شاخص های اصلی اخلاق مدیریتی

همان­گونه که جامعه به عنوان یک تشکیلات گسترده و هماهنگ، نیازمند اخلاق است و بدون اخلاق، به تباهی کشیده می‌شود، سازمان نیز به عنوان یک اجتماع کوچک­تر، از اخلاق بی‌نیاز نیست. نقش اخلاق در سازمان­ها در برانگیختن انگیزه‌ها و در هماهنگ­سازی واحدها و سرعت بخشیدن به کارها و به طور کلی، در سلامت سازمان انکارناپذیر است.
چهارشنبه، 5 بهمن 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شاخص های اصلی اخلاق مدیریتی

شاخص های اصلی اخلاق مدیریتی
شاخص های اصلی اخلاق مدیریتی


 





 
اخلاق و مکارم اخلاقی، از عوامل اساسی سعادت بشر در زندگانی مادی و معنوی است و زمینه­های تحکیم پیوندهای اجتماعی را فراهم می‌آورد. نقش مکارم اخلاقی در زندگی اقوام و ملت­ها چنان است که اگر آن را عامل ماندگاری و تداوم حیات انسانی و اجتماعی به شمار آوریم، مبالغه نکرده‌ایم.
مطالعه تاریخ نشان می‌دهد یکی از مهم­ترین علل پیروزی­ها یا شکست­ها و ناکامی­های ملت­های گذشته، «عامل اخلاق» بوده است. ملت­هایی که در چارچوب قواعد اخلاقی حرکت کرده‌اند، همواره سربلند بوده‌اند و ملت­هایی که در آنها فضیلت­های اخلاقی قربانی صفات شیطانی شده است، جز فروپاشی و نابودی فرجامی نداشته‌اند. ازاین‌رو، فلسفه بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، تکمیل مکارم اخلاق دانسته شده است.1 انبیا را می‌توان پایه‌گذاران نهضت اخلاقی در جهان دانست؛ زیرا آنها در طول تاریخ برای تربیت و سازندگی انسان­ها، اصول و ضوابط اخلاقی را ارائه دادند و با پاک­سازی اندیشه­ها و تطهیر دل­ها، آلودگی­ها و کدورت­ها را از سطح جامعه زدودند.2
همان­گونه که جامعه به عنوان یک تشکیلات گسترده و هماهنگ، نیازمند اخلاق است و بدون اخلاق، به تباهی کشیده می‌شود، سازمان نیز به عنوان یک اجتماع کوچک­تر، از اخلاق بی‌نیاز نیست. نقش اخلاق در سازمان­ها در برانگیختن انگیزه‌ها و در هماهنگ­سازی واحدها و سرعت بخشیدن به کارها و به طور کلی، در سلامت سازمان انکارناپذیر است.
مدیری که به اخلاق مدیریتی آراسته نباشد، نمی‌تواند بار سنگین مسئولیت اداره سازمان را به دوش بکشد و نابسامانی­ها را سامان بخشد. قرآن کریم یکی از عوامل موفقیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را در مدیریت، اخلاق نیک پیامبر می‌داند و تصریح می­کند: «اگر تندخو و سخت­دل بودی، هر آینه مردم از پیرامونت پراکنده می‌شدند».(آل عمران: 159)
چه بسیارند مدیرانی که با داشتن ویژگی­هایی همچون قاطعیت، تخصص، قدرت و آگاهی­های لازم در سطحی بالا قرار داشته‌اند، ولی به سبب رعایت نکردن موازین اخلاقی در حوزه مدیریت، موفقیت لازم را به­دست نیاورده و ناکام شده‌اند.
در اینجا به برخی از مهم­ترین شاخص­های اصلی اخلاق مدیریتی با بهره‌گیری از مدیریت علوی می‌پردازیم:

