گفت و گو با ريچارد كلي،‌ فيلمنامه نويس «دومينو»

دومينو هاروي، دختر لارنس هاروي، بازيگر معروف سينما كه به عنوان مدل در آژانس فورد كار مي كند، به زندگي مرفه خود در بورلي هيلز پشت پا مي زند و در قبال دريافت پول كثيف ترين تبهكاران جامعه را تحت تعقيب قرار مي دهد. ريچارد كلي 28 مارس 1975 در نيوپورت نيوز ايالت ويرجينيا به دنيا آمد. در داشنگاه كاليفرنيا جنوبي به تحصيل در رشته سينما پرداخت و پيش از آن كه در 1997 دانش آموخته شود، دو فيلم كوتاه مكان خداحافظي و مسئله دروني را كارگرداني كرد. چند سال طول كشيد تا كلي بتواند كسي را پيدا كند كه روي نخستين فيلم بلند او داني داركو سرمايه گذاري كند. تا اين كه با جيسن شوارتزمن -بازيگر- آشنا شد.
چهارشنبه، 30 فروردين 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گفت و گو با ريچارد كلي،‌ فيلمنامه نويس «دومينو»

گفت و گو با ريچارد كلي،‌ فيلمنامه نويس «دومينو»
گفت و گو با ريچارد كلي،‌ فيلمنامه نويس «دومينو»


 

نويسنده: ريكا موري
مترجم: مهران آرين



 

وقتي DNA نويسنده وارد فيلمنامه مي شود
 

دومينو Domino
 

فيلمنامه نويس: ريچارد كلي (بر مبناي داستاني از خودش و استيو بارانسيك)، كارگردان: توني اسكات، مدير فيلم برداري: دانيل ميندل، تدوين: توني جيكون، ويليام گولدنبرگ و كريستين واگنر، موسيقي: هري گرگسن-ويليامز، طراح صحنه: كريس سيگرز، پخش از نيولاين سينما، بازيگران: كايرا نايتلي، ميكي رورك، ادگار راميرز، رضوان عباسي، دلروي ليندو، لوسي ليو، كريستوفر واكن، منا سواري، ژاكلين بيست، محصول مشترك فرانسه/ آمريكا 2005، 127 دقيقه.
دومينو هاروي، دختر لارنس هاروي، بازيگر معروف سينما كه به عنوان مدل در آژانس فورد كار مي كند، به زندگي مرفه خود در بورلي هيلز پشت پا مي زند و در قبال دريافت پول كثيف ترين تبهكاران جامعه را تحت تعقيب قرار مي دهد. ريچارد كلي 28 مارس 1975 در نيوپورت نيوز ايالت ويرجينيا به دنيا آمد. در داشنگاه كاليفرنيا جنوبي به تحصيل در رشته سينما پرداخت و پيش از آن كه در 1997 دانش آموخته شود، دو فيلم كوتاه مكان خداحافظي و مسئله دروني را كارگرداني كرد. چند سال طول كشيد تا كلي بتواند كسي را پيدا كند كه روي نخستين فيلم بلند او داني داركو سرمايه گذاري كند. تا اين كه با جيسن شوارتزمن -بازيگر- آشنا شد. كلي از طريق او توانست با كمپاني فلاور فيلمز متعلقه به درو باريمو قرارداد ببندد و كمپاني را راضي كند كه خودش با بودجه اي كمتر از پنج ميليون دلار داني داركو را بسازد. اين اتفاق افتاد و جيك گيلن كه در آن زمان بازيگري تازه كار به حساب مي آمد،‌ نقش اصلي فيلم را برعهده گرفت. داني داركو (2001) به يك پديده سينمايي تبديل شد. فيلمي علمي-تخيلي كه داستانش در دهه 1080 روي مي دهد. با اين فيلم نام ريچارد كلي در هاليوود بر سر زبان ها افتاد. دومينو اولين فيلمنامه او پس از داني داركو است كه به كارگرداني توني اسكات، فيلم ساز كهنه كار بريتانيايي از 14 اكتبر امسال به روي پرده رفت.

درباره پيش نويس هاي اوليه بگوييد. از آنها در نسخه هاي فيلمنامه استفاده كرديد؟
 

من هيچ وقت آنها را نديدم. كمپاني فاكس قرن بيستم مرا استخدام كرده بود كه يك فيلمنامه كامل و اورژينال بنويسم، البته مي دانستم كه چند نويسنده ديگر هم بودند كه نسخه هاي نوشته آنها را تا حالا نديده بودم. توني اسكات از اوايل دهه 90 در تدارك اين پروژه بود و مي دانم كه چند نفري در اين مدت طولاني فيلمنامه هايي را نوشته بودند، اما من تاكنون اين نسخه ها را نديده ام. زاك شيف آبرامز با من تماس گرفت و قصه را تعريف كرد و من بلافاصله تنها با يك جمله به آن علاقه مند شدم:‌ يك مدل اهل بورلي هيلز مي آيد و تبديل به يك جايزه بگير مي شود. همين يك خط به نوعي تأثيرش را روي من گذاشت. بعد زاك همه اطلاعات مربوط به او از جمله مصاحبه هايي كه با او و سايرين انجام گرفته بود و همچنين نوشته هاي توني اسكات را برايم فرستاد. من هم طرحي كلي را نوشتم و به توني دادم. او خوشش آمد، آن را به فاكس برد و فاكس هم آن را پسنديد و استخدامم كرد تا فيلمنامه كامل را بنويسم.

با دومينو هاروي واقعي هم گفت و گو كردي؟
 

حدود دو ساعت را با او گذراندم. زماني در سال 2002 كه در حال نوشتن فيلمنامه بودم، با او حرف زدم و گفتم كه قرار است لحن قصه شوخ طبعانه باشد و خيلي صريح گفتم كه هرچند فيلم را با عنوان «اين قصه واقعي است» آغاز مي كنيم، اما قرار است قصه جنبه هاي تخيلي و هجوگونه داشته باشد. قصه زندگي او فوق العاده است. او با مادرش از لندن به آمريكا مي آيد و پس از مدتي با پيتر مورتن ازدواج مي كند. دومينو تابستاني را در دبيرستان بورلي هيلز مي گذراند و بعد زندگي او پر مي شود از دعوا و مرافعه و هيچ گاه يك زندگي عادي را تجربه نمي كند. او مدتي در يك ايستگاه آتش نشاني كار مي كند و بعد از طريق يك آگهي در روزنامه با سلس كينگ آشنا مي شود.

دومينو هاروي قبل از مرگش فيلم را ديد؟ خوشش آمد؟
 

بله، ديد. سر صحنه هم بود، در وگاس و مهماني پاياني فيلم برداري و البته حضوري كوتاه هم در فيلم دارد.

مرگ او تغييراتي را هم در فيلم به وجود آورد؟
 

نه. هيچ چيز. تا آنجايي كه مي دانم هيچ جنبه اي از فيلم به دليل اين حادثه تغيير نكرده و نخواهد كرد. البته نسخه نهايي فيلم را نديده ام، اما مي دانم كه فيلم برداري دوباره اي صورت نگرفت.

همكاري با توني اسكات چگونه بود؟
 

همكاري نزديكي داشتيم. ابتدا قصه را با عمده پيچيدگي هايش و لحن هجو گرايانه اش برايش توضيح دادم. از جمله شخصيت هايي كه از جاهاي مختلف و با نژادها، رنگ ها و موقعيت هاي اقتصادي گوناگون مي آيند و دومينو در اين ميان گرفتار شده است. توني به شدت خوشش آمد و بعد به اتفاق روي جزئيات كار كرديم. او آدم نكته سنجي است. اغلب تصور مي كنند توني فقط به لحاظ بصري يك سبك گرا است اما او به فيلمنامه هم اهميت زيادي مي دهد و تا از طراحي درست آن مطمئن نباشد دست به ساخت آن نمي زند. او آدم دقيقي است.

حضور او چقدر تأثيرگذار بود؟
 

مسلم است كه به عنوان يك فيلم ساز تلاش مي كنيد كه سبك و ديدگاه فردي خودتان را به اثر تزريق كنيد. هنگام فيلم برداري مثل يك طرفدار دو آتشه و يك كودك سر صحنه مي چرخيدم. توني با يونيفرم مخصوصش -كلاه بيس بال و سيگاري بر لب- آنجا مي نشست و من باورم نمي شد كه كنار او هستم. فكر مي كنم او به هر ايده اي غناي بيشتري مي بخشد. نكته فوق العاده در مورد او اين است كه ذهنش را براي انتزاعي ترين ايده ها هم باز مي گذارد. او آدم نترسي است.

گويا سر تدوين هم حضور داشتي؟
 

چندين بار به اتاق تدوين رفتم و خوشحال بودم كه مي توانستم پيشنهاداتي را براي بهتر شدن كار ارائه كنم. وقتي مسئله پيشنهاد و همكاري براي بهتر شدن كيفيت اثر مطرح است، او خودپسندي متداول هاليوودي را كاملاً كنار مي گذارد.

تو خودت فيلم ساز هستي. نويسندگي فيلمنامه با كارگرداني چه تفاوت هايي دارد؟
 

به عنوان نويسنده به نوعي تبديل به خود فيلمنامه مي شويد، انگار بخشي از DNA شما وارد آن شده باشد. فيلمنامه نويسي كار سختي است چون مدام بايد آماده بازنويسي باشيد و شرايط توليد، لوكيشن و بودجه بر آن اثر مي گذارند. در واقع تغيير فيلمنامه و تطبيق آن با شرايط و پارامترهاي بودجه كار متداولي است. همان گونه كه در اين پروژه هم همراه با توني اسكات بارها آن را بازنويسي كرديم و فيلمنامه بسيار تغيير كرد. فكر مي كنم به عنوان كارگردان از ساختن فيلمنامه اي كه خودتان نوشته ايد خسته مي شويد، چون همه آن در مغزتان ته نشين شده و حتي گاهي اوقات به خودتان مي گوييد بي خيال فيلمنامه! به همين دليل گاهي يادتان مي رود كه بايد برخي مسائل را براي بقيه توضيح دهيد.

در آثار تو درون مايه هاي تكرارشونده متعددي به چشم مي خورد.
 

نمي دانم، اميدوارم در نوشتن آثار كمدي موفق تر باشم. اي كاش تا حالا فيلم هاي بيشتري ساخته يا نوشته بودم. اما فكر مي كنم در حال حاضر دوست دارم فيلم سازي را ادامه دهم. فيلم ساختن به طريقي كه خودمان دوست داريم بسيار سخت شده. مصالح دراماتيك قصه هاي ساوث لند -كه در حل توليد آن هستيم- چندان با پارامترهايي كه استوديوها در پي آن هستند سازگار نيست. پس طبيعي است كه فشار زيادي را تحمل كنيد. اگر اين فيلم پول ساز نباشد، چاره اي جز رفتن به سمت كارهاي تجاري تر نيست.
منبع: فيلم نگار شماره 41.



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط