ادبيات در بلخ
نويسنده:مليحه مهدوي
بلخ يكي از مراكز مهم تاريخي و فرهنگي ايران بوده است. از اين شهر كه به بلخ بامي(باميك) و بلخ شايگان نيز نامبردار بوده، در منابع تاريخي و ادبي با صفات و القاب ديگر همچون گُزين، غَرّاء، حَسناء، بَهيّه، دارالفقاهه،دارالاجتهاد، قبه الاسلام وجز آنها نيز ياد شده است.
ناصر خسرو بلخ را «خانة حكمت» و چونان بهشت ميداند. انوري در قصيدهاي به مطلع« اي مسلمانان فغان از دور چرخ چنبري» كه سوگند نامهاي در رد و نفي قصيدة هجو بلخ است كه به ناروا به او نسبت داده بودند، ضمن مدح اين شهر و بزرگان آن،بلخ را به زرجعفري مانند ميكند و مي گويد: اگرآسمان طفل بود، بلخ دايگي آن را به عهده ميگرفت. اين گونه تعبيرات، القاب و نامها بيانگر اهميت اين سرزمين در نظر ادبا وعلما بوده است.
بازورث بر آن است كه رونق اقتصادي بلخ باعث رشد فرهنگي آن گرديد. مدارس و مكتبخانههايي در آن بنا شد و دانشمندان و شاعران بسياري در اين شهر پرورش يافتند.
بلخ در ايران باستان بيش از يك ميليون جمعيت داشت و شكوفايي اقتصادي آن چنان بود كه يونانيان آن را «گوهر ايران» مي ناميدند. اين اهميت در دورة اسلامي نيز به قوت خود باقي بود و از لحاظ مركزيت علمي و ادبي در قلمرو اسلام، با بصره و كوفه برابري ميكرد؛ چنان كه صفيالدين بلخي در سدة6ق بلخ را با 400 مدرسه و 900 دبيرستان معتبر، 1200مفتي و 520 اديب ماهر وصف كردهاست. مدرسة نظامية بلخ را از مشهورترين مدارس نظاميه، و بلكه كهنترين آنها به شمار آوردهاند. افزون بر نظام الملك،تني چند از بزرگان ديگر هم مدارسي در اين شهر بنا كردند. رشيدالدين وطواط، شاعر و اديب سدة6ق از پرورش يافتگان نامدار نظامية بلخ است.
اكثر اهل بلخ به ظرافت و لطافت طبع، تيزفهمي و دقت نظر دوستداري علما و مشايخ مشهور بودند و گفتهاند كه در هيچ شهري به اندازة بلخ عالم و فاضل ديده نشده است.
برخي از محققان منشأ عرفان اسلامي را بلخ و معبد «نوبهار» آن ميدانند و براساس اين باور، زندگي ابراهيم ادهم بلخي را با بودا مقايسه ميكنند. خانقاههايي نيز مانند خانقاه حضرت مولوي، خانقاه ميركمال، خانقاه صوفي خواجه در اين شهر داير بوده است.
پژوهشگران، زبان اهل بلخ را زبان «دري» دانستهاند. آثار زرتشتي برجا مانده از ايران كهن و كشف مجسمة آناهيتا در بلخ حاكي از رواج زبانهاي قديم ايراني در اين سرزمين است. زبان اوستايي در بلخ كهن رايج بود و برخي از محققان اين زبان را «زبان قديم بلخ» دانستهاند. يادگاريهايي از زبان سُغدي (شاخهاي از زبانهاي ايراني) همچنان در بلخ باقي است. نيز برخي حدس ميزنند كه رواج زبان فارسي ميانه در بلخ پيش از اسلام، ماية گسترش بيشتر اين زبان بهسوي مشرق و شمال گرديد. صفا دو بيت هجوآميز دربارة اسدبن عبدالله قسري حاكم خراسان را كه از جملة نخستين شعرهاي برجاي مانده از زبان دري است، به بلخيان نسبت ميدهد.
خط اوستايي هم از خطوط رايج در بلخ بود؛ اما پس از سلطة يونانيان، خط يوناني رواج يافت كه تا سدة 8م بدان مينوشتند. خط ديگري به نام «خَروشتي» نيز در بلخ رواج داشت. برمسكوكات بنيانگذار اشكانيان، يعني اشك بلخي كه مربوط به حدود سال 250قم است، خط يوناني و خروشتي ديده ميشود. بر سكههاي ساسانيان نيز در سدة 4 م در بلخ سهگونه خط يوناني، پهلوي و برهمايي ديده ميشود. از سكههاي مضروب در اوايل سدة دوم ق در بلخ معلوم است كه از همين روزگار، برخي انواع خط عربي هم رواج داشت.
از ميان دانشمندان و اديباني كه از بلخ برخاستند، ميتوان به شهيد بلخي، ابوالمؤيد بلخي، عنصري، ناصر خسرو، رشيد وطواط، برهانالدين بلخي، صفيالدين بلخي و مولانا جلالالدين اشاره كرد.
افزون براين، شاعران، اديبان و دانشمنداني چون قطران بن منصور ترمذي كه بسياري از شاعران بلخ و ماوراءالنهر شاگرد او بودند، انوري، ابوالفضل بيهقي، خيام نيشابوري، منوچهري، سلمان ساوجي، شاه نعمت الله ولي و اديب صابر نيز مدتها در بلخ اقامت داشتند.
منبع:http://www.ettelaat.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb
ناصر خسرو بلخ را «خانة حكمت» و چونان بهشت ميداند. انوري در قصيدهاي به مطلع« اي مسلمانان فغان از دور چرخ چنبري» كه سوگند نامهاي در رد و نفي قصيدة هجو بلخ است كه به ناروا به او نسبت داده بودند، ضمن مدح اين شهر و بزرگان آن،بلخ را به زرجعفري مانند ميكند و مي گويد: اگرآسمان طفل بود، بلخ دايگي آن را به عهده ميگرفت. اين گونه تعبيرات، القاب و نامها بيانگر اهميت اين سرزمين در نظر ادبا وعلما بوده است.
بازورث بر آن است كه رونق اقتصادي بلخ باعث رشد فرهنگي آن گرديد. مدارس و مكتبخانههايي در آن بنا شد و دانشمندان و شاعران بسياري در اين شهر پرورش يافتند.
بلخ در ايران باستان بيش از يك ميليون جمعيت داشت و شكوفايي اقتصادي آن چنان بود كه يونانيان آن را «گوهر ايران» مي ناميدند. اين اهميت در دورة اسلامي نيز به قوت خود باقي بود و از لحاظ مركزيت علمي و ادبي در قلمرو اسلام، با بصره و كوفه برابري ميكرد؛ چنان كه صفيالدين بلخي در سدة6ق بلخ را با 400 مدرسه و 900 دبيرستان معتبر، 1200مفتي و 520 اديب ماهر وصف كردهاست. مدرسة نظامية بلخ را از مشهورترين مدارس نظاميه، و بلكه كهنترين آنها به شمار آوردهاند. افزون بر نظام الملك،تني چند از بزرگان ديگر هم مدارسي در اين شهر بنا كردند. رشيدالدين وطواط، شاعر و اديب سدة6ق از پرورش يافتگان نامدار نظامية بلخ است.
اكثر اهل بلخ به ظرافت و لطافت طبع، تيزفهمي و دقت نظر دوستداري علما و مشايخ مشهور بودند و گفتهاند كه در هيچ شهري به اندازة بلخ عالم و فاضل ديده نشده است.
برخي از محققان منشأ عرفان اسلامي را بلخ و معبد «نوبهار» آن ميدانند و براساس اين باور، زندگي ابراهيم ادهم بلخي را با بودا مقايسه ميكنند. خانقاههايي نيز مانند خانقاه حضرت مولوي، خانقاه ميركمال، خانقاه صوفي خواجه در اين شهر داير بوده است.
پژوهشگران، زبان اهل بلخ را زبان «دري» دانستهاند. آثار زرتشتي برجا مانده از ايران كهن و كشف مجسمة آناهيتا در بلخ حاكي از رواج زبانهاي قديم ايراني در اين سرزمين است. زبان اوستايي در بلخ كهن رايج بود و برخي از محققان اين زبان را «زبان قديم بلخ» دانستهاند. يادگاريهايي از زبان سُغدي (شاخهاي از زبانهاي ايراني) همچنان در بلخ باقي است. نيز برخي حدس ميزنند كه رواج زبان فارسي ميانه در بلخ پيش از اسلام، ماية گسترش بيشتر اين زبان بهسوي مشرق و شمال گرديد. صفا دو بيت هجوآميز دربارة اسدبن عبدالله قسري حاكم خراسان را كه از جملة نخستين شعرهاي برجاي مانده از زبان دري است، به بلخيان نسبت ميدهد.
خط اوستايي هم از خطوط رايج در بلخ بود؛ اما پس از سلطة يونانيان، خط يوناني رواج يافت كه تا سدة 8م بدان مينوشتند. خط ديگري به نام «خَروشتي» نيز در بلخ رواج داشت. برمسكوكات بنيانگذار اشكانيان، يعني اشك بلخي كه مربوط به حدود سال 250قم است، خط يوناني و خروشتي ديده ميشود. بر سكههاي ساسانيان نيز در سدة 4 م در بلخ سهگونه خط يوناني، پهلوي و برهمايي ديده ميشود. از سكههاي مضروب در اوايل سدة دوم ق در بلخ معلوم است كه از همين روزگار، برخي انواع خط عربي هم رواج داشت.
از ميان دانشمندان و اديباني كه از بلخ برخاستند، ميتوان به شهيد بلخي، ابوالمؤيد بلخي، عنصري، ناصر خسرو، رشيد وطواط، برهانالدين بلخي، صفيالدين بلخي و مولانا جلالالدين اشاره كرد.
افزون براين، شاعران، اديبان و دانشمنداني چون قطران بن منصور ترمذي كه بسياري از شاعران بلخ و ماوراءالنهر شاگرد او بودند، انوري، ابوالفضل بيهقي، خيام نيشابوري، منوچهري، سلمان ساوجي، شاه نعمت الله ولي و اديب صابر نيز مدتها در بلخ اقامت داشتند.
منبع:http://www.ettelaat.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb
/ج