قرآن و صحيفه ي سجاديه؛ درونمايه هاي مشترک (2)
تلميح هاي قرآني در صحيفه سجاديه
تحليل و بررسي اشارات قرآني صحيفه سجاديه
انسجام موضوعي
توحيد
در نگاه نخست، مراتب توحيد در صحيفه سجاديه را با مراتب توحيد در قرآن ميسنجيم و آنگاه، پارهاي از صفات ثبوتي و سلبي را از منظر اين دو اثر ناگسستني پي ميگيريم.
1. توحيد ذاتي: نفي شريک، شبيه و جزء از ذات قدس باريتعالي را توحيد ذاتي گويند. اعتقاد به اين مرتبه از توحيد نخستين مراتب يکتاپرستي است. جمله معروف «لا اله إلا الله» بيانگر توحيد ذاتي خداوند است. امام سجاد اعتقاد به توحيد ذاتي را چنين تبيين فرمود:
اللَهُمَ إِنِي أُشهِدُكَ وَ كَفَي بِكَ شَهِيداً، وَ أُشهِدُ سَمَاءَكَ وَ أَرضَكَ وَ مَن أَسكَنتَهُمَا مِن مَلائِكَتِكَ وَ سَائِرِ خَلقِكَ فِي يومِي هَذَا وَ سَاعَتِي هَذِهِ وَ لَيلَتِي هَذِهِ وَ مُستَقَرِي هَذَا، أَنِي أَشهَدُ أَنَكَ أَنتَ اللهُ الَذِي لَا إِلَهَ إلا أَنتَ، قَائِمٌ بِالقِسطِ، عَدلٌ فِي الحُكمِ، رَؤُوفٌ بِالعِبَادِ، مَالِکُ المُلکِ، رَحيمٌ بِالخَلقِ.(3)
امام در اين دعا، افزون بر شهادت به يگانگي خدا، او را با ويژگي برپاکننده عدالت ستود. قرآن نيز شهادت به يکتايي خداوند را با صفت «قائماً بالقسط» همنشين کرده است.
شَهِدَ اللهُ أَنَهُ لا إِلهَ إلا هُوَ وَ المَلائِكَه يُ وَ أُولُوا العِلمِ قائِماً بِالقِسطِ لا إِلهَ إلا هُوَ العَزِيزُ الحَكِيمُ. (4)
2. توحيد صفاتي: دومين مرتبه از توحيد، يکي دانستن صفات ذاتي خداوند مانند علم و قدرت او با ذات خداوندي است. به ديگر سخن صفات ياد شده جداي از ذات حق تعالي نيست. هميشگي بودن خداوند از صفاتي است که نميتوان از او جدا کرد. خداوند بوده است و خواهد بود. امام سجاد (عليه السلام) زوال ناپذيري خداوند را چنين توصيف کرد:
الحَمدُ للهِ الأَوَلِ بِلَا أَوَلٍ كَانَ قَبلَهُ، وَ الآخِرِ بِلَا آخِرٍ يكُونُ بَعدَهُ. (5)
عبارت امام اشارهاي است به آيهاي از قرآن:
هُوَ الأَوَلُ وَ الآخِرُ وَ الظَاهِرُ وَ الباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِ شَي ءٍ عَلِيمٌ. (6)
امام در دعاي خود معناي اول و آخر بودن خداوند را هم تبيين کرد تا اجمال نهفته در آيه برطرف شود. آيه قرآن پاسخي به پرسشي نهفته در ميان آدميان است که پيش از خدا چه کسي بوده است؟ خداوند با نزول اين آيه، هميشگي بودن خود را اعلام فرمود. امام سجاد در دعاي ديگري از صحيفه سجاديه اوصاف اول و آخر بودن خدا را به بياني ديگر تبيين کرد:
و انت الله لا اله إلا انت، الاول قَبلَ کلِ احدٍ و الآخِرُ بعدَ کل عددٍ. (7)
با اين بيان، نامتناهي بودن خداي تعالي را ثابت کرد. اعداد نامتناهياند، زيرا هر عددي را نهايت فرض کنيم، ميتوان عدد ديگر بر آن افزود. امام علي بن الحسين (عليه السلام) از همين روش بهره برد و ماوراي عدد بينهايت را ـ که در تصور نيايد ـ خدا دانست.
علم خدا نيز از صفات ناگسستني از ذات اوست. امام در دعاي خود خدا را چنين خواند:
وَ يا مَن تَظهَرُ عِندَهُ بَوَاطِنُ الأَخبَارِ، صَلِ عَلَي مُحَمَدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تَفضَحنَا لَدَيكَ. (8)
خداوند بر همه آنچه نهان و آشکار است، سيطره علمي دارد. اين نظريه اشارهاي لطيف به آيات قرآن است:
رَبَنا إِنَكَ تَعلَمُ ما نُخفِي وَ ما نُعلِنُ وَ ما يخفي عَلَي اللهِ مِن شَي ءٍ فِي الأَرضِ وَ لا فِي السَماءِ. (9)
در دعاهاي ديگر صحيفه صفت عليم و عالم بودن خدا تکرار شده است. (10)
3. توحيد افعالي: مرتبه بالاتر از توحيد ذاتي و صفاتي، توحيد افعالي است. توحيد اَفعالي بدين معناست كه هر فعلي كه در اين جهان به وقوع ميپيوندد، زير سيطره الهي وخواست وتقدير خداي متعال است و هيچ فاعلي به موازات خالق و يا مستقل از او وجود ندارد و اين معنا بر همه افعال الهي منطبق است كه از زمره مهمترين آنها، آفرينش، ربوبيت و تدبير است. (11) تبيين توحيد افعالي در زمان امام سجاد (عليه السلام) بسيار مهم بوده است، زيرا جريان حاکم اموي سعي در ترويج جبرگرايي داشت و رفتار هاي ناشايست خود را به خداوند منسوب ميکرد. امام در اين دوره بر اختياري بودن عملکرد هاي انسان تأکيد ميکرد و از سويي، استقلال هيچ فاعلي را از خداوند و يا هم عرض خداي تعالي نميپذيرفت. نمونه هاي توحيد افعالي در صحيفه از ديگر نمونه هاي توحيد بيشتر نمايانگر است؛ براي نمونه توحيد در آفرينش:
الحَمدُ للهِ الَذِي خَلَقَ اللَيلَ وَ النَهَارَ بِقُوَتِهِ. ..يولِجُ كُلَ وَاحِدٍ مِنهُمَا فِي صَاحِبِهِ، وَ يولِجُ صَاحِبَهُ فِيهِ بِتَقدِيرٍ مِنهُ لِلعِبَادِ فِيما يغذُوهُم بِهِ، وَ ينشِئُهُم عَلَيه. (12)
امام در اين دعا يگانگي خداي تعالي را در پديد آوردن حرکات آسمان و زمين براي كاهش و افزايش شب و روز ميستايد و از همان تعابيري بهره ميجويد که خداوند در قرآن، بهره برده است:
يولِجُ اللَيلَ فِي النَهارِ وَ يولِجُ النَهارَ فِي اللَيلِ وَ سَخَرَ الشَمسَ وَ القَمَرَ كُلٌ يجرِي لِأَجَلٍ مُسَمًي ذلِكُمُ اللهُ رَبُكُم لَهُ المُلكُ وَ الَذِينَ تَدعُونَ مِن دُونِهِ ما يملِكُونَ مِن قِطمِيرٍ. (13)
نمونه ديگر از توحيد افعالي، يگانگي خداوند در تدبير روزي بندگان است. امام در جاي جاي صحيفه تدبير روزي را به خدا نسبت داده است؛ براي نمونه:
وَ جَعَلَ لِكُلِ رُوحٍ مِنهُم قُوتاً مَعلُوماً مَقسُوماً مِن رِزقِهِ، لَا ينقُصُ مَن زَادَهُ نَاقِصٌ، وَ لَا يزِيدُ مَن نَقَصَ مِنهُم زَائِدٌ.
دعاي امام براي مقدر بودن روزي در آيات قرآن (14) چنين آمده است:
إِنَ رَبَكَ يبسُطُ الرِزقَ لِمَن يشاءُ وَ يقدِرُ إِنَهُ كانَ بِعِبادِهِ خَبِيراً بَصِيراً. (15)
و يا خداوند در آيه ديگر، فلسفه تقسيم روزي و اختلاف طبقاتي را به خود نسبت داده است و در پاسخ کساني که در امر نبوت دخالت ميکنند، مي فرمايد:
أَ هُم يقسِمُونَ رَحمَتَ رَبِكَ نَحنُ قَسَمنا بَينَهُم مَعِيشَتَهُم فِي الحَياه يِ الدُنيا وَ رَفَعنا بَعضَهُم فَوقَ بَعضٍ دَرَجاتٍ لِيتَخِذَ بَعضُهُم بَعضاً سُخرِيا وَ رَحمَتُ رَبِكَ خَيرٌ مِمَا يجمَعُونَ. (16)
4. توحيد در اطاعت: يگانه پرستي خدا در فرمانبري، توحيد اطاعت ناميده مي شود. انسان در منطق ديني بايد در همه کار هاي خود تنها از خدا اطاعت کند. در نگرش ديني زيبنده نيست که آدمي در اعتقاد يکتا پرست باشد و در رفتار، از غير خداوند فرمان بَرَد. فرمان رواياني که به دستورات خدا بياعتنا باشند و خود فرمان صادر کنند، طاغوت ناميده ميشوند و کساني در زمره اولياء خداوند قرار ميگيرند که از خدا اطاعت کنند و از هر چه غير اوست دست شويند:
فَمَن يكفُر بِالطَغُوتِ وَ يؤمِن بِاللَهِ فَقَدِ استَمسَكَ بِالعُروَه يِ الوُثقَي لَا انفِصَامَ لَهَا. (17)
يکتا پرستي با هيچ فرمانبرداري ديگر فراهم نميآيد. قرآن حتي فرمان بردن از نفس را هم ـ که در توهم انسان به او بسيار نزديک است ـ را رد ميکند، و در توبيخ فرمانبرداران از نفس مي فرمايد:
أَ فَرَأَيتَ مَنِ اتَخَذَ إِلهَهُ هَواهُ. (18)
امام سجاد (عليه السلام) در مناجات خويش، از پيروي هواي نفس و نيز از بزرگ شمردن اطاعت خداوند به خداي تعالي پناه مي برد و توحيد در اطاعت را خواستار است:
اللَهُمَ إِني أَعُوذُ بِكَ من... مُتَابَعَه يِ الهَوَي. .. وَ استِكبَارِ الطَاعَه يِ. (19)
صحيفه سجاديه نه تنها اطاعت از طاغوت را نفي ميکند، بلکه مدد جستن از ستمگران را هم با روح قرآن سازگار نميداند. امام سجاد (عليه السلام) فرمود:
اللَهُمَ إِني أَعُوذُ بِكَ من. ... أَن نَعضُدَ ظَالِماً.
دعاي امام اشاره است به آيه:
رَبِ بِما أَنعَمتَ عَلَي فَلَن أَكُونَ ظَهِيراً لِلمُجرِمِينَ. (20)
5. توحيد عبادي: بالاترين مرتبه توحيد، توحيد عبادي است. در اين مرتبه عابد تنها خدا را شايسته عبادت ميداند و در برابر خداوند نرمش و فروتني کند. (21) آنان که به اين مقام دست يابند، خدا را با پيراستهجاني ميخوانند و در برابر فروتني و عبادت خدا هيچ نميخواهند. زين العابدين (عليه السلام)، در توصيف عبادت فرشتگان توحيد عبادي آنان را توصيف کرد و فرمود:
اللَهُمَ وَ حَمَلَه يُ عَرشِكَ الَذِينَ لَا يفتُرُونَ مِن تَسبِيحِكَ، وَ لَا يسأَمُونَ مِن تَقدِيسِكَ، وَ لَا يستَحسِرُونَ مِن عِبَادَتِكَ، وَ لَا يؤثِرُونَ التَقصِيرَ عَلَي الجِدِ فِي أَمرِكَ، وَ لَا يغفُلُونَ عَنِ الوَلَهِ إِلَيكَ. (22)
امام در همين عبارت کوتاه به چندين آيه قرآن اشاره کرده است که ما تنها قسمت «وَ لَا يستَحسِرُونَ مِن عِبَادَتِكَ» را که توحيد عبادي است، از قرآن شاهد ميآوريم:
وَ لَهُ مَن فِي السَماواتِ وَ الأَرضِ وَ مَن عِندَهُ لا يستَكبِرُونَ عَن عِبادَتِهِ وَ لا يستَحسِرُونَ. (23)
پي نوشت ها :
* عضو هیئت علمی دانشکده علوم حدیث.
1) لسان العرب، ج2، ص584 .
2) منهاج البراعه، ج1، ص183 .
3) الصحيفه السجاديه، دعاي6 .
4) سوره آل عمران، آيه 18 .
5) الصحيفه السجاديه، دعاي1 .
6) سوره حديد، آيه3 .
7) الصحيفه السجاديه، دعاي47 .
8) همان، دعاي5 .
9) سوره ابراهيم، آيه38 .
10) ر.ك: همان، دعاهاي 26، 52 و... .
11) دانش نامه عقايد اسلامي، ج5، ص85 .
12) الصحيفه السجاديه، دعاي6 .
13) سوره فاطر، آيه13 .
14) براي آگاهي بيشتر ر.ك: سوره رعد، آيه26؛ سوره عنكبوت، آيه 62؛ سوره روم، آيه 37؛ سوره سبا، آيه39؛ سوره شوري، آيه12؛ سوره حجر، آيه 21؛ سوره هود، آيه6؛ سوره شعراء، آيه79 .
15) سوره اسراء، آيه30 .
16) سوره زخرف، آيه 32 .
17) سوره بقره، آيه 256 .
18) سوره جاثيه، آيه 23 .
19) الصحيفه السجاديه، دعاي8 .
20) سوره قصص، آيه17 .
21) دانش نامة عقايد اسلامي، ص121 .
22) الصحيفه السجاديه، دعاي3 .
23) سوره انبياء، آيه19 .