اوتانازي (قتل ترحّمي) از ديدگاه اسلام (2)

1. اگر شخصي از بيماري علاج ناپذيري رنج بسيار ببرد، در مواردي به نفع اوست كه بميرد. اگر مردن به نفع كسي است، پس خودكشي نيز به نفع اوست. در نتيجه، چنان چه فردي دچار بيماري علاج ناپذيري باشد كه از آن به شدّت...
دوشنبه، 26 دی 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اوتانازي (قتل ترحّمي) از ديدگاه اسلام (2)

اوتانازي (قتل ترحّمي) از ديدگاه اسلام (2)
اوتانازي (قتل ترحّمي) از ديدگاه اسلام (2)


 

نويسنده:احمدرضا بسيج(1)




 

دلايل موافقان اوتانازي
 

موافقان اوتانازي دلايلي را براي درست نشان دادن عمل يا عقيده ي خود بر مي شمارند كه در ذيل آنها را بيان مي كنيم.
1. اگر شخصي از بيماري علاج ناپذيري رنج بسيار ببرد، در مواردي به نفع اوست كه بميرد.
اگر مردن به نفع كسي است، پس خودكشي نيز به نفع اوست. در نتيجه، چنان چه فردي دچار بيماري علاج ناپذيري باشد كه از آن به شدّت رنج مي برد، خودكشي به نفع اوست.
2. اين امر با اين شرايط مي تواند تحقّق يابد:
الف: حق كسي از بين نرود و كسي نيز به انحراف كشيده نشود؛
ب: اثرات بدي در جامعه بر جاي نگذارد.
عملي كه با دو شرط بالا انجام گيرد و با منافع ديگران در تعارض نباشد نمي تواند اخلاقاً بد باشد. پس خودكشي در اين شرايط اخلاقاً خطا نيست.
بنابراين، تنها در صورتي مساعدت در قتل ديگري اخلاقاً نادرست است كه دست به خودكشي زدن آن فرد اخلاقاً نادرست باشد؛ اين كه اين كار وي با منافع ديگران در تعارض باشد و مساعدت در اين كار الزامات اخلاقي را كه فرد نسبت به ديگران دارد، نقص كند.
ممكن است به خوبي شرايطي فراهم گردد كه در آن شرايط كمك به خودكشي يا دست زدن به يوتانازي فعّال و داوطلبانه هيچ يك از الزاماتي را كه شخص به ديگران دارد نقض نكند. در نتيجه، با تحقّق شرايط فوق، كمك به خودكشي و ارتكاب يوتانازي فعّال داوطلبانه اخلاقاً نادرست نيست.
با توجّه به استدلال فوق، مي توان به درستي يوتانازي انفعالي داوطلبانه نيز اين گونه استدلال كرد كه چنين نيست كه از نظر اخلاقي يوتانازي فعّال و داوطلبانه في نفسه و ذاتاً نادرست باشد.
حكم اخلاقي كشتن عمدي يك شخص با رها كردن عمدي وي براي مردن يكي است. تنها تفاوت اصلي يوتانازي فعّال داوطلبانه با يوتانازي انفعالي داوطلبانه در اين است كه اولي كشتن و دومي رها كردن براي مردن است.
بنابراين، يوتانازي انفعالي داوطلبانه نيز اخلاقاً نادرست نيست.(2)
3. هيوم، شوپنهاور و ميل معتقدند كه خودكشي امري خصوصي و مربوط به افراد است. حتّي شوپنهاور مي گويد كه هيچ كس در جهان، چيزي بزرگ تر و بالاتر از حيات خودش در اختيار ندارد. آنها مي گويند حيات كه خصوصي ترين دارايي انسان است، كاري به مسايل اخلاقي و قانوني ندارد.
شوپنهاور مي گويد شما اگر بخواهيد قانوني عليه خودكشي وضع كنيد، هنگامي كه فرد خودكشي كرده است، ديگر كسي وجود ندارد كه قانون را عليه او اجرا كنيد يا او را تنبيه نماييد.(3)
4. برخي ديگر از موافقان اوتانازي و خودكشي با همكاري پزشك مي گويند درست است كه ما وظيفه مان شفاست، ولي وقتي امكان شفاي بيمار وجود ندارد و چاره كردن درد او هم با دارو ممكن نيست، طولاني كردن زندگي او تحميل حياتي جهنمي به اوست، لذا ما بايد تقاضاي او را به عنوان استدلال صحيح بپذيريم و اجازه بدهيم تا بميرد. آنها معتقدند خودكشي با همكاري پزشك اگر هدفش حفظ حرمت انسان باشد و با توافق نامه انجام شود، ممكن است از نظر سنّتي قابل پذير نباشد، ولي واقعيت امر اين است كه بالاترين هدف اخلاق است و ما مرگي با وقار به او هديه كرده ايم؛ چرا كه اگر ما داروهاي ضد درد را با دوز بيشتر به او بدهيم، ممكن است تا حدودي درد را پايين بياوريم، ولي استمرار اين وضع به تدريج او را به حالت بي حسي و نباتي پيش مي برد و كيفيت زندگي او به شدت تنزّل پيدا مي كند و ما نيز بايد مرتباً از اين داروها استفاده كنيم؛ زيرا داروهاي ضد درد، درمان نمي كنند و درد همچنان باقي است. بنابراين، موافقان اوتانازي پيشنهاد مي كنند براي حفظ حرمت انسان هنگامي كه شفا امكان پذير نيست، دخالت فعال بكنند.(4)
5. برخي از موافقان اوتانازي، مسأله ي اقتصاد را مطرح نموده اند مبني بر اين كه زنده نگه داشتن بيماراني كه به هر حال با وجود درد و رنج فراوان به زودي خواهند مرد جز اسراف و هدر دادن منابع مالي و صرف مخارج در راهي كه فايده بخش نيست نمي باشد. بنابراين، بهتر است جلو ضرر مالي گرفته شود و با كشتن بيمار، اين هزينه را در جايي ديگر كه مناسب است صرف كنيم.
6. برخي ديگر بر اين عقيده اند كه پزشك با از بين بردن بيمار مبتلا به مرض غير قابل علاج،‌هم بستگان و هم اطرافيان را از شرّ او آزاد نموده و هم خود بيمار را از درد و رنج و عذاب نجات داده اند. حتّي با اين ادّعا كه عمل اوتانازي مي تواند يك تخت فعّال بيمارستان را در اختيار بيمار ديگر كه هنوز كارايي داشته و جوان بوده قرار دهد،اين اقدام را يك عمل بشر دوستانه جلوه مي دهند. و در توجيه نظرات خود اظهار مي دارند، پزشك از روي ترحّم و حسن نيّت و بر طبق مصالح واقعي بيمار و اطرافيان و جامعه عمل اوتانازي را انجام مي دهد.از يك طرف، بيمار غير قابل علاج را از تحمل دردهاي توان فرسا نجات مي دهد، و از سوي ديگر، اطرافيان و پرستاران بيمار را از دشواري ها و مصايب پرستاري و تحمّل عذاب و شكنجه هاي روحي راحت مي سازد.
7. در همين باب برخي عقيده دارند كه انسان، مالك و اختيار دار خويش است؛ تا هنگامي كه از لذايذ زندگي بهره مند مي شود به زندگي خود ادامه مي دهد، ليكن اگر زندگي تلخ و ناگوار شد و در عُسر قرار گرفت حق دارد بدان خاتمه دهد و رهسپار ديار عدم گردد.(5)
دلايل مخالفت اوتانازي
1. از نظر كانت، كارهايي از نظر اخلاقي درست اند كه بتوانند براي همگان به صورت قاعده اي عام مطرح شوند و كاربردي عام داشته باشند. از اين نظر، انگيزه ي خودكشي و هر انگيزه اي از اين دست با اصول عام اخلاقي تباين دارد.در اين ديدگاه، زندگي هر انساني مقدّس است و فرد بايد به تقدّس زندگي خويش احترام بگذارد.
2. عدّه اي نيز با رد همه ي انواع خودكشي و از جمله اوتانازي، معتقدند اين مسأله اگر ضد اخلاقي هم نباشد، روايي آن به هيچ وجه قابل اثبات عقلاني نيست. تمايل به خودكشي و قتل ترحّمي يك واكنش عاطفي منفي در اشخاص است كه علامتي از وجود مشكلي اخلاقي است. چون زندگي انساني ارزش ذاتي دارد، خودكشي يا اوتانازي حتّي با وجود درد و رنج و مشقّت بسيار در زندگي نادرست است. اگر به كساني كه داوطلب خودكشي اند نشان دهيم كه زندگي با همين شرايط نيز ارزش زيستن دارد، نظر آنان تغيير مي يابد.
3. دليل ديگر در رد قتل ترحّمي اين است كه اين اعمال هر چند به صورت شخصي انجام مي گيرند، يك رفتار فردي به حساب نمي آيند. اين اعمال در هر شرايطي آثار زيان بار ضد اخلاقي بسياري در اجتماع بر جاي مي گذارند.
4. دليل ديگر به استد لال «شيب لغزنده»(6) معروف است. بر اساس اين استدلال، اگر اين نوع مرگ مجاز شمرده شود، خواهي نخواهي اين پديده در شيبي لغزنده قرار مي گيرد كه چه بسا كشتار دسته جمعي افراد را بدون رضايت آنان به دنبال خواهد داشت. در صورت تفكيك انواع مختلف يوتانازي و بيان معيارهايي براي اعمال موردي آن، باز هم تشخيص موارد مجاز از موارد غير مجاز بسيار دشوار خواهد بود. يك پزشك دچار جنون ولي زيرك مي تواند از معافيت مزبور براي ارتكاب قتل سوء استفاده كند.(7)
5.برخي از اهل دين نيز معتقدند حيات، امانتي الهي در دست ما است و صاحب اصلي آن خداوند است. بنابراين،‌ما حق نداريم آن را از بين ببريم. همان كسي كه حيات را به ما داده است به وقت مقتضي هم آن را پس مي گيرد.
6. اگر اوتانازي به صورت قانوني اجتماعي در آيد، ديري نخواهد پاييد كه پزشكان و پرستاران ضمن اين كه اوتانازي را از وظايف خود به حساب آورند بنابر سليقه ي خود، مرگ را به بيماران هديه دهند.
7. اگر اوتانازي قانوني شود به تدريج خانواده ها نيز به خود اجازه خواهند داد بيمارشان را كه در شرايط و وضعيتي سخت و ناگوار است، از درد و رنج راحت نموده و او را به قتل برسانند.
8. هر گاه اوتانازي پذيرش اجتماعي پيدا كند، برعكس، ارزش و اعتبار پزشك پايين آمده و از آنها سلب اعتماد مي شود.
9. در صورت قانوني شدن اوتانازي، به سختي مي توان ميان اشتباه پزشكي و مرگ بيمار با اوتانازي تفاوتي قايل شد. از اين لحاظ، چه بسا بيماراني كه به دليل اشتباه بميرند و كادر پزشكي به دليل حفظ موقعيت خود و گريز از توبيخ و مجازات، آن را به عنوان اوتانازي وانمود كنند.
از سوي ديگر، اين عاملي مي شود كه به تدريج، از احساس مسؤوليّت، جدّيت و دقت و مراقبت لازم و كافي پزشك، كاسته گردد.
10. در صورت گسترش اوتانازي، از نظر رواني عاملي مي شود تا بيماراني هم كه با وجود درد و رنج، قدرت تحمّل را دارند ولي از اين كه مزاحم و سربار ديگران هستند يا نگاه سنگين آنها را برخود حس مي كنند، تن به اوتانازي دهند. در واقع، فشارهاي محيط و حتّي گاه تلقي و اشتباه و برداشت نامطلوب از رفتار خويشان توسط بيمار، موجب مي شود بيمار، از زنده بودن خود احساس كرده و راضي به مرگ شود.

پي نوشت ها :
 

1ـ دانشجوي دکتري رشته ي قرآن و منابع اسلامي
2ـ 179-163: Michael Tooley. Ibid,pp، به نقل از: اخلاق كاربردي، صص 168-169.
3ـ كرمي، خدابخش، همان، ص 45.
4ـ همان، ص 57.
5ـ ديبايي، امير، چكيده اخلاق و قوانين پزشكي، ص 235.
6ـ Slippery slope.
7ـ اسلامي، محمّد تقي و ديگران، پيشين، صص 170-172.
 

منبع: فصلنامه تخصصي اخلاق شماره 20



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط