ترس از خدا و نقش سازنده آن در زندگى (3)

گرچه از جمله وظايف مهم پيامبران الهى انذار و تبشير بوده، اما همواره «انذار» بسيار مؤثرتر و كارآمدتر از «تبشير» است. «ترس» در همه عرصه هاي زندگى نسبت به «شوق» نيرويى بسيار كارآمدتر مى‏باشد. در خصوص امور معنوى نيز چنين است؛ «ترس» از عقوبت و جهنم بسيار تأثيرگذارتر است از شوق به پاداش هاي بهشتى.
سه‌شنبه، 16 اسفند 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ترس از خدا و نقش سازنده آن در زندگى (3)

ترس از خدا و نقش سازنده آن در زندگى (3)*
ترس از خدا و نقش سازنده آن در زندگى (3)*


 

نويسنده: آيت الله محمد تقى مصباح




 

چكيده
 

گرچه از جمله وظايف مهم پيامبران الهى انذار و تبشير بوده، اما همواره «انذار» بسيار مؤثرتر و كارآمدتر از «تبشير» است. «ترس» در همه عرصه هاي زندگى نسبت به «شوق» نيرويى بسيار كارآمدتر مى‏باشد. در خصوص امور معنوى نيز چنين است؛ «ترس» از عقوبت و جهنم بسيار تأثيرگذارتر است از شوق به پاداش هاي بهشتى.
برخلاف برخى يافته هاي علم روان شناسي و توصيه هاي بعضى متخصصان علوم تربيتى غربى، كه به طور مطلق ترس را نكوهش كرده، آن را گناهى بزرگ مى‏دانند، در آموزه هاي قرآنى ترس نقشى سازنده در زندگى انسان ايفا مى‏كند. در آيات بسيارى بر انگيزه ترس از خدا از طريق يادآورى بلاها و عذاب ها تأكيد شده و مردم از طريق ايجاد بيم و ترس به سوى عمل صالح رهنمون مى‏شوند.
اين نوشتار به تفصيل به موضوع ترس از خدا و نقش سازنده آن در زندگى پرداخته است.
کليد واژه ها: ترس، ترس از خدا، تبشير، انذار، خشيت.

نقش تربيتى ترس از خدا در رفتار انسان
 

گرچه دعوت پيامبران الهى هم شامل بشارت به رضوان و بهشت الهى بود و هم بيم دادن از كيفر گناهان و عصيان خداوند، اما عمومى ترين، مؤثرترين و كارسازترين شيوه تربيتى پيامبران الهى، بيم دادن از عذاب الهى بوده است و ترس از عذاب الهى بهترين و مؤثرترين محرك براى اطاعت از فرامين الهى و رهايى از غفلت و وسوسه هاي شيطانى و غلبه بر هواى نفس است. با تحقيقات و روش هاي علمى روان شناختي و نيز با تجربه هاي عادى ما ثابت شده است كه عامل محرك انسان در بيشتر كارها ترس است. مى‏توان گفت در نود درصد موارد، ترس موجب تحريك و تلاش انسان مى‏شود و ده درصد رفتار ما از وعده پاداش يا جلب منفعت ناشى مى‏گردد. آنچه موجب تلاش بيشتر دانش‏آموزان در تحصيلاتشان مى‏شود، ترس از شكست و مردود شدن است. آنان اگر از مردود شدن و تنبيه و سرزنش پدر و مادر و ديگران نمى‏ترسيدند، درس نمى‏خواندند. بسيار اندک اند دانش‏آموزانى كه تلاش آنان ناشى از ترس نيست و عشق به علم باعث تلاش و كوشش آنان براى فراگيرى علم مى‏گردد. بر اين اساس، پدر و مادر براى اينكه فرزندشان را به درس‏خواندن تشويق كنند، آنان را از عواقب مردود گشتن و شكست در تحصيل علم مى ترسانند.
در امور معنوى نيز ما معتقديم كه خداوند افزون بر جهنم، بهشت نيز دارد و رحمت خداوند بس گسترده و مقدم بر غضب اوست [يا من سبقت رحمته غضبه]،(1) همچنين اندكى از بندگان ره‏يافته به عالى‏ترين مراتب معرفت و كمال، در سوداى نيل به قرب الهى و رضوان الهى هستند و از اين‏رو، بشارت به رضوان الهى و جوار او محرك اصلى آنان براى گزينش طريق درستى و سعادت است، اما در بيشتر مردم ترس از عقوبت الهى موجب انجام وظايف و عبادات مى‏گردد. اگر ترس از عقوبت نبود، اندكى از مردم به اميد ثواب و پاداش الهى، كه به مؤمنان راستين وعده داده شده است، به عبادات و تكاليف خود مى‏پرداختند. آنجا كه وعده فرمود: «وَعَدَاللّهُ المُؤمِنِينَ وَالمُؤمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجرِي مِن تَحتِهَا الأَنهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدنٍ وَرِضوَانٌ مِنَ اللّهِ أَكبَرُ ذَلِكَ هُوَ الفَوزُ العَظِيمُ» (توبه: 72)؛ خداوند به مردان و زنان مؤمن بوستان هايي وعده داده است كه از زير [درختان] آنها جوى‏ها روان است، در آنها جاويدانند و نيز مسكن هاي خوش و پاكيزه در بهشت هاي پاينده، و خشنودى خدا از همه برتر و بزرگ تر است. اين است رستگارى و كاميابى بزرگ.
البته در برخى از رفتارها، تنها اميد به پاداش محرك است؛ زيرا عقوبتى براى ترك آنها در نظر گرفته نشده است. در اين رفتار، اميد به پاداش، كه مطلوب انسان است تأثير مستقيمى در انجام آنها دارد و در اين ميان، ترس از محروميت از آن پاداش نيز به صورت غيرمستقيم محرك انسان مى‏گردد. براى خدا باوران و معتقدان به جهان آخرت، ترس از سختى هاي شب اول قبر و عذاب جهنم محرك اصلى انجام تكاليف و وظايف است. اما كسانى كه به عالى ترين مدارج معرفت دست يافته‏اند، بزرگ ترين نگرانى شان حرمان از توجه و عنايت خداوند است. اين حرمان عذاب بزرگى است كه اغلب انسان‏ها از آن غافلند و تنها راه‏يافتگان به معرفت ناب توحيدى كه قدر و ارزش جوار معبود را مى‏شناسند، به‏آن ‏واقفند و باور دارند كه حرمان از گفتگوى معبود، چنان سنگين و گران است كه عذاب‏گرفتارشدن به آتش‏جهنم دربرابر آن ناچيز مى‏نمايد.
خداوند درباره تأثير مشاهده نظام حكيمانه حاكم بر عالم و ارتباط آن با نظام تشريع و نقش آن در برانگيختن ترس از عقوبت مخالفت با تكاليف الهى و مخالفت با مقررات تشريعى خود چنين مى‏فرمايد:«إِنَّ فِي خَلقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرضِ وَاختِلاَفِ اللَّيلِ وَالنَّهَارِ لآيَاتٍ لِّأُولِي الألبَابِ الَّذِينَ يَذكُرُونَ اللّهَ قِيَاما وَقُعُودا وَعَلَىَ جُنُوبِهِم وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرضِ رَبَّنَا مَا خَلَقتَ هَذا بَاطِلاً سُبحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» (آل‏عمران: 190ـ191)؛ همانا در آفرينش آسمان‏ها و زمين و در پى يكديگر آمدن شب و روز خردمندان را نشانه‏هاست، همان كسان كه ايستاده و نشسته و بر پهلوها خفته خداى را ياد مى‏كنند و در آفرينش آسمان‏ها و زمين مى‏انديشند [و گويند:] پروردگارا، اين را به گزاف و بيهوده نيافريدى، تو پاكى [از اينكه كارى به گزاف و بيهوده كنى] پس ما را از عذاب آتش دوزخ نگاه‏دار.
وقتى انسان به آفريده هاي خداوند مى‏نگرد، و بخصوص در شب، كه آرامش و سكون همه‏ جا گسترده شده، به آسمان و ستارگانى كه به زيبايى به جلوه‏گرى مى‏پردازند خيره مى‏شود، مسحور و مبهوت جلال و شكوه خداوندى مى‏گردد. او پيش خود مى‏انديشد كه اين نظام شكوهمند و حكيمانه نمى‏تواند بى‏هدف و به گزاف آفريده شده باشد. بى ترديد اين نظام داراى حساب، كتاب، قانون و هدف است. آن‏گاه در پى تأمّل در عظمت آفرينش پديده هاي پيرامون خويش، به خود مى‏نگرد و به اين حقيقت اعتراف مى‏كند كه نظام حاكم بر وجود و رفتار او به عنوان جزئى از نظام آفرينش، حكيمانه و از روى حساب و كتاب و داراى هدف است. بنابراين، او در حوزه رفتار اختيارى خود و در قبال نظام تشريع الهى مسئول است و بايد پاسخگوى رفتار خود باشد. اگر وى با نظام و مقررات تشريعى خداوند مخالفت كند و در چارچوب مسيرى كه خداوند براى زندگى او ترسيم كرده گام برندارد و به اخلال در قوانين الهى بپردازد، كيفر و مجازات مى‏شود.

اهميت ترس از خدا و عذاب هاى اخروى
 

چنان‏كه گفتيم، برخلاف برخى از تحقيقات روان شناختي كه به طور مطلق ترس را مورد نكوهش قرار مى‏دهد و آن را گناه بزرگى معرفى مى‏كند، ترس در جاى خود مهم، سازنده و داراى نقش اساسى در زندگى انسان است. البته انسان نبايد در حالت ترس افراط داشته باشد و از هرچيزى و هركسى بترسد. از منظر تعاليم دينى ما ترس از غير خدا نكوهيده است. از اين‏رو، اگر دشمنان ملتى را تهديد به برخورد نظامى و حتى حمله اتمى كردند، آن ملت نبايد بترسد و صحنه را خالى كند، بلكه بايد با توكل بر خدا در برابر دشمنان بايستد و به يارى و امدادهاى الهى ايمان داشته باشد. اما ترس از خداوند فضيلت بزرگى است و انسان بايد از خداوند متعال كه حاكم هستى است و همه مقدرات عالم به اذن و اراده او رقم مى‏خورند بترسد. او بايد از اينكه براساس نظام حكيمانه خداوند بر عالم، در صورت سر پيچى از دستورات خداوند، سرنوشت او به انحطاط و گرفتار آمدن در آتش جهنم منتهى گردد بترسد. زيان هاي دنيوى موقتى هستند و بالاخره به پايان مى‏رسند و آن زيان‏ها حداكثر در طول زندگى دنيوى انسان را گرفتار خويش مى‏سازند، اما عذاب هاى اخروى ابدى و جاودانه‏اند و انسان معصيت‏كار را گريزى از آنها نيست. اينجاست كه عقل به انسان حكم مى‏كند كه فكر خود را صرفا معطوف به خطرات و زيان هاي موقتى دنيا نكند، و بيش از هرچيز به خطرات و زيان هاي ابدى آخرت بينديشد و درصدد نجات از آنها برآيد. انسان بايد هميشه ترس از گرفتار شدن به عذاب هاى اخروى را در دل خود زنده بدارد. البته انسان بايد در حالت ترس از خدا و عذاب هاى الهى، جانب اعتدال را رعايت كند و ترس او چندان تشديد نگردد كه به نااميدى از رحمت الهى بينجامد و در نتيجه، شدت آن ترس، راه توبه را به روى خويش مسدود ببيند و اميدى به مغفرت و آمرزش الهى نداشته باشد.
عامل ترس از خدا و بلاها نقش محورى و اساسى در پذيرش دعوت انبيا و ايمان مردم به خدا داشته است. هيچ‏گاه بدون عامل خوف و خشيت از خدا، زمينه‏اى براى پذيرش سخنان انبياى الهى فراهم نبوده است. از اين‏رو، خداوند مى‏فرمايد: «إِنَّمَا تُنذِرُ الَّذِينَ يَخشَونَ رَبَّهُم بِالغَيبِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ...» (فاطر: 18)؛ [تو] تنها كسانى را كه از پروردگارشان در نهان مى ترسند و نماز برپا مى‏دارند هشدار و بيم مى‏دهى.
اگر خوف و خشيت در اقوام پيامبران الهى نمى‏بود، نه فقط سخنان پيامبران، بلكه معجزات آنان نيز در آنها اثر نمى‏گذاشت. تا آنجا كه در واكنش به سخنان پيامبران، آنها را مسخره مى‏كردند و معجزه آنها را سحر و جادو تلقّى كرده، با اين اتهام، شانه از زير بار پذيرش دعوت فرستادگان خدا خالى مى‏كردند. قرآن در اين‏باره مى‏فرمايد: «وَلَو فَتَحنَا عَلَيهِم بَابا مِنَ السَّمَاء فَظَلُّوا فِيهِ يَعرُجُونَ لَقَالُوا إِنَّمَا سُكِّرَت أَبصَارُنَا بَل نَحنُ قَومٌ مَسحُورُونَ» (حجر: 14ـ15)؛ و اگر درى از آسمان بر آنان بگشاييم تا پيوسته در آن بالا روند [و قدرت و معجزات ما را بنگرند]؛ هر آينه گويند: چشمان ما را پوششى برنهاده‏اند [ما را چشم‏بندى كرده‏اند] بلكه ما گروهى جادو زده‏ايم.
* اين مجموعه بازنويسى درس اخلاق استاد در دفتر مقام معظّم رهبرى، قم، سال 1388 مى‏باشد.

پي نوشت ها :
 

1ـ محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 94، ب 40، ص 239، ح 9.
 

منبع: نشريه معرفت شماره 154



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.