1. عیب‌پوشی
 

بی­گمان، همه انسان­های شاغل در یک سازمان، یکسان نیستند و بنابر اصل تفاوت­های فردی، از نظر روحیه، استعداد و توانایی­های جسمی و فکری با یکدیگر متفاوتند. کمبودهای تربیتی و نارسایی­های فرهنگی و فکری، بسیاری از کاستی­ها و عیب­ها را در افراد پدید می­آورد که جبران خسارت­های ناشی از آن چه بسا به سادگی امکان­پذیر نباشد. نکته مهم در این زمینه، شیوه برخورد مدیر با عیب­ها و نارسایی­های کارکنان است. مدیر باید از آشکار کردن عیب همکاران خود که زمینه شکستن روحیه و شخصیت آنان را فراهم می‌سازد، بپرهیزد؛ زیرا افشای عیب­های همکاران و کارکنان نه تنها دردی را دوا نمی‌کند، بلکه همواره محیط کار را نیز افسرده می­سازد.
امام علی(ع) در منشور مدیریتی خویش خطاب به مالک اشتر می‌فرماید:
ای مالک، همانا مردم عیب­هایی دارند که سزاوارترین افراد برای پوشاندن آن عیب، حاکم و مدیر جامعه است. درصدد کشف عیب­های پنهانی مردم مباش، بلکه وظیفه داری که آنچه بر تو آشکار است، اصلاح کنی و آنچه را از تو پنهان است، خداوند درباره‌اش حکم خواهد کرد. پس تا بدانجا که می‌توانی عیب­های مردم را بپوشان تا خداوند عیب­هایی را که دوست می‌داری برای مردم فاش نگردد، همچنان پنهان بدارد.3
گاه تأثیر زبان کنایه به مراتب از زبان تصریح بیشتر است و مدیر با کنایه، بهتر می‌تواند افراد را به عیب­هایشان متوجه سازد. حضرت ‌علی(ع) دراین‌باره می‌فرماید: «اگر لغزش شخص عاقل با کنایه بیان شود، به مراتب برای او از سرزنش صریح، دردناک­تر است».4

2. پای‌بندی به ضوابط
 

مدیر در هر سازمان باید پای­بندترین فرد به اصول، ضوابط و مقررات سازمانی باشد و همکاران و کارمندان خویش را نیز به رعایت این مهم فرابخواند. این اصل بر عدالت و انصاف استوار است و به قوام سازمان می­انجامد؛ زیرا سازمانی ‌که در آن, روابط، باندبازی­ها و پارتی‌بازی­ها جای ضوابط و رعایت اصول و مقررات را بگیرد، نمی‌تواند در مسیر کمال و تعالی سیر کند و به سرمنزل مقصود برسد.
در مدیریت اسلامی، از برتری بخشیدن خواص و نزدیکان بر دیگران به شدت انتقاد شده است. ائمه معصومین‌(ع) هم خود از این ‌کار به شدت پرهیز می‌کردند و هم دیگران به ویژه کارگزاران حکومتی را از این‌ کار باز می­داشتند.برخورد حضرت نوح(ع) با فرزندش، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با عمویش, ابولهب و امیرالمؤمنین علی(ع) با برادرش، عقیل، نمونه­های روشن تاریخی در این زمینه است.
امام علی(ع) در نامه خود خطاب به مالک اشتر می‌فرماید:
هیچ­کس برای رئیس و مدیر در هنگام رفاه و آسانی، گران­بارتر و در هنگام گرفتاری، کم‌یاری‌‌کننده‌تر و در هنگام اعمال انصاف و عدالت، ناراضی‌تر و هنگام درخواست، پراصرارتر و هنگام بخشش، کم‌سپاس‌تر و هنگام پیش آمدن سختی‌های روزگار در شکیبایی و استقامت، سست‌تر از خواص نیست.5
سپس «مسئولان، نزدیکان و خویشاوندانی را که به خودسری و گردن­کشی و درازدستی و کمی انصاف خو گرفته‌اند»،6 به عنوان خواص معرفی می­فرماید. آن‌گاه به مالک سفارش می‌کند:
مبادا امتیازات ویژه را به خواص بدهی؛ زیرا سود و منافع این امتیازات ویژه، برای خواص می‌ماند و عیب و سرزنش آن در دنیا و آخرت برای تو... حق را چون شایسته است, اجرا کن؛ چه در مورد نزدیکان و چه در مورد افراد دورتر، و در اجرای حق، استقامت کن؛ اگرچه به زیان خود و خویشان باشد. 7

3. وفای به عهد
 

یکی از عالی­ترین ویژگی­های زیبای انسان، تعهد در برابر وعده‌ها و وفای به عهد و پیمان­هاست. این ویژگی، برای ادامه زندگی و رشد و موفقیت انسان ضروری است. ازاین‌رو، فطرت انسان از وفاداری، لذت می‌برد و از پیمان‌شکنی و نقض عهد بیزار است.
در اجتماعی که قراردادهای مختلف اجتماعی شکسته شود و افراد آن جامعه در برابر پیمان­ها، احساس مسئولیت نکنند، هرج و مرج حکم­فرما خواهد شد و زندگانی در آن ناممکن می­شود. از نظر اسلام، وفای به عهد و پیمان, چنان اهمیت و جایگاهی دارد که خداوند آن را از نشانه‌های مؤمنان برمی­شمارد8 و بندگانش را به رعایت آن فرامی‌­خواند. همچنین پیامبر‌ اکرم صلی الله علیه و آله ،‌ شرط دین­داری را وفای به عهد می­داند9 و امیرمؤمنان علی(ع) نیز وفای به ‌عهد و پیمان را از نشانه‌های‌ دین­داران برمی­شمارد. 10
عامل مؤثری که در ایجاد اعتماد و آرامش، نقش بسزایی دارد، وفای به عهد و پیمان­هاست. می­توان گفت هیچ عاملی در شکستن شخصیت مدیر و بی‌اعتمادی به او همانند بی‌توجهی به وعده‌ها و زیر پاگذاشتن پیمان­ها نیست. مدیری که به وعده‌های خویش‌ وفا نمی‌کند، بذر بی‌اعتمادی، نفاق و دروغ­گویی را در محیط کارش می‌پراکند و افزون بر حیثیت و اعتبار خود، پایه‌های سازمان را نیز سست می‌سازد. به قول حافظ:
هر که در مزرع دل، تخم وفا سبز نکرد
زرد رویی کشد از حاصل خود وقت درو
برخی از خسارت­ها و زیان­های ناشی از خوی زشت پیمان‌شکنی در محیط کار, عبارتند از:
ـ از میان رفتن اعتماد و اطمینان؛
ـ حاکم شدن اضطراب، ناآرامی و بی‌ثباتی؛
ـ کاهش صفا و صمیمیت در روابط افراد؛
ـ افزایش روحیه نفاق و دورویی که نتیجه تضاد میان گفتار و کردار است؛
ـ هدر دادن عمر و وقت افراد و نابودی سرمایه‌های مادی و معنوی سازمان.
امام علی(ع) در نامه خود به مالک اشتر، وفای به عهد را از مهم­ترین فریضه­های الهی در اجتماع بشری برمی‌شمارد و حتی شکستن پیمان در برابر دشمنان را نیز جایز نمی­داند:
و هرگاه میان خود و دشمنت پیمانی برقرار ساختی و لباس امان بر او پوشاندی، به پیمان خود وفادار باش و تعهدت را به نیکی رعایت کن و خویش را در نگهبانی از پیمان، سپر قرار ده؛ زیرا هیچ امری از واجبات خدا، در جامعه بشری، با همه خواسته‌های گوناگون و پراکندگی اندیشه‌ها، مهم­تر از وفاداری به پیمان­ها نیست. حتی مشرکان هم پیش از مسلمانان، وفای به عهد را بر خود لازم می‌دانستند؛ چون آینده ناگوار و نتیجه شوم پیمان‌شکنی را آزموده بودند. پس هرگز پیمان‌شکن مباش و در عهد خود، خیانت مکن.11
کلام خود خداوند ودود امر فرموده است «اوُفُوا بِالْعُقُود»
گر نداری خوی ابلیسی، بیا باش محکم بر سر عهد و وفـا12

پي‌نوشت‌ها:
 

1. حویزی، تفسیر نور الثقلین، قم، مؤسسه اسماعیلیان، 1358، ج 5، ص 392.
2. نگرشی بر مدیریت اسلامی، ص 184.
3. نهج البلاغه، نامه 53.
4. غررالحکم و دررالکلم، ص 287.
5. نهج البلاغه، نامه 53.
6. همان.
7. همان.
8. مؤمنون: 8.
9. بحارالانوار، ج 72، ص 198.
10. سفینه البحار، ج 2، ص 675.
11. نهج البلاغه، نامه 53.
12. مثنوی مولوی.
 

منبع:خبرگزاری فارس
ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط