نيايش در آیین های روم باستان
نويسنده:استیوارد پرون
ترجمهی باجلان فرخی
ترجمهی باجلان فرخی
خوانندگان كتاب مقدس با تحول يهوه خداي بدوي قبيله اي به خداي برتر جهاني، خداي آيين يهود و مسيحيت و روح نبوت اين اديان بزرگ آشنا هستند. در دين روم اما از چنين ويژگي نشاني نيست و دين روم از آغاز تا پايان در جهت بقا و با بهره گيري از عنصر خشونت همراه است و بدين سان يكي از دلیلهای التقاطي بودن دين رومي در همين است.
بسياري از مراسم و شعائرآييني نوميناهاي روم از خارج از روم بدين سرزمين راه يافت چونان كه مسيحيت كنوني و كاتوليك رمي نيز چنين بود. اين فرآيند به روزگار بسيار دور و كهن باز میگردد، به زمان پيش از ايجاد معابد و نيايش گاهها، به زماني كه از مزارع باز و چادر نشيني به اسكان مداوم روي آوردند و اين انديشه پديد آمد كه خداي آنان نيز بايد خانه اي خاص خويش داشته باشد و انديشه تطهير نيزاز همين دوره بود كه شكل گرفت. در انگليس Beating the bound به معني جهش جمعي و از مراسم آييني كهني است كه در فرهنگ مردم بازمانده و هدف اصلي آن همانا تطهيراست. اينك دراين مراسم كه با جهيدن جمعي نوجوانان در مزرعه همراه است كسي اعتقاد ندارد كه اين حركت در رشد و ازدياد كِشته اثري دارد و در حقيقت چنين مراسمي در جهت تطهير انجام میگیرد؛ در روم باستان اما انجام چنين مراسمي با اعتقاد به مؤثر بودن در رشد كِشت همراه بود.
كاتون
آثار بازمانده از كاتون Cato [ماركوس پرسيوس كاتون سياستمدار و نويسنده رومي 234-149 پيش از ميلاد] درآگاهي از انديشه هاي روميان باستان يك كهن الگو است. کاتون را پدر نژاد لاتين و کهنترین نويسنده اي میشناسند كه از وي آثاري منطقي برجاي مانده است. کاتون درباره تبارانسان ها و خدايان نگرشي خاص داشت و او را كشتزارهاي بزرگي بود كه بردگان وي در غياب مالك بر روي آن كار میکردند و در سياست خواستار نابودي كارتاژ بود؛ ماجرااي كه سه سال پس از مرگ وي تحقق يافت. از کاتون كتابي درباره روشهای كشاورزي و اداره مزرعه به يادگار مانده است كه نگرش او درباره انسان از مقدمه آن آشكار میشود: «فروختن نر گاوهاي پير، ماده گاوهاي نازا، گوسفندهاي بيمار، چوب، ابزارهاي فرسوده و برده هاي پير و بيمار و آن چه زائد است كارضروري است.»
براي کاتون دين مسأله اي قراردادي و درباره زن خانه نظر او برآن بود كه زن بايد در خانه بماند و نبايد به هرزه گري و هرزه گواي با همسايگان بپردازد و در مراسم نيايش خدايان نيز حضور او ضروري نيست و همه اینها نکتههایی است كه سرپرست خانه بايد رعايت نمايد. اما هنگامي كه نوبت به مايملك خود کاتون میرسد دين را بدان دليل كه سودمند است به كار میگیرد: «اگر خانه رعيتي دچار صاعقه شود بايد دعاي ندبه را به جاي آورد، نر گاو بيمار را بايد درمان كرد و راه آن نوشانيدن جرعه اي آب به گاو در حالتي است كه نر گاو و كسي كه بدو آب میدهد هر دو ايستاده باشند.» مزيد بر اين در رهنمودهاي کاتون نمودي از مراسم تطهير و مراسمي شبيه «جهش جمعي» پيرامون مزارع براي فزوني يافتن رشد كِشته و آن چه در روم باستان امبروالي Ambarvalia ناميده میشد پديدار است.
توضيح عکس: معبد وستا Vesta در فوروم. اين بناي مونث و فريباگرد و به هيأت كلبه هاي كهن لاتن ها ساخته شده و بخشي از بناي رژيا Rogia نيز در جانب چپ معبد ديده میشود.
کاتون میگوید: «گماشته و مباشر بايد نخست سووتوريلا را آماده سازد، يعني سه قرباني را، يك خوك، يك قوچ و يك نرگاو – سوس، اويس و تاووروس Sus,Ovis , Taurus». «و آن چه در زير میآید فرمولي براي آماده كردن زمين است: پيشنهاد میشود سووتووريلا را در كنار قربان گاه نگاه دارند و بگويند: »ياري خدايان نيكو تاج كار ما باد! «مانيوس» Manius [نام يك مباشر] بايد كه در تطهير مزرعه مراقبت كند و زمين مرا و كشت گاه مرا با سووتووريلا تقديس نمايد. پس بايد با فديه شراب ژانوس و ژوپيتر را نيايش كرد و گفت پدرم مارس تمنا برآن است به ما مهربان و رحيم باشي، به خانهام و خانوادهام رحمت كن! به آن چه كه ما اين سووتووريلا را براي آن فديه میدهیم ما را راهنمايي كن تا زمين ما و كشتگاه ما از بيماري و بلا دور باشد، بلاياي آشكار و نهان را از ما دور كن، راه تباهي ببند، خرمنهای ما زياد كند، غلات، تاکستانها و کشتهها را بارور سازد، چوپانان ما را پاسدار باش، گله هاي ما را سلامت و نيرو ده، خانهام، خانوادهام و من اين سووتووريلا را به نيت تطهير مزرعه خويش میدهم به كفاره گناهانم پس بزرگ و بشكوه باش (ماكته استو Macte esto). اين قرباني شيرخوار را بپذير! اي پدر ما، مارس، بدين قربانيان شيرخوار بخشنده باش. پس بايد نان را فديه داد و اگر يكي از قربانیها در كار پيش گواي بي ثمرباشد بايد به جاي آن قرباني ديگر داد.
در زمان ما همه اين كارها از آن چه كه دين میشناسیم بسيار دوراست. انجام مراسم سووتووريلا به روزگار امپراتوري روم باز میگردد و تاريخ نمودي مشهور از آن به زمان تراژان Trajan و انجام آن در روسترا Rostra در كوريا Curia يا خانه مجلس سنا در فوروم باز میگردد. از اين مراسم بيش از همه امبروالي دوام يافته و تا به روزگار ما رسيده است: تا سال 1949 در شهر لورتو اپروتينو Loreto Aprutino در ابروزی Abruzzi و ويت موندی With Monday نر گاو سفيد و قدرتمندي را كه فديه يكي از شهروندان بود از داخل شهر همراه آتش بازي و موزيك و پسركي كه سوار بر نر گاو بود به كليسا میآوردند و در برابر شمايل قديس سان زوبيتو زانو میزدند و از سال 1949 به بعد بود كه اين نمايش مورد اعتراض قرار گرفت و ازآن پس به دستور شهردار ميشله و لانته شهردار ويت موندي آوردن نر گاو به كليسا ممنوع شد و اين بدان دليل بود كه مجري اين مراسم مريض شد و مرد. در گزارشي میبینیم كه انجام اين مراسم در 1876 سه روز به طول انجاميد و در طي مراسم نر گاو را خانه به خانه هدايت میکردند و پس از فراهم كردن پول از خانهها نر گاو را به خانه يكي از اشراف محلي بردند و در آن جا قرباني كردند.
الواح ايگوويوم
در رويكرد به دين ايتاليایي و شناخت الواح مشهور ايگووين Iguvine در فرهنگ كلاسيك اكسفورد آمده است كه: در 1440 در گوبيو Gubbio يا ايگوويوم Iguvium باستاني در اومبريا Umbria نُه لوح مفرغي بزرگ كشف شد كه بر دو جانب آن نوشته اي با حروف لاتين و زبان اومبري نقر شده بود. دو لوح ازاين الواح را به ونيز بردند و گم شد و هفت لوح آن هنوز هم در گوبيو نگهداري میشود. کهنترین اين الواح در سال 400 پيش از ميلاد نوشته شده و تاريخ آخرين لوح به 90 پيش از ميلاد باز میگردد. اين كتيبه در بردارنده يخلاصه مذاكرات و كتاب نماز انجمن اخوت يا برداري است. كاهن ويژه آموزه تطهير ايگوويوم در اين كتيبه از انجام آخرين قرباني تطهير لوستروم Lustrum به نيابت از جانب انجمن اخوت سخن میگوید و قرباني سگي است براي خدايي موسوم به هونتوس و كاهن از رهنمودهاي قرباني كردن و قرباني دادن براي ژوپيتر كه آميزه اي از خدايان جهان فراز و زيرين است نيز سخن میگوید.
در انجام مراسم رُز rose سه نكته مهم در پيوند آيين و جادو ديده میشود: نخست آن كه هيچ بيگانه اي حق حضور در مراسم را ندارد، نه مردم تادين Tadinate، نه ناركان Narcan و نه مردم لاپود Lapude. اين تحريم نه به دليل يادگيري مراسم توسط بيگانگان كه به سبب اين اعتقاد بود كه حضور بيگانه تأثير اين جادو را بي اثر میسازد و شكسپير نيز در ققتوس و سنگ پشت در مراسم تشييع جنازه از چنين تمهيدي بهره میجوید.
دوم آن كه هيچ كس، حتي يك شهروند نبايد كلمات نماز را بشنود و اين نيز خود كاري جادويي است و در عهد عتيق رسمي عام بود، بدان سان كه امروز نيز نيايشگران عامي نبايد چنين كلماتي را بشنوند و در برابر اين تحريم از لابه كنندگان خواسته میشود كه با صداي بلند لابه كنند. در مراسم عشاء رباني برخي از كلمات چنان گفته میشود كه مردم عامي نتوانند آن را بشنوند.
سوم آن كه اين مراسم بايد به صورت نماز پيوسته انجام شود و اگر كلام نماز قطع شود يا اشتباه كوچكي در آن صورت گيرد همه مراسم بايد دوباره انجام شود. چنين كاري میتوانست پر هزينه باشد چرا كه مجموعه اي از قربانيان جديد بايد فراهم میشد بدان سان كه يك بار در مراسم شهر كوچك لانوويوم Lanuvium اتفاق افتاد و روايت چنين است كه يكي از کنسولها پس از برگشتن از مراسم فلج و چندي بعد مرد. مردمان ايگووين محتاطتر بودند و بخشي از مراسم آيين آنان را قرباني كردن سه نر گاو فربه براي ژوپيتر گرابويوس Grabvius يا ژوپيتر درخت بلوط همراه بود و در نيايش قبل از دادن قرباني خدا چنين مورد خطاب میگرفت:
«ژوپيتر گرابو اگر در مراسم قرباني خطااي پديد آيد خطايي سهو و كاري است كه به خطا انجام يافته و اگر خطايي انجام گيرد خواه به عمد و خواه به سهود بگذار كفاره خطا داده شود.»
نتيجه فرعي ابرام بر تقدس كلمات مراسم آييني خواه اين كلمات بي صدا يا به صداي بسيار بلند گفته شوند آن بود كه از خطا و سهو در نماز پرهيز شود و تمركز كامل شود. مراسم پيروزي با موزيك و زدن سنج همراه بود و ني انبانهای لورتو Loreto يا مالتا Malta و گوزا Goza مراسم را تكميل میکرد.
در زمينه آيين – جادو دو نمود ديگر نيز میتواند مورد توجه قرار گيرد: نخست افسون خواني و كاربرد كارميناCarmina. لغت كارمنCarmen لاتین، ريشهCharm [به معني افسون] است و كارمن همانا سرودي بود كه در اين راه به كار برده میشد. هوراسHorace از قصايد خود با عنوان كاميناCamina ياد میکند. در دوازده لوح از کهنترین مجموعه قوانين رومي از نيمه سده پنجم كاربرد و خواندن كارمينا عليه ديگران منع شده است و اين كار نه در جهت ممنوعيت قانوني كه در جهت كنار نهادن روحيه انتقام جويي انجام میگرفت. اما به هرحال خواندن افسون ممنوع بود و ويرژيل نيزاين واژه به همان شكل به كار میبرد. در روايتي سيرسهCirce همراهان اوليس را با كاربرد كارمينا به هيأت خوك در میآورد و ديدو از كاهنه اي سخن میگوید كه از كارمينا براي درمان رنج عشق بهره میجست. ويرژيل از افزون شدن كشته توسط افسون سخن میگوید و اين چيزي است كه در دوازده لوح مذكور مورد سرزنش قرار میگیرد.
توضيح عکس: نقش برجستهی دربردارنده پنج وستال [كاهنه] از شش وستالي كه به خدابانویي كه در اين نقش نشان داده نشده خيره شدهاند. تنديسك نرگاو و گوسفند نماد هداياي زميني است. موزهی ملي پالرمو.
توضيح عکس: وستال يا كاهن زن مفرغي از تنديسكهاي يافتهشده در خانه وستالها. پوشاك تنديسك شبيه وستالهاي معبد وستا است. موزه پالرمو.
توضيح عکس: تنديس مفرغي وستال يا كاهن زني كه در كاپوا Capua يافته شد. شاخي كه در دست تنديس وجود دارد نماد آتشدان پنوس penus كه هرسال در جشنهای ساليانه وستا در ماه ژوئن عوض میشد. موزه لوور پاريس
وستا و آتش او
در تاريخ روم بخش بزرگي از اين تاريخ به نيايش وستا و نگهداري آتش جاودان او توسط وستال ها يا كاهنه هاي وستا اختصاص داشت. وستال ها در زندگاني مردم از نقش مهمي برخوردار بودند و در تئاتر جاي ويژه اي بدانان اختصاص داشت و معبد آنان جايگاه برآوردن آرزوها بود. اگر كاهنه اي مورد تجاوز قرار میگرفت مجرم و كاهنه به مرگي مخوف گرفتار و هر دو را زنده مدفون میکردند. وستا در برخي از موارد بي گناهان را نجات میداد. اهميت اين كاهنه ها ازآن جاست كه دين ابتدايي رومي ديني خانوادگي بود، ديني كه در رأس آن رايس خانواده قرار داشت و رايس خانواده با رفاه خانواده و مزرعه آنان پيوند داشت. اين كيش افراد خانواده و همه آن چه را با سود آنان سر و كار داشت در بر میگرفت و از اخلاقي بدوي برخوردار بود. در اين كيش كانون هر خانواده خانه و كانون خانه اجاق خانه بود. واژه لاتين كانون Canon به معني آتشدان يا اجاق است. نگهداري آتش هميشه به عهده دختران ازدواج ناكرده خانواده بود كه بهترين نمود آن سيندرلا است. اين بدان دليل بود كه مردان در خارج از خانه و زنان در خانه به كار بافندگي اشتغال داشتند و هم بدين دليل بود كه نومن خانه آتشدان يا اجاق و ماده بود. وستا از تقديس بسياري برخوردار و در شمار دوازده خدايي بود كه از آن سخن میگوییم. دركنار آتشدان هر خانه قفسه اي قرار داشت كه پنوسPenus نام داشت و خواربار خانه در آن نگهداري میشد. اين قفسه يا پنوس را خدايان خانواده كه پياتPiate نام داشتند پاسداري میکردند و در اين كيش لار Lare ها در كل مسئول يك خانواده بودند.
لارها مسئوليت پاسداري چهارراهها را نيز به عهده داشتند. در روايتي ذات يكي از لارها يك فالوسPhallus و فالوس كه در درون زغال يك اجاق قرار دارد از اجاق خارج و از نزديكي او با يكي از كنيزان ملكه تاناكويلTanaquil همسر شهريار تاركوين، كه پاسدارآتش است، پسري زاده میشود كه سرويوس توليوسTolius Servius نام میگیرد و به شهرياري دست مییابد، درون مايه اين افسانه تاريخي راهبردي است به توان بالقوه آتش.
شهريار آتشدان يا اجاق برترين فرد جامعه و دختران او پاسدار نگهداري آتش بودند. با گذر زمان وظايف شهريار آتش به وستا واگذار شد و نقش دختران شهريار آتش به وستال Vestal ها منتقل و خانههاي وستال شكل گرفت. از گزارشهای موجود چنين بر میآید كه تعداد وستال ها نخست دو تن و پس از مدتي چهار تن بودند و در دوره تاريخي شش وستال يا كاهن دخت در معبد وستا در رژيا و در جوار كاخ شاه در فوروم به پاسداري آتش وستا مشغول بودند. اين معبد مدور و به شكل كلبه هاي آغازين لاتن ها بنا شده و خانه وستال ها در همسايگي كاخ شاه قرار داشت. وستال ها دختراني بودند كه از خانواده اشراف انتخاب میشدند و كار آنان از هفت سالگي آغاز میشد. وستال ها بعد از سي سالگي میتوانستند بازنشسته و حتي ازدواج كنند؛ گر چه بسياري از وستال ها تا پايان عمر دوشيزه میماندند. وستال ها تحت رهبري پونتي فكس ماكسيموسPontifex Maximus يعني كاهن اعظم قرار داشتند. قدمت اين كيش تا بدان حد است كه حيوان مقدس وستا ماده خر، حيوان خاص منطقه مديترانه، و از تقدس اسب كه هندو اروپااي است در اين كيش نشاني نيست. جشن وستا در اواسط ماه ژوئن برگزار میشد و به هنگام آب و جارو كردن معبد آب مورد نياز را از آب چشمهی مقدس فراهم میکردند. در اين جشن ماده خرها را با تاجهایی از گل كه به گردن خر میآویختند آرايش میدادند و همه اين خرها از كاركردن معاف بودند. فروزان داشتن آتش در معبد كار وستال ها بود و اگر آتش خاموش میشد كاهن اعظم وستال ها را تنبيه و دوباره روشن كردن آتش به كمك چوب و مته به عهده آنان بود. بدين سان در هر مركز آييني روم خدابانواي قرار داشت و اين خدابانوان با خانه و جادوي پيوسته بدان پيوند داشتند.
لوپركاليا
فهرست مراسم آييني آغازين رومي طولاني و يكي از اين مراسم كه براي خوانندگان آثار شكسپير در نمايشنامه ژوليوس سزار آشنا است لوپركالياLupercalia نام داشت. مراسم آييني لوپركاليا بسيار پيچيده و در گذر زمان شكل گرفت. بدان سان كه ازنام اين مراسم بر میآید اين مراسم آييني مراسم دور كردن لوپیLupi ها يا گرگهایي بود كه گلهها را آزار میداد و ويرژيل نيز از آن سخن گفته است. اين مراسم در پانزدهم ماه فوريه و زماني كه گلهها هنوز درآغل بودند بر پا میشد. در اين مراسم جواناني خاص از دو خانواده انتخاب و در حالي كه عريان و كمربندي از پوست بز بر كمر و تازيانه اي از همين پوست به دست داشتند پيرامون پالاتن میگشتند و كاري را به عهده داشتند كه همانند مراسم آييني اومبرواليا و درور كردن ارواح شيطاني و ديگر مهاجمان بود. اين جوانان كه لوپرکLuperque نام داشتند زناني را كه در راه خود میدیدند با شلاق پوست بز قرباني شده شلاق میزدند و با اين كار میپنداشتند كه زنان را باردار میکنند. پيش از به راه افتادن گروه كاهن با كارد خون آلودي كه سر ماده بز قرباني را بريده بود پيشاني لوپرك ها را لمس و لوپرك ها خون روي پيشاني را با مقداري پشم به شير آغشته پاك میکردند و همه با هم میخندیدند. [دراين مراسم به نقل از گريمال سگ نيز قرباني میشد. میپرسید چرا تازيانه پوست بز؟ بدان دليل كه بز متجاوز، توانا، پرطاقت و چهارپايي کوچکتر از گوسفند و جادويي مؤثر عليه گرگ بود. تازيانه اي كه لوپرك ها به زنان میزدند نه با خشونت كه به هيأت نوعي نوازش و در نقش دارويي پرتوان و مردانه بود و باور بر اين بود كه اين زنان از اين طريق باردار و ناباروري از آنان دور میشود.]
توضيح عکس: لارس Lars ها يا روح پاسدار خانواده و در حقيقت شايد ارواح نياكاني بودند كه به شكل منظم نيايش میشدند و معبد آنان نزديك طاق تيتوس Titus قرار داشت. بريتيش میوزم لندن.
توضيح عکس: نقش برجسته گابله Gable نقش برجسته گوري با نقش سوناماس Sunamanus. سوناموس از ژوپيتر متمايز و آذرخش شبانه اي بود كه در اين نقش برجسته در دست او رشته هاي آذرخش ديده میشود.
فلامن دياليس
فلامن دياليس Flamen Dialis [کاهن اعظم] و كاهنان در هاله اي از مراسم بدوي و تابوهاي خاص قرار داشتند. در اين زمينه اثر شاد اَتيك نايتز Attic Nighte از اولوس ژوليوس Aulus Gellius نويسنده سده دوم ميلادي داده هاي ارزشمندي را در اختيار ما قرار داده است. اين اثر در بردارنده مفاوضه و صحبتهای غير رسمي مكتب آتن و سرشار از داده هاي ارزنده است. فصل پانزدهم اين كتاب به قوانين و قواعدي اختصاص دارد كه به فلامن دياليس مربوط میشود. «سوار بر اسب شدن و سان ديدن سپاه در خارج از شهر براي كاهن ژوپيتر كاري است خطا چرا كه جنگ كار کنسولها است. تابوي اسب دراين روايت با اختصاص ماده خر به وستا همانندي دارد. »كار جنگ به کنسولها سپرده شده و اين امپراتور است كه بر سپاه فرمان میراند. فلامن نبايد كه سوگند بخورد، نبايد انگشتر به انگشت كند مگرآن كه انگشتري سوراخ شده و بدون گوهر باشد. از خانه فلامن آتشي به بيرون برده نمیشود مگر براي مراسم قرباني. هيچ كس نبايد با قيد و زنجير به خانه او داخل شود و بايد زنجير و قيد را به روي بام بيافكند. بر دستر فلامن گرهي نيست، بر كمربند و پوشاك او نيز نبايد گرهي ديده شود. بر دستار او شاخه اي زيتون نصب میشود بدان سان كه در تندیسهای آراپاسيس Ara Pacis میبینیم. پيرايشگر او از ميان بردگان انتخاب نمیشود و قيچي او مفرغي است، فلامن از به كار بستن قيچي آهني دوري میجوید، موي پيراسته شده و ناخن گرفته شده او بايد زير درخت ميوه پرباري مدفون شود. فلامن نه گوشت خام را لمس میکند و نه حتي نام آنرا بر زبان میآورد، نبايد زير سايبان تاك راه برود. فلامن بايد فقط نان فطير بخورد و براي او هر روز روزي مقدس باشد. پايه تخت خواب فلامن سفال اندود است و هيچ گاه براي سه شب متوالي بيرون از تخت خود نمیخوابد، هيچ كس نبايد در بستر او بخوابد. در پاي تخت او جعبه اي از كلوچه هاي فديه قرار دارد. بي كلاه و دستارازخانه خارج نمیشود. لباس زير را در خانه عوض میکند و در برابر جمع عريان نمیشود. اگر همسر او كه از خانواده روحاني است بميرد بايد كار خويش رها كند و تا پايان عمر بي همسر بماند. فلامن مرده را لمس نمیکند و در هيچ گوري داخل نمیشود.
زنان كاهنه نيز تابوهاي خاص خويش را داشتند اما تابوهاي آنان در حد تابوهاي كاهنان نبود. زن كاهنه جامعه اي رنگين میپوشید و هنگامي كه همسر او میمرد اجازه نداشت موي خود را آرايش كند يا شانه بزند و چنين زني حق نداشت در بالا رفتن از نردبام از سه پله بالاتر رود. كاهنان رومي زنده گي سختي داشتند و با آن كه اين تابوها به روزگار قدرت يافتن انتوني پايان يافت اما گوياي آن است كه دين رومي از عناصر بدوي سرشار بوده است.
توضيح عکس: ذخيره و انبار كردن غلات به عهده دربار امپراتوري و اگوستوس Augustus بود و عنوان انونا اگوستا Annona Augusta بر روي اين سكه اشاره اي بدين وظيفه است. اين سكه بازمانده از دودمان تيتوس Titus ( 79- 81 ميلادی) و در آن انونا خداي سودمندي است كه شاخي در دست دارد كه غله از آن آويخته است و در دست راست او ترازويي است كه نماد توزيع غله است؛ هم از آن سان كه دماغه كشتي و سطل يا سبد پر از گل نيلوفر نيز بدين نكته عنايت دارد.
توضيح عکس: فليسيتاس Felicitas خدابانوي نيك اقبالي بازمانده از سده دوم پيش از ميلاد كه از جانب ل. ليسينوس لوكولوس جايي خاص در كيش رسمي يافت. اين سكه مسي كه زمان آن به روزگار فرمانرواي انتوينوس پيوس (181- 138 ميلادی) بازمي گردد سفارش ضرب آن از جانب سنا داده شده و S.C مخفف ضرب سنا است.
توضيح عکس: نقاشي ديواري دربردارنده انجام مراسم قرباني توسط زنان به عنوان يكي از مراسم آييني خانواده. رم، دموس اگوستانا.
منبع: پرون، استیوارد؛ (1381) شناخت اساطیر روم، ترجمه باجلان فرخی، تهران، اساطیر، چاپ نخست.
بسياري از مراسم و شعائرآييني نوميناهاي روم از خارج از روم بدين سرزمين راه يافت چونان كه مسيحيت كنوني و كاتوليك رمي نيز چنين بود. اين فرآيند به روزگار بسيار دور و كهن باز میگردد، به زمان پيش از ايجاد معابد و نيايش گاهها، به زماني كه از مزارع باز و چادر نشيني به اسكان مداوم روي آوردند و اين انديشه پديد آمد كه خداي آنان نيز بايد خانه اي خاص خويش داشته باشد و انديشه تطهير نيزاز همين دوره بود كه شكل گرفت. در انگليس Beating the bound به معني جهش جمعي و از مراسم آييني كهني است كه در فرهنگ مردم بازمانده و هدف اصلي آن همانا تطهيراست. اينك دراين مراسم كه با جهيدن جمعي نوجوانان در مزرعه همراه است كسي اعتقاد ندارد كه اين حركت در رشد و ازدياد كِشته اثري دارد و در حقيقت چنين مراسمي در جهت تطهير انجام میگیرد؛ در روم باستان اما انجام چنين مراسمي با اعتقاد به مؤثر بودن در رشد كِشت همراه بود.
كاتون
آثار بازمانده از كاتون Cato [ماركوس پرسيوس كاتون سياستمدار و نويسنده رومي 234-149 پيش از ميلاد] درآگاهي از انديشه هاي روميان باستان يك كهن الگو است. کاتون را پدر نژاد لاتين و کهنترین نويسنده اي میشناسند كه از وي آثاري منطقي برجاي مانده است. کاتون درباره تبارانسان ها و خدايان نگرشي خاص داشت و او را كشتزارهاي بزرگي بود كه بردگان وي در غياب مالك بر روي آن كار میکردند و در سياست خواستار نابودي كارتاژ بود؛ ماجرااي كه سه سال پس از مرگ وي تحقق يافت. از کاتون كتابي درباره روشهای كشاورزي و اداره مزرعه به يادگار مانده است كه نگرش او درباره انسان از مقدمه آن آشكار میشود: «فروختن نر گاوهاي پير، ماده گاوهاي نازا، گوسفندهاي بيمار، چوب، ابزارهاي فرسوده و برده هاي پير و بيمار و آن چه زائد است كارضروري است.»
براي کاتون دين مسأله اي قراردادي و درباره زن خانه نظر او برآن بود كه زن بايد در خانه بماند و نبايد به هرزه گري و هرزه گواي با همسايگان بپردازد و در مراسم نيايش خدايان نيز حضور او ضروري نيست و همه اینها نکتههایی است كه سرپرست خانه بايد رعايت نمايد. اما هنگامي كه نوبت به مايملك خود کاتون میرسد دين را بدان دليل كه سودمند است به كار میگیرد: «اگر خانه رعيتي دچار صاعقه شود بايد دعاي ندبه را به جاي آورد، نر گاو بيمار را بايد درمان كرد و راه آن نوشانيدن جرعه اي آب به گاو در حالتي است كه نر گاو و كسي كه بدو آب میدهد هر دو ايستاده باشند.» مزيد بر اين در رهنمودهاي کاتون نمودي از مراسم تطهير و مراسمي شبيه «جهش جمعي» پيرامون مزارع براي فزوني يافتن رشد كِشته و آن چه در روم باستان امبروالي Ambarvalia ناميده میشد پديدار است.
توضيح عکس: معبد وستا Vesta در فوروم. اين بناي مونث و فريباگرد و به هيأت كلبه هاي كهن لاتن ها ساخته شده و بخشي از بناي رژيا Rogia نيز در جانب چپ معبد ديده میشود.
کاتون میگوید: «گماشته و مباشر بايد نخست سووتوريلا را آماده سازد، يعني سه قرباني را، يك خوك، يك قوچ و يك نرگاو – سوس، اويس و تاووروس Sus,Ovis , Taurus». «و آن چه در زير میآید فرمولي براي آماده كردن زمين است: پيشنهاد میشود سووتووريلا را در كنار قربان گاه نگاه دارند و بگويند: »ياري خدايان نيكو تاج كار ما باد! «مانيوس» Manius [نام يك مباشر] بايد كه در تطهير مزرعه مراقبت كند و زمين مرا و كشت گاه مرا با سووتووريلا تقديس نمايد. پس بايد با فديه شراب ژانوس و ژوپيتر را نيايش كرد و گفت پدرم مارس تمنا برآن است به ما مهربان و رحيم باشي، به خانهام و خانوادهام رحمت كن! به آن چه كه ما اين سووتووريلا را براي آن فديه میدهیم ما را راهنمايي كن تا زمين ما و كشتگاه ما از بيماري و بلا دور باشد، بلاياي آشكار و نهان را از ما دور كن، راه تباهي ببند، خرمنهای ما زياد كند، غلات، تاکستانها و کشتهها را بارور سازد، چوپانان ما را پاسدار باش، گله هاي ما را سلامت و نيرو ده، خانهام، خانوادهام و من اين سووتووريلا را به نيت تطهير مزرعه خويش میدهم به كفاره گناهانم پس بزرگ و بشكوه باش (ماكته استو Macte esto). اين قرباني شيرخوار را بپذير! اي پدر ما، مارس، بدين قربانيان شيرخوار بخشنده باش. پس بايد نان را فديه داد و اگر يكي از قربانیها در كار پيش گواي بي ثمرباشد بايد به جاي آن قرباني ديگر داد.
در زمان ما همه اين كارها از آن چه كه دين میشناسیم بسيار دوراست. انجام مراسم سووتووريلا به روزگار امپراتوري روم باز میگردد و تاريخ نمودي مشهور از آن به زمان تراژان Trajan و انجام آن در روسترا Rostra در كوريا Curia يا خانه مجلس سنا در فوروم باز میگردد. از اين مراسم بيش از همه امبروالي دوام يافته و تا به روزگار ما رسيده است: تا سال 1949 در شهر لورتو اپروتينو Loreto Aprutino در ابروزی Abruzzi و ويت موندی With Monday نر گاو سفيد و قدرتمندي را كه فديه يكي از شهروندان بود از داخل شهر همراه آتش بازي و موزيك و پسركي كه سوار بر نر گاو بود به كليسا میآوردند و در برابر شمايل قديس سان زوبيتو زانو میزدند و از سال 1949 به بعد بود كه اين نمايش مورد اعتراض قرار گرفت و ازآن پس به دستور شهردار ميشله و لانته شهردار ويت موندي آوردن نر گاو به كليسا ممنوع شد و اين بدان دليل بود كه مجري اين مراسم مريض شد و مرد. در گزارشي میبینیم كه انجام اين مراسم در 1876 سه روز به طول انجاميد و در طي مراسم نر گاو را خانه به خانه هدايت میکردند و پس از فراهم كردن پول از خانهها نر گاو را به خانه يكي از اشراف محلي بردند و در آن جا قرباني كردند.
الواح ايگوويوم
در رويكرد به دين ايتاليایي و شناخت الواح مشهور ايگووين Iguvine در فرهنگ كلاسيك اكسفورد آمده است كه: در 1440 در گوبيو Gubbio يا ايگوويوم Iguvium باستاني در اومبريا Umbria نُه لوح مفرغي بزرگ كشف شد كه بر دو جانب آن نوشته اي با حروف لاتين و زبان اومبري نقر شده بود. دو لوح ازاين الواح را به ونيز بردند و گم شد و هفت لوح آن هنوز هم در گوبيو نگهداري میشود. کهنترین اين الواح در سال 400 پيش از ميلاد نوشته شده و تاريخ آخرين لوح به 90 پيش از ميلاد باز میگردد. اين كتيبه در بردارنده يخلاصه مذاكرات و كتاب نماز انجمن اخوت يا برداري است. كاهن ويژه آموزه تطهير ايگوويوم در اين كتيبه از انجام آخرين قرباني تطهير لوستروم Lustrum به نيابت از جانب انجمن اخوت سخن میگوید و قرباني سگي است براي خدايي موسوم به هونتوس و كاهن از رهنمودهاي قرباني كردن و قرباني دادن براي ژوپيتر كه آميزه اي از خدايان جهان فراز و زيرين است نيز سخن میگوید.
در انجام مراسم رُز rose سه نكته مهم در پيوند آيين و جادو ديده میشود: نخست آن كه هيچ بيگانه اي حق حضور در مراسم را ندارد، نه مردم تادين Tadinate، نه ناركان Narcan و نه مردم لاپود Lapude. اين تحريم نه به دليل يادگيري مراسم توسط بيگانگان كه به سبب اين اعتقاد بود كه حضور بيگانه تأثير اين جادو را بي اثر میسازد و شكسپير نيز در ققتوس و سنگ پشت در مراسم تشييع جنازه از چنين تمهيدي بهره میجوید.
دوم آن كه هيچ كس، حتي يك شهروند نبايد كلمات نماز را بشنود و اين نيز خود كاري جادويي است و در عهد عتيق رسمي عام بود، بدان سان كه امروز نيز نيايشگران عامي نبايد چنين كلماتي را بشنوند و در برابر اين تحريم از لابه كنندگان خواسته میشود كه با صداي بلند لابه كنند. در مراسم عشاء رباني برخي از كلمات چنان گفته میشود كه مردم عامي نتوانند آن را بشنوند.
سوم آن كه اين مراسم بايد به صورت نماز پيوسته انجام شود و اگر كلام نماز قطع شود يا اشتباه كوچكي در آن صورت گيرد همه مراسم بايد دوباره انجام شود. چنين كاري میتوانست پر هزينه باشد چرا كه مجموعه اي از قربانيان جديد بايد فراهم میشد بدان سان كه يك بار در مراسم شهر كوچك لانوويوم Lanuvium اتفاق افتاد و روايت چنين است كه يكي از کنسولها پس از برگشتن از مراسم فلج و چندي بعد مرد. مردمان ايگووين محتاطتر بودند و بخشي از مراسم آيين آنان را قرباني كردن سه نر گاو فربه براي ژوپيتر گرابويوس Grabvius يا ژوپيتر درخت بلوط همراه بود و در نيايش قبل از دادن قرباني خدا چنين مورد خطاب میگرفت:
«ژوپيتر گرابو اگر در مراسم قرباني خطااي پديد آيد خطايي سهو و كاري است كه به خطا انجام يافته و اگر خطايي انجام گيرد خواه به عمد و خواه به سهود بگذار كفاره خطا داده شود.»
نتيجه فرعي ابرام بر تقدس كلمات مراسم آييني خواه اين كلمات بي صدا يا به صداي بسيار بلند گفته شوند آن بود كه از خطا و سهو در نماز پرهيز شود و تمركز كامل شود. مراسم پيروزي با موزيك و زدن سنج همراه بود و ني انبانهای لورتو Loreto يا مالتا Malta و گوزا Goza مراسم را تكميل میکرد.
در زمينه آيين – جادو دو نمود ديگر نيز میتواند مورد توجه قرار گيرد: نخست افسون خواني و كاربرد كارميناCarmina. لغت كارمنCarmen لاتین، ريشهCharm [به معني افسون] است و كارمن همانا سرودي بود كه در اين راه به كار برده میشد. هوراسHorace از قصايد خود با عنوان كاميناCamina ياد میکند. در دوازده لوح از کهنترین مجموعه قوانين رومي از نيمه سده پنجم كاربرد و خواندن كارمينا عليه ديگران منع شده است و اين كار نه در جهت ممنوعيت قانوني كه در جهت كنار نهادن روحيه انتقام جويي انجام میگرفت. اما به هرحال خواندن افسون ممنوع بود و ويرژيل نيزاين واژه به همان شكل به كار میبرد. در روايتي سيرسهCirce همراهان اوليس را با كاربرد كارمينا به هيأت خوك در میآورد و ديدو از كاهنه اي سخن میگوید كه از كارمينا براي درمان رنج عشق بهره میجست. ويرژيل از افزون شدن كشته توسط افسون سخن میگوید و اين چيزي است كه در دوازده لوح مذكور مورد سرزنش قرار میگیرد.
توضيح عکس: نقش برجستهی دربردارنده پنج وستال [كاهنه] از شش وستالي كه به خدابانویي كه در اين نقش نشان داده نشده خيره شدهاند. تنديسك نرگاو و گوسفند نماد هداياي زميني است. موزهی ملي پالرمو.
توضيح عکس: وستال يا كاهن زن مفرغي از تنديسكهاي يافتهشده در خانه وستالها. پوشاك تنديسك شبيه وستالهاي معبد وستا است. موزه پالرمو.
توضيح عکس: تنديس مفرغي وستال يا كاهن زني كه در كاپوا Capua يافته شد. شاخي كه در دست تنديس وجود دارد نماد آتشدان پنوس penus كه هرسال در جشنهای ساليانه وستا در ماه ژوئن عوض میشد. موزه لوور پاريس
وستا و آتش او
در تاريخ روم بخش بزرگي از اين تاريخ به نيايش وستا و نگهداري آتش جاودان او توسط وستال ها يا كاهنه هاي وستا اختصاص داشت. وستال ها در زندگاني مردم از نقش مهمي برخوردار بودند و در تئاتر جاي ويژه اي بدانان اختصاص داشت و معبد آنان جايگاه برآوردن آرزوها بود. اگر كاهنه اي مورد تجاوز قرار میگرفت مجرم و كاهنه به مرگي مخوف گرفتار و هر دو را زنده مدفون میکردند. وستا در برخي از موارد بي گناهان را نجات میداد. اهميت اين كاهنه ها ازآن جاست كه دين ابتدايي رومي ديني خانوادگي بود، ديني كه در رأس آن رايس خانواده قرار داشت و رايس خانواده با رفاه خانواده و مزرعه آنان پيوند داشت. اين كيش افراد خانواده و همه آن چه را با سود آنان سر و كار داشت در بر میگرفت و از اخلاقي بدوي برخوردار بود. در اين كيش كانون هر خانواده خانه و كانون خانه اجاق خانه بود. واژه لاتين كانون Canon به معني آتشدان يا اجاق است. نگهداري آتش هميشه به عهده دختران ازدواج ناكرده خانواده بود كه بهترين نمود آن سيندرلا است. اين بدان دليل بود كه مردان در خارج از خانه و زنان در خانه به كار بافندگي اشتغال داشتند و هم بدين دليل بود كه نومن خانه آتشدان يا اجاق و ماده بود. وستا از تقديس بسياري برخوردار و در شمار دوازده خدايي بود كه از آن سخن میگوییم. دركنار آتشدان هر خانه قفسه اي قرار داشت كه پنوسPenus نام داشت و خواربار خانه در آن نگهداري میشد. اين قفسه يا پنوس را خدايان خانواده كه پياتPiate نام داشتند پاسداري میکردند و در اين كيش لار Lare ها در كل مسئول يك خانواده بودند.
لارها مسئوليت پاسداري چهارراهها را نيز به عهده داشتند. در روايتي ذات يكي از لارها يك فالوسPhallus و فالوس كه در درون زغال يك اجاق قرار دارد از اجاق خارج و از نزديكي او با يكي از كنيزان ملكه تاناكويلTanaquil همسر شهريار تاركوين، كه پاسدارآتش است، پسري زاده میشود كه سرويوس توليوسTolius Servius نام میگیرد و به شهرياري دست مییابد، درون مايه اين افسانه تاريخي راهبردي است به توان بالقوه آتش.
شهريار آتشدان يا اجاق برترين فرد جامعه و دختران او پاسدار نگهداري آتش بودند. با گذر زمان وظايف شهريار آتش به وستا واگذار شد و نقش دختران شهريار آتش به وستال Vestal ها منتقل و خانههاي وستال شكل گرفت. از گزارشهای موجود چنين بر میآید كه تعداد وستال ها نخست دو تن و پس از مدتي چهار تن بودند و در دوره تاريخي شش وستال يا كاهن دخت در معبد وستا در رژيا و در جوار كاخ شاه در فوروم به پاسداري آتش وستا مشغول بودند. اين معبد مدور و به شكل كلبه هاي آغازين لاتن ها بنا شده و خانه وستال ها در همسايگي كاخ شاه قرار داشت. وستال ها دختراني بودند كه از خانواده اشراف انتخاب میشدند و كار آنان از هفت سالگي آغاز میشد. وستال ها بعد از سي سالگي میتوانستند بازنشسته و حتي ازدواج كنند؛ گر چه بسياري از وستال ها تا پايان عمر دوشيزه میماندند. وستال ها تحت رهبري پونتي فكس ماكسيموسPontifex Maximus يعني كاهن اعظم قرار داشتند. قدمت اين كيش تا بدان حد است كه حيوان مقدس وستا ماده خر، حيوان خاص منطقه مديترانه، و از تقدس اسب كه هندو اروپااي است در اين كيش نشاني نيست. جشن وستا در اواسط ماه ژوئن برگزار میشد و به هنگام آب و جارو كردن معبد آب مورد نياز را از آب چشمهی مقدس فراهم میکردند. در اين جشن ماده خرها را با تاجهایی از گل كه به گردن خر میآویختند آرايش میدادند و همه اين خرها از كاركردن معاف بودند. فروزان داشتن آتش در معبد كار وستال ها بود و اگر آتش خاموش میشد كاهن اعظم وستال ها را تنبيه و دوباره روشن كردن آتش به كمك چوب و مته به عهده آنان بود. بدين سان در هر مركز آييني روم خدابانواي قرار داشت و اين خدابانوان با خانه و جادوي پيوسته بدان پيوند داشتند.
لوپركاليا
فهرست مراسم آييني آغازين رومي طولاني و يكي از اين مراسم كه براي خوانندگان آثار شكسپير در نمايشنامه ژوليوس سزار آشنا است لوپركالياLupercalia نام داشت. مراسم آييني لوپركاليا بسيار پيچيده و در گذر زمان شكل گرفت. بدان سان كه ازنام اين مراسم بر میآید اين مراسم آييني مراسم دور كردن لوپیLupi ها يا گرگهایي بود كه گلهها را آزار میداد و ويرژيل نيز از آن سخن گفته است. اين مراسم در پانزدهم ماه فوريه و زماني كه گلهها هنوز درآغل بودند بر پا میشد. در اين مراسم جواناني خاص از دو خانواده انتخاب و در حالي كه عريان و كمربندي از پوست بز بر كمر و تازيانه اي از همين پوست به دست داشتند پيرامون پالاتن میگشتند و كاري را به عهده داشتند كه همانند مراسم آييني اومبرواليا و درور كردن ارواح شيطاني و ديگر مهاجمان بود. اين جوانان كه لوپرکLuperque نام داشتند زناني را كه در راه خود میدیدند با شلاق پوست بز قرباني شده شلاق میزدند و با اين كار میپنداشتند كه زنان را باردار میکنند. پيش از به راه افتادن گروه كاهن با كارد خون آلودي كه سر ماده بز قرباني را بريده بود پيشاني لوپرك ها را لمس و لوپرك ها خون روي پيشاني را با مقداري پشم به شير آغشته پاك میکردند و همه با هم میخندیدند. [دراين مراسم به نقل از گريمال سگ نيز قرباني میشد. میپرسید چرا تازيانه پوست بز؟ بدان دليل كه بز متجاوز، توانا، پرطاقت و چهارپايي کوچکتر از گوسفند و جادويي مؤثر عليه گرگ بود. تازيانه اي كه لوپرك ها به زنان میزدند نه با خشونت كه به هيأت نوعي نوازش و در نقش دارويي پرتوان و مردانه بود و باور بر اين بود كه اين زنان از اين طريق باردار و ناباروري از آنان دور میشود.]
توضيح عکس: لارس Lars ها يا روح پاسدار خانواده و در حقيقت شايد ارواح نياكاني بودند كه به شكل منظم نيايش میشدند و معبد آنان نزديك طاق تيتوس Titus قرار داشت. بريتيش میوزم لندن.
توضيح عکس: نقش برجسته گابله Gable نقش برجسته گوري با نقش سوناماس Sunamanus. سوناموس از ژوپيتر متمايز و آذرخش شبانه اي بود كه در اين نقش برجسته در دست او رشته هاي آذرخش ديده میشود.
فلامن دياليس
فلامن دياليس Flamen Dialis [کاهن اعظم] و كاهنان در هاله اي از مراسم بدوي و تابوهاي خاص قرار داشتند. در اين زمينه اثر شاد اَتيك نايتز Attic Nighte از اولوس ژوليوس Aulus Gellius نويسنده سده دوم ميلادي داده هاي ارزشمندي را در اختيار ما قرار داده است. اين اثر در بردارنده مفاوضه و صحبتهای غير رسمي مكتب آتن و سرشار از داده هاي ارزنده است. فصل پانزدهم اين كتاب به قوانين و قواعدي اختصاص دارد كه به فلامن دياليس مربوط میشود. «سوار بر اسب شدن و سان ديدن سپاه در خارج از شهر براي كاهن ژوپيتر كاري است خطا چرا كه جنگ كار کنسولها است. تابوي اسب دراين روايت با اختصاص ماده خر به وستا همانندي دارد. »كار جنگ به کنسولها سپرده شده و اين امپراتور است كه بر سپاه فرمان میراند. فلامن نبايد كه سوگند بخورد، نبايد انگشتر به انگشت كند مگرآن كه انگشتري سوراخ شده و بدون گوهر باشد. از خانه فلامن آتشي به بيرون برده نمیشود مگر براي مراسم قرباني. هيچ كس نبايد با قيد و زنجير به خانه او داخل شود و بايد زنجير و قيد را به روي بام بيافكند. بر دستر فلامن گرهي نيست، بر كمربند و پوشاك او نيز نبايد گرهي ديده شود. بر دستار او شاخه اي زيتون نصب میشود بدان سان كه در تندیسهای آراپاسيس Ara Pacis میبینیم. پيرايشگر او از ميان بردگان انتخاب نمیشود و قيچي او مفرغي است، فلامن از به كار بستن قيچي آهني دوري میجوید، موي پيراسته شده و ناخن گرفته شده او بايد زير درخت ميوه پرباري مدفون شود. فلامن نه گوشت خام را لمس میکند و نه حتي نام آنرا بر زبان میآورد، نبايد زير سايبان تاك راه برود. فلامن بايد فقط نان فطير بخورد و براي او هر روز روزي مقدس باشد. پايه تخت خواب فلامن سفال اندود است و هيچ گاه براي سه شب متوالي بيرون از تخت خود نمیخوابد، هيچ كس نبايد در بستر او بخوابد. در پاي تخت او جعبه اي از كلوچه هاي فديه قرار دارد. بي كلاه و دستارازخانه خارج نمیشود. لباس زير را در خانه عوض میکند و در برابر جمع عريان نمیشود. اگر همسر او كه از خانواده روحاني است بميرد بايد كار خويش رها كند و تا پايان عمر بي همسر بماند. فلامن مرده را لمس نمیکند و در هيچ گوري داخل نمیشود.
زنان كاهنه نيز تابوهاي خاص خويش را داشتند اما تابوهاي آنان در حد تابوهاي كاهنان نبود. زن كاهنه جامعه اي رنگين میپوشید و هنگامي كه همسر او میمرد اجازه نداشت موي خود را آرايش كند يا شانه بزند و چنين زني حق نداشت در بالا رفتن از نردبام از سه پله بالاتر رود. كاهنان رومي زنده گي سختي داشتند و با آن كه اين تابوها به روزگار قدرت يافتن انتوني پايان يافت اما گوياي آن است كه دين رومي از عناصر بدوي سرشار بوده است.
توضيح عکس: ذخيره و انبار كردن غلات به عهده دربار امپراتوري و اگوستوس Augustus بود و عنوان انونا اگوستا Annona Augusta بر روي اين سكه اشاره اي بدين وظيفه است. اين سكه بازمانده از دودمان تيتوس Titus ( 79- 81 ميلادی) و در آن انونا خداي سودمندي است كه شاخي در دست دارد كه غله از آن آويخته است و در دست راست او ترازويي است كه نماد توزيع غله است؛ هم از آن سان كه دماغه كشتي و سطل يا سبد پر از گل نيلوفر نيز بدين نكته عنايت دارد.
توضيح عکس: فليسيتاس Felicitas خدابانوي نيك اقبالي بازمانده از سده دوم پيش از ميلاد كه از جانب ل. ليسينوس لوكولوس جايي خاص در كيش رسمي يافت. اين سكه مسي كه زمان آن به روزگار فرمانرواي انتوينوس پيوس (181- 138 ميلادی) بازمي گردد سفارش ضرب آن از جانب سنا داده شده و S.C مخفف ضرب سنا است.
توضيح عکس: نقاشي ديواري دربردارنده انجام مراسم قرباني توسط زنان به عنوان يكي از مراسم آييني خانواده. رم، دموس اگوستانا.
منبع: پرون، استیوارد؛ (1381) شناخت اساطیر روم، ترجمه باجلان فرخی، تهران، اساطیر، چاپ نخست.
/ج