده است». (اصول کافي، ج1: 43)
و در روايت ديگري خطاب به زمامداران مي فرمايد:
«هر گاه کسي، مديري از مسلمانان را به کار گيرد در حالي که مي داند در ميان مسلمانان براي پذيرش آن مسئوليت، شخصي بهتر و شايسته تر وجود دارد و به کتاب خدا و سنت پيامبر (ص) داناتر هست، به خدا رسولش و امت اسلامي خيانت کرده است» (کنزالعمال، ج6: 79)

2. شرايط مديريت در جمهوري اسلامي
 

2-1. مباني مديريت در جمهوري اسلامي همان مباني است که در قرآن و روايات آمده است که اگر از عهده انجام کاري برنيايد آن را نمي پذيرد. تعهد و تخصص، دو رکن اصلي مديريت است. حضرت علي (ع) مي فرمايد:
«کار مسئولان و کارگزارانت را به دقت زير نظر بگير و با آزمون صحيح آنها را به کار بگمار، نه با نظر شخصي خود و خود محوري، زيرا آنان از ستم و خيانت به دور نيستند و افرادي با تجربه و با حيا را جستجو کن که از خاندان هاي صالح و پيشگام در اسلام باشند، چه اينان از نظر اخلاق برجسته ترين و از جنبه حيثيت قابل اعتمادترين و کمتر فکر طمع کاري بوده در عاقبت انديشي باريک بين ترند. آنگاه به حد کافي مخارج شان را تامين کن که اين خود امکان مي دهد که در اصلاح خويش بکوشند و از تصرف در اموالي که زير دستشان مي باشد بي نياز گردند و حجت را بر آنان تمام مي کند که عذري براي مخالفت با امر تو يا خيانت به امانت تو نداشته باشند. سپس اعمال آنها را زير نظر بگير و ناظراني از افراد صادق و وفادار بر آنان بگمار، زيرا مراقبت پنهاني از اعمال شان آنها را وادار به رعايت امانت و مدارا با مردم مي کند و بترس از معاونانت که هر گاه يکي از آنان دست به خيانت زد و بازرسان تو به اتفاق از خيانت او خبر دادند، اين گواهي کافي است براي آنکه وي را تنبيه نمايي و به اعمالش مواخذه کني و او را خوار و خيانتش را آشکار و ننگ و تهمت را بر او هموار داري» (نهج البلاغه، 1002)
بنابراين مدير اسلامي بايد وجودش از جلوه ها و جاذبه هاي معنوي و فضايل سرشار باشد و نبايد همچون بيگانه اي با احکام و فرامين الهي برخورد کند و نظام اسلامي هم بايد به گونه اي باشد که نيروهاي لايق را رشد دهد و افراد نالايق را کنار بگذارد، توجه نداشتن به ارزش ها و لياقت ها باعث نوميدي، خمودي و نابودي استعدادهاست.
2-2. مدير از ديدگاه اسلام، انساني است که براي کشف استعدادها و خلاقيت ها و فراهم آوردن زمينه هاي رشد اين استعدادها و خلاقيت ها و جهت دادن انسان هاي درون سازمان به سوي خدا و دستور هاي الهي اقدام نمايد.
2-3. در مديريت اسلامي، انگيزه هاي فردي و گروهي، جهت دهنده نيست، بلکه ارزش هاي انساني اهميت دارد. از اين رو همه تلاش هاي مدير بر مبناي حق و در جهت آرمان هاي حق خواهي و حق جويي است.
2-4. مديريت، موضعي براي تکاثر قدرت ثروت و نيل به اميال نفساني و اغراض وجود خود نمي باشد بلکه وظيفه و امانت الهي و امري تعهدزا و مسئوليت آفرين است.
2-5. مديريت اسلامي مبتني بر صداقت، صراحت، حسن عمل و کياست است. از نشانه هاي مدير اسلامي که حضرت علي (ع) به آن اشاره دارند، راستي و درستي است. (رحماني،؛ جعفري و کاوسي، ص19)

3. اهميت مديريت
 

از آنجاي که انسان طبعاً اجتماعي خلق شده است و در زندگي اجتماعي تحت تاثير طبيعت و فطرت خود مي باشد، بخش مهمي از سعادت و سيادت خويش را در سايه چنين کششي جستجو مي کند، يکي از ارکان زندگي اجتماعي مديريت است زيرا در اجتماع منافع و مقاصد افراد و سرنوشت اشخاص با يکديگر ارتباط و اشتراک پيدا مي کنند و به خاطر هر چه مطلوب تر اين ارتباط و پايمال نشدن حقوق، ضرورت دارد تا حق از باطل و راستي از کژي مشخص گردد و از همين جا است که هماهنگي بين افراد و واحدهاي اجتماعي، هدايت به سوي هدف، نظارت بر ضوابط و ارزشيابي کارها، ضرورت مديريت را نشان ميدهد و در يک کلام مي توان اين ضرورت را چنين ترسيم کرد که در نظام اجتماعي، مديريت محور زندگي است.
حضرت علي (ع) در بيان اهميت حاکم و مدير در اجتماع مي فرمايد:
«مردم به زمامدار نيازمند هستند، خواه نيکوکار باشد يا بدکار، (اگر شايسته است حمايت کنند و اگر خائن است کسي ديگر را به جاي او انتخاب نمايند) تا مومنان در سايه حکومتش به کار خويش مشغول و کافران نيز بهره مند شوند.» (نهج البلاغه، خ40) همچنين مي فرمايد: «درحالي که براي مردم رهبري بد يا خوب لازم است ... اما در حکومت رهبر فاسد، انسان هاي بدکار، لذت جويي مي کنند تا روزگارش به سر آيد». (همان منبع)
بنابراين مديريت موثر منجر به شکوفايي و تحقق سريع اهداف هر جمع و سازماني خواهد گرديد که در اين بين نقش مدير از بارزترين نقش هاست. در اهميت نقش مدير در هر تشکيلات و سازمان از حضرت امير (ع) مي خوانيم: «مدير مانند ميله وسط آسياب بايد ساکن، استوار و محکم باشد تا تشکيلات به درستي اطراف آن محور طي طريق کند» (همان منبع، خ3)
«پيتر دراکر» در اهميت نقش مدير در سازمان مي گويد: «همان طور که درختان از سر فاسد مي شوند و از بين مي روند، يک سازمان نيز زماني دچار اضمحلال و نابودي مي گردد که مدير آن سازمان توانايي مديريت را نداشته باشد». (تدبير، شماره 41:23)
منبع: فصلنامه راهبرد، شماره 41، پاييز 1385، صص249 - 245.



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط