هرچه بيشتر درباره خودت بداني اين جهان را بيشتر مي فهمي
*هيچ کس ديگر نمي تواند بند اسارت از پايت بگسلد، تو خود صياد خودي، چگونه مي توانم آزادت کنم؟
تو خود بند بگسل و رها شو! تو عاشقي بر زنجيرهايت و آزادي از من مي طلبي؟ چه خواهش عبثي! تو خود عامل بدبختي ها و رنج هاي خودي و از من آزادي را مي طلبي؟ و تو همچنان بذرها مي افشاني، به همان راه مي روي، همان آدم گذشته اي و همان گياهان را باغباني! که مي تواند تو را نجات دهد. چرا کسي بايد تو را ناجي باشد؟ آزادي تو مسئوليت من نيست. من در آنچه که هستي، نقشي نداشته ام. تنها تو! تنها تويي که خود را به اين روز انداخته اي.
*آرامش هر کسي در درون خودش و به دست خداوند است. ديگري نمي تواند حال تو را خوب يا بد کند. اگر بگويي فلاني اين کار را کرد حالِ من بد شد، تو از ميزان خارج شدي، چون حالِ تو کارنامه عمل توست.
*روندگي در حيات چون جريان آب است و آلودگي ها وبال. مجذوب ماندن به خواسته ها آلودگي است.
*بايد بدانيد: با رها کردن درست و به طور کامل، چيزهاي بيشتري خواهيد يافت و مي توانيد آرام تر و آسان تر زندگي کنيد. چون مردم، مکان ها و اجسام، کمتر مزاحم و نگران کننده خواهند بود.
*صفاتِ خوب ديگران را شناسايي کنيد، با کلماتي آن ها را ستايش کنيد. قدرداني کنيد. مهربان بودن را بياموزيد. (پوشيدن يک جفت کفش آسان تر از اين است که بخواهيد سطح زمين را هموار کنيد.) پس مهربان، بردبار خونسرد باشيد. اين آسان تر از آن است که شما بخواهيد همه چيز و همه کس را تغيير دهيد و اصلاح کنيد.
*هرکاري را انجام مي دهيم، با هزينه و مسئوليت خودمان باشد. آزادانه، آگاهانه، عاشقانه و انسان گونه.
*وظايف زندگي را با شادي و لذت و با تمايلات وجود انجام دهيم، تا اطرافيان هم از رفتار ما بياموزند.
منبع:راه کمال شماره 29مجله روانشناسي خانواده
تو خود بند بگسل و رها شو! تو عاشقي بر زنجيرهايت و آزادي از من مي طلبي؟ چه خواهش عبثي! تو خود عامل بدبختي ها و رنج هاي خودي و از من آزادي را مي طلبي؟ و تو همچنان بذرها مي افشاني، به همان راه مي روي، همان آدم گذشته اي و همان گياهان را باغباني! که مي تواند تو را نجات دهد. چرا کسي بايد تو را ناجي باشد؟ آزادي تو مسئوليت من نيست. من در آنچه که هستي، نقشي نداشته ام. تنها تو! تنها تويي که خود را به اين روز انداخته اي.
*آرامش هر کسي در درون خودش و به دست خداوند است. ديگري نمي تواند حال تو را خوب يا بد کند. اگر بگويي فلاني اين کار را کرد حالِ من بد شد، تو از ميزان خارج شدي، چون حالِ تو کارنامه عمل توست.
*روندگي در حيات چون جريان آب است و آلودگي ها وبال. مجذوب ماندن به خواسته ها آلودگي است.
*بايد بدانيد: با رها کردن درست و به طور کامل، چيزهاي بيشتري خواهيد يافت و مي توانيد آرام تر و آسان تر زندگي کنيد. چون مردم، مکان ها و اجسام، کمتر مزاحم و نگران کننده خواهند بود.
*صفاتِ خوب ديگران را شناسايي کنيد، با کلماتي آن ها را ستايش کنيد. قدرداني کنيد. مهربان بودن را بياموزيد. (پوشيدن يک جفت کفش آسان تر از اين است که بخواهيد سطح زمين را هموار کنيد.) پس مهربان، بردبار خونسرد باشيد. اين آسان تر از آن است که شما بخواهيد همه چيز و همه کس را تغيير دهيد و اصلاح کنيد.
*هرکاري را انجام مي دهيم، با هزينه و مسئوليت خودمان باشد. آزادانه، آگاهانه، عاشقانه و انسان گونه.
*وظايف زندگي را با شادي و لذت و با تمايلات وجود انجام دهيم، تا اطرافيان هم از رفتار ما بياموزند.
منبع:راه کمال شماره 29مجله روانشناسي خانواده