اشاره:
در گفتوگوهای شمارههای پیشین موعود، پیرامون خروج سفیانی از وادی یابس، سیطرهاش بر سه کشور سوریّه، اردن و فلسطین و نبرد قرقیسیا سخن گفتیم، در این شماره پیرامون جنایات خونبارش در سرزمین عراق سخن میگوییم و گفتوگو پیرامون «خسف بیداء» را به فرصتی دیگر موکول میکنیم. در آغاز برخی از ویژگیهای وی را مرور میکنیم.
کارنامة سیاه سفیانی در عراق
خروج شیصبانی در پیشقدم خروج سفیانی
عراق، تنها هدف سفیانی
در آن هنگام، پرچمهایی از سوی خراسان شتابان حرکت میکنند که شماری از یاران حضرت(ع) در میان آنهاست. سپس یکی از شیعیان کوفه با جمعی از افراد ناتوان خروج میکند، که در میان کوه و حیره به دست سرلشکر سفیانی کشته میشود؛3 امام باقر(ع) در حدیثی، کارکرد سفیانی را شرح میدهد و در فرازی از آن میفرماید: «تنها انگیزة سفیانی و خشم و حرص او شعیان ما میباشد».4 امیرمؤمنان(ع) در این رابطه میفرماید: «سپاه سفیانی به جستوجوی اهل خراسان میپردازد، هر کجا شیعهای از شیعیان آلمحمّد(ع) را پیدا کند به قتل میرساند».5
از طریق عمّار یاسر روایت شده که سپاه سفیانی چون تاریکی شب پیش میرود، با هر چه مواجه شود در هم میشکند، تا وارد کوفه شده، شیعیان آل محمّد(ع) را به قتل برساند. آنها همه جا به جستوجوی اهل خراسان میپردازند.6
شاخصترین اقدامات سفیانی در عراق
1. سیطرة سفیانی بر شهر کوفه
1ـ1. تقارن خروج سفیانی با یمانی و خراسانی: فضل بن شاذان با سند صحیح از امام صادق(ع) روایت کرده که فرمود: «خروج سه تن: خراسانی، سفیانی و یمانی، در یک سال، یک ماه، و در یک روز خواهد بود».10 نظیر همین تعبیر از امام باقر(ع) نیز روایت شده است.11در فرازی از این حدیث آمده است: «سفیانی و خراسانی، یکی از مشرق و دیگری از مغرب، به سوی آنها (بنیالعبّاس) خروج میکند و مانند دو اسب مسابقه، همزمان وارد کوفه شوند و نابودی بنی فلان ـ بنیالعبّاس ـ به دست آنها خواهد بود».12
1ـ2. دوازده نیروی مسلّح در کوفه: امام باقر(ع) میفرماید: «ابقع خروج کرده، با قومی که ابزار و ادوات جنگی دارند میجنگد، سفیانی خروج کرده با هر دو میجنگد. سفیانی اخوَص ملعون13 بر همة آنها پیروز میشود. آنگاه منصوریان (یمانی پیروز) با سپاهیانش، با شوکت و قدرت، از صنعا خروج کرده، با پرچمهای زرد و جامههای رنگین با سفیانی درگیر شده، آنها را به شیوة عهد کهن از پای در میآورد.
در آن ایّام دوازده پرچم شناخته شده در کوفه نصب میشود. مردی از تبار امام حسن یا امام حسین(ع) که به سوی پدرش فرا میخواند، در کوفه کشته میشود و مردی از موالیان خروج میکند که وصفش معلوم است و در کشتار اسراف میکند و به دست سفیانی کشته میشود.14
1ـ3. نسل کشی سفیانی در کوفه: امیرمؤمنان(ع) در مورد نسل کشی سپاه سفیانی میفرماید: «لشکر اعزامی سفیانی به شرق، هفتاد هزار نفر را در کوفه میکشد، شکم سیصد زن را میشکافد و به هنگام ورود به کوفه گروه انبوهی را به قتل میرساند».15 و در حدیث دیگری فرمود: «سپاه اعزامی او به شرق، وارد کوفه شده، چه خونهایی که ریخته شود، چه شکمهایی که دریده گردد، چه اموالی که به یغما رود و چه خونها که هدر شود».16 و در فرازی از خطبهاش فرمود: «سپاه سفیانی وارد کوفه میشود، کسی را در آنجا فروگذار نمیکند، جز اینکه میکشد، اشیاء قیمتی را میبیند و متعرّض نمیشود، ولی کودکان را دستگیر کرده گردن میزند».17 از طریق عمّار یاسر روایت شده که سفیانی وارد کوفه شده، دوستان و شیعیان آل محمّد(ص) را به قتل میرساند و شخصیّت معروفی را در آنجا میکشد.18
1ـ4. در به در به دنبال شیعیان: امام صادق(ع) میفرماید: «گویی سفیانی (یا امیر لشکر سفیانی) را میبینم که در رُحْبَة کوفه19 رحل انداخته، منادیاش فریاد میزند: «به هر کس سر شیعهای را بیاورد، هزار درهم جایزه میدهم». پس همسایه به همسایه یورش برده، گردنش را میزند و میگوید: این نیز از آنها میباشد. پس هزار درهم جایزه میگیرد».20
آنگاه از وضع زمامداران سخن میگوید و از جاسوسان ماسکدار خبر میدهد که خود را از پیروان آیین شما نشان میدهند، شما را شناسایی میکنند و از یکایک شما گزارش تهیّه میکنند. چنین افرادی جز، حرامزادگان نخواهند بود.21
1ـ5. ویرانی کوفه به دست سفیانی
در ذیل آیة شریفة: «و إن من قریةٍ إلّا نحن مهلکوها»22 از مقاتل نقل شده که عامل ویرانی هر شهری را بر شمرده، در مورد کوفه میگوید: «امّا ویرانی کوفه به دست سفیانی از تبار عنبسه از آل ابی سفیان میباشد».23 حذیفه نیز از رسول اکرم(ص) روایت کرده که فرمود: «سپاه سفیانی به سوی کوفه سرازیر میشوند و اطراف کوفه را ویران میکنند».24
2. سفیانی بر کرانة رود دُجَیل
در حدیث دیگری میفرماید: «برای پسرعموهایم (بنیالعبّاس) شهری در سمت مشرق، در میان دجله، و دجیل خواهد بود... نابودی آن به دست سفیانی میباشد. گویی با چشم خود میبینم که سقفهای آن روی پایههایش فرو ریخته است».28
3. جنایات سفیانی در شهر بصره
4. کارکرد سفیانی در عَینُ التّمر
5. دیوار حایل
6. کشار فجیع در موصل
7. جنایات بیشمار سفیانی در بغداد
8. درگیریهای پراکنده
9. دیگر جنایتها
1. دستگیرههای اسلام را یکی پس از دیگری نابود میکند،
2. اهل دانش و فضیلت را میکشد،
3. قرآنها را طعمة حریق میسازد،
4. مساجد را ویران میکند،
5. محرّمات را مباح میسازد،
6. دستور ساز و آواز در کوچه و بازار میدهد،
7. فرمان باده نوشی در گذرگاهها صادر میکند،
8. کارهای ناشایست را مباح اعلام میکند،
9. از انجام فرایض جلوگیری میکند،
10. در گسترش فسق و ستم تلاش میکند،
11. هر لحظه بر طغیان و سرکشی خود میافزاید،
12. از روی دشمنی با اهلبیت، هر کس را که نامش: محمّد، احمد، علی، جعفر، حمزه، حسن، حسین، فاطمه، زینب، رقیّه، امّ کلثوم، خدیجه و عاتکه باشد، به قتل میرساند،
13. کودکان را جمع میکند، در دیگ با زیتون میجوشاند،
14. دو کودک را که حسن و حسین نام دارند، دستگیر کرده، به دار میزند.39
افول قدرت سفیانی و بشارت ظهور
1. سپاه سفیانی بر عفّت سی هزار دوشیزه در کوفه تعدّی میکنند، سپس سرهای آنها را برهنه کرده، به عنوان برده در معرض فروش قرار میدهند... خبر به اهل بصره میرسد، از دریا و خشکی حمله میکنند و زنها را از دست آنها رهایی میدهند.40
2. نیروهایی از کوفه و بصره هم پیمان شدهاند، با سفیانی به نبرد میپردازند.41
3. سفیانی چهل روز با آنها درگیر میشود، چون نیروی کمکی نمیرسد، ناگزیر با رومیان قرارداد صلح امضا میکند، که هیچ یک از طرفین، چیزی به طرف دیگر پرداخت نکند.42
4. سیّد هاشمی با پرچمهای سیاه به پرچمداری «شعیب بن صالح» از خراسان حرکت میکند، در دروازة اصطخر با سپاه سفیانی درگیر میشود، نبرد سختی روی میدهد، پرچمهای سیاه پیروز میشوند و سپاه سفیانی فرار میکنند.43
5. به هنگام خروج سفیانی از کوفه، دو سپاه متّحد شده، با سپاه او میجنگند، آنها را از پای در میآورند، غنایم و اسیران جنگی را از دست آنها میرهانند.44
6. جوان هاشمی، با خالی در کف دست چپ، با پرچمهای سیاه و جلوداری مردی از بنی تمیم به نام شعیب بن صالح، با سپاه سفیانی نبرد میکند و آن را شکست میدهد.45
7. پرچمهای سیاه سپاه سفیانی شکست داده، آنها را تا بیتالمقدّس عقب میرانند و زمینه را برای حکومت حضرت مهدی(ع) فراهم میسازند.46
بشارت ظهور: پیشوای پرواپیشگان، امیرمؤمنان(ع) در فرازی از خطبة مفصّلی میفرماید: «هنگامی که لشکر سفیانی به سوی کوفه عزیمت نمود، منتظر ظهور بهترین آلمحمّد(ع) باشید».47 از طریق عمّار یاسر روایت شده که چون سفیانی وارد کوفه شود و یاوران آل محمّد(ع) را به قتل برساند، حضرت مهدی(ع) ظاهر شود و پرچم او را شعیب بن صالح حمل کند.48 امام زینالعابدین(ع) میفرماید: «قائم(ع) از مدینه حرکت نموده... وارد قادسیّه میشود، در حالی که مردم با سفیانی بیعت کرده، در کوفه گرد آمده باشند».49
دستگیری سفیانی: رئیس مذهب، حضرت امام صادق(ع) میفرماید: «قائم(ع) وارد نجف اشرف میشود، سفیانی با یارانش از کوفه حرکت میکند، حضرت با آنها محاجّه میکند... . آنگاه پرچم پیامبر اکرم(ص) را به اهتزاز در میآورد، فرشتگان بدر به یاریاش فرود میآیند... . پس سپاه سفیانی را شکست داده، تا داخل کوفه به عقبنشینی وادار میکند.
منادی حضرت ندا سر میدهد: زخمیها را نکشید و فراریها را دنبال نکنید. پس با آنها همانند سیرة امیرمؤمنان(ع) در مورد اهل بصره رفتار میکند».50
در خطبةالبیان منسوب به امیرمؤمنان(ع) آمده است: «سفیانی با دویست هزار مرد جنگی از سواره و پیاده حرکت میکند تا در حیره فرود آید... در آنجا نبرد سختی بین او و حضرت مهدی(ع) رخ میدهد. سپاه سفیانی شکست میخورد، سفیانی با تعداد اندکی از یارانش فرار میکند. یکی از یاران حضرت به نام «صیّاح» با گروهی از اصحاب، او را دنبال کرده، دستگیر نموده، به نزد حضرت میآورد».51
بیعت سفیانی: امام باقر(ع) در مورد فرجام کار سفیانی میفرماید: «به سفیانی خبر میرسد که حضرت قائم(ع) به سوی او عزیمت نموده، با سپاهیانش به سوی آن حضرت حرکت میکند و تقاضای دیدار مینماید. حضرت مهدی(ع) حجّت را بر وی تمام میکند، او تسلیم شده، بیعت میکند. چون به سوی سپاهیانش بر میگردد، آنها او را سرزنش میکنند، پس بیعتش را میشکند و آمادة نبرد میشود و حضرت مهدی(ع) آنها را شکست میدهد. اگر یکی از آنها پشت درخت، یا پشت سنگی مخفی شده باشد، آن درخت و آن سنگ میگوید: «ای مؤمن، فرد کافری در پشت من مخفی شده است».52
در مورد سپاه اعزامی سفیانی به مدینه و خسف آنها در سرزمین بیدا، انشاءالله در فرصت دیگری سخن خواهیم گفت.
پی نوشت ها :
1. شَیصبان معانی مختلفی دارد، از جمله نام شیطان و رئیس گروهی از پریان میباشد. (ابن منظور، لسان العرب، ج 7، ص 111).
2. نعمانی، الغیبـة، ص302.
3. همان، ص280.
4. همان، ص301.
5. سلمی، عقدالدّرر، ص87.
6. مروزی، الفتن، ج1، ص303، ح882.
7. طبری، دلائل الامامـة، ص466، ح450.
8. کمالالدّین، ج2، ص651.
9. مسعودی، اثبات الوصیّـة، ص226.
10. خاتون آبادی، کشف الحقّ، ص173، خ29.
11. نعمانی، الغیبـ[، ص255.
12. همان.
13. اخوص، از القاب سفیانی به معنای: چشم ریز، چشمش به گودی نشسته و کسی که یک چشمش کوچکتر از چشم دیگر او باشد. [ابن منظور، لسانالعرب: ج 4، ص244].
14. مروزی، الفتن، ج1، ص291، ج849.
15. عقدالدّرر، ص92.
16. مروزی، الفتن، ج1، ص301، ج878.
17. سیّدابن طاووس، الملاحم و الفتن، ص423، ب157.
18. شیخ طوسی، الغیبـة، ص464، ح479.
19. «رحبه» نام روستایی در یک منزلی کوفه میباشد. [یاقوت، معجم البلدان، ج 3، ص 33].
20. شیخ طوسی، الغیبـة، ص450، ح453.
21. همان.
22. سورة إسراء (17)، آیة 58.
23. مقدسی، البدء و التّاریخ، ج4، ص103.
24. ثعلبی، الکشف، و البیان، ج8، ص95.
25. عاقر به معنای شنزار است و احتمالاً منظور از «عاقرقوفا» «عقرقوف» از کوههای سیلحین در نواحی بغداد باشد؛ معجم البلدان، ج 4، ص 68.
26. مروزی، الفتن، ج1، ص304، ح885.
27. همان.
28. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج1، ص38.
29. حائری، الزام النّاصب، ج2، ص203.
30. نام شهری در نزدیکی انبار، در غرب کوفه، [یاقوت، معجمالبلدان، ج 3، ص759].
31. سلمی، عقدالدرر، ص77.
32. الزام الناصب، ج2، ص209.
33. همان، ص213.
34. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج1، ص40.
35. عقدالدرر، ص912.
36. سید ابن طاووس، الملاحم و الفتن، ص134، ب54.
37. مروزی، الفتن، ج1، ص3047، ح884.
38. همان، ص316، ح913.
39. عقدالدّرر، ص93.
40. مقدسی، فرائد فوائد الفکر، ص310.
41. مروزی، الفتن، ج1، ص316، خ916.
42. همان، ص222، ح 620.
43. همان، ص316، ح912.
44. طبری، تفسیر جامع البیان، ج22، ص72.
45. مروزی، الفتن، ج1، ص314، ح907.
46. همان، ص310، ح 894.
47. سید ابن طاووس، الملاحم و الفتن، ص125، ب39.
48. مروزی، الفتن، ج1، ص314، ح908.
49. نیلی، سرور أهل الایمان، ص100، ح78.
50. همان، ص101، ح79.
51. حائری، الزام الناصب، ج2، ص221.
52. سرور أهل الایمان، ص101، ح80.