كلمات قصار امام علي در نثر اللالي(1)

سروري امام متقيان و اميرمؤمنان حضرت مولي علي (ع) در تمام عرصه هاي فضايل مورد اتّفاق همگان است. پيشوايي و يكه تازي او در گستره ي «كلمه» و «كلام» با نگاهي گذرا به ميراث مكتوبي كه امروزه با نام او در دسترس ماست، آشكارتر مي شود، چراكه سخن علي (ع) به لحاظ لفظ و محتوا در سطح و درجه اي والا قرار دارد. در گفتار او رنگي از علم خدا و بويي از گفتار مصطفي (ص) است. ابن ابي الحديد معتزلي مي گويد:
شنبه، 27 اسفند 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
كلمات قصار امام علي در نثر اللالي(1)

كلمات قصار امام علي در نثر اللالي(1)
كلمات قصار امام علي در نثر اللالي(1)


 

نويسنده: ابوالفضل حافظيان بابلي




 
سروري امام متقيان و اميرمؤمنان حضرت مولي علي (ع) در تمام عرصه هاي فضايل مورد اتّفاق همگان است. پيشوايي و يكه تازي او در گستره ي «كلمه» و «كلام» با نگاهي گذرا به ميراث مكتوبي كه امروزه با نام او در دسترس ماست، آشكارتر مي شود، چراكه سخن علي (ع) به لحاظ لفظ و محتوا در سطح و درجه اي والا قرار دارد. در گفتار او رنگي از علم خدا و بويي از گفتار مصطفي (ص) است. ابن ابي الحديد معتزلي مي گويد:
امام علي (ع) پيشوا و سرور سخنوران و بلغاست، كلام او را به حق از سخن خداوند فروتر و از كلام مخلوق فراتر دانسته اند، ارزش سخنان او را همين نشانه بسنده است كه فنون سخنوري و نويسندگي را همگي مردم از او آموخته اند.
جرج جرداق نويسنده و اديب معروف مسيحي نيز درباره كلام علي (ع) مي نويسد:
سخناني به هم پيوسته و هماهنگ، جوشان از دركي عميق و بينشي ژرف، لبريز از شور واقعيت و گرمي حقيقت، سرشار از اشتياق تمام براي شناخت ماوراي اين حقيقت، سخنان زيباي علي (ع) مظهر زيبايي سخن و در اوج بلاغت و ستيغ فصاحت و در نهايت جزالت و استواري و شيوايي است.
كلام علي (ع) آينه اي است كه در آن مي توان مشخصات يك انسان كامل، يك اعتقاد تام و يك زندگي طيب و طاهر را ديد، سخنان او روح شهامت و مردانگي انسان را تقويت مي كند زيرا از روح بزرگ و پرتواني صادر شده است كه در برابر تمام دشواري ها چون شير ايستاده است، روشن است كه گفتار هر انساني نازله روح و ترجمان قلب و نماينده ي انديشه اوست.
به گفته "استاد امين" نخله دانشمند مسيحي:
هرگاه كسي بخواهد بيماري نفس خود را درمان كند بايد به گفتار امام علي (ع) روي آورد و راه و روش زندگي او را از پرتو اين كتاب ارزشمند بياموزد.
استاد مطهري به وجود زمينه هاي گوناگون درسخنان امير بيان، اشاره نموده و مي نويسد: چون روح علي عليه السلام محدود به دنياي خاص نيست، در همه ي دنياها و جهانها حضور دارد، و به اصطلاح عرفا «انسان كامل» و «كون جامع» و «جامع همه ي حضرات» و دارنده ي همه ي مراتب است، سخنش نيز به دنيايي خاص محدود نيست، از امتيازات سخن علي اين است كه-به اصطلاح شايع عصر ما- چند بعدي است، نه يك بعدي...
تغيير پرده ها در نهج البلاغه و سيردادن خواننده به عوالم گوناگون بيش از هر چيز مورد توجه و اعجاب او- شيخ محمدعبده- قرار گرفته است... هيچ مقصودي از مقاصد علي را در نظر نگرفته مگر آنكه حقش را به نحو اتمّ و اكمل ادا كرده، و هر انديشه دقيق و فكري كه در خاطر آمده با قدرتي مخصوص آنرا در لباس عبارات رسا تعبير نموده است.
خطابه هاي شورانگيز و كلمات قصار شگرف و حكمت آميز مولا، انسان هاي شيفته را وا مي داشت كه گفته هاي بي بديل را بر سينه ها نهند و خامه برگيرند و ثبت و ضبط كنند و به نسل و عصرها بسپارند.
از اين روي از همان روزگاراني كه اين سخنها فراز آمد و نامه ها نگاشته شد و جمله ها پراكنده گشت، ديده ها را خيره ساخت و همت ها را برانگيخت و انبوه ميراث بياني امير بيان و امام پرواپيشگان علي (ع) گردآمد.
گوهر شناساني كه پيش از شريف رضي به ثبت و ضبط خطبه هاي اميرالمؤمنين همت گماشته اند، به هفتاد تن مي رسند. (1) نهج البلاغه گزينشي است بي نظير از كلام انساني بي بديل، 241 خطبه و كلام، 79 نامه و مكتوب و 489 حكمت و موعظه حضرت را از ميان كتابهاي گوناگون استخراج كرده و با سبكي دلپذير و مطلوب تنظيم نموده است.
سروده هاي منسوب به يكه تاز بي رقيب گستره ي كلمه و كلام و امير بيان را، ابوالحسن علي فنجگردي نيشابوري 512ق در سلوه الشيعه (= تاج الاشعار) (2) و قطب الدين كيذري (قرن 6 ه) در انوار العقول من اشعار وصي الرسول (ص) و الحديقه الانيقه (3) گردآوري نمودند. پيش از اين دو، ابواحمد عبدالعزيز بن يحي جلودي ازدي بصري 332 ق- كه چهل كتاب در ارتباط با علي (ع) نوشته - «كتاب شعر علي(ع)» را سامان داده بود. (4) ادعيه و مناجات زاكيه آن حضرت در «الصحيفه العلويه و التحفه المرتضويه» عبدالله سماهيجي و «الصحيفه العلويه الجامعه» صفابخش روح و جان عارفان و سالكان الي الله است. كلمات كوتاه و عبارات موجز آن حضرت كه دنيايي از معنا و مفهوم در آن نهفته است در مجموعه ها و دفترهاي بسياري پرتوافشاني مي نمايد، از قاضي قضاعي «ستور معالم الحكم و ماثور مكارم الشيم» از عبدالواحد آمدي «غرر الحكم و دررالحكم» و از واسطي «عيون الحكم و المواعظ» و پيش از ايشان از جاحظ معتزلي «مائه كلمه» كه خود كلمه ي برگزيده از كلمات قصار اميرالمؤمنين (ع) است، به ما رسيده است.
جاحظ در وصف كلمات كامله امير بيان مي نويسد: كلّ كلمه منها تفي بالف من محاسن كلام العرب، يعني هر كلمه ي آن وافي به هزار كلمه ي نيكوي عرب است.
حقّ مطلب همانست كه خود آن حضرت در خطبه ي 231 نهج البلاغه به كلام بليغ خود فرمود:
و انا لامر الكلام و فينا تتشبت عروقه و علينا تهدلت غصونه. و در خطبه ي شقشقيه مي فرمايد: ينحدر عنّي السيل و لايرقي الي الطير.
يكي از معروفترين رساله هايي كه در آن سخنان كوتاه حضرت، با گزينشي زيبا و تبويني جالب گرد آمده «نثر اللالي» است، از صاحب تفسير معروف «مجمع البيان» يعني امين الاسلام طبرسي. نثر اللالي صدفي است مشحون به گوهرهايي از حكمت هاي عالي كه از چشمه سار حكمت و معرفت مولا علي (ع) جاري گشته است. اين رساله مرتّب به ترتيب الفبا و در 29 باب 258 (يا حداكثر 313) كلمه از كلمات قصار را در خود جاي داده و از آثار حديثي ممتاز در قرن ششم هجري بشمار مي رود كه صدها نسخه ي خطي از آن در سراسر عالم منتشر گشته و دهها بار بچاپ رسيده و خطّاطان هنرمندي همچون ياقوت مستعصمي و حسن آوي و احمد نيريزي با خوشنويسي چشم نواز، نسخه هايي از آنرا كتابت نموده اند و شاعران خوش ذوقي همچون ابن ساوجي و يارعلي شيرازي و اشرف مراغي و صدر ذهبي و نديمي و مكتبي شيرازي و عادل خراساني شيرازي، مضامين بلند آنرا به نظم شيرين پارسي درآورده اند همچنانكه شاعران ترك زبان همانند امير عليشير نوايي، كلمات گهربار رساله را به زبان آذري در قالب نظم كشيده اند.
آهنگ كلّي رساله، بيان نصيحت و ارائه پند و اندرز، و تشويق به اكتساب فضايل اخلاقي و پرهيز از فروافتادن در رذايل اخلاقي است، با اين وصف مطالب ارزنده اي در آداب حكومت و شيوه سياستمداري و وظايف اجتماعي و آداب معاشرت و نيز دعوت به رعايت احكام و واجبات شرعي و پرهيز از گناه و هم چنين دعوت به عقل محوري و خردورزي در آن به چشم مي خورد. به فرموده ي استاد علامه حسن زاده ي آملي:
كلمات صادره از بيت عصمت و وحي پيغمبر و آل نه فقط از حيث فصاحت و بلاغت، دستورالعمل و سرمايه ي عبدالحميد و ابن نباته ها مي باشند بلكه در جميع شئون و امور حياتي انساني نهج قويم و طريق مستقيم اند كه اگر به ترتيب حروف تهجي از الف تا يا در هر يك از معارف حقّه الهيه بحث و فحص گردد اصول و امّهاتي را حائزند كه هر اصلي خود شجره طيبه فروع و اثمار بسيار است كه اصلها ثابت و فرعها في السما توتي اكلها كل حين باذن ربّها. (5)
در كلمات قصار علي (ع) مطابق آنچه در نثراللالي آمده است- انسانها براي رسيدن به كمال حقيقي بايد به اين فضايل اخلاقي ملتزم شوند: شكر، احسان، صبر، خشوع، تواضع، توكل، صدق، وقار، حيا، جود و سخاوت، حلم و علم، مجالست با فقرا و اهل علم، اخلاص، كظم غيظ، زهد، حفظ لسان و سكوت، قناعت، تقوي و ورع، ايمان، مروّت، علوّ همّت، وثوق به خدا، عافيت، قوت قلب و كرامت و توجه به مرگ و معاد. و نيز از اي رذايل اخلاقي بايد بپرهيزند: حرص، بخل، طول كلام، پرخوري، طمع، سو خلق، اميدبه غير خدابستن، كفر نعمت، شهرت طلبي، فسق، نمّامي و فتنه انگيزي.
در اين رساله آداب معاشرت به توصيه اميرمؤمنان بر اساس اخوّت و مودّت استوار شده و برّ والدين، تربيت اولاد، شباشت وجه، حسن خلق، زيارت و رؤيت اخوان و احبا، مصاحبت با اهل علم و سعدا مورد تاكيد قرار گرفته و اثر سؤ مصاحبت با اشرار و احداث بيان شده است. در امور مملكت داري و سياست كشوري رعايت عدل و حقّ پذيري از اصول مهم حكومت داري شمرده شده و ظلم ملوك به بندگان خدا، ركون به اشرار، به حكومت رسيدن اراذل و بي خردان از آفات حكومت به شمار آمده است. در نثر اللالي همراه با توصيه به اخلاق، به وظايف اصلي ديني همچون زكات، نماز، روزه، ادا دين، ستر زنان، نماز شب، صدقه و ترك گناه توجّه ويژه اي شده است.
شارل هانري دو فوشه كور كه پژوهش ارزنده اي راجع به مسائل اخلاقي در متون اسلامي و فارسي نموده و كتاب «اخلاقيات» وي به فارسي ترجمه شده است، درباره ي توصيه هاي اخلاقي امام علي (ع) كه در قالب كلمات قصار بيان شده، مي نويسد:
علي (ع) به عنوان اندرزگو از جايگاه بلندي برخوردار است، در نظر اندرزنامه نويسان علي (ع) شخصيت بارزي است و اندرزهايي كه در احاديث به او نسبت داده شده اند و به نام او نقل كرده اند توجّه ايشان را سخت جلب مي كرده است... آنچه مستقيماً با موضوع پژوهش ما مرتبط مي شود قسمت آخر نهج البلاغه است، در اين بخش مجموعه اي از 472 سخن و اندرز حضرت علي آورده شده اند كه در وجهه ي اول، ديني و در وجهه ي دوم اخلاقي هستند... علي عليه السلام از ديرباز به عنوان گوينده ي پندهاي اخلاقي از امتياز بسيار برخوردار بوده است...- در كلمات قصار علي (ع)- مضامين اصلي متضاد با اصرار و تاكيد بسيار معرّفي شده اند: عقل و حماقت، علم و جهل، فقر و ثروت، سخاوتمندي و بخل و حرص، دوستي و عداوت، تواضع و غرور، علاوه بر اين در اين سخنان با تكرار بر ضرورت چند چيز تاكيد شده است:
اندرزگويي و اندرزشنوي، شناخت حدود خويش و ... احتراز از تجاوز آنها، چيرگي بر هوسها، جلوگيري از پايمال شدن آرزوها، زيستن با پرهيزگاري و سادگي و ادب استفاده ي صحيح از گفتار، توكّل به خدا و رضايت از قضاي خدا و اميد به بخشش او و تشويق به گذشت حتّي از دشمنان... در اينجا استفاده از مقبوليت نام علي (ع)، حكيم عرب، به اهميت متن افزوده است... ادبيات اخلاقي در شخصيت علي (ع) حكيمي مقبول ساخته است كه اندرزهايش مشوق مسلمانان به اعتدال و ميانه روي در زندگي بوده است... نگاه آنها به علي (ع) به گونه اي بوده كه از خلال گزينش كلمات و اندرزهاي او خود به خود چهره ي انسان كامل تصوير مي شده است. اگر مقصود و شعار اخلاق ميانه روي باشد، مقصود دين كمال است و در اينجا كمال از طريق شخصيتي نمونه براي سرمشق دينداران ارائه شده است. (6)

مؤلف نثر اللالي
 

نگارنده ي رساله به خوبي دانسته نيست و در تعيين او حدسها و احتمالات متعدّدي مطرح شده است. به گفته آقاي منزوي تاريخ تاليف رساله پيش از سده ي ششم هجري نيست چون در اين رساله «لام الف لا» يك حرف شمرده شده (7)، و اين كار قبل از سده ششم مرسوم نبوده است. انتساب رساله به امين الاسلام فضل بن حسن بن فضل طَبَرسي 548ق از بقيه ي احتمالات از قوّت بيشتري برخوردار است، بدليل اينكه در نسخه هاي قديمي همچون نسخه ي ياقوت و نسخه ي كهني كه در تملك سيدمحسن امين بوده، نام مؤلف رساله «ابو علي الطبرسي المفسر» درج شده است خوشنويس معروف احمد نيريزي در اول نسخه اي از نثر اللالي كه بخط اوست آورده: رواه الشيخ الاجل ابوعلي الطبرسي صاحب مجمع البيان.
اين احتمال در رياض العلما، الذريعه و مقدمه بعضي از نسخه اي خطي و چاپي نثر اللالي و فهارس نسخ خطي مطرح شده است. (8) طبرسي از دانشمندان بنام شيعي در سده ي ششم هجري است كه آثار گرانسنگي همچون «مجمع البيان لعلوم القرآن»، «جوامع الجامع»، «اعلام الوري با علام الهدي»، «الاداب الدينه للخزانه المعينه المعينه»، «مشكاه الانوار» و روايت «صحيفه الرضا (ع)» از تاليفات اوست و شيخ منتجب الدين و ابن شهرآشوب سروي مازندراني و قطب الدين راوي از او روايت مي كنند. شرح حال وي در اكثر كتابهاي مربوط به تراجم علماي شيعه درج شده و دكتر حسين كريمان كتابي در دو جلد بنام «طبرسي و مجمع البيان» نگاشته و منتشر نموده است.
تاليف نثراللالي جز طبرسي به سه تن ديگر نيز نسبت داده شده:
1. علي بن فضل الله راوندي قرن 6 هجري (9)، خوانساري در روضات الجنات (10) اين احتمال را مطرح نموده و كنتوري در كشف الحجب نيز اين نظر را پذيرفته و مي نويسد: نثر اللالي لفخر المعالي للسيد الامام عزالدين بن السيد الامام ضياالدين ابي الرضا فضل الله الحسين الراوندي جمع فيه الكلمات الموجزه لاميرالمؤمنين علي ترتيب حروف المعجم من اوله الي آخره... (11)
علامه تهراني در الذريعه «نثراللالي لفخر المعالي» از تاليفات علي بن فضل الله بن علي بن هب الله راوندي را معرفي نموده و احتمال اتخاذ آن را با «نثر اللالي» منسوب به طبرسي مطرح كرده است. (12)
اين در حالي است كه يقيناً علي راوندي رساله اي موسوم به «نثر اللالي لفخر المعالي» نگاشته- چنانكه شيخ منتجب الدين در الفهرست و سيد بن طاووس در المجتني از جمله آثار وي ذكر نموده اند- و قطعاً اين رساله غير از نثراللالي است كه مشتمل بر كلمات امام علي (ع) است چون كتاب راوندي در ادعيه بوده و سيد بن طاووس در «المجتني من الدعا المجتبي» (13)دعايي را از آن نقل كرده است: «فصل و من كتاب «نثراللئالي» من جمع السعيد علي بن فضل الله الحسني الراوندي من نسخه عتيقه عليها خطّه في قضا الدين قال: جا رجل الي عيسي بن مريم (ع) يشكو ديناً عليه فقال ادع بهذا الدعا: اللهم يا فارج الهم و منفّس الغم و مذهب الاحزان و مجيب دعوه المضطرين ...» و نيز كفعمي در «المصباح» و «البلد الامين» از اين كتاب نقل كرده است.
در فهرست الفبايي نسخه هاي خطي كتابخانه گنج بخش (14) نسخه اي از «نثراللالي» در دعا و مناجات و عقايد به نثر عربي از امام علي (ع) معرّفي شده كه ممكن است همان «نثر اللالي» راوندي باشد.
علامه تهراني مي نويسد:
نسخه اي از «نثراللالي» در ادعيه، در كتابخانه آستان قدس رضوي موجود است. (15)
2. قطب الدين بن هبه الله راوندي متوفي 573ق، خياباني در حاشيه وقايع الايام به نقل از رياض العلما گويد كه جامع كلمات قصار موسوم به «نثراللالي» قطب راوندي است.(16)
در رياض العلماء چاپي چنين مطلبي مشاهده نشد، احتمالاً خيابان بين اسم قطب راوندي و علي بن فضل الله راوندي خلط نموده است. بهر روي قطب راوندي شرحي برمائه كلمه جاحظ دارد (17) و در منابع كتابشناسي «نثراللالي» را به وي نسبت نداده اند.
3. يارعلي شيرازي، علامه تهراني در الذريعه ضمن معرّفي «ديوان يارعلي شيرازي» مي نويسد: هر مؤلف «لمحات در شرح لمعات»... و اليه نسب «نثراللالي» كما في نسخه موجوده عند الملك. (18) نسخه اي كه شيخ آقا بزرگ تهراني فرموده چيزي نيست جز ترجمه منظوم نثراللالي از يارعلي بن عبدالله علانوي تبريزي شيرازي (19) از عارفان سده ي8-9 در گذشته ي ميان 812-816ق.
بنابراين روشن شد كه نظم رساله از يارعلي شيرازي است و متن «نثراللالي» در هيچ منبعي از او دانسته نشده است. نتيجه اينكه با ابطال احتمالات اخير و داشتن قرائن مورد اعتمادي كه ذكر نموديم، انتساب رساله به امين الاسلام طبرسي به واقعيت نزديكتر مي شود. بهر روي «نثراللالي» مجموعه اي از احاديث روايت شده از اميرالمؤمنين (ع) است و همه بر انتساب اين كلمات به آن حضرت متفق اند و هيچگونه احتمال ديگري در اين باره مطرح نشده است، چنانكه عظمت و شرافت و صلابت كلمات رساله، صدور از معصوم (ع)را به اذهان متبادر مي سازد و امثال اين سخنان در كلمات ديگري كه از اميرالمؤمنين (ع) وارد شده، موجود است، بنابراين پيدا شدن قطعي نام جامع كلمات، در حالي كه در همه ي نسخه هاي موجود از رساله احاديث بصورت مرسل و نه مسند نقل شده، كشف مهم و پرفايده اي نخواهد بود.

پي نوشت ها :
 

1. نك: مقاله ي «گردآورندگان سخنان امام اميرالمؤمنين» از استاد عزيز الله عطاري، منتشر شده درياد نامه كنگره هزاره نهج البلاغه سال 1360.
2. فهرست مجلس 108/25؛ الذريعه 205/3 و 101/9 و 223/12؛ فهرست سپهسالار 116/2- 118؛ فهرست دانشگاه تهران 1111/5-1114 و 884/9، معالم العلما 71.
3. الذريعه 431/2 و 381/6 و 101/9.
4. نك: مقاله ي «قطب الدين كيدري و انوار العقول» از جويا جهانبخش، منتشر شده در فصلنامه «علوم حديث» شماره 12 و مقاله ي «پژوهشي درباره ي ديوان امام علي (ع)» منتشر شده در فصلنامه «آينه پژوهش» شماره 66 و مقاله «كتابشناسي توصيفي ديوان امام علي عليه السلام» از مهدي مهريزي منتشر شده در فصلنامه «علوم حديث» شماره 9.
5. و مقاله نسخ ديوان منسوب به اميرالمؤمنين (ع) از محمد مهدي جعفري در فصلنامه آئينه علي شماره 2.
يازده رساله فارسي، حسن زاده آملي، ص 22.
6. اخلاقيات، مفاهيم اخلاقي در ادبيات فارسي از سده ي سوم تا سده ي هفتم هجري، شارل هانري دو فوشه كور، ترجمه محمد علي امير معزي، عبدالمحمد روح بخشيان، مركز نشر دانشگاهي و انجمن ايرانشناسي فرانسه در ايران، 1377 ه.ش ، صص 140-158.
7. فهرست دانشگاه تهران 290/2 و 291
8. رياض العلما 178/4 و 346: الذريعه 53/24-54؛ فهرست كتابخانه مدرسه عالي سپهسالار، ابن يوسف شيرازي 102/2 و 144؛ فهرست ملك 192/9.
9. الفهرست، منتجب الدين 129 و 130؛ رياض العلما.
177/4-179، 313؛ هديه الاحباب ص 140.
10. روضات الجنات، محمدباقر خوانساري 512 (چاپ يك جلدي).
11. كشف الحجب و الاستار عن اسماء الكتب و الاسفار، سيد اعجاز حسين نيشابوري كنتوري، ص 576.
12. الذريعه، 55/24 رقم 266.
13. المجتني من الدعاء المجتبي، رضي الدين علي بن موسي بن طاوس، تحقيق صفا الدين بصري، بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي، ص 110.
14. فهرست الفبايي نسخه اي خطي كتابخانه ي گنج بخش، محمد حسين تسبيحي، ص 620 شماره 15098.
15. الذريعه، 53/24 رقم 260.
16. وقايع الايام خياباني 409/3. 17. فهرست كتابخانه مدرسه ي علي سپه سالار، ابن يوسف شيرازي 80/2.
18. الذريعه 1305/9.
19. فهرس ملك 810/4 شماره 5128؛ فهرست نسخه هاي خطي فارسي، احمد منزوي 1578/2.
 

منبع: سالنماي النهج 1-5



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.