سخن و سخنوري

اي کاش! سخني نگوييم مگر آنکه خوش باشد و بر دل نشيند و گمراهي را به راه آورد نه اينکه بسان تيري باشد و ناگهان رها شود و بر جايي زخمي بکارد که هرگز بهبود نيابد. پس اي مهربان من! سخن گفتن را بر من بياموز و از افشاندن دانه هاي تلخ سخن پرهيزم دار. پس اي زبانم! اگر مي تواني از خود گنجي ببخش.
شنبه، 12 فروردين 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سخن و سخنوري

سخن و سخنوري
سخن و سخنوري


 

نویسنده: ثريا تقي زاده




 

اي کاش! سخني نگوييم مگر آنکه خوش باشد و بر دل نشيند و گمراهي را به راه آورد نه اينکه بسان تيري باشد و ناگهان رها شود و بر جايي زخمي بکارد که هرگز بهبود نيابد. پس اي مهربان من! سخن گفتن را بر من بياموز و از افشاندن دانه هاي تلخ سخن پرهيزم دار. پس اي زبانم! اگر مي تواني از خود گنجي ببخش.
* هيچ چيز مثل زبان، سزاوار زندان نيست.
«حضرت محمد (ص).
اگر واقعاً پي ببريم هر کلمه اي که از دهان خارج مي شود به منزله سنگي است که در بناي دوستي و دشمني به کار مي رود، آن وقت ما سعي خواهيم کرد که سخن بيهوده و بي ارزش از دهانمان خارج نشود.
«دکتر ماردن»
 

گلچيني از باغ معرفت
 

* سکوت اختيار کردن هميشه فقط به معناي دست از سخن کشيدن نيست، بلکه آموزش و تمريني مناسب براي شنيدن تمام چيزهايي که در اطرافمان مي گذرد مي باشد.
«پائولوکوئيلو»
* شر در آن چيزي نيست که از دهان به درون مي رود. شر در آن چيزي است که از دهان بيرون مي آيد.
«پائوکوئيلو»
* آنچه هستيد شما را بهتر معرفي مي کند تا آنچه مي گوييد.
«امرسون»
* زخم شمشير بهبود مي يابد اما زخمي که از حرف تلخ به وجود مي آيد، هرگز قابل التيام نيست.
«تيمور»
* زبان خويش بسته دار تا زبانها بر تو نگشايد که آنچه يک سخن بد، تباه گرداند به سالها به صلاح نيايد.
«سندباد حکيم»
* سخن دروغ مانند برف است که هر چه آن را بغلطاني، بزرگتر مي شود.
«لوتر»
* اگر خاموش باشي تا ديگران به سخن آرندت، بهتر از اينکه در حال سخن گفتن، ديگران خاموشت کنند.
«سقراط»
* آهنگ صدا هر چه ملايم و مطبوع باشد، سخن موثر و دلنشين تر خواهد بود.
* آرامترين کلمات هستند که طوفاني را با خود به همراه مي آورند.
«نيچه»
* آنکه غالب بر زبان است، در امان است.
«حضرت علي (ع)»
* اگر مي خواهيد کسي را با رأي و عقيده خود همراه کنيد، بگذاريد در کمال آزادي حرف خود را بزند.
«ديل کارنگي»
* انديشه کن، آنگاه سخن گوي، تا از لغزش برکنار باشي.
«حضرت محمد (ص)»
* انديشه ي پليد، تنها به دارنده آن زيان مي رساند ولي سخنان ناهنجار به همه شنوندگان آسيب مي رساند.
«مونتسکيو»
* انسان وقتي که بلند حرف بزند، صدايش را مي شنوند اما وقتي يواش حرف بزند، به گفته اش گوش مي دهند.
«پل رينو»
* بايد تمرين کنم که صدي هشتاد از حرف زدنم را کسر کنم و تا لازم و واجب نباشد، حرف نزنم.
«گاندي»
* پيوسته بايد مواظب سه چيز باشيم: وقتي تنها هستيم مواظب افکار خود، وقتي با خانواده هستيم مراقب اخلاق خود و وقتي که در جامعه هستيم مواظب زبان خود باشيم.
«مادام داستال»
* پيش از لب به سخن گشودن، حرفت را بسنج، چنانچه پيش از کاشتن شخم مي زني.
«روسو»
* چيزي بگو که ارزش آن بيش از خاموشي باشد.
«ديل کارنگي»
* در به کار بردن کلمات دقت کنيم چون ممکن است يک کلمه، ما را فرزانه و کلمه اي ديگر، ما را کم خرد معرفي کند.
«کنفوسيوس»
* زبان يگانه آلت تيزي است که با استعمال زياد تيزتر مي گردد.
«واشنگتن ايرونيگ»
* سخن را چون بسيار آرايش کنند، مقصود فراموش مي شود.
«فيه ما فيه»
* شخصي که لباس فاخر داشت و سخنهاي بيهوده مي گفت، به او گفتند: يا لباس خود را مطابق سخنانت کن يا سخنان خود را مطابق لباست.
«فيثاغورث»
* علت اينکه زنبورها آنقدر وز وز مي کنند، اين است که بلد نيستند حرف بزنند.
* فرومايگي شخص از دو چيز روشن مي شود، بيهوده سخن گفتن، نپرسيده جواب دادن.
«بقراط»
* مبين که مي گويد، ببين چه مي گويد.
«سعدي»
* فصاحت بيان معجزه مي کند، زيرا گوش هاي مردم از ديدگانشان بي تجربه تر است.
«شکسپير»

آشنايي با فرهنگ ملل
 

* زبان سرخ سر سبز مي دهد بر باد.
«مثل ايراني»
* زبان از چاقو تيزتر است.
«مثل ايراني»
* سکوت هرگز اشتباه نمي کند.
«مثل هندي»
* حيوان به پايش بسته است و انسان به قولش.
«مثل انگليسي»
* آنکه سخن مي گويد، مي کارد و آنکه مي شنود، درو مي کند.
«مثل واتويا»
* ارزش يک سخن صميمانه، بهتر از دو سوگند است.
«مثل آفريقايي»
* با دهان، کوره گداخته مي شود.
«مثل قديمي»
* دشمني که کلام شيرين بر لب دارد، شمشيرش تيزتر است.
«مثل آلماني»
* زبان استخوان ندارد ولي به آساني استخوان را مي شکند.
«مثل ترکي»
* کلمات بايد مانند شير، دلير، مانند خرگوش، ملايم؛ همانند مار، جذاب، مثل تير، تيز؛ و مانند عصاي فرمانروا که از وسط در دست گرفته شده، موزون باشد.
«مثل شرقي»
***
اگر چه پيش خردمند خامشي ادب است
به وقت مصلحت آن به که در سخن کوشي

 

دو چيز طيره عقل است، دم فرو بستن
به وقت گفتن وگفتن به وقت خاموشي
***
زبان در دهان اي خردمند چيست
کليد در گنج صاحب هنر

چو در بسته باشد چه داند کسي
که جوهر فروش است يا پيلور

«سعدي»
***
شاد از سخن آدمي و غمناک شود
پيدا ز سخن جوهر ادراک شود

کافر که نمي شود به صد دريا پاک
بي حرف و سخن به يک سخن پاک شود

«ميرزا مهدي عالي»
***
با خود صادق باش، اما چنان به خود مينديش که بر هر سخن و هر عمل خود خرده گيري.
Be honest with yourself but don't think about yourself so much, that you analyze every word and action.
سخنراني مثل بچه، در دل پروراندنش ساده است و به دنيا آوردنش مشکل.
Speaches are like babies easy to conceive but hard to deliver.
 

جاودانه ها
 

توماس آلوا اديسون، نام مخترع پر تلاش و نام آوري که روشنايي را به جهان هديه کرده است. او با همکاري جوزف سوان براي فروش اين اختراع جديد متحد شد. اما نکته جالب راجع به اديسون اين است که او براي اختراع لامپ، هزاران بار آزمايش کرد. روش او آزمايش و خطا بود و بارها در کارش شکست خورد ولي هرگز دلسرد نشد و در دست نوشته هاي خود نوشت: من 999 بار شکست نخوردم بلکه با 999 راه و روش که نمي توان با آنها روشنايي را توليد کرد، آشنا شدم.
پاداش اين مرد خستگي ناپذير، ثبت رکوردي باور نکردني از اختراعات است که به 1093 مورد مي رسد. غير از آن، اولين کسي بود که اولين آزمايشگاه مجهز تحقيقات صنعتي در جهان را تأسيس کرد که محل آن در نيوجرسي آمريکا است و در سال 1876 تأسيس شد.

با هم بينديشيم
 

سلطان محمود را در حالت گرسنگي بادمجان بوراني پيش آوردند. خوشش آمد و گفت: بادمجان طعامي است خوش. نديمي در مدح بادمجان شعري گفت. سلطان چون سير شد گفت: بادمجان سخت مضر است. نديم باز در مضرات بادمجان مبالغي تمام کرد. سلطان گفت: اي مردک مگر نه آنکه مدحش ميگفتي؟ گفت: من نديم تو هستم اي شاه، نه نديم بادمجان، مرا چيزي بايد گفت که تو را خوش آيد نه بادمجان را.
«عبيد زاکاني»
***
شخصي لباس فاخر داشت ولي سخنهاي بيهوده مي گفت: باو گفتند يا لباس خود را مطابق سخنانت کن، يا سخنان خود را مطابق لباست.

 

منبع: کتاب گنجينه ما و شما




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.